14 اسفند 1399
در جریان همایش واکاوی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ بررسی شد:
بحران روایت از کودتای رضاخان
اشاره:
در یکصدمین سالگرد کودتای سوم اسفند۱۲۹۹، به همت پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همایش نیمروزه «پس از یک قرن؛ واکاوی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹» با حضور و سخنرانی اساتید برجسته، صبح امروز یکشنبه مورخ ۳ اسفندماه ۹۹، به صورت مجازی و پخش از طریق ادوبی کانکت برگزار شد. در ادامه متن سخنرانی دکتر یقوب توکلی را با هم میخوانیم:
*******
دکتر یعقوب توکلی با اشاره به این مطلب که جریان انقلاب اسلامی فاقد یک جریان تاریخنگاری منسجم و سازمانیافته است گفت: پهلویها و طرفداران آنها به شکلی جدی به تاریخ توجه کردند، میبینیم که محمدرضا پهلوی در اوج بیماری و در دوران جابهجاییها و آوارگیهای متعدد به کمک آقای شجاعالدین شفا و سید حسین نصر، کتاب «پاسخ به تاریخ» را مینویسد و در ماههای اول انقلاب، اولین کتابی است که به امضای پهلویها منتشر شد. پس از آن پهلویها به شکلی مستمر شروع به خاطرهنویسی کردند. درست است که هریک از آنها تلاش میکردند خود را از واقعهای که روی داده بود مبرا بدانند، ولی همه اینها در مورد فاجعه بودن وقوع انقلاب اسلامی وحدت نظر داشتند. البته هر یک از اینها به دنبال مقصر یابی برای وقوع انقلاب بودند، ولی هیچکدام متعرض شخص شاه یا رضاخان نشدند، بلکه فضائی را ترسیم کردند که از دل آن، محمدرضا و خصوصاً رضاخان قهرمان بیرون آمدند.
موضوع دیگری هم که در کشور اتفاق افتاد این بود که در خلاء تاریخنگاری انقلاب اسلامی دهه ۶۰ و ۷۰ و حضور جریان تاریخنگاری پهلویها ـ اعم از چپها و ملیگراها ـ بسیاری از آثار و نوشتههای دوره پهلوی منتشر میشوند. از جمله کتابهایی که در تعظیم و تکریم رضاخان نوشته شدند، میتوان به کتاب «رضاشاه کبیر» نوشته الول ساتن اشاره کرد و نیز کتابهای اشخاصی که خاطرات خود را از دوره پهلوی نوشتهاند، اما هیچگاه اجازه انتشار اثرشان را پیدا نکردند. لذا به اعتقاد من، عصر پهلوی عصر انسداد تاریخی ماست.
طیفی از روزنامهنویسان عصر پهلوی که بین موافقان و مخالفان حکومت در تردد بودند، در دهههای ۶۰ و ۷۰ فرصت پیدا کردند و حجم وسیعی از آثار را نوشتند . با نگاهی به تاریخنگاری دانشگاهی پس از انقلاب درمییابیم که این نوع تاریخنگاری در تداوم تاریخنگاری قبل از انقلاب شکل گرفت و تحول جدیای در این فضا صورت نگرفت و به لحاظ تاریخی کاملاً به آن تفکر وفادار بود. این رویکرد به شدت بر نظام آموزش دانشگاهی ما حاکم شد. در دورهای که ما خودمان دانشجو بودیم، برخی از اساتید، به شدت طرفدار رضاخان بودند و وقوع کودتا توسط انگلستان را براساس اسناد وزارت خارجه انگلستان به شدت نقد میکردند، در حالی که خودشان میدانستند که اسناد وزارت خارجه انگلستان به تنهائی مبین تمام سیاست خارجی انگلستان نیست، چون سیاست خارجی انگلستان در ایران را چندین جریان پی میگرفتند که فقط یکی از آنها وزارت خارجه انگلستان بود. (وزارت دفاع، نیروی دریایی انگلستان، سازمان امآی۶، حتی روزنامه تایمز، بانک شاهنشاهی، شرکت نفت، مؤسسات تاریخنگاری انگلیسی).
جریان تاریخنگاری دانشگاهی ما تا حدود زیادی تحت تأثیر جریان تاریخنگاری روشنفکری و نیز تحت تأثیر تاریخنگاری انگلیسی قرار دارد.
توکلی با انتقاد نسبت به مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی و مستند بیان داشت که متن فیلمنامهها بر اساس تاریخنگاریهای عصر پهلوی، به خصوص داستانهای تاریخیای مورخانی که به پهلویها نظر لطف داشتند، نوشته شدهاند. این فضا منجر به تغییر چهره پهلویها و عدم بیان عللی که منجر به اعتراضات مردمی و انقلاب ایران شد میشود.
توکلی در پایان از بیمهری محض به پژوهشهای تاریخی سخن گفت و بیان داشت در مجموع ما شاهد طیف گستردهای از کمکاری و کمالتفاتی نسبت به واقعیتهای تاریخ معاصرمان هستیم که منجر به این شده که گفتمان طاغوت در مورد رضاخان، متأسفانه در بخش وسیعی از نظام آموزشی، رسانهای و فکری مردم ما در حال تغییر و رضاخان در حال تبدیل شدن به قهرمان است.
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی