10 مرداد 1400

ضرورت حل معمای امام موسی صدر از نگاه امام خمینی (س)


اصغر زارع

 اشاره: جهان تشیع  14 قرن پس از شهادت امام نخست خویش، حضور همزمان دو شخصیت گرانقدر را تجربه کرد یکی در لبنان و دیگری در ایران که هر دو بزرگوار به "امام" معروف و خوانده شدند. اندیشه و عملکرد امام خمینی (س) و امام موسی صدر، دو تربیت یافته حوزه علمیه قم آنچنان بر مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاورمیانه تاثیر گذاشتند که تاریخ خاورمیانه را نمی توان بدون بررسی نقش این دو امام بررسی کرد.

حکمت ناخوشایند روزگار چنین بود که یکی از این دو امام، دقیقا نهم شهریور 1357 در آستانه پیروزی قیام دیگری، به طرز مشکوکی در بازدید از کشوری میلیتاریزه ربوده می شود و در کمال ناباوری این اختفای مظلومانه و ناخواسته در پرده ای از ابهام و نسیان فرو می رود. تلاش 31 ساله یاران صدر  اگر چه توانسته است تاحدی از این مساله نادر ناگوار رمزگشایی کند، اما هنوز سرنوشت وی نامعلوم است.
فراتر از تلاش های خانواده و یاران صدر و همچنین مذاکرات دیپلماتیک، آنچه به اهمیت مساله می افزاید، پیگیری مجدانه امام خمینی(س) برای رهایی امام صدر است. بازخوانی روابط این دو مرد بزرگ فرصتی فراخ می خواهد، مردانی که هر کدام به تنهایی می توانستند جهان را تکان دهند و برای آرمان های مشترک همکاری های و همیاری های زیادی داشته اند.
توصیه ها، دیدارها و نامه های امام انقلاب ایران در خصوص ربوده شدن رهبر شیعیان لبنان نشان می دهد که ایشان به شدت نگران وضعیت امام موسی صدر و پیگیر موضوع بوده‌اند. امام در نامه های خود مدام ابراز نگرانی می کند و از مخاطبان درخواست فیصله این قضیه را می نماید. امام خمینی فردای دستگیری امام موسی صدر طی نامه ای به یاسر عرفات با ابلاغ نگرانی و تاثر خود از ربوده شدن صدر، از عرفات می خواهد هر چه زودتر از مکان و سلامتی وی اطلاع پیدا کرده و به او خبر دهد. متن این نامه بدین شرح است:
« بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقاى یاسر عرفات، رئیس کمیته اجراییه سازمان آزادیبخش فلسطین
از سلامت جناب حجت الاسلام آقاى سید موسى صدر، رئیس مجلس شیعیان لبنان، هیچ گونه اطلاعى ندارم و موجب نگرانى اینجانب است. از جنابعالى تقاضا دارم که هرچه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیدا کرده و اینجانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید. توفیق جنابعالى را در اهداف اسلامى خواستارم.
روح اللَّه الموسوى الخمینى. ( صحیفه امام، ج‌3، ص: 458 ) »
ادامه نگارش نامه های دیگر نشان می دهد که امام خمینی (س) همزمان که مسائل پیچیده انقلاب اسلامی ایران را پیگیری می کند، نگران وضعیت امام موسی صدر و پیگیر  آزادی وی هست. سوای توصیه های شفاهی به یاران خود، در مهر 1357 در نامه ای به حافظ اسد، رییس جمهور وقت سوریه نیز از غیبت موسی صدر اظهار نگرانی می کند و  از او به عنوان رییس جمهور کشوری اسلامی و رییس کنگره جبهه صمود و رفض می خواهد تا نظر سران کشورهای فعال در قضیه فلسطین را به پیگیری و حل مساله امام موسی صدر جلب نماید. متن نامه به این شرح است:
« بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقاى حافظ اسد، رئیس جمهورى سوریه و رئیس کنگره جبهه صمود و رفض پس از اهداى سلام؛ اینجانب از غیبت جناب حجت الاسلام آقاى سید موسى صدر نگران و متأثرم. از جنابعالى تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهایى که در قضیه فلسطین اجتماع کرده‌اند در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید.
ما و ملت ایران، در این عصر، گرفتار رژیمى هستیم که با اتکا به پشتیبانى امریکا ملت را در آتش دیکتاتورى و کشتارهاى دسته جمعى و سلب همه آزادیها مى‌سوزاند. ما از شما سران دولتهاى اسلامى براى رهایى ملت بى‌پناه ایران کمک مى‌خواهیم. برادران مسلمان شما در زیر چکمه دژخیمان شاه خرد شده‌اند و حکومت نظامى که در اکثر شهرستانهاى مهم ایران برپاست ملت را به جان آورده.
از پیامبر اسلام- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- نقل مى‌شود: کُلُّکم راعٍ و کُلُّکم مَسئولٌ عن رَعِیَّته‌ . همه افراد و از جمله شما سران دولتهاى اسلامى که قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید مسئول هستید. والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
- روح اللَّه الموسوى الخمینى. » ( صحیفه امام، ج‌3، ص: 479 )
امام همچنان نگران است، نامه دیگری را به در تاریخ 26 مهر 1357 به سرهنگ معمر قذافی می نویسد همو که موسی صدر در پایتخت کشور او ربوده شد. امام از قذافی می خواهد دولت لیبی، یاران و دوستداران صدر را از محل اقامت او مطلع نماید. البته این اتفاق هرگز صورت نمی گیرد و همین عدم توجه دولت لیبی به مساله امام صدر باعث شد که بعدها امام خمینی (س) هرگز تقاضای دیدار قذافی را نپذیرفت. متن نامه امام به قذافی چنین است:
« بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت رئیس جمهور لیبى
پس از اهداى سلام و تحیت؛ قضیه جناب حجت الاسلام آقاى صدر به شکل معمایى مرموز درآمده است. بستگان ایشان پس از بررسى مى‌گویند در لیبى هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناحها هستند و این امر موجب نگرانى آنهاست مقتضى است در آن اهتمام نمایید. و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده نگرانیها را رفع کنند. والسلام علیکم.
 15 ذى القعده 98 
روح اللَّه الموسوى الخمینى » ( صحیفه امام، ج‌4، ص: 46 )
اظهار تاثر و نگرانی امام تنها به نامه نگاری محدود نمی شود. ایشان که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان رهبر انقلاب مدام مورد توجه و سوال خبرنگاران رسانه های جهان است، در مصاحبه های خود همواره از وضعیت موسی صدر اظهار گلایه می کند و خواستار پایان این قضیه است. این مصاحبه ها در حالی صورت می گیرد امام خمینی (س) و یاران انقلاب با همه وجود درگیر انقلابی در آستانه پیروزی هستند.
 امام در 15 آبان 1357در نوفل لوشاتو در پاسخ به این سوال خبرنگار مجله عربى زبان المستقبل که می پرسد: ناپدید شدن امام موسى صدر، فکر هموطنان لبنانى را اشغال کرده است. آیا در خصوص آن تماسهایى برقرار کرده اید؟ و نتیجه تماس ها چه بوده است؟ ، می فرماید: «در خصوص وضعیت حجت الاسلام آقاى سید موسى صدر که مورد علاقه بسیارى از مسلمین است اقداماتى کرده ایم و متأسفانه تاکنون به نتیجه نرسیده ایم.» ( صحیفه امام، ج‌4، ص: 338 )
در مصاحبه دیگری در 30 آبان 1357 در نوفل لوشاتو در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه لبنانى النهار از عاملان ربوده شدن امام موسی صدر اظهار بی اطلاعی می کند و علاقه خود را به وی اعلام می نماید و  می گوید: «راجع به اینکه ایشان را چه کسى مخفى کرده است، من اطلاعى ندارم. اما راجع به اینکه ایشان زنده‌اند و برگردند، امیدوارم که زنده باشند و برگردند. من به ایشان علاقه دارم و امیدوارم که به سلامت برگردند و کار خودشان را ادامه دهند . » (صحیفه امام، ج‌4، ص: 443 )
مصاحبه دیگر امام با خبرنگار روزنامه لبنانى السفیر در 2 آذر 1357 است که باز هم خواهان آزادی موسی صدر است و در پاسخ به این سوال که "آیا خبر جدیدى در مورد امام موسى صدر هست"، می فرماید: «اقداماتى شده است؛ امیدواریم سودمند باشد و ایشان که مورد علاقه من و نیز شیعیان، بلکه مسلمین لبنان است، هر چه زودتر به وطن خویش برگشته و به کار خود مشغول شوند.» (صحیفه امام، ج‌5، ص: 82 )               
امام در 16 آذر 1357 در مصاحبه دیگری امام اقدامات خود برای آزادی موسی صدر سخن می شمارد و  در پاسخ به سوال خبرنگار لبنانی تشریه "امل" ارگان جوانان حرکة المحرومین می فرماید: «در زمانى که نجف بودم، تلگرافى به آقاى یاسر عرفات و تلگراف دیگرى به رئیس جبهه صمود [ حافظ اسد ] در سوریه نمودم. و اینجا هم وقتى سفیر لیبى آمده بود راجع به ایشان صحبت کردم. امیدوارم هرچه زودتر ایشان به لبنان مراجعت نمایند و به مبارزاتشان علیه اسرائیل ادامه دهند. من از این قضیه متأثرم و دعا مى‌کنم که ختم به خیر شود. » (صحیفه امام، ج‌5، ص: 185 )
امام همچنین در دیدار و گفتگو با نمایندگان حرکة المحرومین لبنان با ایشان در نوفل لوشاتو در 6 آذر 1357 به تشریح اهمیت مساله امام موسی صدر می پردازد و از یاران وی می خواهد که در غیاب امام خود، مایوس نباشند و راه او را ادامه دهند. در این دیدار سید حسین حسینی نماینده این جنبش می گوید: "زمانى که مجلس شیعه و حرکة المحرومین به رهبرى امام موسى کار خود را ادامه مى‌دهد و در وضعى که به اسلام و تشیع اعتقاد داریم و از راه موسى صدر الهام مى‌گیریم، ناگهان او را ربودند، که ضربه شدیدى به ما زد. و ما را سخت به خود مشغول کرد. قدرت فکرى ما را گرفت که نتوانیم به شیعیان دنیا خصوصا ایران کمک کنیم." و امام خمینی (س) در پاسخ به سخنان او می فرماید: «قضیه آقاى صدر بسیار مهم، و به ما هم لطمه وارد کرده است لکن امیدوارم بزودى برگردد، و کارها را که اسلامى است و به نفع شیعه، انجام دهند. در غیاب ایشان نباید شما آقایان مأیوس شوید. خدا با حق است پشتیبان همه است. باید به شیعیان دلگرمى بدهید. از تشتت پرهیز کنید. خداوند وعده نصرت داده است. حق با شماست. مردم را امیدوار کنید. به خود اتکا کنید در تمامى موارد. » (صحیفه امام، ج‌5، ص: 135 )

پیگیری های امام خمینی(س) برای حل معمای صدر پس ار پیروزی انقلاب اسلامی جدیت بیشتری به خود می گیرد. این بار امام به عنوان رهبر حقوقی و حقیقی نظام جمهوری اسلامی ایران، خواستار رمزگشایی از این پرونده است.
امام در دیدار عبدالسلام جلود معاون معمر قذافی در 7 اسفند 1357 در مدرسه علوی از وضعیت امام موسی صدر به شدت اظهار نگرانی می کند و از آنها می خواهد به سرهنگ قذافی بگویند به این وضعیت رسیدگی کند: «به محض بازگشت به لیبى به سرهنگ قذافى بگویید هر چه زودتر در مورد سرنوشت امام موسى صدر رسیدگى کند. ( صحیفه امام، ج‌6، ص: 257 ) »
در این دیدار ، هیأت لیبیایى از امام  می خواهند که اجازه دهند سرهنگ قذافى براى عرض تبریک به ایران بیاید که امام از این کار استنکاف می ورزند و می گویند: "من فعلا به قم مى‌روم و این دیدار را به زمان دیگرى موکول کنید." ( صحیفه امام، ج‌6، ص: 257 )
امام در دیدار دیگری با هیات لیبیایی به سرپرستی عبدالسلام جلود در 4 اردیبهشت 1358در قم باز به شدت اظهار نگرانی می کند و حل این مساله را منوط به تلاش دولت لیبی می داند و می فرماید: «قضیه‌اى که براى ما و علماى ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعه آقاى صدر (1) است. من و علماى ایران براى این فاجعه بسیار متأثر هستیم، و این براى ما یک معمایى است که این معما حل نمى‌شود الّا به دست دولت لیبى. ما این معما را مى‌خواهیم که برادر ما «معمر» و دولت حل کنند و ناراحتی هاى ما را به اتمام برسانند.
ایشان  در ادامه به دولت لیبی تذکر می دهد که ربوده شدن امام موسی صدر موجب سوءتفاهم بین ملت ایران و ملیت لیبی خواهد بود : «من کرارا به وسایطى این معنا را تذکر دادم لکن الآن نیز اکیداً تذکر مى‌دهم که این معنا در شَعْب (ملت) ما و در بین علماى ما انعکاس سوئى دارد؛ و من میل ندارم که بین ملت ما و دولت شما یک سوء تفاهمى باشد. من از شما مى‌خواهم که این معما را حل کنید و موجب راحتى ما را فراهم کنید. (صحیفه امام، ج‌7، ص: 119) »
امام خمینی(س) 30 اردیبهشت 1359در جمع اعضاى کادر مرکزى جنبش امل لبنان در جماران، امام موسی صدر را فرزند عزیز خود معرفی می کند و می گوید: «آقاى «صدر» یک مردى است که من مى‌توانم بگویم او را بزرگ کرده‌ام. [او] به منزله یک اولاد عزیز است براى من و من امیدوارم که ان شاء اللَّه ایشان با سلامت برگردند به محل خودشان، و بسیار مورد تأسف است که ایشان را ما الآن نمى‌بینیم در بین خودمان .» ( صحیفه امام، ج‌12، ص: 319 )                   
دو سال پس از ربودن امام موسی صدر، 6 شهریور 1359 امام خمینی (س) در جمع خانواده وی در جماران امام شیعیان لبنان را تربیت یافته دامان خود معرفی می کند و به شرح خدمات ایشان می پردازد: «آقاى صدر را، که من سال هاى طولانى دیده‌ام، بلکه باید بگویم من بزرگ کردم ایشان را، من فضایلشان را مى‌دانم و خدمتهایى هم که بعد از آنکه به لبنان رفته‌اند کرده‌اند، آن را هم مى‌دانم و آنچه که لبنان احتیاج به ایشان دارد، باز آن را هم مى‌دانم. من امیدوارم که ان شاء اللَّه، ایشان برگردند به محلّ خودشان و مسلمین آنجا از ایشان استفاده کنند. »
در این دیدار اعلام می‌شود که شواهدی برای زنده بودن موسی صدر و حضورش در لیبی وجود دارد که امام خمینی(س) می‌فرمایند: «همین حالا هم که ایشان مى‌گویید، که شواهد داریم که در لیبى هستند، همین امر، در راه خدمت به مکتب و خدمت به اسلام است. این هم براى ایشان عبادت نوشته مى‌شود. براى ماها هم این امورى که واقع مى‌شود، باید سهل باشد، از باب اینکه در راه اسلام است .»
امام در ادامه مصائب امام موسی صدر را به مصائب پیامبر تشبیه می کند و  می گوید: « این، هم مایه افتخار شماست و [هم‌] خانواده آقاى صدر که یک فرد لایقى که خدمت مى‌کرد، در راه خدمت گرفتارى‌اى پیدا کرده است. من امیدوارم که این گرفتارى امدش زود سر بیاید و من دعاى به ایشان مى‌کنم و خواهم کرد و امیدوارم که زودتر ان شاء اللَّه، ایشان خلاص بشوند و برگردند .» (صحیفه امام، ج‌13، ص: 166 )
امام خمینی در سخنرانی دیگری در 29 بهمن 1359 درجمع خانواده شهداى کشورهاى با اشاره به بى توجهى کشورهاى اسلامى به مشکلات جهان اسلام و ادعاهاى دروغین حامیان حقوق بشر خطاب به خانواده و یاران امام صدر می گوید: «ما شریک غم شما هستیم در اینکه از آقاى موسى صدر بى‌اطلاعیم. » (صحیفه امام، ج‌14، ص: 136)
دیگر سخن امام در مورد امام موسی صدر آنگونه که در صحیفه امام آمده است، مربوط به دیدار کادر رهبرى جنبش امل است که  صبح روز  10 تیر 1360 در جماران صورت گرفته است. امام در این دیدار موسی صدر را بازوی قوی برای اسلام معرفی می کند: «من از اینکه آقاى موسى صدر (1) در بین شما نبوده است متأثرم. او مثل فرزند من است. او یک بازوى قوى براى اسلام بود. » (صحیفه امام، ج‌15، ص: 5 )
31 سال از معمای ناپدید شدن مظلومانه امام شیعیان لبنان می گذرد؛ نه سرویس های امنیتی، نه تلاش های دیپلماتیک و نه پیگیری های مجدانه یاران و کسانش، هنوز نتوانسته است، راز سرنوشت نامعلوم موسی صدر را بازگشاید. او که زمانی رهبر دل های ملت لبنان بود و گرهگشای مشکلات آنان، اکنون 31 سال تمام  است که این مردم نمی توانند گرهگشای مشکل او باشند. 


پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران