13 تیر 1393
سخنرانی آیت الله گلپایگانی
سخنرانى آقاى گلپایگانى1
بسماله الرحمن الرحیم
اذن للذین یقاتلون
پیغمبر اکرم فرمود وضعالاسلام قریبا و سیعود قریبا و طوبى للغربا مفسّرین در شأن نزول آیه دو احتمال دادهاند یکى مهاجرت مسلمین به حبشه و دومى هجرت خود پیغمبر. طبرى در مجمعالبیان مىفرماید همه روزه مشرکین به مسلمانان اذیت مىکردند ولى حضرت امیر مىفرمود امروز هم اسلام همین طور شده مردم را از یاد خودشان خارج مىکنند بلى امروز دنیاى مادى در نظر مردم ترقى کرده و قهرا معنویات از نظر آنها ساقط شده و مردم به امور مادى توجه کردهاند و به اشخاصى که مادیتشان زیاده و ترقى دارد پیروى مىکنند و فعلاً این طور شده است. در تمام ممالک اسلامى احکام قرآن دستخوش کفار شده است معنى این حرف این است که چون مادیت ترقى کرده است و وسائل مردم مادى ترقى کرده است و آنها این اشخاص را و وسائل را خیلى دارند و...و آنهایى که در اقلیت هستند آنها را از بین مىبرند و هر روز یکى از احکام الهى به توپ بسته مىشود اگر کسى هم بگوید پروردگار ما خداست یا باید حبس کنند یا تبعید نمایند و در خانهها را مىبندند که چرا خدا مىگوئید ـ اناللّه (الخ) و من نمىدانم شما به من تسلیت بگوئید و یا ما به شما تسلیت بگوئیم و یا همهمان به امام زمان تسلیت بگوئیم و همه به پیغمبر خدا تسلیت بگوئیم مىدانید امام زمان در چه حالى است آن حضرت همان طورى که براى امام حسین گریه مىکند و مىفرماید صبح و شام براى تو جد بزرگوار گریه مىکنم بر حسب قاعده براى قرآن هم همانطور گریه مىکنند و ما باید آنها را تسلیت عرض کنیم و باید امام زمان را تسلیت عرض کنیم از مصیبتهاى زیادى که براى اشخاص خداپرست وارد شده و از این مردمان مادى همه مصیبتزده هستند چون امام زمان بیشتر عهدهدار حفظ قرآن است الآن ممکن است عرض کرد که قلبش محزون است مانند تمام مسلمانان باید به او تسلیت عرض کرد و از او استمداد بجوئیم تا بتوانیم موفق باشیم و عمل به وظیفه نمائیم والاّ بر همه واضح است که دنیاى مادى جلو افتاده و روحیات عقب رفته و کسى تقویت فضائل اخلاقى را نمىکند تقویت خداپرستى و تقویت اسلام و مذهب شیعه را نمىکند بلکه به مقام تضعیف درآمدهاند و اعمالى که مرتکب مىشوند نوعا نافع نیست و براى امور معنوى مضر است و نوع مردم را از آخرت و خدا منصرف کرده است و لازمهاش این است که اغلب امور دینى از بین رفته قطع نظر از اینکه با رفتن اینها آخرت مىرود دنیاى مردم هم مىرود و اگر تقوى نباشد در دنیا هیچ چیز نمىشود و اگر عدل نباشد در دنیا هیچ چیز نیست. بالعدل قامت الدنیا روحانیت جماعتى است که مهیا شدهاند مردم را به فضائل اخلاقى دعوت کنند و قهرا اگر کسى به این مقام برآید و مهیاى تبلیغ حقیقت بشود و اگر کسى از نظر عقلانى نگاه کند و اگر عقل داشته باشد از این جمعیت حمایت خواهد کرد زیرا آنها بهترین جمعیت است براى استقلال مملکت و اینهایى که حمایت نمىکنند یا نمىفهمند و یا تابع مردم کفار و دنیاپرست شدهاند که عوض تقویت اگر کسى گوشزد ضرر کند این طور معامله مىکنند و معنىاش این است که طبیب را باید توهین کرد از این جهت که درک مرض کرده و از خوردن دارو خوددارى کرد زیرا که تلخ است و خوراک مضر را خورد زیرا هوس نمىگذارد الآن مردم در این مملکت و در تمامى ممالک اسلامى به طرف دنیا رفته و از نظر معنویات به عکس آن دست کشیدهاند و باید فکر کرد که از فرهنگ شده؟ چون ما نظر مىکنیم به دیگران و مىخواهیم تقلید از آنها بکنیم و در نتیجه امور دینى از بین مىرود و اهل دنیا معمولاً دینشان تشریفاتى شده و احکامى که مشتمل حقوق و سیاست و تشریفات خشک باشند عمل مىکنند مثل جشن ولادت على علیهالسلام ولى در مقام عمل به سایر قوانین اسلام خبرى نیست اشخاصى که در این مملکت دعواى دینى تشریفاتى انتظار دارند که ما هم به آنها تشریفاتى باشیم حالا که به ما مصیبت وارد شده و حالا که شکست مىخوریم نباید ساکت شویم و حالا مکلف هستیم طبق اسلام رفتار کنیم و اگر یک ناحیه شکست خورد دیگران شکست نخورد عرض کردم اسلام غریب شده است و فقط طلاب مجهز شدهاند که مطالب دینى را ضبط کنند و به مردم برسانند. حالا هم مثل سابق دامن به کمر بزنید از قرآن حمایت کنید و امروز تشخیص داده شده محافظ اسلام فقط شماها هستید که از دین حمایت مىکنید و آنهایى که واسطه مابین امام و قرآن و اسلام هستند اینها هستند و اگر یکى از آنها شکست خورد نباید به کلى دست از کار برداشت تا آثار معنوى از بین برود و باز آن قدر که ممکن است آقایان باید حفظ کنند و این فرصت حساس را از دست ندهند و ما براى این حادثه و مصیبت وظیفه داریم الا اینکه بر حسب وظیفه باید عمل کنید و حالا جبران مثل مجاهده نیست بلکه جبران با اقدام است و هیچ یک از آقایان را نباید سوءظن پیدا کرد و نمىشود گفت که ساکت است و نباید به کسى توهین کرد. چون جنبه شخصى ندارد بلکه توهین به یک مجتهد توهین بر همه است و حبس یکى حبس کردن همه است و هدف همه ما مشترک است نهایت در تشخیص وظیفه متفاوت هستیم و مثل ما مثل یک قشون است که قلب دارد یمین دارد و یسار دارد میمنه یک وظیفه دارد میسره یک وظیفه دارد و قلب یک وظیفه دارد چنانچه از اول هم همین بوده و نمىشود یک مجتهد به فتواى مجتهد دیگرى عمل کند یا فضلا بفتواى جاهل عمل کنند مطلب معلوم است که حفظ قرآن واجب است و حفظ اسلام لازم از این جهت آقایان حیثیت عمل را به او واگذار کنند و تکلیف هم تعیین نکنند و اگر خودشان اقدام کنند اى بسا از دوستى، دشمنى تولید کنند و در جنات الخلود مطالعه مىکردم دیدم که سبب شهادت زینالعابدین علیهالسلام را دوستان کردهاند فرض آن از کثرت علاقه شد گفت و حضرترا معرفى نمود و باعث مرگ آن حضرت شد مقصود این است که متوجه باشید یک کار شما نتیجه عکس ندهد و جورى شود ترویج شما تخریب نباشد باید همه کار را عقلائى انجام داد بنده با اینکه محصور بودم معذلک اقدام کردم براى جلوگیرى از روزنامهها چنانچه عرض کردم جهت مادیت جورى کرده مددى براى ما باقى نمانده است زیرا منظور از جراید نشر عقاید مردم است ولى جرائد در عوض شروع از بى عفتىها مىکند شما عکسها را ملاحظه کنید که در این جراید نشر مىشود علاوه قلمهاى مسموم [نامفهوم] او یکى از وسائل تخریبى اسلام این جرائد است و آنهایى است که باعث عدم استقلال مملکت است اگر اینها دین داشته باشند اینطور نمىکنند این نوشته هم باعث بى دینى هستند و هکذا اگر در فرهنگ و دانشگاه دین بود این قدر بى عفتى تولید نمىشد در اثر بىدینى مردم یک مملکت توده[اى] مىشود و با استقلال مملکت مىجنگد شاید یادتان باشد که تلفات چه اعدامها و چه ناراحتیها تولید شد اینهاست که باعث شد که در دنیا و در آخرت از بین رفت و این جراید عوض تسلیت به جامعه روحانیت بر مىدارند با قلمهاى مسموم تعدى مىکنند اگر دست صاحب