15 اردیبهشت 1393
تأثیرپذیری انقلاب اسلامی ایران از حادثهی کربلا (بررسی موردی محرم سال 1342)
چکیده
در این مقاله ضمن بررسی و تبیین رویکرد سیاسی مرجعیت و به خصوص امام خمینی (ره) در نخستین سالهای نهضت، به چگونگی و بازکاوی بهرهبرداری سیاسی رهبران نهضت از مجالس و محافل مذهبی محرم سال 1342 پرداخته شده است. برای این منظور دو قطب اصلی نهضت یعنی تهران و قم در حوزهی پژوهش قرار گرفته و در هر کدام از دو شهر مذکور، مؤلفههای خاص و مورد استفادهی رهبران مذکور، بررسی شده است.
مقدمه
سؤال بنیادین این مقاله این است که نهضت امام خمینی (ره) چه تأثیری از قیام کربلا داشت؟ کدام مولفهها در این ارتباط نقش داشتند؟ و امام خمینی به عنوان رهبری نهضت از کدام سازوکارها برای این منظور سود جسته است؟
هنوز چند ماهی از نهضت امام خمینی نگذشته بود که محرم 1383 ﻫ . ق برابر با خرداد 1342 ﻫ . ش فرا رسید. به طور عام شروع نهضت امام را از اواسط سال 1341 ﻫ . ش و در جریان مخالفت مراجع با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی میدانند. بعد از پیروزی نهضت در لغو لایحه، مبارزهی روحانیت در مراحل بعد شامل تحریم رفراندوم اصول ششگانه انقلاب سفید در ششم بهمن 1341 شد و همچنین تحریم عید نوروز 1342 تداوم یافت. تشدید این رویاروییها باعث شد که رژیم درصدد سرکوب مرکز و ثقل اصلی نهضت یعنی حوزه علمیه قم برآید. برای این منظور در روز دوم فروردین 1342 برابر با مراسمهای عزاداری سالروز شهادت امام صادق به مدرسه فیضیه قم حمله کرده و تعدادی از طلاب و سوگواران مجلس عزاداری را به شهادت رسانده و زخمی نمود. از این رو امام خمینی به عنوان رهبری نهضت درصدد برآمد که برای مقابله با نظام از مجالس عزاداری و پرشکوه ماه محرم برای افشاگری علیه هیأت حاکمه و بسیج تودههای مؤمنین مذهبی و سوگواران مجالس عزاداری محرم بهره جوید.
در این مقاله راهکارهای استفاده دست اندرکاران نهضت از مجالس محرم برای آگاه ساختن تودهها و افشاگری علیه نظام مورد بازکاوی قرار میگیرد. همچنین برای پاسخگویی به سؤالات آغازین مقاله، مؤلفههای مختلفی که برای این منظور و جهت نیل به اهداف نهضت مورد استفاده قرار گرفت، بررسی میشود. مهمترین منابع مورد استفاده این مقاله صرف نظر از اسناد بیشمار باقیمانده از گزارشهای مأموران ساواک، خاطرات روحانیون و بازاریانی میباشد که در مبارزات سیاسی محرم آن سال ایفای نقش کردند.
این نکته نیز ناگفته نماند که چون محرم آن سال، نخستین سال بهرهبرداری سیاسی از مجالس مذهبی و سوگواری در نهضت امام خمینی تلقی میشد، آن سازوکارهای مبارزاتی در سالهای بعدی نهضت و به خصوص در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب نیز مورد تقلید قرار گرفت. به گونهای که در فرآیند نهضت امام، محرم از صرف جلسات سوگواری به مجالس سیاسی و مبارزاتی بدل شد. از این رو تبیین و بررسی محرم سال 42 به خاطر پایهگذاری یک رویکرد نوین و مؤثر، در مبارزه از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد.
انقلاب منبر:
بدون تردید بازکاوی قیام 15 خرداد بدون بررسی عامل زمینهساز آن یعنی محافل و مجالس محرم، امری ناممکن خواهد بود. از آنجا که مراجع و به خصوص امام خمینی در فرآیند مبارزه و تشدید رویارویی بین هیئت حاکمه و روحانیت مبارزه فرصت پاسخگویی و مقابله با رفتار و عملکرد نظام در هجوم به مدرسه فیضیه فرهنگ مرجعیت و روحانیت و حریم مدرسه دینی را به «زمان پر شنونده»ی ماه محرم که در آن قابلیت و توان بسیج مؤمنین فراهم است، موکول کرده بود. از این رو در این بحث تدابیر اتخاذ شده از سوی امام را در سه مرحله: 1. برنامهریزیهای قبل از آغاز محرم، 2. نُه روز اول محرم و 3. برنامه روز عاشورا مورد بررسی قرار میدهیم.
1. برنامههای قبل از شروع محرم:
امام از مدتها قبل از محرم طی سخنرانیها و گفتوگوهای خصوصی خود، بارها به این نکته اشاره کرده بود که درصدد است تا در محرم تدابیری برای افشاگری علیه نظام حاکم اتخاذ کند. از این رو دستگاه امنیتی نظام درصدد برآمد که با ترفندهایی و از جمله دعوت به صلح و سازش امام را از این کار باز دارند. امام در نامهای که در روز دوازدهم اردیبهشت خطاب به برادرش آیتالله مرتضی پسندیده نگاشتهاند، از این ترفندها پرده برداشته و آوردهاند: «در این چند روز برای اغفال ما ظاهراً پیغامهایی داده شده است که ترتیب اثر ندادهایم و تا دولت فعلی [کابینهی اسدالله علم] سرکار است، ظاهراً نشود تفاهمی کرد.»(2)
بر اساس این رویکرد امام در گام اول اقدام به اعزام طلاب به شهرها و مناطق مختلف کشور نمود تا در مجالس محرم به افشاگری علیه نظام بپردازند. به طور رسمی کلاسهای حوزه علمیه از بیست و پنجم اردیبهشت – هشت روز قبل از آغاز محرم – تعطیل شد و طلاب به تدریج عازم مناطق مختلف کشور شدند. بر اساس یکی از گزارشهای ساواک، در جلساتی که در آستانهی اعزام طلاب برگزار میشد، مراجع به آنان توصیه میکردند؛ «در منابر ترس نداشته باشید و بگویید دولت و شاه بیدین هستند و قرآن را میخواهند از بین ببرند. دیگر تقیه نکنید. همچنین منتظر دستورات ما باشید». در ادامهی این گزارش آمده است که مراجع از طلاب درخواست نمودهاند که سعی نمایید در منابر خود فاجعهی مدرسه فیضیه را با واقعهی کربلا تطبیق داده و آن را محور روضهخوانیهای خود قرار دهند.»(3)
کارگزاران امنیتی نظام در قبال این تدابیر، خود را با یک چالش بزرگ مواجه دیدند. زیرا نه میتوانستند مانع اعزام مبلغان مذهبی شوند و نه قادر بودند بر گسترهی وسیع مجالس و محافل سوگواری کشور که اینک بخشی از آن تحت سیطره تبلیغات مذهبی – سیاسی روحانیت مبارز قرار گرفته بود، نظارت داشته باشند. یکی از پینوشتهای یک مقام عالی امنیتی در یکی از اسناد، حاکی از سردرگمی دستگاه امنیتی در قبال آن وضعیت است.
در سند مذکور آمده است: «... یا بایستی قبا از رسیدن محرم و صفر تصمیم قاطعی درباره خمینی و شریعتمداری گرفته شود یا اینکه اصولاً منابر آزاد باشد و هر حرفی زده شد از طرف مأموران اقدامی به عمل نیاید. زیرا دستگیری وعاظ به طور قطع موجب جنجال جدیدی خواهد شد که ضرر آن در مقابل عملی که انجام میشود، قابل مقایسه نیست و [وعاظ] بهرهبرداری شدیدی از آن خواهند کرد».(4)
ناگفته نماند که هر چند از مدتها پیش، اهمیت رسانه منبر و کاربرد پیامرسانی آن برای آموزه های نهضت، آشکار شده بود ولی چنین مینماید که منابر و مجالس محرم سال 42، جدیترین عرصه مبارزه بین روحانیت و نظام گردید.
از این رو به حق میتوان از این دوره به عنوان «انقلاب منبر» نام برد. انقلابی که نقطه اوج آن در تظاهرات عاشورا و سپس قیام 15 خرداد تبلور یافت. بر اساس گزارشهای ساواک، امام چندین بار برای گروههای متشکل طلاب اعزامی به روستاها و شهرها سخنرانی کرد و آنان را به پایداری و مقاومت فرا خواند. ایشان در فرازهایی از این سخنرانیها خطاب به طلاب مذکور تصریح میکند، هیچ ترسی نداشته باشید... .
محصول این اراده، تبدیل مجالس سوگواری اقصی نقاط کشور به محافل سیاسی ضد نظام بود. بسیاری از این تکاپوها از دید مأموران ساواک به دور نبود، در گزارشهای آنها بازتاب یافته است. در یکی از این گزارشها با اشاره به اعزام طلاب به شهرستانها به هماهنگیهای به عمل آمده جهت حمایت آیات و علمای متنفذ شهر از جمله: آیتالله قمی در مشهد، آیتالله محمود ضیاءبری در رشت، آیتالله علیاصغر صالحی کرمانی در کرمان، آیتالله علیمحمد بروجردی در بروجرد، آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی از طلاب مذکور در طول دوره مأموریت آنها در طی محرم تأکید شده است.(5)
این تلاش در فرآیند طبیعی خود به گسترش آموزههیا نهضت در شهرهای مختلف انجامید. به گونهای که قیام 15 خرداد در ده ها شهر بازتاب یافت. شاید از این پدیده بتوان به عنوان «چند شهری شدن نهضت روحانیت» سخن گفت. ناگفته نماند که امام علاوه بر اعزام طلاب، تدابیری نیز برای وعاظ شهرستانها اتخاذ کرد. امام در دیدار یکی از وعاظ تهران با ایشان در آستانه محرم از این تدابیر چنین سخن گفت: «تصمیم دارم [برای ماه محرم] مکاتیبی برای اهل منبر و وعاظ خوزستان، شیراز، لرستان، تبریز، یزد بنویسم و متکلمینی هم بفرستم... در تهران هم شما آقایان نکات تاریک کارهای ظَلَمه را در منبرها بفرمایید.»(6) در صحیفه امام، برخی از این پیام آمده است. پیامهای مذکور برای علما و روحانیون و وعاظ شهرهای همدان، رشت، بستانآباد، کرمان و یکی از بازاریان تهران فرستاده شده است.(7)
امام خمینی همچنین در یک اقدام سیاسی دیگر یک پیام عمومی خطاب به عموم حضرات مبلغین و خطبای معظم و عموم هیأت محترم صادر نموده و تصریح کردند: «در این ایام که دستگاه جبار از خوف آنکه مبادا در منابر و مجامع مسلمین شرح مظالم و اعمال خلاف انسانی و ضد دینی و وطنی آنها داده شود، دست به رسوایی دیگری زده و در صدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین محترم و سران هیأت عزادار است که از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسری واگذارند... لازم است فریضهی دینی خود را در این ایام در اجتماعات مسلمین ادا کنند... آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنیامیه نیست. سکوت در این ایام تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است...»(8)
گزارشهای پراکندهی ساواک حاکی از توزیع اعلامیهی مذکور در اقصی نقاط کشور از جمله تهران، قم(9) و کرمان(10) میباشد. اما در خصوص بازتاب آن، در گزارش دیگری آمده است: «در چند روز اول محرم اهل منبر حملات شدیدی علیه دولت به عمل نمیآوردند و فقط عدهای از آنان با اشاره و کنایه انتقاداتی میکردند ولی پس از انتشار اعلامیهی جدید خمینی که در آن دستوراتی راجع به تشدید فعالیتهای تبلیغاتی بر ضد دولت داده شد، روش آنان تغییر یافته و در مجالس و محافل دینی با شدت مردم را تحریک و علیه دولت تبلیغ میکنند.
انتشار این اعلامیه حتی روش آن عده از گویندگان مذهبی را که کمتر وارد جنجالهای سیاسی میشدند، تغییر داده و چون خود را به موجب فتوای خمینی شرعاً مسئول میدانند شروع به انتقاد و تحریک کردهاند.»(11)
در خصوص این گزارش، این نکته قابل تذکر است که امام اعلامیهی خود را قبل از شروع محرم یعنی در بیست و هشتم اردیبهشت صادر نمود، در حالی که محرم از روز سوم خرداد شروع میشد. از این رو به خاطر موانع امنیتی، توزیع اعلامیهی مذکور دیر هنگام و در اواخر دههی اول محرم صورت گرفته و وعاظ به محض اطلاع از محتوای آن، محور سخنرانیهای مجالس و منابر خود را بر حمله به دولت قرار دادهاند.
برخی منابع از تکاپوهای دیگر امام در این خصوص سخن گفتهاند، از جمله حمایت از فلسفی واعظ معروف تهران، و به تکاپو وا داشتن بزرگترین هیأت عزاداری تهران و حتی اعزام چند تن از وعاظ به برخی از کشورهای اسلامی، از این جملهاند.
شهید محلاتی یکی از وعاظ وقت تهران در خاطراتش نقل میکند که امام وی را مأمور نمود تا سران هیأتهای عزاداری تهران را در یک جلسهای فراخوانده و برای اتخاذ تدابیر لازم جهت بهرهبرداری سیاسی از مجالس آنها برنامهریزی کنند. وی اضافه میکند که برای این منظور چندین جلسه با وعاظ تهران و چندین جلسه هم با سران هیأتها در مسجد بنیفاطمه برگزار کرده و هماهنگیهای لازم را به عمل آورد.(12)
همچنین شهید حاج مهدی عراقی در خاطراتش به طور تفصیلی از تکاپوهای خود برای جلب حمایت «شیخ الواعظین» تهران یعنی حجتالاسلام محمدتقی فلسفی سخن رانده و اضافه میکند؛ برای این منظور ناچار شده است که از امام بخواهد نامهای برای جلب نظر فلسفی، خطاب به او بنویسد که امام نیز چنین کرد. متن نامه بدین شرح است: «حضرت حجتالاسلام آقای فلسفی، لازم است از بیانات حساس جناب عالی در این وقت اختناق عجیب تشکر کنم. امروز روزی است که حضرات مبلغین محترم و خطبای معظم، دین خود ر به دین اثبات فرمایند از قرار اغلب گویندگان محترم با ما همآواز هستند، امید است خداوند تعالی آن شواذّی [نادر] که از حبس، از زجر، از خوف بیم دارند بیدار فرماید...»(13)
عراقی در ادامه خاطراتش تصریح میکند که جلب نظر افرادی امثال فلسفی از میان وعاظ و حاج عباس زریباف و حاج ناظم از میان مداحان تهران از این جهت اهمیت داشت که بسیاری از وعاظ و مداحان پیرو و دنبالهرو آنها بودند. در همین راستا همچنین عراقی موفق شد که نظر طیب حاجرضایی – از سران یکی از هیأتهای عزاداری بزرگ تهران – را نیز جلب کند.(14) سید محمود محتشمیپور یکی از همراهان عراقی در این مأموریت در خاطراتش نقل میکند که آنان موفق شدند نه تنها با طیب گفتوگو کرده و حمایت او را جلب کنند، بلکه توانستند رضایت یکی دیگر از لوطیهای جنوب تهران به نام حسین رمضان یخی را نیز به دست آورند.(15)
یکی دیگر از اقدامات مراجع بنا بر گزارشهای ساواک، اعزام برخی از وعاظ به کشورهای همسایه بود. در گزارش مورد نظر آمده است: «فهرست اسامی وعاظی که تصمیم دارند از طرف خمینی به قطر، کویت، پاکستان رفته و بر علیه دولت تبلیغ نمایند.
کویت: ابوالقاسم خزعلی، محمد منتظری، علیاکبر کافی خراسانی، احمد امانی اصفهانی، علی دوانی، شیخ نعمتالله دینی، عباس صالحی، حسین تهرانی، جواد الیاسی (از آبادان)، عباس مهری (از خرمشهر) و شیخ محمد نصرالهی (از خراسان).
قطر: عباس معصومی و سید مصطفی علوی.
بحرین: عبدالحسین مشکوه.
پاکستان: سید علی بمانی مدنی.»(16)
از میان وعاظ اعزامی مذکور علی دوانی به تفصیل خاطرات خود را در سفر تبلیغی به کویت و از فعالیتهای سیاسی وعاظ در آن دیار نقل کرده است.(17)
نمونهای از نوحه های سیاسی: نوحهی هیأت بنیفاطمه
یکی از فعالان سیاسی بازار در خاطرات خود نقل میکند که هیأتهای مؤتلفهی اسلامی در آستانهی محرم طی رایزنیهایی که با استاد مرتضی مطهری و دکتر بهشتی به عمل آوردند؛ «قرار بر این شد که دهه محرم اهل منبر و مداحان اهل بیت شعار تازهای بسازند و برنامههای جدیدی ارائه دهند. لذا به آقایانی که مرثیه و شعر میسراییدند اطلاع داده شد تا از اشعار نو برای دهه عاشورا استفاده کنند.»(18)
در اجرای این برنامه، مهدی عراقی که حلقهی اتصال امام با هیأتهای مذهبی تهران بود، به سراغ مداحان و نوحهخوانهای هیأتها رفت و برای این منظور با آنان گفتوگو نمود.(19)
اسماعیل زریباف، مداح هیأت بنیفاطمه – یکی از بزرگترین هیأتهای مذهبی تهران – در خاطراتش نقل میکند که چون پیام امام را مبنی بر اینکه لازم است «وقایعی را که الان در کشور میگذرد به صورت نوحه و شعار بسرایید و در جلسهی خودتان مطرح کنید» را از طریق عراقی دریافت نمود، دست به کار شده و از آنجا که خودش در روز واقعهی مدرسه فیضیه قم در آن مدرسه حضور داشته و فاجعه را به چشم خود دیده بود، در صدد برآمد که وقایع آن را در قالب اشعار و نوحه بسراید تا در زمان حرکت دستههای سینه زنی بخواند. از این رو نوحهای با ترجیعبند ذیل جهت حرکت هیأت بنیفاطمه در روز تاسوعا سرائید: «قم دشت کربلاست – هر روزش عاشورا است – فیضیه قتلگاه است – خون جگر علما – واویلا واویلا – شد موسم یاری مولانا الخمینی (دو بار)»(20)
نامبرده در ادامه خاطراتش اضافه میکند که این نوحه به سرعت مورد توجه سایر هیأتها و مردم قرار گرفت و بسیاری از آن تقلید نمودند. محسن رفیقدوست یکی از اعضای هیأت بنیفاطمه نیز در خاطراتش نقل میکند که وی به اتفاق بعضی از جوانان مسجد محمدی طی جلساتی نوحهی مذکور را تمرین کردند و در روزهای تاسوعا و عاشورا در هیأت بنیفاطمه آن را دم گرفتند.(21)
زریباف در ادامه خاطرات خود تصریح میکند که علاوه بر نوحهی مذکور، یک نوحه دیگر نیز در خصوص پایین انداختن طلاب از پشتبام فیضیه در جریان حمله مأموران امنیتی به آن مدرسه در دوم فروردین 1342 – که خود شاهد آن فجایع بود – سرود. ابیات آن سروده از این قرار بود: دانشگاه فیضیه – چون دشت ماریه؛ طلاب دینیه – واویلا واویلا – افتاده جسم هر یکیشان از لب بام – خمینی خمینی – تو فرزند حسینی – تو حامی دینی».(22)
یکی از گزارشهای ساواک از حرکت هیأت بنیفاطمه حاکی از آن است که هیأت به صورت دستههای سینهزنی در بازار تهران حرکت نموده و نوحهها اشعار آن تماماً در حمایت از خمینی خوانده میشد.(23)
اما وعاظ مدعو آن هیأت نیز «دو طلبهی تقریباً کم سن و سال، اما شجاع و بیباک» یعنی شیخ فضلالله محلاتی و شیخ علیاصغر مروارید بودند که هر دو بیپرده سخن میگفتند و در سخنرانیهای خود در طی شبهای محرم به شاه و دولت حمله میکردند.(24)
محلاتی در خاطراتش ضمن تأیید جو سیاسی هیأت بنیفاطمه – مستقر در خیابان نیروی هوایی – نقل میکند که وی به همراه مروارید واعظان آن هیأت بودند تا اینکه بنا بر درخواست امام مروارید به قم عزیمت نمود تا مجالس آنجا را اداره کند. از این رو مرحوم مطهری در شبهای پایانی محرم به جای مروارید آمد که در نهایت مطهری بعد از منبر شب دوازدهم محرم دستگیر شد ولی خود وی توانست از دست مأموران امنیتی بگریزد.(25)
سخنرانی مسجد شیخ عبدالحسین؛ یک نمونه از سخنرانیهای سیاسی:
طی تدابیر اتخاذ شده از سوی امام، چنین تصمیم گرفته شده بود که وعاظ تا شب هفتم محرم در منابر و مجالس خود چندان با صراحت و تندی علیه نظام سخن نگویند. هدف از این راهکار این بود که آنان به تدریج و با فراهم کردن زمینهها، حملات اصلی خود را در شبهای تاسوعا و عاشورا انجام دهند. زیرا چنانچه در همان شبهای اول به دست دستگاه امنیتی بهانه داده و دستگیر میشدند، برنامهی اصلی وعاظ ناتمام باقی میماند. ساواک نیز از این سازوکار اطلاع کسب کرده و درصدد چارهجویی برآمد. سرلشکر حسن پاکروان، ریاست ساواک در دستورالعملی در پنجم محرم به ساواکهای کشور با اشاره به اینکه اطلاعات واصله حاکیست که روحانیون در نظر دارند از روز هفتم محرم در مجالس سوگواری دست به تحریکات و تظاهرات بزنند، دستور میدهد که در آن ایام مراقبت بیشتری به عمل آید.(26)
نامبرده همچنین در دستورالعمل دیگری تصریح میکند: «حتیالامکان در این دو روزه از اصطکاک مأموران با عزاداران و وعاظ و روحانیون خودداری گردد»، سپس ادامه میدهد «اسامی و مشخصات این قبیل عناصر تهیه که پس از برگزاری ایام عزاداری تصمیم لازم درباره آنها اتخاذ گردد.» این دستورات حاکی از ضعف و ناتوانی دستگاه امنیتی در مواجهه با مجالس مذهبی به خاطر حضور و حمایت تودهی عظیم مؤمنین مذهبی از روحانیت میباشد. چنانچه ریاست ساواک نیز از موضع انفعال سخن رانده است. نامبرده برای اینکه این ناتوانی دستگاه امنیتی را توجیه نماید در بخش دیگری از این دستورالعمل راجع به علت این تصمیمگیری تأکید نموده، هر گونه اقدام نابجا در روزهای مذکور ممکن است بهانه به دست عناصر مترصد جهت بهرهبرداری بدهد.(27)
ناگفته پیداست که هر گونه اقدام و عملیات علیه وعاظ در روزهای تاسوعا و عاشورا، خشم تودههای مذهبی را برمیانگیخت و هیجان و عزاداری عمومی مؤمنین را از سوگ شهادت امام حسین و یارانش متوجه هیأت حاکمه میکرد. از همین رو دستگاه امنیتی از هراس تودهها، تا پایان دوازدهم محرم و اتمام تدریجی مجالس سوگواری، جرأت دستگیری هیچ واعظ یا فعال سیاسی را به خود نداد.
در اینجا برای تبیین چگونگی بهرهبرداری وعاظ از فرصتهای مذکور، نقش یکی از معروفترین وعاظ تهران یعنی حجتالاسلام محمدتقی فلسفی و اهمیت منابر و مجالس او را در یکی از مساجد بزرگ تهران یعنی مسجد شیخ عبدالحسین (مسجد ترکها) مورد بررسی قرار میدهیم. قریب به اتفاق افرادی که خاطرات خود را از محرم 1342 نقل کردهاند در خصوص مجالس چند هزار نفری مسجد مذکور، سخن گفتهاند.(28)
این سخنان حاکی از اهمیت ویژهی مجلس مذکور در میان مجالس دیگر تهران میباشد. وانگهی نقش مرحوم فلسفی نیز که در آستانه محرم مورد خطاب امام قرار گرفته، به عنوان واعظ آن مسجد حائز اهمیت ویژه بود. همچنین هیأت آذربایجانیها یکی از بزرگترین هیأتهای تهران بانی آن مجلس بود.
فلسفی در خاطراتش نقل میکند که به دو دلیل برای محرم سال 42، وعظ و سخنرانی در مسجد شیخ عبدالحسین را پذیرفته است، اول فعالیتهای خالصانهی اسلامی آن مسجد و دوم عنایت امام خمینی به نقش و محوریت آن مسجد در میان مساجد تهران.
وی تصریح میکند که برای بهرهبرداری بهتر از آن مجلس، در آن سال بر خلاف سالهای پیشین، مجالس متعدد قبل از ظهر و بعدازظهر – به جز یک منبر در قبل و یک منبر در بعد از ظهر – را وعده ندادم.
نامبرده همچنین در خصوص میزان جمعیت شرکت کننده در آن مسجد میافزاید: از شب اول محرم که بحث در آن مسجد را شروع کردم به تدریج هر شب جمعیت زیاد میشد به گونهای که کار به جایی رسید که صحن، زیر گنبد و شبستان مسجد و مدرسهی شیخ عبدالحسین – که بنایی جدا و مدرسهی طلاب است – و همچنین حد فاصل مسجد و مدرسه مذکور که بخشی از بازار تهران را تشکیل میدهد؛ از جمعیت موج میزد. شبهای هفتم و هشتم در بازار خیاطها، بازار کفاشها، جلوی خیابان خیام بلندگوهای متعدد نصب کردند.(29)
وی همچنین درباره برخی شرکت کنندگان مقامات دولتی در آن مجلس میافزاید: در شب نهم اسدالله علم، نعمتالله نصیری و برخی مقامات ارشد امنیتی در آن حضور داشتند. یکی از گزارشهای ساواک حاکی از آن است که در روز 11 و 12 محرم حداقل یکصد هزار نفر نطق فلسفی را گوش دادهاند. اگر موعظهی ملاها در مجالس ختم باشد خطرش کمتر از موعظه بر بالای منابر در ایام سوگواریست. زیرا در آنجا طرف کلام وعاظ؛ طبقات دوم و اول است ولی در روی منابر سوگواری، طرف؛ مردم عوام و کنترل هیجان افکار آنها مشکل است».(30)
مباحث سخنرانیهای مرحوم فلسفی در محرم 1342 در مسجد شیخ عبدالحسین (هیأت آذربایجانیها) در بازار تهران بر اساس اسناد کتاب «خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی»
ردیف
ش
صفحه
زمان مجلس
تعداد شرکتکنندگان
محورهای موضوعات و مباحث
عکسالعمل مردم
1
109
572-571
6/1/83
ششم محرم
8/3/42
هفت هزار نفر
زمامداران و مردم (وظایف متقابل) – چگونگی اجرای قوانین اسلام لزوم قیام در برابر زمامدار دیکتاتور – ترس فقط از خدا لزوم مجازات کسانی که قوانین الهی را زیر پا میگذارند.
دادن شعار برای پیروزی علمای اسلام، صلوات برای خمینی و شریعتمداری
2
110
575-574
7/1/83
هفتم محرم
9/3/42
هشت هزار نفر
عدم اجرای قانون اساسی در کشور – لزوم استقلال قوای سهگانه، دخالت قوه مجریه در قوه قضاییه شرایط یک قاضی در اسلام، لزوم استقلال قاضی
صلوات برای پیروزی اسلام و خمینی
3
111
576-575
8/1/83
هشتم محرم
10/3/42
ده هزار نفر
عدم تعادل بین حکومت و مردم به خاطر دیکتاتوری حکام – از بین رفتن عدالت و قانون در کشور شرح فاجعهی فیضیه قم و مؤاخذه دولت – اقسای ارجاعی دولت در معرض دهقان به جای کماندوها در آن فاجعه – تهدیدهای مکرر دولت
پخش اعلامیههای خمینی و خویی – خطاب به وعاظ و علما در بین مردم
4
112
579-577
9/1/83
نهم محرم
11/3/42
چهل هزار نفر
امر به معروف و نهی از منکر اجرای قانون اساسی تلاش مردم ایران برای کسب مشروطه، لزوم دخالت علما در سیاست، فاجعه مدرسه فیضیه قم، سرمایهگذاری طلاب – قرائت 7 بند از خواستههای مردم: حق دخالت مراجع بر سرنوشت مردم و صدور اعلامیه، لزوم عذرخواهی دولت از فاجعه فیضیه، خمینی، آزادی طلاب سرباز – آزادی زندانیان سیاسی – آزادی نشر اعلامیه، محاکمه مسببین واقعه مدرسه فیضیه و آزادی مردم در سرنوشت خود
با قرائت هر بند مردم دو بار «صحیح است» میگفتند، پخش اعلامیههای آیات خویی و میلانی
5
115
586-581
10/1/83
دهم محرم
12/3/42
کلمات در جمع کثیری در متن آمده. در متن کتاب دهها هزار آمده در سند دیگر شصت هزار نفر. ر.ک: شماره 118
جامعیت اسلام، مسجد کانون جنبشها، استیضاح دولت علم، دخالت روحانیت در سیاست، قدرت روحانیت، قرائت دو نامه از خمینی و شریعتمداری خطاب به وی جهت کمک مردمی برای تعمیر فیضیه، مواد دهگانه استیضاح دولت علم به دلایل
1. تخلف از قانون
2. منع توزیع اعلامیه علما
3. کنترل چاپخانهها
4. دستگیری عاملان پخش اعلامیه مراجع
5. ایجاد فاجعه مدرسه فیضیه
6. سربازگیری طلاب
7. ایجاد فضای رعب در قم
8. جلوگیری از باز کردن بازارها
9. منع برگزاری عزاداری
10. زندانیان سیاسی
مردم با قرائت هر ماده سه بار «صحیح است» میگفتند، توزیع اعلامیههای خمینی و شریعتمداری، میلانی و خویی
6
در منبع سندی درباره سخنرانی این روز نیامده
271-261
11/1/83
13/3/42
در خاطرات فلسفی ذکری از آن نیامده
پاسخ به سؤال یکی از حاضران مبنی بر اینکه اگر در مملکت آزادی نیست، پس چطور شما (فلسفی) هر چه میخواهید در منبر میگویید و حتی دولت را استیضاح میکنید؟ جواب اینکه آزادی بیان ما فقط در همین دهه محرم است اگر بعد از آن ما را دستگیر نکردند میشود گفت آزادی هست. فلسفی در همین روز در سخنرانی خود در منزل آیتالله بهبهانی در خصوص سلطه بهائیان و یهودیان در کشور هشدار داد.
در خاطرات فلسفی آمده «این پاسخ در اعماق وجود مردم نشست.
7
116
589
12/1/83
14/3/42
در سند عده کثیری ذکری از آن نیامده
شجاعت در امر به معروف، جانفشانی مردم برای به دست آوردن آزادی مشروطه و قانون اساسی علت نارضایتی مردم از دولت به خاطر تجاوز از قانون، تعطیلی مجلسین، برگزاری انتخابات آزاد معرفی و محاکمه عاملان فاجعهی مدرسه فیضیه
فلسفی ساعتی بعد از این سخنرانی در مسیر برگشت به منزل دستگیر شد.
