05 تیر 1400

ترور آیت الله خامنه ای


مصطفی رضایی

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ، در عرصه سیاسی اجتماعی ایران دگرگونیهائی بوجود آمد که باعث شد تا گروههای فرصت طلب در پی بهره برداری از این موقعیت برآیند و برای بدست گرفتن قدرت و رهبری جامعه به ابزارهای سیاسی  نظامی؛ روی آورند. سازمان مجاهدین خلق با نام خلق در جریان انقلاب، خواهان مدینه فاضله استالین در ایران بود و زمانی که در رسیدن به آرمانهای خود موفق نشد، دست به ترور و کشتار رهبران مردمی و مردم مسلمان ایران زده ومعنای واژه خلق از دید خود را به همگان شناسانید. در این نوشته سعی ما برآن است تا با بازنگری در تاریخ انقلاب دلایل سوء قصد نافرجام به آیت الله خامنه ای؛ امام جمعه تهران و نماینده امام (ره)در شورای عالی دفاع را که از جمله اقدامات شرورانه سازمان مجاهدین خلق بود بکاویم و برگی از اقدامات خائنانه این سازمان را بشناسیم.
***
به دنبال سرکوبی جنبش مردمی 15خرداد1342 توسط رژیم پهلوی، تعدادی از گروههای سیاسی در تاملی دور اندیشانه ! کمک خواستن از مردم و روحانیت را صلاح ندانسته با تشکیل سازمانها مخفی  و تشکلهای ملی گرایانه ، تحت تاثیر آرمانهای کمونیسم شرق و لیبرالیسم غربی ، به زعم خود مبارزه با رژیم استبدادی شاه را به صورت سازماندهی شده آغاز نمودند. ازجمله سازمانهائی که این نگرش را برای خود انتخاب کرد، سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تاریخ تاسیس آنرا سال 1344 اعلام کرده اند.این سازمان با منش سیاسی نظامی و ادعای مبارزه بر اساس مکتب اسلام، همه مبارزات قبل از پیدایش خود با رژیم شاه را غیر مکتبی دانسته و برنامه های خود برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی را در ابتدا اسلامی خواند.[1] این گروه سپس به دلیل ناکافی دانستن رهبری دینی جامعه در مبارزه با رژیم شاه به تدوین ایدئولوژی جدید خود با توجه به آرمانهای مادیگرایانه مارکسیسم پرداخته و متون آموزشی برای پیروان خود تدوین نمود.[2] سازمان مجاهدین خلق که تحت تاثیر این آرمانها قرار داشت با قرائتی مادیگرایانه شروع به فعالیت در میان مردم مخصوصا نسل جوان نمود. این روش مبارزه باعث شد تا حاکمیت پهلوی به کمک سرویسهای اطلاعاتی غرب، این سازمان را دربین سالهای 1348 تا 1355به صورت کامل قلع و قمع نماید و با آرامش خاطر به استبدا خود ادامه دهد.
اما به غیر از سازمانهای سیاسی که با رژیم پهلوی مبارزه می نمودند، نوعی مبارزه با این رژیم توسط رهبران مردمی و دینی که از شاگردان مطرح مام خمینی بودند، در دهه1340 شروع شده بود که پایه مبارزه خود با استبداد را نه ایدئولوژیهای غرب و شرق که دین اسلام قرار داده بود. از جمله رهبران مردمی مبارزه با شاه آیت الله مطهری ، آیت الله خامنه ای، آیت الله رفسنجانی و دیگر شاگردان امام و روحانیت مبارز بودند که در پی تاسیس حکومتی دینی به رهبری امام خمینی (ره) از هیچ تلاشی فرو گذاری نمی کردند؛ تا اینکه در 22 بهمن 1357 به رهبری امام رژیم ستمشاهی را سرنگون نموده و نظام جمهوری اسلامی ایران را پایه گذاری نمودند.
تعارض ایدئولوژی با مذهب:
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و پیدایش فضای باز سیاسی، رهبران گروههای مخالف شاه به همراه رهبران روحانی که در زندانها به سر می بردند آزاد شده و در راه رسیدن به قدرت شروع به سازماندهی نیروهای خود نمودند. برهمین اساس، سازمان مجاهدین خلق با ایدئولوژی و شعارهای برابری طلبانه و به نام اسلام، شروع به تبلیغ در میان مردم نمود و توانست به زودی برای خود در میان جوانان، طرفدارانی دست و پا کند. این سازمان با تجدید نظر در برنامه ها و اهداف خود و با قرائت خاص خود ازمذهب به گمراهی جوانان و دانشجویان ساده همت گماشته و طیفی از آنها را با خود همراه نمود.[3] اما پیروزی انقلاب دارای هزینه های زیادی بود که گروههائی که به دنبال قدرت بودند، حاضر به پرداخت آنها نبودند . اشغال لانه جاسوسی آمریکا و حمله عراق به ایران دو سنگ محکی بود که منفعت طلبان در راه قدرت را از رهبرانی که به راستی درد مردم استبداد زده و استعمار زده ایران را داشتند، جدا کرد. این جدایی را در عملکرد بنی صدر رییس جمهور وقت که به تساهل در برابر تهدیدهای آمریکا در مورد لانه حاسوسی و حمله عراق به ایران ایمان داشت، می توان دید. بی توجهی بنی صدر به سرنوشت اسلامی انقلاب و همراهی او با مسعود رجوی ایدئولوگ سازمان مجاهدین باعث موضع گیری نیروهای مذهبی و مردمی با آنان شد. بر همین اساس حزب جمهوری اسلامی به رهبری شهید بهشتی و آیت الله خامنه ای، آیت الله رفسنجانی، شهیدان رجایی و باهنر با پشتوانه مذهب اسلام، مبارزه با التقاطی گری و مصلحت طلبی را بر عهده گرفتند. مبارزه ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق با حزب جمهوری اسلامی از ابتدای سال 1358 آغاز و تا پایان نیمه اول سال 1360به اوج خود رسید. در طول این مبارزه، سازمان با هدف قرار دادن رهبران مردمی انقلاب به عنوان مرتجعین، روحانیت را در طیف لیبرالها و ملی گرایان قرار داد. این نگرش به اسلام و رهبری را به خوبی می توان در اعلامیه ها و مقالات این سازمان که در نشریه پیکار به چاپ میرسید، مشاهده کرد. آنها در اعلامیه های خود حزب جمهوری اسلامی را «یک حزب ور شکسته برای بورژوازی دانسته»[4] و حملات خود را به این حزب مردمی اسلامی تا اول تیر ماه 1360به صورت نشر روزنامه، اطلاعیه و دیگر وسایل تبلیغاتی نشان دادند. اما تحولات سیاسی خرداد ماه 1360 این سازمان را از مبارزه تبلیغاتی به مبارزه نظامی باانقلاب سوق داد. روز شنبه 30/3/1360 طرح رسیدگی به صلاحیت بنی صدر رئیس جمهور ایران که مورد حمایت سازمان مجاهدین بود، توسط 120تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارائه شد و روز بعد مجلس شورای اسلامی با 177رای موافق و21 رای ممتنع[5] و یک رای مخالف به عدم صلاحیت بنی صدر رای داده و اسلامی بودن انقلاب ایران را به همه ملی گرایانی که به دنبال لیبرالیسم آمریکایی و کمونیستهایی که به دنبال جامعه بدون طبقه مارکس بودند، نشان داد.
جنگ ایدئولوژیکی که سازمان مجاهدین با رهبران و نظام جمهوری اسلامی شروع کرد با ترور رهبران مردمی انقلاب در نیمه اول سال 1360 به اوج خود رسید. رهبران مردمی انقلاب همچون آیت الله بهشتی و آیت الله خامنه ای و دیگر همرزمانشان در پی مبارزه با منافقین و سازمان مجاهدین، عملکردهای آنها را برای مردم تشریح می کردند. در همین راستا آیت الله خامنه ای، امام جمعه وقت تهران، در روز 5/3/1360 خطاب به رهبران سازمان مجاهدین فرمودند «من می گویم که خودتان را در تاریخ رسوا کردید حرفهای قبلی خود را تخطئه نمودید…شما ای مجاهدین خلق مقابله خود را با دولت و حکومت اسلامی به حساب مقابله با ارتجاع می گذارید. ارتجاع با منطق اسلام یا منطق کمونیسم؟»[6] به دنبال این سخنرانی در روز شنبه ششم تیر ماه 1360به هنگام سخنرانی آیت الله خامنه ای در مسجد ابوذر تهران، عملیات تروریستی سازمان مجاهدین بر علیه رهبران مردمی انقلاب با انفجار بمب شروع شد. اما تقدیر خداوند بر این قرار گرفته بود تا آیت الله خامنه ای به عنوان جانباز انقلاب از این سوء قصدجان سالم به در برده و به همراه دیگر همرزمانش مبارزه علیه نفاق را تا نابودی کامل آنها ادامه دهند. سازمان مجاهدین با ترور آقای خامنه ای درصدد ضربه زدن به نظام و مایوس نمودن مردم از انقلاب بودند. اما این عملکردها باعث وفاداری بیشتر مردم ایران و رهبران آنان با یکدیگر شد و چهره آنها را که به دنبال قدرت و منفعت شخصی بودند بر همگان حتی برای همپیمانان نفاق در خارج از مرزهای ایران نمودار ساخت.
پی نوشت :
1 - ر.ک عماد شریفی ، بیست اتهام به سازمان مجاهدین خلق ایران، قم انتشارات اسلامی 1359،.ص4
2 - ر.ک رسول جعفریان.جریانهای سیاسی مذهبی ، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه معاصر،1380ص378
3 - ر.ک شمس حائری.بن بست اعتراف، تهران ،انتشارات کیهان 1373،ص121-115
4 -  ر.ک دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، تروریسم ضد مردمی ، بی جا بی نا ،1361
5 - ر.ک راستگو علی اکبر؛ مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، تهران،انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1384،ص137
6 - روزنامه کیهان 6/4/60ص15


پژوهشکده باقر العلوم (ع)