24 آذر 1400
نقش حزب ایران نوین در انتخابات دوره 22 مـجلس شـورای مـلی
حضور احزاب و تشکلها در رقابتهای انتخاباتی با هدف به دست آوردن قدرت،موضوعی است کـه همیشه با جنجال و یا زد و بندهای سیاسی همراه بوده است.خواه این احزاب و تـشکلها خاستگاه مردمی داشته و یـا بـرساخته حکومتها باشند.اما بهرهگیری از رانتهای قدرت برای احزاب،آن هم احزاب حاکم و نیز تعرض به رأی مردم به هرنحوی از انحا مطلبی است که نه تنهابه انتخابات مشروعیت نمیدهد بلکه حاکمان را نیز از مشروعیت سـاقط میکند و حس بیاعتمادی را در مردم برمیانگیزاند.در یک بررسی کلی در تاریخ معاصر ایران نیز از اینگونه انتخابات بسیار به چشم میخورد که موجبات سلب اعتماد مردم و جدایی آنان را از حکومت وقت نشان میدهد.برای نـمونه حـضور حزب ایران نوین به عنوان حزب حاکم در عرصه انتخابات دوره بیست و دوم مجلس شورای ملی و دخالتها و تقلبهای انتخاباتی این حزب یکی از همین موارد است که گزارش کامل این انتخابات در اسناد ساواک وجـود دارد.بـررسی این اسناد که موضوع مقاله نیز هست نشان میدهد که چگونه حزب حاکم از قدرت خود برای پیروزی در انتخابات استفاده میکند و چگونه حزب حاکم از قدرت خود برای حاکمیت پهلوی دسـت و پا کـند.اما قبل از پرداختن به موضوع،به اجمال نظری به سیر تحزب در تاریخ معاصر ایران میاندازیم.
ورود،فعالیت و تأثیرگذاری تشکلهای سیاسی و احزاب در عرصه سیاست کشور را میتوان از عصر مشروطه دانست.در واقع پیـروزی انـقلاب مـشروطه فتح بابی بود برای ورود پرفـراز و نـشیب تـشکلها و احزاب سیاسی در بستر جامعه.در دورهای دو حزب دمکرات و اعتدالیون از فعالان سیاسی عصر قاجار به حساب میآمدند و در زمانی حزب رادیکال داور پایههای حکومت پهـلوی را مـستحکم مـینمود ودرمقطعی پس از حزب رادیکال تا شهریور 1320 تقریبا هیچ حـزبی فـعالیت نداشت و این رضاشاه بوده با دیکتاتوری نخستوزیر،وزیر و وکیل مشخص مینمود و حکم میراند.پس از شهریور 1320 و تبعید رضا شاه از کشور و بـه سـلطنت رسـیدن محمد رضا که هنوز چون پدر تجربه کافی نداشت،زمینه مـساعدی برای فعالیت احزاب فراهم شد و تا کودتای 28 مرداد 1332-یعنی دوران اوج فعالیت این احزاب-ادامه یافت. در واقع این دوازده سال(1320-1332) طـولانیترین و تـأثیرگذارترین دوره تـحزب در کشور بود.پس از کودتا که پشتوانه و برنامهریزی سازمانهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا انـجام گـرفته بود دوره دیگری از رکود احزاب رقم خورد.
محمد رضا شاه با این کودتا به سلطنت بازگشت و حـکومتش بـه پیـشوانه حمایتهای خارجی به یک ثبات سیاسی نسبی دست یافت.احزاب قلع و قـمع شـدند و هـمه چیز در سیطره یک نظام پلیسی درآمد.احزاب ملی گرا چون جبهه ملی به فـعالیتهای مـخفی و نـیمه مخفی روی آوردند، حزب توده به خارج از کشور منتقل شد و تشکلهای مذهبی نیز یا مـتمایل بـه احزاب ملی شدند و فعالیتهای مخفی را در پیش گرفتند و یا به فعالیتهای مذهبی معمول پرداخـتند.1ایـن روال تـقریبا تا سال 1357 به همین شکل بود مگر در دو مقطع زمانی(42-1339 و 57-1355)که فضای سیاسی کشور تـحت تـأثیر روابط خارجی و فشارهای ناشی از آن گشوده شده و احزاب و تشکلها و سازمانهای سیاسی به مشی و مـبارزه مـسلحانه روی آوردنـد که میتوان ترور حسنعلی منصور در 1343 را اولین آن به حساب آورد.در کنار این نابسامانیهای سیاسی محمد رضا شـاه در ظـاهر برای سروسامان بخشیدن به وضعیت تحزب در کشور اقدام به تشکیل و حمایت از احـزاب دولتـی نـمود؛هرچند که تظاهر به دمکراسی،پاسخ به فشارهای آمریکا و کنترل معادلات و رقابتها در درون حاکمیت را نـیز مـیتوان از عـوامل پشت پرده این سیاست دانست.در 1336 ش احزابی پا به عرصه سیاست نهادند که ساختهوپرداخته حـکومت و دربـار پهلوی بودند.حزب دولتی«مردم»به رهبری اسد اللّه علم حزب اقلیتها شناخته میشد و همیشه انتقاد آرام را در دسـتور کـار خود داشت و حزب ملیون به رهبری منوچهر اقبال-نخستوزیر وقت-حزب حـاکم صـحنه سیاست خارج و البته انتخابات نیز باطل گـردید.پس از خـروج مـلیون از عرصه سیاست کانون مترقی به رهبری حـسنعلی مـنصور جای آن را گرفت.کانون مترقی به عنوان هسته مرکزی حزب ایران نوین برای شـاه مـوقعیتی را فراهم نمود که تثبیت حـاکمیت و اسـتقلال فردی شـاه را نـیز تـضمین میکرد.این استقلال و ثبات شاهانه کـه البـته حمایتهای خارجی خاصه آمریکا را با خود داشت،شاه را در رأس همه امور قرارداد تـا جـایی که برخی گزارشها،مستقیم به او مـیرسید،با برخی از مقامات خـارجی خـود شخصا دیدار و مذاکره مینمود2و در ایـن مـیان نخستوزیر و کابینهاش مجری دستورهای او بودند.
کانون مترقی همچنین این موقعیت را فراهم کرد تـا در سـایه این استقلال به دست آمـده رجـال کـهنهکار طرفدار انگلیس از گـردونه سـیاست خارج شوند.3اما کـانون مـترقی که در سایه حمایتهای شاه و طرحهای سازمان اطلاعاتی آمریکا(سیا)پا به عرصه سیاست نهاده بـود، «پاسـداری از انقلابی»را بر عده داشت که تـحت تـأثیر برنامههای جـان.اف کـندی رئیـسجمهور منتخب حزب دموکرات آمـریکا انجام شده بود.انقلاب یا اصلاحاتی که از ابتدا به همراه نخستوزیری علی امینی،بر شـاه تـحمیل شد،چندی بعد،با مذاکرات پنـهانی شـاه و آمـریکائیان،بـه دسـت شاه اجرا شـد و بـا افزودن موادی به آن نام انقلاب سفید شاه و مردم به خود گرفت.انقلابی که قیام 15 خرداد 42 را بـه هـمراه داشـت.نگهبانان این انقلاب که غالبا از تحصیل کـردگان آمـریکا بـودند وظـیفه دیـگری نـیز بر عهده داشتند و آن حفظ ظاهر دموکراتیک حکومت پهلوی و برگزاری انتخاباتهای مختلف بود.بر خلاف دیکتاتوری جاری در جامعه و در کنار آن رکود احزاب غیر دولتی،کانون مترقی(حزب ایران نـوین)میتوانست به انتخابات رونق ببخشد.
انتخاباتی که ظاهرا به حاکمیت پهلوی مشروعیت میبخشید و مشروعیتی که مشارکت مردم را طلب میکرد.به طور کلی اوج فعالیت حزب ایران نوین بحبوحه انتخابات مجلسین بـود کـه با قلمفرساییهای ژورنالیستی،تأسیس خانههای دهقانان و کارگران و تأسیس شورای زنان آغاز شد و در نهایت پس از برگزاری انتخابات مورد نظر،فعالیتشان کمرنگ و گاه به تعطیلی رفت. البته با توجه به همه ایـن مـوارد،تقلبات انتخاباتی،زد و بندهای سیاسی،منافع مالی و...را نیز نباید از نظر دور نگه داشت.
«از گروه پیشرو تا حزب ایران نوین»
گروه پیشرو نام جمعیتی سیاسی و شـبه حـزبی بود که در تهران شکل گـرفت و طـبق گزارش ساواک مؤسسین آن عبارت بودند از:حسنعلی منصور،ایرج منصور،محمد علی مولوی، فریدون معتمد وزیری و امیر عباس هویدا.این تشکل گروهی کوچک،که 30 عـضو نـیز داشت4مدت کوتاهی پس از تـشکیل،در فـروردین 1340 به کانون مترقی تغییر نام داد و یک سال پس از آن(اردیبهشت 1341)تحت ریاست حسنعلی منصور و معاونت امیر عباس هویدا و با کمک حدود 20 نفر از اعضای مؤسس که اغلب اعضای شورای عالی اقتصاد بـودند،بـا«خواهش و تمنا»حدود 200 نفر از تحصیلکردگان غرب،صاحبان قلم و جراید و تعدادی از نمایندگان مجلس را به عضویت درآوردند.
کانون مترقی همانگونه که در اساسنامه آن به صراحت آمده5در ابتدای امر،جمعیتی غیر سیاسی بود،امـا نـحوه فعالیت آنـکه پوششی برای ورود به عرصه سیاست و کسب قدرت بود چیزی غیر از مواد اساسنامه مینمود.زیرا بسیار زود مسائل فـنی،اقتصادی و اجتماعی را با مباحث سیاسی و اداری درآمیختند و در پی آن در میان رجال سیاسی کشور جـایگاهی خـاص یـافتند تا جایی که محمد رضا شاه در حمایت خود از کانون مترقی در خرداد 1342 آن را دفتر مطالعات اقتصادی و اجتماعی خود مـعرفی کـرد.6البته این حمایت،محدود به شاه نمیشد، زیرا طبق گزارش ساواک آمریکاییها بـه عـلی امـینی نیز توصیه کرده بودند تا«برای پستهای مهم و حساس دولتی از وجود اعضای کانون مذکور اسـتفاده نماید...»7.در سایه این حمایتها حسنعلی منصور مجری طرحهایی بود که کارگردان اصلی و پشـت پرده آن علی منصور،پدر حـسنعلی مـنصور به شمار میآمد.
