07 خرداد 1400

انفجار بمب توسط عناصر خلق عرب (11 و 14 مهر 1358)


انفجار بمب توسط عناصر خلق عرب  (11 و 14 مهر 1358)

مقدمه

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل فروپاشی اقتدار دولت مرکزی و در نتیجۀ خلاء قدرتی که به شکل موقت در کشور ایجاد شده بود، گروه­های تجزیه­طلب متعددی در نقاط حساس و مرزی کشور سربرآوردند. به این ترتیب، بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی در سال­های نخستین پیروزی آن با مقابله با این گروه­های تجزیه­طلب و حفظ تمامیت ارضی کشور گره خورده است. این گروه­های تجزیه­طلب به خصوص در چند استان و شهر مرزی کشور که ساکنان آن­ها به لحاظ قومی، مذهبی و زبانی ناهمگون بودند، فعالیت گسترده­ای داشتند. از جمله این استان­ها می­توان به کردستان، گلستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان اشاره کرد. در استان خوزستان یکی از گروه­هایِ خواستار خودمختاری، گروه موسوم به «خلق عرب» بود. در ادامه نحوۀ شکل­گیری این گروه، اهداف آن و همچنین فعالیت­های آن در سال­های پس از انقلاب بررسی خواهد شد.

نحوۀ شکل­گیری، اهداف و اقدامات گروه «خلق عرب»

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اصلی­ترین شخصیت در استان خوزستان شیخ محمد طاهر آل شبیر خاقانی بود. وی پس از پیروزی انقلاب و تشکیل کمیتۀ انقلاب در خرمشهر به فرمان امام خمینی به عنوان مسئول نظارت بر این کمیته منصوب شد. اما پس از مدتی به دلیل اختلاف بین شیخ و سایر اعضای کمیتۀ انقلاب، این کمیته منحل شد. پس از آن کمیتۀ دومی با ترکیب عناصر نسبتاً جوان و از روحانیون متعهدتری تشکیل شد. اما چون ترکیب اعضای کمیته با آنچه مورد نظر شیخ بود تفاوت داشت، این کمیته هم مورد اعتراض و مخالفت شدید شیخ قرار گرفت. با اعلام مخالفت شیخ، کمیته انقلاب در عمل فلج شد و از انجام هرگونه فعالیتی بازماند (آذری شهرضایی، 1378: 64). پس از این رخداد گروهی از جوانان مذهبی خرمشهر برای برقراری امنیت شهر و نیز نقاط مرزی کشور و همچنین دستگیری عناصر وابسته به رژیم سابق اقدام به تشکیل «کانون فرهنگی نظامی جوانان مذهبی» نمودند که این اقدام با مخالفت شیخ مواجه و در نتیجه باعث نزدیکی وی به دو سازمان سیاسی موسوم به «خلق عرب» و «کانون فرهنگی خلق عرب» گردید (کامور بخشایش، 1392: 201). گروه «خلق عرب» کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب، یعنی در تاریخ 14 اسفند 1358، اعلام موجودیت نموده بود. این گروه پس از تشکیل در اولین اقدام خود پیامی برای دولت بازرگان فرستاد که در آن بر رعایت حقوق فرهنگی و ملی خلق عرب و نیز کاربرد عبارت «خلق عرب» به جای «عشایر عرب» در رسانه­های گروهی تاکید شده بود. این گروه هر چند تاکید می­کرد که خواستار جدایی خوزستان از ایران نیست اما از خودمختاری این استان حمایت می­کرد و معتقد بود که امتیازاتی باید به اعراب این استان داده شود از جمله اینکه دروس مدارس خوزستان باید عربی باشد، نفت و درآمد حاصل باید برای خوزستان استفاده شود و تمامی مسئولیت­های استانی نیز باید به عرب زبانان واگذار شود (بیژنی، 1387: 21). با نزدیک شدن شیخ شبیر به این گروه­ها فعالیت­های آن­ها گسترش یافت. پس از بالا گرفتن اختلافات شیخ شبیر با مقامات دولتی وی تهدید کرد که استان خوزستان را ترک نموده و به خارج کشور مهاجرت می­کند اما با تماس­هایی که توسط سید احمد خمینی و آیت الله طالقانی با شیخ برقرار می­شود از وی خواسته می­شود که از ترک منطقه صرف­نظر کند. شیخ با این درخواست موافق نمود و یک هفته برای رفع مشکلات موجود در منطقه فرصت داد. پس از آن دولت موقت از گروه خلق عرب خواست تا نمایندگانی برای مذاکره به تهران بفرستد. در روز 6 اردیبهشت سال 1358 گروهی از نمایندگان خوزستان به عنوان «خلق عرب» به تهران رفته و با اعضای دولت موقت و همچنین آیت­الله طالقانی دیدار کردند. آن­ها در این دیدار اعلام کردند که خواستار خودمختاری هستند و از آیت­الله شبیر خاقانی به عنوان فردی که از سال 1342 مبارزۀ زیرزمینی عرب زبانان را هدایت کرده است، یاد نمودند (قاسمی، 1395: 45).

نخستین اقدام مسلحانۀ گروه خلق عرب در روز 23 اردیبهشت 1358 رخ داد. پس از آنکه اعضای کانون فرهنگی- نظامی جوانان مذهبی اطلاعیه­ای با امضای کسبه بازار منتشر نمود که در آن از حمایت شیخ شبیر و خانواده­اش از سازمان­های تجزیه­طلب انتقاد شده و عملکرد وی را زیر سوال برده بود، شیخ با ابراز ناراحتی شدید از انتشار این اطلاعیه خواستار تکذیب آن توسط بازاریان شد، که آن­ها هم زیر بار نرفتند. به دنبال این برخورد شیخ در23 اردیبهشت در مسجد امام صادق (ع) خرمشهر به منبر رفت و ضمن انتقاد شدید از احمد مدنی استاندار خوزستان و ناخدا خوشنام فرماندۀ پایگاه دریایی خرمشهر، کانون فرهنگی- نظامی جوانان مذهبی آن را وابسته به بیگانگان خواند و آن­ها را متهم به تحریک مردم کرد. در پی این سخنرانی، عناصر گروه خلق عرب با اعضای کانون فرهنگی نظامی درگیر شدند و در نتیجه این درگیری ساختمان کانون به آتش کشیده شد (روزی طلب، 1393: 206). مهاجمین حدود 18 تن از نفرات مستقر در کانون، از جمله شهید جهان ‌آرا، را دستگیر کردند و به سازمان سیاسی خلق عرب بردند. علاوه بر این، سه نفر از کارمندان ساواک که در کانون فرهنگی نظامی زندانی بودند به دست افراد سازمان سیاسی خلق عرب افتادند. تعداد ۸ نفر از دو طرف نیز مجروح شدند. در پی این تحولات علوی فرماندار خرمشهر جلسه‌ای با حضور مقامات دولتی و نظامی و همچنین روحانیون تشکیل داد و از روحانیون خواست برای آزادی دستگیر شده‌ها اقدام کنند که پس از رایزنی با سازمان خلق عرب دستگیر شده‌ها آزاد و مجروحین به بیمارستان انتقال داده شدند (پیشین: 211).

به دنبال این تحولات و مذاکراتی که بین طرفین با فرماندار و استاندار وقت انجام گرفت، مقرر گردید که تا تاریخ 31 اردیبهشت 1358، ساختمان­های سازمان سیاسی خلق عرب و کانون فرهنگی خلق عرب تخلیه شود و تا تاریخ 4 خرداد تمام ارگان‌های سیاسی و نظامی شهر سلاح‌های خود را تحویل فرمانداری دهند. اما سازمان سیاسی خلق عرب در اعلامیه‌ای در 31 اردیبهشت با تخلیه‌ی ساختمان‌ها مخالفت و پذیرش خلع سلاح را منوط به خلع سلاح عمومی در کل کشور نمود. همزمان کانون فرهنگی خلق عرب ضمن محکومیت اتهام تجزیه‌طلبی خواستار اعطای خودمختاری به «عربستان»، تعیین استاندار بومی و اجرای برنامه‌ی عربی در صدا و سیما شد (قاسمی، 1395: 45).

در همین روز، جلسات طولانی مذاکره بین مسئولان دولتی و نمایندگان خلق عرب برگزار شد که عملاً نتیجه‌ای بدست نیامد. با شکست مذاکرات، سازمان‌های خلق عرب تأکید کردند که ساختمان‌ها را تحت هیچ شرایطی تخلیه نخواهند کرد و زمانی خلع سلاح را خواهند پذیرفت که در تمام ایران خلع سلاح عمومی انجام گیرد. روز 5 خرداد 1358، در پی انقضای مهلت استرداد سلاح‌ها و تخلیه ساختمان‌ها و بی‌اعتنایی سازمان‌های خلق عرب به آن، مردم با دعوت کانون فرهنگی و نظامی جوانان مذهبی و ستاد پاسداران، در مسجد جامع خرمشهر متحصن شدند و سه روز بعد (سـه‌شنبه 8 خرداد 1358) 300 تن از متحصنین اعتصاب غذا کردند (روزی طلب، 1393: 215). علاوه بر این، تظاهرات گسترده‌ای با حضور روحانیون شهر برگزار شد که در آن تظاهرکنندگان ضمن حمایت از اقدامات استاندار، خواستار خلع سلاح عمومی، بازداشت عاملان فاجعه خرمشهر و استفاده از پاسداران غیربومی برای حفظ امنیت و کنترل شهر شدند. در این تظاهرات، مردم آشکارا بر ضد شیخ و سازمان‌های سیاسی خلق عرب شعار ‌دادند. در این حین حدود ظهر، خبری پخش شد که نگرانی و عصبانیت مردم را افزایش داد. خبر این بود که عناصر خلق عرب به گمرک حمله کرده و طی درگیری مسلحانه یک پاسدار و یک نگهبان را به شهادت رسانده‌اند و چند تن را نیز مجروح کرده‌اند. در چنین وضعیتی، مدنی استاندار خوزستان وارد خرمشهر شد و بین وی و مسئولان شهری و برخی از روحانیون با برادر شیخ شبیر خاقانی و تنی چند از نمایندگان وی، مذاکراتی انجام شد (پیشین).

نمایندگان شیخ شبیر ادعا می‌کردند که سران قبایل گفته‌اند 24 ساعت دیگر مهلت لازم است تا قضایا به ‌طور مسالمت‌آمیز حل­و­فصل شود. در نهایت توافق شد که موضوع خلع‌ سلاح تا 10 خرداد 1358 به تعویق بیفتد. با وجود این، شواهد و قراینی به دست آمد که نشان می‌داد عناصر خلق عرب، توافق به ‌عمل آمده را نیز نادیده خواهند گرفت. از جمله این شواهد، سنگربندی اطراف ساختمان‌ها و ورود تعداد زیادی از عناصر مسلح سایر مناطق به شهر بود. به این ترتیب، سازمان مزبور خود را برای یک درگیری همه‌جانبه آماده می­کرد. این درگیری‌های مسلحانه سرانجام در سحرگاه روز چهارشنبه 9 خرداد 1358 آغاز شد (آذری شهرضایی، 1378: 70). روزنامه اطلاعات چگونگی شروع درگیری را این‌ چنین خبر داد: «مقارن ساعت4 بامداد امروز، یک اتومبیل پیکان سواری با چند سرنشین در شهر به حرکت در آمد و با شلیک‌های پیاپی آرامش شهر را به هم زد» (روزنامه اطلاعات، 1358 ب).

به دنبال آن گروه خلق عرب به خرابکاری­های خود در شهر خرمشهر ادامه دادند. ساعت 8 صبح، گروه‌های تجزیه‌طلب منطقه با پاسداران درگیر شدند و ساختمان‌های پست و تلگراف و چندین مغازه را به آتش کشیدند. همچنین ساختمان دخانیات طعمه حریق شد. به‌علت آتش‌سوزی، برق و تلفن قسمت‌هایی از شهر قطع شد و پاسداران آبادان به‌ حال آماده‌باش درآمدند. در همین روز، روزنامه اطلاعات نوشت: «سازمان سیاسی خلق عرب اقدام به سنگربندی در خیابان‌ها کرده است و صدای رگبار لحظه‌ای در شهر قطع نمی‌شود. از عشایر خوزستان و سایر نیروهای خلق عرب برای کمک به اعراب دعوت شده و آ­ن­ها وارد شهر شده‌اند. ساعت 9 صبح، حمله به کلانتری یک خرمشهر توسط نیروهای مستقر در آن دفع گردید. در سه ‌راه شلمچه واقع در جاده مرزی، اعراب قسمتی از تأسیساتی را که قابل استفاده نبود، به آتش کشیدند». علاوه بر این، در ساعت 10:30 صبح، افراد خلق عرب به پایگاه دریایی خرمشهر حمله کردند. آن­ها همچنین جایگاه پمپ‌بنزین و نمایندگی جنرال موتورز و یک سوپرمارکت را به آتش کشیدند و هنگام ظهر، سه کشتی هزار تُنی تجاری را آتش زدند (پیشین).

به دنبال این خرابکاری­ها دریادار مدنی در شهر حالت فوق‌العاده اعلام کرد. توافق تمدید ضرب الاجل ۲۴ ساعته برای خلع سلاح عمومی نقض و بلافاصله پاسداران انقلاب و تکاوران ارتش وارد عمل شده و مراکز سازمان سیاسی خلق عرب و کانون فرهنگی خلق عرب را محاصره و بعد از پاره‌ای درگیری‌ها آنجا را تصرف کردند. به این ترتیب، مرکز هدایت آشوب سقوط کرد و اوضاع شهر کمی آرام شد، اما این امر سبب پایان یافتن فوری آشوب­ها نشد(آذری شهرضایی، 1378: 72). در این شرایط، عده­ای از نیروهای مسلح خلق عربِ خارج از خرمشهر به طرف این شهر حرکت کردند؛ و یا در شهرهایی همچون اهواز و آبادان به تحرکاتی دست زدند. سازمان سیاسی خلق عرب با اعلام آمار مجروحین و کشته­شدگان به جوسازی، تهدید و مظلوم­نمایی در مورد درگیری­های خرمشهر پرداخت. شیخ شبیر هم در مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی دولت را به کشتار اعراب متهم کرده و نسبت به وخیم­تر شدن اوضاع در صورت عدم تفاهم دولت با آن­ها هشدار داد. وی همچنین خواستار تغییر احمد مدنی (استاندار خوزستان) شد. همزمان رسانه­های وابسته مثل رادیو صوت الجماهیر عراق و رادیو عربی کویت با نقل اخبار به گونه­ای تحریک آمیز، ادامه درگیری­ها تا تحقق خودمختاری عربستان ایران را نوید می­دادند. البته این کشورها علاوه بر حمایت رسانه­ای عملاً هم فعالیت­هایی در جهت تقویت عناصر خلق عرب صورت داده بودند. مثلاً دولت عراق به شکل گسترده از این گروه حمایت تسلیحاتی می­کرد (روزی طلب، 1393: 216).

درگیری­ها در 11 خرداد 1358، هم ادامه داشت با این حال از حجم آن به شدت کاسته شد و کنترل شهر در اختیار نیروهای سپاه قرار گرفت. در این روز همچنین آیت­الله خلخالی وارد خرمشهر شد و دادگاه انقلاب این شهر را راه اندازی کرد (قاسمی، 1395: 46). روز جمعه 12 خرداد 1358، تعداد زیادی از عناصر خلق عرب پس از یک راهپیمایی، در مسجد امام جعفر صادق(ع) تحصن کردند و با صدور قطعنامه‌ای، خواستار برکناری مسببین اصلی حوادث شدند و همین‌طور، شناسایی و محاکمه سایر مسئولین و حمله‌کنندگان به منزل شیخ شبیر، جمع‌آوری سلاح‌هایی که در مسجد جامع توزیع گردیده بود، روشن شدن اخبار سه روز اخیر که مغرضانه پخش شده بود، حمایت کامل از شبیر خاقانی به‌ عنوان رهبر مذهبی خوزستان، نفی تجزیه‌طلبی و محکومیت تبعیض و رسیدگی به کشتار را طی48 ساعت آینده، از نخست­وزیر خواستند. به‌ دنبال آن، شیخ شبیر نیز اعلام کرد: «روشی که دولت در خوزستان انتخاب کرده، خطرناک است و ادامه اعمال آن بدین شدت، عواقب وخیمی برای دولت و ملت خواهد داشت». وی همچنین حمایت کامل خود را از عناصر خلق عرب اعلام نمود (روزی طلب: پیشین). در 14 خرداد 1358 وضعیت فوق­العاده در شهر لغو شد و آرامش به شهر بازگشت. با این حال، عناصر خلق عرب به فعالیت­های خود ادامه می­دادند از جمله در همین روز این سازمان از  دبیرکل سازمان ملل درخواست کرد نمایندگانی برای رسیدگی به وضع منطقه و نیز وضع کسانی که به جرم عرب بودن بازداشت شده‌اند، اعزام دارد. شیخ شبیر نیز در دیدار با هیأت اعزامی تهران، از مظلومیت جوانان روشنفکر عرب که دو ساختمان خالی را برای امور فرهنگی و سیاسی در اختیار گرفته بودند و نمی‌دانستند که چرا دولت آنها را تحت فشار گذاشته است، سخن گفت (مهدی عراقی: 1392: 136).

از سوی دیگر، تحصن افراد و عناصر سازمان سیاسی و کانون فرهنگی خلق عرب در مسجد امام صادق (ع) همچنان ادامه داشت و عشایر عرب­زبان از مناطق مختلف به خرمشهر آورده می‌شدند تا در حمایت از شیخ شبیر راهپیمایی کنند. در این راهپیمایی‌ها، بسیاری از شعارها و خواست‌ها حول طرفداری از شیخ دور می‌زد تا وی در مذاکراتی که قرار بود با مسئولین صورت گیرد، موضع قدرت داشته باشد. سرانجام مذاکرات بین شیخ شبیر و دریادار مدنی آغاز شد (روزی طلب، 1393: 217). این مذاکرات دو روز طول کشید و در نهایت در 17 خرداد 1358 یک توافقنامۀ 8 ماده­ای بین دو طرف امضا شد. مفاد این توافقنامه به این شرح بود:

1) انتخاب افراد در مشاغل و سازمان‌های دولتی بر مبنای ملاک‌های اسلامی و اعتقاد به ضوابط انقلاب اسلامی؛

2) تحقیق و شناسایی و دستگیری فوری مسببین و محرکین حوادث اخیر و محاکمه آنها؛

3) برقراری امنیت و حفظ انتظامات شهر و روستا زیر نظر شهربانی و ژاندارمری منطقه و انحلال تمام شوراها و کانون‌ها و سایر سازمان‌ها؛

4) رسیدگی به خانواده‌های شهدا و مقتولین و مجروحین حادثه خرمشهر؛

5) توجه به عملیات عمرانی شهر و روستا در منطقه؛

6) تأیید تمام فعالیت‌های فرهنگی در چارچوب اهداف و ضوابط اسلامی؛

7) بررسی و تعقیب حمله به منزل شیخ شبیر و تحت پیگرد قرار دادن عاملان آن؛

8) آزادی دستگیر‌شدگان و رسیدگی به وضع آنها (روزنامۀ اطلاعات، 1358 الف).

هر چند تحصن­کنندگان حامی گروه خلق عرب ابتدا از پذیرش این توافق خودداری کردند و اعلام داشتند تنها «زمانی دست از تحصن برمی‌داریم که ابتدا دولت اسرای عرب را آزاد نماید و پاسداران انقلاب از خرمشهر بیرون رانده شوند» و برای اجرای خواسته‌های خود تا هجدهم همان ماه مهلت دادند؛ ولی در ۱۸ خرداد در پی سخنرانی حجت­الاسلام گلسرخی نماینده آیت‌الله شریعتمداری به تحصن خود پایان دادند و به دنبال آن شیخ شبیر و فرماندار خرمشهر هر یک اعلامیه‌هایی دادند و خواهان حفظ برادری و اتحاد شدند(روزی طلب، 1393: 217).

علیرغم این توافق، گروه خلق عرب به انجام اقدامات خرابکارانه خود در خرمشهر و سایر شهرهای استان خوزستان ادامه داد (قاسمی، 1395: 47). اما در تاریخ 24 تیر 1358 اتفاقی رخ داد که موجب تضعیف هر چه بیشتر این گروه گردید. در این روز مردم خرمشهر برای برگزاری مراسم سوم شهید رضایی، یکی از پاسدارانی که چند روز قبل به شهادت رسیده بود، تظاهرات کردند و پس از اتمام راهپیمایی برای شنیدن سخنرانی به مسجد جامع رفتند. در همین حین، یک نارنجک به داخل حیاط مسجد که عده زیادی از مردم در آنجا بودند پرتاب شد؛ که در نتیجۀ آن هفت تن شهید و عده‌ای مجروح شدند. انفجار این نارنجک جمعیت فشرده در مسجد را وحشت­زده و خشمناک بیرون ریخت و سبب انفجار بزرگ‌تری از خشم عمومی مردم در سطح شهر شد و اوضاع را به‌کلی دگرگون ساخت. در این وضعیت، تیراندازی عناصر مسلح از اطراف منزل شیخ شبیر به طرف مردم خشمگین کار را تمام کرد. منزل شیخ محاصره شد. با رسیدن پاسداران، مقاومت عناصر مسلح زیاد طول نکشید و با مجروح شدن چند تن از طرفین و کشته شدن یکی دو تن از ضدانقلابیون، این خانه تصرف شد. عده‌ای از عاملین حوادث خرمشهر در همان‌جا دستگیر شدند؛ و شیخ نیز به اهواز برده شد. فردای همان روز، پنج تن از چهره‌های مشخص ضد انقلاب که به روشنی و در ارتکاب جنایت‌ها نقش داشتند، اعدام شدند که یکی از آنها راننده شیخ بود. چند روز بعد، شیخ شبیر از اهواز به قم منتقل گردید و از آن‌جا اعلام کرد که به‌ دلیل خستگی فعلاً مدتی در قم خواهد ماند. وی همچنین نژادپرستی و تجزیه طلبی را محکوم کرد و از عناصر ضدانقلاب که نمی‌توانند ترقی و تعالی اسلام را ببینند و خود را به وی منسوب می‌کنند، به شدت اظهار بیزاری کرد (آذری شهرضایی، 1378: 76).

با انحلال گروه خلق عرب و انتقال شیخ شبیر به قم عملاً فعالیت­های این گروه به پایان رسید. با این حال، این امر پایان اقدامات تروریستی در خوزستان نبود پس از آن و هر از چندگاهی یک اقدام تروریستی منجمله بمب­گذاری با حمایت بیگانگان به خصوص عراق در شهرهای مختلف این استان صورت می­گرفت (مهدی عراقی: 1392: 140).

اقدامات عناصر وابسته به خلق عرب در مهرماه 1358

اقدامات تروریستی عناصر وابسته به خلق عرب در مهرماه 1358 بار دیگر اوج گرفت. در روز 8 مهر با مقداری زیادی تی­ان­تی در بازار خرمشهر منفجر شد و دو نفر در ارتباط این بمب­گذاری دستگیر شدند. همچنین دکل مخابراتی خرمشهر با خمپاره منفجر و ارتباط تلفنی آبادان و خرمشهر با خارج قطع گردید. در تاریخ 11 مهر یک بمب قوی در قطار خرمشهر- تهران منفجر شد که یک واگن را کاملاً منهدم کرد و به واگن­های اطراف صدمه زد. عاملان حادثه درهای بین واگن­ها را بسته بودند که مسافران نتوانند خود را نجات دهند. به فاصلۀ کوتاهی بعد از این حادثه پل اهواز- خرمشهر با دینامیت منفجر شد (قاسمی، 1395: 47).

در تاریخ 14 مهر بمبی که در داخل یک سطل کار گذاشته شده بود در بازار خرمشهر منفجر گردید و عده­ای کشته و مجروح شدند. در همین روز دادستانی انقلاب هشت نفر را به عنوان طراح و عامل انفجار قطار خرمشهر تیرباران کرد. در روز 15 مهر لولۀ نفت در اهواز با انفجار یک بمب آتش گرفت و خساراتی به بار آورد. همچنین یک مین در جادۀ اهواز به خرمشهر منفجر شد و یک نفر را کشت. در تاریخ 28 مهر پرتاب دو بمب به سمت استانداری خوزستان خرابی­هایی به بار آورد ولی در زمان حادثه دریادار مدنی در استانداری نبود. روز 30 مهر انفجار پرقدرتی قطار خرمشهر- تهران را منفجر کرد. در این حادثه گروهی کشته و زخمی شدند. در ارتباط با این ماجرا 11 نفر که گفته می­شد در عراق تعلیمات چریکی دیده بودند دستگیر شدند. چند روز بعد، در تاریخ 5 آبان به حکم دادگاه انقلاب اهواز 6 نفر به اتهام خرابکاری تیرباران شدند (پیشین: 48).  

منابع

آذری شهرضایی، رضا (1378) مروری بر ظهور پدیده خلق عرب، مجله گفتگو شماره ۲۵، 63-80

قاسمی، فریدون (1395) جمهوری اسلامی از بازرگان تا روحانی، لندن، انتشارات اچ اند اس

مهدی عراقی، مهناز (1392)، واکاوی جریانات و غائله­های سال­های 1357 تا 1360، نشریه فرهنگ انقلاب اسلامی، شمارۀ 7، 122-144

کامور بخشایش، جواد (1392) جای امن گلوله­ها (خاطرات عبدالرضا آلبوغبیش)، تهران انتشارات سورۀ مهر

روزی طلب، محمد حسن (1393) صخرۀ سخت، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

روزنامه اطلاعات  (1358 الف)، توافقنامه آرامش در خوزستان امضا شد. 17 خرداد. ص۲

روزنامه اطلاعات  (1358 ب)، ارتش وارد خرمشهر شد. 9 خرداد. ص۲

بیژنی، علی و عزت الله عزتی (1387) کالبد شکافی جنبشها و گروه­های قومی در استان خوزستان، فصلنامۀ جغرافیای سرزمین، سال پنجم، شمارۀ 20، 15- 32


سایت باشگاه اندیشه