12 بهمن 1394
مصاحبه مطبوعاتى اعضاء جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر
مصاحبه مطبوعاتى اعضاء جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر با نمایندگان خبرگزاریهاى خارجى در تهران
چندى قبل از طرف جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر، دعوتنامهاى به عنوان دفاتر خبرگزاریهاى خارجى در ایران ارسال شد و طى آن از نمایندگان خبرگزاریهاى مذکور دعوت گردید که در روز 20/4/37 براى انجام مصاحبه با اعضاء جمعیت مذکور به ساختمانى واقع در جنب حسینیه ارشاد مراجعه نمایند.1 (مراتب قبلاً به استحضار رسیده است). جلسه مصاحبه مطبوعاتى مذکور از ساعت 1700 الى1900 روز 20/4/37 با شرکت حدود 30 نفر از اعضاء جمعیت مذکور و بستگان تعدادى از خانوادههاى زندانیان ضد امنیتى و حضور نمایندگان خبرگزاریهاى خارجى در تهران، از جمله خبرگزارى تاس و نمایندگان روزنامههاى اطلاعات و کیهان در آدرس تعیین شده برگزار گردیده است. سخنگوى جلسه مذکور مهدى بازرگان عضو مؤسس جمعیت به اصطلاح نهضت آزادى و از فعالین جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر بوده است. وى ابتدا متنى را که تهیه کرده بوده، قرائت نموده و آنگاه خلیل رضائى را بعنوان فردى که هفت تن از اعضاء خانواده وى به اعدام محکوم و یا کشته و یا به حبس محکوم شدهاند، معرفى کرده است. خلیل رضائى اظهار داشته:
یک پسرش که 19 سال داشته (مهدى رضائى از اعضاء گروه تروریست به اصطلاح مجاهدین خلق به موجب راى دادگاه اعدام شده) به جوخه اعدام سپرده شده و سه تن دیگر (احمد رضائى، رضا رضائى و صدیقه رضائى اعضاى گروه تروریست مذکور که در برخورد مسلحانه کشته شدهاند) در درگیریهاى خیابانى به قتل رسیدهاند و سه دختر دیگر او نیز بعلت فعالیتهاى سیاسى در بازداشت هستند که یکنفر از آنها فقط 17 سال دارد و بعلت نوشتن انشاء که جنبه سیاسى داشته، بازداشت شده است. نامبرده در خلال صحبتهاى خود ضمن اینکه از تمام مقامات عالیه مملکتى با احترام یاد میکرده، اضافه کرده براى بخشش سه تن از اعضاء خانواده خود تقاضائى به مقامات مملکتى تقدیم داشته، لکن رسیدگى نشده است. سپس 11 تن زن چادرى که خود را بعنوان نمایندگان خانوادههاى 73 تن از زنان زندانى (ضد امنیتى) زندان قصر معرفى کردهاند، ادعا کردهاند که در زندان قصر نسبت به زندانیان رفتار نابهنجار شده که موجب درگیرى مامورین با آنها گردیده و به همین علت عدهاى از آنان دست به اعتصاب غذا زدهاند و از اینکه اعتصاب آنها ادامه دارد یا خیر، اطلاعى ندارند.2 آنگاه برخى دیگر که خود را از بستگان زندانیان ضد امنیتى معرفى کردهاند، مطالبى در خصوص وضعیت چند تن از زندانیان ضد امنیتى اظهار داشتهاند. در جریان مصاحبه مذکور نماینده خبرگزارى تاس سئوالى مطرح نکرده و فقط مطالب عنوان شده را ضبط کرده است. تعدادى از خبرنگاران از بازرگان سئوالاتى در زمینه مسائل مختلف اجتماعى و سیاسى ایران از جمله آزادیهاى جدیدى که در جامعه ایران بوجود آمده نمودهاند که پاسخى داده نشده است. بازرگان آنگاه متنى را که در آغاز مصاحبه قرائت کرده و بصورت پلىکپى به زبانهاى فارسى و انگلیسى تهیه شده بود، بعنوان «متن دومین مصاحبه مطبوعاتى جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر» در بین نمایندگان خبرگزاریهاى خارجى حاضر در جلسه توزیع کردهاست. خلاصه مفاد متن مذکور بشرح زیر است: «قریب هفت ماه از تاریخ تأسیس جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر و پنج ماه از اولین مصاحبه ما با شما نمایندگان مطبوعات و خبرگزاریها که در تاریخ 22/10/56 صورت گرفته بود میگذرد. امروز اگر ملت ایران محروم از ابتدائىترین حقوق بشرى و آزادیهاى قانونى و ضوابط حکومت دموکراسى میباشد و در زیر ضربات جانفرساى پلیس و نیروهاى جنگى نظام استبدادى دست و پا میزند، خوشحالیم که فریادهاى ناله و اعتراضش تا حدودى بگوش مردم دنیا میرسد. همان طور که مىدانید و مىشنوید تبلیغات دولتى مادائم صحبت از گسترش فضاى آزاد، رعایت بیشتر حقوق بشرى و اعطاى آزادیهاى انتقاد و اجتماع مىنماید و به نقل قول از شما خبر از تماسهائى با مخالفین با جناحهاى میانهرو میدهد و اضافه مىکند که اختلافات و اعتراضها و اغتشاشها خاتمه یافته است. ما فکر کردیم شاید آقایان علاقمند باشید حقیقت این جریانها را بدانید، بنابراین اقدام به دعوت آقایان براى مصاحبه مطبوعاتى امروز نمودیم. با اجازه آقایان فهرستوار به پارهاى از موارد فوق و رفتارى که با طبقات مختلف ملت شده است اشاره مینمایم تا شخصا قضاوت فرمائید.
الف ـ رفتار با دانشجویان و نسل جوان مملکت و وضع محیطهاى دانشگاهى. روشنفکران و نسل جوان دانشجوى ایران با حساسیت خاص و بینشى که دارند بیشتر از طبقات دیگر از دیر زمان علیه نظام استبدادى موجود به اعتراض و انزجار برخاستهاند و بیش از سایر طبقات نیز، علیرغم نونهالى و عزت و ارزشى که دارند، هدف کینه توزى و انتقام دستگاه بوده، در معرض حملات وحشیانه پلیس و گاردهاى مسلح مخصوص قرار گرفته و مصدوم و مجروح و زندانى دادهاند و میدهند، ضمن آنکه ناآرامى و سرسختىشان در افزایش است.3
ب ـ رفتار نسبت به روحانیت و با حوزههاى دینى و اماکن اسلامى. دومین طبقه مورد خصومت دستگاه که آماج حملههاى انتقامجویانه شدید قرار گرفته است روحانیت شیعه و حوزههاى تجمع و تدریس مومنین و طلاب علوم دینى میباشد. مراجع بزرگ مذهبى که بنا به رسوم همه جاى دنیا محترم میباشند و بنا به معتقدات و سنت مردم ایران مورد تجلیل بوده و برطبق قوانین اساسى مملکت، مقامات صحه گذار روى قوانین مصوب هستند، نه تنها مصون از جریان فوق نیستند بلکه در معرض ناشایستهترین رفتار دستگاه و بیشرمانهترین حملات بىسابقه در تاریخ ایران شدهاند. رفتارى که رودرروئى خاص نظام حاکم را با خواستههاى ملت نشان میدهد. مطبوعات جهان از مقاله سراپا ناسزا و توهین بساحت ارجمند آیتاله العظمى خمینى که باشاره ساواک در روزنامه تحتفرمان اطلاعات در تاریخ 17/10/1356 درج گردیده بود اطلاع حاصل کرده و دانستهاند که چگونه آن مقاله عامل انگیزش نفرت و خشم علما و سراسر مردم مسلمان ایران و موجب ومقدمه تظاهرات وسیع و فجایع خونین شهرهاى قم و تبریز و یزد و جهرم و اهواز و مشهد و سایر جاها گردید. دولت ایران پیشواى محترم و محبوب مسلمانان ایران را بعد از 15 سال تبعیدخلاف قانون هنوز دور از کشور و ممنوع از مراجعت نگاهداشته، بردن نام و تجلیل و تظاهرات به افتخار ایشان را مدرک جرم و بهانه حمله و کشتن مردم میداند.4
ج ـ رفتار با بازاریها، وکلاء، نویسندگان و مردم عادى. مردم بازار ایران و صاحبان مشاغل آزاد که تا حدودى خارج از اسارت استخدامى دولت بوده حالت آزادیخواهى و مبارز آشکار دارند و همانها هستند که تظاهرات ملى و اجتماعات بزرگ مجامع مذهبى را تشکیل داده و با وکلاء و نویسندگان، سومین طبقه مهم مملکت هستند که مورد کینه و آزار خاص نظام استبدادى قرار دارند.
د ـ وضع زندانها و روش دستگیریها و دادرسى. اجراى شکنجه و شرایط زندگى زندانیان سیاسى و همچنین بازداشتها و محاکمات که سال گذشته در اثر اقدامات مجامع بینالمللى مانند صلیب سرخ، آمنىستى انترناسیونال و کمیته جهانى حقوق بشر تا حدودى بهبود پیدا کرده و ظاهر سازىهائى رعایت میشد، در نیمه سال اخیر بازگشتهاى محسوسى در آنها بوضع گذشته دیده شده و از جهاتى بدتر هم شده است. البته عفو و آزادى عدهاى نیز درباره زندانیان سیاسى که محکومیتهایشان بپایان نرسیده بوده و حاضر بدرخواست عفو یا تعهد همکارى با ساواک نشدهاند بعمل نیامده است. ه ـ مسئله آزادى بیان و قلم و اجتماعات و احزاب سیاسى. مختصر آزادى قلم و بیان و اجتماع که از یکسال و نیم قبل در ظرف پنج شش ماهى بصورت محدود و مسدود در محوطه خانهها و مساجد و باشگاههاى خصوصى وجود داشت و اعلامیههاى دستى کم و بیش مخفیانه منتشر میگردید از ژانویه 1978 (12/10/56) و مسافرت رئیس جمهور امریکا بایران رفته رفته محدودتر و مشکلتر گردیده، بسرحد ممنوعیت نزدیک میشود. البته هیچگاه دولت نه به روزنامههاى عمومى تحت سانسور خود اجازه درج نظریات و مقالات مخالفین را داده و میدهد و نه به مخالفین امتیاز روزنامه و مجله یا امکان افتتاح حزب و باشگاه را داده است.
در خاتمه این نکته را لازم است متذکر شویم که بر خلاف آنچه شایع است و از قول خبرگزاریهاى خارجى نقل کرده و گفتهاند که مذاکرات و تفاهم و توافقهائى با شخصیتهاى روحانى و سیاسى و با گروههاى میانهرو به عمل آمده است ما چنین اطلاعى نداریم. دولت تاکنون کمترین عذرخواهى و بازگشت از عملیات خلاف قانون و از سلب آزادیها و از فشار و کشتارهاى خود نکرده و مامور خطاکارى را به محاکمه و کیفر نکشیده است تا محل و موجبى لااقل براى شروع مذاکره و طرح تفاهم پیدا شده باشد، بلکه بالعکس، اظهارات و عملیات مقامات مسئول و غیر مسئول نشان داده است که علاقه و امکان براى سازش نظام استبدادى حاکم و فرماندهى خودکامه آن با حقوق و خواستههاى ملت و با قوانین اساسى ایران وجود ندارد». ضمنا در هر قسمت از موارد فوق در زمینه توجیه آن و همچنین اقدامات جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر که بصورت انتشار اعلامیه انجام گرفته با قید تاریخ ذکر گردیده است.5
ارزیابى خبر:
خبر صحت دارد
اقدامات انجام شده:
مراتب به نخستوزیرى اعلام گردیده است.
1ـ این دعوت نامه روز 18/4/57 از طرف این جمعیت به دفاتر خبرگزاریهاى خارجى در ایران ارسال شد. محل نشست مطبوعاتى در ساختمانى جنب حسینیه ارشاد بود. نشانى این بود : جاده قدیم شمیران (کورش کبیر)، بالاتر از حسینیه ارشاد، کوچه شهرزاد، پلاک 12. این ساختمان جزو ملحقات حسینیه ارشاد نبود ولى بنیانگذاران و هیات امناى این حسینیه از آن به عنوان مرکز «مددکاران انسانى ـ ویژه بانوان» استفاده مىکردند.
2ـ نماینده خبرگزارى آسوشیتدپرس این بخش را چنین منعکس کرد : «یازده زن که چادر مشکى بر سر داشتند گفتند آنها نماینده خانوادههاى 73 زندانى سیاسىاند که توسط سرهنگ محررى در زندان قصر تحت شکنجه قرار گرفتند. این زنها که تعدادى اشک بر چشم داشتند مدعى بودند که سرهنگ محررى هفته گذشته دستور داد که این زندانیان بدون آن که افسران زن حضور داشته باشند، در محوطه دادگاه مورد تفتیش قرار گیرند. این زندانیان که اکثرشان مسلمان افراطىاند نسبت به این امر اعتراض کرده و با گارد به زد و خورد پرداختند. به ادعاى این یازده زن، بسیارى از این زندانیان مجروح شدند.» خبرنگار آسوشیتدپرس که گزارش خود را با کلمات شک و تردید همراه کرد و گفتههاى خویشان زندانیان سیاسى را با تعابیرى که رژیم شاه نسبت به مبارزان مسلمان به کار مىبرد، همسو نمود و در ادامه نوشت : «معصومه صدیقى تنکابنى 49 ساله گفت : دو خواهر و همسرانشان که چهار سال گذشته را در زندان بسر بردند نسبت به انجام محاکمه مجدد که توسط دادگاه نظامى صورت گرفت و یکى از آنها را به حبس ابد و دیگرى را به 15 سال زندان محکوم نمود، اعتراض و راى را رد کردند. شوهران آنها نیز به سه و 15 سال زندان محکوم شدند.» (بولتن محرمانه خبرگزارى پارس/ش 115/ صص 1 تا 3)
3ـ در متن اصلى منتشر شده از مصاحبه پس از یاد این بند به چهار مورد از حوادثى که این کمیته در برابر آنها از خود واکنش نشان داده اشاره شده است : 1ـ نامهاى که در 12/9/56 به دلیل ضرب و شتم دانشجویان توسط گارد دانشگاه نوشته شد. دانشجویان به مناسبت سالروز تعطیل شدن حسینیه ارشاد در دانشگاه تهران تجمع کرده بودند. 2ـ نامهاى به شاه در 11/2/57 به دلیل ضرب و شتم دانشجویان در کوه 3ـ نامهاى به نخستوزیر به دلیل حمله به کوى دانشگاه و خوابگاه دانشجویان توسط گارد. 4ـ تلگراف به دادستان شهر اصفهان به جهت ضرب و جرح زندانیان سیاسى محبوس در این شهر توسط زندانبانان.
4ـ در متن اصلى منتشر شده کمیته اجرایى جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر به موارد دیگرى نیز اشاره رفته است که یکى از آنها 15 خرداد بود. «15 خرداد ماه 1357 مناسبت دیگرى پیش آمد که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران به یاد بود واقعه خونین پانزده سال قبل، یعنى اولین قیام روحانیت علیه نظام استبدادى به رهبرى آیتاللّه خمینى که منجر به شهادت دسته جمعى هزاران نفر مردم شهر و دهات شده بود، بار دیگر نارضایتى عمیق و طرد نظام استبدادى حاکم را به صورت طبیعىترین رفراندم اعلام دارند. دولت که پیشبینى تظاهرات بزرگى را براى آن روز مىنمود تصمیم به مقابله شدید و کشتار بىدریغ گرفته بود...در آن روز سکوت باشکوهى در شهرهاى بزرگ و کوچک سراسر کشور مانند یزد، قم، مشهد، اصفهان، ساوه، تبریز، زنجان، اردبیل، میانه، جهرم، کرمانشاه، شیراز، قزوین و حتى دهات سایه انداخته، بازارها و دکانها همه جا بسته و خلوت پرمعنایى حاکم بود.»
1ـ خبرگزارى فرانسه از این گفت و گوى مطبوعاتى خبر کوتاهى تهیه کرد و نوشت : «دبیرکل سازمان ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر ... که دولت ایران از فعالیت آن آگاه و به آن با دیده اغماض مىنگرد، آقاى مهدى بازرگان است. بازرگان در این مصاحبه ضمن اشاره به حدود آزادى و فضاى سیاسى رژیم ایران از حمایت دولت آمریکا از این رژیم اظهار تأسف نمود... بازرگان در پایان ضمن تایید وابستگى این سازمان به اتحادیه بینالمللى حقوق بشر که شناخته شده سازمان ملل متحد مىباشد اعلام کرد که این سازمان در پانزده روز گذشته حدود یکهزار نامه دریافت داشته است.»