29 اردیبهشت 1400

بررسی روابط پهلوی دوم با اسرائیل؛

هزارتوی یک رابطه پنهانی - ایران و اسرائیل


وحید بهرامی

هزارتوی یک رابطه پنهانی - ایران و اسرائیل

پس از جنگ جهانی دوم و تبلیغات یهودی‌ها در مورد ستم‌های هیتلر یک همبستگی در بین یهودیان و یک همدردی بین کشورهای اروپایی به نفع یهودیان به‌وجود آمد و با همکاری دولت‌های غربی، مهاجرت یهودیان به فلسطین شدت یافت و پس از جنگ و نزاع با مسلمانان عرب، دولتی با عنوان اسرائیل تشکیل شد. چند سال بعد، در تاریخ 23 اسفند 1328 رژیم پهلوی به واسطه دولت ساعد، اسرائیل را به شکل دو فاکتو به رسمیت شناخت و روابط سیاسی خود را برقرار نمود.

در ادامه در سال 1346 در راستای تحکیم روابط، سفارت اسرائیل در تهران به راه افتاد و به‌عنوان یک سفارتخانه‌ مهم به فعالیت‌های اقتصادی و نظامی مشغول بود، هرچند مقامات ایرانی سعی می‌کردند روابط ایران و اسرائیل و رفت‌وآمدهای مقامات را مخفی نگه دارند. در ادامه این نوشتار قصد داریم به پشت پرده رابطه مخفی ایران با اسرائیل در دوران رژیم پهلوی دوم بپردازیم و بررسی کنیم که رابطه با اسرائیل چه تبعاتی برای دولت و جامعه ایران داشت؟

1. بذل و بخشش نفت ملت ایران به اسرائیل

در سال 1336 در ابتدای رابطه پنهانی بین دول ایران و اسرائیل، نمایندگان ایران و اسرائیل در تل‌آویو قرارداد فروش نفت ایران به بهای هر بشکه 30/1 دلار را منعقد کردند. ازآنجا‌که این قیمت بسیار ارزان‌تر از قیمت نفت در بازار جهان بود، این قرارداد به‌شدت مورد استقبال و خوشحالی بن گورین، نخست‌وزیر اسرائیل، قرار گرفت.1 در ادامه بر اثر مهاجرت یهودیان به اسرائیل و رشد صنایع اسرائیل یک سال بعد بن گورین، لوی اشکول را به ایران اعزام کرد و پس از ملاقات با شاه و مذاکره با مقامات، میزان صادرات نفت ایران به اسرائیل با قیمتی نازل دو برابر شد.2 در شهریور 1346، پس از مدتی از این قرارداد شیرین برای اسرائیلی‌ها، مایر عزری به نمایندگی از اسرائیل به حضور شاه رسید و موافقت وی را برای کشیدن یک لوله نفتی از بندر ایلات در ساحل دریای سرخ تا بندر اشکلون در ساحل دریای مدیترانه گرفت. این خط لوله به طول 162 مایل بود که اعتبار پولی آن از طرف ایران تأمین شد.3 این لوله 32 اینچی قادر بود نفت ایران را هم به مصرف داخلی اسرائیل برساند و هم به کشورهای اروپایی منتقل کند و در نتیجه این ترانزیت عایدات فراوانی را نصیب اسرائیل می‌کرد.

به گزارش سفارت آمریکا این طرح قادر بود پنجاه‌میلیون تن نفت را در مدت یک سال به مدیترانه منتقل نماید، درحالی‌که انتقال همین مقدار نفت از طریق دریا احتیاج به پنجاه کشتی داشت که هزینه آن بیش از چهارصدمیلیون دلار، یعنی دو یا سه برابر خط لوله، بود و همه‌ اینها با مخارج ایران انجام و به نفع اسرائیل تمام می‌شد.4 در ادامه این بذل و بخشش‌های رژیم پهلوی به اسرائیل، پس از سال 1354 و طرح صلح خاورمیانه توسط کارتر و عقب‌نشینی اسرائیل از میدان نفتی ابوردیس در صحرای سینا، ایران متعهد شد همه‌ نیازهای نفتی اسرائیل را تأمین کند5 آن هم با قیمتی ارزان‌تر از بازار جهانی نفت. طبق آمار موجود، ایران در سال 1357 تعهد داشت که روزانه 96 هزار بشکه برای مصارف داخلی اسرائیل نفت صادر کند.6

2. وابستگی اقتصادی ایران به اسرائیل

یکی از اقدامات اقتصادی اسرائیل در ایران، راه اندازی پروژه‌های کشاورزی بود. موشه دایان در ملاقات و سفر رسمی و آشکاری که در شهریور 1342 از خرابی‌های زلزله‌ 1341 قزوین به عمل آورد، پیشنهاد همکاری برای یک پروژه‌ کشاورزی مکانیزه در دشت قزوین را داد و مورد موافقت شاه قرار گرفت. قرارداد در دی ماه 1342 به امضای طرفین رسید و پس از نه ماه مطالعه پیش‌بینی شد این طرح به مدت 6 سال و با هزینه‌ 40 میلیون دلار به اتمام برسد. اسرائیلی‌ها ده‌ها کارشناس را با مخارج کشور ایران، به منطقه فرستادند و اکثر زمین‌های مرغوب کشاورزی را اشغال کردند7.

این عمل به گونه‌ای بود که امام خمینی در یک سخنرانی، این روابط یک‌طرفه کشاورزی رژیم با اسرائیل را زیر سؤال برد و فرمود: «الان که من اینجا نشسته‌ام برای شما صحبت می‌کنم، مزارع بسیار خوب ایران، بسیاری‌اش در دست اسرائیل است. از ایلام به من نوشته‌اند که مزارع خوب اینجا را داده‌اند اسرائیل چغندر بکارد. تابلویی زده‌اند به کنار جاده که مزرعه نمونه‌ ایران و اسرائیل».8 همچنین درحالی‌‎که در اواخر دوره شاه که درآمد‌های نفتی بالا رفته بود، ایران به یک بازار مصرف برای اجناس اسرائیلی تبدیل شده بود. حتی میادین بار تهران پر بود از بسته‌بندی‌های سیب و پرتقال اسرائیلی و مغازه‌ها مملو بود از دستگاه‌های خانگی برقی ساخت اسرائیل؛ به طوری که صادرات اسرائیل به ایران از 22 میلیون دلار در سال 1349 به 63 میلیون دلار در سال 1353 افزایش یافت.9 این وابستگی اقتصادی به محصولات اسرائیلی به گونه‌ای بود که صدا مردم و بازرگانان ایرانی را بلند کرد و امام مجبور شدند در سال 1343 با این نطق به انتقاد از سیاست‌های شاه در رابطه با اسرائیل بپردازند: «اقتصاد ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و بازار ایران از دست ایرانی خارج شده است. غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگانان و زارع نشسته است و اصلاحات آقایان بازار سیاه برای آمریکا و اسرائیل درست کرده است و کسی نیست که به داد ملت فقیر برسد».10

3. وابستگی نظامی ایران به اسرائیل

در فروردین 1344 ارتشبد طوفانیان، معاون وزارت جنگ، به اسرائیل رفت و یک قرارداد خرید مسلسل یوزی ساخت اسرائیل برای مسلح کردن شهربانی و گارد شاهنشاهی امضا کرد.11 طوفانیان در آذرماه همان سال قرارداد دیگری به ارزش سه‌میلیون دلار جهت خرید خمپاره‌ ساخت صنایع اسرائیل با اسرائیلی‌ها به امضا رساند.12 طبق یکی از اسناد، ژنرال طوفانیان طی نامه‌ محرمانه‌ای به سرهنگ نمرودی، وابسته نظامی اسرائیل در ایران، نوشت: «به فرمان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ‌ارتشتاران، ستاد بزرگ‌ارتشتاران قویا مصمم است تا جنگ‌افزارهای ذیل را خریداری نماید: 4 قبضه خمپاره‌انداز 60 میلی‌متری و 26 قبضه خمپاره‌انداز 120 میلی‌متری و مقادیر زیادی مهمات».13

