12 مرداد 1386
کنفرانس «پوتسدام» و سرنوشت ایران
زمانی که جنگ دوم جهانی به پایان رسید، ایران در اشغال قوای سه دولت متفق بود. روسها و انگلیسیها از ابتدای جنگ در ایران حضور داشتند و نیروهای امریکائی نیز به دعوت انگلیس به ایران آمده و بدون هیچ قراردادی با دولت ایران، امورحمل و نقل اسلحه و مهمات از خلیج فارس تا مرز شوروی را عهدهدار شده بودند. مردم نیز در اثر 4 سال اقامت ناخوانده نیروهای بیگانه و تحمل شرائط سخت زمان جنگ در نهایت عسرت و بدبختی بسر میبردند.
دولت ایران که در آغاز جنگ، بیطرفی خود را اعلام کرده بود، به دنبال اشغال ایران توسط قوای متفقین ناگزیر شد به موجب پیمان سه جانبه 9 بهمن 11320 از حالت بیطرفی خارج شده و ابزار اراده متفقین شود. از آغاز سال 1322 متفقین به دولت ایران فشار آوردند که به کلی از حالت بیطرفی خارج شده رسماً به آلمان اعلان جنگ بدهد و اخطار کردند که در غیر این صورت ایران نخواهد توانست در کنفرانسهای آیندة صلح شرکت نماید. بدین جهت دولت ایران ناچار شد به بهانة فعالیتهای خرابکارانة مأموران و جاسوسان آلمانی در هفدهم شهریور 1322 به آلمان اعلان جنگ بدهد. در عوض متفقین موافقت کردند که دولت ایران به اعلامیة ملل متحد مورخ 11 دی 1320 که از جانب 26 کشوری که با آلمان در حال جنگ بودند امضا شده بود ملحق شود و پس از جنگ در کنفرانسهای صلح با حقوق متساوی با سایردول شرکت نماید. دولت ایران که تجربة تلخی از مخالفت دولتهای فاتح جنگ جهانی اول با شرکت آن در کنفرانس صلح ورسای داشت، بلافاصله در 23 شهریور 1322 الحاق خود را به اعلامیة ملل متحد اعلام کرد. آخرین اقدام ایران به نفع متفقین در زمان جنگ دوم جهانی، اعلان جنگ به ژاپن بود که در 9 اسفند 1323 صورت گرفت.
دولتهای متفق، هم در پیمان سه جانبه و هم در اعلامیه کنفرانس تهران که متعاقب نشست سران سه کشور بزرگ در پایتخت کشور ما در 10 آذر 1322 منتشر شد، استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی ایران را تضمین کرده بودند. 2
در اعلامیه کنفرانس تهران روزولت رئیس جمهور امریکا، استالین نخستوزیر شوروی و چرچیل نخستوزیر بریتانیا «کمکهائی را که ایران در تعقیب جنگ علیه دشمن مشترک و مخصوصاً در تسهیل وسایل حمل و نقل مهمات از ممالک ماوراء بحار به اتحاد جماهیر شوروی به عمل آورده» تصدیق نموده و موافقت کردند «کمکهای اقتصادی خود را تا حد امکان به دولت ایران بدهند.» راجع به دوران بعد از جنگ نیز موافقت کردند که «هر نوع مسائل اقتصادی را که در پایان مخاصمات ایران با آن مواجه باشد، از طرف کنفرانسها یا مجامع بینالمللی که برای مطالعة امور اقتصادی بینالمللی تشکیل یا ایجاد شود، با مسائل اقتصادی سایر ملل متحد مورد توجه کامل قرار گیرد.»
ایرانیان گمان میکردند با در دست داشتن این همه سند و گواهینامه و دریافت لقب «پل پیروزی» خواهند توانست حال که جنگ در اروپا به پایان رسیده است تخلیة خاک خود را از نیروهای بیگانه خواستار شوند تا بتوانند بر زخمهایی که چهار سال اقامت متفقین بر پیکر ملت وارد ساخته است مرهم بگذارند و اقتصاد درهم ریخته خود را سر و سامان بدهند. اما در عمل معلوم شد کار به این آسانی نیست و تازه اول مشکلات است.
دولت ایران در 29 اردیبهشت 1324 طی یادداشتهایی پیروزی در جنگ را به سه دولت بزرگ متفق تبریک گفت و ضمناً از فرصت استفاده کرد و خاطرنشان ساخت که به موجب مادة 5 پیمان سه جانبه و قولی که درکنفرانس تهران داده شده بود، پس از پایان مخاصمات در اروپا دیگر لزومی به ماندن نیروهای متفقین در ایران نیست و بهتر است هر چه زودتر خاک ایران را تخلیه کنند تا اوضاع کشور به حال عادی برگردد و بتوان چارهای برای بهبود وضع فلاکت بار مردم یافت. این یادداشتها بیجواب ماند و متفقین اعتنایی به آن نکردند.
