12 اردیبهشت 1393
جزوات ماهانه
موضوع : گزارش
توقیرا معروض مىشود. رسالههایى که هر ماه از انجمن ماهیانه دینى1 منتشر میشود چنانکه در سرآغاز هر یک متذکر است سخنرانیهاى مرتضى مطهرى است که بنا بر اسناد موجوده و آنچه از عبارات آن هویداست داراى نوعى از اندیشه سیاسى و منطقى "دینى و تبلیغاتى میباشد که ذیلاً بعرض میرساند:
1ـ گوینده چنانکه خود در گفتار خویش اغلب ابراز داشته با کتب فلسفى تماس همیشگى دارد و نوشتههاى فلاسفه مادى را نیز خوانده و مغالطه و سفسطه مکاتب آنان را بنظر خود درک نموده ولى بطورى که خواهد آمد این نوع استدلال بدون توجه در طرز فکر کردن وى تاثیر داشته است و همچنان فکر مىکند.
2ـ اندیشه دینى وى آمیخته از آیات و اخبار و کلامات ادبا و شعراى عرب و پارسى است لکن بیشتر جنبه لفظى دارد تا جنبه معنوى. بیشتر توجه گوینده ترتیب و انسجام معانى الفاظ است نه بربط فکرى با فکر دیگر این نوع اندیشه دینى براى کسانى است که اغلب با طرز اندیشه فلاسفه غرب سروکار دارند.
3ـ منش تبلیغاتى او بیشتر جانب عوام را مراعات مىنماید تا نظر خواص و دانشمندان گرچه در صفحات اول از کسانى که کوچکترین ایرادى گرفتهاند تشکر میکند ولى فقط جنبه تظاهر دارد تا حقیقت و چنانکه مورد تصویب قرار گیرد ایرادات علمى و فلسفى و دینى که در گفتار وى زیاد است مشروحا معروض گردد. بیشتر در دلائل خود از روش استدلال (شعر و جدل و مغالطه و استقرا و تمثیل) که براى آن دسته افراد مطلوب است استفاده میکند.
4ـ مدارک دینى سخنان خود را مقید باصالت و صحت و امانت آن سند قرار نمیدهد اکثر به عبارت (چنین یادم است) بیان مطلب مىکند یا (نمىدانم کجا دیدهام) شنونده را سرگرم مینماید و یا بیشتر بشرح لغتى که در ضمن بیان پیش مىآید مىپردازد و از علوم جدیده بکلى بىبهره و با بیم بسیار از کنار کشفیات جدید و اختراعات نوظهور عبور کرده و براى آنکه شنونده را مجذوب کرده باشد مثالهائى از تظاهرات این ترقى فاحش و روزافزون بطور ساده بیان مىدارد.
5 ـ نظریات سیاسى وى چون از منشاء دینى مىباشد و مایه فلسفه مادى دارد اغلب صورت عدم رضایت بخود مىگیرد و با بیان دینى نظرات سیاسى خود را در ضمن سخن و در بین عبارات دینى عرضه میدارد سیاست را به معنى واقعى درک نمىکند و فقط آنچه را که باو تلقین شده اظهار مىدارد اینکه قیافه طرفدارى از مصدق2
را بخود میگیرد درک حقیقت مشارالیه نیست بلکه بجانب آنکه سوق داده مىشود مىرود و از آن دست که مىپروردش مىروید.
نظریه: در این هنگام که از هرجانب نداى الحاد و کفر در اذهان مردم طنین افکنده بسزاست که این نوع گویندگان که مایه اى از علم و دانش دارند با هدایت کافى از طرف سازمان اطلاعات و امنیت کشور مورد تشویق قرار گرفته و قبل از هر جلسه، سخنرانى وى بازدید گردد و نیز روش سیاسى خطاى وى گوشزدش شود و همچنین باید ماهیت محرکین را براى وى آشکار ساخت و پایان غم افزاى نوع فکرش را واضح نمود و نقاط ضعف وى را چنانکه بطور کلى راهبرى شود به وى گفت و در صورت امتناع، از سخنرانیها و انتشار آنها بطور مجله جلوگیرى بعمل آورد و دیگر امتیاز نشر این گفتار را از وى خواست چون اغلب براى نداشتن امتیاز رسمى از مقامات صالحه این نوع نشریات را بطبع مىرسانند. عینا به انضمام پرونده مربوطه و دو نسخه سخنرانى آقاى مطهرى جهت اعلام نظریه به استحضار ریاست بخش قضایى مىرساند. 5/9/39
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1ـ محصول این جلسات در جزواتى تحت عنوان گفتار ماه منتشر شد.
2ـ دکتر محمد مصدق ملقب به مصدقالسلطنه فرزند میرزا هدایت در سال 1261 شمسى به دنیا آمد. وى در سن 17 سالگى مستوفى خراسان شد. تحصیلات مقدماتى را در تهران به انجام رسانید و در سال 1287 براى تحصیلات عالیه به پاریس رفت. بعد از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسى پاریس، به دانشگاه توشاش سوئیس وارد شد و در سال 1293 با اخذ درجه دکترى در حقوق، به ایران بازگشت. چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینه مشیرالدوله براى تصدى وزارت دادگسترى از وى دعوت کرد. در حین مراجعت به ایران در پائیز 1299 به حکومت فارس منصوب شد. با این همه در همان سال از شناسایى کودتاى سیدضیاءالدین طباطبائى امتناع ورزید. پس از سقوط سید ضیاءالدین در سال1300 به وزارت دارایى منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت. در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندى به علت عدم موافقت دولت مرکزى با نظریات او از این سمت استعفا داد. در سال 1302 وزیر امور خارجه شد در سال 1303 در دوره پنجم قانونگذارى به نمایندگى مردم تهران در مجلس شوراى ملى انتخاب گردید و در این دوره با واگذارى سلطنت به سردار سپه مخالفت کرد. در دوره ششم مجددا به وکالت مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت با تشکیل مجلس مؤسسان، پس از اتمام این دوره چون دولت در انتخابات مجلس دخالت کرد، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید. با اینکه به کلى از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیله شهربانى تهران توقیف شد و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومى آن شهر محبوس بود. سپس مجددا به احمدآباد تبعید شد. پس از وقایع شهریور 1320 در دوره چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. در این دوره براى استیفاى حفاظت ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان جبهه ملى را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملى شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس شوراى ملى گذراند در اردیبهشت 1330 براى اجراى این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق، نخستوزیرى ایران را قبول کرد. موفقیت مصدق در جریان نهضت ملى شدن نفت، مرهون حمایتها و پشتیبانیهاى روحانیون و نیروهاى مذهبى بود که در رأس آنها آیهاللّه کاشانى قرار داشت. اما بروز اختلاف میان آیهاللّه کاشانى و مصدق که با تفکرات لیبرالیستى و ملىگرایى همواره مدافع جدایى دین از سیاست بود، موجب گردید که حکومت شاه با همکارى سیا، نقشههایى را براى سرنگونى حکومت مصدق طرحریزى کنند. در تیرماه 1331 با اینکه مجلس جدید (دوره هفدهم) به نخستوزیرى او رأى تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوى براى تصدى وزارت دفاع ملى، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه، قوامالسلطنه را به نخستوزیرى منصوب نمود، ولى ملت با قیام سىتیر به رهبرى آیهاللّه کاشانى مجددا او را به نخستوزیرى برگزید. در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامى، به 3 سال زندان محکوم شد. در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت. مصدق در 14 اسفند 1346 بر اثر بیمارى درگذشت.
توقیرا معروض مىشود. رسالههایى که هر ماه از انجمن ماهیانه دینى1 منتشر میشود چنانکه در سرآغاز هر یک متذکر است سخنرانیهاى مرتضى مطهرى است که بنا بر اسناد موجوده و آنچه از عبارات آن هویداست داراى نوعى از اندیشه سیاسى و منطقى "دینى و تبلیغاتى میباشد که ذیلاً بعرض میرساند:
1ـ گوینده چنانکه خود در گفتار خویش اغلب ابراز داشته با کتب فلسفى تماس همیشگى دارد و نوشتههاى فلاسفه مادى را نیز خوانده و مغالطه و سفسطه مکاتب آنان را بنظر خود درک نموده ولى بطورى که خواهد آمد این نوع استدلال بدون توجه در طرز فکر کردن وى تاثیر داشته است و همچنان فکر مىکند.
2ـ اندیشه دینى وى آمیخته از آیات و اخبار و کلامات ادبا و شعراى عرب و پارسى است لکن بیشتر جنبه لفظى دارد تا جنبه معنوى. بیشتر توجه گوینده ترتیب و انسجام معانى الفاظ است نه بربط فکرى با فکر دیگر این نوع اندیشه دینى براى کسانى است که اغلب با طرز اندیشه فلاسفه غرب سروکار دارند.
3ـ منش تبلیغاتى او بیشتر جانب عوام را مراعات مىنماید تا نظر خواص و دانشمندان گرچه در صفحات اول از کسانى که کوچکترین ایرادى گرفتهاند تشکر میکند ولى فقط جنبه تظاهر دارد تا حقیقت و چنانکه مورد تصویب قرار گیرد ایرادات علمى و فلسفى و دینى که در گفتار وى زیاد است مشروحا معروض گردد. بیشتر در دلائل خود از روش استدلال (شعر و جدل و مغالطه و استقرا و تمثیل) که براى آن دسته افراد مطلوب است استفاده میکند.
4ـ مدارک دینى سخنان خود را مقید باصالت و صحت و امانت آن سند قرار نمیدهد اکثر به عبارت (چنین یادم است) بیان مطلب مىکند یا (نمىدانم کجا دیدهام) شنونده را سرگرم مینماید و یا بیشتر بشرح لغتى که در ضمن بیان پیش مىآید مىپردازد و از علوم جدیده بکلى بىبهره و با بیم بسیار از کنار کشفیات جدید و اختراعات نوظهور عبور کرده و براى آنکه شنونده را مجذوب کرده باشد مثالهائى از تظاهرات این ترقى فاحش و روزافزون بطور ساده بیان مىدارد.
5 ـ نظریات سیاسى وى چون از منشاء دینى مىباشد و مایه فلسفه مادى دارد اغلب صورت عدم رضایت بخود مىگیرد و با بیان دینى نظرات سیاسى خود را در ضمن سخن و در بین عبارات دینى عرضه میدارد سیاست را به معنى واقعى درک نمىکند و فقط آنچه را که باو تلقین شده اظهار مىدارد اینکه قیافه طرفدارى از مصدق2
را بخود میگیرد درک حقیقت مشارالیه نیست بلکه بجانب آنکه سوق داده مىشود مىرود و از آن دست که مىپروردش مىروید.
نظریه: در این هنگام که از هرجانب نداى الحاد و کفر در اذهان مردم طنین افکنده بسزاست که این نوع گویندگان که مایه اى از علم و دانش دارند با هدایت کافى از طرف سازمان اطلاعات و امنیت کشور مورد تشویق قرار گرفته و قبل از هر جلسه، سخنرانى وى بازدید گردد و نیز روش سیاسى خطاى وى گوشزدش شود و همچنین باید ماهیت محرکین را براى وى آشکار ساخت و پایان غم افزاى نوع فکرش را واضح نمود و نقاط ضعف وى را چنانکه بطور کلى راهبرى شود به وى گفت و در صورت امتناع، از سخنرانیها و انتشار آنها بطور مجله جلوگیرى بعمل آورد و دیگر امتیاز نشر این گفتار را از وى خواست چون اغلب براى نداشتن امتیاز رسمى از مقامات صالحه این نوع نشریات را بطبع مىرسانند. عینا به انضمام پرونده مربوطه و دو نسخه سخنرانى آقاى مطهرى جهت اعلام نظریه به استحضار ریاست بخش قضایى مىرساند. 5/9/39
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1ـ محصول این جلسات در جزواتى تحت عنوان گفتار ماه منتشر شد.
2ـ دکتر محمد مصدق ملقب به مصدقالسلطنه فرزند میرزا هدایت در سال 1261 شمسى به دنیا آمد. وى در سن 17 سالگى مستوفى خراسان شد. تحصیلات مقدماتى را در تهران به انجام رسانید و در سال 1287 براى تحصیلات عالیه به پاریس رفت. بعد از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسى پاریس، به دانشگاه توشاش سوئیس وارد شد و در سال 1293 با اخذ درجه دکترى در حقوق، به ایران بازگشت. چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینه مشیرالدوله براى تصدى وزارت دادگسترى از وى دعوت کرد. در حین مراجعت به ایران در پائیز 1299 به حکومت فارس منصوب شد. با این همه در همان سال از شناسایى کودتاى سیدضیاءالدین طباطبائى امتناع ورزید. پس از سقوط سید ضیاءالدین در سال1300 به وزارت دارایى منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت. در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندى به علت عدم موافقت دولت مرکزى با نظریات او از این سمت استعفا داد. در سال 1302 وزیر امور خارجه شد در سال 1303 در دوره پنجم قانونگذارى به نمایندگى مردم تهران در مجلس شوراى ملى انتخاب گردید و در این دوره با واگذارى سلطنت به سردار سپه مخالفت کرد. در دوره ششم مجددا به وکالت مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت با تشکیل مجلس مؤسسان، پس از اتمام این دوره چون دولت در انتخابات مجلس دخالت کرد، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید. با اینکه به کلى از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیله شهربانى تهران توقیف شد و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومى آن شهر محبوس بود. سپس مجددا به احمدآباد تبعید شد. پس از وقایع شهریور 1320 در دوره چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. در این دوره براى استیفاى حفاظت ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان جبهه ملى را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملى شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس شوراى ملى گذراند در اردیبهشت 1330 براى اجراى این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق، نخستوزیرى ایران را قبول کرد. موفقیت مصدق در جریان نهضت ملى شدن نفت، مرهون حمایتها و پشتیبانیهاى روحانیون و نیروهاى مذهبى بود که در رأس آنها آیهاللّه کاشانى قرار داشت. اما بروز اختلاف میان آیهاللّه کاشانى و مصدق که با تفکرات لیبرالیستى و ملىگرایى همواره مدافع جدایى دین از سیاست بود، موجب گردید که حکومت شاه با همکارى سیا، نقشههایى را براى سرنگونى حکومت مصدق طرحریزى کنند. در تیرماه 1331 با اینکه مجلس جدید (دوره هفدهم) به نخستوزیرى او رأى تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوى براى تصدى وزارت دفاع ملى، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه، قوامالسلطنه را به نخستوزیرى منصوب نمود، ولى ملت با قیام سىتیر به رهبرى آیهاللّه کاشانى مجددا او را به نخستوزیرى برگزید. در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامى، به 3 سال زندان محکوم شد. در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت. مصدق در 14 اسفند 1346 بر اثر بیمارى درگذشت.