06 فروردین 1402
ساواک و درس تفسیر آیتالله خامنهای
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود با اشاره به جلسات تفسیر قبل انقلاب خود گفتند «من شرح مفصّلی را ـ_مثلاً به قدر شاید یک ساعت _دربارهی یک موضوعی بحث میکردم؛ آیات آن موضوع را انتخاب کرده بودیم. بعد از صحبت من، یک نفر از قرّاء، همین دوستانی که مشهد بودند_قاریانی که بعضیشان بحمدالله در قید حیاتند، بعضی هم به رحمت خدا رفتهاند_اینها میآمدند مینشستند؛ من میگفتم [دیگران] قرآن را در مجالس مقدّمهی سخنرانی قرار میدهند، من سخنرانیام را مقدّمهی قرآن قرار میدهم؛ سخنرانی میکردم_من ایستاده سخنرانی میکردم_بعد آنجا صندلی بود، منبر بود، قاری میآمد روی آن منبر مینشست و تلاوت قرآن میکرد؛ ما آن زمان این کار را میکردیم.»
اما ماجرای این جلسات چه بود؟ آخرین روزهای تابستان ۵۲ و در آستانهی ماه مبارک رمضان بود که ساواک خبردار شد، قرار است سیدعلی خامنهای، روحانی جوان و مبارز مشهدی، پیشنماز مسجد تازه تاسیس کرامت شود. اهمیت مساله در این بود که چندی پیش، فعالیتهای او که پیشنماز و سخنران مسجد امامحسن مجتبی در خ فردوسی بود توسط ساواک محدود و درس تفسیر قرآن هفتگیاش تعطیل شده بود. اما حالا قرار بود آقای خامنهای نماز ظهر و عصر را در مسجد و شاگرد و دوستش سید رضا کامیاب به جای او در مسجد امامحسن مجتبی نماز بخواند. آقای خامنهای تفسیر گفتن را از پاییز ۱۳۵۰ در مدرسه میرزاجعفر شروع کرده بود، پس از آن به مسجد امامحسن مجتبی منتقل و حالا قرار بود آن را با خودش به مسجد کرامت ببرد. ساواک مشهد پیش از شروع این جلسات در گزارشی به تهران نوشته بود «چون خود خامنهای ممکن است مورد توجه سازمان امنیت قرار گیرد، قرار شد دونفر از جوانها این آیات را با ترجمه و شرح بخوانند که هم نظر خامنهای تأمین شده باشد و هم از طرف سازمان جلوگیری به عمل نیاید.»
آقای خامنهای سی و چند ساله که به خاطر فعالیتهای انقلابیاش و پنج بار دستگیری، به شدت زیر ذرهبین ساواک بود و حتی با تفسیرگفتنش هم مخالفت شده بود، دست بردار نبود. حالا در ماه رمضان امسال نماز ظهر و عصر را در مسجد کرامت میخواند و راهی مسجد امامحسن میشد تا نه سخنرانی و درس تفسیر، بلکه به مناسبت ماه مبارک رمضان، ایستاده درباره چندآیه از قرآن صحبت کند و چند روایت مرتبط با آن را برای مردم بگوید. جلساتی که هر روز گزارشی مفصل از آن توسط منبع ساواک تهیه میشد.
پس از این بود که حضور آیتالله خامنهای در مسجد کرامت ثابت و پررنگتر شد. امامجماعت باانگیزه مسجد تختهسیاهش را عَلم کرده بود و از شب یکشنبه تا چهارشنبه برای مردم روایت میخواند، شب پنجشنبه درباره عبارات نماز و معانیاش سخن میگفت و شب جمعه پس از تلاوت قرآن، ترجمه و تفسیر آیات را بیان میکرد. همهاش هم با رنگ و بوی مسائل اجتماعی سیاسی اسلام که به مذاق ساواک و رژیم شاه خوش نمیآمد. علاوه بر محتوای بحثهای آقای خامنهای که باعث شده بود، پای جوانهای زیادی به مسجد تازهتاسیس کرامت باز شود، نزدیکی این مسجد به حرم و محلهی پررفتوآمد آن هم باعث حساسیت بیشتر ساواک شده بود.
گزارشهای پرتعداد صحبتهای او که مداوم توسط ساواک خراسان به تهران میرسید، باعث شد اول آذرماه، پرویز ثابتی مدیرکل امنیتداخلی ساواک در دستوری به رئیس ساواک خراسان اینچنین بنویسد: «به استناد بررسیهای معموله از سوابق نامبرده چنین استنباط میگردد. با اینکه تاکنون چندین مرتبه بعلت اظهار مطالب خلاف و تحریکآمیز در جلسات سخنرانی، احضار و تذکرات لازم بهوی داده شده است، لیکن مشارالیه هیچگونه تغییری در رویه قبلی خود نداده و کماکان بهادامه جلسات و بیان مطالب خلاف ادامه میدهد و از طرفی با علم به اینکه در صورت ادامه این وضع، احتمال انحراف و گرایش عدهای از افراد به فعالیتهای مضره و خرابکارانه متصور است، علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید ضمن ادامه مراقبت از اعمال و رفتار یادشده و کنترل جلسات سخنرانی فرد مورد بحث، بهمنظور اِعمال شدت عمل بیشتر و ایجاد محدودیت جهت مشارالیه، مدارک لازم علیه وی جمعآوری و نتیجه را بهموقع و با اعلام نظریه در این زمینه طرد از منطقه یا ممنوعالمنبرنمودنش این ادارهکل را آگاه سازند»
دستور ثابتی و تداوم کنترلهای ساواک خراسان بر آقای خامنهای، کار خودش را کرد و زمستان همان سال ۵۲ ساواک خراسان، حاجی کرامت، بانی مسجد را احضار و به او اعلام کرد سیدعلی خامنهای دیگر حق ندارد در مسجد نماز بخواند وصحبت کند. فردا شب وقتی آقای خامنهای نماز را خواند، جلوی منبر ایستاد و گفت چون ممنوعالمنبر هستم، به منبر نمیروم و جلوی منبر ایستاد و برای مردم حرف زد. پس از این اقدام بود که به ساواک احضار شد و این تصمیم رسما به او ابلاغ شد.
خبر ممنوعالنمازی و ممنوعالمنبری آقای خامنهای به سرعت پیچید. در اسناد ساواک، یکی از تلخترین واکنشهای ثبتشده مربوط به استاد مطهری است. منبع گزارشگر ساواک صحبتهای استاد که از قضا آن زمان در سفر مشهد بوده را اینگونه نقل کرده است: «از اینکه نماز جماعت سیدعلی خامنهای را در مشهد تعطیل کردهاند بشدت ناراحت شده و اظهار داشته همه مراکز حساس را که اثری دارد میبندند و دعای ندبهی کافی را رواج میدهند. انسان متحیر میماند چ کند و چه بگوید. وی گفت سیدعلی خامنهای از نمونههای ارزندهای است که برای آینده موجب امیدواری است و در این مدت کوتاه در مشهد کارهای پرثمری انجام داده که یکی از آنها جمعکردن جوانان روشنفکر و بیدار بوده و به همین جهت مورد توجه خمینی هم واقع شده و خمینی دستور داده که هواخواهان وی، خامنهای را حمایت کنند.»