20 دی 1392
غسل شهادت در دقیقه 90
به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران، به بهانه فرارسیدن سالروز قیام 18 دیماه شهرری و سی و پنجمین سالگرد شهادت پیشتازان عرصه ایثار و شهادت خطه کهن ری بر آن شدیم ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام با تعدادی از اعضای خانواده شهدای 18 دی به گفتوگو بنشینیم.
گرامیداشت این روز نه تنها نقش ارزنده اهالی ری را در آفرینش نهضت انقلاب به تصویر میکشد بلکه فرصتی را فراهم میکند تا با روایت برخی از ناگفتهها، نسل جوان نیز با سیره و راه و روش جوانان انقلاب نیز بیشتر آشنا شوند و بتوانند از راه آنها بهعنوان اسطورهها و قهرمانان این مرز و بوم الگوبرداری کنند.
* 18 دی نخستین گام مستحکم در راستای پیروزی انقلاب
اصغر سبزعلی که یکی از موثرترین افراد قیام 18 دی ماه مردم شهرری و مبارزان و انقلابیون شاخص شهرستان ری است، نخستین فردی بود که برای دسترسی به ناگفتههای این قیام به وی مراجعه کردیم. برادر شهید سبزعلی که نقش بسزایی در این قیام داشت.
مقتدرانه از این قیام یاد میکرد و با نشاط و هیجانی خاص از این حرکت ارزشمند سخن میگفت که انسان خود را در آن حال و هوا حس میکرد. اسنادی که سراسر نشان از ایستادگی و مقاومت داشت، دست نوشتهها و بایگانی قطور از مطالب و رویدادهای آن روز و سالگردهای این قیام در طول چندین سال گذشته کمکم ما را به وقایع آن روز نزدیکتر میکرد.
عکسهایی از مبارزان و رزمندگان انقلاب اسلامی که بعضاً برخی از شخصیتهای حاضر در آن عکسها امروز نیز از موثرترین افراد انقلاب هستند.
*شهادت با ذکر درود بر خمینی
حاج اصغر سبزعلی، برادر شهید قاسم سبزعلی با اشاره به خاطرات برادرش او را اینگونه برایمان معرفی میکند.
قاسم سبزعلی در سال 1336 در خانواده مذهبی در شهرری متولد شد و 18 دی ماه سال 57 توسط ماموران رژیم پهلوی در بلوار مرداویج شهید شد.
تحصیلات خود را در هنرستان صنعتی شهید گلشنی منطقه خیرآباد شهرری در رشته مهندسی راه و ساختمان گذراند و در اکثر تظاهرات بههمراه خانواده شرکت میکرد و در مساجد لرزاده، قبا و ... حضور پیدا میکرد و از صحبتهای شهید بهشتی، دکتر مفتح، برادران چاوشی و ... بهره میبرد.
برادر شهید سبزعلی با بیان اینکه اینکه قاسم مسئول تکثیر اعلامیههای حضرت امام (ره) بود، عنوان کرد: در دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی با برنامهریزیهای صورت گرفته سر هر کوچه افرادی را گذاشته بودیم و همه با هم دست به تظاهرات میزدیم و شعار میدادیم.
وی ادامه داد: شبی تصمیم گرفتیم که یک راهپیمایی عظیمی مانند قم، تبریز و ... راه بیندازیم. به همه مردم خبر دادیم که صبح روز 18 دی قصد داریم از حرم تظاهراتی را آغاز کنیم. صبح روز 18 دی همه غسل شهادت کردیم نوبت قاسم شد که برود غسل کند، کپسول گاز تمام شد و آب حمام سر شده بود که قاسم به حمام عمومی رفت و غسل شهادت کرد و برگشت. همه برادران با مادرمان خداحافظی کردیم گفتیم که شاید دیگر برنگردیم.
اصغر سبزعلی بیان داشت: بنده مسئول کل تظاهرات را برعهده داشتم و قاسم را انتظامات گذاشتم. به آرامی شعار میدادیم و به سمت میدان شهرری حرکت میکردیم و یکی از ماشینهای رژیم پهلوی آمد و شروع به شلیک هوایی کرد و بعد هم چند تیر زمینی انداختند. ما از قبل به مردم گفته بودیم که اگر شروع به شلیک و تیراندازی کردند در خانه ما باز است به آنجا پناه ببرند مردم پراکنده شدند و خانه ما خیلی شلوغ شده بود. زیرا مردم به آنجا پناه آورده بودند بعد از گذشت دقایقی محسن برادرم هنگام اذان ظهر گریهکنان آمد بهش گفتیم چی شده گفت قاسم شهید شد.
وی در ادامه با اشاره به نحوه شهادت قاسم سبزعلی عنوان کرد: یکی از سربازان رژیم ستمشاهی بهدنبال قاسم میکند و تیری به پهلوی قاسم اصابت میکند دستش را بالا میآورد سه مرتبه میگوید «درود بر خمینی» و بعد هم شهید میشود.
عملی کردن وصیت شهید/بوسه زدن بر پای امام خمینی (ره)
اصغر سبزعلی خاطرنشان کرد: پس از اصابت گلوله و قبل از به شهادت رسیدن وی یکی از همسایهها که شاهد ماجرا بوده بالای سر قاسم حاضر میشود و میگوید اگر وصیتی داری بگو و قاسم میگوید من یک وصیت بیشتر ندارم اگر برادرانم زنده ماندند به آنها بگو و اگر نه به خانوادهام بگو آن این است که اگر امام به ایران آمد کف پای امام را به نیابت از من بوسه بزنید.
برادر شهید سبزعلی ادامه داد: قاسم را به بیمارستان فیروزآبادی منتقل میکنند. محسن ما هم برای خون دادن به بیمارستان رفته بود که اول کاری که میکند قاب عکس شاه و فرح را کنده و میشکند و بعد میبیند که بیماری را آوردند که دورش خیلی شلوغ است نگاه میکند میبیند که قاسم خودمان است.
برادر شهید سبزعلی مطرح کرد: از چهار شهید 18 دی علی کوهینژاد، اصغر طرقرودی و قاسم سبزعلی همان روز شهید شدند و عباس ملکی که بر اثر اصابت تیر مجروح شده بود چند روز بعد بر اثر جراحت به فیض شهادت میرسد.
وی در ادامه افزود: ما آمدیم بیمارستان و پیکر قاسم را برداشتیم و به بهشت زهرا (س) برویم و بعد هم پیکر علی کوهینژاد را از بیمارستان آوردیم و بعد هم پیکر اصغر طرقرودی را آوردیم که او را خانوادهاش بردند اطراف اردستان به خاک سپردند. شهید کوهینژاد و قاسم را یک روز در قطعه 21 دفن کردند.
برادر شهید سبزعلی تصریح کرد: پس از شهادت قاسم و هنگام خاکسپاری وی شعرهایی که سروده بودم را خواندم که چنان غوغایی ایجاد کرد و تاثیر گذاشت که عدهای از ماموران رژیم پهلوی به خانه ما آمدند و گفتند حاجی ما امشب میخواهیم توبه کنیم.
وی همچنین با اشاره به حس مادرش هنگام شهادت قاسم سبزعلی بیان داشت: مادر ما حافظ و قاری قرآن بود قبل از آن که خبر شهادت قاسم را به مادر ما بدهند ایشان ناگهان قلبش را میگیرد اطرافیان میپرسند چه شد؟ ایشان جواب میدهد که احساس کردم یکی از تیرهایی که ماموران دارند شلیک میکنند به قلب من اصابت کرده است الان یکی از این تیرهای به بچههای من خورده است که همان لحظه که مادر این حس را کرده بود لحظه شهادت قاسم بود.
اصغر سبزعلی بیان داشت: روز هفتم قاسم ختمی در میدان خراسان گرفته بودند بعدازظهر بود که میخواستیم برویم خشم مردم ری از رژیم منحوس پهلوی سبب شد که با همکاری مردم مجسمه شاه را از میدان شهرری پایین کشیدیم.
برادر شهید سبزعلی در ادامه از سفر امام خمینی (ره) به شهرری برای تشرف ایشان به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) سخن به میان آورد و گفت: زمانی که امام به ایران آمدند و برای زیارت حرم به شهرری آمدند تیم حفاظتی ایشان من و برادرانم بودیم که پیرمردی برای دستبوسی به امام نزدیک شد و من هم به نیابت از قاسم خم شدم و پای امام را بوسیدم و خانوادهام نیز پای امام را بوسیدند.
فارس