بانی امل در وادی مقاومت/ نگاهی اجمالی به دوران حضور چمران در لبنان
دوران حضور دکتر مصطفی چمران در لبنان یکی از درخشانترین دورههای زندگی اوست. نخست از آن جهت که تصویری روشن و حقیقی از مبارزی را به نمایش میگذارد که در راه عقایدش از همه چیز خود گذشت. دومین دلیل اهمیت این حضور، قرار گرفتن وی در کنار رهبر مشهور شیعیان لبنان، امام موسی صدر است. چمران در این دوران شیفته امام موسی میشود و در جریان شکلگیری حرکت المحرومین و شاخه نظامی آن، سازمان امل نقش کلیدی ایفا میکند. یادگارهای حضور چمران در لبنان دستنوشتههایی است که مملو از عشق به امام موسی صدر و آینده شیعیان در آن کشور است.
آنچه رها کرد و آمد
چمران پس از پایان دبیرستان در کنکور دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد و تحصیل در رشته الکترونیک را آغاز کرد. سال دوم دانشگاه اما از آنجا که جزو شاگردان ممتاز دانشکده بود طبق مصوبه مجلس آن زمان، به طور اتوماتیک بورس تحصیلی گرفت و راهی آمریکا شد. به دانشگاهی رفت که تا آن روز ۱۱ استاد آن جایزه نوبل علمی گرفته بودند. چمران در دانشگاه برکلی رشته «فیزیک پلاسما» را برگزید و تحصیلاتش را تا مقطع دکترا با موفقیت ادامه داد. او در کنار تحصیل به کار سیاسی نیز پرداخت و در کنار چند نفر دیگر از جوانان مسلمان حرکتهای اسلامی در آمریکا را در قالب انجمنهای اسلامی دانشجویان بنیان گذارد. در همین دوران بود که با دختری آمریکایی آشنا شد. چمران با وی که مسلمان شده بود ازدواج کرد و نام پروانه را بر او گذاشت. خداوند ۳ فرزند به آنها داد. دو دختر و یک پسر که البته فرزند پسر بعدها در سواحل آمریکا غرق شد.
چمران پیشنهاد بازرگان بود
در سال ۱۳۵۰ امام موسی صدر در سفری به تهران ضمن ملاقات با مهدی بازرگان و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل یک مدرسه صنعتی در شهر صور خبر داد و از وی خواست یک مهندس مجرب را جهت اداره مدرسه معرفی کند. این چنین بود که مهندس بازرگان، مصطفی چمران را معرفی کرد. پس از تماس امام موسی صدر با چمران، این امر مورد قبول چمران قرار گرفت و وی حقوق ۲۰ هزار دلاری و آرامش و رفاه زندگی را رها کرد و به سوی لبنان رهسپار شد.
با آنکه نخستین شیعیان جهان اهل جبل عامل بودند و نخستین حوزههای تشیع هم در جنوب لبنان بودند اما تقریبا مدرسهای برای تحصیل فرزندان شیعیان وجود نداشت. هر ۷ یا ۸ روستا یک مدرسه داشتند. این چنین بود که فعالیت مدرسه جبل عامل به مدیریت چمران اهمیت بسیار یافت. هیاء امیرکمالی از شاگردان شهید چمران در این باره میگوید: در لبنان ۱۸ مذهب آزاد وجود داشت، با شهرها و روستاهای بسیار عقب افتاده. آب لولهکشی اصلا وجود نداشت. ۹۰ گروه سیاسی عرب در این منطقه فعالیت میکردند. حداقل ۱۷ حزب مصری، الفتح، الصاعقه، بعث عراق، جبهه العربیه و... در جنوب فعالیت میکردند. مردم از جنوب با اسرائیل درگیر بودند و از پشت هم گروههای وابسته به حکام عرب، آنها را گلوله باران میکردند. دور تا دور مؤسسه جبل عامل چمران را همین گروهها گرفته بودند. روزی نبود که یک جوان از این گروهها کشته نشود و یا هفتهای یک بار با ما درگیر نشوند.
دختران شیعه از حداقل شرایط زندگی هم برخوردار نبودند. دختران با حجاب جنوب لبنان هرگز به مخیلهشان خطور نمیکرد که به دانشگاه بروند اما اکنون اکثر دانشجویان دانشگاههای لبنان را دختران محجبه تشکیل میدهند. تلاشهای چمران بود که شیعیان را به وضعیت فعلی رساند، مقاومت جنوب لبنان را به وجود آورد و سید حسن نصرالله نتیجه کار چمران است.
هر چند فعالیتهای چمران برای مردم لبنان شیرین بود، اما خانوادهاش را از او دور میکرد. تصور خانواده چمران این بود که او پس از ورود به لبنان به دانشگاه آمریکایی بیروت رفته و به تدریس خواهد پرداخت اما چمران این کار را نکرد. به محرومترین بخش لبنان و به میان شیعیان که فقیرترین قشر لبنان بودند رفت و مدرسه صنعتی جبل عامل را که برای آموزش سیاسی، ایدئولوژیک و صنعتی تاسیس شده بود اداره کرد و ۴۵۰ یتیم و بچههای زیر خط فقر را در آن مدرسه پرورش داد.
یکی از اعضای حزبالله لبنان درباره این بچهها میگوید: «۴۵۰ کودکی که چمران با آنها کار کرد، اکنون مسئولان و رهبران مقاومت لبنان هستند. چمران برای هر یک از این بچهها لقب تعیین کرده بود. اعراب روی فرزندانشان نام امیر نمیگذارند چون نام شیوخ عرب است. اما دکتر اسم همه پسرها را امیر صدا میزد مثل امیرحسین، امیر رضا و...، نوبتی بچهها را تا مرز اسرائیل میبرد. دوربینی داشت که همیشه با او بود و در عکسها هم معمولا با این دوربین است. تک تک سربازان اسرائیل را با این دوربین به بچهها نشان میداد و از همان کودکی انگیزه مبارزه با اسرائیل را در دل آنها میکاشت.» از جمله شاگردان مستقیم چمران که در میان فرماندهان و رهبران برجسته جنبش مقاومت جنوب لبنان قرار گرفتند میتوان به ابوهشام (سید حسین موسوی)، ابویحیی (زکریا حمزه)، سید ابوالفضل کاسترو (عباس موسوی)، سید ابوذر عاملی، نعیم قاسم، ابومصطفی (سید علی حسین)، نجیب سید علی خلف، ادیب حیدر و... اشاره کرد.
جدایی از همسر و فرزندان
محمد نصرالله، عضو هیات رییسه جنبش امل درباره حضور دکتر مصطفی چمران در لبنان میگوید: «شهید چمران بر حسب خواست امام موسی صدر به لبنان آمد. همسر ایشان به همراه سه پسر و یک دختر نیز به لبنان آمدند. اما به دلیل عدم وجود مدرسه برای آنان خانواده چمران نتوانست در لبنان زندگی کند. او از همسرش جدا شد و خانوادهاش را رها کرد تا با خانواده فقرا زندگی کند. خودش میگفت من خاک کفشهای فقرا هستم. چمران در دل شیعیان لبنان جاودان است. امام موسی صدر وصیت کرد که همواره حرف شهید چمران اجرا شود.»
ربابه صدر، خواهر امام موسی صدر درباره آنچه بر چمران و خانوادهاش گذشت و در نهایت منجر به جدایی وی از همسر اولش شد، میگوید: «همسر و فرزندان چمران وی را در کمک به مردم جنوب لبنان همراهی میکردند اما بعدا همسرش از او خواست که به آمریکا بازگردند و مصطفی ترجیح داد به سرپرستی آن ۴۵۰ کودک ادامه دهد. فرزندانش نیز خواستند که همراه مادرشان به آمریکا برگردند و دکتر مانع آنها نشد. آنها در آمریکا زندگی بسیار مرفهی داشتند. روزی که قرار بود از جنوب لبنان به بیروت و از آنجا به آمریکا بروند همه خانواده حال خاصی داشتند. هر چند وقت یک بار اتومبیل میایستاد و تمام خانواده پیاده شده و گریه میکردند. اما دکتر در عین ناراحتی بسیار محکم بود. همه در بیروت به منزل آقای موسی صدر رفتند. حالشان خیلی بد بود. این جدایی برای همسر و فرزندان دکتر بسیار سنگین بود.»
صدر میافزاید: «از دکتر پرسیدند چرا بچهها را به آمریکا فرستادی؟ گفت: من پولی نداشتم که آنها را به مدرسه خصوصی بفرستم، زبان آنها انگلیسی بود، آنها در آمریکا همه چیز دارند و بدینسان همسر و فرزندانش در کمال عشق و علاقهای که به دکتر داشتند از او جدا شدند.» همسر دوم چمران زنی لبنانی به نام «غاده» و از خانوادهای ثروتمند بود. هر چند غاده خود خواستار چنین وصلتی بود اما پدرش در ابتدا راضی به این ازدواج نمیشد. چمران نیز که به رضایت پدر غاده اهمیت میداد، صبر کرد و در نهایت پس از رضایت با غاده ازدواج کرد.
کلاسهای ایدئولوژیک و حرکت المحرومین
چمران از همان زمانی که به جنوب لبنان رفت، کلاسهایی برای درسهای ایدئولوژیک اسلامی به سبک انجمنهای اسلامی دانشجویان به راه انداخت. از هر روستا یک یا دو نفر از معلمین مسلمان را انتخاب کرد که در کل حدود ۱۵۰ نفر میشدند؛ هفتهای یک بار در مدرسه جبل عامل جلساتی اسلامی برپا میشد که امام موسی، شیخ مهدی شمسالدین، محمدحسین فضلالله و رجال دیگر سخنرانی میکردند و بعد خود چمران وارد بحث میشد و یک سلسله دروس ایدئولوژیک بیان میکرد. او در بیروت نیز نظیر این اقدام را انجام داد. همین افراد بودند که اولین هستههای سازمان «حرکت المحرومین» در جنوب را تشکیل دادند. گروهی که به کمک امام موسی صدر، تشکیل و شاخه نظامی آن با عنوان «سازمان امل» توسط چمران پایهگذاری شد.
دکتر ابراهیم یزدی درباره حضور چمران در لبنان میگوید: «دکتر چمران در مدرسه فنی جبل عامل در شهر صور، نه تنها به دانشآموزان مدرسه علوم فنی و حرفهای درس میداد، بلکه برای آنها درس معارف دینی و علوم سیاسی و آموزش رزمی را نیز همراه کرده بود. دانش آموزان مدرسه جبل عامل برای گذرانیدن یک دوره دو ساله به صور میآمدند. آنها در مدرسه شبانه روزی زندگی میکردند. این دانش آموزان طبق برنامه ویژهای در دهات شیعه نشین سرتاسر لبنان از هر ۱۰ نفر حداقل، دو نفر انتخاب شده بودند. بعد از گذرانیدن دوره دو ساله، این دانش آموزان به محل روستای خود برمی گشتند و در حالی که به عنوان یک تکنسین برق، مکانیک ماشین، بسیاری از کارهای فنی، تعمیرات وسایل برقی، ماشین و غیره را انجام میدادند، به عناصر فعال در جنبش جدید تبدیل شده بودند».
یزدی درباره دیدگاههای امام موسی صدر و زمینههای شکلگیری حرکت المحرومین میگوید: «امام موسی صدر کتابهای شریعتی را با دقت و علاقه میخواند و در سخنرانیهایش از آنها استفاده میکرد و خود او بانی ترجمه بعضی از آنها به عربی شده بود. امام موسی صدر، بعد از استقرار در لبنان در مرحله اول با تلاش فراوان خود توانست مجلس اعلای شیعیان را تاسیس کند. تا آن زمان شیعیان فاقد یک سازمان رسمی بودند. کشوری که بافت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن، طائفی یعنی بر اساس دین و مذهب (مسیحیان، سنیها و شیعیان دروزیها) بود، شیعیان بدون یک مجلس طائفی که مدافع حقوق آنان باشد، مورد ظلم و ستم دائم بودند. در حالی که تعداد شیعیان لبنان از مسیحیان و سنیها بیشتر بود، اما از قدرت سیاسی و اقتصادی در پایینترین سطح قرار داشتند. امام موسی صدر این رابطه را بر هم زد. در مرحله بعد، او حرکت المحرومین را نه فقط برای شیعیان، بلکه برای همه محرومین لبنان، صرف نظر از دین و مذهب تشکیل داد. شخصیت نافذ و کاریزماتیک امام موسی صدر، تدبیر و تیزهوشی و دانش گسترده او چنان بود که در دهه ۱۹۷۰ او به یک شخصیت برجسته طراز اول لبنان و شاید خاورمیانه تبدیل شده بود. در سازماندهی حرکت المحرومین، دکتر چمران آرام و بیصدا، نقش برجستهای داشت. او به طور فعال در انتشار مجله محرومین و تهیه و تنظیم مقالات آن شرکت داشت.»
شاگردان چمران؛ هسته اولیه جنبش امل
در آن زمان هر یک از احزاب و گروههای چپی و راستی، ارتش کوچکی داشتند که برای تحقق اهداف حزب مطبوع خود هر از چند گاهی از آن استفاده میکردند؛ این ارتشها غالباً از انگیزه و آرمانهای دینی تهی بودند و در برابر تهدیدات نظامی کشورهای بیگانه از کارآیی لازم برخوردار نبودند؛ به این دلیل مرزهای کشور لبنان به آسانی آسیبپذیر بود. علاوه بر آن هر کدام از این گروههای نظامی بزرگترین عامل گسترش ناامنی و درگیریهای قومی قبیلهای و مذهبی بودند؛ در آن زمان برای از بین بردن چنین حالتی تأسیس یک سازمان نظامی قوی، ضروری به نظر میرسید. امام موسی صدر در دی ۱۳۵۳ در یک سخنرانی پرشور اعلام کرد: «دفاع از وطن تنها وظیفه دولت نیست بلکه همه افراد وظیفه دارند از کشور، سرزمین و خانه خود دفاع کنند.» از این تاریخ پایههای یک سازمان نظامی به نام «افواج مقاومت لبنان» (امل) پیریزی شد.
نخستین کسانی که به ندای امام موسی پاسخ گفتند، جوانان پرشور مدرسه صنعتی جبل عامل بودند که گروهی ۷۰ نفره تشکیل دادند و شروع به آموختن فنون نظامی شدند. فعالیت این سازمان ۷ ماه به صورت مخفیانه ادامه داشت اما پس از این ۷ ماه سرنوشت تغییر کرد.
در ۱۴ تیر ۱۳۵۴ در حین آموزش، مین ضد تانک در دست یکی از مربیان منفجر شد و ۲۷ نفر از بهترین اعضا شهید و ۵۰ نفر دیگر زخمی شدند؛ این جریان خود موجب آشکار شدن سازمان «امل» شد. در پی این انفجار امام موسی صدر در کنفرانس مطبوعاتی به طور صریح به موجودیت یک سازمان نظامی به نام «امل» اشاره کرد.
جنبش «امل» علاوه بر افراد لبنانی، بسیاری از جوانان کشورهای مسلمان دیگر، از جمله ۲۰۰ ایرانی را برای یادگیری فنون نظامی تحت پوشش قرار داده بود؛ همین موضوع هراس و خشم رژیم شاه را نسبت به امام موسی صدر شدت بخشید. سفیر وقت ایران در لبنان در این باره به دولت لبنان اعتراض کرد و به دنبال این اعتراض، نظام طایفگی لبنان که به دنبال بهانهای میگشت، به مخالفت علیه امام موسی صدر دست زد و علیه او اقدام کرد ولی مقاومت سرسختانه امام موسی صدر باعث عقب نشینی آنها شد؛ از طرف دیگر چون با توسعه قدرت نظامی شیعیان به وسیله سازمان امل، گروهها و سازمانهای راستی و چپی موجودیت خود را به روشنی در خطر نابودی میدیدند، هر کدام با دولت لبنان دست همکاری داده و از هر سو با روشهای گوناگون در پی متزلزل کردن سازمان امل برآمدند.
روزهای سخت جنگ داخلی
در سیزدهم آوریل ۱۹۷۵میلادی، اختلاف بین گروههای مسیحی و مسلمان در بیروت، به آغاز یک جنگ تمام عیار بین این گروهها منتهی شد که در نتیجه آن، نیمی از شهر بیروت ویران شد. همزمان با آغاز جنگهای داخلی لبنان، هنگامی که منطقه شیعهنشین نبعه توسط فالانژها محاصره شده بود، چمران در مأموریتی خطرناک، سوار بر زرهپوشی از ارتش لبنان، خود را به داخل منطقه محاصره شده رساند. در میان راه فالانژیستها زرهپوش را متوقف کرده و تلاش کردند در آن را باز کنند. در این هنگام چمران از داخل دستگیره در را محکم میگیرد و آنها فکر میکنند در قفل است و وقتی از شیشه کوچک به داخل نگاه میکنند او خود را پنهان میکند؛ آنها نیز با تصور اینکه کسی داخل نیست منصرف میشوند.
چمران پس از سه روز ماندن در نبعه تصمیم به مراجعت گرفت. برای بازگشت زرهپوشی نبود، به همین دلیل با ارمنیها تماس گرفت؛ در آن زمان گروهی از ارامنه در قبال گرفتن پول شیعیان را به بیروت میرساندند. چمران با اتومبیل، همراه سه نفر ارمنی، وارد منطقه فالانژیستها شد و در پست ایست و بازرسی فالانژها با استفاده از گذرنامه یک شخص فرانسوی که شباهتی به چمران داشت، شروع به صحبت به زبان فرانسه با مأمورین کرد و بدین ترتیب از محاصره آنها خارج شد. او گزارشی از وضعیت وخیم شیعیان جنگ زده نبعه به امام موسی صدر میدهد. امام موسی صدر با دوستی در فرانسه تماس گرفته و تقاضای کمک مینماید؛ او نیز با سازمان پزشکان بدون مرز تماس برقرار میکند و اکیپی متشکل از چهار پزشک فرانسوی به همراه سه پرستار عازم نبعه میشوند. چمران دوباره همراه با اکیپ فرانسوی عازم نبعه میشود که در میان راه اتومبیل آنها را به رگبار میبندند.
چمران در نامهای که در همین دوران، به یکی از دوستانش نوشته، آورده است: «از حال من بخواهی بد نیستم، هنوز زندهام و این خود معجزه است. کسی که همه روزه به دریای مرگ فرو میرود، کسی که زیر رگبار گلولهها زندگی میکند، کسی که دشمنان به قتلش کمین کرده و همه جا دام افکندهاند... و باز هم این آدم زنده باشد راستی که معجزهای است و گاهی احساس کردهام که من به سوی مرگ میتازم و مرگ از من میگریزد.»
چمران نسبت به گروههای سیاسی لبنان شناخت عمیقی داشت و در نوشتههایش انزجار از گروههای چپ موج میزد؛ وی آزردگی خاطر خویش را از باران تهمتهایی که گروههای مختلف سیاسی به او میزدند کتمان نمیکند و البته از موضوع دیگری نیز ابراز ناراحتی میکند؛ تبدیل جنگ داخل لبنان به جنگی مذهبی. وی در نامهای به صادق طباطبایی مینویسد: «بر اثر اشتباهات فراوانی که صورت گرفت، جنگ به صورت مذهبی درآمد و مسلمان مسیحی را، هر مسیحی را فقط بر اساس شناسنامه میکشت، و مسیحی نیز هر مسلمانی را فقط به خاطر اینکه مسلمان است، ذبح میکرد. و این سبب شد که همه مسیحیان برای دفاع از حیات و موجودیت خود، اطراف کتائب (فالانژها) جمع آیند و بالاخره فلسفههای تند و افراطی ضد مسلمان به وجود آید. در میان مسلمانان نیز احزاب چپ که فطرتاً مخالف دین و مذهب هستند و مذهب را ارتجاع میدانند، کاسه گرمتر از آش شده، به نام مذهب تبلیغات کرده و مردم را به نام مذهب و به خصوص به اسم شیعه تحریک میکردند و به جنگ وامیداشتند و این فقط برای سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم مسیحی و مسلمان بود که آتشافروزان از آن استفاده میکردند و حتی بر اثر توصیه توطئهگران خارجی، این نوع جنگهای روانی و مذهبی طراحی و تشویق میشد.»
علاقه شدید به امام موسی صدر
چمران عشق و ارادت عجیبی به امام موسی صدر داشت و از یادداشتهایش میتوان رابطه خاصی که با امام موسی صدر داشت را به وضوح دید. وی در دوران اوج حملات رسانهای به امام موسی صدر که بعد از علنی شدن فعالیتهای سازمان امل شدت گرفته بود، مینویسد: «مسیحیان متطرف (افراطی) دست راستی برای مبارزه با آقای صدر خیلی تلاش میکنند، حرکت المحرومین را حرکت مغبونین مینامند. در دههای جنوبی که فتح کردند به دنبال امل میگشتند که بکشند زیرا فقط امل در جنوب به آنها ضربه زده است. راستی که فقط امل و امام صدر توانستهاند مسیر جنوب را عوض کنند. جنوب میرفت که به پشتیبانی اسرائیل زیر سیطره مسیحیان درآید و بعد از سقوط طیبه، دههای جنوب یکی بعد از دیگری به دست کتائب میافتاد، ولی ایستادگی جوانان امل و شهادت پنج نفر از آنها، طایفه شیعه را تکان داد و بعد از انتقاد امام از حافظ اسد، سوریه رسماً موقف (موضع) گرفت و ضد کتائب نیرو فرستاد، و مسیحیان و اسرائیلیان شکسته شدند و با تلفات زیاد عقب نشستند. و مسیحیان سبب شکست خود را در موقف تاریخی امام صدر دیدند و شروع به حمله و دشمنی با او نمودند که یکی از تظاهرات آن ایجاد یک سازمان جدید شیعی برای پر کردن خلأ رهبری شیعه است. محسن سلیم به پشتیبانی بشیر جمیل وارد معرکه شدهاند و رادیو و تلویزیون و دستگاههای چپ و راست نیز آنها را بزرگ میکنند، رییس جمهور لبنان آنها را میپذیرد تا به نمایندگی شیعه دربارهٔ جنوب لبنان با رییس مذاکره کنند و حتی شیخ حسن خالد مفتی سنیها نیز آنها را میپذیرد تا به نام شیعه سخن بگویند و راستی که اینها هنوز کافی نیست که گمراه شده و منافقها و دشمنهای صدر چشم باز کنند و حقایق روشن را ببینند. اینها خفقان گرفتهاند و الان هجوم بر صدر از این ناحیه است که چرا او با فلسطینیها همکاری میکند؟ چرا دم از مقاومت فتح میزند؟ و گروه گروه از لبنانیان به این علت به او حمله میکنند و یا به دشمنان او میپیوندند و از طرف دیگر، احزاب چپ و جناح چپ مقاومت همچنان به صدر فحش میدهند، تهمت میزنند، دروغپراکنی میکنند، و خجالت نمیکشند که بعضی از آنها حتی اتهام میزنند که شهدای امل در صف کتائب بودهاند و به دست مقاومت (فلسطین) کشته شدهاند. و عجیب اینکه مقاومت هم حرفی نمیزند، جوابی نمیدهد و نمیخواهد با چپ درگیری به عمل آورد و چقدر بزرگی میخواهد! چقدر بخشش! چقدر بلندنظری از طرف صدر که همهٔ این بیعدالتیها و این ظلمها و این جنایتها را ببیند و باز هم در خط اساسی خود بماند و دم از مقاومت بزند و برای دفاع از مقاومت با کتائب بجنگد و شهید بدهد و دشمنی مسیحیان را به خود بخرد و همهٔ عالم را، از چپ و راست ضد خود برانگیزد و به فکر سیاستمداری نیفتد. مصالح خود را، نام خود را، منافع طایفه خود را سلامت و حیات خود را و همه چیز خود را به خاطر هدف فدا کند و یک ذره از راه خود منحرف نشود و تحت تاثیر دوست و دشمن قرار نگیرد. عکسالعمل انجام ندهد، با دیدی خدایی به دنیا و آنچه میگذرد نگاه کند و از سلسله ارزشهای خدایی قدمی فراتر ننهد... راستی که ظرفیت و شخصیت میخواهد، فداکاری و بلندنظری میخواهد، عشق و عرفان میخواهد، احتیاج به چیزهایی دارد که در چنتهٔ دنیاداران و دنیاخواهان نیست...! خدا نگاهبانش باد...!»
سید ابوذر عاملی از شاگردان چمران و چهرههای مشهور مقاومت لبنان، درباره رابطه وی با امام موسی صدر میگوید: «دکتر چمران بازوی اجرایی امام موسی صدر بود. امام موسی صدر رئوس، سیاستها، و خطوط کلی برنامه را مشخص میکرد. اجرای برنامه با دکتر چمران بود... دکتر چمران مقید بود که در طول هفته چند بار به بیروت آمده و ضمن گزارش، هماهنگی لازم را با امام انجام دهد. البته دکتر از سوی امام اختیار تام داشت. دکتر گزارشهایی هم برای ما میفرستاد، که در ماهنامه پیام مجاهد چاپ میشد. در سازمان امل، دکتر چمران مسئولیت اصلی و کلیدی داشت. دفتر سیاسی زیر نظر حسین الحسینی، نبیه بری و احمد اسماعیلی بود، اما مسئولیت مهم تشکیلات و امور نظامی با دکتر چمران بود. دکتر چمران، بعد از امام موسی صدر، دومین نفر در حرکت امل بود.»
چمران علاوه بر چهرههای مقاومت لبنان و سازمان امل، با رهبران فلسطینی و در رأس آنها، یاسر عرفات نیز تماس و همکاری نزدیک داشت. در بحبوحه پیروزی انقلاب ۵۷، چمران در نظر داشت که پانصد رزمنده از سازمان «امل» را تجهیز نموده و خود را به معرکه نبرد در ایران برساند. دولت سوریه نیز دادن امکانات و هواپیما برای انتقال رزمندگان را تقبل نموده بود تا در هر جا که سازمان امل میخواهد رزمندگانش را پیاده کند. اما نبرد در تهران ۲۴ ساعت بیشتر طول نکشید و طرح به مرحله اجرا در نیامد. با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، چمران همراه با شماری از جنگندگان «امل» به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه امام در وطن ماندگار شد و چندی بعد آموزش نظامی اولین گروه از پاسداران انقلاب در سعدآباد را برعهده گرفت.
منابع:
یادنامه دکتر مصطفی چمران، به کوشش دکتر ابراهیم یزدی، انتشارات قلم، ۱۳۸۳
چمران در لبنان، ابراهیم یزدی، روزنامه شرق، شماره ۲۱۹
چمران در چهره مقاومت لبنان، زهرا ابراهیمی، روزنامه همشهری، اسفند۸۷
لبنان به روایت امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران، علی حجتی کرمانی
ساختار سیاسی اجتماعی لبنان و تاثیر آن بر پیدایش جنبش امل، سید علی حقشناس
تاریخ ایرانی