10 مرداد 1400
شرحی دردناک امام موسى صدر
روز نهم شهریور هر سال ، در لبنان اوضاع خاصى وجود دارد. مناطق مسلمان نشین کشور اعم از شمال ، جنوب و حتى بیروت به حال تعطیل در مى آید.
کارمندان مسلمان ادارات دولتى دست از کار مى کشند، فعالیت فرودگاه بین المللى بیروت چند ساعت متوقف مى شود. مردم غرق در ماتم و اندوه ، گروه گروه به خیابانها مى آیند و پس از انجام تظاهرات و راهپیمایى ، در مساجد و حسینیه ها و تکایا گرد هم مى آیند. آنها با قلوبى سرشار از عشق و صفا چشم انتظار بازگشت گمشده اى والا و بسیار عزیز را دارند، گمگشته اى که همه واژه هاى مقدس خود را یکجا در وجود او مى جویند، اسلام ، امام خمینى ((ره ))، انقلاب اسلامى ، مبارزه و...
آنها با قطع امید از همه جا را همه کس ملتمسانه دست دعا به درگاه الهى بلند مى کنند و آرزوى بازگشت معجزه آساى این یار و یاور بزرگ و دیرین خود را مى نمایند. این مراسم همه ساله با شور بسیار تکرار مى گردد.
از تولد تا هجرت
امام موسى صدر در 24 اسفند 1317 در خانواده اى که اصالتا از جبل عامل بود در شهر مقدس قو تولد یافت . نام این خانواده روحانى با علوم دینى ، اجتهاد، ترقى خواهى و مبارزه با استکبار و شورش علیه ستمگرى پیوند خورده و در همین راه بسیارى از فرزندان عالم خود را در لبنان ، عراق و ایران فدا کرده است . پدر امام موسى صدر آیت الله صدر، رئیس حوزه علمیه قم ، فرزند آقا سید اسماعیل صدر از مراجع بزرگ تقلید شیعه است که پس از میرزاى شیرازى مرجعیت به ایشان منتقل گردید، اما ایشان از ادامه آن صرفنظر کردند. مادر امام موسى صدر، دختر آیت الله قمى (که پس از رحلت مرحوم سید ابوالحسن اصفهانى ، همراه با آیت الله بروجردى به مرجعیت رسیدند) مى باشد.
امام موسى صدر پس از پایان دروس حوزوى وارد دانشگاه تهران و در رشته حقوق موفق به اخذ لیسانس شد. در مسافرتى کوتاه که به لبنان داشت حضرت آیت الله سید شرف الدین (رهبر شیعیان لبنان ) به وى علاقمند شدند. امام موسى صدر در سال 1959 میلادى (1338) به دعوت مصرانه سید شرف الدین و به پیشنهاد حضرت آیت الله بروجردى به لبنان هجرت نمود و امام جماعت یکى از مساجد شهر صور گردید. به سبب این که آیت الله سید شرف الدین همواره سخنانى بر زبان مى آوردند که حاکى از صلاحیت امام موسى صدر براى جانشینى خود بود، یکسال بعد و پس از رحلت سید شرف الدین رهبر شیعیان لبنان شد.
فعالیتهاى امام موسى صدر در لبنان
دهه 1970، در لبنان ، دهه تجدید حیات اسلام ، قدرتمند شدن مسلمانان و احیاى عزت و شرف شیعیان بود. در گذشته هاى نه چندان دور مسلمانان شیعه لبنان احساس حقارت مى کردند و در بدترین شرایط اجتماعى ، سیاسى ، فرهنگى و اقتصادى بسر مى بردند، زیرا دولت فرانسه که به ظاهر سلطه خود را از لبنان برچیده بود، جهت محروم نگهداشتن شیعیان در آن کشور برنامه ریزى وسیعى کرده بود. شیعیان در لبنان جا، مکان حق و حقوقى نداشتند و در اثر فقر و فلاکت اجتماعى ، سرکوفتهاى مداوم عوامل وابسته از خود بیزارى مى جستند و به مکاتب دیگر پناه مى بردند. جهل به فرهنگ غنى اسلام که توسط استعمارگران ، به مسلمانان لبنان تحمیل شده بود مزید بر علت بود؛ فقر فرهنگى و اقتصادى به حدى رسیده بود که مسلمانان جنوب ، مراسم عروسى و عزاى خود را در کلیساها برگزار مى کردند و اموات خود را در گورستان مسیحیان دفن مى کردند. دختران محروم شیعه براى فرار از فقر راهى بیروت مى شدند و بتدریج طعمه دام باندهاى فساد و فحشاى عوامل ضد اسلامى مى گشتند. از سوى دیگر این فقر و جهل سبب گرایش جوانان شیعه به مکاتب الحادى شده بود تا جایى که حزب کمونیست و اکثر احزاب چپ لبنان را شیعیان سر خورده از همه جا تشکیل مى دادند. در این دوران امام موسى صدر با فعالیتهاى شبانه روزى و مسافرتهاى مکرر، به روستاها و شهرکهاى مسلمان نشین به آموزش مسائل فرهنگى و اعتقادى پرداخت . در اثر مجاهدتهاى ایشان ، سرنوشت لبنان عوض شد. جوانان شیعه وى را همچون نگین انگشترى در میان گرفتند، ترس و وحشت را به کنارى زدند و در جهت احقاق حقوق را دسته رفته خود را بازیافتن عزت و شرف دینى خویش با امام موسى بیعت کردند.
فعالیتهاى امام موسى ؛ علاوه بر آگاهى دادن مستمر به شیعیان ، مشتمل بر مجموعه اى از خدمات است که موارد زیر آن جمله است :
تاسیس موسسه صنعتى حرفه اى جبل عامل ، چندین کارگاه آموزشى ، مدارس متعدد، مدرسه مذهبى صور براى تربیت روحانیون شیعه ، چند انجمن مطالعات اسلامى ، چند دارالایتام براى فرزندان شهداى جنگهاى داخلى و علیه اسرائیل ، تعدادى بیمارستان و مدرسه پرستارى و...
او سعى نمود فئودالیسم سیاسى و اقتصادى چندین خانواده حاکم بر لبنان را در هم بشکند که البته موفق هم بود. امام موسى هویت اسلامى را به محرومان جنوب و دیگر نقاط لبنان بازگرداند و همواره با بیسوادى و بیکارى و آوارگى مبارزه کردند. اما تنها کار فرهنگى کارگشا نبود و شیعیان باید به یک تشکیلات مکتبى - سیاسى براى احقاق حقوقشان دست مى یافتند؛ بدین منظور با تهییج و بسیج مردم و فشار بر دولت ، سرانجام توانست قانون شماره 72/67 مورخه 19/2/1967 را درباره تشکیلات مربوط به امور شیعیان در مجلس لبنان به تصویب رساند و با انتخابات آزاد از سوى مردم به ریاست این مجلس انتخاب گردید، این قانون به اعتبار این که لبنان متکى بر سیستم فرقه هاى مذهبى مى باشد (و بر همین اساس تشکیلات خاص براى فرقه اسلامى سنى و تشکیلات ویژه اى براى فرقه دروزى تاسیس شده بود) تصویب شد.
خط کلى و روش امام صدر پیش از جنگ
امام موسى صدر به محض انتخاب به ریاست شوراى عالى اسلامى شیعى در تاریخ 22/5/1969 در یک سخنرانى که در گردهمایى انتخاب کنندگانش ایراد کرد، اهداف شوراى عالى اسلامى شیعه را در زمینه تنظیم امور فرقه اسلامى شیعى و کوششهاى فرزندان این مذهب به شرح زیر ترسیم نمود:
- ایفاى کامل نقش اسلامى خود از حیث اندیشه ، عمل و جهاد با تاکید بر این که تشکیلات مطلقا باعث تفرقه میان مسلمین نبوده ، بلکه وظیفه ایجاد اتحاد کامل از طریق گفتگو و تفاهم میان نمایندگان حقیقى را آسان مى سازد.
- بهبود بخشیدن به اوضاع اجتماعى ، اقتصادى ، بسیج جسمى - روحى آنان و تجهیز نیروهایشان براى انجام وظیفه به طور کامل براى حراست از خاک میهن و دفاع از آن در برابر دشمن غدار (اسرائیل )، ضمن مشارکت صحیح با برادران سنى براى کمک به پایدارى فلسطین در جهت آزادى سرزمینهاى غصب شده .
- پیکار با جهل ، فقر و عقب ماندگى ، بى عدالتى اجتماعى و همکارى با همه خانواده هاى روحانى لبنان در راه مبارزه با فساد روزافزون اخلاقى که سرنوشت لبنان و همه جهان را تهدید مى کند، تا هر چه بیشتر به صورت دستى نیرومند و بازویى توانا براى لبنان و اسلام در هر جا که هست در آیند.
در نخستین بیانیه عمومى که در تاریخ 10/6/1969 صادر شد به گونه اى ویژه تاکید کرد که :
فرزندان فرقه اسلامى شیعه براى بذل همه نیروهاى خود و ایثار جان در راه اعتلاى اسلام و دفاع از میهن و مشارکت با کشورهاى عربى برادر، در آزاد ساختن فلسطین مقدس و پشتیبانى از مقاومت فلسطینیان آماده اند.
روش امام صدر
به هنگام تجاوز اسرائیل غاصب به جنوب لبنان سکنه این منطقه به مهاجرت پرداختند، امام صدر رهبرى جنبش را به دست گرفت ، از مقامات لبنانى خواست تا با تجهیز روستاهاى جنوب به استحکامات دفاعى ، اهالى آنجا را آموزش داده مسلح نماید. همچنین خطراتى که جنوب لبنان را در نتیجه مطامع و اهداف توسعه طلبانه اسرائیل تهدید مى کرد، تشریح نمود و اهالى را به عدم مهاجرت و اقامت و استقامت دعوت کرد.
امام موسى صدر در تاریخ 13/5/1970 به ابتکار خود و با شرکت روساى دینى فرقه هاى مختلف جنوب ، ((هیات پشتیبانى و یارى جنوب )) را براى حمایت از خواسته هاى مربوط به پایدارى و دفاع از فلسطین تاسیس نمود و مردم را به یک اعتصاب عمومى مسالمت آمیز دعوت کرد، که با موفقیت در تمام مناطق لبنان صورد گرفت و مجلس شوراى نمایندگان در عصر همان روز تشکیل جلسه داد و قانون ((تاسیس یک شوراى ویژه جنوب براى برآوردن نیازهاى منطقه جنوب و ایجاد وسایل امنیت و آرامش)) را براى رویارویى جدى با اسرائیل به تصویب رساند.
امام صدر، شعار ((السلاح زینت الرجل )) را در لبنان فریاد کرد و اهالى جنوب را به مقاومت در برابر تجاوزات وحشیانه اسرائیل دعوت نمود. در سالن اجتماعات دانشگاه بیروت ، براى بیش از هزار و دویست دانشجو به سخنرانى پرداخت و فریاد برآورد که : سکوت در برابر تجاوزات اسرائیل به جنوب ، رضایت دادن به خوارى ، و خیانت به لبنان است ... اسرائیل ، اسلام و اعراب ، فلسطینیان و لبنانیها را مورد تهدید قرار مى دهد، راه حل فقط نابود ساختن اسرائیل است و راه رسیدن به آن همان مقاومت مومنانه فلسطین است که باید گسترش یابد تا هسته نبرد همه جانبه مردمى گردد. جمله معروفش براى همیشه در اذهان فلسطینیان خواهد ماند که گفت :
((مقاومت فلسطینى شعله اى است مقدس که ما آن را با جسم و جان خود حفظ خواهیم کرد.))
او به حق بزرگترین یاور صدیق و حقیقى مقاومت فلسطین بود. او خود و شیعیان لبنان را سپر بلاى فلسطینیان ساخت و مرتبا دامنه نبرد، بلکه صحنه هاى نبرد را از اردوگاههاى فلسطینى به محلات شیعه نشین لبنان کشید تا مقاومت فلسطین آسیب نبیند و همانند سپتامبر سیاه اردن تجربه نگردد. او گفته بود: تا من زنده هستم نخواهم گذاشت دست احدى از شیعه به خون فلسطینیان آغشته گردد. مردم لبنان شهادت مى دهند که در زمان امام صدر هیچ کس از نبرد با اسرائیل منع نشد، بلکه مبارزه با اسرائیل ، افتخار و هرگونه تماس و مسالمت با اسرائیل حرام شمرده مى شد زیرا امام صدر گفته بود: التعامل مع اسرائیل حرام ... اسرائیل شر مطلق ...
امام موسى از مقاومت فلسطین در مقابل حکومت لبنان و احزاب دست راستى قاطعانه دفاع نمود و بارها مصالح شیعیان را فداى مصالح فلسطین کرد. در سالن یونسکو صریحا به یاسر عرفات گفت : اى ابوعمار! حرمت قدس ابا دارد از این که به دست غیر مؤ منین آزاد گردد.))
در روز جمعه 18 / 5 / 1973 طى خطبه نماز جمعه در مسجد صور، اصل مقدس بودن تلاش و جهاد در راه آزادى فلسطین را اعلام داشت و گفت : تلاش براى آزادى فلسطین ، تلاش براى آزادى مقدسات اسلامى و مسیحى و تلاش براى آزادى انسان است و همچنین تلاش براى جلوگیرى از آلوده شدن نام خداوند در روى زمین ، زیرا صهیونیسم با رفتارهاى خود نام خداوند را آلوده مى سازد.
در جنگ اکتبر سال 1973 که در ماه مبارک رمضان در گرفت ، امام صدر با صدور پیامى مجاهدین را به جهاد در راه خدا تشویق کرد و گفت :
- اگر پیامبر اسلام ((علیه الصلوة والسلام )) تاکید کرده است که ما در خلال این ماه میهمان خدا هستیم . بهترین شرایط و والاترین نتایجى که از این مهمانى حاصل مى آید جهاد در راه دین و تطهیر مقدسات و شرافت انسانى است .
تظاهرات مسلحانه بعلبک که واقعا لبنان را لرزاند در خاطره ها زنده است در این راهپیمایى امام صدر از هم میهنان خواست تا اردوگاههایى براى آموزش نظامى در بقاع و جنوب ایجاد کنند. او گفت : ما مى خواهیم آماده بشویم و نسلى را بپروریم که بتواند با یک دست دیگر قرآن برگیرد و باایمان به الله به مبارزه ادامه دهد. ما ناگزیر از آموزش نظامى و مسلح نمودن فرزندانمان براى حفظ و حراست از شرف و خانه هایمان و نوامیس خود هستیم در این راه پیمانیها توده هاى مردم مسلمان سوگند یاد کردند که همچنان خواستار حقوق اجتماعى خویش و همه محرومان باشند و بدینسان (( حرکة المجرومین ))تولد یافت .
هیاءت عمومى مجلس عالى شیعه در تاریخ 29 / 3 / 1975 با حضور 1041 عضو تشکیل جلسه داد و امام صدر رابه عنوان رئیس طایفه اسلامى شیعه تا پایان سن 65 سالگى ایفا کرد.
امام موسى نشان داد که وجدان تمام گروهها و فرق ملت لبنان نیز هست ، زیرا از تاءید و حمایت رهبران فکرى و اندیشمندان لبنانى برخوردار بود و 190 تن از همین متفکران نامه اى را در تاءیید جنبش محرومین امضاء کردند و نیز مفسرین مطبوعاتى مطالبى تاءییدآمیز درباره جنبش محرومین نوشتند.
استاد مفسر مطبوعاتى الیاس الدیرى در ستون ((موضع امروز)) در روز نامه اى پرتیراژ ((النهار)) در تاریخ 1/4/1975 نوشت : ((خداوند امام موسى صدر را صد و یک سال حفظ فرماید تا نافوسى خروشان و فریادى طنین انداز درجهان باشد و وجدانى باشد که خفتگان غرق در خواب رابه هنگامى که خلق از نگرانى دیده بر هم نمى گذارند و ناله مى کنند، پر آشوبد. خداوند او را براى طایفه محروم خود و سایر محرومان لبنان در طول تاریخ محفوظ بدارد... شاید براى نخستین بار است که جنبش یک رجل دینى رنگ فرقه اى ندارد و از تعصب عارى است زیرا و اعجاب و تقدیر و همدلى مارونى ها، سنى ها و ارتدکسها را اجماعا به خود جذب کرده است و از این روى عنوان دفاع از انسان را در لبنان یافته است ، نه دفاع از حقوق طایفه یا فردى از این طایفه را...)). او بهترین منادى وحدت بود، اگر چه رهبرى شیعى بود ولى ، در قلب برادران اهل سنت نیز جایگاهى خاص داشت و بزرگان اهل سنت لبنان نیز او را بزرگ مى شمرند. مسیحیان نیز به او به دیده احترام مى نگریستند. و ایشان را یک روحانى شیعه علاقه مند به حضرت مسیح و آشناى به آیین مسیحیت مى یافتند که برایشان از انجیل و مسیح مقدس سخنها مى گفت . او در روزهایى که جنگ داخلى توسط فالانژهاى دست راستى به اوج خود رسیده بود در تلویزیون ظاهر شد و در یک خطابه پانزده دقیقه اى آن چنان معجزه اى نمود که مسیحیان به خیابانها و محله هاى شیعه نشین ریختند برادران هموطن شیعه و مسلمان خود را در آغوش گرفتند و کشیشهاى لبنان اعتراف کردند که روحانیت و قداستى که امام موسى صدر در طول یک ساعت وعظ در دیرها به وجود آورد از تاثیر کشیشان در طول 7 سال بیشتر بوده است .
به طور کلى موضع امام صدر از همان آغاز جنگ داخلى لبنان یعنى از اوایل سال 1975 تا زمانى که ناپدید شد به شرح زیر استوار بوده است :
1 - حفاظت اصل همزیستى مسالمت آمیز فرقه هاى مذهبى مختلف کشور لبنان و تلاش در جهت جلوگیرى از تجزیه کشور
2 - حفظ اصل همزیستى مسالمت آمیز لبنان و فلسطین و حمایت همه جانبه از انقلاب فلسطین .
3 - تکیه بر اصل مبارزه در جهت رفع هرگونه اختلاف و تفرقه براى به ثمر رسانیدن اصلاحات سیاسى و اجتماعى .
4 - اجتناب از تعصبات مذهبى و فرقه اى و احتراز از هر گونه درگیرى و ستیز فرقه گرایانه .
5 - احترام به رعایت دفاع از خویشتن براى هر گروه و دسته یا افراد.
6 - مبارزه با خط تجزیه کشور و تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان و جلوگیرى از سرکوب شدن انقلاب فلسطین .
7 - مبارزه مداوم با اسرائیل تجاوزگر تا نابودى کامل غاصب فلسطین .
سرانجام این مجاهد نستوه و مبارز خستگى ناپذیر با هدف ، ایجاد اتحاد بین اعراب و جلب حمایت کشورهاى عربى و متقاعد ساختن آنان به منزوى کردن اسرائیل متجاوز و تحریم هرگونه رابطه با اشغالگران فلسطین و به منظور تقویت جنبش محرومین و تهیه سلاح ، به کشورهاى مختلف مسافرت کرد، و پس از سفر به الجزیره و مذاکره با مقامات آن کشور در تاریخ 25 اوت 1978 به همراه شیخ محمد یعقوب و یک روزنامه نگار به نام عباس بدر الدین ، وارد طرابلس شد و پس از پنج روز اقامت در هتل شاطى لیبى ، (همزمان با اوجگیرى مبارزات ملت شریف ایران و شکوفایى انقلاب اسلامى ) خبر ناپدید شدن این سلاله پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) انتشار یافت . ایشان طبق برنامه مى باید پس از لیبى به ایتالیا مسافرت مى کرد. دولت ایتالیا با ارائه مدارک معتبر ورود ایشان را به ایتالیا (که توسط لیبى ادعا مى شد) تکذیب نمود. و تاکنون سرنوشت این مجاهد نستوه در پرده ابهام باقى مانده است .
انهار