در کنفرانس پوتسدام که از 26 تیر تا 11 مرداد 1324 بین سران سه کشور بزرگ ـ استالین نخستوزیر شوروی ، ترومن رئیس جمهور جدید آمریکا، چرچیل (و سپس کلمنت اتلی نخستوزیر جدید انگلستان) ـ در حومة پایتخت سابق آلمان تشکیل شد، مسئله تخلیة ایران از نیروهای بیگانه مطرح گردید اما شورویها به بهانة اینکه هنوز جنگ با ژاپن خاتمه نیافته است با آن موافقت نکردند. لذا در اعلامیة نهایی کنفرانس پوتسدام چنین قید شد: «موافقت شد که سربازان متفقین فوراً از تهران عقب کشیده شوند و مراحل بعدی عقبنشینی سربازان از ایران در گردهمآیی وزیران خارجة سه کشور که در اول سپتامبر 1945 / 10 شهریور 1324 در لندن برپا خواهد شد مورد رسیدگی قرار گیرد.» 3
در شهریور 1324 که ژاپن نیز به دنبال بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بدون قید و شرط تسلیم شد و آتش جنگ در سراسر جهان خاموش گردید، دیگر بهانهای برای ادامة اشغال ایران باقی نمانده بود. لذا دولت ایران مجدداً طی یادداشت مورخ 21 شهریور تقاضای خود را در مورد تخلیة قوای بیگانه تکرار کرد. در کنفرانس وزیران خارجة سه کشور بزرگ که چند روز قبل از آن در لندن تشکیل شده بود شورویها باز در این مورد به بهانهجویی پرداختند، تا اینکه «ارنست بوین» وزیر خارجة بریتانیا پیشنهاد کرد که تخلیة ایران طبق مادة پنجم پیمان سه جانبة درست شش ماه پس از پایان جنگ با ژاپن، یعنی در 12 اسفند 1324 خاتمه پذیرد. این پیشنهاد مورد موافقت وزیران خارجة شوروی و امریکا قرار گرفت و سه دولت بزرگ طی یادداشتی تصمیم خود را به ایران اطلاع دادند. 4
هنوز بیست و چهار ساعت از صدور اعلامیة کنفرانس لندن نگذشته بود که دستههای مسلحی از عناصر کمونیست در شهرهای آذربایجان دست به قیام مسلحانه زدند و با کمک و پشتیبانی ارتش سرخ ادارات دولتی و پاسگاههای ژاندارمری را اشغال کردند و تأسیس فرقة دموکرات آذربایجان را اعلام داشتند. حزب توده بلافاصله پشتیبانی خود را از فرقة دموکرات اعلام نمود و شعبةان را در آذربایجان منحل و به فرقة دموکرات ملحق گردید. در مدتی کوتاه عوامل فرقة دموکرات توانستند بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ آذربایجان را در دست بگیرند و حکومت ترور و وحشت را برقرار سازند.
دولت ایران طی یادداشت مورخ 26 آبان 1324 به مداخلة مأموران کشوری و لشکری شوروی در امور داخلی ایران وحمایت از فرقة دموکرات اعتراض کرد و در همان حال یک تیپ پیاده همراه با یک واحد تانک برای تقویت پادگان تبریز که در محاصرة دموکراتها قرار گرفته بود فرستاد. اما نیروهای شوروی ستون مزبور را در شریفآباد، در حومة قزوین متوقف ساختند و مانع از عبور آن گردیدند.
علت اصلی این بهانهجوییهای شوروی و آن عدم عقبنشینیها مسئلة نفت شمال بود که سال قبل امتیاز آن را از دولت ایران تقاضا کرده بود ولی با مخالفت مجلس روبرو و رد شده بود. اکنون شورویها میخواستند با تحت فشار قرار دادن دولت ایران به تکرار همان بازیهایی بپردازند که در کشورهای اروپای شرقی منجر به تبدیل کشورهای مزبور به دیکتاتوری کمونیستی زیر برچسب «دموکراسی تودهای» گردید. بدین جهت بدون اعتناء به اعتراضات ایران و متفقین غربی، همچنان نقشههایشان را دنبال میکردند.
