انتشار اسناد طبقه بندی شده ماموریت هایزر در ایران



طی سه دهه و نیم گذشته، چهره بین المللی ایران تغییرات بسیار زیادی داشته و این کشور دارای جنبه های زیادی در سیاست داخلی و خارجی شده است. فایل های طبقه بندی شده آمریکا در "ماموریت هایرز" نشان می دهد که واشنگتن در برابر انقلاب ایران دچار درمانگی شده است .
 پایگاه خبری میدل ایست، تحلیلی در مقاله ای به قلم " ماهان عابدین " مدیر مرکز تحقیقاتی دیسارت و تحلیلگر امور ایران نوشت: در روزهای اخیر جمهوری اسلامی سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی خود و سقوط رژیم شاهنشاهی در این کشور را جشن گرفت.

طی این سه دهه و نیم چهره  بین المللی ایران تغییرات بسیار زیادی داشته و این کشور دارای جنبه های زیادی در سیاست داخلی و خارجی شده است . فایل های طبقه بندی شده آمریکا در "ماموریت هایرز" نشان می دهد که واشنگتن در برابر انقلاب ایران دچار درمانگی شده است.
 در حالی که ایالات متحده در زمان " ژنرال هایزر" از فرار شاه ایران خشمگین بود اما به نظر می رسد بینشی عمیق درباره پیامدهای این فرار و سرنگونی شاه در واشنگتن وجود نداشته است.

در عوض، استراتژیست ها و رهبران آمریکایی دستورالعمل سیاسی عمیق و گسترده ای را مطرح کردند که از جمله مفاد آن می توان به نیاز مبرم برای روابط دولتی باثبات و قوی میان ایران و امریکا اشاره کرد . همانطور که انتظار آن می رفت این روابط طی سه دهه و نیم گذشته به شکل نوعی جنگ سرد میان دو کشور بوده است .

در ادامه این مقاله آمده است : این اسناد طبقه بندی شده ( ماموریت هایزر ) نه تنها در زمینه روشن شدن ابهامات و اختلافات تاریخی مهم هستند بلکه مهم تاکیدی بر سردرگمی و سوءتفاهم عمیقی آمریکا در شناخت ماهیت حقیقی جامعه ایران و تعادل قدرت در چنین جامعه ای است .

ایالات متحده می توانست درس های مهم و باارزشی از این ماموریت شکست خورده خود برای مدیریت انقلاب اسلامی بدست آورد . در صورت شناخت چنین وضعیتی احتمال برقراری روابط دوجانبه امکان پذیرتر بود .

انتشار اسناد طبقه بندی شده مربوط به عملیات موسوم به " ماموریت هایرز" نمایانگر راهی طولانی و واضح است که قدرت های خارجی برای نفوذ در انقلاب اسلامی ایران در سال های 1978 و 79 پیموده اند . این مساله ، موضوعی صرفا آکادمیک نیست . طی 35 سال گذشته یکی از مباحث داغ و اصلی در جامعه ایران ، همکاری و همدستی واشنگتن در حکومت شاهنشاهی این کشور بوده و هست .

این اسناد نشان می دهد که ایالات متحده حتی درباره زمان و شکست انقلاب مردمی در ایران شکست خورده چه برسد به پیش بینی آن. بعلاوه اینکه به نظر می رسد رهبران، استراتژیست ها و سیاست گذاران آمریکایی دارای اشتباهات فاحش در پاسخگویی به این مساله هستند .

ظاهرا تعداد زیادی از تصمیم گیرندگان آمریکایی از جمله رئیس جمهور جیمی کارتر قصد حمایت از دولتی غیرنظامی به رهبری شاپور بختیار را داشتند . در مقابل  جمعیتی اقلیتی به رهبری برژینسکی مشاور امنیت ملی و استراتژیست حوزه سیاست خارجی ایالات متحده با کودتای نظامی توسط ارتش شاه مخالف نبودند .

در هر حال ، بر اساس اسناد طبقه بندی شده و دیگر منابع معتبر هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد دولت ایالات متحده چه کل مجموعه و چه زیرمجموعه های آن توطئه ای علیه شاه ترتیب داده و شرایط سقوط آن را فراهم کرده اند . سرنگونی دیکتاتوری پهلوی کاملا بدست ملت ایران روی داده بود .

نویسنده در بخش دیگری از مقاله خود تاکید کرد: دولت آمریکا قصد داشته که هیچ گونه اجازه عرض اندام رسمی و بین المللی در هیچ یک از زمینه ها به انقلابیون ایرانی ندهد . مساله مورد اهمیت برای واشنگتن در وهله نخست حفظ روابط با تهران بود که چنین هدفی با حضور شاه پهلوی در راس قدرت حکومتی در ایران بعنوان یک دست نشانده بخوبی محقق می شد .

از همین رو حمایت قوی کاخ سفید از شاپور بختیار( فردی که تنها کمتر ازیک ماه در سمت نخست وزیری قرار داشت) و همچنین ارتش شاه انجام گرفت . این استراتژی و سیاست گذاری مفتضحانه آمریکا تنها در چند هفته بعدی آن که بختیار از کشور فرار کرد و ارتش نیز اعلام بی طرفی نمود ، بر همگان روشن شد .
 
اسناد " ماموریت هایرز " به ما می گوید معامله بزرگی درباره عمق کج فهمی و عدم درک جامعه و سیاست ایران در داخل آمریکا وجود دارد . در راس تمامی این اشتباهات ، توهم برخی از سیاستمداران و استراتژیست های امریکایی مانند برژینسکی وجود دادرد که تصور می کردند یک کودتای نظامی می تواند جزر و مد انقلابی ملت ایران را متوقف نماید .

کودتای نظامی نه تنها قدرت را به حکومت اجیرشده پهلوی بازنمی گرداند بلکه با به راه انداختن حمام خون در خیابان ها ، به احتمال زیاد موجب فروپاشی سریع در نیروهای مسلح و ارتش  ایران می شد . انقلاب ایران به راه افتاده بود و رهبری با افکار حرفه ای و قدرتمند سیاسی و استراتژیک داشت . بطور خلاصه اینکه ، انقلاب جریان و نیرویی غیرقابل توقف بود .

در انتهای این مقاله آمده است : یکی از عوامل اصلی و زیربنایی درگیری استراتژیک ، ایدئولوژیک و سیاسی میان ایران و ایالات متحده ناتوانی واشنگتن در کنار آمدن با شرایط کنونی انقلاب ایرانی ها است . نحوه استقرار امنیت ملی ایران پس از انقلاب غالبا از سوی آمریکا مورد شکایت و اعتراض قرار دارد و بعنوان بهانه ای برای مهندسی " تغییر حکومت " علیه تهران می باشد .

 به گفته مقامات ایرانی ، همین مساله به تنهایی عاملی مهم در درک این مساله می باشد که " تعامل با آمریکا غیرممکن است " .


خبر آنلاین