20 دی 1397
نقد و بررسی کتاب «ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی»
در پنجمین نشست «در قلمرو کتاب» که عصر روز سه شنبه 18 دی ماه 1397 در محل جمعیت دفاع از فلسطین تهران برگزار شد، کتاب «ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی» نوشته «محمدتقی تقی پور» نشرموسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. این نشست با حضور تقی پور نویسنده کتاب و علیرضا سلطانشاهی از فعالان حوزه فلسطین به عنوان ناقد کتاب ، برگزار شد.
درابتدای نشست «علیرضا سلطانشاهی» گفت: رابطه ایران و اسرائیل در دوران پهلوی را می توان عمیق ترین و گسترده ترین رابطه تاریخی میان ایران و یک طرف خارجی در طول تاریخ دانست. با وجود گذشت چهل سال هنوز زوایای این روابط آشکار نشده و کارهایی نیز در این باره به صورت جدی نشده است.
این کتاب یکی ازمهمترین کتاب ها در این زمینه است.دلیل اهمیت کتاب این است که اسناد دارد ، دلیل دیگراین است که نویسنده و مولف کتاب فردی است که در این زمینه سابقه بسیار طولانی دارد و در این حوزه من حداقل نمی شناسم کسی را که این چنین ورود کرده باشد و فعالیت داشته باشد. در واقع موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی در این زمینه کارهای خوبی کرده که یکی از آنها کتاب «سازمان ها و موسسات یهودی در ایران» است. کتاب دوم «ساواک و سیستم اطلاعاتی موساد» است، کتابی دیگر تحت عنوان «پس پرده هولوکاست» منتشر شده است. به علاوه آنها کتاب «ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی» نیز هست که جلد اول آن منتشر شده و جلد دیگری از آن نیز در آینده منتشر می شود.
در ادامه این نشست «محمد تقی تقی پور» مولف کتاب «ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی»، ضمن تقدیراز جمعیت دفاع از ملت فلسطین و خبرگزاری قدس برای برگزاری این نشست های بسیار خوب گفت: باید قبل از ورود به بحث، مقدماتی را در خصوص تدوین محصولات فرهنگی در حوزه پژوهشی و تاریخی حول محور اسناد عرض کنم.
ما یک روایت رسمی از تاریخ داریم . همچنین یک گونه مطالعات پژوهشی مرسوم ومعمول داریم که براساس مطالعات کتابخانه ای منبع شناسی می کنیم. این نوع مطالعات از راه دسترسی آسان به منابع پیدا انجام می شود وبراساس مقدورات و بضاعت خودمان شروع به کار و قلم زدن می کنیم . چیزی که میخواهیم درباره آن در اینجا صحبت کنیم پژوهش و تحقیق حول محور اسناد است که یک تفاوت جدی با منابع کتابخانه ای و دیگر انواع مطالعات دارد.
در زمینه پژوهش اسرائیل و رژیم صهیونیستی هر کسی بخواهد کار کند باید منابع و اسنادی داشته باشد و رجوع صرف به منابع کتابخانه ای کافی نیست. در باره موضوع کتاب حاضر چهار کتاب در گذشته کار شده است که تنها یکی از آنها بر اساس اسناد بوده است. البته در ایران مراکز اسنادی که بتوانید به آن مراجعه کنید و سندهای مورد نیاز برای پژوهش تان را اخذ کنید به هیچ عنوان وجود ندارد اولین مشکل این است که پژوهشگر نمی داند به کجا مراجعه کند چون هیچ کسی در این مساله پاسخگو نیست.در واقع هیچ جایی نیست شما مراجعه کنید و به اسناد موردنیازتان دست پیدا کنید.
مشکل دوم عدم دسترسی به اسناد است و شما در این مساله با یک مانع جدی مواجه هستید. چون کسی خود را پاسخگو نمی داند و پژوهشگر به جایی دسترسی ندارد. باید تاکید کنم که تمام پروتکل هایی که ایران در دوران پهلوی با اسرائیل داشته ، در سازمان برنامه موجود است اما طی سالهای اخیر من حتی یک برگ نیز نتوانسته ام سند از آنها بگیرم. تصورعام این است که پژوهشگر به اسناد دسترسی دارد اما هرگز این گونه نیست. وزارت خارجه ما به عنوان مثال بخشی به عنوان اسناد و مدارک دارد اما به هیچ وجه دسترسی به آن ممکن نیست و در اختیار بنده قرار نگرفته است.
مشکل بعدی مشکل فقدان انسجام اسناد است. در حوزه اسناد باید به اسناد بیشتری دست پیدا بکنید تا بتوانید در موضوع موفق عمل کنید. پراکندگی اسناد، فقدان مرکز اسناد و .. به کارهای پژوهشی وپژوهشگران ضربه زده است. پیدا کردن یک برگ سند که به درد بخورد در ایران کار بسیار سختی است و مانند غواصی ته اقیانوس برای صید یک ماهی خاص و کمیاب است. ما از سال 1383 تحقیق و جمع آوری اسناد را درباره این کتاب آغاز کردیم و تا سال 1390 این کار به درازا کشید. همین سختی کار در زمینه پژوهشی اسرائیل و فلسطین باعث شده بسیار از دانشجویان و اساتید به سمت تحقیق در این باره نروند.
ما یک روایت رسمی از تاریخ داریم مثلا می گویند روایت رسمی این است که جنگ جهانی دوم را هیتلر آغاز کرد. اما پیش از آغاز آن سران یهودی درباره آن تصمیم گیری کرده بودند. درباره تاریخ ایران نیز دقیقا همین طوراست. اسناد زوایای پنهان و تاریک تاریخ را به ما نشان می دهد که الزاما روایت رسمی این مسائل را ارائه نمی دهد. اسناد مانند نورافکن آن زوایای پنهان را نشان می دهد. سند یک مقیاس برای ارزیابی صحت یا عدم صحت یک واقعه تاریخی محسوب می شود.
مطلب سوم اینکه حرف هایی که اصلا گفته نشده است، وقتی با اسناد به صورت کتاب عرضه می شود در حافظه تاریخ به عنوان یک رویداد ثبت می شود، رویدادی که پیش از این وجود نداشت اما پس از آن در حافظه تاریخ ثبت می شود. مساله دیگر این است که این اسناد یک دستمایه برای نسل های بعدی می شود که تاریخ را براساس اسناد متقن ببیند و درستی یا نادرستی یک واقعه را براساس سند تشخیص دهند. به بیانی می توان گفت کار بر مبنای اسناد خدمت بزرگی است برای نسل های آینده تا روایت های دقیق تری نسبت به گذشته خودشان داشته باشند.
مساله چهارم پاسخگویی به بسیاری از انحرافات شبهات دروغها و مسائل کذب ، با استفاده از اسناد است. سند می تواند بسیاری از اکاذیب و انحرافات در حوزه تاریخ نگاری را روشن کند و به شبهات پاسخ بدهد جنایاتی که اسرائیلی ها در ایران کردند بسیار زیاد است و یعقوب نیمرودی افسر سابق موساد که سالها در ایران حضور داشته در جایی می گوید: اگر ایرانی ها بفهمند که ما چه جنایاتی کرده ایم وحشت خواهند کرد.
درباره کتاب فقط دونکته می خواهم بگویم. در فصل اول می خواهیم بگوییم اصلا اسرائیل چیست و کیست؟ تا بفهمیم خاندان پهلوی با چه کسانی ارتباط برقرار کردند، در این بخش به سراغ خاستگاه فکری صهیونیسم رفته ایم که اصلا از کجا شکل گرفته است. مطلب دوم در فصل دوم است که «ایران در حلقه راهبرد پیرامونی دولت یهودی» نام دارد. در این مورد بحث هایی که داشتیم خلاصه آن این است که استراتژی پیرامونی اسرائیل درباره ایران پیش از تاسیس رژیم اسرائیل در سال 1948 نیز وجود داشته و به شدت در ایران دنبال می شده است. در این باره می توان وقایعی را که منجر به قدرت گرفتن رضاخان در ایران شد، طراحی متفکران و برنامه ریزان یهود بدانیم.
در واقع آمدن رضاخان و قدرت گرفتنش یک گام در راستای اهداف رژیم صهیونیستی و شکل گیری اسرائیل در منطقه بوده است. و همه این تحولات در راستای خواست صهیونیسم رخ داده است. شما باید قحطی در ایران که 9 میلیون کشته بر جای گذاشت را بررسی کنید و عاملان پشت پرده آن را شناسایی کنید که به اعتقاد من همه از کارگزاران یهودی دولت انگلیس بودند و موجب قدرت گرفتن رضاخان پس از این حوادث شدند. تا آخر حکومت پهلوی اکثر اعضای کابینه و وزرا یا بهایی یا یهودی مخفی و یا فراماسون بوده اند. دراین کتاب سندی آوردیم که سفیر وقت ایران درعراق (دوران پهلوی) نامه ای نوشته به دربار و تاکید کرده که منابع و شاهرگ های اقتصادی ایران در دست برخی یهودیان است. در این کتاب اسامی یک سوم از این افراد پرنفوذ با استخراج ازاسناد معتبر آمده است. در واقع می توان گفت که ایران در دوران پهلوی جولانگاه قوم یهود در راستای استراتژی صهیونیستی بوده است.
در ادامه پنجمین نشست در قلمرو کتاب و در بخش نقد کتاب، سلطانشاهی گفت:
ضمن تقدیر از آقای تقی پور بابت تالیف این کتاب، مطالبی را می خواهم در نقد کتاب عرض کنم. کتاب یک ضعف ساختاری دارد و قالب آن قابل قبول نیست و انتظارات را برآورده نمی کند. لازم است که مولف کتاب فکری اساسی درباره ساختار این کتاب دستکم در جلد دوم آن که هنوز منتشر نشده، بکند.
وی افزود: در ساختارنمی فهیم ومتوجه نمی شویم که نویسنده چه چیزی را هدف قرار داده است. عنوان کتاب خوب انتخاب نشده است. مثلا در پیشگفتار کتاب صحبت از اهداف می شود و در مقدمه هم دوباره چنین چیزی هست. خوب بود که در مقدمه و یا بخش های اول کتاب نویسنده اشاره ای به سابقه موضوع کتاب می کرد و یک سری مسائل باید از سوی ناشر در کتاب ذکر میشده که نشده است.
وی با اشاره به فقدان ذکر سوابق کتابهایی که در این زمینه کار شده، گفت: در کتاب «ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی» اشاره ای به سوابق موجود نشده است، کتابی با عنوان «دیپلماسی پنهان» نوشته مرتضی قانون در همین موضوع هست که کتاب خوبی است. کتاب دیگر کتاب«ارتباط ناشناخته» است که با توجه به دسترسی هایی که مولف در آن دوره داشته ، نوشته شده و کتاب خوبی است. کتاب دیگر کتاب « ایران و مساله فلسطین» دکتر ولایتی است، همچنین کتاب های «خاطرات خدمت در فلسطین» نوشته فضل الله نورالدین کیا، «همکاری ساواک و موساد»، «مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی» نوشته علی فلاح نژاد نیز از کتابهایی است که اشاره مستقیم به بحث داشته است. کتابهایی هم هستند که به صورت غیرمستقیم وگذرا به موضوع روابط ایران و اسرائیل در دوره پهلوی اشاره کرده اند. از مهمترین آنها کتاب «خاطرات علم» است که اشارات بسیار دقیق و خوبی دارد. مثلا در جایی از کتاب می می گوید که «ما وزیرخارجه داریم ولی شاه کارها را به من می سپرد».(اشاره به روابط با اسرائیل) وی تاکید می کند که اقبال (وزیرخارجه وقت) در بسیاری از موارد بی اطلاع از روابط خارجی ایران بوده است.
کتابهای خارجی هم در این حوزه نوشته شده است که «فرزندان استر»، «شیطان بزرگ شیطان کوچک»، «یادنامه» ، «اتحاد خیانت بار» (تریتا پارسی) و «انا کردی» از جمله آنها هستند. همچنین در کتاب به آثار مناشری ایران شناس معروف اشاره نشده و در کتاب از آن استفاده نشده است. همچنین آثار یعقوب نیمرودی ازمهمترین کتابهایی با این موضوع بوده که اشاره ای به آن نشده است. نوشته های «یعقوب نیمرودی» یک سرو گردن از «مئیر عزری» که در کتاب اشارات زیادی به نوشته هایش شده بالاتر است. البته نیمرودی نوشته هایش را به زبان عبری منحصر کرده است.
کتاب «خاطرات تهران» وکتاب «سفر زندگی من» (دوجلدی) نوشته نیمرودی هستند که قابل استفاده بوده اند. کتاب سفر زندگی من 200 صفحه عکس است که تمام جاهایی را که نیمرودی درایران به آن سفرکرده، عکس گرفته و جا داشت موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی برای چنین کتابی وقت می گذاشت و اینها را برای آقای تقی پور نویسنده کتاب، تهیه می کردند و یک بخشی را نیز خود ایشان همت می کردند. اگر ایشان این کتاب نیمرودی را داشتند کمتر به کتاب عزری ارجاع می دانند، البته باید گفت که منابع کتاب نیز بسیار کم است.
هر کتابی نیاز به مقدمه وتاریخچه دارد، اما 26 صفحه مقدمه زیاد است وباید در این موضوع خلاصه تر کارانجام می شد. در فصل دوم بازهم شاهد چنین چیزی هستیم و متن طولانی مخاطب را اذیت می کند، در کتاب از فعالیت آلیانس خیلی مختصر ذکرمی شود و درحد یک صفحه است، اعلامیه بالفور و انعکاسش در ایران خیلی ضعیف است چون حتما در ایران بازتاب هایی داشته است. ارتباط قحطی با توطئه صهیونیستی اسنادش قطعی نیست و قابل پذیرش نیست، به اعدام «شموئیل حیم» نماینده یهودیان در دوران رضاخان اشاره ای نشده، چون این فرد باعث تشتت جامعه یهود شده بود و مشکلاتی را ایجادکرده بود. بعضی جاها معلوم نیست سند ارائه شده یا متن اصلی کتاب است؟ بحث یهودیان عراقی یک بحث مفصلی شده است، بحث بسیاری مفصل شده که به نظر بنده مطول شدن آن لازم نبوده است. در کتاب استناد به عزری بسیار زیاد است.جا دارد درباره موضوع ابعاد روابط ایران و اسرائیل در آن دوران که بسیار گسترده بوده، بخش هایی اضافه می شده چون این روابط بسیار گسترده تر بوده و حداقل باید در جلد دوم این مسائل مطرح شود.
سازمان ها و وزارتخانه هایی که اسناد روابط ایران و اسرائیل در آن دوره را دارند باید آن را منتشر کنند، حداقل خودشان به صورت خام منتشر کنند چون اگر این اسناد منتشر نشود، یک خیانت محسوب می شود، چون به اعتقاد خود یهودیان آنها جنایاتی را در حق ملت ایران کرده اند که حجم آن بسیار بالاست. وزارت اطلاعات، وزارت خارجه، نیرو، کشور، نفت، کشاورزی، اقتصاد و دارایی، علوم، ریاست جمهوری، نخست وزیری سابق، سازمان تربیت بدنی، مرکز اسناد انقلاب، بانک مرکزی، انجمن کلیمیان، وزارت ارتباطات و .. بسیاری از نهادها و وزارتخانه ها و موسسات اسنادی دارند که باید منتشر شود البته بعید است که صهیونیستها بگذارند که این اسناد منتشر شود. اسرائیلی ها زمانی که از ایران در تاریخ 29 اسفند 1357رفتند ،حتی یک برگ سند درسفارت اسرائیل در تهران باقی نگذاشتند، آنها اکثر اسناد را جابجا کردند، بقیه اسناد را سوزاندند و خودشان نیز در تاریخ 29 اسفند از ایران رفتند.
در ادامه این نشست تقی پور مولف کتاب «ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی» گفت: ساختار نشست زیاد خوب نیست باید ابتدا سوالات مطرح شود تا بنده وقت پاسخگویی داشته باشم، البته نقد با نقب متفاوت است. ما از سندهایی که استفاده کردیم که از منابع مختلف به ما رسیده است، به عنوان مثال از تل آویو به مرکز برخی اسناد وجود دارد، یا مثلا از اسناد ساواک مواردی بدست آمده است، این اسناد را هر کسی با ادبیات خودش نوشته است، در مقدمه توضیح دادم که این کتاب با 10 تا 20 نوع ادبیات نگارش شده و محقق و پژوهشگر نمی تواند دست به سند ببرد و به همین دلیل چند نوع نوشتار از اسامی افراد و شخصیت ها وجود دارد.
ما دراین کتاب می خواستیم بگوییم که نفوذ یهود در ایران به قدری وسیع بوده است، که شاه در دیدار با یهودیان می گفته سفارش ما را به آمریکایی ها بکنید. ما در این کتاب تاثیرپذیری شاه از عناصر یهودی وارتباطات شاه با یهودیان را آورده ایم. بحث سفیر وقت ایران در عراق و اسامی تجار و زرسالاران یهودی باید در تاریخ ثبت می شد و به همین دلیل ما فهرست اسامی آنها را کار کردیم.
جدای از این مسائل این کتاب برای کسانی است که در آینده کتاب را می خوانند و با این اسناد ارتباط برقرار کرده و متوجه می شوند که در این مملکت در دوران پهلوی چه خبر بوده است.
سلطانشاهی در پایان به اشاره به اینکه بسیاری از سوالات در این نشست بی پاسخ ماند، ابراز امیدواری کرد که در نشستی دیگر با حضور مولف این سوالات پاسخ داده شود.
خبرگزاری قدسنا