13 تیر 1393

اقدام ساواک در خصوص چاپ مقاله ای موهن در یک روزنامه


اقدام ساواک در خصوص چاپ مقاله ای موهن در یک روزنامه
تلگرافات صادره

از : مرکز تاریخ 11/3/48

به : ساواک قم شماره : 1352/316





با توجه به مندرجات نشریه1 فرمان مورخ 11/3/48 تحت عنوان پس تکلیف شرعى چیست دستور فرمائید با مراقبتهاى لازم در جریان فعالیتها و عکس‏العمل آیات مقیم قم خصوصا گلپایگانى بوده و اطلاعات مکتسبه را مستمرا اعلام نمایند.

مقدم

21/3

اوانى 11/3/48

ازغندى 11/3/8

ثابتى 11/3/48













1ـ حضرت آیت‏اله گلپایگانى در جریان «اختلافات مرزى بین عراق و ایران» موضع‏گیرى نکردند، عوامل رژیم و به ویژه

ساواک که از این جهت عصبانى بودند، دست به کار چاپ اعلامیه موهنى علیه ایشان شدند، مقدم رئیس اداره کل سوم

ساواک که دستور درج اعلامیه مزبور را در جراید داده است، از ساواک قم خواسته است، عکس‏العمل آیت‏اله گلپایگانى را به

طور مرتب به مرکز گزارش دهند. متن اعلامیه‏هاى تنظیمى ساواک را که برخى از نشریات آن ایام و از جمله نشریه فرمان

چاپ شده بود در ذیل بخوانید :

پس تکلیف شرعى چیست؟!

شنیدیم که عده‏اى از ساکنان محترم شهر مذهبى قم متأثر و متألم از اعمال ضدانسانى عمال حکومت بعثى عراق که

ایرانیان مقیم آن دیار و زوار اعتاب مقدسه را بازداشت مى‏کنند و پس از زجر و شکنجه بسیار، در بیابانهاى بى‏آب و علف رها

مى‏سازند. نزدیکى از روحانیون، که گویا (گلپایگانى) و یا منتسب به (گلپایگانى) است رفته و از او خواسته‏اند که در این

موقعیت خطیر، به وظائف دینى و شرعى خود عمل کند و براى حمایت و پشتیبانى از حقوق این شیعیان که گرفتار رنج و

عذاب توان فرساى دژخیمان گشته‏اند اقدام نماید و عجبا که شنیدیم این روحانى که بایستى بدون چنین مراجعاتى، خود

به وظائف شرعى‏اش قیام و اقدام نماید، در پاسخ این مردم شریف گفته (در این مورد نیازى به اقدام نمى‏بینم و تکلیفى هم،

چه شرعى و چه عرفى ندارم!!) و مراجعین، حیران و بهت‏زده، از این بیان و استدلال!! (بارگاه حضرتى‏اش) را ترک گفته‏اند و

حالا از خود مى‏پرسند که اگر در قبال این همه جنایت و ظلم، علیه شیعیان و زوار، تکلیفى برعهده این (آقا) نیست، پس

جناب ایشان چه وظایفى بر عهده دارد ـ و کى باید بدانها بپردازد؟!

حقیقت این که وقتى ما این ماجرا را شنیدیم، باورمان نیامد!! ولى بعد که تحقیق کردیم، دیدیم متأسفانه واقعیت دارد!! و

جناب ایشان، فى‏الواقع با یک (نه) غلیظ، (که از توى گلو و با مخرج ادا شده!!) از خود (رفع تکلیف) فرموده‏اند که از قدیم

گفته‏اند (سرى که درد نمى‏کند دستمال نبند!!) و لابد جناب ایشان هم از پیروان و معتقدین به دین (دستورالعمل) است!! ـ

یعنى روحانیت و مرد خدا و دین را بودن، تنها در رکوع و سجود بازشناخته است!! بى‏خبر از آنکه، دین به مفهوم وسیع کلمه

بسیارى تکالیف و وظائف را بر عهده، پیروان خود مى‏گذارد، که بى‏توجه و انجام آنها، نماز و روزه، نه به درد دنیا مى‏خورد و

نه در حساب آخرت منظور مى‏شود.

در واقع این شعر بسیار مشهور :



عبادت به جز خدمت خلق نیست

به تسبیح و سجاده و دلق نیست



سکوت در برابر شکنجه و آزار شیعیان، شایسته یک مسلمان نیست!

تا حدى زمینه دین را، و زمینه کار و رسالت متدین را روشن مى‏سازد.

به علاوه، براى شناخت وظائف یک مسلمان، آن هم مسلمانى در مقام مقتدا چرا، راه دور برویم؟! کافى است زندگى و

سرگذشت یکى از ائمه اطهار و اولیاء دین را، پیش نظر بگشائیم و سیاق کار آنها را بررسى کنیم سیاق و روالى که براى

سرمشق من و شماست. نه براى ثبت و ضبط در تاریخ!

این (آقا) بدون تردید بهتر از من، علل قیام حسینى را مى‏داند و به خوبى آگاه است که این رستاخیز عظیم چرا و به چه

منظور صورت گرفت و عجبا که با این علم و اطلاع، باز هم در قبال جور و ظلم به شیعیان و زوار، براى خود وظیفه‏اى باز

نمى‏شناسد!!

روزى که حسن بن على با یاران اندک، ولى مؤمن و معتقدش، راه کربلا را در پیش گرفت، چه هدفى در سر داشت؟ جز

مبارزه با ظلم و بى‏عدالتى؟ جز ریشه‏کن ساختن حکومت ترور و وحشت؟

قیام حسینى، قیامى براى عدالت و علیه ستم و دشمنى با بندگان خدا بود هر روز و هر شب از چهار گوشه جهان اسلام،

گزارشاتى از رفتار ضد انسانى عمال حکومت یزید مى‏رسید حکومتى که پابند به هیچ آئین و کیشى نبود و همین ظلم و

شکنجه‏اى که از طرف عمال حکومت علیه مردم بى‏پناه اعمال مى‏شد، پیشواى وقت مسلمانان را به قیام برانگیخت قیامى

که گرچه در خون غرق شد، اما خاطرش جاودانه ماند، تا راهنما و سرمشق هر انسانى باشد که بر خود نام مسلمان مى‏گذارد

و پیرو آئین بر حق محمدى است.

وظیفه یک روحانى، وظیفه اجتماعى دینى یک مرد خدا چیست؟ دین اسلام، دینى مترقى و اجتماعى است که خصوصا

تسلیم در برابر ظلم و ستم را تجویز نمى‏کند و مبارزه، با آن را وظیفه هر مسلمان مى‏شمارد، حالا در بغداد تنى چند نابخرد

و هرزه در رأس، حکومت نشسته‏اند و به اعمال دیوانه و خون‏آشام خود، به جان شیعیان و زوار بى‏پناه افتاده‏اند و جالب

اینکه در برابر این وضع، وظیفه‏اى بر عهده آقا نمى‏باشد!! سکوت، سکوت که مبادا، در پس حوادث، گزندى فرا راه باشد!! و

چنین فردى لابد، خود را، پیرو شخصیت والاى جهان اسلام حسین بن على هم مى‏داند؟!!

سخن کوتاه به همان گونه که دین مبین اسلام دستور مى‏دهد و به همان گونه که اکثریت قریب به اتفاق روحانیون عمل

کردند، در این موقعیت، وظیفه دینى هر مسلمانى است که با تمام قوا و امکانات خود، علیه ظلم و ستم قیام و اقدام کند.

و قهرا هر کس، در هر مقام و مرتبه، که این وظیفه را باز نشناخت و بدان عمل نکرد، چه در پیشگاه خداى بزرگ و چه در

برابر خلق خدا، شرمسار و سرافکنده است و براى چنین فردى، نه دنیائى هست و نه آخرتى مسلمان باید ظلم و ستم بر هم

دین خود را روا ندارد، همچنان که باید در برابر ظلم و ستم بر برادر دینى خود، به مبارزه برخیزد و اینک برادران و خواهران

هموطن و هم کیش مادر عراق، گرفتار شکنجه و آزارند.

و در جریده دیگر آورده است :

در شرایطى که صداى خواهران و برادران ایرانى بر اثر شکنجه‏هاى غیرانسانى حکومت بعثى عراق به گوش جهانیان

مى‏رسد و کلیه طبقات خصوصا جامعه روحانیت با صدور اعلامیه و مخابره تلگراف و اعتراض به این روش وحشیانه

موجبات تسلى خاطر ایرانیان مقیم و زوار را که به عشق ائمه طاهرین علیهم‏السلام با عتاب مقدسه رفته‏اند فراهم آورده‏اند

به قرار مسموع عده‏اى از ایرانیان رنجدیده از یکى از آیت‏اله مقیم قم خواسته‏اند که از حقوق شیعیان در زمینه اعمال

غیرانسانى مأمورین عراقى با آنان دفاع نموده تا مورد ضرب و شتم قرار نگیرند لکن ایشان در پاسخ اظهار داشته در این

مورد تکلیف شرعى ندارد و لزومى هم ندارد که اقدامى بنماید. بایستى از این آیت‏اله سئوال کرد پس چه کسى وظیفه

شرعى دارد و اصولاً چه وظیفه‏اى بالاتر از نجات جان و ناموس مسلمین که از طرف گروهى زندیق مورد تجاوز قرار گرفته‏اند

مى‏باشد. یاللعجب.