01 شهریور 1404

نگاهی به کارنامه سیاسی پرویز ناتل خانلری


هادی اسماعیلی

نگاهی به کارنامه سیاسی پرویز ناتل خانلریپرویز ناتل خانلری در یک مصاحبه مطبوعاتی

پرویز ناتل خانلری به عنوان یکی از چهره‌های تأثیرگذار فرهنگی و سیاسی دوره پهلوی دوم، شخصیتی چندبعدی داشت که نیازمند بررسی بی‌طرفانه است. درحالی که بسیاری از پژوهش‌ها بر جنبه‌های ادبی و علمی او تأکید دارند، اسناد تاریخی نشان می‌دهد که فعالیت‌های سیاسی خانلری نقشی کلیدی در تحکیم نظام پهلوی ایفا کرده است. روایت‌های رایج معمولاً با بزرگنمایی دستاوردهای ادبی او مانند تصحیح دیوان حافظ یا انتشار مجله سخن، وجوه سیاسی کارنامه‌اش را به حاشیه می‌رانند.

اما واقعیت این است که خانلری نه فقط یک ادیب، که بازیگری سیاسی در ساختار قدرت بود. عضویت او در حزب مردم که در سال 1336 با حمایت اسدالله علم تأسیس شد، گواه این مدعاست. اسناد ساواک نشان می‌دهند که او در جلسات حزب حضور فعال داشت و حتی پیشنهاد لغو محدودیت‌های فعالیت حزبی برای کارمندان دولت را مطرح کرد. این حزب در ظاهر مستقل اما در عمل ابزاری برای پیشبرد سیاست‌های محمدرضا پهلوی بود.

خانلری در مقام وزیر فرهنگ کابینه علم (1341-1342) مسئول اجرای سیاست‌های آموزشی حکومت شد که مهم‌ترین آنها طرح سپاه دانش بود. این طرح که بخشی از پروژه «انقلاب سفید» محسوب می‌شد، با هدف باسواد کردن روستاییان و تغییر ساختار آموزشی سنتی اجرا شد. جلال آل احمد این اقدام را «نظامی‌کردن فرهنگ» توصیف کرده است. اگرچه خانلری در خاطرات خود از مشکلات اجرایی این طرح سخن گفته، اما نمی‌توان نقش او در طراحی و اجرای آن را نادیده گرفت. اقدام جنجالی‌تر او در این دوره، تصویب آیین‌نامه نظارت دولت بر دروس حوزوی در سال 1342 بود که با مخالفت شدید مراجع تقلید مانند آیت‌الله گلپایگانی مواجه شد. این آیین‌نامه که شامل آزمون‌های تحت نظر وزارت فرهنگ و افزودن دروس علوم جدید به برنامه طلاب می‌شد، به‌وضوح نشان‌دهنده تلاش حکومت برای کنترل نهادهای دینی بود.

موضع‌گیری خانلری در قیام 15 خرداد 1342 از دیگر نقاط تاریک کارنامه سیاسی اوست. اسناد جلسات هیئت دولت نشان می‌دهد که او از سرکوب قاطع معترضان دفاع کرده و گفته بود: «اگر سست بگیریم، مملکت از میان می‌رود... حکومت نظامی ضرورت کامل دارد و بسیار شدید باید عمل کرد.» این سخنان به وضوح نشان‌دهنده همسویی او با سیاست‌های امنیتی رژیم پهلوی در آن مقطع حساس است. ارتباطات سیاسی خانلری نیز قابل تأمل است. اسناد ساواک عضویت او در لژ فراماسونری کوروش را تأیید می‌کنند. این لژ که وابسته به تشکیلات جهانی فراماسونری بود، شبکه‌ای از نخبگان سیاسی و فرهنگی را گرد هم آورده بود که از حمایت متقابل برای تصدی پست‌های دولتی برخوردار بودند. هرچند خانلری پس از انقلاب عضویت در حزب توده را انکار کرد، اما شواهدی از ارتباط او با محافل چپ در دهه 1320 وجود دارد.

در تحلیل نهایی، خانلری نماد روشنفکری وابسته به نظام پهلوی بود که همزمان با فعالیت‌های علمی، در اجرای پروژه‌های سیاسی-فرهنگی رژیم مشارکت فعال داشت. داوری درباره او باید بر اساس اسناد و بدون حب و بغض صورت گیرد. از یک سو خدمات ادبی او مانند تصحیح متون کهن فارسی قابل تقدیر است و از سوی دیگر همکاری با ساختار سرکوبگر پهلوی و تلاش برای تضعیف نهادهای دینی بخشی از واقعیت کارنامه اوست. همان‌گونه که آیت‌الله مطهری خانلری را قضاوت کرده بود، باید به یاد داشت که او نیز مانند دیگر خدمتگزاران پهلوی بوده است، در عین حال حسناتش و سیئاتش را همزمان ارزیابی کرد. این نگاه متوازن می‌تواند ما را از افتادن در دام روایت‌های یک‌بعدی درباره چنین شخصیت‌های پیچیده‌ای برحذر دارد. اسناد تاریخی نشان می‌دهند که او نه یک چهره صرفاً فرهنگی، که بازیگری سیاسی در ساختار قدرت بود که آگاهانه در تحکیم نظام پهلوی مشارکت داشت. این واقعیت‌ها را نمی‌توان با تأکید صرف بر دستاوردهای ادبی او نادیده گرفت.



خانلری در کنار اشرف پهلوی