11 خرداد 1399
کاشفالسلطنه بنیانگذار بلدیه در ایران
پیش از اینکه به موضوع اصلی این مقاله بپردازیم، برای آشنایی بیشتر اشارهی کوتاهی به سرگذشت بلدیه در ایران میکنیم و تاریخچه مختصری از آن را بیان میداریم:
یکی از نکاتی که در تمام طول تاریخ ایران، چه پیش از اسلام و چه پس از آن همواره موردنظر و توجه مردم و دانشمندان قرار داشته است، اداره امور شهر و تأمین امنیت اجتماعی و رفاه شغلی و آزادی کسب و کار و حفظ نظافت و بهداشت عمومی بوده است.
وضع قوانین و مقررات شهری در دورهی صفویه به اوج کمال رسید، اما پس از آن به علت جنگهای پیاپی و گاه طولانی، آشفتگی کلی و عمومی کشور، از همگسیختگی رشتهی امور، این موضوع مهم کمابیش به محاق فراموشی افتاد. در این زمان بود که پای محتسب به میان میآمد، و محتسبها متصدی وظایف شهرداری و شهربانی به معنای امروزی بودند. محتسب در بازارها گردش میکرد به خوبی و بدی اجناس رسیدگی مینمود، مقررات عمومی را به کسبه یادآور میشد و چوب و فلکی هم در اختیار داشت که هرگاه ضرورت اقتضا کرد، متخلفین را حّد بزند. اما تکالیف محتسب کمکم وسعت یافت و بیشتر هم خود را صرف جلوگیری از شرابخوری و فحشاء و سرقت مینمود.
رفتهرفته داروغه جای محتسب را گرفت. داروغه از زمان صفویه با همان اختیارات و وظایف محتسب تحت فرمان حاکم مشغول کار شد. از مختصات داروغه این بود که از غروب آفتاب در چهارسو روی تخت مینشست و مأمورین شبگرد وی در کوچه و بازار پراکنده میشدند تا اگر به شرابخوار یا سارقی برخوردند او را دستبند بزنند و به پای تخت داروغه بیاورند. داروغه همچنان به وظایف شهری و اخلافی خود ادامه میداد تا در عهد قاجاریه که تشکیلات شکل منظمتری پیدا کرد1. از زمانیکه تهران به صورت پایتخت سلسله قاجاریه در آمد، فزون بر روشهای سنتی که از دیرباز وجود داشت، حاکمان و کلانتران شهر نیز وظایفی بر عهده گرفتند که بخشی از آنها چون نظافت معابر و تنقیه میاه (چشمهها و قناتها و آب انبارها و جویها و رودخانهها) و جلوگیری از تجاوز و نیرنگ در کسب (گرانفروشی و کمفروشی) و تخلفات دیگر در زمرهی تکالیف آنها قرارگرفت.2
در دورهی ناصرالدین شاه نهاد “حسبه” که ریشههای تاریخی و دینی داشت به گونهای زنده شد و با عنوان ادارهای به نام “اداره احتساب”یا “احتسابیه” گاه مستقل و زمانی مرتبط به نظمیه، بیآنکه وظایف آن دقیقاً روشن و تفکیک یافته از دیگر وظایف شهری باشد، موظف به انجام اموری شد که در دورهی بعد از مشروطیت سامان بیشتری یافت.3 این اداره که زیر نظر داروغه تشکیل گردیده بود و اعضای آن را “عملهی احتساب” میخواندند، وظیفهاش حفظ و تأمین نظافت شهر بود. اما از آنجا که رسیدگی به برخی امور دیگر چون می فروشیها نیز با آن بود، در عمل میان وظایف احتسابیه با داروغهگری که کمی بعد نام “نظمیه” به خود گرفت، خلط میشد،4 ناصرالدین شاه که در سفر فرنگ تشکیلات شهرداری را دیده بود با مراجعت به تهران درصدد بر آمد که برای شهر تهران به سبک فرنگ شهردار انتخاب نماید. در حالیکه هنوز در ایران بلدیه یا همان شهرداری به مانند اروپائیان وجود نداشت و کماکان اداره امور شهرها و نظارت بر امر نظافت و تعیین قیمت مایحتاج عمومی توسط همان اداره احتساب اداره میشد. نخستین وظیفهدار نهاد احتسابیه، میرزا محمود خان کاشانی (عموی فرخخان امینالدوله غفاری) با لقب “احتساب آقاسی” و بعد “احتسابالملک” بود.5 بعد از او “میرزا عباسخان مهندسباشی” که از جمله محصلین اعزامی به فرانسه بود به این سمت انتخاب شد. وی ظرف مدت کوتاهی که در این سمت بود دست به اقداماتی پر سر و صدا زد اما چون تیرش به سنگ خورد و موفقیتی حاصل نکرد از این سمت برکنار شد.6
از آن زمان اداره احتساب به دو اداره “احتساب” و “تنظیف” تجزیه شد و هریک از این ادارات عدهای مأمور و فراش در اختیار گرفتند. به دلیل دور شدن از موضوع اصلی بیش از این به توضیح در اینباره نمی پردازیم و در همینجا به موضوع اصلی خود که تأسیس نخستین بلدیه تهران میباشد برمیگردیم.7 به استناد مدارک و روزنامههای آن دوران سازمان بلدیه از یادگارهای دورهی مشروطیت است. از جمله نخستین کارهایی که بانیان مشروطیت بدان توجه کردند، سر و سامان دادن به اداره امور شهرها و تدوین قانون بلدی و تشکیل سازمان بلدیه بود که مصادف شد با حضور محمدمیرزا کاشفالسلطنه در عرصه فعالیتهای سیاسیاش. در این مقاله دورهای از زندگینامه مردی بزرگ از مجاهدان راه تعالی، ترقی و اعتلای جامعه ایران مورد بررسی قرار میگیرد که واجد ابعاد گوناگون است. “کاشفالسلطنه” مصدر خدماتی ارزنده در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و کشاورزی بوده که متأسفانه ناگفته و ناشناخته مانده است. تا آنجا که حتی به درستی ارزش وجودی او برای نسل جدید شناخته شده نیست و بسیاری از هموطنان عزیز از آن وقوف کافی ندارند و آگاهی اغلب مردم از وی تنها بهخاطر چای است، نام وی صرفاً موضوع چای و کشت آن در گیلان را برای ایرانیان تداعی میکند. در حالی که یکی از اقدامات شگرف او احداث بلدیه به سبک نوین در تهران میباشد. امّا نویسندهی ناموری چون ناصر نجمی زیر عنوان (کاشفالسلطنه چایکار اولین رئیس بلدیه تهران نبوده است) این حقیقت را انکار مینماید و مینویسد:
“در چند شماره پیش روزنامه همشهری آقای شهردار تهران در لاهیجان بر سر مزار مرحوم کاشفالسلطنه چایکار نخستین مردی که صنعت چایکاری را در شمال ایران ایجاد کرد رفتند و در جمع حاضران فرمودند: کاشفالسلطنه اولین رئیس بلدیه(شهرداری) طهران بودند. که تصور میرود سهوی پیش آمده باشد. به موجب مدارک موثق که در کتابهائی که دربارهی تاریخ طهران و سابقهی بلدیه مرکز ایران نگاشته گردید که پنج مجلد از این عنوان کتابها را نگارندهی این سطور متعاقب سالها تحقیق به رشته تحریر درآوردهام اولین رئیس بلدیه تهران مرحوم دکتر اعلمالدوله ثقفی پزشک مخصوص مظفرالدین شاه بود که مردی تحصیل کرده، پزشکی حاذق و رجلی وارسته بود که یادداشتهای جالبی از خود باقی گذاشته است. لازم به یادآوری است که نخستین بلدیه قانونی تهران در سال 1328 هجری قمری به هنگام نیابت سلطنت عضدالملک قاجار (رئیسوقت ایل قاجار) در مقابل سبزهمیدان در محلی به نام خیامخانه یا چادرخانه تشکیل گردید. این اداره جدیدالتأسیس یک معاون داشت بنام علیرضا خان بهرامی که بعدها به مهذبالسلطنه معروف شد و او یکی از چشمپزشکان سرشناس طهران قدیم بود و در علوم فلسفی و روانشناسی وارد بود. اداره بلدیه طهران بعداً زیر نظر وزارت داخله انجام وظیفه میکرد و نخستین شخصی که از طرف این وزارتخانه حکم ریاست بلدیه را دریافت کرد، مردی به نام (یمینالسلطنه) بود.»
نویسنده محترم این مقاله اینگونه بیان میکند که بلدیه در تهران در سال 1328 هجری قمری تأسیس گردید و در ادامه مطالبش نام اولین رئیس بلدیه تهران را ذکر میکند و سپس مختصری به بیان وظایف بلدیه پرداخته و در انتها نتیجه میگیرد که کاشفالسلطنه نه تنها اولین رئیس بلدیه نبوده بلکه اصلاً بر این مسند تکیه نداشته است. در حالیکه نگارنده در طی دوران پژوهش خود به اسناد و مدارکی دست یافته که نه تنها شهردار بودن کاشفالسلطنه را اثبات میکند بلکه تأسیس این اداره را نیز بدو نسبت میدهد. در ادامه به ارایه این اسناد و مدارک خواهیم پرداخت.
پس از صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه در 14 جمادیالثانی 1324 قمری (14 مرداد 1285 خورشیدی) و تشکیل نخستین دورهی مجلس شورای ملی در مهرماه 1285 نمایندگان این مجلس نوپا و اولیای امور تا مدتها سرگرم تهیه و تصویب نظامنامه داخلی مجلس و قانون اساسی کشور و درگیر هرج و مرجهای پیش آمده در مناطق مختلف و مواجهه با مسایل مربوط به درگذشت مظفرالدین شاه و جلوس محمدعلی شاه قاجار برتخت سلطنت بودند. به همین خاطر پیشنویس “قانون بلدیه” نخستینبار به 27 بهمن 1285ش در دستور کار مجلس شورای ملی قرارگرفت، اما تصویب آن در پی بحرانهای داخلی و جدال مشروطهخواهان و مستبدین طولانی شد. به همین دلیل طرح ایجاد سازمان بلدیه در 29 اسفند 1285ش و پیش از تصویب قانون بلدیه در مجلس شورای ملی مطرح شد. ادارهی بلدیه با تصویب محمدعلی شاه جزو ادارات تابعه وزارت داخله قرار گرفت و در تاریخ ربیعالثانی 1325 قمری (فروردین 1286) پس از تصویب این قانون، کاشفالسلطنه از جانب مجلس شورای ملی مأمور تأسیس شهرداری به سبک جدید میشود و فرمانی به شرح زیر صادر میشود: «بعد از چند روز هم، دستخطی به افتخار نواب والا حاجی محمد میرزای کاشفالسلطنه، به جهت احتسابی صادر گردید. این نواب والا، ولد مرحوم اسدالله میرزا نایبالایاله، ولد مرحوم سیفالملوک میرزا، پسر علیشاه یکی از شاهزادههای تحصیلکردهی تربیت شدهی با کفایت مأموریت کردهی درستکار با عزم وطنخواه میباشد….. بعد از ورود برحسب لیاقت و کفایت مأمور احتسابی شهر دارالخلافه و ترتیبات بلدیه گردیده در نهایت مواظبت.»8 و در ادامه چنین آمده است: «چون ارادهی سنیهی ملوکانه، محض رفاه عامه و مزید دعاگویی عموم به وجود مقدس، بر حفظ انتظام و تأسیس ترتیب صحیحی در کار دارالخلافه، زایداً ماکان، علاقه گرفته است و این اوقات وزیر مخصوص ترتیبی که موجب آسایش خاطر مبارک از این خیال باشد به عرض رسانید حسب استدعای معزیالیه و تصویب جناب اشرف اتابک اعظم، از هذه السنه قوی ئیل ریاست احتساب را به کاشفالسلطنه، به انضمام مباشرت امور بلدیه واگذار و مرجوع فرمودیم که به اطلاع و دستورالعمل وزیر مخصوص در این امور به وظیفهی خدمتگزاری و دولتخواهی مساعی جمیله را در تدارک موجبات آسایش عموم فراهم نماید.” فی شهر جمادیالاولی 1325 محل صحهی ملوکانه»9
با وجود چنین سندی متقن باید پذیرفت که نخستین بلدیه قانونی تهران در سال 1325 قمری در سلطنت محمدعلی شاه و به فرمان وی تشکیل شد. در همان سال هم کاشفالسلطنه به عنوان اولین رئیس بلدیه تهران انتخاب میگردد. در منابع متأخری چون روزنامه خاطرات عینالسلطنه نیز به ریاست بلدیه کاشفالسلطنه اشاره شده است. وی در خاطراتش چنین مینویسد:
«رئیس بلدیه محمدمیرزای کاشفالسلطنه برادر مرحوم امیرزاده خودمان است در آب مقدس رودخانه سن تقدیس شده….» و یا در کتابی دیگر که آنهم جزو منابع دست اول تاریخی محسوب میشود، شرفالدوله ذیل خاطرات یکشنبه 27 شعبان 1325 خود مینویسد: «یکشنبه بیست و هفتم طبق معمول به کمیسیون رفتم، ظهر به خانه مراجعت کردم، امروز بسیار کسل بودم. سه به غروب مانده به مجلس رفتم و داخل کمیسیون مالیه شدم. جمعی آنجا به قرار ذیل تشریف داشتند:
صولت نظام، کاشفالسطنه رئیس بلدیه، لواءالملک، مودبالدوله، سلطانالعلما، پسر میرزا ابوالفضل مرحوم، یک نفر روضهخوان دیگر، یک نفر از اعیان که از جانب انجمن بلدیه انتخاب کرده فرستاده بودند، برای اخذ پارهئی از وجوهی که راجع به بلدیه است….»10
لازم به توضیح است در همین سال بود که انجمن بلدیه نیز در شهرهای مختلف ایران به وجود آمد. این انجمنها علاوه بر افزودن قدرت ملت در کارهای عمومی، باعث افزایش نیروی نمایندگان نیز میگشت. کاشفالسلطنه با حفظ سمت خود یعنی ریاست بلدیه تهران در انجمن بلدی نیز کاندید گردید در روزنامه صبح صادق، سال اول 1325 میخوانیم:
انتخابات بلدیه
“ملتخواهی و وطنپرستی”
«نواب مستطاب اشرف والا شاهزاده حاج محمد میرزا کاشفالسلطنه خلف مرحوم اسدالله میرزا نایبالایاله که از تربیتشدگان این عصر و از علمای علوم جدیده و فنون بدیعه بشمار میآیند در عالم خدمتگزاری بملت از بدایت سن جدی وافی داشته و در این صراط مراحلی چند بقدم صدق و اشتیاق گذاشتند من جمله خدمتهایی که به عالم وطندوستی کرده در باب زراعت چای سالهای متمادی در گیلان کوششها نموده و مساعی جمیله خود را در این خصوص بخوبی آشکار ساخته و از عهده این اقدام بطور شایسته بر آمده و چای موسوم به (کاشفی) را کشف کردند بعد از صدمات بسیار بر ابنای وطنی معلوم داشتند که در شهرهای واقعه در سواحل بحر خزر از قبیل گیلانات و مازندران و استرآباد و غیره بسهولت میتوان کشت چای را بعمل آورد و مردم ایران را از این حیث از خارجه بیاحتیاج ساخت و دویم خدمتی که برای آسایش نوع قبول فرمود عمل مهم انجمن و اداره بلدیه دارالخلافه طهران است که منشاء جمیع نیکبختیها و آسایش عموم از حیث نرخ ارزاق و تنظیف و روشنایی و مجاری مباه و سایر لوازم معیشت و آسودگی تمام شهر خواهد بود و قریب چهار ماه است ازجهة انتخاب وکلاء سیگانه که مطابق کتابچه قانون بلدیه با کثرت آراء اهالی شهر منتخب شوند بدواً اعلانهای متعدد در شهر منتشر نمود و چون بعضی مردم عوام عارف بحقوق خود نبوده و از دادن رأی استیحاش و تکاهل میکردند با هزاران زحمت و تعلیم و هدایت این نوع اشخاص را به گرفتن تعرفه و دادن رای تشویق فرمود تا اینکه از برکت امام زمان سلامالله علیه وکلای انجمن بلدیه دارالخلافه تعیین شدند11».
اگرچه در منابع تاریخی از افرادی چون محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (وزیر انطباعات عصر ناصری) میرزا عباس خان مهندس (رئیس اداره احتساب دوره ناصری و مظفری)، میرزا محمدخان قاجار قوانلو و دکتر اعلمالدوله ثقفی به عنوان رئیس احتساب شهردار یا به تعبیر آن روز، رئیس بلدیه تهران نام برده شده است. اما حقیقت امر این است تا پیش از دورهی مشروطه و تشکیل نخستین مجلس شورای ملی بنیادی به نام ادارهی بلدیه در ایران وجود نداشت و ادارهی امور شهرها و نظارت بر امر نظافت و گاهی تعیین قیمت مایحتاج عمومی توسط ادارهای به نام اداره احتساب صورت میگرفت. همچنین بیتردید میتوان گفت که دکتر اعلمالدوله ثقفی نیز که در سلطنت احمدشاه قاجار و در زمان نیابت سلطنت علیرضاخان عضدالملک در فاصله تیرماه 1288 تا شهریور 1289 خورشیدی به ریاست بلدیه تهران منصوب شد، نخستبن شهردار تهران نبوده است. زیرا به استناد مدارک و روزنامههای آن دوران، تهران دو سال پیش از این تاریخ و در زمان سلطنت محمدعلی شاه قاجار یعنی از سال 1286 خورشیدی دارای ادارهی بلدیه، رئیس بلدیه و انجمن بلدیه بوده است.
بنابراین با توجه به اسناد تاریخی میتوان گفت که نخستین شهردار تهران محمدمیرزا قاجار قوانلو ملقب به کاشفالسلطنه میباشد.
ادارهی بلدیه با تصویب محمدعلی شاه جزو ادارات تابعه وزارت داخله قرار گرفت و در فروردین 1286خ محمد میرزا کاشفالسلطنه از طرف مجلس شورای ملی مأمور تأسیس ادارهی بلدیه به سبک جدید (اروپایی) گردید و شروع به فعالیت کرد. قانون بلدیه پس از گذشت سه ماه و نیم از زمان قرار گرفتن در دستور کار مجلس شورای ملی در 11 خرداد 1286 (20 ربیعالثانی 1325 ق) به تصویب نهایی رسید و پس از توشیح محمدعلی شاه به ایالات و ولایات ابلاغ شد، اما متأسفانه تحقق مهمترین بخش این قانون یعنی تشکیل انجمنهای بلدیه که متضمن مشارکت و مداخله مردم در اداره امور شهر بود، در خود پایتخت به علت عدم شناخت و آگاهی مردم با تأخیر همراه شد، این در حالی بود که جراید کشور از مدتها قبل کار اطلاعرسانی عمومی را آغاز کرده بودند و کاشفالسلطنه رئیس بلدیه تهران نیز که خود از تهیهکنندگان قانون بلدیه بود، از زمان قرار گرفتن در رأس این اداره به اقدامات مشابهی در جهت آگاه کردن مردم نسبت به حقوق شهروندیشان دست زده بود.
اولین اقدام او این بود که جزوهای با نام “کتابچه قانون بلدیه” که در مطبعه شاهی بهتاریخ 1325 ه.ق چاپ شده بود میان مردم توزیع کرد و اعلانی تهیه و چاپ و منتشر نمود. کاشفالسلطنه که بیش از یکسال اولین شهردار تهران بود. (1325 تا 1326ق) اقدامات فراوانی در جهت رفاه و آسایش مردم انجام داد که به مهمترین آنها که در نوع خود ارزشمند و جالب توجه بود و تازگی داشت اشاره میکنیم:
- برگزاری جشن اولین سالروز انقلاب مشروطیت. کاشفالسلطنه دستور داده بود مجلس را چراغانی کنند و آتشبازی انجام دهند. به او اطلاع میدهند که طرفداران محمدعلی شاه و مستبدین و اوباش قصد دارند این جشن را برهم بزنند، تصمیم گرفت که این آتشبازی و جشن را در میدان توپخانه برگزار کند12. این رسم سالها برقرار بود و تهرانیهای قدیمی آن را به یاد دارند.
