چگونه آیت الله خمینی(ره) جهان را تغییر داد
اول فوریه 1979 (12بهمن 1357) چهارمیلیون نفر از مردم تهران به خیابان ها ریختند تا یک بازگشت به خانه مهم را جشن بگیرند. در این روز آیت الله «روح الله خمینی» پس از 15سال تبعید به ایران بازگشت تا انقلابی را رهبری کند که امواجش را به سراسر دنیا فرستاد.
هرچند که جهانیان پس از گذشت چند دهه به اهمیت بازگشت این قهرمان(امام خمینی) پی برده اند اما ایرانیان در همان زمان هم بر این اهمیت واقف بودند و دلایل خوبی برای جشن گرفتن داشتند.
پرواز خمینی از پاریس هنگامی در تهران به زمین نشست که چند روز از فرار شاه می گذشت؛ محمدرضا شاه پهلوی پس از حکومت طولانی بر ایران، پادشاهی وحشی خود را رها کرده بود.
زندگی تحت حکومت شاه -رژیمی پلیسی با روکش غربی- امید اندکی برای ایرانیان باقی گذاشته بود و آیت الله خمینی در تبعید، کانون مسیحایی امید آنان بود. شاعران در شعرهای خود پیش بینی می کردند؛ «وقتی امام باز گردد، ایران -این مادر زخمی و شکسته- برای همیشه آزاد می شود.»
«آیت الله خمینی» با تحمل سختی ها به مردم آزادی بخشید، چیزی که به شدت به آن احتیاج داشتند.
«روح الله خمینی» در سال 1900 به دنیا آمد و نیمه اول عمر خود را صرف تحصیل کرد. وی محققی جدی در روحانیت شیعه بود. در جوانی به مقام آیت اللهی -یکی از بزرگ ترین مقام های روحانی در شیعه- دست یافت مدت زیادی از جنگ جهانی دوم نگذشته بود که وی به عنوان اسلام گرای سرسخت ظاهر شد.
برخی تغییرات ناگهانی سیاسی و اجتماعی، باعث خروش سیاسی آیت الله خمینی شد. طی دهه 1950 شاه که خود را آتاتورک ایران تصور می کرد، اصلاح رژیم فرتوت خود را براساس سکولاریسم و در راستای غرب آغاز کرد، اما او از حمایت مردمی برخوردار نبود. او برای تحمیل اصلاحات خود، به شکل فزاینده ای به «ساواک» - پلیس مخفی بی رحم ایران- وابسته بود. پیش از آن که شاه حکومت مستبد خود را با لیبرالیسم غربی درآمیزد، شروع به برانگیختن خشم رهبران مذهبی به عنوان مخالفان چنین تغییراتی در جامعه اسلامی و سنتی ایران، کرد. در سال 1963 شاه تصمیم گرفت به زنان و اقلیت های مذهبی حق شرکت در انتخابات محلی را بدهد. آیت الله خمینی که از حمایت روحانیت و بازار برخوردار بود، سخنرانی خشم آلودی علیه این موضوع کرد. هنگامی که ساواک با حربه تهدید و میانه روها با تطمیع از وی خواستند، موضع ملایم تری اتخاذ کند، وی فریاد زد: «ریختن آب پاک در چاه فاضلاب، تنها اتلاف وقت است.»
زیرکی آیت الله خمینی او را تبدیل به بزرگ ترین مشکل شاه کرد. آیت الله ضداسلامی بودن رژیم را آشکار کرد و با طراحی راهپیمایی های گسترده در روزهای مقدس، اهمیت شهادت در تشیع را نشان داد.
ساواک صدها تن را کشت و هزاران نفر شکنجه شدند و آیت الله اطمینان داد قربانیان مانند شهدای صدراسلام هستند.
شاه که از فعالیت های وی به ستوه آمده بود، در سال 1964 وی را به خارج از کشور تبعید کرد. این می توانست پایان داستان آیت الله خمینی باشد. او دهه بعدی را در ترکیه، عراق و فرانسه گذراند.
