10 مهر 1400
شکست از روس ها و اعزام محصل به خارج از کشور
توسعه طلبی روس ها در دوران فتحعلی شاه باید دو علت داشته باشد؛ اول بی تدبیری آغامحمدخان سپس بی کفایتی فتحعلی شاه. در زمان آغامحمد خان نفوذ روسیه در قفقاز رو به ازدیاد نهاد و سیاست خشن و دور از تدبیر این پادشاه پیشرفت آنها را روزافزون ساخت. کشتارها و ستمکاری های آغا محمدخان در گرجستان باعث شد گرجی ها با همه سابقه تاریخی با ایران به روسیه متوجه شوند یا بر توجه خود بیفزایند و خود را در پناه آن دولت بگیرند... علی الخصوص که اشتراک مذهب نیز این فکر را تقویت می کرد. کاترین دوم ملکه روسیه در جنوب قفقاز دست به اقدامات نظامی زد لکن مرگ او و کشته شدن آغامحمدخان موقتاً این اقدامات را پایان داد.
چند سالی نگذشت که باز روسیه دنباله اقدامات نظامی و جنگجویانه خود را گرفت و این بار علاوه بر آن دولت، دولت های فرانسه و انگلستان نیز کم و بیش در این کار ذی نفع و دانسته یا نادانسته موید عملیات خصمانه روسیه نسبت به ایران شدند. روس ها نظر به قفقاز و سواحل خزر داشتند و انگلیس ها نفوذ معنوی ایران در هند را که از طریق ارتباط مستقیم بازرگانی و پیشرفت زبان و ادبیات فارسی و اشتراک در سوابق تاریخی و هنر و مذهب، روز به روز در حال توسعه بود به ضرر خود می دانستند و می خواستند با ضعیف کردن ایران خطر بزرگی را از هند دور سازند و فرانسوی ها نیز می خواستند از راه ایران خود را به هند برسانند و در آنجا ضربه کاری را به انگلستان وارد سازند و آب رفته را به جوی باز آرند. شاید بزرگ ترین آفت تاریخی ایران مواجه شدن با این سه سیاست مخالف و متضاد بود که زمامداران ایرانی نخواستند یا نتوانستند به خوبی از عهده آن برآیند و چاره آن را بنمایند و همین امر در عین حال که موجب خسارات عمده مادی و معنوی برای ایران شد لزوم پیروی و اخذ تمدن جدید را نیز کم و بیش و به سران مملکت فهماند. پس در سایه اقدامات نظامی روسیه در قفقاز و جنگ های ایران و روس، عواملی به وجود آمد که باعث تسریع در انتشار تمدن اروپایی در ایران شد. اهم این عوامل به این قرار است:
۱) توجه مخصوص عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه و وزیر باتدبیر او میرزا بزرگ (عیسی) قائم مقام اول به جلب مستشاران خارجی و فرستادن محصل و کارگر به خارجه و برپا ساختن برخی موسسات صنعتی به سبک جدید در آذربایجان و ترجمه کتب خارجی به فارسی و اقداماتی دیگر در این زمینه که به وسیله یک عده از وزرای محمدشاه و ناصرالدین شاه دنبال شد.
۲) آمدن هیات های نظامی فرانسوی و انگلیسی به ایران و اصلاحاتی که ایشان در سپاه ایران و ساختن اسلحه و استحکامات و برداشتن نقشه ها و ترجمه کتب کردند.
۳) آمدن یک عده از تجار و مبلغان اروپایی و ارمنی به ایران.
۴) رفتن یک عده از ایرانیان به اروپا و هندوستان و آشنا شدن آنها با معارف جدید و نقل معلومات خود از راه ترجمه بعضی از کتب و نوشتن رسالات و حشر و نشر با مردم و آشنا ساختن ایرانیان به بعضی از حرف و صنایع اروپایی. میرزا عیسی قائم مقام از درگیری و توسعه جنگ با روس ها دولت ایران را برحذر می داشت و استدلال می کرد در برابر توپخانه و سواره نظام روس ها، ایران قدرت کافی را نداشته و حتی رساندن علیق (علوفه) برای سواران ایرانی را کاری مشکل می دانست و متاسفانه هشدارهای او به جایی نرسید و عملاً دولت ایران در چند جبهه با روس ها درگیر و سرانجام به عقد پیمان های گلستان و ترکمانچای منتهی شد. عباس میرزا که ارادت خاصی به میرزاعیسی قائم مقام داشت به خوبی دریافته بود ایرانیان از تمدن روز دنیا عقب مانده اند به همین دلیل اعزام محصل به خارج از کشور را اهمیتی خاص قائل بود اما... توسعه وسایل ارتباطی و بسط دامنه سیاست های استعماری مانع از این شد که ایران بتواند در گوشه ای از دنیا با سنن باستانی و کهن خویش به زندگانی ادامه دهد.علاوه بر این دولت های بزرگ آن زمان هم قوت خود را در ضعف ایران دیدند و در این راه به دست خویش و بیگانه از هیچ کوششی فروگذاری نکردند. عباس میرزا بر ضعف آشکار ارتش ایران وقوف داشت و سعی داشت علاوه بر فراگیری دروس ریاضی، افسران فرانسوی را تشویق کند که در امور تمشیت سربازخانه ها و ساختن زرادخانه ها، کارگاه های تولید اسلحه، باروت کوبی و توپ ریزی، همتی تمام از خود نشان دهند. او دستور داد کتاب مانور پیاده نظام را ترجمه کنند و رسم فنی را تا حدودی فراگرفت و افسران ایرانی را تشویق و ترغیب می کرد تا فنون نظامی روز را بیاموزند. با وجود شکست های پی درپی از روس،عباس میرزا همچنان روحیه اش را حفظ کرده بود و بنا به تشویق میرزا بزرگ قائم مقام تعدادی محصل را برای فراگیری علوم و فنون و استخراج معادن به انگلیس روسیه فراهم کرد.
او می دانست دول قوی آن زمان، از حسن نیت لازم برخوردار نیستند و به رغم اصرار او، انگلیسی ها مانع یادگیری فنون کشتی سازی نوین توسط ایرانیان می شدند. او با آوردن کارخانه و استخراج فلزات از معادن در آذربایجان و ترجمه کتب خارجی و همچنین استفاده از صاحب منصبان و خبرگان فنی اروپایی، سعی داشت ارتش ایران را تجهیز کند و تلاش های بی وقفه عباس میرزا و قائم مقام برای ارتقای سطح دانش نظامی با سعایت دشمنان نزد فتحعلی شاه خنثی می شد و با ضمیمه کردن خاک گرجستان به روسیه، تمام ماورای قفقاز تا حدود ارس از ایران جدا شد و جنگ ۱۰ ساله عباس میرزا با روس ها، ثمری در پی نداشت و ... «طی این جنگ ها بود که عباس میرزا و میرزابزرگ به نقص کار خود پی بردند و دریافتند که با وسایل ساده و ناقص و از کارافتاده که ایشان در اختیار دارند، نمی توانند از عهده توپ و تفنگ و نظام روسیه و وسایل دیگری که در دسترس آن کشور است، برآیند و برای مقابله ایشان جز اخذ همان وسایل و اقتباس همان نظام چاره دیگری نیست.» اوضاع ارتش ایران در آن زمان، بسیار اسفبار بود. با آنکه ۶۰ هزار نفر سرباز، ۱۴۴ هزار نفر سواره نظام و ۲۵۰۰ نفر توپچی در اختیار بود، اما وسایل کهنه و ناکارآمد، گاه باعث ترکیدن توپ می شد و به جای دشمن، سرباز خودی آسیب می دید. علاوه بر آن سپاهیان ایران فنون نظامی و حمله منظم را فرانگرفته و به همین سبب در هر حمله تلفات بسیاری را متحمل می شدند. سنگربندی و نقشه خوانی، اصلاً شناخته شده نبود و حقوق سپاهیان نیز پرداخت نمی شد. در جبهه مقابل روس ها پس از جنگ های منظم با همسایگان خود تجربه لازم را اندوخته و سپاهی مجهز را به مصاف با ایران آماده ساختند و به رغم فداکاری بسیاری از سوی میرزا بزرگ و عباس میرزا، حاصلی جز شکست برای ایران به بار نیامد.
● ارتباط ایران با فرانسویان
شکست های پی درپی ایران از روس ها و همچنین کارشکنی انگلیسی ها موجب شد عباس میرزا متوجه فرانسوی ها شده و تشویق های او باعث شد فتحعلی شاه به فکر ارتباط با فرانسوی ها بیفتد. انگلیسی ها با تسلط بر هند و تجهیز قوای دریایی خود، مانع بزرگی بر سر راه ناپلئون بودند و ناپلئون که تنها راه ضربه زنی به انگلیسی ها را در فتح هند می دانست و ایران را مناسب ترین راه برای رسیدن به امیال خود در هند می پنداشت، با دولت ایران وارد مذاکره شد. معاهده سال ۱۸۰۷ میلادی میان میرزا محمدرضا قزوینی و دولت فرانسه در لهستان- فین کن اشتاین- موجب شد سرتیپ سوار، ژنرال گاردان با ۷۰ نفر به ایران آمده و بلافاصله کار خود را با ارتش ایران آغاز کردند. به رغم آنکه فرانسوی ها نظامیان ایران را تعلیم می دادند، منظور اصلی آنان تسخیر هند بود و آنها به بهانه اینکه توپخانه ایران مجهز به توپ مناسب نیست، پیشنهاد ساختن کارخانه توپ ریزی را دادند. در آن زمان یک توپ از روس به غنیمت گرفته شده بود و مقرر شد در اصفهان از روی آن نمونه ای بسازند و پس از امتحان، ۵۰ عراده از آن نمونه ساخته و تحویل ارتش ایران شود. از نمونه توپ فوق سرانجام ۲۰ عدد ساخته و در تهران تحویل شد. با فرار یکصد و پنجاه سرباز روس و پناهنده شدن به ایران، ارتش ایران فنون نظامی را بنا به دستور عباس میرزا، از آنان فرا گرفت و اصلاحات صورت گرفته سروسامانی به ارتش ایران داد اما فرانسوی ها به فکر نیت اصلی خود یعنی تسخیر هندوستان بودند. فرانسوی ها در نیت خود کامیابی پیدا نکردند و با شکست قوای فرانسوی ها از انگلیسی ها، عملاً ارتش ایران بار دیگر به حالت اول خود بازگشت و با مرگ عباس میرزا، تمامی امیدهای ایران برباد رفت.
● اعزام محصل به اروپا
با عقیم ماندن نیت فرانسوی ها، انگلیسی ها پیشقدم برای پذیرش محصلان ایرانی شدند. هرچند نباید از یاد برد که پنج تن از محصلان ایرانی توسط عباس میرزا به فرانسه اعزام شده بودند تا علوم و فنون روز را یاد گیرند. میرزا رضای طبیب، عبدالرسول خان مهندس و میرزا رضا مهندس هنگامی که دارالفنون افتتاح شد به عنوان دستیار استادان اتریشی مشغول به کار شدند، سه نفر این پنج نفر بودند. بنا به پیشنهاد سرهارد فوردجونز به عباس میرزا در ملاقاتی که در تبریز صورت گرفت این موافقت به عمل آمد و حاجی بابا افشار و کاظم پسر نقاش باشی عباس میرزا در سال ۱۸۱۱ به لندن رفتند. کاظم به رغم آنکه در رشته نقاشی استعداد کافی داشت پس از ۱۸ ماه توقف به بیماری سل در انگلیس درگذشت و اما حاجی بابا با ورود به آکسفورد درس طب را فرا گرفت و پس از بازگشت به ایران با دکتر کورمیک انگلیسی که طبیب ولیعهد بود، همکاری می کرد. گروه دومی که از ایران برای تحصیل روانه خارج شدند، پنج نفر بودند؛ میرزا صالح شیرازی پسر حاجی باقرخان کازرونی، میرزا سیدجعفر پسر میرزا تقی وزیر تبریز، میرزا محمدجعفر، میرزارضا سلطان توپخانه و استاد محمدعلی چخماق ساز.اینان نیز با فراگیری علوم به کشور بازگشتند و عباس میرزا آنان را مناسب تحصیل شان به کار گماشت.
روزنامه سرمایه