26 خرداد 1400
انتخابات، اجتماع و جامعه
رفتار انتخاباتی، نوعی کنش سیاسی است که با کارکردهای ساختی خردهنظامهای اقتصادی و جامعهای و فرهنگی در سطح کلان نظام اجتماعی رابطه دارد. این رفتار بهعلاوه در سطح خُرد نظام اجتماعی با وضعیت ارگانیسم رفتاری، شخصیت، اجتماع و الگوهای رفتاری آن ارتباط مییابد.
●یکم
رفتار انتخاباتی، نوعی کنش سیاسی است که با کارکردهای ساختی خردهنظامهای اقتصادی و جامعهای و فرهنگی در سطح کلان نظام اجتماعی رابطه دارد. این رفتار بهعلاوه در سطح خُرد نظام اجتماعی با وضعیت ارگانیسم رفتاری، شخصیت، اجتماع و الگوهای رفتاری آن ارتباط مییابد. بالاخره چنین رفتاری در سطح میانهی نظام اجتماعی، با شرایط تکنولوژیک، بورکراتیک، آموزشی و نمادین سازمان اجتماعی مرتبط میشود. در این میان اگر جامعه را نظامی اجتماعی بدانیم که برحسب اصل تفکیکپذیری ساختی به ارایه کار کردهای خود میپردازد و اجتماع را آن نوع از نظام اجتماعی تلقی کنیم که طبق اصل ادغامپذیری ساختی، کارکردهای خود را به منصه ظهور میرساند؛ در اینصورت میتوان به تنوع رفتار انتخاباتی در دو قالب فوق حکم کرد. از این نگره، رفتار انتخاباتی در عرصهی اجتماع، کمتر از تبلیغات اثر میپذیرد و فعالیتهای احزاب چندان بر رفتار رأی دهندگان مؤثر نمیافتد؛ چرا که اساساً رأی دهندگان قبل از آغاز تبلیغات انتخاباتی، تصمیم خود را گرفتهاند. از این جهت بهنظر میرسد رأی دهندگان در سپهر مناسبات اجتماعی از گرایشهای سیاسی ثابتی برخوردارند که برمبنای الگوهای رفتاری یکدست کنندهی جمعی و نقشهای غیر تخصصی آنان به مردم انگیزه تودهای جان میبخشد. این در حالی است که کنش سیاسی انتخابات در عرصهی جامعه بهواسطهی تبلیغات حزبی و الزام پایبندی مردمسالاری به تحزبگرایی، از عنصر تفرد و تشخص عقلاتی آکنده است و لذا این کنش، از تبلیغات بسیار اثر میپذیرد و فعالیتهای احزاب بر رفتار رأی دهندگان تأثیری بیبدیل باقی میگذارد؛ چرا که رأیدهندگان بر مبنای همین تبلیغات انتخاباتی به اخذ تصمیم میپردازند. بنابراین، رأی دهندگان در متن جامعه از گرایشهای سیاسی متغیری برخوردارند که برمبنای فرهنگ تکثرگرای مدنی و نقشهای تخصصی آنان، به عقلانیت بوروکراتیک گروهبندیها و تعلقات جمعی قوام بخشیده و تفویض جمعی اعمال سلطه بهقدرت را در راستای توفیق جامعه بهکار میگیرد. بر این سیاق، تأمل در کار کردهای اجتماعی مؤثر بر جهتگیریها ور فتارهایی سیاسی نظیر انتخابات اهمیت مییابد. این اهمیت ناشی از فرض عدم تبدیل اجتماع ایران به جامعه است و لذا کوشش عمده در اینجا بر آن تعلق دارد تا مشخص شود کار کرد ادغامپذیری، چهگونه انتخابات رأی دهندگان را از فحوای عقلانی هدف – وسیلتی کنش سیاسی عاری ساخته است؛ چراکه چنین محتوایی تنها در عرصهی جامعه متکی بر کارکرد تفکیکپذیری امکان تعییّن مییابد.
●دوم
سیر تاریخ اجتماعی ایران پس از ورود آریاییها به این خطه و انتقال مواضع دموکراتیک انتخاباتی از سومِر به کِرت و از آنجا به یونان و رم باستان؛ با تکوین حکومتهای ایلی از مادها و هخامنشیان تا افشار و زندیه و قاجاریه رقم خورده است. تاریخ حکومت ایلی از این زاویه متضمن گردش چرخهی هرجومرج و جنگهای ایلیاتی و غلبهی یک ایل و ایجاد امنیتی سست و بیپایه و سپس بروز هرجومرج مجدد و غلبه ایلی دیگر مینماید. شیوهی زیست عشیرهای – روستایی ناشی از این وضعیت که به لحاظ سنتی به فرهنگ زراعی – دامی و روستایی جان میبخشید؛ اما پس از ورود شیوهی زیست صنعتی با فرهنگ نوین صنعتی – خدماتی و شهری برخورد یافت، لذا مدرنیته به حسب ضرورت تاریخی خود در صدد احیای اصل تفکیک به اصل ادغامپذیری اجتماعی بود که البته در این تلاش از حضور مهاجران روستایی شهرها و تناسب تقدیرگرایی و محدودانگاری خیر آنان با مفاهیم موعود و آرمانی یا رفتارهای هیجانی سنتی – عاطفی منتفع میگردید. در این میان الزامات بینالمللی رعایت ملاکهای زیست دموکراتیک در دهکدهی جهانی، هرچند ایران معاصر را ناگزیر از انجام مناسکیِ برخی آیینهای سیاسی نظیر انتخابات در انواع دسپوتیک یا پوپولیستی آن مینمود؛ لیکن در این پرتو انطباق جامعه با فرهنگ مدنی و لیبرالیسم بر مبنای وحدت دیانت و سیاست به عهده تعویق افتاده و اجتماع، گران جانی خود را در برابر جامعه اثبات میکرد. الگوی رفتاری حاکم بر کنش سیاسی انتخابات در این شرایط مبتنی بر هیجانگرایی یا بیتفاوتی نسب بهنظام قدرت ملی و در نتیجه ناآگاهی از منافع بلاواسطه فردی – جمعی و حدود و ثغور تعاطی آنهاست. این در حالی است که البته بسط مدنیت از طریق عملکرد رسانههای جمعی جهانی در کنار عملکرد گسترهی فرهنگ سیاسی محدود – تبعی، بهرشد وفاداریهای واقعگرا نسبت به نهادهای قدرت نیز میانجامد. در اینجا فرد، نیروی سیاسی ضعیفی است و احزاب و گروههای سیاسی در تبدیل مطالبات مدنی به سیاستهای اجرایی، از کارآمدی اندکی برخوردارند؛ زیرا هویتهای جمعی نظیر گردهماییها و تشکلهای مذهبی به برآوردن این کارکرد اجتماعی مشغولند. این هویتهای جمعی به ساختی غیررسمی متکی هستند که برپایهی باورهای ایمانی به تشدید انسجام مکانیکی دامن میزنند و معیشت خود را با اقتصاد وابستهی نفتی تداوم میبخشند. خویشاوندگرایی و ملیگرایی نیز در این میانه اما محدودیت دامنهی اعتماد روستایی – سنتی به خیرِ محدود را میشکافد و افراد میکوشند مانع از استیلای دشمنان توهمی به اتکای حضور در مناسکی چون انتخابات گردند. این تکثرگرایی ایلیاتی از یکسو رقابتهای تصنعی انتخاباتی را میافزاید و از اقتدار مطلق نظام قدرت میکاهد و از طرفی نظام قدرت را به مدارا و برخورد دیپلماتیک با مطالبات اجتماع فرا میخواند. از اینرو میتوان به صورتبندی این فرضیه پرداخت که رأی دادن اجتماعی ما عمدتاً تابع الگوهای رفتاری یکپارچه ساز تودهای است؛ زیرا حضور ضعیف افراد بهعنوان کنشگران مستقل سیاسی و مسؤولِ منافع و تعلقات خاص خود در کنار ضعف کارآمدی و نفوذ احزاب و گروههای سیاسی و نیز اجتماعی شدن بر مبنای فرهنگ سیاسی تودهای، موجبات کج فهمی از آرا را فراهم میآورد. این همه در حالی است که گذار فرهنگ تودهای از سمت اجتماع بهسوی جامعه، سبب فاصلهگرفتن گرایشها و تصمیمات سیاسی افراد از خواست نظام قدرت و فرهنگ سیاسی حاکم بر آن میگردد. با این همه، جامعهی فاقد طبقه ایران که به لحاظ تاریخی انهدام طبقات را در واکنش به انسداد شدید طبقاتی عصر ساسانی تداوم بخشیده و بهواسطهی نفی اصالت طبقاتی برای کسب وجاهت حاکمیتی، به تعمیم داعیهی حزب ناگرایی و بیبرنامگی حکومت دامن زده است، رفته رفته پس از بیداری از توهم اتکا به دیگران، در چند مقطع تاریخی جهت کسب منافع و بیاعتمادی به انهدام سلسله مراتب طبقاتی، میرود که اتکای بهخود را در اشکال جدیدی تجربه نماید. در این شرایط، سیاسی شدن فضای پس از انقلاب بهجای اجتماعی شدن مردم و بلکه جامعهپذیری فرهنگ سیاسی مردم سالاری، سبب گردید آنان برحسب منافعی بریده بریده به رفتار سیاسی انتخابات کشیده شوند و برمبنای ترس و سکوت یا بیتفاوتی و پرخاش نسبت به این امر واکنش نشان دهند و از این زاویه به تجربه جدیدی از آزمون و خطای رفتار انتخاباتی، بهجای درس آموزی از تجربیات جهانی در این زمینه خوشآمد گویند.
پارسیفا - سایت شهر الکترونیک همدان