وجود علی منصور که به گرفته فردوست«از مأموران انگلیس بود»8و از طرفی حمایتهای علی امینی که منصوب آمریکاییها بود،این نتیجه را به دست میدهد که اساس تشکیل کانون طـرحی بود که توسط انگلیس و آمریکا ریخته شد و بنابر نوشته عبد اللّه شهبازی،«تأسیس کانون مترقی و سپس حزب ایران نوین و علم کردن حسنعلی منصور به عنوان رهبر نخبگان و تحصیل کردگان غربگرای ایران،طـرحی بـود که توسط شاپور ریپورتر و اسد اللّه علم و با همدستی گراتیان یاتسویچ،9رئیس سیا در ایران ریخته شد...».10
با این مختصات کانون مترقی در انتخابات دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی(شهریور 1342)حضور یافت و حـدود 40 کـرسی از مجلس را به دست آورد و پس از آن با ائتلاف با دیگر گروهها به یک اکثریت پارلمانی رسید و در واقع«ائتلاف نهضت ششم بهمن»را تشکیل داد.اما ورود به مجلس ابتدای کار کانون مترقی بود که بـاید راسـتای اجرای سیاستهای طراحی شده،به یک حزب سیاسی حاکم تبدیل میشد و حسنعلی منصور که به قول خودش موضوع نخستوزیریاش تمام شده و مسئله آن با آمریکاییها هم حل شده بود،11در 28 آبـان 1342 مـوجودیت«حـزب ایران نوین»را در مجلس اعلام کـرد و فـردای هـمان روز نیز به اطلاع شاه رساند و شاه هم دستور همهگونه مساعدت و تسهیلات را برای اهداف حزب صادر نمود12وچندی بعد یعنی در بهمن 1342 قـبل از رفـتن بـه سفر اروپا دستور مطالعه برای تشکیل کابینه را به حـسنعلی مـنصور داد13و در نهایت منصور در 17 اسفند 1342 دولت حزبی خود را شاه معرفی کرد.این دولت و پارلمان حزبی دستاوردهایی داشت که مهمترین آن کاپیتولاسیون بود. در 25 خرداد 1343 لایـحه مـصونیت مـستشاران آمریکایی به تصویب مجلس حزبی ایران نوین رسید که بـا مخالفتها و عکس العملهای امام و مردم روبرو شد و پی آمد این واکنش،تبعید امام خمینی(ره)از ایران،کشته شدن منصور بـه ضـرب گـلوله اعضای مؤتلفه اسلامی و سرانجام انتقال دولت به هویدا بود.در حزب نـیز از هـمان آغاز،بر سر دبیرکلی اختلاف افتاد.روشنفکران حزبی که طرفداران سیاست آمریکا بودند هویدا را شایسته ایـن مـقام مـیدانستند و طرفداران سیاست انگلیس،عطاء اللّه خسروانی را که روزی عضو حزب مردم بود.14
بـا بـازگشت شـاه از سفر اروپا در 4 اسفند 1343 عطاء اللّه خسروانی به دبیرکلی رسید15و هویدا نیز به نخستوزیری و عضویت در دفتر سـیاسیت بـسنده کـرد.
به موازات دبیرکلی خسروانی،منوچهر کلالی در حزب جایگاه دوم یافت و به قائممقامی حزب برگزیده شـد.او در حـزب رهبری جناح آمریکایی را بر عهده داشت و طبق گزارش ساواک،خسروانی را به هرطرف کـه مـیخواست مـیکشاند.16علاوه بر این او در رأس کمیتهای محرمانه قرار داشت که ناصر یگانه وزیر مشاور دولت و دکـتر مـحمد علی رشتی نماینده مجلس شورای ملی دو عضو دیگر این کمیته بودند و جمع آنـها مـغز مـتفکر سیاسی حزب به شمار میآمدند.17از منظر ساواک هم این کمیته محرمانه اینگونه معرفی شده اسـت:«در حـزب ایران نوین کمیته محرمانهای وجود دارد که از طرف مقامات سیاسی آمریکا(سازمان سـیا)تـقویت مـیشود و مقررات داخلی حزب کاملا در اختیار این کمیته است و هرتصمیمی که این کمیته بگیرد،شورای مـرکزی حـزب کـورکورانه آن را مورد تصویب و تأیید قرار میدهد.»18
همسر دکتر منوچهر کلالی نیز که سـالها در اداره اطـلاعات آمریکا کار میکرد،یکی از رابطین این کمیته محرمانه بود که با مقامات آمریکایی ارتباط داشت.«...البـته در دورهـای که ناصر[یگانه] عضو اداره اطلاعات آمریکا در ایران بوده همسر خود را با مقامات سـیاسی آمـریکا آشنا ساخته بود...»19 و همچنین«...همسر دکتر رشـتی فـامیل سـفیرکبیر آمریکا در ایران و جاسوس سیا و رابط دکتر رشـتی بـا مقامات اطلاعاتی آمریکا در ایران»20بود.
با این حمایتها حزب حاکم در انتخابات دوره بیست و دومـ مـجلس شورای ملی در 1346 شرکت کرد و اکـثریت پارلمـان را به دسـت گـرفت و ایـن اکثریت را در دوره بعد(1350 ش)نیز حفظ نمود و ایـن در حـالی بود که در 1348 خسروانی از دبیرکلی کنار رفته و منوچهر کلالی جای او را در حزب گرفته بـود.سـرانجام در 1353 ش دوحزب اقلیت(مردم)و اکثریت(ایران نـوین)به حزب رستاخیز مـحمد رضـا شاه تبدیل و سیستم تک جـزیی در کـشور حاکم شد.
انتخابات مجلس شورای ملی و سنا در 1346 ش
1)زمینهسازی حضور در انتخابات
انتخابات سال 1346 ش نـسبت بـه انتخابات دورههای گذشته تفاوتهایی داشـت کـه قـابل توجه بود.در ایـن دوره از انـتخابات مجلس شورای ملی،تـعداد نـمایندگان با افزوده شدن 19 نماینده دیگر به 219 نفر میرسید و در کنار آن،انتخابات مجلس سنا و مؤسسان نـیز بـرگزار میشد و زیمان برگزاری این انتخابات در یـک مـصاحبه مطبوعاتی تـتوسط عـبد الرضـا انصاری وزیر کشور ایـن گونه اعلام شد که:«...برای اینکه کار انتخابات سنا،مجلس ملی و مجلس مؤسسان به نـحو شـایستهای انجام شود و کلیه دستگاهها بتوانند وظـایف تـخود را بـه خـوبی انـجام دهند...و همچنین از لحـاظ صـرفهجویی در وقت و هزینههای مربوط به انتخابات،شاهنشاه آریامهر دستور فرمودند که انتخابات سنا و مجلس شورای ملی و مـجلس مـؤسسان هـرسه در یک روز انجام شود...»و در ادامه نیز گفت: «...روز جـمعه،سـیزدهم مـردادماه روز اخـذ آرا خـواهد بـود و این تقارن خوبی است با روز چهاردهم مرداد که سالروز جشن مشروطیت است...»21
بدینترتیب سه انتخابات در یک روز برگزار شد و پس از آن هم بالافاصله مجلسین سنا و شورای ملی افتتاح شدند.
دولت حـزبی هویدا متولی برگزاری انتخابات بود و بالطبع عواملی داشت که میتوانست در انتخابات تأثیرگذار باشد که مهمترین آن همان سیاست شاه در تشکیل حزب اقلیت و اکثریت بود.حزب اکثریت از حمایت شاه برخوردار بود بـهویژه آنـکه فعالیتهای این حزب،در موسم برگزاری انتخابات بیشتر و بیشتر میشد و شاه آشکارا حامی آنان بود و اعضای حزب نیز خود به آن معترف بودند:«...آخر جلسه[فراکسیون پارلمانی]آقای محسن خواجه نوری راجع بـه سـیاست آینده حزب در انتخابات دوره 22 مجلس شورای ملی مفصل با نمایندگان صحبت کرد و گفت آنها که باید درباره سیاست،خود تصمیم بگیرند و دستور بـدهند،دسـتور داده و تصمیم گرفتهاند(مقصود خواجه نـوری،شـاهنشاه آریامهر بود ولی اسم معظم له را به زبان نیاورد)که حزب ایران نوین و نمایندگان این دوره در فصل تابستان باید به محل حوزه انتخابیه خود رفته و زمـینه انـتخابات خود را برای دوره آیـنده فـراهم نمایند...»22.و در گزارش دیگر از زبان خواجه نوری-رئیس فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین در مجلس شورای ملی-به این مطلب تصریح میکند که:«در شرفیابی اخیر کمیسیون سیاسی حزب ایران نوین،شاهنشاه آریـامهر بـه اعضای کمیسیون فرمودند:شماها(منظور حزب ایران نوین)باید طوری عمل کنید که اگر یک روز من همن در مملکت نباشم بتوانید آن را اداره کنید و تکلیف مملکت روشن باشد و وقفهای در کار آن حاصل نـشود و در ولایـات نیز افـراد حزب فعالیتهای انجام دهند...»23
در پی این حمایتها و با نزدیکتر شدن زمان انتخابات،حمایتهای شاه نیز شکل خاصی بـه خود گرفت.او طی یک سخنرانی در 15 دی 1345 گفته بود:«...فعالیت انفرادی نمایندگان مـجلس نـتیجهای نـداده و باید به صورت دستهجمعی و حزبی انجام شود...»24.منظور شاه از این سخن این بود که نمایندگان حداقل بـرای حـفظ موقعیت خود،به یکی از احزاب اقلیت یا اکثریت بپیوندند.چند ماه پس از ایـن سـخنرانی روزنـامه ندای ایران نوین در یک گزارش خبری اعلام نمود:«15 نفر از سناتورها عضویت حزب ایران را قبول کـردند.فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین در سنا با عضویت این 15 نفر رسما اعلام و تـأیید گردیده است.سناتور مـطیع الدوله حـجازی لیدری فراکسیون حزب را در سنا به عهده خواهد داشت.»25و البته این تعداد تا زمان برگزاری انتخابات بیشتر نیز شد.با این موضعگیری محمد رضا شاه که حاکی از رضایت او از حزب حاکم در عرصه سـیاست بود و در پی آن عکس العمل نمایندگان مجلسین،رهبران و کارگردانان حزب نیز خود را آماده برگزاری انتخابات کردند و با بررسی وضعیت سیاسی حزب به مذاکرات داخلی پرداختند.قبل از آن هم،حضور امیر عباس هویدا در جلسات حـزبی کـه تا آن روز به علت اختلاف با خسروانی کمرنگ شده بود روزبهروز رو به بهبود رفت تا جایی که ظرف چهل و پنج روز(اول آذر تا نیمه اول دی 1345)کارگردانان حزب با امیر عباس هویدا هفت مرتبه در مـورد مـسائل حزبی ملاقات نمودند و در نهایت به یک توافق کلی رسیدند که حزب در انتخابات آینده باید پیروز شود.چون طبق عقیده هویدا«...این چهار سال اخیر که ما و حزب ما رویـ کـار بوده کافی برای سازندگی نبوده.بایستی حزب در انتخابات آینده نیز پیروز بشود که دولت حزبی دنباله برنامهها را انجام دهد...»26
پس از اینکه کارگردانان حزب به یک اتفاق نظر درونی رسیدند نوبت بـه زد و بـندهای حـزبی رسید تا سهم هریک از ایـن احـزاب در انـتخابات مشخص شود.ساواک در فروردین 1346 خبری را گزارش میدهد که حاکی از همین بد و بندهاست:«برابر اطلاع رهبران حزب ایران نوین منافع شخصی و مـوقعیت خـود را بـر مصالح عالیه مملکت ترجیح داده و نیز به مـنظور تـوفیق و موفقیت در انتخابات آینده مجلس شورای ملی گردانندگان دو حزب ایران نوین و مردم با یکدیگر نزدیک و در مورد کاندیداها به کار زد و بـند پرداخـتهاند...»27و البـته این زد و بندها و سهیمه بندیها قبلا باید به اطلاع شاه مـیرسید. بر طبق این توافقها در این دوره از انتخابات مجلس شورای ملی قرار بر این شده بود که 30 نماینده از حزب مـردم و بـقیه از حـزب ایران نوین انتخاب شوند28و البته تعداد بیشتر همین نامزدها بایستی ابـتدا بـه تأیید حزب اکثریت(ایران نوین)میرسید و پس از آن از طرف حزب اقلیت(مردم)معرفی میشدند.29
قدم دیگر حزب بـرای زمـینهسازی انـتخابات،برگزاری کنگره حزب بود.این کنگره برای هماهنگ نشان دادن و انسجام حزبی بـرگزار شـد.تـا هم افکار عمومی داخل و هم نظر خارج از کشور را تحت تأثیر قرار دهد.در واقع حـزب در صـدد بـود تا با برگزاری این کنگره برنامههای آینده حزبی و خطمشی خود را نشان دهد که ایـن نـمایش آشکار نمودن خطمشی دولت و پارلمان حزبی آینده و از طرفی قدرتنمایی و پنجه نشان دادن به رقیب انـتخاباتی بـود.رقـیبی که همیشه در اقلیت قرار داشت و هیچگاه نمیتوانست دولت و یا پارلمان را به دست آورد چون سیاست جـاری ایـنگونه اقتضا میکرد.
