جشن های 2500 ساله نماد نابرابری طبقاتی عصر پهلوی


در پاییز سال 1350، محمد رضا شاه سالگرد 2500 ساله شاهنشاهی ایران را با شکوه کم نظیری در محل پرسپولیس (تخت جمشید) جشن گرفت. در این جشن، بیست پادشاه و امیر عرب ، چهار معاون رئیس جمهوری و دو وزیر خارجه و 69 وزیر کشور شرکت کردند. علاوه بر مقامات مذکور، ده ها تن از شخصیت های علمی ، هنری ، صنعتی ، فرهنگی و نمایندگان رسانه های خبری جهان و نیز نخبگان ایرانی در جشنی که یک هفته طول کشید، حضور یافته بودند. مراسم جشن در نهایت گشاده دستی و اسراف انجام گرفت و هزینه آن بیش از 200 میلیون دلار برآورده شد. شاه با برگزاری این جشن پر سرو صدا مرحله تازه ای از سلطنت خود را آغاز کرد. شاید این کارنشانه ای از بیماری بزرگ پنداری او بود، زیرا در همان اوان که میلیون ها دلار صرف خرید و ارسال مشروب، گل و غذا از اروپا شد و هنگامی که میهمانان در تخت جمشید جگر غاز و خاویار میل می کردند، هزاران ایرانی در ایالات سیستان و بلوچستان ، حتی در روستاهای فارس گرسنه بودند و بعضی از دانش آموزان در این روستاها در ساعات زنگ تفریح جهت رفع گرسنگی گیاه می خوردند. مدعوین در سه چادر عظیم و پنج چادر بزرگ که از خارج تهیه شده بود، پذیرایی شدند. برای تامین روشنایی محل از تهران و شیراز شش هزار مایل کابل کشی و بیست مایل حلقه گل زمینه شامل 000/130 لامپ چراغ مصرف شده بود. غذا شامل تخم بلدرچین با خاویار، خوراک خرچنگ ، کباب بره با قارچ، طاووس بریان انباشته از جگر غاز و دسر تمشک تازه محصول فرانسه با لعاب انجیر و تمشک مخصوص بود.
ماکس باوئه فرانسوی که با 259 سرآشپز، آشپز و پیشخدمت ، از ده روز پیش از برگزاری مراسم جشن از فرانسه آمده بود، سرپرستی پذیرایی ها را به عهده داشت. رستوران ماکسیم پاریس، غذا و مشروب از جمله 25000 بطری شراب مخصوص تهیه دیده بود.
در مراسم جشن پرسیولیس ، 600 روزنامه نگار، عکاس و فیلمبردار از اکناف جهان به تخت جمشید آمده بودند و بیش از یک میلیون کلمه خبر به سراسر دنیا مخابره کردند. شبکه تلویزیونی NBC از امریکا مراسم جشن را با استفاده از ماهواره برای ده ها میلیون بیننده امریکایی پخش کرد. در پرسپولیس، شاه بر سرمزار کوروش رفت و نطقی ایراد نمود: " کوروش بزرگ، شاه شاهان، شاه هخامنشیان، شاه سرزمین ایران آسوده بخواب زیرا ما بیداریم و پیوسته بیدار خواهیم ماند."
مدعوین جشن 2500 ساله شاهنشاهی، صدها تن میهمان خارجی و گروهی از نخبگان مورد اعتماد دستگاه بودند ولی مردم ایران به آنجا راه نداشتند. همه راه هایی که به تخت جمشید منتهی می شد، به وسیله افراد نظامی و امنیتی بسته شده بود. صدها زن و مرد ایرانی که نسبت به آن ها سوء ظن می رفت ، مطبوعات امریکا مطالب انتقادی را پیرامون بی نظمی های آن نوشتند و برخی شاه و رژیم او را به باد حمله گرفتند. دنباله انتقاد به محافل و شخصیت های سیاسی کشیده شد.
جورج بال معاون وقت وزارت خارجه امریکا گفت: " چه مناظر پوچ و زننده ای! فرزند یک سرهنگ و فوج قزاق در کشوری که درآمد سرانه مردم آن 250 دلار در سال است. مانند یک امپراطور جشن برپاکرده و با ادعای رفورم و نوگرایی البسه و پوشاک دوران استعداد باستانی را به نمایش گذاشته است."
بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی حضرت آیت ا... العظمی امام خمینی (ره) طی بیانه ای که از تبعید (عراق) منتشر کرد، جشن شاهنشاهی را محکوم نموده و از مردم ایران خواست علیه رژیم غارتگر پهلوی تظاهرات برپا کنند. ایشان با اشاره به تظاهرات دانشجویان ایرانی و مضروب شدن آنها توسط پلیس گفت: " تنها گناه این دانشجویان نشان دادن مخالفت با جشن های 2500 ساله بود ما به این جشن ها نیاز نداریم برای گرسنگان کاری بکنید. ما نمی خواهیم بر روی نعش ملت جشن بر پا کنند."
حضور شاه در صحنه بین المللی ، آمد و شد مستمر دیدار کنندگان برجسته به دربار او ، و دیدارهای رسمی و متقابلی که با تبلیغات فراوان همراه بود، مشروعیت و احترامی را که وی مدت ها در پی کسب آن بود، برایش فراهم آورده بود. کوشش نهایی او در این جهت اقدام به برگزاری جشن های پر هزینه 2500 ساله بود که دوران سلطنت خود او اوج آن را مشخص می کرد.
جشن سال 1350 تخت جمشید مشخصه، آغاز اسارت شاه در تاروپود خود بزرگ بینی وسوسه اقتدار طلبی نظامی بود که تا حدود زیادی در سرنگونی نهایی او موثر بود. اسراف غیر مسئولانه در کشوری که جمعیت آن هنوز در فقری خردکننده به سر می بردند و ابتذال نمایش ظاهری شکوه پادشاهان ایران، حتی خارجیانی را که تحت تاثیر فعالیت های شاه قرار داشتند، از این نمود خود بزرگ بینی شگفت زده می کرد، هرچند معدودی از ناظران خارجی عمق نارضایتی سرکوب شده و خاموش مردم ایران را درک می کردند. حضرت امام خمینی (ره) نیز با فصاحت هرچه تمام تراحساس نارضایتی مردم را با تخطئه این جشن های بی معنا و بیهوده و قهر و جباریت فرمانروایی یکایک شاهان بیان کرد. ایشان اعلام فرمودند به گفته پیغمبر اسلام (ص) عنوان پادشاه منفورترین عنوان در نظر اسلام است.
ولخرجی های خاندان پهلوی فقط به جشن های 2500 ساله ختم نمی شد. به دنبال اجرای این سیاست از سال های 1350 به بعد، عناوین مختلف جشن های مربوط به تولد، ازدواج، رفتن و آمدن و جان به در بردن و ... برای تک تک خاندان پهلوی، جزو برنامه های عادی دستگاه های دولتی و رسانه های گروهی شده بود. این برنامه ها اکثراً برای ارضای بخشی از خصوصیات روانی شخص شاه، نشان دادن اقتدار نزد خارجیان و تامین منافع اطرافیانش بود.
در سال های دهه 50 با دلارها بادآورده نفتی، تکبر و غرور شاه و خاندانش به طغیان انجامید. تمام دستگاه حاکمه و مهره های رژیم شاه همین احساس را داشتند با این تفاوت که سعی می کردند خود را از مدار سلطنت خارج نکنند. این خصلت های شاه باعث می شد که عناوین رایج او را ارضا نکند. لذا به عناوین جدیدی نیاز داشت تا دستگاه تبلیغاتی کشور باید ابداع کرده به کار می گرفت. از این رو، واژه های " خدایگان آریا مهر " و " پرچمداربزرگ ایران" و نظایر آن ساخته شده، دائم به کار گرفته می شد.
رهبر فقید انقلاب اسلامی در یکی دیگر از سخنانش در جمع تعدادی از مسئولان فرمودند: " من گمان می کنم اگر سه سال دیگر حکومت این خانواده و دارو دسته آن ها ادامه داشت ، امکان اصلاح و تحول دیگر در این کشور نبود." نمایش هایی نظیر تاجگذاری شاه و به خصوص جشن های پرخرج شاهنشاهی که در دهه 50 برگزار شد، نمایانگر مغایرت و اختلاف عظیمی بود و ثروت ظاهراً نامحدوی که شاه برای خرج کردن در اختیار داشت و دارایی ناچیز اکثریت عظیم توده های مردمی که زیر سلطه و حکومت او بودند. به چشم می خورد.
در آغاز ، خانواده شاه در امور تجارتی و معاملات چندان دخالت نمی کردند. آن ها تنها با افرادی در بخش خصوصی همکاری داشتند واز این طریق وارد معامله می شدند و شاه نیز معمولاً ناظر کارهایشان بود. اما به تدریج همراه با افزایش قیمت نفت و سست شدن کنترل شاه بر خانواده اش ناگهان اشتهای شاهزادگان پهلوی ، به کسب ثروت نیز چنان بالا گرفت که گویی هرگز سیرشدنی نیست و به دنبال آن، دامنه کا ره جایی کشید که از سال 1354 به بعد می شد ایران را به صورت صحنه ای مجسم کرد که در آن تکه ای گوشت را به میان گله ای سگ گرسنه انداخته باشند.
ولخرجی های آشکار و خود نمایانه خانواده پهلوی و سایر خانواده های وابسته و رسوایی های مالی که بارها نظام مستقر را می لرزانید، توده های مردم را یقیناً از آمار و ارقام مالی بی اطلاع بودند، مرتباً به یاد نابرابری عظیم می انداخت. تنها در سال 1354 – 1353 ، فرمانده نیروی دریایی به خاطر اختلاس مبلغ 7/3 میلیون دلار و فرمانده نیروی هوایی نیز به خاطر اختلاس 5 میلون دلار مقصر شناخته شدند. فساد مالی ، دزدی، اختلاس و رشوه خواری در نیرو های مسلح، خروج ارز از کشور توسط سازمان هایی همچون بنیاد پهلوی ، شرکت ملی نفت ایران و اختلاس های مشابه در هواپیمایی ملی ابعاد گسترده ای داشت. حتی برآوردهای محافظ کارائه نشان می دهد که میزان مبالغ اختلاس شده بین سال های 1354- 1351 از یک میلیارد دلار بیش تر بوده است. در نتیجه می بینیم که قسمت اعظم افزایش قیمت های نفتی در سال های دهه 50 به جیب هیئت حاکمه و خانواده های اقماری رفت ،کسانی که در بهترین کالج های داخل و خارج تحصیل می کردند، بهترین خانه ها، ماشین ها، لباس ها، و... را در اختیار و حتی به سرمایه های این ملت محروم نیز رحم نکردند و ارز حاصل از نفت را از کشور خارج نمودند و در بانک های خارجی انباشته ساختند.
بعدها، این عده ثروت هنگفت انباشته شده در خارج را یا صرف خوشگذرانی افسانه خود نمودند یا به صورت یکی از منایع مالی ضد انقلابیون برای ضربه زدن به روند انقلاب و کمک به منافقین برای خرابکاری در کشور به کار بردند.


http://www.sokhaneashena.ir