09 اردیبهشت 1395
«پوپ» و ترویج فرهنگ باستانگرایی در عصر پهلوی
روز نهم اردیبهشت 1304 «آرتور پوپ» مورخ و باستانشناس آمریکایی به سمت مستشار افتخاری صنایع عتیقه ایران منصوب شد. دلیل این انتصاب «خدمات مشارالیه در زمینه احیاء آثار نفیسه ایران» اعلام شد.
آرتور اُپهام پوپ (Arthur Upham Pope) (1881-1869) خاورشناس آمریکایی و مشاور مؤسسة هنر شیکاگو در زمینة هنر اسلامی است. او نخست در سال 1304ش، همزمان با تحولات عمیق سیاسی (سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن رضاشاه)، وارد ایران شد. سمت او در آن وقت کارشناس و رایزن مؤسسه هنری شیکاگو بود. پوپ در دوم اردیبهشت 1304 در محل تالار بانک ملی در خیابان فردوسی ـ که در آن زمان خانه جعفرقلی سردار اسعد بختیاری بود ـ تحت عنوان «هنر ایران در گذشته و آینده» سخنرانی کرد. بازخوانی این سخنان حکایت از عمق آگاهیهای او از هنر و میراث فرهنگی ایران داشت. این سخنرانی به درخواست حسین علاء صورت گرفت.
علاء که مدتی وزیرمختار ایران در آمریکا بود با پوپ سابقة آشنایی و دوستی داشت. میگویند سخنرانی پوپ در ایران سبب تأسیس انجمن ایران و آمریکا که پس از جنگ جهانی دوم یکی از مبادی ورود فرهنگ آمریکا به ایران بود، گردید. پوپ در ادامه مناسبات خود با ایران در سال 1309ش «مؤسسه آمریکایی هنر و باستانشناسی ایران» را در نیویورک تأسیس کرد. این مؤسسه پس از توسعه، «مؤسسه آسیا» نام گرفت. دفتر این مؤسسه در سال 1345ش، به درخواست دولت وقت ایران، به شیراز منتقل و به دانشگاه پهلوی وابسته گردید.
کوششهای پوپ در ایران به ظاهر صرف شناسایی و شناساندن هنر و میراث فرهنگی ایران شد. از اقدامات مهم او برپایی سه کنگره جهانی هنر و باستانشناسی ایران به همراه نمایشگاههایی در شهر فیلادلفیای آمریکا (1306ش)، لندن (1309ش) ، لنینگراد و مسکو (1314ش) بود. میتوان گفت اقدامات او کمک بسیاری به استقرار پایههای فرهنگی سلطنت رضاشاه که بر مبنای باستانگرایی استوار شده بود، کرد.
با ورود پوپ به ایران سرمایهگذاری آمریکا در میراث فرهنگی ایران هم آغاز شد. آرتور اپهام پوپ تا اواخر دهه سی شمسی همچنان به عنوان شخصیتی فرهنگی در عرصه هنر و میراث فرهنگی ایران مطرح بود. انتشار کتاب «بررسی هنر ایرانی» در شش جلد که به سال 1317ش چاپ شد، کمک شایانی به ماندگاری این وجه از شخصیت او کرد. رفت و آمدهای متناوب او به ایران و تلاش وی در معرفی هنر ایرانی ، پوپ را بیش از پیش به محمدرضا پهلوی نزدیک کرد تا جایی که نشان تاج، نشان همایون و نشان علمی درجه یک به او داده شد و دانشگاه تهران نیز دکترای افتخاری به وی بخشید.
در اوایل دهه چهل چهره تازهای از این شخصیت نزد نهاد امنیتی ایران مطرح شد. سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) دریافته بود که پوپ در جریانسازیهای سیاسی ایران دخیل است. با وجود این آگاهی، در سال 1347ش در مراسمی که تحت عنوان پنجمین کنگره جهانی هنر و باستانشناسی ایران در تالار رودکی تهران برپا شد، شاه رسماً از پوپ قدردانی کرد.
در سندی به جای مانده از ساواک، چهره دوم این شخصیت به روشنی بیان شده است. ساواک که پوپ را عضو سازمان سیا (CIA) میدانست، چهره سیاسی او را چنین ترسیم میکند:
« طبق اطلاع به زودی پروفسور پوپ استاد دانشگاه ماساچوست آمریکا و عضو سازمان سیاسی آن کشور که متخصص در امور اجتماعی است به عنوان این که در اثر بازداشت اکرام معارفزاده کتابهایش در ایران خوب تبلیغ نشده و به فروش نرفته و در این موقع که جرج آلن هم در ایران است و روش سیاسی ایران تغییر کرده به ایران خواهد آمد. البته این شخص چندی قبل هم به ایران آمد و رفت کرد و همان کسی است که در شش ماهه دوم سال 39 به ایران آمد و قریب شش الی هشت ماه در ایران بود و مأموریت داشت در مورد پیشنهاد سفیر وقت آمریکا و وزیرمختار سفارت وقت آمریکا در اثر خدمتی که مرحوم منصور به آنها کرده بود و آنها از وزارت خارجه و سیاستمداران آمریکا خواسته بودند ایران با روش سیاست یک حزبی اداره شود و لیدر حزب نیز منصوب باشد مطالعه کند. مستر پوپ در مدت اقامت خود از کارگر ساده گرفته تا با رجال مهم ایران مستقیماً تماس گرفت و حتی در این مدت توقف، شش بار با احمد آرامش ملاقات نمود و نظرات او را که وارد به امور سیاسی ایران بود خواست (این موضوع را خود آرامش برای منبع تعریف کرده است. وی به آمریکا مراجعت نمود و پس از تقدیم گزارش خود، سفیر وقت آمریکا به عنوان مرخصی به مدت دو هفته به آمریکا رفت ولی این سفر 70 روز طول کشید و سفیر آمریکا با دستورالعمل تازهای وارد شد و به حضور شاهنشاه شرفیاب گردید و بلافاصله گروه مترقی منصور تشکیل گردید که همه ازجوانان و پیروان طرفدار آمریکا بودند و بلافاصله این دفتر و این گروه، وابسته به دفتر اختصاصی شاهنشاه اعلام شد. سپس انتخاباتی صورت گرفت و حزب ایراننوین به وجود آمد. حال این پرفسور پوپ به زودی به ایران خواهد آمد و سفر آن را نمیتوان بیاهمیت دانست.»
تاراج بزرگ ، دکتر محمد قلی مجد ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، ص 53