حزب ایران نوین نخستین کنگره حزبی خود را حدودا 10 روز بعد از برگزاری سـمینار حـزب مـردم برگزار کرد.این کنگره در 24 اردیبهشت 1346 آغاز شد و در اولین روز برگزاری آن 1166 نفر حضور یافتند و نیز نـمایندگی از احـزاب کشورهای فرانسه،انگلیس،مراکش و پاکستان در تأیید سیاستهای شاه و موجودیت حزب ایران نـوین سـخنرانی کـردند.در جریان برگزاری کنگره خسروانی در مقام دبیرکلی خود ابقا شد و اعضای شورای مرکزی حزب نیز انـتخاب شـدند امـا این انتخابات،خود در شمار انتخاباتی ظاهری و فرمایشی و در واقع امر نوعی انتصاب تـلقی مـیشد:«...مهمترین موضوعی که همه اعضای کنگره در صحبتهای خصوصی و در گوشی از آن انتقاد میکردند جنبه به اصطلاح فرمایشی بـودن انـتخابات هیئترئیسه کنگره،انتخاب دبیرکل و اعضای شورای مرکزی بود...»30.سرانجام کنگره با انـتشار یـک قطعنامه کار خود را در 27 اردیبهشت 1346 پایان داد و به ایـن تـرتیب حـزب عملا با قدرت و نفوذ بیشتری انتخابات را در دسـتور کـار خود قرار داد.
حزب ایران نوین تقریبا از نیمه دوم سال 1345 خود را آماده انتخابات ساخته بـود و بـرای این آمادگی دست به اقـداماتی زده بـود که در گـزارشهای سـاواک مـنعکس است.از جمله این اقدامات که بـه طـور آشمارا کارگردانان حزب را به تقلب در انتخابات محکوم مینماید،گزارش مورخ 1/9/45 است کـه در آن از قـول سبزواری رئیس دبیرخانه حزب مینویسد:«...قـرار است کلیه فرمانداران کـه عـضو حزب ایران نوین نیستند و بـا حـزب نظر موافقی ندارند تغییر یابند و به جای آنان افرادی انتخاب شوند که کـاندید مـورد نظر حزب را از صندوق انتخابات خـارج سـازند...»31.
سـاواک در گزارش دیگر مـینویسد:«...سـبزواری رئیس دبیرخانه حزب ایـران نـوین میگفت برنامه حزبی ما در جریان انتخابات دوره آینده مجلس شورای ملی این است که حـتی المـقدور نگذاریم جزافراد عضو حزب ایـران نـوین نمایندگان دیـگری بـه مـجلس شورای ملی راه یابند.روی ایـن اصل به کلیه فرمانداران کشور محرمانه ابلاغ شده است در شهرستان تابعه خود شعبه حزب ایـران نـوین را تأسیس و از هماکنون کاندید مورد نظر انـتخابات دوره آیـنده را تـعیین کـنند...»23
چـند ماه پس از این گـزارشها یـعنی در اردیبهشت 1346 عبد الرضا انصاری-وزیر کشور-12 نفر از استانداران و فرمانداران کل را تغییر داد و غالب مدیران کل،فرمانداران و بـخشداران نـیز تـغییر نمودند.33در پی این تغییرات،مسئولین جدید،معتمدین مـحلی را وادار بـه هـمراهی در افـتتاح شـعب جـدید حزب کردند.34در این میان میتوان به صراحت گفت که هفتهای چند شعبه در شهرستانهای کوچک و بزرگ افتتاح میشد.همزمان با این اقدام،در روستاها نیز یکی پس از دیگری خـانه دهقان تشکیل میشد اما رویکرد فراگیر حزب به تشکیل خانههای دهقان-در روستاها که با جلب توجه روستائیان،به همراه بود-به علت مخالفتی بود که دکتر هادی هدایتی وزیر وقـت آمـوزش و پرورش با دخالت فرهنگیان در امر انتخابات از خود بروز داد.او در پاسخ هویدا برای فعال کردن فرهنگیان در مبارزات انتخاباتی گفته بود:«...من صلاح نمیدانم کلاس درس را به امور سیاست دخالت دهیم...»35در پی این مـخالفتها خـسروانی به هویدا نسختوزیر وقت میگوید:«در انتخابات آینده،ما به جمعیت و نیرو احتیاج فراوان داریم.فرهنگیان که به هیچوجه در اختیار ما نیستند.نیروی کـارگری مـا هم که کافی نیست کـه در جـریان انتخابات آینده نقش مهمی داشته باشد.بنابراین عقیده دارم وزارت کشاورزی در دست کسی باشد که اولا عضو حزب ما باشد و ثانیا بتواند در جریان انتخابات آینده به وسـیله دهـقانان ما را تقویت کند...»36.
بـه عـقیده خسروانی وزارت کشاورزی باید از دست سپهبد ریاحی که شخصی نظامی بود خارج میشد و به دست کسی که منصوب حزب بود قرار میگرفت تا بیدردسر و با خیال راحتتری بتوان از نیروی انسانی دهـقانان بـهره برد.اما موضوع تغییر وزیر در زمان ترمیم کابینه از جانب شاه منتفی اعلام شد:«...طبق اطلاعی موثقی که به دست آمده آقای نخستوزیر به خسروانی گفته است که فعلا به دسـتور اعـلیحضرت همایونی شـاهنشاه آریامهر،تیمسار ریاحی در پست کشاورزی باقی میمانند ولی هروقت اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر اجازه فرمودند خود بنده(آقـای هویدا)وزارت کشاورزی را برا سالور،استاندار خوزستان که مورد علاقه حـزب هـم هـست پیشنهاد خواهم نمود...»37و بدینترتیب تحزب تصمیم میگیرد تا کانونی به نام خانه دهقان در روستاها تشکیل دهد.38و از اخـبار و گـزارشهای روزنامه ندای ایران نوین چنین برمیآید که کارگردانان حزب تا زمان برگزاری انـتخابات،هـرروز دهـها خانه دهقان را افتتاح میکردند:«...حزب ایران نوین تا کنون بیش از 167 کمیته و صدها خانه دهقان و خـانه کارگر یعنی پاسدار خانههای انقلاب در سراسر کشور به وجود آورده است...»39و در گزارش خـبری دیگری در آخرین روزهای فـروردین 46مـینویسد:«...تعداد خانههای دهقان وابسته به حزب ایران نوین به 434 عدد رسیده است پیشبینی میشود هک در سال جاری تعداد خانههای دهقان به پنجهزار برسد»40
به هرحال مخالفت وزیر آموزش و پرورش در زمینه حضور حـزبی فرهنگیان در انتخابات و نیز کنارهگیری وی از هیئت اجرایی حزب و پیرو آن شایعه کنارهگیری فرهنگیان از حزب ایران نوین،باعث شد تا کارگردانان حزب،سازوکار دیگری به دست گیرند تا بتوانند از حضور دختران،پسران و به طـور کـلی جوانان و دانشگاهیان بهره ببرند.ساواک در گزارش 12 بهمن 1345 خود مینویسد:«...اکنون که دکتر هدایتی از هیئت اجرایی کنار رفته و شایعات کنارهگیری فرهنگیان از حزب ایران نوین به وجود آمده،حزب ایران نوین بـا فـعالیت و پشتکار مشغول گرایش دادن دانشجویان دانشکدههای دانشگاه به حزب ایران نوین میباشد.»41این جلب و جذب نیروی دانشگاهی طی دستوری از جانب عطاء اللّه خسروانی دبیرکل حزب به عهده سازمان جوانان حـزب کـه ریاست آن با دکتر رهنوردی رئیس سازمان و نماینده مجلس بود گذارده شد و او نیز با همکاران حزبی و وابستگان خود در دانشکدهها دست به کار شد.42در همین زمینه ساواک طی گزارشی اعـلام کـرد:«...دیـگر از کارهایی که این روزها حـزب ایـران نـوین که دکتر رهنمود نماینده مجلس شورای ملی آن را رهبری میکند.از دو سال پیش در تهران تشکیل گردیده و در ولایات فعالیت نداشت. اینک یکی از دستورات کـمیته مـرکزی حـزب ایران نوین که به تمام مراکز استان[ها]و شـهرستان[ها]داده شـده است این است که سازمان جوانان حزب در سطح استان و شهرستان و حتی روزی در ده گسترش داده شود...اعضای سازمان جوانان حزب ایـران نـوین را مـعمولا جوانان و دانشآموزان و پس و دختر کشور تشکیل میدهند و با دستوراتی که بـه مدیران مدارس داده شده از دانشآموزان برای تشکیل سازمان جوانان حزب ایران نوین استفاده میشود...»43.
اما نیروهای دیگری نیز بـاید بـرای انـتخابات بسیج میشدند.آنها زنان بودند.زنان که تا قبل از دهه چـهل تـحق رأی دادن نداشتند با اصلاحاتی که شاه تحت فشار رئیسجمهور دمکرات آمریکا به وجود آورده بود میتوانستند در انـتخابات شـرکت کـنند و چون نیمی از جمعیت رأیدهندگان را تشکیل میدادند،میشد مدتی آنها را به عرصه سـیاست آورد و از نـیروی آنـان استفاده نمود. بدین منظور،حزب ایران نوین شورای عالی زنان را در حزب به ریاست«شـوکت المـلک جـهانبانی»تشکیل داد و به موازات آن جمعیتی نیز به نام«جمعیت زنان کارمند»به دبیرکلی «فـخری رهـرو»تأسیس نمود.
شورای عالی زنان در آستانه انتخابات بیست و دوم فعالیت خود را گسترش داد و تا بـرگزاری انـتخابات،هـفتهای چند شورا در شهرستانهای کوچک و بزرگ افتتاح نمود.حتی پای خود را ازشهرستانها هم فراتر نهاد تـا جـایی که در خرداد 46 اولین شعبه روستایی شورای زنان حزب ایران نوین را در کفترک شیراز افـتتاح نـمود.44
در کـنار این شوراها،جمعیت زنان کارمند نیز فعالیت میکردند.این جمعیت در بعدازظهر 31 اردیبهشت 1346 به مناسبت سـالگر تـشکیل جمعیت مراسمی برگزار نمود.در این مراسم که فخری رهرو یکی از سخنرانان آن بـود بـرای جـلب افکار عمومی و برانگیختن احساسات زنان،فعالیتهای گذشته را درخور توجه ندانست و تقصیر آن نیز بر عهده خـود و دیـگر اعـضای جمعیت و نیز زنان کارمند نهاد و در پایان و وعده وعیدهای بدون پشتوانه تمسک جـست «...جـمعیت زنان کارمند که تنها مرجع رسیدگی و حل مسائل مربوط به قاطبه زنان کارمند مملکت است طـی 5 سـال که از عمرش میگذرد چنانکه بایدوشاید از آن تحرکی که لازمه آن باشد برخوردار نبوده اسـت و بـه خاطر این کوتاهی،همه ما یعنی هـمه آنـکسانی کـه عضویت این جمعیت را پذیرفتهاند و همچنین زنان کـارمند مـقصریم...از جمله اقدامات ما طرح ایجاد مهد کودک جهت فرزندان زنان کارمند،ایجاد زمـینههای لازم بـرای پرداخت وام ویژه به زنان کـارمند و مـذاکره با وزارت آبـادانی و مـسکن در احـداث خانههای ارزانقیمت برای زنان کارمند اسـت...»45
تـشکیل شورای عالی زنان و یا خانههای دهقان در روستاها ترفندی بود که کارگردانان حـزب بـرای بسیج نیروها برنامهریزی نموده بودند.چـون این دو گروه از افراد جـامعه بـه طور مستقیم در سیطره هیچ نـهاد یـا وزارتخانهای نبودند که بتوان با زور،تهدید و یا تطمیع،آنها را همراه نمود اما مـیشد بـا وعده و وعیدهای دور و نزدیک برای مـدتی از تـشکل آنـها سود برد.امـا در مـقابل این گروه از افراد جـامعه گـروه دیگری قرار داشت که در سیطره مستقیم وزارتخانههایی بودند.از جمله این وزارتخانهها میتوان به وزارت کـار و امـور اجتماعی اشاره نمود.عطاء اللّه خسروانی، دبـیرکل حـزب و وزیر کـار و امـور اجـتماعی و کارگزارن حزبی او تا جـایی که میتوانستند از کارگران و کارمندان سوء استفاده مینمودند که در جای خود به آن پرداخته خواهد شد.البـته آنـها برای دلمشغولی همین کارگران گاهی فـعالیتهایی مـیکردند کـه قـابل تـوجه است.روزنامه نـدای ایـران نوین در یک گزارش خبری در این زمینه مینویسد:«...در اجرای قانون سهیم کردن کارگران در سود کارگاهها بعدازظهر روز پنـجشنبه 24 فـروردین 46 طـی مراسمی با حضور معاونان،مدیران کل و مـسئولان وزارتـ کـار و امـور اجـتماعی و جـمعی از نمایندگان مجلس شورای ملی در محل کارخانجات ریسندگی و بافندگی مقدم سود کارخانه به کارگران پرداخت گردید.»46
اگرچه بسیج نیروها برای انتخابات،یکی از فعالیتهای عمده حزب به شمار مـیرفت اما این فقط کافی نبود چون کارگردانان حزب حداقل نیازمد افکار عمومی همان نیروهای انتخاباتی بودند و از طرفی برای نمایش دموکراسی،فعالیتهای مطبوعاتی لازم بود.بدین منظور،حزب به فکر تطمیع تـعدادی از جـراید برآمد.این نشریات،یا از راه کمکهای نقدی و یا از طریق ارائه رپرتاژهای خبری سایر وزارتخانهها به آنان تطمیع میشدند.البته کمکهای نقدی به بعضی از نشریات امری تازه نبود.زیرا قبلا امـیر عـباس هویدا در زمان نخستوزیریاش از بودجه محرمانه از اینگونه پرداختها داشت:«...وضع دولت آقای هویدا نیز در بین مردم خوب نیست و در مجالس و محافل مختلف گفته میشود دولت فـقط بـه روزنامهها از بودجه محرمانه کمک مـیکند کـه مطلبی علیه او ننویسند و غیر از این توجهی به مشکلات عمومی ندارد.»47به هرترتیب«طبق اطلاع موثق که از گردانندگان مطبوعات و نویسندگان به دست آمده آقای خـسروانی دبـیرکل حزب ایران نوین جـهت کـمک به بعضی از جراید که بتوانند آنها را برای فعالیتهای قلمی انتخاباتی در صف طرفداران حزب ایران نوین نگهدارد.لیست تهیه و به آقای نخستوزیر وزیر کشور تقدیم داشته که از هماکنون با کمکهای نـقدی و واگـذاری ریرتاژهای وزارتخانهها به آنان وضع مالی آنان را تقویت نمایند تا به سهولت در اختیار حزب ایران نوین قرار گیرند...منظور حزب ایران نوین این است که قبل از حزب مردم پیشدستی نـموده و مـبادرت به خـرید چند روزنامه نموده که در انتخابات آتیه بهرهبرداریهای لازم را به عمل آورد و از طریق کمکهای نقدی و تقویت بنیه مالی آنـان را در اختیار بگیرد تا حزب مردم از این روزنامهها و مجلات برای همکاری انـتخابات مـنصرف گـردد و بهویژه روزنامه ناهید و دنای جدید که سابقه مخالف حزب ایران نوین و تشکیلات جدید کشوری بوده و اکنون در زمـره مـوافقین قرار گرفته[است]...»48
در پی این گزارش و نیز گزارشی دیگر،ساواک به معرفی برخی از روزنامهها مـیپردازد کـه مـورد توجه حزب قرار گرفته بودند:«روزنامههای مشروحه زیر به استثنای روزنامه فرمان که مدیر آنـ عضو حزب ایران نوین میباشد،با حزب ایران نوین همکاری داشته و طرفدار حـزب میباشند:1- روزنامه فرمان 2-آژنـگ3-پسـت تهران4-امید ایران 5-خوشه 6-صبح امروز7-فریاد خوزستان»49 روزنامه ناهید،دنیای جدید،دیپلمات و ارژنگ نیز از جمله روزنامههای مورد نظر بودند.50
برگزاری انتخابات بهانه بسیار مناسبی بود تا کارگردانان حزب به مـنابع مالی بسیاری دست یابند.آنان به بهانه تأمین وسایل کار شعب حزب به جمعآوری پول پرداختند و جالب اینکه تهیه ساختمان برای شعب حزب برای شهرستانها در حد اجاره یک ساختمان بود چون کـارگزاران حـزبی خود بهتر میدانستند که فعالیتشان در شهرستانها موقت است«...سبزواری میگفت...مبلغ چهار هزار تومان در اختیار هرفرمانداری قرار میگیرند تا از این محل ساختمان خانهای را برای شعبه حزبی اجاره نماید و بقیه هـزینههای لازم بـاید به وسیله کاندید نمایندگی تأمین شود.»51
حزب برای جمعآوری این پولها حسابهایی در شعب مختلف بانکها به خصوص بانک کشاورزی که ریاست آن دکتر زاهدی از اعضای شورای مرکزی حزب بود در سـرتاسر کـشورافتتاح نمود و افرادی که میخواستند در انتخابات پیروز شوند و یا در دولت آینده نفوذ کرده و سمت و پستی به دست آورند،بیشترین مشتریان این حسابهای بانکی بودند.«...صادق بهداد مدیر روزنامه جهان مـیگفت...فـقط ایـن حساب به این علت بـاز شـده کـه بتوانند از کاندیداهای نمایندگی دوره آینده مجلس و یا کاندیداهای مقامات مخلف دولتی مبلغی دریافت نمایند و طبعا هرکس پول بیشتری بدهد موقعیت بهتری بـه دسـت مـیآورد و پست عالیتری به او داده خواهد شد...»52مبلغ پرداخـتی ایـن نمایندگان یا کاندیداها بیشتر به صورت آنان باخبر نمیشد.«...به طور کلی آقای[لطف اللّه]حی و سایر نمایندگان مجلس وابسته بـه حـزب ایـران نوین کمکهای نقدی قابل توجهی به صندوق حزب کردهاند کـه چون کمکهای آنها را آستانه انتخابات دوره بیست و دوم فوق العاده محرمانه بود فقط آقای پروشانی نماینده حزب ایران نوین در مـجلس و خـزانهدار از آن اطـلاع دارد و آقای خسروانی دبیرکل حزب میداند که چه کسانی پول دادهاند و مقدار آن چـقدر اسـت...»53اما آنچه به صورت عمومی بر سر زبانها بود اینکه«آقای وزیر کار از هرکاندیدای حزب ایـران نـوین مـبلغ سیصد هزار ریال به عنوان منظور کردن اسامی آنان در لیست انتخاباتی حـزب اخـذ نـموده است...»54در کنار این حجم پرداختیهای منتظر الوکالهها در تهران،حزب به شعب شهرستانها در جمعآوری پول فـشار مـیآورد.بـنابراین مسئولین این شعب دست به کارهایی میزدند که حتی ساواک هم این کارها را نـاصواب تـشخیص میداد و پیشنهاد جلوگیری از اینگونه اعمال را مینمود از جمله این موارد گزارش ارسالی ساواک بـه بـخش مـربوط است که:«آقای کریم یگانه معاون سازمان تعاون روستایی استان مرکز به گرمسار وارد و بـا آقـای اکبری رئیس سازمان تعاون روستایی گرمسار تماس حاصل و تعداد 18 قبض صدور مربوط بـه سـاختمان خـانه حزب ایران نوین که در تهران احداث میشود داده و اظهار میدارد هرپنجاه برگ از این قبضها را به حـساب یـک شرکت بگذارید و آنها را بدهکار کنید و پول آنها را که جمعا مبلغ 18000 ریال میباشد بـفرستید جـون مـرتب از طرف حزب برای جمعآوری وجوه به ما فشار میآوردند.ضمنا مراتب فوق به آقای روشـن نـیز کـه در سمنان میباشد اظهار شده[است].»55علاوه بر این اقدامات،دبیرکل حزب دستور العـملی را بـرای کلیه کمیتههای حزب در استانها و شهرستانها ابلاغ میکند و در آن نحوه جمعآوری حق عضویتها و نیز چگونگی هزینهسازی برای کـمیتههای حـزبی را بیان میدارد و در آخرین دستور العمل ابلاغ میکند که«...کمیتههای حزبی در هرشهرستان وظـیفه دارد کـه در اولین روز هرماه صورت جامعی از میزان درآمد وصـولشده مـاه قـبل خود را به تفکیک نوع درآمد تنظیم و بـا پسـت سفارشی به خزانهداری حزب در مرکز ارسال دارند...»56
با زمینهسازیهایی که حزب برای حـضور در انـتخابات انجام میداد،هرروز بازار انـتخابات بـرای حزب گـرمتر مـیشد.ایـن بازار گرم دو گروه را بسیار سرگرم کـرده بـود.یک گروه کارگردانان حزبی بودند که در رأس آنها عطاء اللّه خسروانی و دکتر کلالی قـرار داشـتند و گروه دیگر منتظر الوکالهها و نمایندگان مـجلس که تقریبا هرروز بـرای کـرنش و اظهار فروتنی در حزب حاضر مـیشدند:«دکـتر کلالی معاون دبیرکل حزب ایران نوین فعلا[به عنوان]کارگردان سیاست حزب و کارگردان انتخابات دوره آیـنده مـجلس شورای ملی شناخته شده اسـت...ایـن روزهـا هرکس که در حـزب ایـران نوین داعیه وکیل شـدن دارد کـوشش میکند خود را به دکتر کلالی نزدیکتر سازد و نظر او را بیشتر به سوی خود جلب کـند.بـسیاری از نمایندگان مجلس شورای ملی عضو حـزب در مـقابل دکتر کـلالی آنـقدر اظـهار فروتنی و خضوع و خشوع مـیکند که خود را در مقابل نامبرده تا درجه خدمتگزاری تقلیل دهند.»57این خوشخدمتیها و کرنشها آنقدر زیاد بـود کـه«...دکتر کلالی بعضی از روزها برای ایـنکه از شـر مـراجعین و داوطـلبان وکـالت نجات پیدا کـند از حـزب خارج میشد و خود را از انظار مخفی نگاه میداشت.»58با توجه به این وضع و اوضاع میتوان گفت کـه فـقط هـمین مراجعین و داوطلبان بودند که در حزب حاضر مـیشدند و بـقیه اعـضای خـزبی کـه بـه گفته سبزواری رئیس دبیرخانه حزب 80 درصد اعضا را تشکیل میدادند از حضور و شرکت در حوزههای حزبی خودداری میکردند؛زیرا:«در همه جا شهرت یافته حکومت آینده در اختیار حزب مردم میباشد و افـراد برای اینکه در حکومت احتمالی آینده چون عضویت در حزب ایران نوین را نخورند از هماکنون خود را به تدریج از حزب کنار میکشند تا بعدا بتوانند عضویت حزب ایران نوین را انکار نمایند.»59اگر چه احـتمال دارد ایـن مطلب یک شایعه و یا یک جنگ روانی و تبلیغ انتخاباتی توسط حزب مردم بوده باشد،ولی نشاندهنده بیاعتقادی اعضای حزب ایران نوین به حزبشان بود.این مطلب مختص این اعضا نـبود بـلکه داوطلبان پست و مقام در مجلس و دولت آینده نیز اعتقادی به تئوریهای حزبی نداشتند و البته جلب اعتماد مردم که هیچ.60از آن گذشته در حزب برنامه خاصی وجود نـداشت تـا اعضا در آن شرکت و یا حـضور یـابند.به هرترتیب هرچه زمان انتخابات و معرفی کاندیداهای حزبی نزدیکتر میشد تلاش منظر الوکالهها بیشتر میشد به حدی که عدهای از آنان«وقتشان صرف گرفتن وقـت بـرای ملاقات با آقای خـسروانی دبـیرکل حزب ایران نوین و آقای هویدا نخستوزیر و آقای علم وزیر دربار شاهنشاهی میشد و همه از یکدیگر میپرسیدند چهطور میشود این آقایان را ملاقات کرد.»61با نزدیکتر شدن به زمان انتخابات،حزب نیز بـر تـلاش خود افزود تا بتواند از میان کاندیداها افراد صلاحیتدار حزبی را انتخاب کند.بدین منظور در جلسهای که هیئت اجرایی در تاریخ 7/3/46 برگزار کرد اعلام شد:«...افراد حزبی به هیچوجه نباید رأسا خود را کـاندیدا و نـامزد انتخابات مـجلسین نمایند بلکه بایستی پیشنهاد خود را به کمیتههایی که در آن عضویت دارند تسلیم نمایند.بدیهی است چنانچه افرادی بـرای کاندیداتوری مجالس مقننه تعیین شوند اسامی آنان به موقع از طرف حـزب اعـلام خـواهد شد.»62همچنین در پی این اقدام دستور العملی از سوی دبیرکل حزب صادر شد که به«اجرا یک برنامه انـتخاباتی سـالم و صددرصد ملی که نمونه انتخاباتی آزاد و مظهر کامل دمکراسی باشد تأکید داشت.»!حزب طـبق ایـن دسـتور العمل در صدد برگزاری انتخاباتی بود که در تاریخ مشروطیت ایران بیسابقه باشد و حقیقت امر نیز چـیزی بیشتر از این نبود چون تا آن زمان انتخاباتی شاید به این ترتیب اتفاق نـیفتاده بود!در بندی دیگر از ایـن دسـتور آمده است:«در مرکز حزب نیز ستادی برای تهیه برنامه و نظارت در امر انتخابات سراسر کشور تشکیل[میشود]»63...طبق گزارش ساواک ستاد مرکزی انتخابات حدودا اول تیرماه تشکیل شد و اعضای آن عبارت بودند از:«منوچهر کلالی،امـیر قاسم معینی،نصر اللّه سبزواری،احمد بلوری،غلامرضا نیکپی،حسین خطیبی،مهندس مساعد،عبد العظیم ولیان،ناصر یگانه و منصور روحانی».همچنین در این گزارش آمده است:«قرار است به محض اعلام و انـتشار لیـست کاندیداهای حزب ایران نوین که احتمالا تروز دهم تیرماه خواهد بود وزرا و مسئولان حزبی برای تهیه نمودن زمینه مساعد جهت انتخابات و توجیه و تشریح برنامههای دولت حزبی به استانها مسافرت و در اجتماعات بزرگی کـه تـشکیل خواهد شد نطقهایی ایراد نمایند.»64
ندای ایران نوین در یک گزارش خبری در روز سهشنبه 20 تیر 1346 نوشت:«ساعت 6 بعد از ظهر دیروز هیئت اجرایی حزب ایران نوین به ریاست آقای عطاء اللّه خسروانی دبـیرکل حـزب ایران نوین تشکیل جلسه داد.در این جلسه ابتدا حزب کل حزب گزارشی قرائت کرد و سپس اسامی نامزدهای حزب ایران نوین در انتخابات مجلس مؤسسان،مجلس شورای ملی و سنا مطرح حزب ایـران نـوین در یـک جلسه مصاحبه مطبوعاتی شرکت کـرد و اسـامی کـاندیداهای حزب ایران نوین در دوره بیست و دوم قانونگذاری مجلس شورای ملی را اعلام کرد...»65
در این مصاحبه مطبوعاتی دبیرکل از آزادی انتخابات و خطمشی حزب در آینده مطالبی را عنوان کـرد و نـیز گـفت:«از ما سؤال میکنند،نحوه انتخابات نامزدهای انتخاباتی حـزب چـگونه بوده است؟به خاطر دارید که کنگره باشکوه حزب ایران نوین در قطعنامه خود خواست که حزب کمیتهای را مأمور بررسی نامزدهای انـتخاباتی کـند.ایـن کمیته بلافاصله پس از پایان افتخارآمیز کنگره تشکیل گردید و کار خود را آغـاز کرد.این کمیته نامزدهای انتخاباتی را نه بر اساس درخواستها و تمایلات فردی،بلکه با توجه به مسئولیت خطیری کـه مـجلسین در اجـرای سیاست مدبرانه و خردمندانه شاهنشاه آریامهر در زمینههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بر عـهده دارنـد و همچنین با توجه به نقش مؤثری که حزب در پیشبرد این مقاصد تاریخی دارد انتخاب و تعیین کرده اسـت.»66
امـا گـزارش های ساواک به هیچوجه مطالب این مصاحبه مطبوعاتی را تأیید نمیکند.برای مثال در گـزارشی در مـورد مـنصور صادقی کاندیدای حوزه گرمسار و ورامین آمده است:«...خوش خدمتی او موجب شده که بدون تـوجه بـه مـوقعیت اجتماعی،او را کاندیداهای مجلس شورای ملی نمایند. مردم گرمسار و ورامین بسیار ناراحت و عصبانی هستند و مـمکن اسـت عکس العمل شدیدی به صورت اعتراض از خود نشان دهند.»67و یا در گزارشی دیگر آمـده اسـت:«...کـیوان صدری نماینده مجلس شورای ملی میگفت حزب ایران نوین یعنی دکتر کلالی و هرکس نـظر دکـتر کلالی را جلب کند او موفق است.دیگر مسائل از قبیل جلب اعتماد مردم و علاقهمند بـودن بـه تـئوریهای حزبی مطلبی است که فعلا مورد توجه نیست...»68و همچنین یکی دیگر از ملاکهای انتخاب و یا ردّ نـامزدی افـراد،موافقت با کسانی بود که با حزب مخالفت نشان داده بودند:«دکـرت حـسین مـینویی مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره فروشگاه تعاونی معلمان تهران میگفت من کاندید نمایندگی از تهران بودم ولی چـون بـا دکـتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش نظر مخالفی نداشتم کارگردانان حزب ایران نوین نام مـرا از صـورت کاندیداهای حزب حذف کردهاند...»69
2)برگزاری انتخابات و شمارشآرا و اعلام نتایج:
طبق قانون انتخابات باید 15 روز میان اعلان تـاریخ انـتخابات و تاریخ اخذ رأی فاصله بود. یعنی کسانی که باید رأی میدادند میبایست از روز اعـلان تـاریخ انتخابات برای گرفتن کارتهای الکترال(تعرفههای انـتخاباتی)اقـدام مـیکردند و این کار تا روز اخذ رأی در حوزههای انتخابیه کـه تـوسط وزارت کشور اداره میشد ادامه داشت و در نهایت در روز اخذ آراکارتهای الکترال یا در واقع رأی خود را به صـندوقهای رأیـگیری میریختند.بنابراین قانون،چون روز اخـذ آرا جـمعه سیزدهم مـردادماه اعـلام شـده بود کارتهای الکترال از 30تیرماه در حوزههای انـتخابیه تـوزیع شد.حزب با این روند،در 27 تیر 1346 دستور العملی را صادر و تمام اعضا و وابـستگان حـزبی را به گرفتن کارت الکترال ملزم نـمود.نیز دستور داد تا«کـارتهای دریـافتی با کمال صداقت و امانت،حـفاظت[شود]و در روز اخـذ رأی به نام هممسلک محترم...در آن منطقه نیز تکمیل شود.».70با آغاز انـتخابات فـعالیتهای حزب به اوج خود رسید.در ایـن زمـان گـرفتن کارت الکترال بـرای حـزب بسیار حائز اهمیت بـود و بـرای این منظور با مسئولین حوزهها از در تطمیع و با گیرندگان کارتهای الکترال از در تهدید وارد میشدند.در تهران حـزب بـا تمام توان خود برای گرفتن کـارتهای الکـترال به سـود نـامزدهای حـزبی فعالیت میکرد و در این راه از هـیچ تهدید و اجبار و تطمیع رویگردان نبود:«اکنون که به آغاز بیست و دومین دوره قانونگذاری چند روزی بیش بـاقی نـمانده است،گردانندگان حزب ایران نوین بـر فـعالیتهای انـتخاباتی خـویش افـزوده و با استفاده از مـقام و مـوقعیت اداری خود به طور طبیعی و با توسل به اعمال قدرت و تهدید سعی مینمایند کارتهای الکترال بیشتری جـمعآوری نـمایند.»71