در سال 1352 قراردادهای بزرگ و عمده‌ای بین نیروهای دریایی ایران و اسرائیل منعقد گردید. عمده‌ترین این قراردادها طرح و اجرای پایگاه‌های نیروی دریایی در جنوب ایران بود که با شرکت اسرائیلی هدیش منعقد گردید؛ همچنین مجهز کردن ناوچه‌های نیروی دریایی به تجهیزات الکترونیکی نیز جزء این قراردادها بود.14 خرید سلاح‌های اسرائیلی روزبه‌روز توسعه بیشتری پیدا می‌کرد تا اینکه در سال 1355 شیمون پرز، وزیر دفاع اسرائیل، به ایران آمد و پس از مذاکره با شاه شش طرح نظامی یک‌میلیارد دلاری با مقامات ارتش به امضا رساند.15 این قراردادها نیروهای مسلح ایران را بیشتر و بیشتر به اسرائیل و ادوات آنها وابسته می‌کرد؛ چراکه پایه ارتش ایران بر مبنای سلاح‌ها و زیرساخت‌ها اسرائیلی تکمیل و تجهیز می‌شد و برای نگهداری و مراقبت از آنها ایران نیازمند کارشناسان اسرائیلی می‌بود.

4. بخشش تسلیحات و نفت ملت ایران به اسرائیل در سال‌های 1352 به بعد

جنگ بین اسرائیل و اعراب در مهرماه 1352 بار دیگر آغاز شد و در آبان‌ماه به اوج خود رسید و ازآنجاکه برتری با ارتش‌های عربی بود، شاه بلافاصله با پول بیت‌المال مردم ایران به کمک اسرائیل آمد. ابتدا محمدرضا مقادیر معتنابهی مهمات نظامی از قبیل «گلوله‌ توپ و وسایل جنگ الکترونیک» که به‌تازگی از خود اسرائیل با پول ملت ایران خریداری کرده بود، به‌صورت کمک بلاعوض ارسال کرد16 و بعد به‌رغم تحریم نفتی اسرائیل و هم‌پیمانانش از سوی کشورهای اسلامی، نه‌تنها نفت اسرائیل را تأمین کرد، بلکه مقادیر زیادی از نفت ملت ایران را مجانی در همان زمان به هم‌پیمانان اسرائیل ارسال نمود.

فرجام

امام خمینی به‌عنوان یک رهبر مذهبی، به‌صورت هم‌زمان هم از اسلام و هم از منافع مسلمانان دفاع می‌کردند. بر همین اساس ازآنجا‌که اسرائیل کشور غصبی یهودیان، ضد اسلام و ضد مسلمانان بود، امام خمینی از ابتدای نهضت تا پایان عمر یک لحظه در مواضع ضد صهیونیستی خود تردید نکرد. اوج این مبارزه در مقابل وابستگی‌های اقتصادی، نظامی و بذل و بخشش‌های نفت ملت ایران، تحریم رابطه با اسرائیل بود که در خرداد 1346 در اعلامیه‌ای که به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد تهیه کردند و به امضای آیت‌الله میلانی، آیت‌الله نجفی و علامه طباطبائی رساندند، به اطلاع مردم رسید. ایشان در این اعلامیه فرمودند: «... ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی درهرحال مهیا هستیم... در مقابل صهیونیسم، مقابل اسرائیل، مقابل دول استعمارطلب، مقابل کسانی که ذخایر این ملت را به‌رایگان می‌برند می‌ایستیم».17

 

1. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، البرز، 1375، صص 283-284.

2. روح‌الله حسینیان، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران (1356-1343)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 342.

3. فرد هالیدی، ایران؛ دیکتاتوری و توسعه، ترجمه محسن یلفانی و علی طلوع، تهران، نشر علم، 1358، ص 266.

4. روح‌الله حسینیان، همان، ص 343.

5. جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر رسا، 1377، ص 516.

6. علی فلاح‌نژاد، مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 235.

7. علی‌اکبر ولایتی، ایران و تحولات فلسطین، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380، صص 174-176.

8. روح‌الله حسینیان، همان، ص 643.

9. جان فوران، همان، ص 516.

10. امام خمینی، صحیفه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 1، ص 422 .

11. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 358.

12. همان، ص 387.

13. فرهاد رستمی، پهلوی‌ها، خاندان پهلوی به روایت اسناد، ج 3، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1382، ص 353.

14. علی‌اکبر ولایتی، همان، ص 196.

15.عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 451.

16. همان، ص 443.

17. امام خمینی، همان، ج 1، ص 336.