8
135-119
614-594
15/3 الی
29/4
-
اسناد مربوط به دستگیری، بازجویی و آزادی از زندان فلسفی به همراه 53 تن از وعاظ دیگر تهران و مدت بازداشت 45 روز
دیدار دو هزار نفر از فلسفی بعد از آزادی
ناگفته پیداست که مجلس مسجد شیخ عبدالحسین و نوحههای هیأت بنیفاطمه فقط دو نمونه از دهها مجلس و محافل سیاسی محرم در پوشش مجلس عزاداری آن سال است. گزارشهای بیشمار مأموران ساواک از مساجد تهران حاکی از غلبهی روح سیاسی بر اکثر مجالس پر جمعیت تهران در محرم سال 42، از جمله در نخستین مقاله به عدهای از وعاظی که به سخنرانی علیه نظام پرداختند، اشاره شد. دهها تن از وعاظ پیشرو، پیامرسان آموزههای نهضت در تهران شدند. قابل تأمل اینکه به طور معمول وعاظ در ماه محرم، در چندین مجلس منبر میرفتند، به طور مثال فلسفی که استثنائاً در محرم 42 بسیاری از مجالس سابق را قبول نکرده بود، در هر روز محرم فقط در چهار مجلس منبر میرفت که مسجد شیخ عبدالحسین مهمترین آنها بود. از این رو برای تبیین میزان گسترهی انسانی، تعداد افرادی که در محرم ان سال در تهران در معرض تبلیغات وعاظ طرفدار نهضت قرار گرفتند؛ شاید بتوان با یک محاسبهی سرانگشتی، ادعا کرد که اگر در حداقل حالت ممکن تعداد وعاظ جدی طرفدار نهضت در تهران را ده نفر – به جز مرحوم فلسفی – فرض کنیم و هر کدام از این وعاظ نیز در چهار مجلس به منبر رفته باشند(31) و در پای هر منبر هم به طور متوسط یک هزار نفر شرکت کرده باشد. در این صورت هر واعظ در عر روز محرم برای چهار هزار نفر به ایراد سخن پرداخته و ده واعظ برای چهل هزار نفر را در بر میگرفت، جمعیتی قریب به یکصد و پنجاه هزار نفر را شامل میشد که از این مجالس بهره سیاسی میبردند. این رقم با یک گزارش ساواک که بر اساس آن؛ «طبق تحقیق در حدود یکصد و پنجاه هزار نفر در دستجات تهران شرکت میکردند و نوحههایی سروده بودند که پشتیبانی از خمینی بود»(32)، همخوانی دارد، ناگفته نماند که همین مردم قیام 15 خرداد تهران را آفریدند.
حال ممکن است برای خوانندهی این سطور این سؤال پیش آید که این وعاظ در پوشش مجالس مذکور چه مطالب سیاسی را برای شرکت کنندگان مجالس خود ایراد میکردند. چنانچه از موضوعات مباحث سخنرانیهای فلسفی و همچنین گزارشهای پراکندهی ساواک برمیآید؛ تمام عملکردهای هیأت حاکمه در حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که بر خلاف خواستهها و مطالبات روحانیت و تودههای مؤمنین مذهبی بوده، در معرض نقد وعاظ قرار داشت. در این میان که «روضهی فیضیه» که شرح مظلومیت طلاب در جریان فاجعه مدرسه فیضیه قم بود توسط اغلب وعاظ و در پایان سخنرانیها با الگوپذیری از روضهی کربلا و مظلومیت اهل بیت (ع) خوانده میشد و انزجار و تنفر تودههای مؤمنین مذهبی را از این رفتار نظام برمیانگیخت.
واقعه مدرسه فیضیه، کربلای جدیدی شد که هر واعظ با روضهخوانی، صحنهای که دیده بود از آن مرثیهای میساخت و در منابر میخواند. هاشمی رفسنجانی از وعاظ آن دوره در خاطراتش نقل میکند که: «چند باری که من روضهی فیضیه خواندم، شاهد گریه و شیون مردم بودم».
وی اضافه میکند «تا پایان مبارزه از این سوژه برای رسوا کردن رژیم شاه دست برنداشتیم».(33) استفاده از رسانه سنتی منبر و ارتباط مستقیم و چهره به چهره بین گوینده و شنونده، مهمترین خدمت را به نهضت نموده است. این رسانه نقش اصلی در گسترش آموزههای نهضت در شهرهای مختلف ایفا کرد. پیامد عمده تبلیغات وعاظ بنا بر نقل از خاطرات یکی از وعاظ این شد که: «در همه جای کشور، آرام آرام [فاجعه مدرسه فیضیه] به عقدهای از طاغوت در دل مردم تبدیل شد».(34)
مرحوم فلسفی که از نقش منحصر به فرد وی در پیش سخن گفتیم، در خاطراتش نقل میکند که: عمق فاجعه فیضیه تا آنجا بود که تا در منبرها یا مجالس نام فیضیه برده میشد، صدای شیون و گریهی مستمعین و حضار بلند میشد، مردم عزادار فیضیه شدند و به سوگ و عزا نشستند.(35) بدون تردید همین تبلیغات و تکاپوها، مشروعیت نظام را در میان تودهها از بین برده و تمام تلاشهای رسانههای دولتی را مبنی بر وفاداری شاه به دین و یا «پادشاه تنها کشور شیعه» خنثی کرد. ناگفته نماند که وعاظ ماهر و سخنور معمولاً در سخنرانیهای خود آن فاجعه را به فاجعهی کربلا تشبیه مینمودند و اعلام میکردند در فاجعه فیضیه، به دستور شاه، حریم اسلام قرآن، مرجعیت، روحانیت، مجلس سوگواری امام صادق (ع)، حرم حضرت معصومه، قداست مدرسه دینی، طلاب علوم دینی و ... مورد تجاوز قرار گرفت و در فاجعهی کربلا به فرمان یزید نوادهی پیامبر و اهل بیت هتک حرکت گردید. تشبیه شاه به یزید، بدون تردید میتوانست هر شیعهی مؤمنی را انگیزه پایداری و مقاومت بخشد تا علیه یزید زمانه قیام کند و تا حد ایثار و شهادت – چون یاران امام حسین – پیش رود. به راستی کدام رسانه چون منبر و کدام زمان، چون ماه محرم از این همه قابلیت برای بسیج تودهها برخوردار بود؟
دیدار امام از هیآت مذهبی قم:
بحث پایانی این مقاله را به یکی دیگر از مهمترین راهکارهای امام برای سوق دادن هیأتهای سوگواری در محرم به رویکرد سیاسی اختصاص میدهیم.
حضور مرجعیت به عنوان رهبری نهضت در قم، یکی از عوامل اصلی گسترش فعالیتهای سیاسی در پوشش مذهبی تلقی میشد. اما در این میان امام از مؤلفههای دیگری برای بسیج اهالی قم علیه نظام سود جست. شهر قم از محلات قدیم و جدید مختلفی تشکیل شده است. محلات قدیمی شامل: محله چهل اختران، کوچه حکیم و کوچه آذر (مسجد جمعه)، در نزد اهالی شهر از جایگاه ویژهای برخوردارند. به گونهای که حتی برخی از مقدسین، معتقد بودند برای حفظ سلامت دینی خود، لازم است در آن محلات زندگی کنند.(36) بر همین اساس برخی نهادهای دینی آن محلات از قدمت و عظمت ویژهای برخوردار بود. از جمله هیأتهای مذهبی آن محلات که روز عاشورا به طرف حرم حضرت معصومه حرکت میکردند، زنجیره دستههای هیأتهای آنها چندین کیلومتر جمعیت انسانی را تشکیل میداد.
امام خمینی به خوبی به این نکته واقف بود که پیشبرد نهضت در قم بدون جلب حمایت این طیف عظیم انسانی میسر نیست. از این رو با تدبیری سنجیده در هر یک از شب های محرم با قرار قبلی به دیدار مجالس یکی از این هیأتها میرفت. تجمع عظیمی از مستقبلین در کوچه و پس کوچههای تاریک و باریک محلات مذکور قم، قربانیهای گاو و گوسفند به میمنت ورود یک مرجع به یک محله و ... صحنههای باشکوهی از یک محفل مذهبی – سیاسی را شکل میداد که بر خاطرهها نقش بست. همین نمایش از اقتدار یک مرجع، در مراسم بدرقه نیز تکرار میشد. امام در محرم 42 از محلات متعددی دیدار به عمل آورد. از جمله هیأتهای محلات کوچه حکیم، گذر جدا، عشقعلی، چهل اختران، کوچه آذر، تکیه ملا محمود و ... مورد دیدار امام قرار گرفت! در این میان بازدید از سه محلهی؛ چهل اختران، کوچه حکیم و محله آذر از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
1. هیأت مسجد جمعه در محله آذر: محله اول، دیدار از هیأت مسجد جمعه در خیابان آذر بود، ماجرای این دیدار به تفصیل در خاطرات یکی از اعضای فعال آن مسجد آمده است. در آستانه ورود امام به آن محله، جمعیت در خیابان آذر و پشت بامهای محله موج میزد. خیل استقبالکنندگان از امام با شوقی وصفناپذیر همراه امام وارد مسجد جمعه شدند. تا پاسی از شب، امام و همراهانش در آن مجلس نشستند و در مراسم آنها شرکت جستند. در پایان، آنان با بدرقه گرم اهالی محله، به منزل مراجعت کردند. جوانان مسجد جمعه در تهیه تدارکات برنامه سخنرانی روز عاشورای امام در مدرسه فیضیه نقش چشمگیری داشتند. آنان حتی با احتمال این فرض که ممکن است در جریان سخنرانی امام، مقامات شهر برق مدرسه فیضیه را قطع کنند، تعدادی باطری تهیه کرده بودند که به محض قطع برق بلندگوهای فیضیه را مجدداً به کار انداختند؛ همچنین آنان سخنرانی امام را ضبط کردند.(37)
2. هیأت محله چهل اختران: محله قدیمی دیگر که مورد بازدید امام قرار گرفت، هیأت محله چهل اختران بود. این محله در منطقه «پایین شهر» قرار دارد و دیدار امام از آن به دنبال دعوت حاج سید علی چهل اخترانی، رئیس هیأت محله مذکور، از ایشان به عمل آمد. انتخاب شب عاشورا برای دیدار مذکور بیانگر اهمیت آن هیأت در قم است.
حجتالاسلام عبدالحسین چهل اخترانی، در خاطرات خود از این دیدار با عظمت و شکوه خاصی سخن گفته و اضافه نموده «امام در آن شب تا نیمههای شب در آن هیأت به سر بردند و مردم محله چهل اختران از همان موقع علاقه خاصی به ایشان یافتند.»(38)
یکی دیگر از دستاندر کاران هیأت مذکور در خاطراتش از شکوه عزاداری مردم آن محله در حضور امام سخن گفته و اضافه میکند: آن شب این جمعیت در صحن چهل اختران، زیر خیمه امام حسین چه کرد؟ صدای حسین حسین این مردم نیمهی شهر را پر کرده بود. امام بزرگوار از این فریادهای یا حسین مردم، بسیار منقلب شد و آنچه را که باید از علاقهی مردم در محله چهل اختران دریافت کرد.(39)
ناگفته نماند که محله چهل اختران در قیام 15 خرداد در قم نقش اصلی را ایفا کرد و حتی بعد از قیام، حاج علی چهل اخترانی به عنوان عامل قیام از طرف دستگاه امنیتی مورد تعقیب قرار گرفت و ناچار از ایران فرار کرد و سالهای متمادی در عتبات زندگی نمود.
3. هیأت کوچه حکیم: هیأت محله قدیم دیگر قم که مورد بازدید امام قرار گرفت، هیأت کوچه حکیم بود. دو تن از سران این هیأت پیشاپیش با امام آشنا و با ایشان انس و الفتی یافته بودند. سید محمد ورامینی، رئیس هیأت کوچه حکیم – از دست اندکارانرتق و فتق امور بیت امام محسوب میشد – و حسین کشور نیز با سازماندهی سیصد نفر از جوانان هیأت مذکور، مأموریت حفاظت از امام را در روز سخنرانی عاشورا به عهده گرفت. این دیدار بعد از سخنرانی عاشورای امام انجام شد. در این دیدار، انبوه جمعیت مستقبلین از میدان پامنار قم تا کوچه حکیم موج میزد. تعداد زیادی از جوانان هیأت برای حفاظت از جان امام، دستهای خود را به هم زنجیر کرد و یک صف انسانی تشکیل دادند. احساسات و هیجانات پرشور در این مراسم؛ به نقل از یکی از مستقبلین، به مفهوم اعلام آمادگی خاص اعم از جانی و مالی در میان مردم برای حمایت از امام بود.(40)
حسین کشور، معمار و از پهلوانان قم و سید محمد ورامینی هر دو از مقربین امام محسوب میشدند و نقش مهمی در این مراسم ایفا کردند. این محله نیز در قیام 15 خرداد قم نقش ویژهای داشت و حتی کشور را سردستهی قیام پایین شهریهای قم دانستهاند.(41)
نتیجهگیری
محرم سال 1342 نقطهی عطفی در جریان مبارزات روحانیت علیه نظام حاکم تلقی میشود. به جرأت میتوان ادعا کرد که قیام خونین 15 خرداد محصول تبلیغات و سخنرانیهای وعاظ در طول دههی محرم بود.
به کارگیری دستگاه تبلیغاتی منبر در مجالس سوگواری محرم و خواندن «روضهی فیضیه» در شرح فاجعه مدرسه فیضیه قم و تشبیه آن به قیام کربلا، برندهترین سلاح تبلیغاتی وعاظ برای تحریک وسیع توده مردم بود. به جرأت دهه محرم 42 را میتوان غلبهی رسانههای سنتی نهاد مذهب بر رسانههای مدرن نظام حاکم خواند. یارگیری مرجعیت و نهضت از هیأتهای مذهبی از طریق وعاظ و نوحهخوانها در جریان محرم میسر گردید. تدابیر اتخاذ شده از سوی امام به نحو مطلوبی، خشم و کین عمومی تودهها را از قاتلان امام حسین و یارانش، متوجه یزید زمان [شاه] و قاتلان طلاب در جریان فاجعه مدرسه فیضیه قم ساخت.
سخنرانی عاشورای امام در یک برههی دیگری از نقطه اوج «زمانهای پرشنونده»ی محرم، یعنی در روز عاشوراو خطاب «مردک ... آقای شاه ... من به تو نصیحت میکنم و» امام نشان داد که فقط در پوشش مذهب میتوان قدرت عظیم نیروی انسانی ایران را به جنبش درآورد. دستگیری اما در فاصله دو روز بعد از آن سخنرانی و وقوع قیام خونین 15 خرداد بیانگر هراس هیأت حاکمه از شکلگیری قدرت و هویت مقاومت جدید در قبال نظام بود از این رو به جرأت میتوان سرآغاز انقلاب اسلامی ایران دانست، مجالس عزاداری محرم سال 42 را به درستی میتوان زمینهساز آن قیام تلقی کرد. پس بی مورد نخواهد بود که نهضت امام خمینی را برگرفته از قیام کربلا بدانیم.
پینوشتها:
1- محقق و دبیر آموزش و پرورش تهران.
2- صحیفهی امام، ج 1، مجموعه آثار امام خمینی شامل بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها. 1312-1342. تهران، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، 1378. تلگراف امام خمینی به آیتالله مرتضی پسندیده، ص 203.
3- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، فیضیه، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، ص 194.
4- همان، ص 219.
5- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، فیضیه، ص 224.
6- بیانات امام خمینی در دیدار افصحالمتکلمین – یکی از وعاظ تهران – با ایشان، صحیفه امام، ج 1، صص 192-194
7- صحیفه امام، ج 1، صص 201-202 و 223-224 و 238-239 و 240-241.
8- پیام امام خمینی به روحانیون و وعاظ در خصوص دعوت به افشای جنایتهای شاه در محرم، صحیفهی امام، ج 1، صص 229-230.
9- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، فیضیه، صص 339 و 334.
10- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهربانی امام خمینی، شماره بازیابی 661، کد 1/641، صص 72-74.
11- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، فیضیه، صص 349.
12- شیخ فضلالله محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، به کوشش حمید روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص 48.
13- فلسفی، محمدتقی؛ خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، به کوشش سید حمید روحانی؛ تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، عین دستخط امام، سند شمارهی 108، ص 570. همچنین صحیفه امام، نامهی امام خمینی به محمدتقی فلسفی در خصوص قدردانی از سخنرانیهای او، ص 242.
14- ناگفتهها (خاطرات شهید، حاج مهدی عراقی). تهران، رسا، 1370، صص 173-177.
15- خاطرات 15 خرداد (دفتر پنجم)، به کوشش علی باقری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376، صص 199-200.
16- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، فیضیه، ص 292. همچنین زندگینامه سیاسی امام خمینی، سند شماره 64.
17- خاطرات 15 خرداد (دفتر اول)، ص 105.
18- خاطرات 15 خرداد بازار، به کوشش علی باقری؛ تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1377، ص 96 – خاطرات حبیبالله شفیق.
19- ناگفتهها (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی)، صص 174-175.
20- خاطرات 15 خرداد بازار، ص 84، خاطرات سید عباس زریباف.
21- فصلنامه 15 خرداد، شمارهی 25، سال ششم، بهار 1376، صص 209-210، خاطرات حاج محسن رفیقدوست از 15 خرداد.
22- خاطرات 15 خرداد، بازار، ص 76، خاطرات عباس زریباف.
23- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده قیام 15 خرداد، شماره بازیابی 118، صص 93-95.
24- خاطرات 15 خرداد بازار، ص 76، خاطرات عباس زریباف.
25- خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، صص 49-51.
26- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، فیضیه، 328.
27- تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره 126/3.
28- برای نمونه ر.ک خاطرات 15 خرداد بازار، صص 24-25 و 76-77. و همچنین همان، دفتر پنجم، ص 79.
29- خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، صص 255-256.
30- همان، سند شماره 118، ص 591.
31- به طور نمونه شیخ عباسعلی اسلامی یکی از وعاظ سرشناس تهران از جمله وعاظی بود که در چهار مجلس منبر میرفت، ر.ک: جامعه تعلیمات اسلامی؛ آیتالله شیخ عباسعلی اسلامی و نقش ایشان در انقلاب اسلامی، به کوشش حمید کرمیپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، صص 215-220.
32- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، صص 391-389، همچنین تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره 120/3.
33- دوران مبارزه، خاطرات هاشمی رفسنجانی، به کوشش محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376، صص 140.
34- خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، ص 202، خاطرات حجتالاسلام محمد کوثری.
35- خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ص 254.
36- خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، صص 285-284، سخن، حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه.
37- خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، صص 271، 274 و 279، خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه.
38- همان. صص 101-100، خاطرات حجتالاسلام عبدالحسین چهل اخترانی. ضمناً نامبرده فرزند حاج سید علی چهل اخترانی است.
39- خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، ص 203، خاطرات حجتالاسلام سید محمد کوثری.
40- همان، ص 115، خاطرات نصرالله خاکی.
41- همان، ص 194، خاطرات حسین کشور، صص 129-128. خاطرات محمدعلی دلآذر. همچنین، ص 277، خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه.
دانشگاه اسلامی - ویژه نامه امام حسین - زمستان1381