شریعت باز بود متوقع تکفیر بودند این قدر جسارت به دین و روحانیت کردهاند و هکذا وکلاء در مجلس جسارتها مىکنند و وزراء همین طور و دیگران همین طور و ما هیچ توقع نداشتیم که اینجور باشد امروز خدا گفتن توهین دارد باید صبر کرد همین طور که مىبینى پیغمبر صبر مىکرد این یک مطلب بود که جبران به عهده آقایان بگذارید تا آنها به اندازه وظیفه عمل کنند. پریشب که وزیر دربار آمدند بنده مطالبى متذکر شدم و آنها هم یادداشت کردند اقدام دیگر اینکه تلگرافى فرستادم اگر چه احتمال مىرود تلگراف به دست آنها نرسیده است ولى اینها براى این است که مصادر امور متنبه باشند که با هم هدف مشترک داریم و تلگراف جنبه اشارات به امور فعلى داشت که در این مملکت انجام مىگیرد و براى مراجعت آنها هم تأکید کردم و راه عقلانى همین است نه راه مجاهدت دستهبندى و... آن راهها صلاح نیست و من حاضرم هر یک از آقایان رویه علقائى پیشنهاد کردهاند قبول کنند ولى نحوه دیگر باعث اتلاف نفوس و جرئت بىشرمان است و هرگز عقلائى نیست و من خوش ندارم کارى را که عقلائى نیست انجام دهم و الحمدللّه هر یک از آقایان به قدر قوه عمل کرده و مىکنند به طورى که عرض کردم نباید آقایان به وظیفه دیگران عمل کنند ولو مجتهد در فتوا استقلال دارد. مطلب دیگر حالا که این حوادث واقع شده است هدف اصلى را چطور باید انجام داد زیرا هم این موضوعات مقدمه حفظ دین است و حتى قتل امام حسین (ع) مقدمه حفظ دین است و باید دین را حفظ کرد اینجا آقایان طلاب یک وظیفه دارند و آن اینست که حوزه را منظم کنند منظورم از تنظیم مانند تنظیم امور خارجى نیست بلکه تنظیم مثل تنظیم پیغمبر نه مثل تنظیم امور خارجى و آن این است که همه افراد مساوى باید باشند و خون مردم مسلمان محفوظ باشد و توهین به یکدیگر حرام و غیبت به یکدیگر حرام شود و توهین و غیبت هم خلاف قرآن است اینها را انجام ندهید و کارهاى ناشایسته را انجام ندهید2 متوجه آیه شریفه باشید ثم کان عاقبة الذین اساؤ السؤان کذبوا بایات اللّه3 بعضى از گناهان است منجر مىشود به تکذیب خدا و آیات خدا و باید مواظب باشیم ممکن است این توهینات این غیبتها باعث سلب اعتقاد از امام زمان هم بشود و همیشه تقوى داشته باشید چون وظیفه ما است که حیثیت خود را حفظ کنیم و حمایت ما از قرآن همین است که قرآن بخوانیم و حمایت ما فعلاً نیشتر زدن نیست به در منزل بیائید و مرا به جهاد دعوت کنید بلکه [ناخوانا ]با درس و بحث و استدلال است الآن که وسیله مىخواهند اعتقادات... [نامفهوم ]و حالا باید حوزه را تنظیم کنیم آن قدر که مىتوانیم به شما کمک کنیم و آن قدر هم که شما مىتوانید به من کمک کنید و من حتىالمقدور در فکر امورات دنیوى و اخلاقى شما هم هستم و حتى در آن مدرسه طلاب را امتحان مىکنند و به اخلاقشان مواظب هستند و تشویق مىکنیم و در راه دوستى، دشمنى ننمائید و الآن باید حوزه را نگهداریم و باید افراد مجاهد را نگهداشت و این حوزه خیلى اهمیت دارد انشاءاللّه امیدوارم که در مقام اقدام بیائیم بلکه حوادث جبران شود و اما مسلمانها که فکر کمک دارند وظیفه آنها اینست که کمک به کفار نکنند و آیات قرآن را در مقابل توپ قرار داده و با بمب منفجر نکنند. باید به آنها کمک نکنند و کمک آنها این است که دختران خود را براى بىعفتى به مدرسه نفرستند اى مسلمانان شما اگر فکر اقدام دارید کمک به کفار نکنید اگر بیائیم در خانهات ورقهاى قماربازى خواهیم دید شیشههاى شراب پیدا مىکنیم اگر به فکر اقدام هستى ربا نخور و بىانصافى نکن چرا عالم بیچاره را مورد تهمت قرار دادهاى مگر آن کسیکه تبعید کردند روى چه بود مگر براى خدا تبعید نشده و اگر تو هم خداپرستى بلندگویت را منتقل به موسیقى کرده و بگو چه [ناخوانا] در جشن عروسى دخترها مىکشند اینها تیرباران کردن قرآن است ولى شما انجام مىدهید و این حال در فکر اقدام هستى و اگر چه مىدانم نماز مىخوانى و حج مىکنى اما نادان هستى و نمىفهمى چه کنى آن وظیفه را یاد بگیرى بعد به مردم اعتراض کن شما وظیفه4 دارید که از قرآن حمایت کنید و از قماربازى و شرابخوارى و رباخوارى پرهیز کنید گناه آدم را بدبخت مىکند شما براى من تکلیف معین نکنید توبه بکنید این ظیفه شما است که باید به کفار کمک نکنید و خدا مىداند اگر شما کمک نمىکردید آنها نمىکردند و جائى که مدرسه دخترانه است اى مسلمانان دخترها را نگذارند [نامفهوم] و آنجا که سینما است اگر مسلمانان نروند تعطیل مىشود اگر مسلمانها نروند شرابخانه تعطیل مىشود در روایت آمده است جهاد مسلمان در آخرالزمان عمل بقرآن [و ]باحکام است جهاد [نامفهوم ]کنید و دین را تقویت نمائید و اگر هم مسلمانها عمل مىکردند کسى نمىتوانست این کارها را عمل نماید تمام این کارها از سستى شماست و از سستى تمام مسلمانها است [نامفهوم] تو که خودت به قرآن عمل نمىکنى دیگران هم... شما هستند و پریشب اعتراض کردم به وزیر دربار جواب داد که مسلمانان سست عقیده هستند و عمل نمىکنند و به دیگران هم مثل شما هستند، و براى دیگران هم زمینه فراهم مىشود. پس سستى اعتقاد به شما مسلم است و باید شما مسلمانها اول گناه نکنید تا زمینه براى دیگران فراهم نشود وظیفه مسلمان این است که در دین خود محکمتر باشند چنانکه مادىپرستان به مادیت خود ارتقاء مىدهند شما باید به اولاد خود تربیت بدهید تا دیگران آنها را بىدین نکنند این وظیفه شما مسلمانهاست. خداوند به شما توفیق بدهد من این حرفها را تذکر مىدهم از باب نصیحت مىگویم و منظورم بد گفتن نیست چنانچه به دولت هم هر چه مىگویم تذکرات و نصیحت است و من مملکت را براى حفظ دین مىخواهم و صلاح دین را به ایشان مىگویم و نصیحت مىکنم آنها را که با دین مردم بازى نکنند چنانکه به شما هم نصیحت مىکنم به احکام دین عمل کنید و احکام اسلام را طورى قرار دهید که زمان پیغمبر اکرم بود و ما انشاءاللّه به اندازهاى که قدرت داریم اقدام مىکنیم و اگر یک وقت تشخیص داده شد که به شما تذکر داده شود تذکر مىدهم کار باید عقلائى انجام گیرد کار غیر عقلائى ضرر دارد و حتما به کسى که تبعید شده است ضرر دارد. انشاءاللّه هم توبه کنند و تابع هوا و هوس نشود و هم خواهش مىکنم از امروز به بعد کارى نکنند که خدا راضى نیست اگر چه بیشتر از این باید صحبت شود ولى خسته شدم کافى است. اللهم انا نشکوا الیک فقد نبیّنا اقدام گردیده.... 7/9/43
1ـ همانطور که ملاحظه مىفرمائید، عوامل ساواک سخنرانى 30/8/43 آیتاللّه گلپایگانى را احتمالاً از نوار استخراج کردهاند. بدیهى است متن مذکور از جهات مختلف نارسا و سر و پا شکسته و از غلطهاى املائى و جملات نامفهوم برخوردار است، با این وصف برخى واقعیات سخنان ایشان را (مطابق آنچه در سند 18641/20 الف تاریخ 1/9/43 نیز آمده است) واژگونه گزارش کردهاند.
2ـ اصل : نکنید.
3ـ سوره دوم، آیه 10.
4ـ اصل : وظیفه را که به قرآن...