در ایـن بین ساواک نیز فقط گزارشگر این لحـظهها بـود و عـکس العـملی نـشان نـمیداد.در یکی از این گزارشهای بیسار مفصل و دقیق آمده است:«طبق پیشنهاد شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه تعداد سه حوزه انتخاباتی یکی در اداره مرکزی شرکت واقع در سه راه آذری و دومی در ناحیه یـک نارمک و سومی در ناحیه 2 نازیآباد تأسیس و سرگرد فرنام رئیس ناحیه یک-سرگرد هاشمی رئیس ناحیه دو و سروان نصرتی رئیس اداره مراقبت شرکت از طرف اولیای شرکت واحد مأمور شدهاند تا با اعضای سه حـوزه انـتخاباتی مزبور به طور محرمانه مذاکره و آنان را تطمیع نمایند تا به طور کلی در اختیار شرکت مزبور قرار گرفته و در مورد اخذ کارت الکترال تسلیم نظرات شرکت واحد باشند.ضمنا هریک از کـارگران کـه با دریافت کارت الکترال مخالفت نمایند،تهدید به اخراج شده و از ادامه کار آنها جلوگیری به عمل میآید...»72این کارگران موظف بودند یا کـارت الکـترال را دریافت نمایند و به تحویل مـأموران بـدهند و یا اینکه شناسنامههای خود را به مأموران تحویل دهند تا آنها کارتهای مذکور را دریافت کنند.با توجه به این مطلب در سه حوزهای که در شرکت واحـد مـستقر بود مسئولین آن یـعنی هـمان سه افسر،مأمور بودند تا با ارائه شناسنامهها،کارتهای الکترال را دریافت نمایند.آنها در هرنوبت که جهت گرفتن کارتها به اداره کل آمار و ثبت احوال مراجعه میکردند بین دو تا سه هزار برگ کـار الکـترال سفید دریافت میکردند و کارتهای قبلی را به همراه دفتر پلمپشدهای که اسامی دریافتکنندگان این کارتها در آن ثبت میشد دعوت میدادند.این کارتها پس از جمع آوری به زیرزمین ساختمان ناحیه یک شرکت واحد مـنتقل مـیشد و در آنجا«...هـفتاد کارمند مأمور نوشتن کارتهای الکترال و ورقههای سفید انتخاباتی جهت کاندیدهای حزب ایران نوین بودهاند. [و نیز]هریک کارهای خـود را به منازل برده و در منزل پس از تکمیل به شرکت تحویل میدهند تا تـوسط کـارکنان شـرکت به صندوق آرا تحویل گردد».73
نوشتن این کارتها علاوه بر این مکان،در ساختمان حزب ایران نوین واقع در خـیابان سـهند و نیز در ناحیه 2 اتوسرانی نیز صورت میگرفت که بیش از چهل نفر در آنجا در نوشتن آن دخـیل بـودند و آن خـود نیز داستانی داشت:«...کارمندان شرکت به اسامی مختلف کارتهی الکترال را نوشته و در دفتر پلمپ شده اداره آمـار،ثبت و به جای فردی که به نام او کارت الکترال صادر شده انگشت مـیزنند و برای خنثی شدن اثـر انـگشت که احتمالا در آینده ایجاد مزاحمت ننماید روی انگشتان خود نایلون میکشند.»74و در گزارشی دیگر آمده است:«...کارمندان مزبور از روی دفتر تلفن استفاده نموده و از روی اسامی اشخاصی که در دفتر تلفن ثبت میباشد کارتهای الکترال را تکمیل مـینمایند.»75این کارتها پس از نوشته شدن به حزب ایران نوین منتقل میشد و در طبقه فوقانی ساختمان حزب نگهداری میگردید تا در موقع مناسب به صندوقها ریخته شود.در طول این فعالیتها به مأمورین و دستاندرکاران پاداشهای کـلانی پرداخـت میشد،پاداشهایی که از این بابت از جانب حزب نصیب شرکت واحد میشد قریب به هشت میلیون ریال میشد.در تهران این فقط شرکت واحد اتوبوسرانی نبود که این کارها را میکرد بلکه در سـازمانها و وزارتـخانههای دیگر غوغایی برپا بود:«اکثر کارمندان وزارت کار بهویژه کارمندان اداره کل بازرسی...به دستور آقای وزیر کار مأموریت یافتهاند به کارخانجات و کارگاههای کوچک و بزرگ مراجعه و آنها را مجبور کنند کارت الکـترال دریـافت و کارتها را توسط همان بازرسی اعزامی به وزارت کار تسلیم نمایند یا آنکه شناسنامههای آنها اخذ شود تا از روی آنها کارت صادر شود...»76
این بازرسان مأموریت یافته،دو نفری به کارگاهها و کارخانهها مـراجعه مـینمودند،یـکی از آنها خود را بازرس معرفی مـیکرد و دیـگری بـه شکلی رفتار مینمود که مأمور ساواک جلوه کند. با این ترفندها مسئولین این محیطها از ترس اینکه به دست ساواک گرفتار نـشوند،هـرهمکاری کـه لازم بود انجام میدادند.در بعضی از مواقع هم که مـخالفت مـینمودند،کارخانه یا کارگاه مذکور به عنوان عدم رعایت مقررات قانون حفاظت کارگاهها،تهدید به تعطیلی میشد.77البته در بعضی کـارخانهها،کـارفرمایان خـود به بهانه تنظم بیمهنامه شناسنامهها را جمعآوری و کارت الکترال دریافت مـینمودند که با اعتراض کارگران باسواد روبرو میشدند.78فعالیتهای مشابهی در وزارت پست و تلگراف نیز وجود داشت.«طبق اظهارات رئیس یـکی از بـاجههای پسـتی، کارمندان موظف بودند شناسنامههای خود را جهت کارت الکترال و تحویل آن بـا خـود به همراه داشته باشند.»79در تاکسیرانی نیز رانندگان تاکسی موظف بودند«...شناسنامههای خود را به انضمام مبلغ 820 ریـال بـه دفـتر شرکت تعاونی تاکسیرانی تسلیم تا لباس اونیفورم به آنها داده شود والا از اول مردادماه از کـار کـردن آنـها جلوگیری[میشد].»80
افزون بر مأموران دولتی که در تلاش بودند،عدهای از اوباش و اراذل نیز در انتخابات به نـفع نـامزدهای حـزب ایران نوین فعالیت میکردند:
«...آقایان محمد کمرهای،محمود زمانی،محمد عقیلی و اصغر زمانی اوبـاشان شـهر ری به طرفداری از کاندیداهای حزب ایران نوین در شهرستان ری مشغول فعالیت میباشند.مادر محمود زمـانی کـه در خـیاطخانه بیمارستان فیروزآبادی کار میکند شناسنامه بانوان بیمارستان مزبور را جمعآوری و در اختیار فرزندش میگذارد...»81
ودر گزارشی دیـگراسـت که:«به قرار اطلاع شخصی به نام جمشید قصاب که از افراد ناراحت و اوبـاش کـلیمی مـنطقه سیروس میباشد در خیابان سیروس و محله کلیمیها با ارعاب و تهدید مبادرت به جمعآوری کارتهای الکترال مـینماید.نـامبرده کارتهای مزبور را هر100 عدد به مبلغ 150ریال خریداری میکند. فعالیت جمشید قـصاب بـه نـفع لطف اللّه حی کاندیدای نمایندگی اقلیت کلیمیان در مجلس شورای ملی میباشد.»82
در مجموعه گزارشهای ساواک گـزارشی بـه چـشم میخورد که کمتر از فعالیتها و دخالتهای اراذل و اوباش نیست:«در غرب تهران خیابانهای خوش،هـاشمی و جـیحون عباس رادفر عضو حزب ایران نوین و کاندیدای مجلس مؤسسان از حزب مزبور چند نفر را به منازل سـاکنین مـحل اعزام نموده تا شناسنامههای آنان را به منظور صدور کارت الکترال به نـفع حـزب ایران نوین جمعآوری نمایند...»83
جالب اینکه در مـقابل دخـالت و تـقلب حزب و کارگزارنش،حزب رقیب(حزب مردم) اجـازه چـنین کاری نداشت و از آن جلوگیری به عمل میآمد:«...چندین هزار جلد شناسنامه بدون صـاحب کـه از سال 1329 در اختیار محمد علی مـسعودی بـوده توسط اعـضای حـزب مـردم جهت اخذ کارت الکترال به یـکی از حـوزهها برده میشود و تا در حدود 5000 کارت نیز برای شناسنامههای مزبور صادر گردد کـه مـسئولان حزب ایران نوین با اطلاع از مـوضوع بالافاصله دستور جلوگیری از صـدور کـارتها را میدهند...»84
با همه این تـدابیر و تـلاشها،حزب افراد معتمدی را نیز به کمیته انتخاباتی وزارت کشور معرفی نمود که همگی از اعـضای حـزب بودند.اینان نظارت صندوقها را بـر عـهده داشـتند و از طرفی مجاز نـبودند کـه موضوع عضویت خود را بـه هـیچوجه عنوان نمایند.85
روز اخذآرا(13 مرداد)فرارسید.در اینروز فقط در تهران حدود 200 حوزه در اختیار شرکت واحد قـرار داشـت که کارکنان آن آرای خود را در آن میریختند.«...ضمنا افـراد شـرکت واحد و سـیمان ریـ و سـازمان آب در تمام مدت اخذ رأیـ به حال آمادهباش بوده و به محض اطلاع از اینکه حوزهای خلوت است بلافاصله کارتهایی را که تـوسط حـزب ایران نوین در اختیارشان قرار داده مـیشد بـه حـوزههای مـزبور بـرده و در صندوقها میریختند...»86ایـن افـراد گاهی که فرصت را غنیمت میشمردند کارتها را دستهدسته به صندوق میریختند و یا گاهی چندین بار برای انـداختن رأیـ بـه صندوق مراجعه مینمودند.کارگزاران حزبی به قـدری از جـانب حـزب و یـا عـوامل بـرگزاری انتخابات حمایت میشدند که در صورت خودداری برخی از نظارتکنندگان صندوقها از دستورات حزبی،یا آنها را عوض میکردند و کسی دیگر را جایگزین آنها مینمودند و یا حوزه دیگر در همان نزدیکی دایر مـیکردند تا بتوانند مقاصد خود را پیش ببرند:
«...ضمنا احکام پلیکپیشدهای توسط فرمانداری تهران در اختیار آقای علی اکبر دانشمند کارمند وزارت آموزش و پرورش و کاندیدای حزب ایران نوین قرار داشت که ایشان نـظّار صـندوقها را در صورت استنکاف از دستورات حزب تعویض مینمود و یا حوزه دیگری در نزدیکی حوزهای که با اعمال حزب ایران نوین مخالفت مینمودند تأسیس میکردند...»87 و در بعضی از مواقع نیز کارتهای الکترال پل کپی شده را بـه صـندوق میانداختند.
تمام این موارد علاوه بر تهران،در شهرستانها نیز اعمال میشد:«...به همین ترتیب وقتی از شهرستانها که در امر انتخابات دخیل بودند سؤال کـند،جـواب میدهند همینطور دستهدسته کارتهای رأی را بـه صـندوق ریختیم...»88و البته شمارش آرای چنین انتخاباتی هم کمتر از برگزاری آن نبود:«...وقتی نظر دولت را فهمیدیم که چه کسی،از کاندیداها باید وکیل بشود،بدون قرائت آرا فقط بـا شـمارش کارت اسم او را با تـعداد زیـادی اعلام کردیم...»89و در نهایت صورتمجلس تنظیمی بعضی از حوزهها که پس از قرائت آرا به فرمانداری تحویل میشد اغلب با امضای جعلی یک نفر که به جای دیگران هم امضا مینمود،انجام میگرفت.به عـنوان نـمونه میتوان حوزه 164 را نام برد.90
سرانجام اخذ آرا در 13 مرداد به پایان رسید و شمارش نیز همان روز انجام شد.اما طبق قرارهای قبلی که میبایست 30 حوزه انتخابیه به حزب اقلیت(مردم)تعلق گیرد،بـا دخـالت و اعمال نـفوذهای حزب ایران نوین،از میان رفت و حزب حاضر نشد حتی همین 30 حوزه را هم واگذار نماید.وقتی گزارش ایـن مطلب به شاه رسید،دستور داد تا طبق همان توافقات در امر انـتخابات نـتایج انـتخابات اعلام گردد.
بنابراین ساواک دخالت کرد و 27 نامزد حزب ایران نوین را در 27 حوزه انتخاباتی به طور موقت بازداشت تـنمود و بـه تهران فرستاد و به جای آنها نامزدهای حزب مردم را وارد کار نمود و فردای آن روز(14 مرداد 1346)نـتایج انـتخابات بـه این ترتیب اعلام شد:از سی کرسی سناتورهای انتخابی،23 نفر از حزب ایران نوین و 4 نفر از حزب مـردم و در مجلس شورای ملی 180 نفر از حزب ایران نوین،29 نفر از حزب مردم و 5 نفر از حزب پان ایـرانیست.اما این نتیجه کـافی نـبود چون به دنبال اعلان نتایج انتخابات،خسروانی دبیرکل حزب در یک مصاحبه مطبوعاتی در 16 مرداد 46 عبد الرضا انصاری وزیر کشور را دخالت در امر انتخابات آن هم به نفع حزب مردم متهم کرد و در اثر این اتـهام روابط خسروانی با انصاری رو به تیرگی رفت و حتی در هیئت وزیران کار به زدوخورد کشیده شد.
نتایج انتخابات دوره بیست و دوم مجلس شورای ملی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار داشت.یکی از این عوامل کـه تـأثیر چشمگیری نیز در ماهیت انتخابات و مجلس شورای ملی داشت،سیاست خارجی خاصه در رابطه با آمریکا بود.بدون شک حزبی که از ابتدا با تمایل و حمایتهای آمریکا تأسیس و ترقی نموده بود و اکثریت را بـه دسـت داشت،انتخابات را هم تحت تأثیر همان حمایتها برگزار مینمود.طی گزارشی که ساواک از سخنان حسن کشتکار تهیه کرده بود قرار بود که در جریان انتخابات مجلس شورای ملی خسروانی و طـرفداران او هـمکاری بیشتری با حزب مردم داشته باشند«ولی جناح طرفدار دیپلماسی آمریکا در حزب با این نظر شدیدا مخالف بود و حتی مایل نبودهاند سی کرسی فعلی[را]هم به حزب مردم بدهند...».91
درگیری آمـریکا در جـنگ ویـتنام باعث شد تا نیروهای مـتخصص فـنی-اطـلاعاتی و نیز ارسال تسلیحات به ایران رو به کاهش رود و حتی برای مدت کوتاهی در 1345 فروش تجهیزات نظامی به ایران متوقف شد و از طرفی شاه کـه اشـتهای سـیریناپذیری در تهیه تسلیحات نظامی داشت در صدد برآمد تا قـرارداد یـک صد و ده میلیون دلاری خود را با اتحاد جماهیر شوروی به امضا برساند و این مطلب را هویدا در بهمن 1345 اعلام نمود.92اما ایـن قـرارداد سـیاستمداران آمریکایی را ناخشنود نمود.
روزنامه اطلاعات در 23 فروردین 1346 نوشت:«...نک نامارا وزیـر دفاع آمریکا اعلام کرد که به علت پیشرفتهای شایان توجه اقتصادی ایران کمک بلاعوض آمریکا به ایران قـطع مـیگردد...از دو سـال دیگر ایران باید برای کلیه وسایل نظامی که از آمریکا دریافت مـیدارد پول بـدهد...»93پیرو این اتفاقات حکومت پهلوی در صدد جلب رضایت آمریکا برآمد.طبق گفته عبد اللّه والا مدیر مجله تـهران مـصور«شـاهنشاه آریامهر به این جهت انتخابات مجلس شورای ملی را در اختیار کارگردانان حزب ایـران نـوین قـرار داده که با راضی ساختن جناح سیاسی جدیدی که در حزب مذکور به وجود آمده و در پشـت پردهـ از طـرف سازمان(سیا)حمایت میشود زمینه را برای جلب نظر مقامات آمریکایی در مسافرت به آن کشور فـراهم سـازند...».94
به موازات این اتفاقات در عرصه سیاست خارجی و تأثیر آن در فعالیتهای داخلی اتفاق دیگری نـیز رخ داد کـه کـارگردانان حزب ایران نوین را هرچه بیشتر تشویق کرد تا نظر آمریکاییها را جلب نمایند و آن جنگ اسـرائیل بـا مصر و به طور کلی اعراب بود.ساواک در یک گزارش،اظهارات ابراهیم هاشمی،نـامزد انـتخاباتی حـزب مردم را اینگونه نقل میکند:«قرار بود سهمیه حزب مردم در انتخابات این دوره کمتر از 80 نفر نباشد و ایـن مـطلب حتی در روزنامهها نیز منعکس گردید ولی بعد از جنگ بین اسرائیل و اعراب و مبارزهای کـه بـین دولت آمـریکا و حکومت مصر درگرفت کفهء ترازوی طرفداری آمریکا را در ایران سنگینتر نمود...»95چون در کشمکشهای سیاست خارجی بـین ایـران و مـصر،آمریکا مصریها را حمایت مینمود اما با وضع موجود که مصر با اسـرائیل درگـیر جنگ شده بود منافع آمریکا دیگر حمایت از مصر را اقتضا نمیکرد و این سیاست طرفداران آمریکا را تشویق بـه حـمایت و تأیید بیشتر آمریکا مینمود و بر اساس این اصل«به حزب ایران نـوین کـه به طرفداری از سیاست آمریکا مشهور شده امـکان داده شـده اسـت آزادی بیشتری در جریان انتخابات به دست آورد...»96.
3)عکس العـملها و پیـآمدهای انتخابات
نحوه فعالیتهای انتخاباتی حزب ایران نوین تقریبا از همان ابتدا در میان مردم عـکسالعلمها و نـارضایتیهای شدیدی را به همراه داشت؛زیـرا مـردم نه بـه حـزب ایـمان و توجه داشتند و نه از کاندیداها و نمایندگان حـزبی خـیری دیده بودند.به همین علت با نمایندگان و فرمانداران همراهی نمیکردند تا جـایی کـه اجاره کردن یک خانه برای تـأسیس شعبه حزب نمایندگان را دچـار مـشکل میساخت و آنها مجبور میشدند بـه فـرمانداران مراجعه کنند97و از طرفی هم دخالت فرمانداران در این امر مردم را بیشتر نسبت به حـزب بـدبین مینمود.به نحوی که شـعبه حـزب را سـازمانی وابسته به دولت تـلقی مـیکردند98که البته جیزی بـهجز ایـن هم نبود.با آغاز زمان انتخابات بدبینی و اعتراض مردم نسبت به انتخابات بیشتر نـمایان مـیشد به طوری که آن را نوعی مـسخرهبازی و فـرمایشی میدانستند و بـر ایـن عـقیده بودند که«کار انـتخابات از مدتها قبل تمام شده واسامی نمایندگانی که از مجلس سر در خواهند آورد قبلا مشخص و از طرف سازمان امـنیت و سـایر دستگاهها تأیید گردیده است و دیگر شـرکت تـودههای مـردم در ایـن کـار جز فریب و دغـلکاری چـیزی دیگری نخواهد بود...»99به طور کلی باید گفت که عامه مردم به انتخابات از منظر بیاعتمادی و بـیاعتنایی تـوأم بـا تمسخر نگاه میکردند.اعتراض به این انـتخابات کـه تـقریبا هـیچ پشـتوانه مـردمی نداشت به حدی بود که حتی یکی از کارمندان جزء شهرداری که خود او یک از 70 نفر نویسنده آرا در کارتهای انتخاباتی بود به عنوان معترض میگوید:«...پدر سوختهها مرتبا از رادیو و جراید اعـلام کردند که انتخابات آزاد است و دولت کوچکترین دخالتی در این امر ندارد ولی ما عملا دیدیم که آرای مردم تأثیری در سرنوشت وکلا ندارد و خودشان هرکس را که خواستند انتخاب کردند با اینکه به من خیلی سـفارش کـردهاند که موضوع نوشتن آرا به کسی نگویم اما برای آنکه آنها را رسوا نمایم و ادعای بیموردشان را برملا کنم موضوع دسیسهبازی در انتخابات را برای آگاهی مردم ایران بازگو خواهم نمود.»100البته این اعـتراضها فـقط در میان مردم نبود بلکه بعضی از اعضای حزب نیز به انتخابات معترض بودند.این معترضین دو گروه بودند.عدهای معترض بودند که با توجه بـه مـشاغل مهمی که داشتند چرا بـه عـنوان نامزد حزب برای حضور در مجلس معرفی نشدهاند و تهدید میکردند که از حزب کنارهگیری میکنند101و عدهای دیگر-که تعدادشان هم کم نبود -از کارگزاران حزب و انتخابات بـودند.بـه عقیده اینان«حزب ایـران نـوین خیانت کرد،حزب بالاخره خودش را فروخت و انتخابات را به لجن کشید»102این عده وقتی از انتخابات سخن میگفتند به تندی به وضع انتخابات و اولیای حزب بد میگفتند و انتخابات را مظهر کامل دخالت دولتـ و دهـنکجی به افکار عمومی برمیشمردند.103و آن را در تاریخ بینظیر میدانستند:«...سرهنگ منصوری گفت:از چهار صد هزار نفر اهالی تبریز حزب ما فقط توانسته بود 5 هزار کارت جمعآوری کند که آن هم به زور و تهدید عـلنی کـارگران به اخـراج از کارگاهها؛خود به چشم خود میدیدم که همان کارگران علنا فریاد میزدند و از دولت انتقاد میکردند،این چه انـتخاباتی است؟چرا باید با تهدید ما به گرسنگی کارتهای ما را از دستمان بگیرند...»104
بـا پایـان یـافتن انتخابات و در حالی که هنوز زمانی از پایان آن نمیگذشت وعده وعیدها به فراموشی سپرده شد و فعالیتهای حزب به تـعطیلی گـرایید و حتما خانههای اجارهای شعب حزب نیز به صاحبانشان عودت داده شد و تابلوهای سـر در آن بـه انـبارهای فرمانداریها منتقل گردید که تا روزی دیگر و انتخاباتی دیگر مورد استفاده قرار گیرد:«فعالیتهای حـزب ایران نوین پس از اختتام انتخابات مجلسین به طور محسوس کاهش یافته،ضمنا شعب ایـن حزب در بعضی از شهرستانها بـه صـورت نیمه تعطیل درآمده است.»،105پس از انتخابات هم مجلس کار زیادی برای انجام دادن نداشت.چون لوایح قبل از تصویب در صحن مجلس ابتدا در کمیته مرکزی حزب مورد تصویب قرار میگرفت.«...غالب لوایح دولت عملا بـدون بحث از مجلس میگذرد و با آنکه لوایح در فراکسیون پارلمانی حزب مطرح میگردد ولی اصولا بحث در این مورد نیز بیفایده بوده چنانچه سؤالی بشود،چنین عنوان خواهد گردید که این لوایح را قبلا کمیته مـرکزی تـصویب نموده است.»106
منابع:
(1)-مدیر شانهچی،محسن،احزاب سیاسی ایران،تهران،رسا،1375 ش.
(2)-صارمی شهاب،اصغر،احزاب دولتی و نقش آنهادر تاریخ معاصر ایران،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1378 ش.
(3)-سند ساواک 585-300/الف-22/6/1345.
(4)-حزب ایـران نـوین به روایت اسناد ساواک،ج 1،ص 35.
(5)-ماده 31،اساسنامه کانون مترقی صراحت دارد که:کانون مترقی غیر انتقاعی بوده و در امور سیاسی دخالتی نخواهد داشت.
(6)-حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک،ج 1،صص 85-86.
(7)-هـمان،ص 62.
(8)-فـردوست،حسین،ظهور و سقوط سلطنت پهلوی-خاطرات ارتشبد حسین فردوست،ج 1،تهران،اطلاعات،چ 13، 1380 ش.
(9)-سرهنگ گراتیان یاتسویچ از اعضای سازمان سیا و رئیس این سازمان در ایران بود که از 1341 ش به عنوان وزیرمختار سفارت آمریکا فـعال بـود.او در نـخستوزیر کردن حسنعلی منصور نقش مـهمی را ایـفا کـرد تا جایی که ساواک در گزارشی از قول سناتور سید جلال الدین تهرانی در 13/11/42 مینویسد:«...وزیرمختار سفارت آمریکا[یاتسویچ]که از مستأجرین حسنعلی منصور دبیرکل حزب ایـران نـوین اسـت و با او سر و سری دارد علنا گفته است که مـن مـنصور را به نخستوزیری خواهم رساند همانطور که دکتر علی امینی را نخستوزیر کردم».
(10)-شهبازی،عبد اللّه،ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،جـستارهایی در تـاریخ مـعاصر ایران،ج 2،تهران،اطلاعات،چ پانزدهم،1382 ش.
(11)-همان،ص 362.
(12)-حزب ایران نوین بـه روایت اسناد،ج 1،ص 159.
(13)-همان،ص 329.
(14)-سند ساواک،9088/326-15/11/43.
(15)-همان،11028/326-5/12/43.
(16)-همان،17916/20 هـ 5-11/6/46.
(17)-همان،20297/20 هـ 5-10/7/46.
(18)-همان،18174/20 هـ 5-23/6/46.
(19)-همان،20297/20 هـ 5-10/7/46.
(20)-همان،گزارش بخش 321 در تـاریخ 16/11/46.
(21)-روزنـامهء نـدای ایران نوین،شماره 641-41/2/46،ص 1.
(22)-سند ساواک،279-300/الف-21/3/45.
(23)-هما،283-300/الف-22/3/45.
(24)-صارمی شهاب،همان،ص 96.
(25)-روزنامه نـدای ایـران نوین،شماره 644-19/2/46،ص 1.
(26)-سند ساواک،28062/هـ 4-11/11/45.
(27)-همان،5014/321-12/1/46.
(28)-اختریان،محمد،نقش امیر عباس هویدا در تحولات سیاسی-اجتاعی ایـران،ص 86.
(29)-صـامی شـهاب،اصغر،همان،ص 97.
(30)-سند ساواک،857/20/7/م-1/3/46.
(31)-همان،903-300/الف-1/9/45.
(32)-همان،945-300/الف-14/9/45.
(33)-عاقلی،باقر،روزشمار تاریخ ایران،ج 2،تـهران،گـفتار،چ دوم،1372 ش.
(34)-سـند ساواک،2921/20 هـ 5-14/1/46.
(35)-همان 374-300 الف-12/4/45.
(36)-گزارش خبری شماره 5654 ساواک در تاریخ17/10/45.
(37)-سند ساواک 29357/هـ 4-30/11/45.
(38)-گزارش رسیده بـه بـخش 323 در تـاریخ 26/11/45.
(39)-روزنامهء ندای ایران نوین،شماره 927-24/1/46،ص 1.
(40)-همان،شماره 630-29/11/46،ص 1.
(41)-همان،28069/هـ 4-12/11/45.
(42)-همان،28069/هـ 4-12/11/45.
(43)-همان،28332/20/7/م-18/4511.
(44)-روزنامهء نـدای ایـران،شماره 671-31/3/46،ص 3.
(45)-روزنامهء ندای ایران نوین،شماره 653-1/3/46،صص 1 و 5.
(46)-همان،شماره 628-27/1/46،صفحه آخر.
(47)-سند سـاواک،548-300/الف-15/6/45.
(48)-هـمان،28066/الف-11/11/45.
(49)-هـمان،30785/هـ 4-7/12/45.
(50)-همان،28066/الف-11/11/45.
(51)-همان،945-300/الف 14/9/1345.
(52)-همان،27185/20 هـ/5-6/11/1345.
(53)-همان،39358/20 هـ 4-15/12/46.
(54)-همان،13392/هـ 5-5/5/1346.
(55)-همان،12798/20 هـ 6/و-4/5/46.
(56)-دستور العمل صـادره از طـرف دبیرکل حزب.
(57)-سند سا واک 27293/20 هـ/5-17/11/45.
(58)-همان،7892/20 هـ 5-18/3/26.
(59)-همان،28970/20 هـ/5-26/11/45.
(60)-همان،7892/20 هـ 5-18/3/46.
(61)-همان،9315/20/7/م-30/3/46.
(62)-هـمان،1492-11/3/46.
(63)-گـزارش شـماره 1509-11/3/46 ساواک
(64)-سند ساواک 4736/20 هـ 4-28/3/46.
(65)-روزنامهء ندای ایران نوین،شماره 682-20/4/46،صص 1 و 6.
(66)-همان.
(67)-سند ساواک 12557/20 هـ 5-22/4/46.
(68)-هـمان،7892/20 هــ 5-18/3/46.
(69)-همان،12437/20 هـ 5-14/7/46.
(70)-گزارش شماره 3096-27/4/46.
(71)-گزارش سیده از بخش 321 در تاریخ 29/4/46.
(72)-همان،9500/20/7/م-28/4/46.
(73)-همان،12759/20 هـ 6-31/4/46.
(74)-گـزارش رسـیده از بـخش 321 در تاریخ 29/4/46.
(75)-گزارش ارسالی به بخش 321 در تاریخ 2/5/46.
(76)-سند ساواک 9505/20/7/م-28/4/46.
(77)-همان.
(78)-گزارش ارسالی به بخش 321 در تاریخ 2/5/46.
(79)-سـند سـاواک،9551/20/7/م-2/5/46.
(80)-گـزارش بخش 321 در تاریخ 29/4/46.
(81)-گزارش ارسالی به 321 بخش تاریخ 2/5/46.
(82)-سند ساواک 14742/20 هـ 4-15/5/46.
(83)-گزارش رسـیده از بـخش 321 در تاریخ 29/4/46.
(84)-سند ساواک،17458/20 هـ 6-29/5/46.
(85)-همان،17458/20 هـ 6-29/5/46.
(86)-همان.
(87)-همان.
(88)-همان،16277/20/7/م-24/5/46.
(89)-همان.
(90)-همان،17458/20 هـ 6-29/5/46.
(91)-همان،17916/20 هـ 5-11/6/46.
(92)-از غندی،عـلیرضا،روابـط خارجی«دولت دستنشانده»1357-1320،تهران،قومس،1376،ص 278.
(93)-سفری،محمد علی،قلم و سیاست،ج 3 تهران،نـامک،1377،ص 176.
(94)-سـند ساوا،17814/20 هـ 5-4/6/46.
(95)-سند ساواک،13638/20 هـ 5-15/5/46.
(96)-همان.
(97)-هـمان،27296/20/هــ 5-18/11/45.
(98)-هـمان،3102/20 هـ 5-29/1/46.
(99)-همان،12746/20 هـ 6-29/4/46.
(100)-همان،16635/20 هـ 4-23/5/46.
(101)-همان،7756/20 هــ 5-8/3/46.
(102)-هـمان،8395/324-12/5/46.
(103)-همان،13689/20 هـ 5-17/5/46.
(104)-همان،20535/20 هـ 4-3/7/46.
(105)-گزارش 30/4/46 ساواک.
(106)-سند ساواک 24747/20 هـ 5-15/9/46.
فصلنامه مطالعات تاریخی ، شماره 3 ، تابستان 1383 صفحه 239 تا 265