در 21 آذر 1324 پادگان تبریز تسلیم شد و سید جعفر پیشهوری صدر فرقة دموکرات تأسیس حکومت خودمختار آذربایجان را اعلام کرد. مقارن این ایام شورش دیگری در کردستان به تحریک روسها صورت گرفت و حزب کومله کمونیستی کردستان تأسیس جمهوری دموکراتیک کردستان را در مهاباد اعلام کرد. ریاست جمهوری را قاضی محمد و فرماندهی ارتش را ملامصطفی بارزانی به عهده داشت که روسها به او درجة ژنرالی داده بودند. افسران و سربازان کرد نیز همانند قشون دموکراتهای آذربایجان به اونیفورمهای روسی ملبس بودند. دموکراتهای آذربایجان از این تحولات اظهار شادمانی کردند و بلافاصله یک عهدنامة دوستی و اتحاد بین دو حکومت امضا شد. بدین سان تجزیة ایران عملاً تحقق یافت و دولت مرکزی از جلوگیری آن ناتوان بود.
روسها تا زمانی که امتیازات نفتی خود را بدست نیاوردند، از ایران عقبنشینی نکردند. تأسیس شرکت مختلط استخراج نفت ایران در دریای خزر که طبق معاهده «قوام ـ سادچیکف» در 15 فروردین 1325 تحقق یافت و همچنین تشکیل کابینه ائتلافی قوام با عناصر حزب توده در 10 مرداد 1325، امتیازاتی بود که روسها خروج خود از خاک ایران را به آنها منوط کرده بود. پس از آنکه این دو خواسته محقق شد آنان خروج مرحله به مرحله از ایران را آغاز کردند.
از این رو بعضی مفسران سیاسی معتقدند مماشات انگلیسیها و امریکائیها با روسها در قبال مصوبات کنفرانس پوتسدام و بیاعتنائی مشترک این سه دولت نسبت به آن مصوبات نشان دهنده بیتفاوتی آنان نسبت به تجزیه ایران آن هم متعاقب کنفرانسی بود که در آن بر لزوم خروج بیگانگان از ایران تأکید شده بود؛ تأکیدی که از ابتدا فاقد ارزش بود.
پینویس:
1ـ این پیمان میان علی سهیلی وزیر امور خارجه، اسمیرنف سفیر کبیر شوروی و ریدرزبولارد وزیر مختار انگلیس در محل وزارت امور خارجه ایران به امضا رسید، و هدف از آن پیوستن ایران به متفقین بود.
2ـ برای آشنائی با «کنفرانس تهران» به مقالهای با همین عنوان در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی مراجعه کنید.
3ـ اسناد کنفرانسهای تهران،یالتا، پوتسدام، انتشارات پارت، تهران، 1360، ص 418.
4ـ سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، ص 106.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
دولت ایران که در آغاز جنگ، بیطرفی خود را اعلام کرده بود، به دنبال اشغال ایران توسط قوای متفقین ناگزیر شد به موجب پیمان سه جانبه 9 بهمن 11320 از حالت بیطرفی خارج شده و ابزار اراده متفقین شود. از آغاز سال 1322 متفقین به دولت ایران فشار آوردند که به کلی از حالت بیطرفی خارج شده رسماً به آلمان اعلان جنگ بدهد و اخطار کردند که در غیر این صورت ایران نخواهد توانست در کنفرانسهای آیندة صلح شرکت نماید. بدین جهت دولت ایران ناچار شد به بهانة فعالیتهای خرابکارانة مأموران و جاسوسان آلمانی در هفدهم شهریور 1322 به آلمان اعلان جنگ بدهد. در عوض متفقین موافقت کردند که دولت ایران به اعلامیة ملل متحد مورخ 11 دی 1320 که از جانب 26 کشوری که با آلمان در حال جنگ بودند امضا شده بود ملحق شود و پس از جنگ در کنفرانسهای صلح با حقوق متساوی با سایردول شرکت نماید. دولت ایران که تجربة تلخی از مخالفت دولتهای فاتح جنگ جهانی اول با شرکت آن در کنفرانس صلح ورسای داشت، بلافاصله در 23 شهریور 1322 الحاق خود را به اعلامیة ملل متحد اعلام کرد. آخرین اقدام ایران به نفع متفقین در زمان جنگ دوم جهانی، اعلان جنگ به ژاپن بود که در 9 اسفند 1323 صورت گرفت.