اما ناگهان کنترل شاه بر جامعه ایران متزلزل شد. افزایش بی سابقه قیمت نفت که از سال 1973 شروع شد، برای طبقه متوسط ایران سودی نداشت. بسیاری از محصلان، شهرنشینان به خصوص دانشگاهیان، خواستار تغییر اوضاع بودند. سیاست هوشمندانه
آیت الله خمینی از سرکوب شدید اعتراضات توسط شاه باعث شد همه گروه های معترض در دهه 1970 متحد شوند. تبعید، به شدت جایگاه آیت الله را تقویت کرد. او با استفاده از رسانه ها تصویر خود را به عنوان رهبر انقلاب منتشر کرد. محاسن، عمامه مشکی و نگاه نافذ و سازش ناپذیر، ابهت او را کامل می کرد. زهد شدید و ماورایی، او را در برابر رژیم فوق العاده مادی شاه در جایگاه بالایی قرار داده بود و طرفدارانش بیشتر شدند.
مهم تر این که وی علی رغم عملش با زبانی ساده عقایدش را عرضه و مخاطبان بیشتری جذب کرد. اتحاد مردم، رژیم شاه را متزلزل کرد. شکنجه گاه های ساواک در اتحاد مبارزان سهم عمده ای داشت. قیام عمومی در سال 1978 آغاز شد شاه به شکل احمقانه ای هم سعی داشت جنبش را سرکوب کند و هم با پذیرش فساد و بی رحمی حکومتش، شورش ها را آرام کند. این اشتباهی بزرگ بود. محمدرضا شاه پهلوی در ژانویه سال 1979 فرار کرد.
و درحالی که منفور، منزوی و ناامید بود، مرد.
سال ها پیش در چنین روزی (اول فوریه 1979) امام بازگشت و مورد استقبال تمام گروه های ایرانی قرار گرفت. ارتش به سرعت اعلام بی طرفی کرد. آنچه از حکومت شاه باقی مانده بود از هم پاشید و انقلاب به پیروزی رسید.
حضور گسترده هواداران آیت الله خمینی در خیابان ها، چهره جدیدی از ایران به نمایش گذاشت. سال بعد، ایران یک «جمهوری اسلامی» بود.
بسیاری «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا را به دلیل پیروزی این انقلاب سرزنش کردند. آنان سیاست های او را در حمایت از شاه و تربیت عوامل ساواک نکوهش می کردند.
کارتر سیاست گیج کننده ای اتخاذ کرده بود و با کمک «سایروس ونس» و «زبیگنیو برژینسکی» (مشاور امنیت ملی رئیس جمهور) اهداف متناقضی را در ایران دنبال می کرد.
سیاست های آمریکا در ایران بین سال های 1954 تا 1979 ]فاصله زمانی میان کودتای 28 مرداد 1332 تا پیروزی انقلاب[ دلیل خوبی برای قیام ایرانیان بود. آیت الله خمینی این قیام را با هوش خود رهبری و آن را تبدیل به حرکتی ضدآمریکایی کرد و در پایان سال 1979با اشغال سفارت آمریکا در تهران، افکار وی در میان مردم جهان نفوذ کرد.
تداوم بحران گروگان ها تا سال 1980، رهبر ایران را به مهم ترین دشمن آمریکا در خاورمیانه و قدرتمندترین چهره منطقه تبدیل کرد هنوز هم پس از گذشت سه دهه از انقلاب می توان رد پای افکار وی را در منطقه دید. افکار او را به روشنی می توان در گروه های شیعی عراق و حزب الله لبنان مشاهده کرد. او به گروه های طرفدار خود آموخت چگونه پشتیبانی مردمی را به دست آورند. به عنوان مثال می توان به حزب الله اشاره کرد که جریانی فرهنگی - سیاسی است اما در برابر آن «القاعده» تنها یک باند کوچک قبیله ای و خویشاوندی است هنگامی که هواپیمای آیت الله روح الله خمینی در سال 1979 در تهران به زمین نشست، زلزله ای به وقوع پیوست که در تاریخ دگرگونی های کره زمین کم سابقه است.
امریکن هریتیج - مترجم: محمد صرفی