23 آبان 1402
ملاقات خلیل طهماسبی با آیتالله کاشانی پس از آزادی از زندان
اشاره: خلیل طهماسبی پس از اعدام انقلابی سپهبد رزمآرا بلافاصله دستگیر و زندانی شد. او پس از بیستماه تحمل حبس، سرانجام در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۳۱، طبق ماده واحدهای که به تصویب مجلس شورای ملی رسید، از زندان آزاد شد. وی پس از آزادی از زندان ابتدا به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) رفت و بعد از آن برای ملاقات با مُراد و مقتدای خود، آیتالله کاشانی، به سمت منزل ایشان حرکت کرد. متن زیر بخشی از گزارش مشروح روزنامه اطلاعات از روز آزادی وی میباشد.
****
اولین جملهای که آیتالله کاشانی به خلیل گفتند این بود:«فرزند عزیزم، از دیدن تو خیلی خوشحال شدم»
«...در آن موقع که طهماسبی از زندان خارج شد، هیچکس در جلو زندان نبود، زیرا کسی از ساعت آزادی وی مطلع نبود. فقط یک مُخبر عکاس مربوط به جراید خارجی و دو خبرنگار یکی از روزنامه اطلاعات و دیگری از یک روزنامه هفتگی از ابتدای کار، ناظر آزادی طهماسبی بودند. مُخبر عکاس فوراً به روی گلگیر اتومبیل حامل خلیل پرید و ساعت دو و سیوپنج دقیقه به طرف حضرت عبدالعظیم به راه افتادند. اتومبیل از خیابانهای امیرکبیر، ری گذشت و یکراست به طرف شهرری روان شد. در مقابل بازار صحن، طهماسبی و همراهانش پیاده شدند و چون بیم تظاهرات میرفت به طور دستهجمعی به طرف صحن نرفتند، بلکه دو به دو به راه افتاده و از بازار گذشتند. ساعت سه و چهار دقیقه بود که خلیل کفشهایش را در مقابل کفشکَن از پا درآورد و داخل حرم رفت و پشت سر او نیز دیگران وارد حرم شدند، اما هیچکس هنوز ملتفت طهماسبی نشده بود. اولین کسی که طهماسبی را شناخت یک پسربچه دهساله بود که برای زیارت آمده بود. او خطاب به مادرش فریاد زد: مادر، این خلیل طهماسبی است. زیارت طهماسبی و همراهانش بیست دقیقه به طول انجامید و ساعت سه و بیستوسه دقیقه مراجعت کردند. در آن موقع مُخبر عکاس مشغول عکسبرداری شد و عکسبرداری وی کم کم توجه مردم را جلب کرد؛ عدهای اجتماع کردند، اما طهماسبی توقف ننمود و به طرف بازار مراجعت کرد. گِرد اتومبیل نیز کم کم مردم داشتند جمع میشدند که کم کم عبور و مرور میخواست مختل شود که اتومبیل حامل طهماسبی به طرف شهر به راه افتاد. در پامنار نیز کسی متوجه خلیل نشد و مشارالیه در مقابل منزل آیتالله کاشانی بدون هیچگونه تظاهراتی پیاده و وارد منزل شد. در آن موقع آیتالله در حیاط دیگر راجع به کمیسیون خیریه که قرار بود عصر دیروز منعقد گردد، با جمعی مشغول مذاکره بودند و آقای مصطفی کاشانی خبرِ آمدن طهماسبی را به ایشان داد. اولین کسی که با خلیل ملاقات کرد آقای سید شمسالدین قناتآبادی بود. بعد چون آمدنِ آیتالله چند دقیقه به تأخیر افتاد، طهماسبی وضو گرفت و مشغول خواندن نماز ظهر و عصر شد. نماز ظهر را تمام کرد و در رکعت دومِ نماز عصر بود که آیتالله کاشانی وارد شدند و به کسانی که در اتاق جمع بودند نظر انداختند و چون طهماسبی آنجا نبود گفتند:«پس خلیل کو؟» حاضرین جواب دادند: مشغول خواندن نماز است. چند دقیقه بعد خلیل وارد اتاق شد و دست آیتالله را بوسید. آیتالله نیز او را در بغل گرفتند و روی یکدیگر را بوسیدند. اولین جملهای که آیتالله کاشانی به خلیل گفتند این بود:«آفرین، فرزند عزیزم، از دیدن تو خیلی خوشحال شدم». مراسمِ اولین برخورد قریب ده دقیقه به طول انجامید و بعد چون غروب نزدیک میشد، آیتالله کاشانی و عدهای برای ادای نماز برخاستند و خلیل نیز مشغول گفتن اذان شد. پس از نماز و اذان، آیتالله به همراه طهماسبی به حیاط دیگر آمده و در نمازخانه مدت سیوپنج دقیقه در حالی که جز آن دو کسی در اتاق نبود، مذاکره کردند، و در این مدت هر آن به تعداد مخبرین جراید و کسانی که برای ملاقات طهماسبی آمده بودند، افزوده میشد و مردم نیز کم کم دور منزل آیتالله کاشانی اجتماع میکردند. ساعت شش بعداز ظهر، طهماسبی به اتفاق همراهان از منزل آیتالله خارج گردید و در پامنار مواجه با تظاهرات مردم شد. اتومبیلِ حامل خلیل به طرف خیابان ری حرکت کرد و ساعت شش و یکربع خلیل طهماسبی و سه نفر از اقوامش از کوچه آبشار گذشته و وارد خانه شخصی او شدند. ورود خلیل به خانه خود بدون سروصدا صورت گرفت و چون هوا سرد و بارانی بود، کسی از همسایگان و اهالی محل متوجه ورود او نگردید...».(روزنامه اطلاعات؛ ۲۵ آبان ۱۳۳۱)