25 شهریور 1392
روزی که قصه قاجار بسر رسید
تا پیش از آبان سال ۱۳۰۴ هجری شمسی پیکر بیجان حکومت قاجار گرچه نفسهایش به شماره افتاده بود و دیگر توانی برای بلند شدن نداشت، اما هنوز صدای قلبش شنیده میشد. هنوز به طور کامل دفتر حکومت این خاندان بر این سرزمین به پایان نرسیده و حکایتش همچنان باقی بود. به مو رسیده اما پاره نشده بود. تا اینکه روز شنبه نهم آبان ماه فرا رسید، روزی که کار حکومت قاجار دیگر برای همیشه یکسره شد. آن روز نمایندگان مجلس پنجم شورای ملی آستینها را بالا زده و با بررسی پیشنهاد انقراض قاجاریه دست به کاری تاریخی زدند. مجلس ضربه آخر را به پیکر قاجاریه وارد کرد تا قصه قاجار هم در این دیار به سر برسد. آن روز در مجلس ماده واحدهای تصویب شد که به طور رسمی دست خاندان قاجار را برای ادامه حکومت بست؛ ماده واحدهای که باید آن را سند انقراض این حکومت بنامیم. در این ماده واحده آمده: «مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکت به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار میکند. تعیین تکلیف قطعی موکول به نظر مجلس موسسان است که برای تغییر مواد ۳۶، ۳۷، ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل میشود.»
طبیعی بود که انقراض حکومت قاجار تبدیل به مهمترین خبر مطبوعات آن روزها شود. در واقع روزنامههای یکشنبه 10 آبان برای اولین بار در تاریخ روزنامهنگاری ایران از انقراض یک حکومت در این سرزمین خبر دادند. در روزنامههای آن زمان در کنار خبر تصویب ماده واحده خلع قدرت از قاجاریه، گزارش مشروح صحبتهای نمایندگان موافق و مخالف در مجلس هم جلب توجه میکند. از صحبتهای «سیدیعقوب انوار اردکانی» که خاندان قاجاریه را به درختی خشک شده تعبیر کرد و گفت: «... باید نهال جوان و برومندی به جای آن کاشته شود... به تاریخ مملکت نگاه کنید که قائدین انقلاب میرزا آقاخان کرمانی و سیدجمالالدین چه میگفتند، تمام فریاد میزدند که ملتی که میخواهد حیات پیدا کند ناچار است درختهای کهنه را دور بیاندازد. این آتش کمکم سربلند کرده تا امروز که از تمام ولایات صداها و زمزمهها بلند شده است. بهترین قدمی که مجلس میتواند برای سعادت مملکت بردارد امروز است و این هیچ خلاف قانون نبوده و عین قانون است»۱ تا محمد مصدق که با «شاه» شدن رضاخان پهلوی مخالف و معتقد بود که او باید «رییسالوزرا» بماند: «... کیست که باید جانشین قاجاریه شود لابد باید بگویم آقای پهلوی بیایند سلطان بشوند و در این صورت هم سلطنت و هم حکومت و هم ریاست وزرا همه چیز را به یک نفر بدهیم. این ارتجاع و استبداد است و مملکت سیر قهقرایی نموده است. در مملکت مشروطه رییسالوزرا مهم است نه پادشاه، پس اگر بیاییم قائل شویم که آقای پهلوی فقط شاه باشند آن وقت یعنی از وجود یک نفر که عملیاتشان کاملا موثر در وضعیات است دیگر استفاده نکنیم. اگر کس دیگری را پیدا میکنید یعنی رییسالوزرایی که بتواند دارای این نظریات و این اقتدار باشد بنده چاکر شما هستم و مطیع هستم. بنده که سراغ ندارم. وقتی که نیست بنده عقیدهام این است که وجود موثری را نباید بلااثر گذاشت.»۲ و یا علیاکبر داور که صحبتهایش بیشتر پاسخی به سخنان مصدق بود: «... فرمودند میخواهید پایه این خانواده را بردارید آقای پهلوی را شاه کنید در صورتی که در این پیشنهادی که تقدیم شده ابدا اسمی از شاه شدن ایشان برده نشده است. در اینجا میگوید مربوط به تشکیل مجلس موسسان است... پیشنهاد ما صحبت از خاتمه دادن به بحران و انقراض سلطنت از سلسله قاجاریه مطابق میل ملت و مملکت بود و فکر بعد را واگذار میکنیم به مجلس موسسان که آیا شخص پهلوی یا کس دیگری انتخاب شود...»۳
البته خبرهای شنبه نهم آبان ماه ۱۳۰۴ محدود به تصویب این ماده واحده تاریخی نبود و پس از تصمیماتی که در مجلس گرفته شد، اتفاقات متعددی رخ داد که شنبه را به یک روز پر خبر تبدیل کرد؛ اتفاقاتی که دست روزنامههای آن هفته را هر چه بیشتر پر میکرد. حضور نواب رییس و اعضای هیات رییسه مجلس در منزل رضا پهلوی در غروب روز شنبه برای ابلاغ ماده واحده مصوبه، خبری بود که در روزنامههایی مثل ایران و شفق سرخ بازتاب داشت. یا خبر خروج محمدحسن میرزا قاجار که بعضی روزنامهها مثل کوشش و ایران آن را منعکس کردند.
روزنامه کوشش که سه روز در هفته (دوشنبه، چهارشنبه و جمعه) منتشر میشد، روز دوشنبه درباره سفر محمدحسن میرزا قاجار نوشت: «در اثر تصویب ماده واحده و خلع قاجاریه از سلطنت ایران محمدحسن میرزا ولیعهد سابق وسایل مسافرت خود را با حصول اجازه فراهم داشته و شب یکشنبه از طهران حرکت و به طرف اروپا عزیمت نمود.»۴
اخبار نهم آبان ماه البته بیشتر از این حرفها بود. آن ایام روزنامهها معمولا ستونی داشتند که با عناوینی مثل اخبار داخله، اوضاع داخله و وقایع داخلی از دیگر بخشها مجزا بودند و در آنها اخبار مهم داخلی منعکس میشد. در ایام شکستن شیشه عمر قاجاریه بیشتر اخبار آن ستونها مرتبط با همین حال و هوا بود. اشاره به دو نمونه از آن خبرها در روزنامههای دهم آبان ماه خالی از لطف نیست:
«در تعقیب تصویب ماده واحده در مجلس شورای ملی راجع به خلع سلطنت از سلسله قاجاریه، تجار و اصناف و طبقات مختلفه که هر یک در مدرسه نظام چادر زده و متحصن بودند خاتمه به تحصن داده و دیشب خارج گردیدند. فقط کمیسیون نهضت ملی برقرار میباشد»۵، «کمیسیون نهضت ملی مرکزی در تعقیب تصمیم مجلس شورای ملی بشکرانه این موفقیت ملی و برای بروز احساسات و علاقهمندی تصمیم گرفتهاند سه روز متوالی جشن و چراغانی در طهران بنمایند، از امروز تا سه روز جشن ادامه خواهد داشت.» ۶
روزنامه شفق سرخ که آن هم سه روز در هفته (یکشنبه، سه شنبه و پنجشنبه) منتشر میشد، روز یکشنبه دهم آبان تنها به ذکر اخبار و گزارشهای مربوط به اتفاقات شنبه بسنده نکرد. در صفحه نخست شماره آن روز شفق سرخ، یادداشتی با عنوان «۹ آبان ماه!» جلب توجه میکند. در این یادداشت که در آن از روز نهم آبان به عنوان «روزی تاریخی» نام برده شده، با اشاره به متن مصوبه مجلس آمده: «... علت این پیشآمد این بود که متعاقب انتشار خبر مراجعت شاه سابق به ایران (اواسط مهرماه) زمزمه نارضایتی و مخالفت با سلطنت قاجاریه نخست از تبریز و بعد از اغلب نواحی ایران بلند و به وسیله تلگراف به مجلس رسید و از طرف دیگر نخست آذربایجانیان مقیم مرکز و پس از آن سایر اصناف و طبقات به خانه آقای پهلوی متحصن شده و چنانکه از مذاکرات مجلس مستحضر میشوید اوضاع متشنج و تیره شد و وکلا که طرف مراجعه این امر بودند درصدد پیدا کردن فرمول قانونی برآمدند... سلطنت قاجاریه منقرض، حکومت موقتی به عهده پهلوی، تکلیف با مجلس موسسان؛ کلیه مطالب در این سه کلمه خلاصه میشود ولی هنوز معلوم نیست مجلس موسسان کی و به چه شکل ظاهر خواهد شد... میتوانم ثابت کنم که وضعیت قبل از ۹ آبان قابل بقا و دوام نبود و بالاخره مقتضیات مملکت ایجاب میکرد کار یکطرفی شود. حال قدم اول این کار برداشته شد. قدم دوم تعیین تکلیف قطعی است و بعد از آن شروع به اصلاحات...»۷
در شماره بعدی شفق سرخ هم یادداشتی مفصلتر، این بار خطاب به شخص رضاخان پهلوی به چشم میخورد. در این یادداشت با عنوان «والاحضرت مطالعه فرمایند» پس از ذکر اینکه در آن زمان یعنی پایان دوره قاجار «ما هیچ چیز نداریم» و «یک نقطه روشن و امیدبخش در مملکت دیده نمیشود، همه جا را ظلمت انحطاط و تاخر احاطه کرده است» به تعریف و تمجید از اصلاحات رضاخان در وزارت جنگ پرداخته شده است. بعد هم نویسنده با اشاره به اینکه آن اصلاحات نتیجه «عشق و علاقه حقیقی» بود، نوشت: «... حال همه مردم منتظرند. منتظرند نظیر همان کودتایی که وزارت جنگ را درهم فرو ریخت و شالوده جدیدی برای آن طراحی کرد در تمام وزارتخانهها اتفاق بیفتد؛ این روح فرمالیته بازی و قلندرمابی و لاقیدی و کاغذبازی پایمال شود. مسابقه کار و خدمت شروع شود. یعنی هرکسی در کارها و اصلاحات جسورتر و بیپرواتر و مبتکرتر باشد او طرف توجه واقع شود... خلاصه مملکت محتاج کابینهای است که سودای اصلاح و ترقی مملکت در سر داشته باشد و وزرا آن تنها به گرفتن حقوق و نشستن در اتومبیل و خوشگذرانی در شمیران اکتفا نکنند...»۸
شفق سرخ تنها روزنامهای نبود که بلافاصله پس از خلع قاجار از سلطنت و اعطای ریاست حکومت موقت به رضا پهلوی یادداشت و تحلیلی مرتبط با آن اتفاق تاریخی و تعیینکننده در تاریخ این کشور ارائه کرد. با مرور روزنامههای آن زمان نمونههای دیگری هم در این زمینه میتوان پیدا کرد. مثل یادداشت روزنامه ایران در روز دوشنبه یازدهم آبان ماه با عنوان «انتظارات جامعه»؛ یادداشتی که در آن ابتدا صحبت از قاجار میکند: «... ما از سلاطین قاجاریه انتظار نداشتیم که برای اصلاح وضعیت مملکت قدمی بردارند زیرا تاریخ گذشته آنها به ما میفهماند که نباید این انتظار را داشته باشیم...» بعد هم «اصلاح وضعیت اقتصادی» و «اجرای قانون» را به عنوان دو خواسته از رضاخان مطرح میکند: «... بزرگترین انتظار ما و جامعه از ایشان امروز اصلاح وضعیت اقتصادی این مملکت است... وضعیت اقتصادی این مملکت، بیپولی، کسادی بازار تجارت و اهمیت تفاضل واردات بر صادرات چیزی نیست که بر کسی پوشیده و مستور باشد... از این مرحله که بگذریم به جریان انداختن قوانین است در مملکت. اجرای قوانین طوری که بایستی بشود در این مدت نشده است...»۹
مطبوعات ایران در روزهای بعد از تصویب ماده واحده خلع قاجار روزهای پرکار و پر خبری داشتند. از اخباری مثل انتشار اعلامیه رضاخان و نظامنامه انتخاب اعضای مجلس موسسان گرفته تا خبرهای مربوط به جشن و چراغانیها و تعطیلی وزارتخانهها یا حتی انواع و اقسام تبریکها در مطبوعات آن روزها جلب توجه میکنند. چیزی که از حال و هوای یادداشت و تحلیلهای منتشر شده در روزنامههای آن زمان میتوان فهمید بیشتر خوشحالی و چشم انتظاری است؛ خوشحالی از پایان داستان قاجار و چشم امید داشتن به آیندهای که هنوز رقم نخورده.
پینوشتها:
۱ ـ روزنامه قانون، یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۰۴
۲ ـ همان
۳ ـ همان
۴ ـ روزنامه کوشش، دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۰۴
۵ ـ روزنامه ایران، یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۰۴
۶ ـ همان
۷ ـ روزنامه شفق سرخ ، یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۰۴
۸ ـ همان ، سهشنبه ۱۲ آبان ۱۳۰۴
۹ ـ روزنامه ایران ، دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۰۴
سایت تاریخ ایرانی