- دستور میدهد برای خدمترسانی به مردم درشکه اسبی راهاندازی کنند تا مورد استفاده اهالی تهران قرار بگیرد و به صورت کرایهای کار مردم راه انداخته شود.
- دستور میدهد با چراغ برق خیابانها و معابر عمومی را روشنایی دهند. قبل از آن با فانوس معابر را روشن نگاه میداشتند البته چراغ پیهسوز هم متداول بود.
- طبق دستور شهردار خیابانها و کوچههای تهران نامگذاری میشود و این رسم معقول از آن عهد به یادگار مانده است.
- دستور میدهد منازل را شمارهگذاری کنند.13
- اداره پلیس شهری تشکیل میدهد تا امنیت مردم بهتر تأمین شود و به امور معیشتی و سایر امور شهری رسیدگی گردد.
- دستور میدهد آب آشامیدنی با گاریهای بشکهدار به خانههای مردم رسانده شود. البته همه به یاد دارند که این رسم تا قبل از لولهکشی در تهران مرسوم بوده است.
- دستور داده بود نظافت معابر رعایت شود. رفتگران و اشخاصی را به خدمت گرفته بود تا خیابانها را آبپاشی کنند که گرد و غبار و خاک مردم را آزار ندهد.
مرحوم کاشفالسلطنه در کتابچهی قانون بلدیه و همچنین در اعلامیهی اداره احتساب تکالیف بسیار خوبی برای مردم معین کرده بود. اما در مدت و دوران شهرداریاش توفیق چندانی در کارش به دست نیاورد. همچنانکه اشاره شد مغرضین و بدخواهان مانع پیشرفت در کارهای او بودند. او ناگزیز استعفا داد.14 در حالی که سند زیر ثابت میکند که مدت تصدی او در این شغل تا سال 1326ق نیز ادامه داشته است. شرفالدوله در دفتر سوم از روزنامه خاطرات خود مینویسد: «امروز یکشنبه شش مهر (1326ق) است. طرف صبح پس از احوالپرسی از وزیر اکرم رفتم مجلس به جهت عمل بلدیه. از کمیسیون مالیه مرا و دو نفر دیگر را منتخب نموده بودند. رفتیم به کمیسیون داخله. کاشفالسلطنه و چند نفر دیگر از اعضای بلدیه نیز بودند. برای ترتیب عمل بلدیه چندین فصل و موادی نوشته بودند تماماً قرائت شد….»15 متأسفانه در میان اسناد و مدارک به دست آمده پیرامون زندگی کاشفالسلطنه به درستی تاریخ کنارهگیری او را از این منصب نمیتوان مشخص کرد. به نظر میرسد که بسیاری از اسناد مربوط به آن سالها در جریان به توپ بسته شدن مجلس از بین رفته و نابود گردیده است. با اینحال جای بسی تأسف است که در اکثر منابع تحقیقاتی جدید نگاشته شده حول محور بلدیه و نخستین شهرداران تهران حتی نامی از کاشفالسلطنه برده نشده است در حالیکه وی علاوه بر تکیه بر این منصب مؤسس این اداره در پایتخت نیز بوده است.
نتیجهگیری
نتیجه نهایی این پژوهش را میتوان چنین بیان کرد:
1- تا قبل از انقلاب مشروطه اداره و سازمانی با نام بلدیه دایر نبوده است.
2- تأسیس ادارهی بلدیه به سبکی نوین (اروپایی) دورهی انقلاب مشروطیت و به فرمان محمدعلی شاه و به دست محمدمیرزا کاشفالسلطنه صورت گرفت.
3- طبق اسناد و مدارک موجود ارایه شده کاشفالسلطنه اولین رئیس بلدیه پس از تأسیس این اداره در دورهی مشروطیت بوده است.
4- وی به هنگام پذیرش مقام و پیدا کردن موقعیت، رنج خود و راحت یاران میطلبد؛ شهری کهنه با بافتی فرسوده را به سوی مدرنیسم میکشاند، ولی یاری اندر کس نمیبیند. سودجویان که آبادی خویش را در ویرانی همگان میدیدند نمیگذاشتند کاشفالسلطنه به آرمانهای انسانی خود دست یابد.
یادداشتها
1. موسوی، سید علی اصغر، شهرداران تهران از عهد ناصری تا دولت خاتمی، تهران، خرم، 1378، ص18.
2. تکمیل همایون، ناصر، تاریخ اجتماعی و فرهنگی (دارالخلافه ناصری)، جلد دوم، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، سال1378، ص72.
3. همان منبع، ص72.
4. معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی تهران، تهران، انتشارات دانشگاه، سال1381، ص583.
5. تکمیل همایون پیشین، ص 73.
6. موسوی پیشین،ص 56.
7. همان منبع،ص 19.
8. شریف کاشانی، محمدمهدی، واقعات اتفاقیه در روزگار، مصحح: اتحادیه، سعدوندیان، تهران، نشر تاریخ ایران، سال 1362، ص 129.
9. همان منبع، همان صفحه.
10. شرفالدوله، میرزا ابراهیمخان، روزنامه خاطرات شرفالدوله، به کوشش یحیی زکاء، تهران، فکر روز، سال 1377، ص 133.
11. روزنامه صبح صادق یومیه، سال اول، 1325، ص 1.
12. شریف کاشانی پیشین، ص130.
13. همان منبع، ص 591.
14. دریاگشت، محمدرسول، “نگاهی جدید به زندگی کاشفالسلطنه”، نامه اقبال، (یادنامه اقبال یغمایی)، تهران، هیرمند، سال1377، ص 487.
15. ذکاء، یحیی، روزنامه خاطرات شرفالدوله، تهران، فکر روز، سال 1377، ص133.
منابع
1. اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان؛ روزنامهی خاطرات اعتمادالسلطنه، به کوشش ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، سال 1345.
2. چلونگر، محمدعلی؛ روزنامهها و نشریههای بلدیه اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری اصفهان، سال 1388.
3. سیفی فمی تفرشی، مرتضی؛ تهران در آئینهی زمان، تهران، اقبال، سال 1369.
4. سالور، مسعود؛ افشار، ایرج؛ روزنامه خاطرات عینالسلطنه، جلد هشتم، تهران، اساطیر، سال 1379.
5. شریف کاشانی، محمدمهدی؛ واقعات اتفاقیه در روزگار، مصحح منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، نشر تاریخ ایران، سال 1362.
6 . ملکزاده، مهدی؛ تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، جلد دوم، تهران، علمی، سال 1363.
7. دریاگشت، محمدرسول؛ “نخستین شهردار تهران” پژوهشهای ایرانشناسی، جلد هجدهم، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، سال 1388.
8 . مجموعه مصوبات ادوار اول و دوم قانونگذاری مجلس شورای ملی، ادارهی قولنین و مطبوعات مجلس شورای ملی، سال 1318.
9. تکمیل همایون، ناصر؛ تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران، جلد دوم، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، سال 1378.
10. حیدرینیا، صادق؛ صد سال بلدیه در ایران، تهران، مؤسسه تحقیقات و علوم انسانی، سال 1387.
11. حقدار، علیاصغر؛ مجلس اول و نهادهای مشروطیت (صورت مذاکرات و مصوبات) تهران، مهرنامک، سال 1383.
12. روزنامه صبح صادق یومیه، سال اول، نمرهی 106، شهر رجب امر رجب، سال 1325.
13. کاظمی، ثریا؛ حاجی محمدمیرزا کاشفالسلطنه چایکار (پدر چای ایران)، تهران، سایه، سال 1376.
14. موسوی عبادی، سیدعلی اصغر؛ شهرداران تهران از عصر ناصری تا دولت خاتمی، تهران، خرم، سال 1378.
15. معتمدی، محسن؛ جغرافیای تاریخی تهران، تهران، دانشگاه تهران، سال 1381.
16. نجمی، ناصر؛ محمدعلیشاه و مشروطیت، تهران، زریاب، سال 1377.
17. دریاگشت، محمدرسول؛ ” نگاهی جدید به زندگی کاشفالسلطنه”، نامه اقبال، (یادنامه اقبال یغمایی)، تهران، هیرمند، سال1377.
18. معاصر، حسن؛ تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، جلد اول، تهران، ابن سینا، سال 1353.
* دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی