04 اردیبهشت 1400
روایت اسناد وزارت امور خارجه آمریکا
سیر به قدرت رساندن رضاخان در ایران
برشی از کتاب از قاجار به پهلوی
اشاره:
«از قاجاریه به پهلوی» عنوان یکی دیگر از آثار دکتر محمدقلی مجد، پژوهشگر و محقق ایرانی مقیم آمریکا است که توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شده است. در این کتاب که ترجمه متن انگلیسی همین اثر تحتعنوان «From Qajar to Pahlavi: Iran 1919_ 1930» میباشد، چهار هزار روز از تاریخ ایران از تاریخ 1298 تا 1309 هجری خورشیدی به تصویر کشیده شده است. مجد برای این بررسی روزشمارگونه، از 633 سند منتشر نشده بهره برده که در قالب گزارش، تلگرام، ابلاغیه، دستورالعمل، نامه و یادداشت در آرشیو وزارت امورخارجه آمریکا نگهداری میشود.
نکته حائز اهمیت آن است که دکتر مجد اولین کسی است که به شکل گسترده از اسناد علنی شده آمریکا برای بررسی تاریخ ایران در طول سالهای 1941 ـ 1921 استفاده کرده است.
گزارشهای قید شده در این اسناد، ایران را سرزمینی معرفی میکند که بیست سال به غارت رفته، با وحشیگری سرکوب شده و به شدت آسیب دیده است. فقر، ستم، قتل در زندان، سانسور و جالبتر از همه کمبود مواد غذایی در این کشور بیداد میکرد. در واقع، ایراننوینی که «رضاشاه کبیر» معمار آن بود، یک دیکتاتوری بیرحم و خشن نظامی بود که در آن قانون اساسی و مجلس به شوخی شباهت داشت. «ایران نو» یکی از فقیرترین و عقبماندهترین کشورهای جهان زمان خود بود که نود درصد جمعیت آن بیسواد بودند؛ از جمله خود رضاشاه.
سفیر آمریکا در تهران، رضاشاه را در زمان سلطنتش چنین توصیف کرده است: «پسر بیسواد یک روستایی بیسواد»، مردی که «تنها مقدار ناچیزی با توحش فاصله دارد». ولی در یک چیز با آنها متفاوت بود: او یکی از ثروتمندترین مردان جهان زمان خود به شمار میرفت.
کتاب «قاجار به پهلوی» نیز مستند به اسناد وزارت امورخارجه آمریکاست؛ اسنادی که طی 30 سال اخیر در اختیار محققان بوده ولی چندان مورد استفاده قرار نگرفته بود.
در مطلب پیش رو تلاش کردیم با منتخبی از مسائل مطرح شده در این کتاب، چگونگی به قدرت رسیدن رضا خان را بر اساس اسناد منتشر شده در کتاب آقای مجد مرور کنیم .
*******
محمدقلی مجد که توانسته است اسناد علنی شده وزارت امور خارجه را مطالعه نماید، رفتار رضا خان را در قبل و بعد از کودتای 1299 را در کتاب از قاجار به پهلوی منتشره از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی چنین قلم می زند:
" رضاخان در 7 اکتبر 1922 استعفای خود را از وزارت جنگ اعلام کرد؛ یک سال بعد از پس گرفتن «استعفای» خود، در نهم اکتبر 1923، رضاخان دست به کودتا[یی دیگر] زد و در 28 اکتبر 1923 بر مسند ریاست وزرا تکیه زد: «وزیر جنگ بدون در نظر گرفتن مراحل قانونی، قوامالسلطنه، رئیسالوزرای پیشین را دستگیر کرده و به زندان انداخته است؛ دستگیری شماری از افراد برجسته نیز انتظار میرود. وزیر جنگ مدعی است که مدارکی علیه او دارد که ثابت میکند قوام درصدد توطئه بوده است. با این حال بسیاری بر این عقیدهاند که این تنها بهانهای است برای سرنگون کردن دولت و حاکم کردن دیکتاتوری بر کشور. اوضاع بسیار وخیم است.» بعد از ظهر روز دوشنبه، 9 اکتبر 1923، قزاقها منزل قوامالسلطنه را محاصره و پس از دستگیری قوام، او را به وزارت جنگ منتقل کردند. یک هفته بعد، زمانی که کرنفلد گزارش خود را مینویسد، وی همچنان در بازداشت به سر میبرد. ترس از تکرار حوادث پس از کودتای سوم اسفند 1299 و دستگیریهای فراوان، باعث شد که جو متشنجی بر شهر حکم فرما گردد. کرنفلد اذعان میکند که اتهام توطئهچینی که به قوام نسبت داده شده است، تنها بخشی از نقشه رضاخان برای رسیدن به نخست وزیری است:
