12 اسفند 1392
اعزام واسطه برای درخواست پناهندگی
تمایل برخی شخصیتها به پناهنده شدن در کنسولگری فرانسه
دو پسر(1) «امام جمعه خویی»(2)، با مراجعه به سرکنسول فرانسه در تهران از او پرسیدند(3) چنانچه برخی از شخصیتهای ایرانی تمایل داشته باشند به کنسولگری فرانسه پناهنده شوند، آیا مورد موافقت قرار خواهد گرفت؟ که این موضوع از سوی کنسول فرانسه مورد پذیرش واقع نشد.(4)
پاورقی:
1. امام جمعه خویی از دو ازدواج خود صاحب چند فرزند پسر به نامهای محمدامین (صدرالاسلام)، جواد، قوامالدین، اسدالله، نظامالدین، جمال، نورالدین و حسن و ... بود. به نظر میرسد آن دو پسر امام جمعه خوئی که به سفارت فرانسه مراجعه کرده بودند، محمدامین (صدرالاسلام) و جواد بودهاند.(م)
2. حاج میرزا یحیی امام جمعه خوئی فرزند حاج میرزا اسدالله امام جمعه در سال 1239ش، در خوی متولد شد حاج میرزا یحیی امام جمعه خوئی از دنبلیهای خوی بود. و تحصیلاتش را در خوی و تبریز و نجف به پایان رسانید. امام جمعه خوئی در دوره اول مجلس شورای ملی در اثر نفوذ «حاج میرزا حسن آقا مجتهد» از طرف علماء آذربایجان به مجلس راه یافت.
هنگامی که مجلس به فرمان محمدعلی شاه در سال 1287 ش، تعطیل و منحل شد، امام جمعه خوئی و سایر رهبران مشروطهخواه به پارک امینالدوله پناه بردند ولی محسن خان امینالدوله که با شاه نیز نسبت داشت، مستبدین را خبر کرد و پناهندگان را به آنان تحویل داد.
پس از استبداد صغیر و خلع محمدعلی شاه از سلطنت و جلوس احمد شاه با نیابت عضدالملک دستور انتخابات دوره دوم مجلس به طریقه دو مرحلهای آغاز شد. در این انتخابات اصل دوم متمم قانون اساسی به مرحله اجرا درآمد و پنج نفر از علمای طراز اول تعیین شدند که در مجلس میبایست قوانین خلاف شرع را اگر تصویب شد رد نمایند. حاج امام جمعه خویی نیز یکی از آن پنج نفر بود.
امام جمعه خوئی نیز از جمله کسانی بود که دستگیر شد ولی چون محافظهکار بود و قبلاً نیز با شاه رابطه داشت، با عذرخواهی مرخص شد.
پس از فتح تهران توسط مشروطهخواهان او مجدداً به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد و در دوره دوم و سوم مجلس نیز حضور داشت. هنگام عقد قرارداد ننگین 1919م، او یکی از انتقادکنندگان این قرارداد بود. او در سال 1304 ش، به نمایندگی از طرف مردم خوی وارد مجلس مؤسسان شد. در سال 1306ش هنگامی که حاج آقا نورالله اصفهانی در مخالفت با قانون نظام اجباری خدمت سربازی به قم مهاجرت کرد و روحانیون سایر شهرها نیز به تأسی از او به قم رفتند، رضاشاه از امام جمعه خوئی خواست تا به او در خاموش کردن این شورش کمک نماید، ولی او نپذیرفت. در این مورد مخبرالسلطنه رئیسالوزرای وقت میگوید: «در غوغای قم دعوتی کردم که در منزل من با حضور تیمورتاش صحبتی بشود و در اصلاح غائله قم شرکتی داشته باشند. امام جمعه تهران و ظهیرالاسلام آمدند، تیمورتاش هم حاضر شد، امام جمعه خوئی و میرزا سید محمد بهبهانی نیامدند.» امام جمعه خویی به تدریج به علت کهولت سن از سیاست کناره گرفت.
با وجودی که از سال 1310ش، مجالس روضهخوانی محدود گردید ولی مجالس روضه امام جمعه خویی در محرم و صفر برگزار میگردید.
امام جمعه خویی عاقد دختران رضاشاه بود. در سال 1322ش، قانونی از تصویب مجلس گذشت که براساس آن مقرراتی برای تربیت واعظان روشنفکر و روحانیون متجدد وضع شده بود و در بهمن ماه همان سال، شورایی به نام «شورای علوم دینی» طی جلسهای با حضور «سهیلی» نخستوزیر وقت، به همین منظور تشکیل شد که امام جمعه خویی نیز عضو این شورا بود.
حاج امام جمعه خویی در شهریور ماه 1324 ش، دار فانی را وداع گفت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد. پس از مرگ او فرزندانش کتابخانه شخصی او را به کتابخانه مجلس شورای ملی هدیه کردند. (زندگینامه رجال و مشاهیر، ج 1، ص 256ـ 261؛ شرح حال رجال ایران، ج 4، ص 433؛ خاطرات و خطرات، ص 378؛ خاندانهای حکومتگر ایران، ص 507ـ 509).
3. امیل لوسوئور، در اینباره اظهار داشت: پسر امام جمعه امروز صبح از من میپرسید: «در اینجا به چه کار مشغولید؟ اصول حقوقی را که به ما درس میدهید، هر روز زیر پا گذاشته میشود! کسانیکه از نهادهای دموکراتیک دفاع میکنند و شما آنان را خردمند مینامید، از شما درخواست پناهندگی میکنند و شما ایشان را بازپس میرانید. راستی سنتهای فرانسهای که به پهلوانی و جوانمردی شهرت دارد چه بر سرشان آمدهاست؟» ما در این لحظه در اینجا چه کار میکنیم؟ راستش خودم اولین کسی هستم که این سؤال را از خودم میکنم. (زمینهچینیهای انگلیس برای کودتا، ص 140).
4. میوههای دار، ص 934.
تسنیم