18 فروردین 1393

هویدا عضو لژ تهران


هویدا عضو لژ تهران

موضوع : لژ تهران

شماره : 1541 تاریخ 1337/2/13

1ـ دبیر لژ مهندس رسول میرعبدالباقى تلفن منزل 68604
2ـ استاد ارجمند برادر مهندس حسین شقاقى
3ـ سرپرست ارجمند اول برادر دکتر محمد حسابى
4ـ سرپرست ارجمند دوم برادر دکتر على‌اصغر خشایار
5ـ مهندس محسن فروغى1
6ـ سلیمان بهبودى2
7ـ مهندس کیقباد ظفر بختیار3
8ـ دارابچى
9ـ مرتضى مدرسى چهاردهى
10ـ دکتر فضل‌اللّه‌ معتضدى4
11ـ دکتر عبدالحسین راجى
12ـ هادى مصدقى5
13ـ سرهنگ فضل‌اللّه‌ مقدم6
14ـ حسین گبیلى بازرس کل دانشگاه
15ـ سناتور دکتر پرویز کاظمى
16ـ دکتر نصراللّه‌ هنجى
17ـ مهندس اسکندانى
18ـ جعفر جهان
19ـ دکتر رضا فلاح
20ـ ابدال بختیار7
21ـ هلاکو رامبد8
22ـ دکتر على پرتو
23ـ حکیمى نماینده مجلس شوراى ملى
24ـ دکتر مرشدزاده
25ـ دکتر عباس معتمدى9
26ـ امیرعباس هویدا
27ـ على مرندى10
28ـ احمد افخمى
29ـ فروهنده وزارت امور خارجه
30ـ عزت‌اللّه‌ شادمان وزارت خارجه اداره مرزى
31ـ دکتر جواد صدر
32ـ ابوالقاسم حداد11
33ـ نصرت‌اللّه‌ مشکوتى 12
34ـ تقى خستو
35ـ فتح ‌اللّه‌ فرود13
36ـ عباس محمدى
37ـ مهندس ناصر بهبودى14
38ـ محمدحسن توران
39ـ سرهنگ اسماعیل شفائى
40ـ کامران دولتشاهى
41ـ دکتر محمود نجم‌آبادى
42ـ سرلشگر حسن بقائى
توضیحات سند: 
1ـ محسن فروغى فرزند محمدعلى (ذکاءالملک) در سال 1286 ش در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را تهران (دارالمعلمین) گذراند و جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در مدرسه عالى صنایع ظریفه (شعبه معمارى) و نیز مدرسه شهرسازى پاریس ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ دانشنامه معمارى از آموزشگاه صنایع مستظرفه (مهندسى معمارى) گردید. وى در سال 1391 با یک خانم اروپایى ازدواج کرد. فروغى از سال 1316 وارد خدمات دولتى گردید و مشاغلى منجمله : کارمند وزارت معارف، استاد دانشکده فنى دانشگاه تهران، رئیس دانشکده هنرهاى زیبا، نماینده مجلس شوراى ملى از تهران، سناتور انتصابى از تهران و اصفهان (در دوره‌هاى 5 و 6 و 7 به فرمان شاه) وزیر فرهنگ و هنر از تاریخ 5/6/57 در کابینه شریف امامى و ازهارى را عهده‌دار بود. ساواک در سند بیوگرافى او چنین آورده است :
«مردى خوش برخورد و زرنگ، اهل مطالعه و تحقیق و علاقمند به جمع‌آورى اشیاء عتیقه و تا حدى عیاش مى‌باشد.» از لحاظ گرایشات سیاسى ساواک در سال 1337 فروغى و خانواده‌اش را پیرو سیاست انگلیس معرفى کرده است. در گزارش دیگرى آمده است : «با اعلیحضرت (شاه) نزدیک و ارتباط دارد. در غالب ساختمانهاى بانک ملى در زمان ابتهاج در ایران شرکت داشته و به دست او و مهندس ابتهاج ساخته شد، با ابتهاج بزرگ هم دوست و صمیمى است. در تمام مناقصه‌ها شرکت مى‌کند و به اتفاق مهندس ابتهاج شرکت ساختمانى دارد... اهل زدوبند با دولت و استفاده کردن است.»
فروغى از اعضاى برجسته جمعیت فراماسونرى در ایران بوده و در لژ تهران و فروغى به عنوان «امین خیریه» از او یاد شده است. نامبرده از عناصر سرسپرده و مورد اعتماد رژیم پهلوى بوده و نشانهاى مختلفى به مناسبت‌هاى خاص از رژیم دریافت داشته منجمله: نشان درجه 2 تاج، مدال تاجگذارى، مدال جشن 2500 ساله شاهنشاهى.
ـ اسناد ساواک، پرونده انفرادى
2ـ سلیمان بهبودى فرزند سلمان، در سال 1278ش، متولد شد. تحصیلات ابتدائى خود را در مدرسه اقدسیه به پایان رساند و از مدرسه آلیانس فرانسه دیپلم گرفت. بهبودى در آغاز جوانى، وارد خدمت وزارت دارایى شد، سپس در زمان سوئدیها به ژاندارمرى منتقل گردید. از سال 1296ش، به خدمت نظام رفت و در یکى از جنگهاى داخلى، واقع در شمال کشور، شرکت کرد. پس از کودتاى 1299 رضاخان، مورد توجه رضاخان قرار گرفت و از سال 1301ش، براى انجام امور داخلى رضاخان، انتخاب شد. پس از تغییر سلطنت، از قاجاریه به پهلوى در سال 1304ش، از کسوت نظامى‌گرى بیرون رفت و به وزارت دربار منتقل و به عنوان رئیس سرایدار خانه کاخهاى سلطنتى مشغول به کار شد. ضمنا ادارات نظارتخانه صندوقخانه، ساختمان، باغات و مباشرت خرید را نیز اداره مى‌کرد. سلیمان بهبودى در سال 1319ش، با داشتن پایه 9 ادارى، به سمت آجودانى محمدرضا پهلوى انتخاب شد و در سال 1328 ش، رئیس تشریفات دربار شد و در همین سال طبق دستور محمدرضا پهلوى، شوراى عشایر را تشکیل داد و به سمت نیابت ریاست منصوب گردید.
در مورد شخصیت سلیمان بهبودى، فردوست در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، چنین مى‌گوید : «یکى از مهره‌هاى مهمى که واسطه رضاخان با انگلیس‌ها بود و از محرمانه‌ترین اسرار رضا اطلاع داشت و هیچکس دیگر را سراغ ندارم که به اندازه او، درباره وقایع پشت پرده حکومت رضاخان مطلع باشد، ... سلیمان بهبودى فرزند سلمان از استادان فراماسونرى بود و در لژهاى تهران و همایون و روشنایى و... عضویت داشت...»
3ـ کیقباد ظفر با (نام مستعار ایلخانى) فرزند خسروخان سردار ظفر در 1289 ش در چهارمحال بختیارى متولد شد. تحصیلات ابتدائى را در اصفهان و متوسطه را در مدرسه آمریکائى تهران به پایان رسانید سپس جهت ادامه تحصیل به انگلستان سفر نمود و موفق به دریافت دیپلم مهندسى ساختمان از دانشگاه لندن گردید و پس از اتمام تحصیلات به ایران مراجعت کرد و در وزارت دارائى مشغول به کار شد و به ریاست اداره کل ساختمان وزارت دارائى رسید سپس در دوره‌هاى هیجدهم و نوزدهم به مجلس شوراى ملى راه پیدا کرد وى مدتى هم در اداره ساختمانهاى بانک ملى فعالیت داشت وى همچنین از اعضاء حزب مردم و در لژ فراماسونرى کورش نیز عضویت داشت.
4ـ فضل‌اللّه‌ معتضدى فرزند حسین در سال 1286 ه ش در تهران به دنیا آمد. از دبیرستان ثروت دیپلم گرفت و در سال 1308 به فرانسه رفت و در شهرهاى لیون، پاریس و سپس در ژنو ادامه تحصیل داد و دکتراى پزشکى گرفت. مشارالیه پس از اقامت ده ساله در خارج از کشور در سال 1318 به ایران بازگشت و استاد تشریح دانشکده پزشکى شد. در سال 1320 خدمت نظام وظیفه را انجام داد و سپس ضمن ادامه تدریس، مشاغل زیر را نیز دارا بود :
1326 ریاست بخش وابسته ـ 1334 ریاست بخش پزشکى بیمارستان پهلوى ـ 1335 متصدى بخش پزشکى قسمت یکصد تختخوابى. وى که در سال 1336 با پیشنهاد عبدالحسین راجى (وزیر بهدارى) و با فرمان محمدرضا پهلوى، معاون وزیر بهدارى شده بود، از اعضاى شبکه فراماسونى و در لژهاى : تهران، مولوى، انجمن رازى و باشگاه عصر عضویت داشت. مشارالیه پس از پیروزى انقلاب اسلامى به تدریس در دانشگاه و فعالیت در بیمارستان امام خمینى (ره) ادامه داد. اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى
5 ـ هادى مصدقى فرزند حسن (حاج مصدق‌الممالک) در سال 1282 ه ش در دولت‌آباد ملایر به دنیا آمد. در ملایر به مدرسه رفت و سپس به دانش‌آموزان مدرسه امریکایى ملایر پیوست ولى پس از تعطیل شدن این مدرسه، به تهران آمد و در مدرسه عالى آمریکائى تهران، و سپس در کالج آمریکایى تهران ادامه تحصیل داد. مشارالیه که در سال 1306 وارد به خدمت دولت شده بود، در مشاغل ذیل فعالیت کرد :
بازپرس دادسراى همدان ـ معاون بازپرسى دادسراى دیوان کیفر ـ دادیار دادسراى تهران ـ کفیل شعبه بازپرسى دادسراى دیوان کیفر ـ دادیار دادسراى دیوان کیفرى ـ دادیار دیوان عالى کشور.
مشارالیه که در سال 1315 بنابر تقاضاى خود، منتظر خدمت و به وکالت دادگسترى پرداخته و از ملایر به مجلس شوراى ملى راه یافته بود در سال 1335 مجددا به وزارت دادگسترى بازگشت و در سال 1339 به پیشنهاد محمدعلى هدایتى (وزیر دادگسترى) و با فرمان محمدرضا پهلوى، مستشار دیوان عالى کشور و در سال 1341 با پیشنهاد وزیر دادگسترى (غلامحسین خوشبین) مدیرکل بازرسى کشور گردید.
هادى مصدقى که مدتى مدیر روزنامه حزب عدالت بود و خاطرات خود از سفر به امریکا را در نشریات به چاپ رسانده بود، در لژهاى مختلف ماسونى نیز عضویت داشت که از آن جمله‌اند: لژ پهلوى، لژ همایون، لژ روشنائى، لژ تهران و لژ کوروش. وى در تشکیلات ماسونى نیز داراى مقاماتى بود و در سال‌هاى 40 ـ 39 دبیر لژ تهران بود.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى
6ـ فضل‌اللّه‌ مقدم مراغه‌اى فرزند فتح‌اللّه‌، متولد 1298 ه ش در تهران، فارغ‌التحصیل دانشکده افسرى در سال 1330 بود. تا درجه سروانى، افسر ارتش بود و در سالهاى 1323 لغایت 1325 با رکن دوم ستاد ارتش همکارى مى‌کرد. پس از انتقال به شهربانى، در آغاز، رئیس کلانترى و بعد از واقعه 28 مرداد 1332 مدتها رئیس اماکن عمومى شهربانى، سینماها، تأترها، مشروب فروشى‌ها، کافه‌ها و... بود و در این مقام سوءاستفاده‌هاى زیادى کرد. در سال 1337 به سمت رئیس کارگزینى شهربانى کل کشور منصوب و سرانجام در 1339 با درجه سرهنگ دومى از کار بر کنار گردید و در همان سال به عضویت تشکیلات جهانى فراماسونرى و عضویت در لژهاى تهران، نور، کورش و خیام درآمد. نامبرده از دوستان نزدیک و محارم دکتر مظفر بقائى بود و در جلسات حزب زحمتکشان و جلسات خصوصى بقائى شرکت مى‌کرد. همچنین یادشده از طرفداران رژیم سلطنتى و از علاقه‌مندان شخصىِ شاه معرفى شده است.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى
7ـ ابدال بختیار فرزند سردار محتشم (غلامحسین) در سال 1292 ه ش در تهران متولد شد. از کالج امریکائى تهران دپیلم گرفت و سپس به انگلستان رفت و به مدت 15 سال در آن کشور اقامت کرد و در ضمن مهندسى برق نیز دریافت کرد.
مشارالیه که از عشایر بختیارى و پسر عموى تیمور بختیار ـ اولین رئیس ساواک شاه ـ بود و از ملاکین و فئودال‌هاى خوزستان به شمار مى‌رفت در یک گزارش، چنین معرفى شد :
«مقارن ورود قشون انگلیسى به خوزستان آقاى ابدال بختیار به خوزستان آمد و رسما به نوکرى جیکاک و مأموریت جاسوسى براى انگلیس‌ها در تمام مجامع و محافل افتخار مى‌نمود، بطورى که بالاى پشت‌بام قلعه خود در بلوک عقیلى، پرچم انگلیس را برافراشته بود.»
ابدال بختیار که در خدمت به بیگانگان و خیانت به مردم داراى اشتهار مى‌باشد در دوران حضور متفقین در ایران، با حمایت انگلیسى‌ها، انحصار آرد و... را در دست گرفت و از راه ارسال گوسفند و مواد غذایى به خارج از کشور، سوءاستفاده‌هاى کلان نمود. او که از کارخانه‌داران بزرگ ایران بود و ریاست هیئت مدیره شرکت‌هاى آردل و آردو و... و سهامدار شرکت پرسى‌گاز و در شعیبیه و دشت خوزستان مؤسسه کشاورزى داشت و با تیمسار محوى (شوهر خاله محمدرضا پهلوى) شریک بود، در زمانیکه نماینده دوره بیستم مجلس شوراى ملى از شوشتر بود، چنین معرفى شد :
«محلى نیست ولى چون املاکى در آن منطقه دارد در سال به تناوب در حدود سه ماه در آنجا سکونت دارد. خدمات قابل توجهى انجام نداده، مشروب مى‌خورد.»
مشارالیه که از اعضاى سازمان کوک بود و در لژهاى فراماسونرى همایون، پهلوى و... عضویت داشت، به عنوان عضو مؤسس و معاون استاد لژ تهران وابسته به گراند لژ اسکاتلند نیز فعالیت مى‌کرد.
ابدال بختیار که در سال 1346 ریاست سازمان آب و برق خرمشهر را به عهده داشت به علت تماس با تیمور بختیار مورد حساسیت ساواک قرار گرفت و گفته شد که چکى به مبلغ 20 میلیون ریال براى او به بیروت ارسال کرده است و لکن این گزارشات در کنترل ساواک مورد تایید قرار نگرفت.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى
8ـ هلاکو رامبد فرزند محمدحسن سالار اسعد در سال 1298 ش در هشتپر طوالش بدنیا آمد. تحصیلات خود را در مدرسه نظام تا درجه افسرى ادامه داد. او که از خاندان عمیدالسلطنه سردار اسعد طالش بود، پس از طى دوران تحصیل به فعالیت‌هاى کشاورزى و ملاکى روى آورد.نامبرده از متمولین و سرمایه‌داران منطقه بود و طبق گزارش ساواک در سال‌هاى 31 و 32 به لحاظ داشتن تمایلات چپى، به توده‌اى‌ها کمک مالى مى‌کرد و مدتى هم عضو جبهه ملى بود لیکن پس از کودتاى 28 مرداد 32 به سمت رژیم شاه آمد و جزء سرسپردگان و نوکران شاه قرار گرفت. رامبد رئیس دفتر هواپیمایى آلیتالیا و نماینده مجلس شوراى ملى بود و طبق گزارش بیوگرافى ساواک : «فردى متین و موقر و ظاهرساز بوده و نسبت به مقام و شهرت و زن علاقه بسیار شدید داشته و از اعضاى جمعیت فراماسونرى و در سیاست طرفدار غرب و رژیم شاهنشاهى معرفى شده است.» رامبد در طول مدت نمایندگى مجلس با سوءاستفاده از موقعیت خود به چپاول و کسب منافع مالى از راه زور و تحمیل فشار به مردم منطقه برآمد و لذا طبق گزارش ساواک شکایات و اعتراضات بسیارى از سوى مردم منطقه به ساواک استان ارسال شده که نمونه‌هاى آن در پرونده وى موجود مى‌باشد در بین مردم شایعه‌اى در خصوص دلالى زن توسط رامبد وجود داشت که ساواک نیز این مسئله را تائید کرد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى
9ـ عباس معتمدى فرزند غلامحسین در سال 1288 ه ش در تهران متولد شد. از دارالفنون دیپلم گرفت و سپس به فرانسه رفت. مهندسى شیمى و دکتراى علوم از دانشگاه نانسى، حاصل تحصیل وى در فرانسه بود. مشارالیه از جمله افرادى است که در کنار مشاغل دولتى، ضمن اشتغال به تجارت، داراى چند شرکت خصوصى نیز بوده است.
مشاغل دولتى و خصوصى وى به این شرح است :
استادى دانشگاه ـ مشاور عالى بانک صنعتى و معدنى ـ رئیس کارخانجات شیشه ایران ـ شهردار ساوه ـ عضو هیئت مدیره بانک شهریار ـ مدیریت بانک صنایع و معادن ـ سهامدار شرکت ایران ارک ـ سهامدار شرکت هرمزان ـ مدیرعامل شرکت گلوکوزان، مدیر کارخانه ایران گلاس تهران و... عباس معتمدى که از سردمداران فراماسونرى مى‌باشد، در لژهاى مختلفى عضویت داشت، که از آن جمله است:
«لژ مشعل، انجمن ذکریاى رازى، لژ فارابى، لژ سعدى، لژ بزرگ ایران، لژ خیام، لژ مزدا، لژ دانش، لژ رازى، لژ صائب، لژ همایون، لژ پهلوى، لژ ناهید، لژ شمس تبریزى، لژ ستاره سحر، لژ ابن‌سینا، لژ امیرکبیر، لژ داریوش و...»
و مقامات ماسونى وى به این شرح است :
«عضو هیئت مدیره، عضو مؤسس، استاد ارجمند، بزرگ خزانه‌دار، حضرت استاد پیشین»
عباس معتمدى که در سال 1346 به عضویت مجلس مؤسسان درآمده بود، در سال 1347 از طرف دبیر لژ بزرگ فرانسه، دیپلم دریافت کرد. عباس معتمدى که در کسب مقامات ماسونى با برادران هومن (احمد، محمود) اختلاف داشت و کرسى نمایندگى مجلس شوراى ملى نیز تجربه کرده بود، پس از پیروزى انقلاب اسلامى، مدتى بازداشت شد و سپس به زندگى خود ادامه داد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى
10ـ على مرندى فرزند جواد در سال 1284 ه ش در شهرستان مرند به دنیا آمد. از دبیرستان تیموریان در تبریز دیپلم گرفت و سپس جهت ادامه تحصیل در دانشکده امریکائى بیروت، به لبنان رفت خدمت سربازى را با درجه ستوان سومى در هنگ سوار تهران، طى کرد و سپس به استخدام، شرکت نفت در آمد و در مشاغل زیر کار کرد : «کارمند پخش، متصدى جایگاه، رئیس ناحیه اندیمشک، کفیل ناحیه تبریز، رئیس ناحیه اراک، رئیس ناحیه مشهد، رئیس و متصدى تدارکات مواد نفتى مرکز، رئیس فروش، رئیس ناحیه تبریز، رئیس تدارکات مواد نفتى، عضو هیأت مدیره و سرپرست خدمات بازرگانى.»
على مرندى که در سال 5 الى 6 بار به انگلیس سفر مى‌کرد، و در سال 1349 بین اهالى شهرستان مرند، به جاسوس انگلیس شهرت داشت، در مقاله‌اى که در سال 1331 در روزنامه انقلاب نفت، چاپ شده و در سال 1352 تصویر آن به وسیله پست به مراکز دولتى ارسال گردیده، به شرح زیر، معرفى شده است :
«على مرندى همان ماژورلد بیتر افسر ارتش بریتانیا، در زمان جنگ بین‌المللى دوم رئیس بازداشتگاه متفقین در اراک بود و پس از عزیمت نیروى انگلیس از ایران تغییر لباس داده و به عضویت شرکت نفت در آمده و جاسوسى مى‌کرده است.»
مشارالیه که عضو لژهاى فراماسونرى : مزدا، فروغى، سعدى، شیراز، ابوعلى سینا، شمس تبریزى، دانش، مولوى و اهواز و از مؤسسین لژهاى مزدا و خورشید معرفى و در زمان تصدى دکتر اقبال در شرکت نفت، مشاور وى بود، در سال 1346 از شهرستان مرند به مجلس شوراى ملى راه یافت.
على مرندى که عضویت حزب ایران نوین را یدک مى‌کشید و یک برادرش ـ غلامعلى ـ از اعضاى فعال فرقه دمکرات آذربایجان و برادرش دیگرش ـ على مراد ـ به اعدام محکوم شده و به علت دوستى با تیمسار ضرغام از اعدام او جلوگیرى و از ژرژ ششم ـ پادشاه وقت انگلستان ـ مدال دریافت کرده و از راه دزدى‌هاى خود، ثروت کلانى به دست آورده، و تا آخر عمر تأهل اختیار نکرده بود، داراى مفاسد اخلاقى شدید بود و در تمام شئونات شهر مرند دخالت مى‌کرد. در ضمن وى عضو هیئت مدیره ایروس و رئیس هیئت مدیره شرکت نفت فلات قاره (ایرویکو) در لندن، نیز بوده است.
11ـ ابوالقاسم حداد که از اعضاى شبکه فراماسونرى بود و در لژ تهران، عضویت داشت، در سال 38 که در اداره کل روابط بازرگانى شرکت نفت کارمند بود، با پیشنهاد هوشنگ فرخان (عضو بهائى شرکت نفت) به عضویت باشگاه عصر، پذیرفته شد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى
12ـ نصرت‌اللّه‌ مشکوتى فرزند نجم‌الدین (مشکوه‌السلطنه) در سال 1290 در تهران متولد شد. مشارالیه که پدربزرگش موثق‌السلطان خزانه‌دار احمدشاه بود، تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در تهران بپایان رساند و از دانشسرایعالى در رشته تاریخ و جغرافیا لیسانس گرفت و در وزارت فرهنگ استخدام شد و در سال 1314 در تهران به دبیرى پرداخت. نامبرده در وزارت فرهنگ مشاغل زیر را برعهده داشت : رئیس فرهنگ قزوین، رئیس فرهنگ استان مازندران و گیلان، رئیس اداره آموزش متوسطه، رئیس کل فرهنگ تهران، رئیس دفتر وزارتى، رئیس اداره فرهنگ شهرستانها، بازرس مخصوص وزارتى، بازرس عالى وزارتى، دادستان دادگاه ادارى و مأمور سرپرست آموزشگاههاى ایران در عراق. مشارالیه که صاحب ششدانگ از روستاى قاسم‌آباد لاهیجان بود، در سال 1324 منشى انجمن روابط فرهنگى ایران و شوروى بود و تمایلات چپى داشت، از طرف این انجمن به بادکوبه سفر کرد. همچنین برادرزاده وى افسر توده‌اى ارتش بود و حکم اعدام برایش صادر شد ولى با واسطه‌بازى حکمش لغو گردید.
نصرت‌ اللّه‌ مشکوتى در سال 1347 مدتى مدیر امور ابنیه تاریخى و رئیس باستانشناسى بود و در زمان مدیرکلى‌اش در اوقاف دزدیهاى زیادى داشت. وى در جشن‌هاى ستمشاهى نماینده تام‌الاختیار وزارت آموزش و پرورش بود و مدتى نیز از طریق بورسیه سازمان ملل به کشورهاى سوئیس و بلژیک جهت تحصیل سفر کرد. نامبرده از جمله افرادى از حزب ملیون بود که دکتر کاسمى مدیر کل حزب قول نمایندگى به وى داد و در انتخابات سال 40 نماینده رودسر در مجلس شوراى ملى بود.
وى همچنین عضو کانون تهران بود. نصرت‌اللّه‌ مشکوتى از رژیم پهلوى نشانهاى علمى درجه 3، سپاس درجه 1 و 2، مدال یک علمى را دریافت نمود.
13ـ فتح‌اللّه‌ فرود فرزند فضل‌اللّه‌ در سال 1283 ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدارس نظام و حقوق به پایان رساند. تا سال 1311 افسر ارتش بود ولى پس از اتمام دانشکده حقوق به شغل وکالت دادگسترى پرداخت. و سمتهایى من جمله : مدیر شرکت سهامى تثبیت نرخ غله، عضو هیأت مدیره شرکت سهامى بیمه، شهردار تهران، نماینده دوره‌هاى 14، 18 و 19 مجلس شوراى ملى، سناتور مجلس سنا و ... را عهده‌دار بود. ساواک در سند بیوگرافى او آورده است : «فردى بانفوذ در میان مردم و در سیاست متمایل به انگلیس است» وى به خاطر به دست آوردن آراء مردم ضمن شرکت در جلسات مذهبى، جلسات متعددى متشکل از کارگران، فرهنگیان، بازاریان، ارتشیان بازنشسته و وعاظ وابسته به رژیم در منزل خود تشکیل مى‌دهد که این گردهم‌آیى بعدها منجر به تشکیل جمعیت مجاهدین و مدافعین قانون اساسى و حزب خلق مى‌گردد.»
فرود ضمن حمایت از شاه مخالفتهایى با دولتهاى وقت (اقبال، شریف‌امامى، مخصوصا دکتر امینى) مى‌نمود و لکن این فعالیتها در زمان روى کار آمدن علم و منصور (سالهاى 42 و 44) به حداقل رسیده و در زمان هویدا (44) به کلى قطع گردیده است. وى یک بار در سال 1340 دستگیر شده و اتهام وى در مورد عوارض زمینهاى شخصى به نام مهرابى بوده و بار دیگر در بهمن ماه همان سال به اتهام شرکت در تظاهرات دانشگاه تهران بازداشت گردیده است که اداره‌کننده جلسات نامبرده (جمعیت و حزب مذکور در بالا) عده‌اى از افراد توده بوده‌اند. وى از فئودالهاى منطقه ساوه بود و کشاورزان منطقه از دست او شکایاتى نموده‌اند. «فرود با دختر علم‌السلطنه (منشى مظفرالدین شاه) که از ملاکین و سرمایه‌داران به نام بود ازدواج کرد و این امر یکى از عوامل مؤثر در کسب قدرت براى نامبرده بود. فرود از فراماسونرهاى قدیمى و باسابقه و استاد لژهاى تهران و آریا بود و در سطح بین‌ المللى (گراند لژ آلمان) داراى نفوذ قابل توجهى بود.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى
در کتاب فراموشخانه و فراماسونرى در ایران، درباره وى چنین آمده است: در سال 1343 (1964) سازمان‌هاى فراماسونرى انگلیسى، در صدد بر آمدند نام باشگاه رازى را به انجمن طرفداران حکیم زکریاى رازى تغییر داده و همه فعالیتها و دعوتنامه‌ها و کارهاى ماسونى لژهاى تابعه را تحت عنوان نام جدید از سر گیرند. براى این منظور از بیست و سه نفر از فراماسونهاى عضو لژ تهران که نخستین لژ انگلیسى در ایران است دعوت بعمل آمد و آنان بدین شرح و به عنوان هیئت مدیره انتخاب شدند. 1ـ....23ـ فتح‌اللّه‌ فرود. وى همچنین از بنیانگذاران لژ کوروش مى‌باشد که در نشریه‌هاى رسمى لژ معرفى شده است.
14ـ ناصر بهبودى نماینده دوره‌هاى 19 تا 22 ساوه و زرند در مجلس شوراى ملى به سال 1301 ش در تهران متولد شد. پدرش سلیمان بهبودى از درباریان رضاشاه بود. تحصیلاتش را در دانشکده فنى بروکسل و دانشکده فنى تهران در رشته مکانیک به پایان رساند و در رشته تخصصى هواپیمایى و مکانیک از بروکسل دکترا گرفت. کار دولتى را از کارمندى راه‌آهن در 1326 شروع کرد سپس مهندس اداره کل هواپیمائى کشورى شد. آنگاه بازرس وزارت راه گردید. مدیرکل ادارى راه‌آهن عضو هیئت مدیره و هیئت نظارت و شوراى عالى راه‌آهن هم بود. او از فراماسونهاى لژ روشنایى بود.