بر اساس گزارشهای موثقی که به دست ما رسیده است، مجازات تعیین شده برای قوام از این قرار است: تبعید از ایران و مصادره بخش قابل توجهی از اموال وی. من کاملاً مطمئن هستم که اتهام وارده به قوام هیچ پایه و اساس درستی ندارد و نابجاست، اما مجازاتی که برای وی تعیین شده دقیقاً متناسب با خواستهها و نقشههای وزیر جنگ است. شاه، یکشنبه بعد از ظهر، 13 اکتبر، مرا به گفتگوی کوتاهی دعوت کرد و به من گفت که وزیر جنگ میکوشد به هر نحو ممکن پس از سرنگونی دولت مشیرالدوله، به مقام ریاست وزرا دست یابد. از آنجا که وی امیدوار است به هدف خود دست یابد، لذا سعی میکند هرگونه مانعی را، از سر راه خود بردارد. ایران به شدت از نداشتن رئیسالوزرایی کارآمد رنج میبرد. اکنون تنها سه تن ممکن است متصدی این مقام شوند: مستوفیالممالک، مشیرالدوله و قوامالسلطنه. از آنجا که مجلس چهارم در آخرین اقدام خود، کابینه مستوفیالممالک را رد صلاحیت کرد، بعید به نظر میرسد که شاه تا زمان تشکیل مجلس پنجم، او را به عنوان رییسالوزرا انتخاب کند. مشیرالدوله هم، کمترین اشاره وزیر جنگ باعث استعفایش میشد.
بنابراین تنها کسی که به حساب میآمد قوام بود. و همین، برای از میان برداشتنش دلیل کافی بود؛ وزیر جنگ نیز همین کار را کرد؛ و دقیقاً با این کار هم شاه و مشیرالدوله را مرعوب کرد؛ و هم به آرزویش دست یافت. در رابطه با مصادره اموال قوام هم میتوان گفت که از مدتها قبل رضاخان در فکر این کار بوده است؛ حتی پیش از آن که دوستانش توطئه قوام علیه جان او را کشف کنند. با توجه به اینکه وزیر جنگ همه ثروت هنگفتش را از طریق اخاذی و زورگیری به دست آورده، بدون شک اموالی را هم که دادگاه به عنوان جریمه از قوام میگیرد، به خود اختصاص خواهد داد.
همانطور که کرنفلد پیشبینی کرد، قوام به شرط اینکه ایران را ترک کند و به اروپا برود، در 22 اکتبر از زندان آزاد شد. پس از تبعید قوام «هیچکس در مورد توطئهای که به قوام نسبت داده میشد سخن به میان نیاورد و ماجرا کاملاً فراموش شد و اصل ماجرا در هالهای از شک و تردید فرو رفت.» همانطور که از نوشته کرنفلد برمیآید، مشیرالدوله به شدت از رضا میترسید: «مشیرالدوله اگر چه از معدود سیاستمداران ایران است که میتواند ادعای شرافت و پاکدامنی و بافرهنگی کند، اما به شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت نیز شهرت دارد. این مسامحه و دست به دست کردن او هم ممکن است ناشی از همین شکست اخیر باشد. روابط او و وزیر جنگ روز به روز بدتر میشود. وزیر جنگ در عمل دیکتاتور مطلق ایران است و همه امور را در دست دارد. اقدام اخیر وی در زندانی کردن بدون محاکمه قوام، به شدت به اعتبار و حیثیت کابینه فعلی لطمه زده است. مشیرالدوله آشکارا از گرفتن تصمیم قاطع در اینباره واهمه دارد.»
مشیرالدوله در 22 اکتبر 1923 از کار کنارهگیری کرد: «شب گذشته رئیسالوزرا استعفای خود را تقدیم کرد که مورد پذیرش شاه قرار گرفت. وزیر جنگ که از سوی انگلیسیها حمایت میشود، از هر وسیلهای برای فشار آوردن به شاه استفاده میکند تا او را به نخستوزیری منصوب کند.» گوتلیب نیز در مورد کنارهگیری مشیرالدوله در 22 اکتبر، چنین اظهارنظر میکند: «کاملاً روشن است که رضاخان، وزیر جنگ، به ریاست وزرا منصوب میشود.» تلگرام کرنفلد در 29 اکتبر از این قرار است: «رضا [خان] به منصب ریاست وزرا دست یافت. وی هنوز تشکیل کابینه نداده است. شاه در چهارم نوامبر عازم اروپا میشود. رضاخان همواره مورد حمایت بریتانیا بوده است، اما هرگز موفق نشده بود اطمینان روسها را جلب کند... تا وقتی که روسها مخالف نخستوزیری او بودند، شاه به خوبی توانست در مقابل فشارهای وی ایستادگی کند. برای از میان بردن این مخالفتها وی کاملاً آماده بود هرگونه تضمینی که روسها مطالبه کنند، بپردازد.» گوتلیب در این باره مینویسد: «من کاملاً مطمئن هستم که رضاخان دیروز به سفارت شوروی رفت تا ایشان را متقاعد کند برای تشکیل کابینه تحت ریاست خود، از وی حمایت کنند. مقامات شوروی نیز به دو شرط حاضر شدند از وی حمایت کنند. اول این که چندین تن از ملیون را وارد کابینه خود کند؛ دوم، منافع روسیه در شمال ایران را کاملاً تضمین و قبول کند... گفته میشود رضاخان به هر دوی این خواستهها تن در داده است...» کرنفلد در نوشتههای خود توضیح بیشتری در این زمینه میدهد.همانطور که پیش از این ذکر شد، پس از تبعید قوامالسلطنه به دست رضاخان، مشیرالدوله استعفا داد: «اگر شاه نمیدانست که سفارت روس به نخستوزیری رضاخان رضایت ندارد، وزیر جنگ در کار خود عجله نمیکرد. وزیر جنگ نیز به هر طریق برای مصالحه با سفارت روس فرصت را از دست نمیدهد. زمانی که شاه متوجه شد هیچ قدرت خارجی از او حمایت نمیکند، تسلیم شد و در 28 اکتبر رضاخان را به ریاست وزرا منصوب کرد و در همین زمان اعلام کرد برای معالجه کشور را به مقصد اروپا ترک خواهد کرد.»
در 29 اکتبر 1923 رضاخان کابینه خود را معرفی کرد: «مطالعه سوابق اعضای کابینه، ملاکهای انتخاب رئیسالوزرا را کاملاً روشن میسازد و شکی در این زمینه باقی نمیگذارد. آشکار است که وی امیدوار است هر دو سفارت را از خود راضی کند؛ دو قدرتی که به او کمک کردند به خواسته خود برسد. مدیرالملک، یکی از دوستان کاملاً شناخته شده انگلیسیها، به تازگی به عنوان رئیس معاونت خواروبار در وزارت مالیه برگزیده شده است. از سوی دیگر، روسها احتمالاً به ذکاءالملک گرایش داشته باشند؛ وی در دوران خدمت خود در کابینه مستوفیالممالک به عنوان وزیر خارجه، خوش خدمتی خود را به روسها بر همگی آشکار ساخت.» مدیرالملک [محمود جم] با خواهر عباسقلی نواب ازدواج کرده است؛ «عباسقلی مشاور دوم سفارت انگلیس است که برای مدت زیادی به این سفارت خدمت کرده و به تبعیت انگلیس در آمده است.» جدلیکا در مورد خروج احمدشاه مینویسد: «در اعلامیه دربار که شاه در 27 اکتبر امضا کرد به مردم ایران اعلام شده است که شاهنشاه به منظور معالجه موقتاً ایران را به مقصد اروپا ترک میکند. به نظر میرسد که رسوایی توطئهچینی قوامالسلطنه برای ترور رضاخان، وزیر جنگ ایران، و تهمتهایی که این وزیر به برادر شاه، ولیعهد و وارث تاج و تخت وارد کرده و او را در این توطئه دخیل دانسته، منجر به ناخوش احوالی شاه شده است. رفتار خشن وزیر جنگ، سقوط کابینه مشیرالدوله و منصوب شدن رضاخان به ریاست وزرا، همگی دست به دست هم داده و مزاج شاه را به هم ریخته است. تاریخ خروج شاه برای روز یکشنبه، چهارم نوامبر، مقرر شده است... بعید به نظر میرسد مردم ایران از اینکه «شاهنشاه» سرزمین خود را ترک میکند، ناراحت و غمگین شوند؛ همچنین انتظار نمیرود که غیبت او تأثیر چندانی بر سرنوشت ایران بگذارد. یکی از روزنامههای تهران در مورد سفر شاه به ممالک خارجه اظهارنظر کرده و مینویسد از آنجا که اعلیحضرت مصمم به خروج از کشور هستند، از ایشان تقاضا میشود که تاج و تخت خود را به ملت بسپارد.» کرنفلد میافزاید: «سفر شاه از همه بیشتر رضاخان را خوشحال کرد. در واقع [باید بگویم] بر اساس اخبار موثقی که به من رسیده است او در پی این است که ولیعهد نیز کشور را ترک کند تا با استفاده از این فرصت خود را نایبالسلطنه کند. شکی نیست که روسها به این قضیه تن نداده و مخالفند.» اما دوران سلطنت قاجارها به سر آمده بود: «رسیدن به ریاست وزرا پایان آمال و آرزوی رضاخان نیست. وی درصدد است سلطنت غیررسمی کنونی خود را به شاهنشاهی قانونی تبدیل کند؛ البته این کار به همین زودی انجام خواهد شد. خانواده سلطنتی نیز متوجه شده است که به روزهای پایان عمر خود رسیده است. ولیعهد و همچنین سالارالسلطان، عموی شاه، صراحتاً به من گفتند که سلسله قاجار نیز محکوم به فناست.» شاه در مسیر سفر خود به اروپا، در 13 نوامبر 1923 به بیروت رسید. کمیسر عالی فرانسه با برپایی ضیافت شام، از اعلیحضرت پذیرایی کرد: «به من خبر رسید که مقامات انگلیسی در بغداد توجه چندانی به عبور شاه از این کشور نکردند اما در مقابل، فرانسویها به شدت مراقب عبور کاروان شاه ایران بودند. گمان میرود که فرانسویها با توجه به اوضاع کنونی ایران اهداف مهمی را در این کشور دنبال میکنند.» در 10 نوامبر 1923، علاء [وزیرمختار ایران در واشنگتن] به وزارت خارجه آمریکا مراجعه کرد. او در این دیدار تلاش کرد تصویری زیبا و خوب از اوضاع ایران ارائه دهد: «وزیرمختار پرسید که آیا گزارش نامطلوبی از اوضاع ایران داشتهایم؟ وقتی جواب شنید که تا آن لحظه ما هیچ گزارش تازهای از تهران نداشتهایم، گفت که شخصاً گزارشهای اطمینانبخشی از تهران دریافت کرده است. [علاء گفت] هیچ رابطهای میان نخستوزیری رضاخان و سفر شاه به اروپا نیست؛ و شاه مدتها قبل از نخستوزیری سردارسپه تصمیم به خروج از کشور گرفته بود.» در 12 نوامبر 1923 رضاخان اعلامیهای صادر کرد: «همه میدانند که در یک کشور مستقل هیچ چیز از این بدتر نیست که فردی از آن ملت به آلت دست عمال خارجی تبدیل شده یا به بیگانگان اجازه دهد در امور سیاسی کشور دخالت کنند.» کرنفلد در این زمینه مینویسد: «کاملاً آشکار است این اعلامیه برای اغفال کسانی منتشر شده که گمان میکنند رئیسالوزرا به مدد سفارتهای خارجی به این منصب رسیده است و قرار است آلت دست و در خدمت آنان باشد.» روزنامه طوفان در این زمینه مینویسد: «این بیانیه با حسننیت صادر نشده است؛ صادرکننده آن کسی است که نفوذ سفارتهای خارجی در شکلگیری کابینه وی مؤثر بوده است.» رالف اچ. ساپر، نماینده کمپانی سینکلر، بریتانیا را عامل اصلی کنارهگیری مشیرالدوله معرفی میکند: «رئیسالوزرای پیشین با شروط قرارداد ما موافقت کرده بود و آن را به هیأت وزرا و میلسپو نیز ارائه کرده بود و در نظر داشت ماه آینده این قرارداد را به عنوان لایحه به قوه مقننه معرفی کند. میتوان گفت مخالفت بریتانیا تا اندازهای در سقوط او نقش داشته است. رضاخان اکنون رئیسالوزرا و عملاً دیکتاتور ایران است. این روزها او در رکاب شاه است و او را تا مرزهای کشور بدرقه میکند. شاه احتمالاً در اروپا خواهد ماند.» انگلیسیها نتوانستند خوشحالی خود را از این وقایع پنهان کنند. در مجمع سالیانه بانک شاهنشاهی ایران در لندن در دسامبر 1923، سر هیو بارنس، رئیس جلسه، با اشتیاق فراوان انتصاب رضاخان را اعلام میکند و میگوید: «شاهنشاه ایران در حال ترک ایران و سفر به اروپا بود» و سپس اضافه میکند: «سال گذشته خبر از پیروزیای دادم که تشکیلات نظامی سردارسپه به همراه خود آورده و سخن از آرامشی به میان آوردم که سراسر ایران را در نتیجه کنترل نظامیان فرا گرفته؛ سردارسپه اکنون با به دست آوردن فضای عمل بیشتر تلاش میکند توانایی اجرایی خود را بیشتر به کار گیرد... و به نظر میرسد که با ارتشی متشکل از سربازان مردمی و وفادار، ایران به سمت نظمی مستحکم و ثباتی بیشتر پیش میرود که سالهاست ایران هرگز به خود ندیده است.»
در مقابل آمریکاییها تصویری بسیار متفاوت از رضاخان ارائه کردهاند. کمتر از یک ماه پس از انتصاب رضاخان به ریاست وزرا، کرنفلد چنین گزارش میکند: «رئیسالوزرا در انتخاب افراد برای پستهای مهم به ندرت شایستگی و لیاقت ایشان را در نظر میگیرد.» وی میافزاید: «[رضاخان] در 22 نوامبر، در مراسم افتتاح نمایشگاه صنایع دستی، دو تن از افسران پلیس را به شدت کتک زد؛ چون به او خوب سلام نداده بودند. حادثه مشابهی در 24 نوامبر تکرار شد؛ زمانی که رئیسالوزرا وارد وزارت عدلیه میشد، آخوندی که در آن حوالی بود و در آن جلسه حضور داشت نابینا بود هنگام ورود رئیسالوزرا از جای خود برنخاست.* کاملاً روشن است که رضاخان با این کارهایش، از اعتبار خود در نزد شرقیها نیز میکاهد. از آنجا که کسی جرأت نمیکند آشکارا علیه او دست به اقدام بزند، افراد از هیچ توطئهچینی مخفی بر ضد او فروگذار نمیکنند. در 25 نوامبر روزنامه طوفان رفتار توجیه ناپذیر رئیسالوزرا با روحانی مذکور را مورد انتقاد قرار داد و همچنین تبعید خودسرانه سردبیر روزنامه اقدام را نکوهش کرد؛ این فرد در روزنامه خود نوشته بود که زمان آن رسیده است که زنان ایرانی به پیروی از خواهران ترک خود حجاب را بردارند. همانطور که انتظار میرفت روزنامه طوفان نیز به سرعت سرکوب شد... از زمانی که رضاخان بر مسند ریاست وزرا تکیه زده است، با بذل و بخششهای فراوان و همچنین حضور در مجامع عمومی، سعی میکند خود را در نظر مطبوعات بزرگ و در خور ستایش جلوه دهد. تقریباً هر روز روزنامهها با درج اشعاری او را ستوده و عنوان مرد سرنوشت و منجی ایران به او میدهند.» وابسته نظامی آمریکا نیز در مورد خشونت و بد رفتاری رضا چنین مینویسد: «رضاخان، رئیسالوزرای جدید ایران، با اینکه اکنون بالاترین منصب سیاسی را در این کشور اداره میکند، اما هنوز نمیتواند اخلاق و رفتار دوران قزّاقی خود را کنار بگذارد... وقتی که وزیر جنگ بود، افراد مختلفی را مورد ضرب و شتم قرار میداد؛ رئیسالوزرا، افسران نظمیه، سردبیران روزنامهها، افسران نظامی و ... از جمله این افراد هستند. در دو هفته گذشته نیز چندین بار افراد مختلف مورد خشم و غضب رئیسالوزرا قرار گرفتهاند که در تمام موارد شخص خاطی مستقیماً توسط جناب رئیسالوزرا کتک زده شده است. همین اخیراً یک افسر پلیس و یک روحانی، قربانی رفتار خشن وی شدهاند. نبود کف نفس در شخصیت رضاخان و رفتار خشن او بسیار رقتانگیز و اسفناک است. همین موجب بدگویی دیگران به ویژه اتباع بیگانه میشود. یکی از روزنامههای تهران که از این رفتار رضاخان انتقاد کرده بود به سرعت توقیف شد. برای درک روانشناسی رفتار وی باید فضایی را که وی در آن رشد کرده است بررسی کنیم و به نحوه تربیت وی توجه نمائیم.» کنسول گوتلیب نیز در این مورد مینویسد: «رئیسالوزرای فعلی ایران، یک دهاتی نادان و بیسواد با غریزه حیوانیست... او به هیچوجه نمیتواند خشم و غضب خود را کنترل کند ـ وی اخیراً رئیسالوزرای پیشین را مورد ضرب و شتم قرار داده است (بنا به گزارشاتی که به دست من رسیده است در حضور شاه چنین جسارتی را به وی روا داشته است)؛ رضاخان با دست خود یکی از روزنامهنگاران منتقد را کتک زد؛ این روزنامهنگار پیرمردی ریش سفید بود. یکی از اتباع آمریکا که شاهد این ماجرا بوده است اظهار میکند که این رقتانگیزترین و خفتبارترین صحنه خشنی بوده که تا کنون دیده است. از زمانی که وی بر مسند ریاست وزرا تکیه زده بارها در مواضع مختلف ملتزمین و همراهان خود را مورد ضرب و جرح قرار داده است؛ از جمله به تازگی یک روحانی پیرمرد، که به علت نابینایی متوجه ورود رضاخان نشد و از جای خود برنخاست، به شدت مورد ضرب و شتم وی قرار گرفت. بار دیگر تکرار میکنم، چنانچه اولین نشانههای مخالفت از جانب یک مقام اقتصادی مشاهده شود، به احتمال قوی، خوی حیوانی رئیسالوزرا طغیان خواهد کرد و دیگر کسی نمیداند چه خواهد شد.» در گزارشی که جدلیکا به تاریخ 10 دسامبر 1923 تحت عنوان «ناپدید شدن روزنامههای تهران» مینویسد، میخوانیم: «از زمان روی کار آمدن رضاخان و در دست گرفتن ریاست وزرا، چندین روزنامه در تهران توقیف شدهاند؛ و شماری دیگر از روزنامهها هم به علت فقدان درآمدهای حاصل از تبلیغات، از هستی ساقط شدهاند. تحت حکومت رضاخان، شرایط سیاسی کاملاً روشن و مشخص است؛ هر سیاستمداری که در این نظام بگنجد نیازی ندارد که با صرف پول، خود را در روزنامهها معرفی کند؛ و کسانی هم که خارج از این چارچوب قرار میگیرند، از آنجا که مطمئن هستند خرج کردن پول برای تبلیغ در روزنامهها، کار عبثی است، دست به چنین کاری نمیزنند. با توجه به شرایطی که رژیم فعلی به وجود آورده است، انتظار میرود از سی روزنامهای که در دوسال اخیر پا به عرصه وجود نهادهاند، حداکثر ده روزنامه، یعنی مهمترین آنها که بر پشتوانههای مالی قدرتمندی تکیه زدهاند، از این بحران جان سالم به در برند... چندان دور از ذهن نیست که بگوییم آن دسته از روزنامههایی که نجات یافتهاند، ادامه حیاتشان در گرو حمایت از رضاخان؛ و یا امتناع از حمله و انتقاد به دولت خواهد بود» ".
برای دستیابی به اسناد غارت نفت ایران توسط رضاخان به نشانی زیر مراجعه کنید
https://psri.ir/?page=post&id=fcxta96r
سند بانکی رضا خان
https://psri.ir/?page=post&id=h3g948ep
فهرست املاک رضا خان
https://psri.ir/?page=post&id=ss0k3ycl
انتخابات مجلس به سبک رضاخان
https://psri.ir/?page=post&id=ffw5n6h2
https://psri.ir/?page=post&id=ktpqoeie
مجد،محمد قلی:از قاجار به پهلوی ،انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ، تهران 1390.