دولتهای متفق، هم در پیمان سه جانبه و هم در اعلامیه کنفرانس تهران که متعاقب نشست سران سه کشور بزرگ در پایتخت کشور ما در 10 آذر 1322 منتشر شد، استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی ایران را تضمین کرده بودند. 2
در اعلامیه کنفرانس تهران روزولت رئیس جمهور امریکا، استالین نخستوزیر شوروی و چرچیل نخستوزیر بریتانیا «کمکهائی را که ایران در تعقیب جنگ علیه دشمن مشترک و مخصوصاً در تسهیل وسایل حمل و نقل مهمات از ممالک ماوراء بحار به اتحاد جماهیر شوروی به عمل آورده» تصدیق نموده و موافقت کردند «کمکهای اقتصادی خود را تا حد امکان به دولت ایران بدهند.» راجع به دوران بعد از جنگ نیز موافقت کردند که «هر نوع مسائل اقتصادی را که در پایان مخاصمات ایران با آن مواجه باشد، از طرف کنفرانسها یا مجامع بینالمللی که برای مطالعة امور اقتصادی بینالمللی تشکیل یا ایجاد شود، با مسائل اقتصادی سایر ملل متحد مورد توجه کامل قرار گیرد.»
ایرانیان گمان میکردند با در دست داشتن این همه سند و گواهینامه و دریافت لقب «پل پیروزی» خواهند توانست حال که جنگ در اروپا به پایان رسیده است تخلیة خاک خود را از نیروهای بیگانه خواستار شوند تا بتوانند بر زخمهایی که چهار سال اقامت متفقین بر پیکر ملت وارد ساخته است مرهم بگذارند و اقتصاد درهم ریخته خود را سر و سامان بدهند. اما در عمل معلوم شد کار به این آسانی نیست و تازه اول مشکلات است.
دولت ایران در 29 اردیبهشت 1324 طی یادداشتهایی پیروزی در جنگ را به سه دولت بزرگ متفق تبریک گفت و ضمناً از فرصت استفاده کرد و خاطرنشان ساخت که به موجب مادة 5 پیمان سه جانبه و قولی که درکنفرانس تهران داده شده بود، پس از پایان مخاصمات در اروپا دیگر لزومی به ماندن نیروهای متفقین در ایران نیست و بهتر است هر چه زودتر خاک ایران را تخلیه کنند تا اوضاع کشور به حال عادی برگردد و بتوان چارهای برای بهبود وضع فلاکت بار مردم یافت. این یادداشتها بیجواب ماند و متفقین اعتنایی به آن نکردند.
در کنفرانس پوتسدام که از 26 تیر تا 11 مرداد 1324 بین سران سه کشور بزرگ ـ استالین نخستوزیر شوروی ، ترومن رئیس جمهور جدید آمریکا، چرچیل (و سپس کلمنت اتلی نخستوزیر جدید انگلستان) ـ در حومة پایتخت سابق آلمان تشکیل شد، مسئله تخلیة ایران از نیروهای بیگانه مطرح گردید اما شورویها به بهانة اینکه هنوز جنگ با ژاپن خاتمه نیافته است با آن موافقت نکردند. لذا در اعلامیة نهایی کنفرانس پوتسدام چنین قید شد: «موافقت شد که سربازان متفقین فوراً از تهران عقب کشیده شوند و مراحل بعدی عقبنشینی سربازان از ایران در گردهمآیی وزیران خارجة سه کشور که در اول سپتامبر 1945 / 10 شهریور 1324 در لندن برپا خواهد شد مورد رسیدگی قرار گیرد.» 3
در شهریور 1324 که ژاپن نیز به دنبال بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بدون قید و شرط تسلیم شد و آتش جنگ در سراسر جهان خاموش گردید، دیگر بهانهای برای ادامة اشغال ایران باقی نمانده بود. لذا دولت ایران مجدداً طی یادداشت مورخ 21 شهریور تقاضای خود را در مورد تخلیة قوای بیگانه تکرار کرد. در کنفرانس وزیران خارجة سه کشور بزرگ که چند روز قبل از آن در لندن تشکیل شده بود شورویها باز در این مورد به بهانهجویی پرداختند، تا اینکه «ارنست بوین» وزیر خارجة بریتانیا پیشنهاد کرد که تخلیة ایران طبق مادة پنجم پیمان سه جانبة درست شش ماه پس از پایان جنگ با ژاپن، یعنی در 12 اسفند 1324 خاتمه پذیرد. این پیشنهاد مورد موافقت وزیران خارجة شوروی و امریکا قرار گرفت و سه دولت بزرگ طی یادداشتی تصمیم خود را به ایران اطلاع دادند. 4
هنوز بیست و چهار ساعت از صدور اعلامیة کنفرانس لندن نگذشته بود که دستههای مسلحی از عناصر کمونیست در شهرهای آذربایجان دست به قیام مسلحانه زدند و با کمک و پشتیبانی ارتش سرخ ادارات دولتی و پاسگاههای ژاندارمری را اشغال کردند و تأسیس فرقة دموکرات آذربایجان را اعلام داشتند. حزب توده بلافاصله پشتیبانی خود را از فرقة دموکرات اعلام نمود و شعبةان را در آذربایجان منحل و به فرقة دموکرات ملحق گردید. در مدتی کوتاه عوامل فرقة دموکرات توانستند بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ آذربایجان را در دست بگیرند و حکومت ترور و وحشت را برقرار سازند.
دولت ایران طی یادداشت مورخ 26 آبان 1324 به مداخلة مأموران کشوری و لشکری شوروی در امور داخلی ایران وحمایت از فرقة دموکرات اعتراض کرد و در همان حال یک تیپ پیاده همراه با یک واحد تانک برای تقویت پادگان تبریز که در محاصرة دموکراتها قرار گرفته بود فرستاد. اما نیروهای شوروی ستون مزبور را در شریفآباد، در حومة قزوین متوقف ساختند و مانع از عبور آن گردیدند.
علت اصلی این بهانهجوییهای شوروی و آن عدم عقبنشینیها مسئلة نفت شمال بود که سال قبل امتیاز آن را از دولت ایران تقاضا کرده بود ولی با مخالفت مجلس روبرو و رد شده بود. اکنون شورویها میخواستند با تحت فشار قرار دادن دولت ایران به تکرار همان بازیهایی بپردازند که در کشورهای اروپای شرقی منجر به تبدیل کشورهای مزبور به دیکتاتوری کمونیستی زیر برچسب «دموکراسی تودهای» گردید. بدین جهت بدون اعتناء به اعتراضات ایران و متفقین غربی، همچنان نقشههایشان را دنبال میکردند.
در 21 آذر 1324 پادگان تبریز تسلیم شد و سید جعفر پیشهوری صدر فرقة دموکرات تأسیس حکومت خودمختار آذربایجان را اعلام کرد. مقارن این ایام شورش دیگری در کردستان به تحریک روسها صورت گرفت و حزب کومله کمونیستی کردستان تأسیس جمهوری دموکراتیک کردستان را در مهاباد اعلام کرد. ریاست جمهوری را قاضی محمد و فرماندهی ارتش را ملامصطفی بارزانی به عهده داشت که روسها به او درجة ژنرالی داده بودند. افسران و سربازان کرد نیز همانند قشون دموکراتهای آذربایجان به اونیفورمهای روسی ملبس بودند. دموکراتهای آذربایجان از این تحولات اظهار شادمانی کردند و بلافاصله یک عهدنامة دوستی و اتحاد بین دو حکومت امضا شد. بدین سان تجزیة ایران عملاً تحقق یافت و دولت مرکزی از جلوگیری آن ناتوان بود.
روسها تا زمانی که امتیازات نفتی خود را بدست نیاوردند، از ایران عقبنشینی نکردند. تأسیس شرکت مختلط استخراج نفت ایران در دریای خزر که طبق معاهده «قوام ـ سادچیکف» در 15 فروردین 1325 تحقق یافت و همچنین تشکیل کابینه ائتلافی قوام با عناصر حزب توده در 10 مرداد 1325، امتیازاتی بود که روسها خروج خود از خاک ایران را به آنها منوط کرده بود. پس از آنکه این دو خواسته محقق شد آنان خروج مرحله به مرحله از ایران را آغاز کردند.
از این رو بعضی مفسران سیاسی معتقدند مماشات انگلیسیها و امریکائیها با روسها در قبال مصوبات کنفرانس پوتسدام و بیاعتنائی مشترک این سه دولت نسبت به آن مصوبات نشان دهنده بیتفاوتی آنان نسبت به تجزیه ایران آن هم متعاقب کنفرانسی بود که در آن بر لزوم خروج بیگانگان از ایران تأکید شده بود؛ تأکیدی که از ابتدا فاقد ارزش بود.
پینویس:
1ـ این پیمان میان علی سهیلی وزیر امور خارجه، اسمیرنف سفیر کبیر شوروی و ریدرزبولارد وزیر مختار انگلیس در محل وزارت امور خارجه ایران به امضا رسید، و هدف از آن پیوستن ایران به متفقین بود.
2ـ برای آشنائی با «کنفرانس تهران» به مقالهای با همین عنوان در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی مراجعه کنید.
3ـ اسناد کنفرانسهای تهران،یالتا، پوتسدام، انتشارات پارت، تهران، 1360، ص 418.
4ـ سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، ص 106.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی