17 دی 1397

حجاب و بیگانگی پهلوی از تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران و اسلام


میکائیل جواهری

حجاب و بیگانگی پهلوی از تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران و اسلام

 مبارزه بی‌امان و پی‌گیر رضاخان و فرزندش محمدرضا پهلوی با مظاهر اسلامی و ملی و بالاخص عفاف و حجاب و به ویژه چادر، علاوه بر سرسپردگی و اطاعت بی‌چون و چرای آنها به استعمار، معلول بیگانگی و جهالت آنها از فرهنگ، تاریخ و تمدن جهان، اسلام و ایران بود.

تربیت قزاقی رضاشاه و جهش او به مسند شاهی بدون هیچ استحقاق و لیاقتی و صرفاً به خاطر اعمال نقشه‌های استعمار انگلیس و رسیدن او به قدرت و ثروت و غرق شدن او و خانواده‌اش در تنعم و مکنت، بر بیگانگی او و خاندانش از فرهنگ و تمدن اسلامی و ملی شدت بخشید. محمدرضا پهلوی نیز از کودکی تحت سرپرستی زنی فرانسوی که به لحاظ ازدواج با یکی از پسران خانواده ارفع‌الدوله، خانم ارفع نامیده می‌شد قرار گرفته و تا زمانی که محمدرضا برای تحصیل به سوئیس رفت سرپرستی او را به عهده داشت. این خانم از جمله معدود زنانی بود که حتی چند سال قبل از کشف حجاب، بدون حجاب از خانه خارج می‌شد. تربیت شده چنین فردی در مورد مسائل اسلامی و ملی و از آن جمله حجاب زنان چه دیدگاه و نظری غیر از نفی و طرد حجاب و مبارزه با آن می‌توانست داشته باشد. او اقدامات پدرش را در قضیه کشف حجاب ستوده و می‌گوید: «... مسئله کشف حجاب نمونه‌ای از همان اقدامات اصلاحی بود...» و سپس عقیده خود را در مورد حجاب که مظهر کامل و ملی آن چادر است چنین ابراز می‌کند: «من شخصاً با چادر از جهات بسیار موافق نیستم...» وی درباره برخوردهای خشن مأمورین با زنهای باحجاب در زمان سلطنت پدرش می‌گوید: «... پدرم دستور منع حجاب را صادر کرد. به موجب این دستور هیچ زن یا دوشیزه‌ای حق پوشیدن چادر و نقاب را نداشت و اگر زنی با روبند و چادر در کوچه پیدا می‌شد... جبراً چادر او را برمی‌داشتند و تا زمانی که پدرم سلطنت می‌کرد در سراسر کشور این منع برقرار بود...» و برای اینکه خود را فردی منطقی و عاقل‌تر از پدرش معرفی نماید و دمکرات بودن خود را اظهار نماید، روش پدر را نقد کرده و می‌گوید: «... عاقلانه آن بود که اقدامات اصلاحی با رویه دمکراسی تعقیب شود تا نتایج عالیتری عاید کشور گردد... همین که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ [جهانی دوم] بعضی از زنان مجدداً به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند. ولی من و دولت من از این تخطی چشم‌پوشی کردیم و ترجیح دادیم که این مسئله را به سیر طبیعی خویش واگذاریم و برای اجرای آن به اعمال زور متوسل نشویم...»(1) ولی حقیقت چنین نیست و محمدرضا پهلوی نیز با پیروی از همان سیاست استثماری همچنان به اجبار و فشار در کشف حجاب می‌کوشید منتهی روش آن از اعمال فیزیکی به عملیات روانی و محدودسازی رعایت‌کنندگان حجاب تغییر کرد. در مدارس و سازمان‌ها و ادارات، ثبت‌نام و استخدام و ادامه اشتغال دختران و خانمها منوط به نداشتن حجاب و بالاخص چادر بود و در مطبوعات و رسانه‌ها با ساختن دروغ‌هایی از تاریخچه چگونگی ورود حجاب به ایران، مخالف بودن حجاب با شئون اجتماعی زن، تحریک احساسات زنانه مبنی بر اینکه حجاب وسیله‌ای در دست همسران برای زورگویی و دربند کشیدن آنان می‌باشد و ... همچنان با این سنت اسلامی و ملی مبارزه می‌شد. برای نمونه به دو سند زیر توجه فرمائید:

بسم‌الله‌الرحمن الرحیم

هیأت علمیه تاریخ: 20/7/54

«اصفهان»

جناب آقای دکتر منوچهر آزمون

نماینده محترم مجلس شورای ملی دام اجلاله

شماره 35/34

پس از ابلاغ تحیات امید است در هر پست و مقام در خدمات دینی و اجتماعی کمافی‌السابق موفق بوده و از این راه بر محبوبیت دنیوی و اجر اخروی خود بیفزایید، غرض از تصدیع آنکه متصدیان مدرسه عالی کورش اصفهان از ثبت نام دخترانی که با چادر مراجعه کردند خودداری نموده که این کار علاوه بر مخالفت با شرع مقدس و اهانت به اهل اصفهان که اکثریت بانوانشان محجبه می‌باشند، چون موجب سلب آزادی و منع از تحصیل و خلاف اوامر ملوکانه است انتظار دارد اولاً اولیاء امور را متوجه فرمایید در رأس این قبیل مؤسسات علمی و آموزشی اشخاص ذیصلاحیتی را برگمارند که اطراف و جوانب کار را از هر جهت در نظر داشته و مردم را از دولتی که نهایت کوشش در رفاه ملت دارد نرنجانده و ایجاد سر و صدا نکنند و ثانیاً چون جنابعالی را رابط بین روحانیت و دولت می‌دانیم تقاضا این است ضمن تسهیل ایصال نامه جداگانه به وزیر محترم علوم، از ایشان بخواهید که با صدور بخشنامه به مؤسسات وابسته در ایران از این قبیل اعمال که منافی با آزادی تحصیل است جلوگیری نمایند و در اصفهان هر چه زودتر در این مورد اقدام نمایند. مجدداً توفیقات جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.

از طرف هیأت علمیه

امام جمعه اصفهان

[مهر هیأت علمیه]

وزارت تعاون و امور روستاها

اداره کل تعاون و امور روستاهای استان چهارمحال و بختیاری

تاریخ: 253

محرمانه شماره................... پیوست............

آقای خسرو امیرقاسمی سرپرست اداره کل کشاورزی و مدیرکل تعاون و امور روستاها [استان چهارمحال و بختیاری]

نظر به پیشرفت دوران انقلاب جامعه زنان ایران و فعالیت‌هایی که خانمها در شئون مختلف اجتماعی آغاز نموده و گامهای مؤثری که دوشادوش مردان در اداره امور مملکت برمی‌دارند و با توجه به این واقعیت که منظور حجاب نسوان، در اسلام چیزی غیر از استفاده از چادر، این پوشش دست و پاگیر و بازدارند[ه] از تحرک بوده است اوامر مبارک اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر مبنی بر عدم استفاده چادر صادر گردیده. بنابراین ضرورت دارد اوامر صادره را به کلیه خانمهای شاغل در آن اداره و ادارات تابعه به نحو مؤثر متذکر شده و به آقایان نیز تفهیم فرمایید که استفاده از چادر [به] وسیله همسرهایشان بلاتردید موجب مؤاخذ[ه] و بازخواست شدید آنان خواهد شد.

احمد برادر

استاندار

60/3- 3  29/2/2536

رونوشت جهت اطلاع و اقدام به اداره ارسال می‌گردد

خواهشمند است مراتب را به فرد فرد خانم های شاغل در آن اداره نیز ابلاغ فرمایند.

خسرو امیرقاسمی

[امضاء]

مدیرکل تعاون و امور روستاها و سرپرست اداره کل کشاورزی استان چهار محال و بختیاری

مبارزه با عفاف زنان که تجلی بارز آن در حجاب زنان و دختران می‌باشد نیز با حمله گسترده تبلیغاتی علیه آن تا پایان حکومت پهلوی ادامه داشت و هر چند فراز و نشیبهای مختلفی یافت ولی هیچ‌گاه از طرف رژیم تعطیل و یا مسکوت نماند. آنها مصرانه در جهت تحمیل این فکر بودند که حجاب و چادر صرفاً از فرهنگ عرب به کشور ما سرایت کرده و قبل از آن ایرانیان فاقد حجاب و ستر بوده‌اند. در حالی که حقایق تاریخی نشان می‌دهد در ایران باستان حجاب سخت و شدیدی حکمفرما بوده و حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می‌شده‌‌اند(3) و باید خود را از انظار آنها دور می‌کردند. ویل دورانت در این باره می‌نویسد: «در زمان زردشت پیغمبر، زنان همان‌گونه که عادت پیشینیان بود منزلتی عالی داشتند. با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می‌کردند، صاحب ملک و زمین می‌شدند و در آن تصرفات مالکانه داشتند و می‌توانستند مانند اغلب زنان روزگار حاضر به نام شوهر یا به وکالت از طرف وی به کارهای مربوط به او رسیدگی کنند.»(4) ولی تمام دوران زنان در ایران باستان به این جا ختم نمی‌شد و این آزادی که مورد تمجید ویل‌دورانت قرار گرفته دستخوش حوادثی بوده که زنان را نه تنها به حجاب شدید بلکه به پرده‌نشینی و گوشه‌نشینی کشانده است. او می‌نویسد: «پس از داریوش، مقام زن، مخصوصاً در میان طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر، چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند، آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشه‌نشینی زمان حیض که برایشان واجب بود، رفته رفته ادامه پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی ایشان را فراگرفت. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش‌دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی‌شد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش‌هایی که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد.»(5)

کنت گوبینو در کتاب «سه سال در ایران» نیز معتقد است که حجاب شدید دوره ساسانی، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقی ماند. او معتقد است که آن چه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده است بلکه مخفی نگه داشتن زن بوده است. وی مدعی است که خودسری موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدری بود که اگر کسی زن زیبا در خانه داشت نمی‌گذاشت کسی از وجودش آگاه گردد.(6)

جواهر لعل نهرو حتی معتقد است که پرده‌نشینی عربها نیز بر اثر تماس آنها با ایرانیان بوده است و نه بالعکس و می‌گوید: «... عربها امپراطوری رم را شکست دادند و به امپراطوری ایران پایان بخشیدند. اما خودشان هم گرفتار عادات و آداب ناپسند این امپراطوریها گشتند. به قراری که نقل شده است مخصوصاً بر اثر نفوذ امپراطوری قسطنطنیه و ایران بود که رسم جدایی زنان از مردان و پرده‌نشینی ایشان در میان عربها رواج پیدا کرد. تدریجاً سیستم «حرم» آغاز گردید و مردها و زنها از هم جدا گشتند.»(7)

در یونان باستان نیز علاوه بر حجاب پرده و گوشه‌نشینی زنان مطرح بوده است. ویل دورانت می‌نویسد: «زنان فقط در صورتی می‌توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن‌های مذهبی و تماشاخانه‌ها حضور یابند که کاملاً در حجاب و تحت مراقبت باشند. در مواقع دیگر باید در خانه بمانند و نگذارند کسی از درون پنجره به آنان نظر اندازد. بیشتر عمر آنان در حرم‌سرایی که در عقب خانه است می‌گذرد. هیچ مردی حق ورود به آنجا را ندارد. زنان باید وقتی که شوهرانشان میهمان دارند از ظاهر شدن خودداری کنند.»(8)

در مورد قوم یهود نیز آورده است: «اگر زنی به نقض قانون یهود می‌پرداخت چنان که مثلاً بی‌آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می‌رفت و یا در شارع عام نخ‌ می‌رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می‌کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‌اش تکلم می‌نمود همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»(9)

به هر حال بی‌اطلاعی سران رژیم پهلوی از این حقایق و یا نادیده گرفتن این حقایق تاریخی و مأموریت آنها در ایجاد بازار مصرف برای استعمارگران در ایران موجب گردیده بود که ستر و حجاب بانوان به شدت مورد هجوم قرار گیرد و از طرف روشنفکران وابسته نیز دائماً این دروغ بزرگ القا می‌شد که حجاب مرسوم در ایرانیان زائیده حکومت چند صد ساله اعراب و عباسیان بوده و ربطی به ایران و حتی اسلام ندارد.

محمدرضا پهلوی نه تنها کشف حجاب را پیگیری جدی می‌کرد، بلکه کشف لباس را ترویج می‌نمود و عریانی را تبلیغ. با استفاده از ابزارهایی چون رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه‌ها و مجلات، جشن‌های فرهنگ و هنر، جشن دوهزار و پانصدساله و... مبارزه با زنان محجبه در مدارس، دانشگاه‌ها، ادارات و امثال آن، عملاً همان تضییقات و محدودیت‌های زمان رضاشاه را به وجود آورد. تشویق حکومت او به بی‌حجابی به بهانه تمدن و احیای تمدن ایرانی! باعث رشد فزاینده کاباره‌ها، کافه‌ها، قمارخانه‌ها و مراکز فساد شد.(10) کار به جایی رسید که در سال 1347 ازدواج دو پسر را در یکی از هتل‌های مجلل تهران جشن گرفتند(11) و مظاهر فساد غربی در این کشور جنبه قانونی و رسمیت یافت، و آنچه از تمدن و توسعه عاید این ملت شد بی‌بندوباری و هتک عفاف و پاکدامنی و زدودن احکام اسلام از میان فرد و جامعه بود.

پا‌نوشت‌ها

1- مأموریت برای وطنم، محمدرضا پهلوی، صفحه 464 تا 468.

2- تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، صفحه 415 و 418، مرکز بررسی اسناد تاریخی.

3- مسئله حجاب، استاد شهید مرتضی مطهری، صفحه 22.

4- تاریخ تمدن، مشرق زمین گاهواره تمدن، ویل دورانت، جلد اول، صفحه 433.

5- همان صفحه 433 و 434.

6- پیشین، استاد مطهری، صفحه 25 و 26.

7- همان صفحه 26، استاد مطهری قسمت آخر سخنان نهرو را نقد کرده و اظهار می‌دارد که حجاب و ستر و عدم درآمیختن زنان و مردان در زمان رسول خدا(ص) وجود داشت ولی افراط و بی‌رویه شدن آن در اثر معاشرت اعراب با غیرمسلمان شدت یافته است و این ربطی به آموزه‌های اسلامی و روش اسلام در این مسئله ندارد.

8- تاریخ تمدن، یونان باستان، ویل دورانت، جلد دوم، صفحه 340.

9- پیشین، استاد مطهری، صفحه 21.

10- تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، صفحه 420.

11- روایت این واقعه به زودی در همین مجله درج خواهد شد


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی