03 آذر 1393
نیمه پنهان جریان های معارض دانشجویی
دانشگاه همواره آماج حملات بی شمار دشمنان نظام بوده است. این مساله از آن رو اهمیت دو چندانی می یابد که کلام نورانی امام راحل را باز یابیم که: «دانشگاه مبدا تحولات کشور است». آن چه در کارنامه درخشان دانشگاه های ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمایان است پیشرفت های حیرت زایی است که غرب و شرق را به گزیدن انگشت واداشته است، با این وجود اما دشمن از شیطنت و خباثت خود نکاسته و طرح توطئه های شومی را تدارک دیده است تا شاید به قدر سوزنی ازین رشد شتابنده بکاهد. از آن جا که بخشی از سناریوهای مذکور در لایه های پنهان در حال اجراست کیهان سیر فعالیت های این گروه ها را در گفت وگو با یک مقام آگاه به بررسی نشسته است. قبل از ورود به بحث تذکر این نکته را ضروری می دانیم که قاطبه دانشگاهیان کشورمان از اساتید گرفته تا دانشجویان سال های سال است که وفاداری ملی و قانونی خود را به کیان نظام اسلامی به اثبات رسانیده اند و این تحلیل به واکاوی بخش کوچکی از حرکت هایی دشمنانه پرداخته است که به هیچ روی قابلیت تعمیم به عموم دانشگاهیان سرافراز کشورمان را ندارد.
¤ درباره ی نقش گروه های اپوزیسیون دانشگاهی جریان های تأثیرگذار در کشور و به طور خاص فتنه ی 88، توضیح بفرمایید:
به عنوان مقدمه عرض کنم که اکثر اتفاق هایی که در کشور رخ داده به طور معمول یا دانشجویی بوده یا سر منشأ آن از دانشگاه بوده است؛ مانند فتنه ی سال88 یا اتفاق های سال 78 که از دانشگاه شروع شد و تا قبل از آن هم منشأ بحران های کشور اعم از بحران های سیاسی و امنیتی، جریان های دانشجویی بوده است. در اتفاق های سال 88 به دلایل مختلف، توجهی که در سال های پیش به دانشگاه می شد، نشد و به نوعی دشمن دچار خطا گردید.
جریان فتنه هم در خارج از دانشگاه پر رنگ تر از داخل دانشگاه بود؛ یعنی موضوع، غیردانشجویی بود، هر چند دانشگاه نقش به سزایی در آن داشت. به هر صورت بیرون از محیط دانشگاه ها اعتراض ها شکل گرفت و اندکی از دانشگاه ها غافل شدند و اتفاق های بسیار مهمی طی آن چند ماه فتنه، رخ داد ولی خیلی پوشش خبری به خود نگرفت و اخبار بیرون داغ تر بود و این مسأله باعث شد آن طور که باید و شاید از دانشجویان یا جنبش دانشجویی به نفع خودشان استفاده نکنند و آن بخش از قشر دانشگاهی که از قبل آموزش دیده و سازمان دهی شده بودند را نتوانند با جریان فتنه هماهنگ کنند و سرخورده شدند؛ بنابراین در داخل دانشگاه فعالیت می کردند، اما تا اواخر تابستان بازخورد بیرونی نداشت. هنگامی که اتفاق های خیابانی به اتمام رسید و اقبال مردمی از دست رفت و به نوعی دست فتنه گران رو شد، ماجراهایی اتفاق افتاد و چون اجازه ی ورود به خیابان را نداشتند به دانشگاه رو آوردند؛ یعنی به این نتیجه رسیدند که اگر ما نتوانستیم از حضور خیابانی مردم به سر منزل مقصود برسیم و نتیجه ی مطلوب را بگیریم، دلیلش این است که به جریان های دانشجویی توجه جدی نکرده ایم؛ لذا از اول مهر سال گذشته و شروع سال تحصیلی به جریان دانشجویی و گروه هایی که از قبل سازمان دهی شده بودند، رو آوردند؛ مانند دفتر تحکیم طیف علامه و مجموعه هایی که قانونی و یا غیرقانونی در دانشگاه فعالیت می کردند مانند افرادی که تمایل به دیدگاه های مارکسیستی و گروه های چپ داشتند. البته با برخی از آن ها برخوردهای قانونی شده و از سال 86 به این طرف ضعیف گردیدند اما هم چنان وجود داشتند. یک سری افراد هم بودند که هیچ اعتقادی نداشتند نه می شود گفت طرفدار ایده یا جبهه ی خاصی هستند و نه این که با نظام میانه ی خوبی داشتند و به هر شکلی که می توانستند، ضربه می زدند؛ مثل اتفاق هایی که در کوی دانشگاه افتاد. این گروه ها به طور معمول همیشه فعال بودند.
یک گروه دیگر، بخش اندکی از قومیت ها بودند که بیش تر از کردها و ترک ها تشکیل شده بودند، صرف نظر از این که دانشجوی کرد و ترک بسیار مذهبی داریم، بخشی از این ها توسط پان کردیسم یا پان ترکیسم سازمان دهی شدند و بخش قلیلی از کردها به خاطر این که از قبل یک سابقه ی مبارزه با نظام را داشته اند و در دوران اصلاحات زمینه ی حضورشان در دانشگاه و طی مدارج بالاتر و رسیدن به مقام استادی، فراهم شده بود، روی آن ها سرمایه گذاری کردند و ارتباط شان با خارج کشور برقرار گردید و گروه های داخلی در غرب کشور حضور یافتند و به وسیله ی آن ها یا غیرمستقیم با خارج کشور ارتباط برقرار می کردند که با شروع جریان فتنه این ها نیز فعال تر شدند.
گروهی به عنوان پان ترکیسم بودند که سال85 بعد از اتفاق کاریکاتور روزنامه ی ایران نمود پیدا کردند، این گروه نیز از قبل سازمان دهی شده بودند، منتها از آن به بعد فعال شدند و در فعالیت شان فراز و نشیب وجود داشت ولی بودند و گروه اندکی را تشکیل می دادند و تقریباً در جنبش های دانشجویی به عنوان گروه های مبارز تأثیرگذار از آن ها یاد می شد.
بخشی از بهایی ها ـ که از نظر تعداد کم هستند ـ هم وجود داشتند. آن ها از نظر کمیت کم هستند اما از لحاظ کیفیت خوب کار می کنند، از نظر اعتقادی فعال هستند و قبل از جریان فتنه هیچ حضور بیرونی نداشتند و کاملاً درون خودشان فعالیت می کردند، کلاس هایی داشتند و جذب نیرو می کردند و بعد از جریان فتنه همان طور که دیدیم، غائله ی عاشورای سال گذشته توسط بخشی از بهایی ها رقم خورد. اینان در دانشگاه ها هم به همین شکل مجدد فعال شدند؛ آن بخش متعلق به نفاق که سال گذشته مطرح شد و خیلی پررنگ گردید، از نظر کمی خیلی اندک ولی از نظر کیفی بسیار فعال شدند. البته جریان نفاق در سال های گذشته مکرر کار تئوریک خود را نفر به نفر، چهره به چهره خیلی محدود با بعضی از دانشجوها ادامه می داد. این اواخر از نظر کیفی فعالیت شان بیش تر شده بود و بعد از جریان فتنه این ها کار علنی خودشان را علنی تر کردند و می شود به یکی از گروه هایی که فعال بودند، اشاره کرد.
