18 تیر 1400

گزارش کاشف الغطاء درباره سرنوشت میرزا محمد اخباری حسن انصاری


گزارش کاشف الغطاء درباره سرنوشت میرزا محمد اخباری  حسن انصاری

 در نیمه اول قرن سیزدهم چالش اصولی/ اخباری هنوز در میان جوامع شیعی حضوری قوی داشت.
ما پیشتر چندین مقاله درباره سید عبد الله شبّر منتشر کرده ایم و به ویژه سهم او را در حدیث گرایی و منازعات اصولی/ اخباری تبیین نموده ایم. بعد از این هم در چند مقاله دیگر تفصیلات بیشتری را در این باره ارائه خواهیم کرد. در اینجا تنها به ذکر مسئله ای می پردازیم که از حیث تاریخ منازعات اصولی/ اخباری اهمیت خاص خود را دارد؛ به ویژه که به آخرین نماینده مهم جریان اخباری گری یعنی میرزا محمد اخباری[1] مربوط است. یادداشت ما بر اساس گزارشی است که مرحوم علامه محمد الحسین آل کاشف الغطاء درباره جریان به قتل رسیدن میرزا محمد اخباری، دانشمند جنجالی آغاز سده سیزدهم قمری در کتاب العبقات العنبریة فی الطبقات الجعفریة که در دوران نوجوانی خود نوشته به دست داده است و به سید عبد الله شبّر هم مربوط است. علت توجه ما به این موضوع هم از همین زاویه بوده است. گزارش کاشف الغطاء از آن جهت اهمیت دارد که از جمله مبتنی است بر اسناد و منقولات شفاهی خانوادگی.

می دانیم که در عتبات میرزا محمد مقابله سختی با شاگردان مکتب وحید بهبهانی و از همه مهمتر شیخ جعفر کاشف الغطاء[2] به راه انداخت که تا اندازه ای مورد مطالعه پژوهشگران قرار گرفته است.کاشف الغطاء به عنوان فقیهی اصولی و وفادار به تعالیم استادش وحید بهبهانی، کتابی در رد بر اخباریان با عنوان الحق المبین فی تصویب المجتهدین وتخطئة جهّال الأخباریین نگاشت، که به چاپ رسیده است[3]. لبه تیز انتقادات میرزا محمد، طیف اصولی وحید بهبهانی و شاگردان او بودند که در آن دوره قدرت دینی در عتبات، یعنی در نجف، کربلا و کاظمین را در دست داشتند. مراکز عتبات که حوزه های درس فقه و اصول در آن جریان داشت، هر یک در دست شماری از شاگردان و یا وابستگان و خاندان وحید بهبهانی اداره می شد و آنان در این شهرها قدرت مذهبی را در اختیار داشتند. افزون بر این در شهرهای مختلف ایران نیز در این دوره که مصادف با دوره فتحعلی شاه قاجار بود، حوزه های دینی در کنترل جریان اصولی مکتب وحید بود. طبیعتا حضور میرزا محمد اخباری در عتبات و انتقادات و مزاحمتهای او برای جریان اصولی قابل پذیرش نبود و همین امر منجر به مقابله رو در روی میان این دو جریان شد[4]. میرزا محمد چندین کتاب در انتقاد از اصولیان نوشت؛ از جمله مصادر الأنوار فی الاجتهاد والتقلید که دو بار یک بار در نجف و دیگری در بغداد در سالهای 1341ق و 1342ق به چاپ رسیده است.
میرزا محمد به دلیل سابقه نزاع اخباریان و وحید بهبهانی، نسبت به وی خصومت ویژه ای داشته و همین امر برای فرزندان و خاندان و شاگردان وحید سخت می آمده است[5]. در این میان سید علی صاحب ریاض، به عنوان خواهر زاده، داماد و شاگرد وحید بهبهانی و نیز آقا محمد علی بهبهانی (د. 1216ق)، فرزند نامدار و پر حاشیه وحید، بیشتر از دیگران در این جریان دست داشتند و به درخواست آنان شیخ جعفر به عنوان فقیه بلند پایه مکتب وحید، حکم به تکفیر میرزا محمد و در نتیجه حکم به قتل و یا دست کم تبعید وی داد[6]. این عکس العمل تند و دلایل مذهبی، سیاسی و اجتماعی آن شایسته پژوهشی مستقل است، اما به هر حال در پی این فتوا، میرزا محمد ناچار به ترک عراق و آمدن به سوی ایران شد. در تهران، او مورد استقبال فتحعلی شاه قرار گرفت[7]؛ اما این امر برای فقهای اصولی عتبات که از شاه ایران حمایت گسترده ای می کردند، گران آمد. وی همچنین با فقیهان مکتب وحید و مقیم ایران، همانند میرزای قمی، سید محمد باقر حجت الاسلام شفتی اصفهانی (د. 1260ق) و محمد ابراهیم کلباسی (د. 1261ق) [8] به معارضه پرداخت. دلایل حمایت شاه از میرزا محمد به طور کامل روشن نیست، اما به هر حال افزون بر عواملی که مورد توجه مورخان قرار گرفته است، باید در اصل به انگیزه شاه برای ایجاد نوعی رقابت میان علما ودر نتیجه بر قراری توازن میان نیروهای مختلف مذهبی و اجتماعی و بهره برداری سیاسی در راستای حفظ مشروعیت دینی خود اشاره کرد. این امر شیخ جعفر را به واکنش برانگیخت و رساله خود با عنوان کشف الغطاء عن معائب میرزا محمد عدوّ العلماء در انتقاد از آرای میرزا محمد اخباری را برای فتحعلی شاه فرستاد[9]. تداوم این وضعیت، شیخ موسی (د. 1242ق)، فرزند شیخ جعفر که پس از مرگ پدر جانشین او شده بود، را خیلی سریع به واکنش واداشت و در نامه ای به شخص شاه، ضمن ابراز حمایت خود از وی، از میرزا محمد و مشی او به تندی انتقاد کرد؛ نامه ای که با واکنش سرد فتحعلی شاه در مورد برخورد با میرزا محمد روبرو شد[10]. در پی ماجراهایی پس از ترک اجباری تهران به دلیل فشار اصولیان بر شاه، میرزا محمد دیگر بار راه عتبات را در پیش گرفت و این بار در کاظمین اقامت گزید[11]؛ شهری که سید عبدالله شبّر و پیشتر از وی پدرش، در آن شهر از احترام و قدرت اجتماعی برخوردار بودند و همچنین شماری از فقیهان برجسته اصولی در آن شهر زندگی می کردند. به هر حال با ورود میرزا محمد به کاظمین، مشکل او با اصولیان عتبات و از جمله با شیخ موسی، فرزند شیخ جعفر و فقیهان حوزه وحید و شیخ جعفر از سر گرفته شد[12]. در اوائل اقامت در کاظمین می دانیم که او کتاب دیگری در رد بر اصولیان به نام ضیاء المتقین به تاریخ 1228ق نوشته است[13].
سید محمد مجاهد (د. 1242ق)، فقیه برجسته و فرزند نامدار سید علی صاحب ریاض ونواده وحید بهبهانی که پس از مرگ پدر ( 1231ق) در مسیر سفر از اصفهان به قصد اقامت در کربلا، مدتی کوتاه در کاظمین توقف کرد، در این شهر با میرزا محمد درگیر شد و حتی به دلیل آزاری که از اصحاب میرزا دید، ناچار شد که کاظمین را هر چه زودتر به قصد کربلا ترک کند[14]. سید محمد در پی آن به شیخ موسی نامه نوشت و از اوضاع پیش آمده به وی شکایت برد. همین امر موجب شد تا شیخ موسی از نجف به کربلا درآید و همراه سید محمد راهی کاظمین شود تا اقدامی جدی برای ممانعت از اقدامات میرزا محمد به عمل آورد. از گزارش محمد حسین کاشف الغطاء (د. 1373ق)، فقیه و دانشمند نامدار امامی و متعلق به خاندان (بیت) کاشف الغطای نجف، در کتاب العبقات العنبریة که در واقع سندی خانوادگی و بسیار مهم است و به تازگی منتشر شده و حاوی اطلاعات مهمی در رابطه با نهاد مرجعیت در عتبات در سده نوزدهم قمری است، چنین بر می آید که سید عبدالله شبر، آن ایام در کاظمین با وجود اینکه به زهد مشهور و اهل عزلت و انزوا بوده، اما با این وصف نزد اهالی کاظمین بسیار معتبر و نافذ القول بوده است و همین امر موجب شده که شیخ موسی و سید محمد مجاهد از او برای دفع میرزا محمد یاری گیرند. سید عبدالله به دلیل تعلق خاطری که به شیخ جعفر کاشف الغطاء و اصولاً مکتب وحید داشت، چنانکه محمد حسین کاشف الغطاء گزارش می کند، همراه با اهالی کاظمین به استقبال شیخ موسی رفت و از او احترام زیادی به عمل آورد. به هر حال با مساعدت سید عبدالله، شیخ موسی توانست در دفع میرزا محمد، اهالی کاظمین و حتی فقیهان دیگر شهر را به یاری فر خواند. در کاظمین شیخ موسی با خانواده سید عبدالله وصلتی هم کرد و داماد خانواده شبّر شد[15]. بنا بر گزارش کاشف الغطاء، انگیزه او این بود که روابط خود را با اهالی کاظمین که به سید عبدالله و پدرش سید رضا شبر بسیار وفادار بودند، تحکیم کند و از آنان برای دفع خطر میرزا یاری گیرد[16]. به هر حال، با تلاش پیگیر سید محمد مجاهد[17]، شیخ موسی فتوای قتل میرزا محمد اخباری را صادر کرد و سید محمد با ارسال آن نزد سید عبدالله شبر مقدمات اجرای حکم را فراهم نمود. فقیه مشهور، شیخ اسدالله کاظمینی (الکاظمی) که نسبت خانوادگی نزدیکی با شیخ موسی داشت، همچون سید عبدالله، فتوای شیخ موسی را مورد تأیید قرار داد[18]. پس از آن با انتشار متن فتوا و تأییدیه های آن، زمینه تأیید مردمی آن و اجرای حکم فراهم شد. بنابر گزارش کاشف الغطاء، فرستاده سید عبدالله متن فتوا را برای اهالی کاظمین قرائت کرده است[19]. طبق همین گزارش سید عبدالله در این میان سهم مهمی برای اجرای حکم در کاظمین داشته است[20]. از گزارش کاشف الغطاء بر می آید که قاتلان میرزا محمد اخباری نه تنها از سوی شیخ موسی و سید عبدالله شبر مجاز به قتل میرزا شده بودند، بلکه حتی آن دو قتل میرزا را به مثابه تضمین بهشت برای قاتلان قلمداد کرده بودند. در پی صدور حکم قتل میرزا محمد، گروهی به خانه او هجوم بردند و او را به همراه فرزندش احمد و یکی از شاگردانش به قتل رساندند[21]. در پی آن مهاجمان همچنین پیکر میرزا محمد را با بستن ریسمان به پایش در کوچه و بازار گرداندند[22]. روایت کاشف الغطاء به صورتی افسانه گونه از قدرت جادویی میرزا محمد که به آشنایی با علوم غریبه معروف بوده است، در مقابله با قاتلان خبر می دهد، اما بنا به گزارش او، به هر حال به دلیل باور ایمانی قاتلان به درستی عملشان، آنان موفق می شوند تا نقشه خود را عملی کنند. نحوه گزارش نشان می دهد که دست کم تا مدتها جایگاه میرزا محمد و قدرت او بر انجام اعمال سحر گونه میان عوام شهره بوده و از اینرو قتل او کاری بزرگ قلمداد می شده است[23]. بر اساس منبعی متعلق به یکی از شاگردان میرزا محمد اخباری، قتل او در 28 ربیع الأول سال 1232ق رخ داده است[24]. در گزارش کاشف الغطاء، قتل او به سال 1233 روایت شده است[25].
دلایل واقعی این رفتار تند فقیهان اصولی در برابر میرزا محمد شناخته نیست، اما به هر حال روشن است که آنان فعالیتهای میرزا محمد را خطر بزرگی برای جامعه شیعیان و سلطه مذهبی فقیهان اصولی می دانسته اند. بنا به گفته حامد الگار، جنگ قدرت میان دو تن از عوامل حکومت عثمانی که هر یک داعیه حکمرانی بغداد را داشتند، یعنی اسعد پاشا که مصلحت خویش را در حمایت از میرزا محمد می دید، و داود پاشا که درصدد جلب حمایت علمای اصولی و مجتهدان بود، بر آتش این اختلافات دامن می زد[26]. محمد حسین کاشف الغطاء داستان را بدین گونه گزارش کرده که میرزا محمد با استمداد از والی عثمانی و شوراندن وی بر علیه شیخ موسی به عنوان اینکه او پیشوای شیعیان است و آنان به دولت عثمانی وفاداری ندارند، والی را به کشتن شیخ موسی ترغیب کرده بود[27]. بدین ترتیب معلوم است که میرزا محمد اخباری رفتاری متناسب با وضعیت شکننده جامعه شیعه در عراق و در تحت سلطه عثمانی نداشته و به هر حال اقدامات او، چه در ایران و چه در عراق موجبات نگرانی فقیهان اصولی را فراهم کرده بوده است. از دیگر سو می دانیم که میرزا محمد، افزون بر اعتقادات تند اخباری و ضد اصولی خود، گرایش به نوعی عقاید مرتبط با علوم غریبه داشت و شاید این امور و پیامدهای فکری و مذهبی آن هم در تصمیم اصولیان در مقابله با او مؤثر بوده است؛ همچنین می دانیم که میرزا محمد مناسباتی[28] نیز با شیخ احمد أحسایی داشته است[29]. به هر حال نکته جالب توجه در رابطه با سید عبد الله شبّر این است که وی با وجود تمایلاتی اخباری، شدت عمل پرسش برانگیزی را در این واقعه از خود نشان داده است. آنچه حکایت شد، بخشی است از تاریخ منازعات اخباری/ اصولی در دوران وحید بهبهانی و شاگردانش که در نهایت گاه در کنار حوادثی این چنینی عمدتاً با تلاشهای علمی و مباحث نظری فقیهان اصولی به پیروزی اندیشه اصولی و سلطه مطلقه آن در حوزه های علمیه منجر شد. این منازعات خود در پرورش فکر اصولی و تدوین و تولید ادبیاتی غنی در علم اصول مؤثر افتاد و کتابهای متعددی در رد و یا تأیید طریقه اصولی بدین ترتیب فراهم آمد که هنوز جای مطالعه و بررسی دارد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] برای میرزا محمد اخباری، نک:
Robert Gleave,Mīrzā Muḥammad al-Akhbārī’s Kitāb al-Jihād, in Amir-Moezzi M, Asher MB, Hopkins S (eds) Le Shi'isme Imamite Quarante Ans Apres - Hommage a Etan Kohlberg, Paris: BREPOLS, 2009, 209-224 ; Iranica, I: 716
نیز: مدخل اخباری، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی. اخیراً نیز دوست دانشمندم حجة الاسلام رسول جعفریان مقاله ای محتوی چند شرح حال نامه از میرزا محمد اخباری منتشر کرده اند که مشتمل بر اطلاعات جالب و جدیدی است. از آنجا که تحریر نوشته حاضر مربوط است به چند سال پیش، در بر گیرنده همه اطلاعات منابع تازه و از جمله مطالب مقاله آقای جعفریان نیست.
[2] برای دشمنی و ستیز میرزا محمد اخباری با وحید بهبهانی و شیخ جعفر کاشف الغطاء و سید محسن کاظمی، نک: محمد الحسین کاشف الغطاء، العبقات العنبریة فی الطبقات الجعفریة، تاریخ المرجعیة الدینیة فی القرنین الثامن عشر والتاسع عشر المیلادیین، تحقیق جودت القزوینی، بیروت، 1418ق/1998م، ص 86-87؛ 99-100
[3] برای منازعات شیخ جعفر با میرزا محمد أخباری، نک: کاشف الغطاء، ص 86- 103
[4] برای درگیری او با فقیهان اصولی مانند، شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء و سید علی صاحب ریاض، نک: تنکابنی، قصص العلماء، ص 178-180
[5] نک: کاشف الغطاء، همان، ص 102
[6] برای تفصیل داستان حکم تکفیر میرزا و درخواست از شیخ جعفر برای دادن فتوا و محتوای فتوای شیخ جعفر مبنی بر ضرورت قتل و یا تبعید او، نک:کاشف الغطاء، العبقات العنبریة، ص 102-103
[7] برای استقبال او در تهران از سوی فتحعلی شاه مصادف با دوره اول جنگهای ایران و روس (1218-1228ق)، نک: زین العابدین شیروانی، بستان السیاحة، تهران، 1315ق، ص 581
[8] نک: خوانساری، روضات الجنّات، 7/127 به بعد؛ سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، تهران، 1335ش، ص 250
[9] نک: خوانساری، روضات الجنات، 2/202
[10] برای نامه نگاری شیخ موسی با فتحعلی شاه و ترغیب وی برای محکومیت میرزا محمد، نک: کاشف الغطاء، ص 204-208 که اصل نامه ها را آورده است. پاسخ شاه نشانگر اهتمامی است که به میرزا داشته است.
[11] نک: شیروانی، ص 581
[12] نک: کاشف الغطاء، ص 183
[13] نک: فهرست آستان قدس، ص 391؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، 3/938
[14] نک: کاشف الغطاء، ص 183-184
[15] برای روابط شبر با شیخ موسی، نیز نک: کاشف الغطاء، ص 197
[16] نک: همو، ص 215،195
[17] برای نقش او، نک: محمد حسن خان صنیع الدولة (اعتماد السلطنة)، مطلع الشمس، 3/167
[18]نیز نک: معلم حبیب آبادی، 3/943
[19] نک: کاشف الغطاء، ص 185
[20] نک: همو، ص 185-187
[21] نک: ابراهیم‌ بن‌ میرزا احمد، «ترجمة میرزا محمد الاخباری‌»، همراه‌ ایقاظ النبیه‌ میرزا محمد اخباری‌، قاهره‌، 1356ق/ 1937 م ، ص 322-323؛ معلم، 3/ 944‌
[22] نک: شیروانی، همانجا
[23] نک: کاشف الغطاء، ص 186
[24] نک: پاورقی محقق کتاب العبقات، ص 188
[25] نک: همانجا
[26] نیز نک: سپهر، ناسخ‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ جهانگیر قائم‌ مقامی‌، تهران‌، 1337ش‌، 1/83
[27] نک: محمد الحسین کاشف الغطاء، ص 185
[28] برای روابط میان میرزا محمد و شیخ أحمد أحسایی، و نامه ای از احسایی به میرزا محمد و هشدار به او در مورد قتلش، نیز نک: جودت القزوینی، پاورقی بر متن العبقات، ص 188
[29] در این مورد، نیز نک: فهرست مجلس شورا، 9/584-585 به نقل از ومضة النور او


 

 


حلقه کاتبان - سایت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی