19 آذر 1403
مؤسسانِ شتابان
مطبوعات روز گشایش مجلس مؤسسان را پانزدهم آذرماه ۱۳۰۴ نوشتند و از حضور ۷۵۰ نفر در آن مراسم خبر دادند(۱) و تشریفات حرکت «موکب مسعود والاحضرت اقدس دامت عظمته» را از خانهباغاش تا تکیه دولت به آگاهی رساندند.(۲) روز یا روزهایی پیش از آغاز به کار مجلس مؤسسان، نظامنامه داخلی(۳) آن به دست کسانی که باید موادی از متمم قانون اساسی را برای پادشاهی رضاخان تغییر میدادند، رسانده شد. این نظامنامه، که به امضای رضاخان رسیده بود، از تعیین هیأت رئیسه گرفته تا رسیدگی به اعتبارنامهها، از شکل رأیدهی گرفته تا دهن به دهن شده اعضای مجلس را مشخص کرده بود.(۴) پانزدهم آذر همه وزارتخانهها و دوایر دولتی تعطیل شد،(۵) و رضاخان، بعدازظهر، سوار بر کالسکه سلطنتی، که با شش اسب کشیده میشد، در میان ستونهای صف کشیده نظامیان(۶) به تکیه دولت آمد و روی صندلی جواهرنشان نشست(۷) و «آقایان علماء و حجج اسلام»، رئیسالوزراءهای پیشین، وزراء و معاونان، پیرامون او گرد آمدند.(۸) همو سخنران افتتاحیه مجلس مؤسسان بود. رضاخان گفت که مجلس شورای ملی «نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران» سلطنت را از سلسله قاجار گرفت و ریاست حکومت را به طور موقت به من داد و تصمیم آخر در اداره کشور را به مجلس مؤسسان سپرد. او مجلس مؤسسان را منتخب ملت ایران دانست. «اینک بعونالله و توفیقه ادای این وظیفه را که معظمترین و مهمترین وظیفه ملی و مملکتی است بر حسب رأی ملت به شما واگذار نموده» است. او از اعضای مجلس خواست که قضیه را کش ندهند، چرا که «طول مدت بیتکلیفی برای مملکت ممکن است جلب مضرات و مفاسد نماید.»(۹) زیرْصدای سخنان رضاخان، شلیک چهارده تیر توپ بود.(۱۰)
از ۲۷۲ عضو مجلس مؤسسان ۲۴۸ نفر در تکیه دولت و ۲۱ نفر در راه تهران بودند و تکلیف انتخاب سه چهار نفر هنوز روشن نشده بود.(۱۱) مجلس پس از رفتن رضاخان مشغول برگزیدن هیأت رئیسه شد و مستشارالدوله/صادق صادق را به ریاست برگزید.(۱۲) دو نایب رئیس، حسین دادگر و مرتضیقلی بیات و منشیها فردای آن روز، شانزدهم آذر، انتخاب شدند. کمیسیون اعتبارنامهها در روزهای هفدهم و هجدهم آذر همه اعتبارنامهها را بلااشکال تشخیص داده و تصویب کرد. درباره شتاب شگفتانگیز تصویب اعتبارنامهها گفته شد که «خیلی عجله و اصرار در تسریع امر مؤسسان میشود. عبداللهخان [طهماسبی] امیرلشکر [حاکم نظامی تهران] اکثر اوقات در تأکید به وسایل مختلفه به نمایندگان میفهماند که باید کار تا بیستوهفتم همین ماه ختم شود که قبل از جمادیالثانی جلوس بشود»(۱۳) چرا که «میان مردم عقد، عروسی و خیلی کارها در جمادیالثانی و ربیعالثانی میشوم[/بد یُمن] است.»(۱۴) مجلس مؤسسان هنوز وارد دستور اصلی خود، یعنی تغییر موادی از متمم قانون اساسی، نشده بود که روزنامه ایران چنین پیشبینی کرد:«به قراری که اطلاع حاصل گردیده [رئیس حکومت موقتی پس از رسیدن به مقام پادشاهی] روز سهشنبه [۲۴ آذر] موکب والاحضرت به مجلس شورای ملی برای مقدمات امر تشریففرما خواهند شد... [و] بر حسب تصمیم هیأت دولت روز چهارشنبه ۲۵ آذر در قصر گلستان و عمارت موزه جلوس خواهند فرمود.»(۱۵) مدیر این روزنامه، زینالعابدین رهنما، مخبر کمیسیون اعتبارنامهها، در واقع برنامه قطعی پیش رو را به اطلاع خوانندگانش رساند.
کمیسیون مطالعۀ اصول ۳۶، ۳۷، ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی روز نوزدهم آذر تشکیل شد(۱۶) تا در جلسه بعدی نتیجه مطالعات[!] خود را در انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی ارائه کند. جلسه بعدی ۲۱ آذرماه برپا گردید. علیاکبر داور، مخبر کمیسیون مطالعه، رو به حاضران در مجلس گفت که اصل چهلم تغییر داده نشد، اما سه اصل دیگر برای تصویب به مجلس پیشنهاد داده میشود:«اصل ۳۶- سلطنت مشروطه ایران از طرف ملت به وسیله مجلس مؤسسان به شخص اعلیحضرت شاهنشاه رضاشاه پهلوی تفویض شده و در اعقاب ذکور ایشان نسلاً بعد نسل برقرار خواهد بود. اصل ۳۷- ولایت عهد با پسر بزرگتر پادشاه، که مادرش ایرانیالاصل باشد، خواهد بود. در صورتی که پادشاه اولاد ذکور نداشته باشد، تعیین ولیعهد بر حسب پیشنهاد شاه و تصدیق مجلس شورای ملی به عمل خواهد آمد، ولی در هر موقعی که فرزند ذکور برای پادشاه به وجود آید حقاً ولایت عهد با او خواهد بود. اصل ۳۸- در موقع انتقال سلطنت، ولیعهد وقتی میتواند شخصاً امور سلطنت را متصدی شود که دارای بیست سال تمام باشد. چنانچه به این سن نرسیده باشد، با تصویب مجلس شورای ملی نایبالسلطنه از غیر خانواده قاجار برای او انتخاب خواهد شد.»(۱۷) این طرح در کلیات مخالفی نداشت و همه در تأیید و تمجید آن سخن گفتند، اما در جزئیات برخی برای جابهجایی یا جایگزینی واژهها حرفهایی به عنوان مخالف ایراد کردند و پس از چند ساعت از ۲۶۰ عضو حاضر مجلس مؤسسان ۲۵۷ نفر رأی موافق و سه نفر رأی ممتنع دادند و سلطنت موروثی را از قاجار به پهلوی سپردند.(۱۸)
برخی از شاهدان مجلس آن روز گفتهاند:«قرب ششصد نفر نظامی مسلح، سوای آژان و قلعهبیگی، خارج و داخل تکیه دولت را احاطه کرده بود. ثانیاً قرب هزار نفر تماشاچی، که دو ثلث آن اشخاص هوچی، رشوهخوار و بسته و نوکرهای خودشان بودند، در غرفات اجتماع داشتند. رئیس، نواب رئیس، منشیها، اعضای کمیسیون، ناطق، همه بر حسب دستور انتخاب شده بودند. هرکس خواست حرف بزند، هو کردند، دست زدند، خنده کردند. سیدیعقوب [انوار] مسخرهگی کرد. یک مجلس کمدی قشنگی بود، نه مجلس مؤسسان... اگر مخالفتی هم شد در سر الفاظ بود که ایرانیالاصل مبدل به ایرانینژاد شود و غیره(۱۹) که هیچ این اقدامات را هم لازم نداشت. همه میدانستند حرفزدن فایده ندارد.»(۲۰) اما آن بیرون و در چهار پنج روز کار مجلس مؤسسان، خفقان و سرکوب جوّ غالب پایتخت بود. «به قدری مفتش زن و مرد زیاد است که دو نفر با هم در خیابان و کوچه نمیتوانند از روی واقع یک ربع ساعت صحبت کنند. هر کلمۀ گوشهداری که زده شود دستگیر میکنند. بیشتر فواحش خوشگل را داخل این شغل نمودهاند.»(۲۱)
این رویه و آن آستر
مجلس مؤسسان با همان شتابی که برپا گردید، با همان تندی نیز در ۲۲ آذر ۱۳۰۴ به کار خود پایان داد. «یک کدخدای دهی را بخواهند بیرون کنند و کدخدای دیگری را به جای او بگذارند، به این سهولت، به این آرامی نمیشود.»(۲۲) سازمانهای دولتی، کشوری و لشکری، موظف شدند سردر ادارههای خود را تزیین و چراغانی کنند. روزنامهها نوشتند که بیشتر «کسبه خیابانها برای بروز احساسات مشغول تهیه طاق نصرت شدهاند.»(۲۳) منابع فرانسوی نیز از افروختن چراغها و پهن کردن فرشهای زیاد نوشتند، اما افزودند که «اشتیاق مردم زیاد نیست.»(۲۴) برخی شاهدان نیز گفتند که علیرغم تهیه جشن و چراغانی در سازمانهای دولتی «بازار به واسطه فقر و عدم میل و رغبت چراغان نکردهاند؛ جز آنها که معروفاند یا متملق، که از آبروی خود میترسند. بازار امیر طنابها را از باجهها آویختند که چهلچراغ آویزان میکنیم. از شرّ آژانها محفوظ ماند. شب که شد دکاکین را بسته و رفتند.»(۲۵)
برنامه بعدی، مراسم تحلیف شاهِ تازه در ۲۴ آذر، و نشستن بر تخت مرمر و اجرای مراسم سلام در فردای آن روز بود.(۲۶) همه ادارات در آن دو روز تعطیل شد.(۲۷) رضاشاه با تشریفاتی همْسانِ گشایش مجلس مؤسسان، ابتدا به کاخ گلستان و سپس به مجلس شورای ملی رفت و پیش از ادای سوگند، رو به خیل حاضران داخلی و خارجی گفت:«نظر به احساسات عالیهای که ملت محبوب من نسبت به من ابراز نموده و به پاس صمیمیت و مجاهدات من در خدمت به مملکت، برای تقدیر مراتب مزبوره، بلندترین مقامی را که در حیّز امکان داشته است به من تفویض کرده است.»(۲۸) و سپس به خداوند متعال سوگند خورد و کلامالله مجید را گواه گرفت که همه توان خود را صرف حفظ استقلال و حقوق ملت ایران کند و نگهبان قانون اساسی و مشروطیت ایران باشد و مذهب جعفری اثناعشری را ترویج نماید.(۲۹) «شاه لباس مشکی رسمی نظامی پوشیده، سردوشی الماس، همان که رسم بود شاه گذشته میزد، قداره تمام جواهر ناصرالدینشاهی با کمربند تخمه زمرد، جیقۀ دریای نور، بدین طمطراق» بود.(۳۰) از رؤسای روحانی تهران کسی در مجلس شورای ملی حاضر نبود. آیتالله سیدحسن مدرس تنها نماینده غایب بود.(۳۱) شاه پس از این مراسم بار دیگر به کاخ گلستان رفت. در این آمد و شد «مردم احساساتی بروز ندادند. نه زندهباد گفتند، نه هورا کشیدند، نه صلوات فرستادند. از قیافه و بشره همه یک نوع بهت و غم و غصه هویدا بود؛ کَانُّه به تماشای تشییع جنازه حاضر شدهاند.»(۳۲)
رضاشاه پیش از ظهر ۲۵ آذر ۱۳۰۴ با همان تشریفات وارد تالار برلیان کاخ گلستان شد و به ترتیب با علماء، نمایندگان مجلس شورای ملی،(۳۳) اعضاء مجلس مؤسسان و نمایندگان سیاسی دُول مقیم تهران دیدار کرد. پرسی لورن، وزیرمختار انگلیس، به عنوان شیخالسفراء، سخنانی به زبان فرانسه ایراد کرد و «جلوس میمنت مأنوس اعلیحضرت اقدس شهریاری به تخت سلطنت سه هزار ساله ایران، که در نتیجه تظاهر اراده ملت به وسیله نمایندگان وی در مجلس مؤسسان صورت گرفته» تبریک گفت و رضاشاه پاسخ داد که رأی این مجلس «طلوع عصر جدیدی در مملکت ما» خواهد بود. او سپس بر تخت مرمر روی یک صندلی مرصع نشست و گفت:«در این موقع که به حول و قوه الهی بر تخت سلطنت ایران، که از طرف ملت به من تفویض شده است، جلوس میکنم، لازم میدانم که اراده خودم را به همه اعلام نمایم که بدانند تمام مجاهدت و کوشش من در آتیه مثل گذشته معطوف سیر دادن وطن عزیزم به طرف ترقی و تعالی خواهد بود و امیدوارم که خداوند در این نیت، من را موفق بدارد.»(۳۴)
پانوشتها:
۱- روزنامه ایران، س ۱۰، شم ۱۹۷۰ (۱۲ آذر ۱۳۰۴)، ص ۱.
۲- همان، شم ۱۹۷۱ (۱۳ آذر ۱۳۰۴)، ص ۱.
۳- همان، شم ۱۹۷۲ (۱۵ آذر ۱۳۰۴)، صص ۱ و ۲.
۴- همانجا.
۵- همان، ص ۳.
۶- همان، شم ۱۹۷۱ (۱۳ آذر ۱۳۰۴)، ص ۱.
۷- روزنامه خاطرات عینالسلطنه (قهرمانمیرزا سالور)، ج ۹، ص ۷۳۹۴.
۸- روزنامه شفق سرخ، س ۴، شم ۴۱۱ (۱۷ آذر ۱۳۰۴)، ص ۳.
۹- همانجا.
۱۰- همانجا.
۱۱- روزنامه ایران، س ۱۰، شم ۱۹۷۳ (۱۶ آذر ۱۳۰۴)، ص ۲.
۱۲- همانجا.
۱۳- از روزگار رفته حکایت(سفرهای سیاسی محمدولیمیرزا فرمانفرماییان)، ج ۲، صص ۱۴۱ و ۱۴۲.
۱۴- روزنامه خاطرات عینالسلطنه...، ج ۹، ص ۷۳۹۷.
۱۵- روزنامه ایران، س ۱۰، شم ۱۹۷۷ (۲۰ آذر ۱۳۰۴)، ص ۳.
۱۶- همانجا.
۱۷- همان، شم ۱۹۷۸ (۲۲ آذر ۱۳۰۴)، ص ۲. اصول یادشده ذیل عنوان «حقوق سلطنت» در متمم قانون اساسی چنین بود:«اصل سیوپنجم - سلطنت ودیعهای است که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده. اصل سیوششم - سلطنت مشروطه ایران در شخص اعلیحضرت محمدعلیشاه قاجار، ادامالله سلطنته و اعقاب ایشان نسلاً بعد نسل برقرار خواهد بود. اصل سیوهفتم - ولایت عهد در صورت تعدد اولاد به پسر اکبر پادشاه، که مادرش ایرانیالاصل و شاهزاده باشد، میرسد و در صورتی که برای پادشاه اولاد ذکور نباشد، اکبر خاندان سلطنت با رعایت الاقرب فالاقرب به رتبه ولایت عهد نایل میشود و هرگاه در صورت مفروضۀ فوق، اولاد ذکوری برای پادشاه به وجود آید حقاً ولایت عهد به او خواهد رسید. اصل سیوهشتم - در موقع انتقال سلطنت، ولیعهد وقتی میتواند شخصاً امور سلطنت را متصدی شود که سن او به هجده سال بالغ باشد. چنانچه به این سن نرسیده باشد با تصویب هیأت مجتمعه مجلس شورای ملی و مجلس سنا نایبالسلطنهای برای او انتخاب خواهد شد تا هجده سالگی را بالغ شود.»
۱۸- همان، ص ۳. «سلیمان میرزا و دو نفر دیگر از رفقای سوسیالیست ایشان [رأی ممتنع دادند] چون عقیده ایشان سلطنت انتخابی بود.» (خاطرات سردار اسعد بختیاری(جعفرقلیخان سرداراسعد)، ص ۱۶۸. سلیمانخان بهبودی نوشته است که کفیل نظمیه، محمد درگاهی، خبر تصویب مواد تغییر سلطنت را ساعت ۱۷:۳۰ به رضاشاه داد. «فرمودند: بسیار خوب. بسیار خوب.»(رضاشاه - خاطرات بهبودی و شمس پهلوی و علی ایزدی، ص ۲۶۷)
۱۹- اصولِ تغییر کرده با جابهجایی چند واژه تصویب شد. (روزنامه ایران، س ۱۰، شم ۱۹۷۹ (۲۳ آذر ۱۳۰۴)، ص ۱).
۲۰- روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج ۹، ص ۷۴۰۰ و ۷۴۰۱.
۲۱- همان، ص ۷۳۹۸.
۲۲- همان، ج ۹، ص ۷۴۰۰.
۲۳- روزنامه ایران، س ۱۰، شم ۱۹۸۰ (۲۴ آذر ۱۳۰۴)، ص ۲.
۲۴- قزاق - عصر رضاشاه پهلوی، ص ۲۶۱.
۲۵- روزنامه خاطرات عینالسلطنه،... ج ۹، ص ۷۴۰۱.
۲۶- روزنامه ایران، س ۱۰، شم ۱۹۸۰ (۲۴ آذر ۱۳۰۴)، ص ۱.
۲۷- همان، شم ۱۹۷۹ (۲۳ آذر ۱۳۰۴)، ص ۱.
۲۸- همان، شم ۱۹۸۱ (۲۵ آذر ۱۳۰۴)، ص ۱.
۲۹- همانجا.
۳۰- روزنامه خاطرات عینالسلطنه،... ج ۹، ص ۷۴۰۲.
۳۱- از روزگار رفته حکایت،... ج ۲، صص ۱۴۳ و ۱۴۴.
۳۲- روزنامه خاطرات عینالسلطنه،... ج ۹، ص ۷۴۰۲.
۳۳- گفتنی است سخنرانان مخالف تغییر قانون اساسی، حسین علائی و سیدحسن تقیزاده و محمد مصدق و یحیی دولتآبادی، البته غیر از آیتالله سیدحسن مدرس، به کاخ گلستان آمدند و پادشاهی رضاخان را تبریک گفتند.(روزنامه ایران، س ۱۰، شم ۱۹۸۲ (۲۶ آذر ۱۳۰۴)، ص ۱)
۳۴- روزنامه ایران، س ۱۰، شم ۱۹۸۲ (۲۶ آذر ۱۳۰۴)، ص ۱.
منبع: رضاخان تا رضاشاه؛ ج۳(از بخت جمهوریخواهی تا تخت شاهنشاهی)؛ هدایتالله بهبودی؛ صص ۵۲۱ تا ۵۲۸