بیش تر همین چند گروه بودند که در جریان فتنه نقش آفرینی می کردند و جالب این که با شروع فتنه تمامی این ها که بعضاً با هم تلپاتی فکری زیادی داشتند، مانند گروه چپ با دفتر تحکیم ـ هر چند شاید 15 آذر یا ایام دانشجویی سال 85 و 86 با هم به طور مشترک برگزار کردند ـ اما اختلافات بسیار جدی نیز با یک دیگر داشتند؛ یعنی گروه های چپ آمده بودند دفتر تحیکم را تخریب کرده بودند؛ حتی اعضای دفتر شورای مرکزی دفتر تحکیم آمده و آن جا بودند و حضور داشتند و از یک مقطعی به آن طرف جریان مارکسیسم و لیبرالیسم با هم تضاد داشتند، اختلاف بسیار شدیدی با هم پیدا کردند و حاضر نبودند با هم جلسه ای داشته باشند. بعضی از گروه ها خیلی با هم تعارض داشتند ولی در جریان فتنه تقریباً تمامی این ها دور هم جمع شدند؛ یعنی مجالی و عرصه ای به وجود آمد که همه ی این گروه ها با هم شروع به فعالیت کنند. عرصه های مختلفی در دانشگاه های متعدد از جمله تهران تشکیل دادند که در 2 دانشگاه کاملاً بارز بود: دانشگاه امیرکبیر و تهران، در دانشگاه آزاد هم علوم و تحقیقات و یکی دو تا از دانشکده های تهران مرکز، فعال بودند که اغتشاشات هم بیش تر در آن ایام در همین دانشگاه ها صورت می گرفت.
این گروه به سرعت فعال شدند، به خصوص پس از شروع سال تحصیلی که این ها از اتفاق های جامعه و گروه های دیگر ناامید شدند. فتنه گران به سراغ دانشگاه آمده و شروع به سازمان دهی کردند، گروه هایی تشکیل شد با عنوان های مختلف و بعضی از کانون های غیرسیاسی و شوراهای صنفی آمدند آن جا، نفوذ و لانه کردند. هم زمان با آن جریان و قبل از آن هم دفتر غیرقانونی تحکیم اعلام کرده و کسی متوجه نشده بود.
آن ها آمدند تا به عنوان دفتر تحکیم علامه و انجمن های وابسته به آن خیلی در دانشگاه ها فعالیت داشته باشند، غیر از انجمن دو دانشگاه که تا آن موقع منحل نشده بودند مابقی انجمن ها منحل شده بودند. بنابراین استراتژی شان در جهت رخنه در کانون های غیر سیاسی تغییر کرد تا بتوانند از آن محیط ها برای مقاصد سیاسی استفاده کنند؛ لذا همان طور که از قبل به آن ها رو آورده بودند فعالیت خودشان را به صورت هسته های مختلف شروع کردند و آن هسته ها متأسفانه گروه های نفاق، گروه های برانداز ضدانقلاب و آن هایی که گرایش های چپ داشتند و گرایش های قومیتی داشتند، بودند. به عنوان مثال گروه های ضد نظام بودند و مستقیم یا غیرمستقیم تغذیه می شدند؛ یعنی ارتباط به وسیله ی اینترنت و گروه هایی که این ها را تشکیل دادند کاملاً تغذیه ی فکری می کردند و این گروه ها به سرعت شکل گرفتند و قرار بود در دو سه موقعیت نقش آفرینی کنند، یعنی امید جریان فتنه به خصوص از آبان به این طرف آمد سمت دانشگاه؛ 13 آبان بنا بود که دانشگاه تهران و امیرکبیر اتفاقی بیافتد.
به دلیل این که در دانشگاه امیرکبیر نیروهای ارزشی مقابل آنان قرار گرفتند، اتفاق دانشگاه تهران یعنی تجمع غیرقانونی شکل نگرفت و از آن جا بیرون آمدند. در زمان برگزاری مراسم رسمی 13 آبان این گروه خود را به آن جا رساند که منجر به درگیری و دخالت نیروی انتظامی شد و تقریباً از آبان ماه به بعد غیر از دانشجویان، افراد دیگر جرآت نمی کردند به کف خیابان ها ریخته و غائله درست کنند.
از همین رو، سازمان دهی این دانشجویان بود که منجر به این اتفاقات شد. البته نمود بیرونی آن دانشجویی نبود، نمونه اش اتفاق هایی بود که اطراف لانه ی جاسوسی افتاد، به سرعت متفرق شده و زیاد مؤثر نبودند.
سپس 16 آذر را در نظر گرفتند و برای آن بسیار برنامه ریزی کردند و معدودی از اساتید در این روز فعال شدند زیرا خیال شان راحت بود که دانشجوها را از لحاظ فکری ساپورت کرده اند و هم چنین بعضی از دانشجویان را از لحاظ فکری و بعضی دیگر را از لحاظ عملی خط دهی می کردند. اینان به 16 آذر خیلی امید بسته بودند که اتفاقی داخل دانشگاه ها بیافتد که منجر به یک جرقه شده و به داخل شهر سرایت کند. گروه اراذل و اوباش را هم سازمان دهی کرده بودند که اگر توانستند آشوب را به بیرون دانشگاه بکشند، آن ها هم پشتیبانی کنند.
16 آذر به دلیل هوشیاری نیروهای مذهبی دانشجویی و تشکل های ارزشی مخصوصاً بسیج دانشجویی که نقش زیادی داشته و عرصه را از این ها گرفتند، خنثی شد. در دانشگاه امیرکبیر نتوانستند اثرگذاری داشته باشند، حتی در دانشگاه تهران که به طور معمول اگر هیچ جا خبری نباشد دانشگاه تهران یک راه پیمایی داخلی دارد و داخل دانشگاه قرار بر این بود که اتفاقی که هر سال درون دانشگاه می افتد، امسال تندش کنند و به بیرون از دانشگاه بکشانند. به دلیل هوشیاری نیروهای حزب الهی نتوانستند کاری کنند، حتی دو سه روز هم پشت سر هم آمدند ولی هر چه نیرو هم اضافه می کردند، می دیدند که نیروهای بسیجی هم از لحاظ کمی و هم کیفی تعدادشان بیش تر و حضورشان پررنگ تر است. از سویی اقبال عمومی دانشجویان به جریان های هوچی گر و آشوب طلب بسیار کم بود لذا ناامید و سرخورده شدند و اتفاق هایی مثل توهین به عکس حضرت امام و رهبری که در 16 آذر اتفاق افتاد، اعتراض مردمی را به همراه داشت. اتفاق هایی این چنینی یعنی تحریک احساسات طرف مقابل و ایجاد درگیری و آشوب با او کاملا با فرمول های بیرونی وبه واسطه برخی فریب خوردگان به اجرا در می آمد. پس از آن، اقدام به برنامه ریزی برای 22 بهمن کردند که در واقع فتنه، آخرین نفس هایش را می کشید و تمام امیدش به دانشگاه ها بود و همان گروه هایی که تشکیل داده بودند.
در همان مقطع بعد از جریان 16 آذر نقش جریان نفاق خیلی پررنگ تر دیده شد؛ بعضی از آن ها درون این هسته ها، گروه های اینترنتی داشتند و جرأت نمی کردند در جلسه های گروهی شرکت کنند و به وسیله ی گروه های اینترنتی با هم ارتباط برقرار می کردند. افرادی بودند که با اسم های مستعار بیانیه ی رجوی را مطرح می کردند و توصیه های جریان نفاق و راه کارهایی که آن ها می دادند را بازخوانی می کردند، آموزش می دادند و در آن مقطع کاملاً مشخص شد که جریان نفاق دارد نیرو سازمان دهی می کند.
این جماعت ها برای 22 بهمن سازمان دهی شده بودند، بنا هم براین بود که روز 22 بهمن همان پروژه ی خنده داری که آقای نراقی مطرح کرده بود، درون میدان آزادی اجرا شود، بنا براین بود که این ها با ظاهر معمولی و حزب الهی وارد شوند؛ خانم ها با چادر و آقایان لباس مثل بسیجی ها بپوشند و هیچ ممانعتی برای ورود آن ها به داخل میدان آزادی نشود. اگر این ها شد در یک جا جمع شده و گروه های ده پانزده نفری در اطراف میدان آزادی تشکیل دهند و وقتی آقای رییس جمهور صحبت می کنند، به هم دیگر علامت داده و نمادهای سبزشان را در بیاورند و شعار دهند؛ حتی برای چند ثانیه با خبرنگارهای خارجی هماهنگ شده بود. چون کار از خارج از کشور هدایت می شد، بحث نفاق و سازمان های اطلاعاتی خارج از کشور این افراد را سازمان دهی می کردند و تئوریش را هم امثال نبوی در خارج از کشور مطرح کردند و بحث عملی اش را هم دانشجوها داشتند انجام می دادند؛ همان هسته های سازمان دهی شده، درون این ها بهایی بود، دفتر تحکیم بود، چپ بود، کرد بود؛ همه ی این ها که معارضه داشتند با نظام درون سازمان دهی مردم برای این کار قرار داشتند که بلافاصله دوربین های خارجی برای چند ثانیه هم که شده، ضبط کرده باشد.
قرار بود این اتفاق، بیافتد ولی از آن جایی که این ها شناسایی شده بودند و نیروهای امنیتی با بعضی از آن ها برخورد کرده بودند، متوجه شدند که طرح لو رفته و جرأت نکردند وارد میدان آزادی شوند و فقط تعداد اندک شان به میدان صادقیه رفتند و با کروبی یک غائله درست کردند.
این اتفاق در حاشیه ی راه پیمایی افتاد و این ها که تمامی توان خود را گذاشته بودند، 22 بهمن را همانند 16 آذر از دست دادند و نتوانستند کاری کنند؛ کاملاً سرخورده شدند و برخورد کمیته های انضباطی در داخل دانشگاه با این ها آغاز شد، افرادی که شناسایی شده بودند و شناسایی شدن شان ضربه ی محکمی به این ها زد، منتها به سرعت بخشی از اساتید مسأله دار وارد میدان شدند تا نگذارند که این جمع از هم بپاشد. با شروع جریان فتنه بعضی اساتید مسأله دار که برخی وابسته به این گروه ها و یا تحصیل کرده ی خارج از کشور هستند و تعدادشان زیاد نیست؛ فعال شده و مقابل اساتید متعهد یا اساتیدی که خیلی بی تفاوت هستند، ایستادند. بعضی از این ها فقط نظریه ی تئوریک را مطرح می کردند و اکثر این افراد که برای هسته ها سازمان دهی شده بودند، در این جلسات حضور داشتند؛ به عنوان مثال هم در جلسه ی استاد خودشان شرکت می کردند، هم جلسه ی آن استاد که در دانشگاه دیگر بود؛ یعنی جمعی بودند که به صورت ثابت وجود داشتند، بعضی از این ها کار تئوریک می کردند؛ بعضی از این ها کار عملی می کردند و بعضاً هم بحث سیاسی مطرح نمی کردند و به صورت مستقیم مبانی اعتقادی را زیر سؤال می بردند. متأسفانه اکثر این جلسات، هنوز هم ادامه دارد و در حال برگزاری است و بعضی مخفیانه و بعضی با پوشش در آن جلسات شرکت نمی کنند؛ متأسفانه محیط دانشگاهی یعنی دانشگاه یک محیطی را در اختیارشان قرار داده و اگرچه این ها کلاس رو برگزار می کنند، ولی هیچ نظارتی بر این ها نیست. وقتی که جلسه برگزار می شود و دانشجو می رود آن جا مواجهه می شود با یک سری ابهامات و شبهات نسبت به مسایل اعتقادی، سیاسی و امثالهم که این ها را دچار مشکل می کند و مخاطبین شان خاص هستند، یعنی همان گروه دانشجویانی که عرض کردم. به صورت افرادی شناخته شده در جلسات شان راه می دهند، این ها مدتی است که شروع کردند روی دانشجویان کار کردند؛ هم به لحاظ اعتقادی که مبانی اعتقادی آن ها را تحت تأثیر قرار دهند، هم سیاسی و هم تئوریک.
بعضی از این ها هم به صورت محدود، حرکت عملی هم داشتند. آموزش عملی هم به این ها می دهند تمامی سعی شان این است که این جمع را حفظ کنند؛ چراکه این جماعت پای کار آن ها هستند که البته کم تر از صد نفر هستند. اینان به خصوص در دانشگاه تهران جمع شدند و نیروهای پای کار خود را شناسایی کرده و حفظ می کنند.
اتفاق دیگر که در این ماجرا افتاد، فعال شدن جبهه ی چپ بود. از سال 86 با چپ برخورد امنیتی شد، زیرا اقدام به برگزاری جلسات و یک سری بحث های مسلحانه و تولید مواد انفجاری در اطراف دانشگاه کردند و اسلحه به دست گرفتند، وثیقه هایی برای آن ها به وسیله ی دادگاه تعیین شد و از راه خارج از کشور تأمین گردید و این ها فرار کردند و به خارج از کشور رفتند. وثیقه های دویست میلیونی و پانصد میلیونی برای آزادی آن ها پرداخت شد که از خارج کشور تأمین می گردید. مدتی به دلیل این که این ها رهبر پای کاری نداشتند که هدایت شان بکند فعالیت های خود را به حداقل رساندند و بعضی جاها مناسبت ها در مسجد، ردی از این ها دیده نمی شد اگر هم بود به صورت انفرادی بود. منتها بعد از این غائله شروع به سازمان دهی کردند و خودشان از راه خارج از کشور اقدام کردند. البته از قبل فعالیت ها را شروع کرده بودند ولی نمی گرفت یعنی هرکاری می کردند داخل کشور خیلی اقبالی نداشتند. این اتفاقات که افتاد فتنه گران بر آن شدند تا سازمان دهی خودشان را بتوانند به سرعت درون دانشگاه ها ایجاد کرده و شروع به جذب نیرو کنند.
¤ وضعیت این گروه ها در حال حاضر چگونه است؟
در حال حاضر این ها فعال هستند و در 3، 4 مکان (به خصوص در تهران، البته شهرستان ها هم از تهران خط می گیرند. )این ها سه چهار طیف فکری شدند که منتها همیشه گرایش اصلی شان، سطح مارکسیستی شان هست و از دو کشور اروپایی دارند، خط می گیرند و منشأشان همان کسانی هستند که این جا بازداشت و زندانی بودند و از فرصت استفاده کردند و از کشور به صورت غیرقانونی فرار کردند. اون دو سه نفری که خارج از کشوراند که یکی از آن ها”منصور حکمت “است که در کشور هلند نفوذ دارد و پایگاه او آن جاست و به وسیله ی آن ها هدایت می شوند. هم از راه فکری هدایت می شوند و هم ساپورت مادی می شوند.
¤ از نظر مالی کاملاً از آن طرف پشتیبانی می شوند؟
بله، آن ها از لحاظ مالی کاملاً از خارج کشور پشتیبانی مالی می شوند. اساتیدی که گفتم به این شکل دارند کار می کنند و از جای دیگر خط می گیرند، اساتیدی هستند که از لحاظ فکری به جای دیگری وصل اند. آن اساتیدی که به صورت انفرادی کار می کنند حالا فقط سرکلاس یک سری مطالب را عنوان می کنند. آن هایی که جلسه می گذارند کسانی نیستند که بخواهند سرکلاس مطالب ضدنظام بگویند، این ها کاملاً سازمان دهی شده اند و از یک طرف ما فعالیت اساتید را داریم، می بینیم و از طرف دیگر هسته هایی که از سال گذشته تشکیل شده اند هم چنان انسجام خودشان را حفظ کرده اند. بحث منافقین هم هم چنان ادامه دارد و در تشکل های غیر قانونی دانشجویی مثل تحکیم علامه و امثالهم نفوذ پیدا کردند و هنوز ارتباط خودشان را دارند و جذب نیرو می کنند و در تصمیم گیری ها تأثیرگذاری دارند.
¤ شیوه های جذب چگونه بود؟
یکی از شیوه های جذب، بحث ابتذال است. هم ابتذال فکری و هم ابتذال اخلاقی؛ چیزی که ما از سال گذشته به خصوص از 22 بهمن به این طرف -که این ها ناکامی داشتند - دیدیم که جهت اجرایی و عملیاتی کردن طرح شان به این مسأله رو آورده اند که در سطح جامعه هم مطرح شد. سال گذشته و اواخر سال، پس از 22 بهمن و حالا ماه آخر سال بحث ابتذال و بدحجابی مطرح و از دانشگاه ها شروع شد و در سطح جامعه فروکش کرد ولی در دانشگاه هنوز ادامه دارد. ظاهر این موضوع حالا شاید یک بحث اجتماعی یا فرهنگی باشد اما کاملاً منشأ آن سیاسی است و این ها از شیوه های جذب است. در واقع جریان فتنه برای جذب دانشجوها و سازمان دهی آن ها از شیوه های تبلیغی و جذب نیرو
به وسیله ی فضاهای مجازی استفاده می کند، البته یک سری گروه ها از قبل بودند ولی خیلی کم رنگ که از جریان فتنه به این طرف، نقش آن ها بسیار پررنگ تر گردید و هم چنان، هم به لحاظ جذب نیرو و هم به لحاظ تبلیغی داخل سطح مجازی و جاهای مختلف دیگر، فعالیت می کنند.
گروه هایی هستند که تفکرات الحادی دارند، حالا حتی که شده ضدیت با خدا یعنی بی دینی و بی خدایی، این شیوه ی تفکر در حال رواج پیدا کردن است. نویسنده هایی بودند که به عنوان افراد فراری سال های گذشته از کشور فرار کردند که حتی اسمی هم ازشان در درون کشور مطرح نبود. تقریباً الان بخش عمده ای از دانشجویان یا دانشگاهیان حالا کتاب های این ها را یا می بیند یا اسم شان را می شنوند. این روزها کسانی که دارند کتاب های الحادی تولید می کنند و در ضدیت با دین، خدا و ائمه ی اطهار کتاب هایشان درون دانشگاه ها به صورت فایل های رایانه ای و به صورت جزواتی که در خارج از کشور تکثیر شده، به صورت نمونه هایی که از خارج کشور می آید و این جا تکثیر می شود، در این جا دست به دست می شود؛ یعنی روی این موضوع به شدت کار می کنند؛ شاید ظاهر این موضوع هم اعتقادی باشد و سیاسی نباشد ولی همه ی این ها طرح هایی است که جریان فتنه، فتنه که عرض می کنم کلاً ممکن است بخشی از آن خارج از کشور باشد. ایرانی های فراری خارج از کشور باشند یا سازمان های اطلاعاتی با برنامه ریزی باشند، یک بخش هم همین گروه های سیاسی داخل کشور هستند. تمام تلاش شان این است که به لحاظ اعتقادی و فکری چون داخل آن کلاس های اساتیدی که عرض کردم مبانی اعتقادی و فکری دانشجویان را می زنند و این متأسفانه دارد رواج پیدا می کند و زیاد می شود.
دیگری هم بحث ابتذال، همان طور که گفتم یک بخش آن بدحجابی در صحن دانشگاه ها و یک بخش آن هم که به صورت حادتری مشاهده می شود، برگزاری اردوهای غیررسمی و بدون اجازه و بعضاً با اطلاع مسؤول دانشگاه ها است که بدون مجوز برگزار می شود. اتفاق های بسیار بدی در گروه های دانشجویی در حال وقوع است که به اعتقاد ما این ها همه شیوه های جذب دانشجوهاست. آن ها برای سازمان دهی کردن و بدنه ی سازمان دهی شده ی شان برای مقاصد سیاسی بعدها احتمالاً برنامه ریزی می کنند و از آن ها استفاده می کنند.
¤ هم اکنون در خارج و داخل کشور دارند، هماهنگ عمل می کنند؟
بله، کاملاً هماهنگ اند.
¤ یعنی هم اکنون گروه های خارجی ما داخل این چارتی که شما مطرح کردید، می گنجند؟
بله، چارت را گفتم، هم داخلی و هم خارجی بود، این ها همان افرادی هستند که رفتند خارج از کشور، گروهی از آن ها همان فراری های خارج از کشوراند، مثل منصور حکمت که در دانشگاه «استاردو» بود. گزینه ی دیگر، افراد و دانشجوهای فراری یا فارغ التحصیل هستند که یا فعالیت داخلی را نیمه تمام رها کرده و خارج از کشور کار می کنند و یا داخل اند. داخل کشور هم دارند جذب نیرو می کنند که افرادش هم بعضاً مشخص اند و این ها هم شروع کردند، گروه های مختلف تشکیل دادند. جلسه گذاشتند و دارند کار می کنند.
هسته های دانشجویی که گفتم، برای 22 بهمن برنامه ریزی کرده اند و توسط خارج نشینان پشتیبانی می شوند یعنی خارج از کشور، افرادی مثل مهاجرانی، نبوی، فاطمه حقیقت جو و... هستند که هسته ای تشکیل داده و کار می کنند. از آن جا خط فکری داده می شود و این ها هم کار عملیاتی شان را در داخل انجام می دهند و بعضی از آن ها نیز با خارج ارتباط مستقیم دارند. نفاق هم همین طور است و بیش تر خارج از کشور تصمیم گیری می شود. از طریق فتح الهی که دارند ارتباط می گیرند و به بهانه های مختلف، بهانه ی مثل رسانه ها، سایت ها و آژانس های مختلف مثل ایران خبر و امثالهم به عنوان خبرنگار افتخاری دانشجو را جذب می کنند و در واقع جذب سازمان منافقین شده، هم برای شان نوعی جاسوسی می کنند و اخبار از درون دانشگاه می فرستند و هم دارند مقاصدی که این ها دنبال می کنند را داخل کشور اجرا می کنند. همه ی این ها در واقع یک سر منشأ در خارج از کشور، دارند.
¤ در این بحث حجم بالایی از بورسیه ها که ما از پارسال تا حالا با آن مواجهه هستیم، در همین قاعده ارزیابی و تحلیل خواهند شد؟
بله، ما سا ل های گذشته نیز بورسیه داشتیم، منتها به لحاظ کمی اصلاً قابل مقایسه نبود، بعضی از دانشگاه ها متأسفانه با این بورسیه ها هماهنگ هستند مثل دانشگاه آزاد، در واقع این ها آمدند در خارج از کشور هماهنگ کردند مانند کشور انگلستان و بورسیه گرفتن سپس فردی که مسؤول دانشگاه آزاد در ایران است در شعبه ی خارج از کشور نیز حضور می یابد.
فتنه گران همگی به سازمان های جاسوسی خارج از کشور وصل هستند که هم اکنون دارند به صورت بورسیه دانشجویان جذب می کنند. تمامی این گروه ها، سرپل دارند.... دانشگاه آزاد جهت تأسیس شعبه ی جدید، فعال شده است.
برای فعالیت های دانشگاهی به سرپل ها و بعضی از اساتید نیاز دارند. به عنوان نمونه در دانشگاه مطرحی مثل شریف، امیرکبیر و تهران و امثال این ها که از قبل هم اتفاق می افتاد، هم اکنون خیلی جلوه ی پررنگ تر و رسمی تری دارد. حتی با مؤسساتی که به هیچ وجه مجوز هم ندارند، اما اطلاعیه می گذارند داخل دانشگاه ها، بورسیه ی فلان کشور، پست الکترونیک و آدرس می دهند و دانشجو می رود به این ها وصل شده و راحت توسط این ها جذب می شود.
دانشگاه آزاد به دعوت بعضی از دانشگاه ها، سفرهای علمی خارج از کشور می برد و در این سفر به ظاهر علمی، جلسه تشکیل می دهد. این ها دو هفته در آن جا می ماندند و آموزش های لازم را می بینند، آموزش نافرمانی مدنی و آموزش نافرمانی انتخاباتی. حالا که فتنه گران پس از انتخابات سال 88 در ایران به مشکل برخوردند، باید جنبش های اجتماعی به چه شکلی عمل کنند. جالب این جاست که از این میان افرادی انتخاب می گردند مثلاً دانشجویان علوم سیاسی در مقاطع دکتری یعنی هر دانشجویی رو نمی برند افرادی را که به طور قطع تأثیرگذاری بیش تری در دانشگاه ها دارند و به حتم تا یک سال دیگر یک ترم دیگر به عنوان استاد دانشگاه یا همین الان هم به عنوان استاد دانشگاه مطرح است، هستند. هم تحصیل می کنند و هم درس می خوانند به طور حتم افرادی که از لحاظ علوم سیاسی دکترای شان را دریافت می کنند در همین دانشگاه های ایران، استاد خواهند داشت. یعنی دارند سرمایه گذاری می کنند، از همین الان می برند آن جا به عنوان اردوهای علمی و تفریحی در واقع آموزش براندازی می دهند. برخی بورسیه های افراد هم در همین راستاست.
دانشجو را جذب می کنند، می برند آ ن جا 4سال، 5سال یا 6 سال تحصیل می کند و آن وقت این ها رو بر می گردانند و همان اتفاقی که شاید حالا قبل از دوره اصلاحات افتاد بعضی از این افراد درون دولت اصلاحات را مطرح می کردند دقیقاً افرادی بودند که از زما ن های گذشته، زمانی که هیچ کس فکرش را هم نمی کرد در دوران جنگ و بحران های کشور که همه فکر دفاع از کشورشان بودند، متأسفانه این افراد رفتند با همین بورسیه های دولتی خارج از کشور تحصیل کردند؛ به ظاهر ولی در حقیقت آموزش دیدند، آمدند داخل کشور مسؤولیت های مختلفی را در دوره ی اصلاحات گرفتند و بالاخره آن ضربه ای که می خواستند تا حدی به کشور وارد شد. اکنون همین اتفاق دارد به شکل دیگری تکرار می شود، آن موقع بورسیه از ادارات دولتی می گرفتند، یعنی از وزارت علوم و بهداشت و می رفتند خارج از کشور و تحصیل می کردند و در آنجا آموزش
می دیدند و برمی گشتند؛ حالا به شکل دیگری است، دولت بورسیه نمی کند، مؤسساتی هستند که تسهیلات برای این ها قایل می شوند و مبالغ بسیار بالایی به این ها می پردازند که اصلاً قابل تصور نیست که به یک دانشجو ماهیانه این همه پول بدهند فقط به این خاطر که برود و در آن کشور تحصیل کند و این ها را به او آموزش می دهند تا دوباره برگردند داخل کشور و اهداف آن ها را دنبال کنند و به همین راستاست.
¤ به طور خاص فرمودید این ها مرکز فعالیت شان دانشگاه امیرکبیر، تهران و علوم و تحقیقات و دو دانشگاه دیگر است. در همه ی دانشگاه هستند و نیروگیری می کنند؟
شهرستان های ما هم فعال اند اما فعالیت های دانشجویی الان به این شکل است که تمام نگاهشان به تهران است، تهران معمولاً منشأ تمام تحولاتی است که تو دانشگاه های دیگر میخواهد اتفاق بیافتد. داخل تهران هم 5، 6 دانشگاه مهم است که معمولاً هر اتفاقی بخواهد بیافتد از این ها شروع می شود و به دانشگاه های دیگر سرایت می کند.
در جریان فتنه دو تا دانشگاه خیلی نقش برجسته ای داشتند: یکی امیرکبیر بود؛ به دلیل سرمایه گذاری که از قبل در این دانشگاه کرده بودند، افرادی مثل علی افشاری که خود دانشجوی همین دانشگاه و فراری هستند و در خارج از کشور برای سازما ن های جاسوسی آن جا کار می کند. آن افراد نفوذی داشتند که همان ها را حفظ کردند و ارتباط شان را با این دانشگاه ها دارند؛ به دلیل زمینه ای که در این دانشگاه وجود دارد حالا این دانشگاه اهمیت بیش تری داشت، دانشگاه تهران نیز به عنوان دانشگاه مادر مطرح است و در حال حاضر از نظر حجمی و کمی و از نظر تعداد، دانشجوی بیش تری دارد و به هرجهت به عنوان دانشگاه مادر مطرح است و نگاه ها همه به سمت دانشگاه تهران است.
دانشگاه شریف و خواجه نصیر هم تا حدی در دانشگاه های دولتی و دانشگاه علوم و تحقیقات مرکز هم در دانشگاه آزاد در واقع می شود گفت در جریان فتنه نقش آفرینی کردند و آن افرادی که به صورت سازمان دهی کار می کنند، بیش تر در این دانشگاه ها هستند، منتها دانشگاه امیرکبیر و تهران بین این دانشگاه ها، اهمیت بیش تری دارند.
¤ فعالیت های زیرزمینی که فرمودید را مصداقی بگویید، درحال حاضر با گذشت از فعالیت های انجام شده ا ی که شناسایی و سرکوب شده، صحبت بفرمایید؟
بعضی از این ها را نیروهای امنیتی و حراست دانشگاه شناسایی کرده و با آن ها برخورد می کنند. همین هسته هایی که خدمت تان عرض می کنم که در دانشگاه امیرکبیر و شوراهای صنفی در دانشگاه تهران وجود دارند و نفوذ کردند و در دست بعضی افراد شناخته شده هستند که طبیعتاً نمی شود نام برد، به طور کلی بیش تر کانون های فرهنگی، مطالعاتی و کوهنوردی حتی قرآن و عترت در این دانشگاه ها توسط جریان فتنه ثبت شده و دست این ها افتاده و دارند فعالیت می کنند. بعضی از این ها راه در 22 بهمن و این که عرض کردم به خاطر تسلط اطلاعاتی که دستگاه های مربوط داشتند، این ها رو دستگیر کردند. دانشگاه هوشیار شد و اینها رو شناسایی کردند و این کانون ها رو بست. بعضی از این ها منحل شدند و بسته شدند یا این که نیروهای ارزشی درونشان نفوذ کردند و مثل سابق نمی توانند فعالیت سیاسی بکنند.
¤ نوع فعالیت هایشان چه بود؟
عرض می کنم که این ها ظاهر قضیه ی کانون قرآن و عترت بود، بعد فردی که وهابی است و از انگلستان مدرک دکترای افتخاری دریافت کرده، آمده است، کانون قرآن و عترت را گرفته و تفکرات وهابی را در جلسات آموزشی خویش ارایه می دهد که حتی در این ماجرا از دانشجویان مذهبی نیز استفاده کرده اند. به دلیل آن فضایی که به وجود آمد و دیدگاه های مختلف و سلیقه های مختلف سیاسی که در کشور وجود داشت در جریان انتخابات سال های گذشته درون دانشگاه هم، همین طور بود. خیلی نه این که منحصر به قشر خاص، به دید فکری مذهبی خاص نبود، این ها آمدند از این فرصت استفاده کردند افراد مذهبی که به لحاظ سیاسی خیلی موافق نبودند به این گروه از لحاظ سیاسی جذب شدند و نتیجه اش این شد که این افراد آمدند توسط کانون های قرآنی و کتاب خوانی جذب شدند و به مرور جلسات سیاسی برای این ها برگزار می شد، این ها هم مکان در اختیارشان بود و هم دانشجو، در واقع این ها مکان نداشتند و به عنوان پوشش فعال، جلسات سیاسی برگزار می کردند و آموزش می دادند و از درون این ها افرادی رو شناسایی می کردند یعنی از یک کانون مثلاً 50 نفری، 10 یا 5 نفر رو شناسایی می کردند. از کانون دیگر یک یا دو نفر و در نهایت جمع آن ها می شد یک تعداد 50 نفره ی ناب و یک دست و محفلی بود برای شناسایی افرادی که به خودشان نزدیک بودند و آن وقت آن جمع را می آمدند دو یا سه قسمت می کردند به هر کدام یک وظیفه می دادند.
گروه های اینترنتی تشکیل می دادند و از راه اینترنت یا بعضاً حضوری، ولی بیش تر جلسات آن ها به وسیله ی اینترنت و گروه های قضایی که حالا به سرعت در حال افزایش است و متنوع تر می شود، خارج از کشور ایجاد می کنند و این فضاها برای فعالیت های ضدنظام، تازه همان زمان شکل گرفته بود، در اختیار آن ها گذاشته شده تا در اختیار سایت های مختلف قرار دهند و جلسات شان را برگزار نمایند، خط فکری به آن ها می دادند و برای مراسمی مثل 16آذر و 22 بهمن سازمان دهی می شدند و خود را آماده می کردند و می آوردند درون دانشگاه ها یا درون مناسبات ها برای ایجاد اغتشاشات، درگیری و به هرجهت مقاصدی را که دنبال می کردند. این ها هم نقش آفرینی می کردند که عمده نقش آفرینی شان این بود. هدف شان از نفوذ در این کانو ن ها و شوراها این بود که تا حدی در این مقطع موفق شوند ولی به دلیل اشرافی که وجود داشت اینها ضربه خوردند و به شکل سابق دنبال نکردند یعنی از 22 بهمن به بعد شکل کارشان عوض شد و در حال حاضر همان جلساتی که با اساتید دارند، محور کارشان است.
¤ حقیقت وضعیت مجروحین با توجه به شایعاتی که مطرح است از کشته و غیره چیست، یعنی میزان آسیبی که دانشجویان دیدن چقدر است؟
ببنید باز مدل همان سال 78، چون زمانی این ها موفقیت داشتند و می توانستند احساسات عمومی و دانشجویان را تحریک کنند و اعلام کنند که نظام از این ها کشته گرفته است، سال 78 هم این کار را کردند و دو یا سه روز طول کشید تا همه فهمیدند کسی کشته نشده است و فقط یک نفر در آن ماجرا کشته شد که”عزت ابراهیم نژاد “بود که این فرد اصلاً سرباز بود یعنی دانشجو نبود، فارغ التحصیل شده بود و داشت خدمت سربازی می کرد و به طور مشکوکی آن شب آورده بودنش به عنوان میهمان در کوی دانشگاه و جزو نفرات اولی بود که با این حادثه مواجه شده بود و عکس هایش هم موجود است، حتی عکس هایی که بعضی از روزنامه ها انداخته بودند، عکس این فرد است یعنی فردی بود که به عنوان یک لیدر داشت نقش آفرینی می کرد و خودش هم دانشجو نبود. جالب است، تیری که به ایشان خورده بود از هیچ سلاح سازمانی شلیک نشده است، سلاح کوچکی بود که به صورت غیرقانونی وارد کشور شده و از زمان شاه بعضی از افرادی که به شاه و طاغوت وابسته و ساواکی بودند برای دفاع از خودشان از این نوع سلاح ها داشتند؛ یعنی سلاح شخصی بوده و سازمانی نبوده است. زاویه ی شلیک هم از داخل خورده بود یعنی فردی که می خواسته این کار را بکند می خواسته چنین اتفاقی برای تحریک دانشجویان و مردم بیافتد و چند روز طول کشید تا بفهمند هیچ اتفاقی جز کشته شدن همان فرد مشکوک نیفتاده است. سال 88 هم همین اتفاق افتاد، دقیقاً مشابه سال78. بلافاصله اعلام کردند تعداد زیادی کشته شدند و به کوی خواهران وارد شده و اتفاق هایی آن جا افتاده و حریم خواهران رو حفظ نکردند و امثالهم که هیچ کدام از آن ها صحت نداشت؛ یعنی هیچ فردی چه نیروهای انتظامی چه نیروهایی که پشت سر نیروی انتظامی وارد شده بودند و خودسربودند، اصلاً وارد فاطمیه نشدند؛ در صورتی که یکی از بحث هایی که مطرح بود همین بود که می گفتند کوی فاطمیه، 70 کشته داده و به دختران دانشجو بی حرمتی شده، در صورتی که اصلاً در آن جا هیچ وقت باز نشد؛ چه روی نیروهای انتظامی، چه غیرانتظامی.
یکی از این موضوعات که خیلی درباره اش شایعه سازی کردن، همین بحث کشته شده های کوی دانشگاه بود در صورتی که هیچ اتفاق، چنین شکلی نیفتاده بود. ضرب و شتم صورت گرفته بود عرض کردم که بیش تر توسط همین افرادی که به اسم حزب الهی رفته بودند داخل که اکثرشان و اصلی هاشون به سرعت متواری شدند، چون آموزش دیده بودند و فقط توسط این ها یک سری افراد مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و یک بخش اندکی هم توسط نیروی انتظامی که سربازها بودند و توجیه نبودند به دلیل حجم فشارهای که روی نیروی انتظامی بود و فحاشی های که می کردند و شعارهایی که می دادند ولی هیچ موردی نبود که موجب کشته شدن کسی شود.
یک سری از این افراد در خارج از کوی دانشگاه دستگیر شدند، یک شب بودند و بعد آزاد کردند و یک سری اندک را هم دو، سه روز بعد آزاد کردند. یعنی نماندند، بازداشتی هم در کوی دانشگاه داشتیم ولی نه به صورت طولانی مدت. نه کشته ای وجود داشت، نه مجروح خیلی وخیمی که منجر به بستری طولانی مدت در بیمارستان یا نقص عضو بشود؛ خیلی محدود بود. این اتفاقات عملیات روانی بود برای کسانی که می خواستند به مقاصد خودشون برسند و احساسات مردم و دانشجویان را تحریک کنند و به چنین شایعاتی نیاز داشتند که درست کرده و حداقل دو یا سه شب خوب موج سواری کنند و بیرون از دانشگاه هم بحث ندا آقاسلطان اتفاق افتاد که این ها همه مشکوک است و نمی شود گفت. مشخص شد که همه شان کار دشمن بوده و به همین خاطر بوده می خواستند کشته بگیرند و موج سواری کنند و این غائله رو ادامه بدهند که خیلی آن جا موفق نشدند و وقتی مشخص شد که کوی کشته نداده، ماجرا فروکش کرد.
¤ اگر فکر می کنید نکته ای مانده در خصوص جریان معارض دانشجویی، حالا یک ذره ا ی هم آینده رو نگاه کنیم بد نیست ما چه راه کارهایی می توانیم استفاده کنیم هم برای بیداری دانشجویان یا به نوعی مبارزه علیه این ها و جریان سازی در جبهه ی مدافع نظام؟
اول، یک جمع بندی کنیم، جریان فتنه برای دانشگاه ها چند آفت داشت و مشکلاتی برای دانشگاه ایجاد کرد که به چند دسته تقسیم، می شوند. که عبارت انداز:
1- آفت تحصیلی و علمی در دانشگاه اتفاق افتاد یعنی این وقایع هم دانشجو و هم استاد را درگیر کرد البته یک سری افراد هم هستند که کار خودشان را انجام دادند و وارد ماجراها نشدند ولی به هر حال یک عده از دانشجویان دچار افت تحصیلی شدند، یک سال حداقل درگیر این ماجرا شدند، بعضی از دانشجویان که درگیر این ماجرا شدند بعدها خودشون متوجه شدند که مورد سوءاستفاده قرار گرفتند و منجر به این شد که به دلیل اقداماتی که انجام داده بودند یا توسط دانشگاه یا دستگاه قضایی بالاخره اخراج شوند و بعضی خودشان ترک تحصیل کردند چون دچار مشکل شدند تحصیل را رها کردند، بعضی هم تعلیق، بعضی هم اخراج شدند و در کل این اتفاق ضربه ای بود که به دانشگاه وارد شد.
متأسفانه بعضی از افرادی که ترک تحصیل کردند، در دانشگاه نخبه بودند، ما یک مورد در دانشگاه امیرکبیر داشتیم که تازه قرار بود از سال تحصیلی جدید، مقطع دکتراشون را آغاز کنند، نخبه ی دوره ی لیسانس و فوق لیسانس هم فراوان بود، اختراعاتی داشت، صداوسیما رفته بود از ایشان به خاطر اختراعاتش فیلم برداری کرده بودند که به عنوان جوان مخترع مطرح بشود و متأسفانه این فرد درگیر این جریا ن های سیاسی شد، یکی از افرادی بود که جذب گروه ضد دین شده بود که همان جریانی که عرض کردم جریان ضد خدا بودند و بعد از این که بازداشت شد چند هزار از این کتاب های الحادی داخل نوت بوکش بود که این فرد پخش می کرد و ترویج می داد. فعالیت در سایت های اینترنتی و کاریکاتورهای خیلی مهم که بیش تر خارج از کشور تهیه شده بود، با مضمون اهانت به حضرت رسول و ائمه اطهار(علیهم السلام)و خداوند متعال که به مرور این کاریکاتورها را داخل سایت های خیلی مهم و مختلف و دانشجویان می گذاشتند. این افراد جذب این گروه ها شدند این ضربه ای است که به کشور وارد می شود یعنی نخبه ای که باید الان دانشجوی دکترا باشد و بعد به عنوان یک مخترع و دانشمند ایفای نقش بکند، ترک تحصیل کرده و خودش قبل از آن ترک تحصیل کرده بود، لطمه های این چنینی به ما بسیار وارد آمد.
2- در بخش اساتید هم همین طور، بخشی از اساتید هم به جای این که به بخش علمی بپردازند یا سرکلاس بحث علمی را مطرح کنند به بیان مطالب مغایر با شریعت می پردازند. بالاخره این ها لطمه هایی است که خورده ایم.
3- از همه ی این ها مهم تر همان بحث ابتذال فکری و اخلاقی است که من عرض کردم، به حدی این بخش، قسمتی از دانشگاه ما را درگیر کرده که درون همین ماجرا اتفاق افتاد اگر جریان فتنه نبود شاید سال ها طول می کشید که به راحتی بتوانند چنین فضایی را داخل دانشگاه ایجاد کنند و دانشجو جذب گروه های متأسفانه جنسی بشود، جذب گروه های الحادی بشود، جذب گروه های منحرف فکری بشود یا همان بحث ابتذال، بی بندوباری و ارتباط هایی که بین دانشجویان هست و این ها که به سرعت دارد رواج پیدا می کند و دارند پول خرج این ماجراها می کنند. فضای فتنه متأسفانه باعث این ها شد، به هر جهت شاید همه ی دانشجوها جذب بخش های سیاسی نشوند که آن ها مدنظرشان است و نتوانند بهره برداری سیاسی بکنند اما به هر جهت ابتذال را راه اندازی کردند و آن ابتذال فکری و اخلاقی در دانشگاه ایجاد کردند و پرده ها کنار رفته است.
4- متأسفانه آسیبی که ما می بینیم از این طرف به دانشجوهای ما خورده از طرف خیلی از گروه هایی است که هیچ وقت مجال آن رو پیدا نمی کردند به این شکل داخل دانشگاه ها جذب نیرو کنند مثل جریان منافقین که بالاخره دشمنی شان با نظام سال هاست آشکار شده؛ مثل جریان پژاک، بهایی ها، جریان کموله که سال ها بود دیگر منحل شده تلقی می شد همه ی این ها بعد از جریان فتنه حتی نفوذشان درون دانشگاه ها بیش تر شد و شروع کردند و در حال حاضر هم دارند جذب نیرو می کنند برای مقاصد خودشون و الان در این دوران بحث های اعتقادی فکری رو دارند مطرح می کنند تا فضایی مثل سال گذشته ایجاد شود و بحث های عملی شان را شروع کنند.
چپ هایی که منحل شده بودند به نوعی و همه ی لیدرها و اصلی های شان که خارج از کشور رفته بودند و هیچ کسی نبود این ها را سازمان دهی کند، بعد فتنه سازمان دهی شدند. الان خانه های تیمی در تهران خریدند جالب این است که پول دارد برای شان می آید، خانه خریدند در نقاط خوب تهران و آن جا دارند جلسه برگزار می کنند، آن جا دارند به صورت گروهی زندگی می کنند و به صورت مشترک زندگی می کنند. این ها آسیب ها و تهدیدهای است که متوجه دانشگاه ما شده به دلیل ایجاد همین قضایای غبارآلود فنته؛
5- اتفاق دیگری هم در حال روی دادن است. در حال حاضر که فکر می کنم بد نیست که ذکر شود متأسفانه بعضی از جریان های انحرافی منتسب به برخی جریان های اصول گرایی هستند- اگر چه بدنه اصولگرایی نسبت به این افراد به شدت بیزاری جسته است - بعضی های آن ها به خصوص این ها هم از بعد از جریان فتنه مجالی پیدا کردند که فعالیت خودشان را شروع کنند. این ها هم داخل دانشگاه مشاهده می شوند یعنی آن بخشی که داخل جامعه درون نظام نفوذ کرده و فعالیت می کنند داخل دانشگاه هم فعالیت آن ها مشاهده می شود و عملکرد آن ها به طوری بوده که باعث ا یجاد انشعاب و دو دستگی و حتی چند دستگی در داخل تشکل های ارزشی شده درون نیروهای حزب الهی شده است. این ها آفت هایی است که از درون و به صورت موریانه وار درون دانشگاه ما را مورد تهدید قرار می دهد. نیروهای ارزشی ما افراد شناخته شده ای هستند که اگر اقدام علمی، ضد نظام و امنیتی انجام بدهند بلافاصله با آن ها برخورد می شود، نظام نشان داده است که این قدرت را دارد که این کار را بکند. به نظر من این ها وارد فاز جدید شده اند که آن شکست را در سال گذشته خوردند، در واقع وارد فازی شدند که از درون انحراف بکنند و انحرافات را فکری و اعتقادی درون نیروهای اصول گرا چه درون جامعه و چه دانشگاه و درون دانشگاه دارد به سرعت رشد می کند و سرعتی که این رشد فکری مدعی اصول گرای درون دانشگاه دارد از بیرون از دانشگاه بیش تر است، یعنی مهم ترین عرصه ای که این ها برای فعالیت پیدا کردند درون دانشگاه هاست که دارند جذب می کنند و متأسفانه باعث ایجاد انشعاب و چند تشکل شده و دارد می شود حتی شاید تشکل های بسیج دانشجویی هم درگیر این ماجرا شده اند که نتوانستند به آن شکل آسیب برسانند این هم یک بحث بسیار جدیدی است که متأسفانه بعد از غائله ی فتنه ی سال گذشته همه ی این ها عرصه و بسترش به وجود آمد، فضایی به وجود آمد که همه ی این ها بتوانند فعالیت کنند. این ها تهدیداتی است جریان فتنه ی سال گذشته در دانشگاه داشتیم و مهمش این ها بود.
اما این که در آینده فرمودید، همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند: «که به هر جهت شاید آتش شعله های فتنه خاموش شده باشد “به هیچ وجه فتنه فروکش نکرده است. طبق صحبتی که ایشان فرموده اند ما در درون دانشگاه می بینیم که آن ها عرصه ای ندارند، به عنوان مثال 16 آذر اتفاق بیافتد مثل امسال که باز امیدشان بود که بعد از یک سال درون دانشگاه استارتی بزنند و خوشبختانه نتوانستند هیچ اقدامی کنند شاید فضا دست شان نباشد که این اقدامات را در دانشگاه ها انجام دهند ولی دشمن به هیچ وجه بیکار ننشسته است. وقتی که اساتید مسأله دار و وابسته به جریان های سیاسی می گذارند، استاد کلاس خودش را تعطیل می کند اما آن جلسه ای که در موردش صحبت کردیم را نمی گذارد خللی به آن وارد شود و به شدت دارند کار می کنند و مخصوصاً با این چیزهایی که داریم درون دانشگاه ها می بینیم مثل همین ابتذال و مطمئنیم و یقین داریم که برنامه ریزی شده است و فعالیت های گروه محارب به طور قطع این ها برنامه ریزی دارند و منتظر این هستند که مرکز فرمان که عمدتاً هم خارج از کشور است کی زمان در واقع آن فرصت به اصطلاح پیش بینی شده رو اعلام می کند تا فضایی را ایجاد کنند همین این ها را سازمان دهی می کنند و به کار می گیرند یعنی ما به هیچ وجه امیدوار نیستیم با این برخوردهایی که صورت گرفته جریان فتنه در دانشگاه فروکش کرده باشد و دست از فعالیت برداشته و کنار نشسته باشند. هم بخش اساتید که عرض می کنم از نظر کمی زیاد نیستند یعنی نمی شود درصد بالایی برای این ها در نظر گرفت ولی این ها بسیار مؤثر کار می کنند یعنی با انگیزه کار می کنند و کار زیربنایی دارند انجام می دهند.
در بخش اساتید وابسته به جریان فتنه، اینان افرادی هستند که در دوره ی اصلاحات مسؤولیت داشته و در وزارت علوم و وزارت خانه های سیاسی دیگر نیز فعالیت داشته اند و اسم و رسم دارند. بعضی از این افراد معاون وزیر بودند و در بخش های مختلف فعالیت می کردند و هم اکنون دارند دانشجو رو آماده می کنند، نمی شود ساده به این مطلب نگاه کرد به هیچ وجه این ها بدون برنامه نیستند و به طور قطع می خواهند استفاده ی ابزاری از دانشجو کنند و نتیجه ی بگیرند و باز این نتیجه را گسترش دهند. باید از افرادی که روی تفکرات دانشجویان کار می کنند خواست بحث های زیر بنایی فکری مطرح نموده و مباحثه کنند.
ما نباید به آن ها بهانه ی لازم را بدهیم که دانشجو را بکشانند به کف خیابان و دانشگاه و بخواهند از وی استفاده ی ابزاری کنند و در مواضعی که در زمان اصلی اعلام جنگ خواهد آمد در آینده حتی بخش اصول گرایی که مطرح کردم به طور قطع و بدون شک این افرادی که دارند جذب می شوند و کم نیستند به هیچ وجه اطلاع ندارند یعنی نمی دانند که در حال ورود به چه بازی خطرناکی هستند اما به طور یقین آن کسی که دارد هدایت می کند این بخش را برای همان جا هدایت می کند یعنی برای همان مقطع حساسی که بخواهند جریان و فتنه ی دیگری ایجاد کنند از این بخش ها استفاده خواهند کرد و این بار یقین داریم که از دانشگاه غافل نخواهیم شد و آن غفلتی که سال گذشته داشتند و خودشان به آن اذعان می کنند که از همان ابتدا ما آن طوری که باید به دانشگاه توجه نکردیم، این دفعه به طور قطع دانشگاه را محور قرار می دهد حالا به هر بهانه ای باشد، انتخابات باشد یا چیز دیگر، از دانشگاه غلفت نخواهند کرد و گروه هایی که دارند سازمان دهی می کنند و از آن ها استفاده خواهند کرد.
روزنامه کیهان 3 اسفند 1389