01 مهر 1399
گفتوگو با راوی اهوازی دفاع مقدس؛
اسطورههای دفاع مقدس میتوانند جای شخصیتهای افسانهای را بگیرند
«عبدالرحیم سوارنژاد» نویسنده اهوازی و راوی خاطرات دوران دفاع مقدس، معتقد است: نمادها و اسطورههای بسیاری را میتوان از میان دفتر دفاع مقدس بیرون آورد و به نسلهای بعد ارائه داد؛ آنها حتی میتوانند جای شخصیتهای افسانهای را بگیرند.
بیش از 30 سال تجربه معلمی برای بچهها را دارد؛ رزمندهای که به گفته خودش مانند همه جوانان دوره جبهه، مدتی در کنار فرشتگان بوده و هرچه دارد از آنهاست. «عبدالرحیم سوارنژاد» نویسنده و راوی دفاع مقدس که کارشناس امور تربیتی بوده است، حالا دوران بازنشستگی را سپری میکند. او متولد 1338 اهواز است و تاکنون بیش از 10 عنوان کتاب از وی منتشر شده است. سوارنژاد در حال حاضر هم مشغول جمعآوری یادداشتها و خاطراتش است تا روزی آنها را به چاپ برساند. در این روزهای کرونایی هم مقالات و دستنوشتههای او در نشریات و سایتهای سراسری به چاپ رسیده است.
هماکنون چهار جلد کتاب با عناوینی چون: «هاتف حقیقت» در حوزه اجتماعی، «کمال همنشین» در زمینه آموزش و پرورش، «یادها و یادگاریها» با موضوع نامآوران دفاع مقدس، «رفیق عشق» با موضوع دوران بازنشستگی در دست انتشار دارد. از آثار این نویسنده میتوان به کتابهایی چون: آنجا مسجدسلیمان تا ریشن (روایت شفاهی جنگ از زبان کریم کریمیپور)، معرفهای معرفت (شرح زندگی خانواده معرف که در موشکباران همگی به شهادت رسیدند)، قصههای من و پسرم، بهسوی گلپایگان، در کنار گندمزار (یاد شهید رحیم رضایی) و... اشاره کرد. در آستانه هفته دفاع مقدس با این نویسنده گپوگفتی کوتاه انجام دادیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
به نظر شما نویسندگان حوزه دفاع مقدس تا چه اندازه توانستهاند در ارائه تصویری روشن از جنگ به نسل جدید نقشآفرینی کنند؟
دفاع مقدس توانست یک فرهنگ نو متناسب با معیارهای ارزشی خلق کند که در این فرهنگ هر امری ملموس ابزار و مبنای انتقال فرهنگ و الگودهی و آموزش و پرورش هر جامعه است. اما متاسفانه سیستم آموزشی با ضعف در انتقال این فرهنگ نتوانسته همسو و همراه با داشتههای دفاع مقدس حرکت کند و بهطور کلی مایل به تدوین شیوهای جامع در این جهت نیست. بیتفاوتی و کمکاری آموزش و پرورش موجب شده است تا بسیاری از رویدادها، الگوها و حماسههای معاصر از منظر جامعه پنهان بماند و تصویر روشنی از این واقعه به این نسل ارائه نشود.
با توجه به اینکه شما سالها بهعنوان معلم در سنگر آموزش و پرورش خدمت کردهاید، در ادامه جواب سوال اول چه راهکاری پیشنهاد میکنید که از طریق آموزش و پرورش بتوانیم الگویی مناسب با همه معیارهایی درست به نسل جوان نشان دهیم؟
سبک زندگی مردم در دوران دفاع مقدس، مبتنی بر ایثار و گذشت بود. ایثار یعنی اینکه آنچه که خود لازم داریم، از آن چشمپوشی کنم و جای دیگری که موثرتر است، هزینه کنیم. باید آموزش و پرورش در گسترش این مقوله تلاش کند و تفاوت جنگ و دفاع مقدس را برای نسلها تبیین نماید جنگ بوی خشونت و خشونت طلبی و سرشار از کینه و تقابل است ولی دفاع مقدس مجاهدت برای صلح و آرامش و تکیه بر باورها بود، نمادها و اسطورههای بسیاری را از میان دفتر دفاع مقدس میتوان بیرون آورد و به نسلها ارائه داد که در بالندگی جامعه موثر خواهند بود و شخصیتهای افسانهای جای خود را به این اسطورهها خواهند داد.
یک نمونه از خاطرههای آن دوران برایمان تعریف کنید.
عملیات طریقالقدس شروع شده بود. ما در مسجد بودیم که صدای مارش حمله از رادیو پخش میشد، شهید علیرضا دهقانی و شهید رسول فخارزاده آمدند و با هم برای کمکرسانی به سمت سوسنگرد عزیمت کردیم. مقر ستاد اطلاعرسانی شهرستان در مدرسهای به نام فلاح بود. من برای کسب اطلاعات خط وارد مدرسه شدم اما تا بیرون آمدم، شهید دهقانی و شهید فخارزاده عقب یک وانت نشستند و به طرف خط رفتند. تنها مانده بودم. با یکی از بچههای اهواز به طرف روستای «سویدانی» رفتم تا در «مگاصیص» که خط بچههای مسجدسلیمان بود، قرار بگیرم. در این فاصله شهید «رحیم رضایی» را دیدم که با موتورسیکلتی نزدیکام شد و مرا سوار کرد و به عقب برگرداند. هرچه از او سوال کردم حرفی نزد. تا مدتی دوباره سوالم را تکرار کردم. او گفت: «در همان لحظه دهقانی و فخارزاده به شهادت رسیدند و نمیخواستم تو را هم از دست بدهم»! مدتی بعد رحیم رضایی هم در کردستان شهید شد. من ماندم با دنیایی از شرمندگی. به یاد آوردن آن روزها برایم سخت است و خود را موظف میدانم تا نام آنها را زنده نگه دارم.
بعد از چهل سال از شروع جنگ تحمیلی، به نظر شما آیا کمیت و کیفیت کتابهای تولیدشده در این زمینه بهویژه با محوریت تاریخ شفاهی جنگ تناسب دارند؟
کتابهای تولیدیِ باکیفیتی در زمینه دفاع مقدس وجود دارد که بهخوبی و با زیبایی بخشی از رویدادهای مربوط به رزمندگان را روایت کردهاند. ولی متاسفانه بهدلیل عدم حمایت ازسوی مسئولان، این کتابها نتوانستهاند وارد بازار کتاب شوند و در میان عناوین متعدد، مهجور ماندهاند؛ در صورتی که باید نشر آثار دفاع مقدس بهدلیل نقش موثری که در اعتمادسازی به نیروهای داخلی، خودباوری و الگوسازی دارد، بتواند از جایگاه بهتر و بیشتری نسبت به دیگر آثار برخوردار باشد.
به نظر شما چگونه میتوان از تحریف واقعیتهای جنگ جلوگیری کرد؟
هر پدیدهای با مرور زمان دچار تحریف میشود، مگر اینکه واقعیتهای شکلگیری، ساختار، عناصر شکل دهنده و نوع نگرش حاکم بر آن پدیده به طور دقیق واکاوی و مکتوب شود. در شناخت دفاع مقدس به عنوان یک پدیده در این عصر، باید به خاطرات رزمندگان که از عناصر شکلدهنده این پدیده هستند، بیشتر پرداخته شود؛ اتفاقی که متاسفانه نمیافتد و هر روز شاهد ترک مظلومانه این افراد از دنیا و دفن شدن خاطراتشان هستیم.
حوزه دفاع مقدس اکنون با چه چالشهایی مواجه شده است؟
عمدهترین چالشهای این حوزه انحصاری شدن ادبیات دفاع مقدس ازسوی نهادهای رسمی است. با وجود ذخایر عظیم اطلاعاتی تاکنون در ایجاد یک بانک اطلاعاتی درخصوص رزمندگان، شهدا، ایثارگران، نمادها، مقتلها، روایتها و دستنوشتههای آنان ناتوان عمل کردهاند. گاهی دیده شده اطلاعاتی بهطور ناقص و نادرست ارائه شده که متاسفانه با واقعیتهای جنگ فاصله زیادی دارند.
از تاثیر دفاع مقدس در به تصویر کشیدن خاطرات این دوران بگویید.
ایثارگران بهصورت خودجوش مانند زمان جنگ به این امر میپردازند و بر اساس نگرش دلسوزانه و باور اعتقادی به میدان میآیند و با پذیرش هزینهها توانستهاند کارهایی را انجام دهند؛ ولی نهادهای رسمی موفقیت چندانی در این راستا نداشتهاند. وقتی آن چهرههای معنوی، انسانهای بزرگ، صفای بچهها، مهربانیشان نسبت به هم و بیتوجهی به مال دنیا را به یاد آورده و در برابر حجم توقعات شرایط امروزی و روشهای تربیتی الان قرار میدهم، احساس میکنم زنده نگه داشتن یاد آن روزها با روایتها و خاطرهها ضرورت تغییر نگرشها و توجه به جوانباوری و معنویتافزایی است.
خبرگزاری کتاب ایران ایبنا