18 آذر 1396
اشرف پهلوی نمونه بارز فساد و بزهکاری خاندان پهلوی
آنچه در حکومتهای دیکتاتوری از سوی سران دیکتاتور مرسوم است، فساد و اعمال خلافکارانه و جنایت است. اما در مورد خاندان پهلوی این اعمال به طرز شگفتآوری در میان تک تک افراد این خانواده رواج داشته و محدود به یک یا چند مورد نمیشود. در این میان اشرف پهلوی در هر رفتار بزهکارانه ای اعم از فساد اخلاقی، قاچاق مواد مخدر، فساد مالی و کلاهبرداریهای هنگفت، قماربازی و... از شهرت بیشتری برخوردار است . وی معروفترین مردانی را که اشرف دل به آنها بست و با آنها روابط نامشروع برقرار کرد چنین نام میبرد:«تقی امامی، ملک فاروق پادشاه مصر، دکتر غلامحسین جهانشاهی وزیر بازرگانی کابینه علم، ذوالفقار علی بوتو نخستوزیر پاکستان، و پرویز راجی رئیس دفتر هویدا.»(1)
فساد جنسی اشرف از دید سازمانهای جاسوسی نیز قابل چشمپوشی نبود:«یکی از گزارشهای سیا در سال 1976 (1355) اعلام داشت که «والاحضرت شهرتی افسانهای در فساد مالی و به تور زدن مردان جوان دارد.» (2)
یکی از این مردان جوان که قربانی آتش عشق اشرف شد، جوانی ارمنی به نام «لئون پالانچیان» بود. اما پالانچیان از اشرف دوری میکرد تا جایی که اشرف متوسل به نصیری، رئیس ساواک شد و وی را دستگیر کردند. اشرف دستور آزادی وی را صادر کرد، ولی باز هم پالانچیان به اشرف جواب منفی داد وی دستور داد در نوشهر هواپیمای کوچک اختصاصی او را دستکاری کردند. پالانچیان پس از برخواستن به قعر دریا فرو رفت.(3)
غلامحسین بیگدلی یکی از افسران بازنشستهی ارتشی که در دههی بیست محافظ اشرف بود، میگوید:
«اشرف با اینکه زن احمد شفیق مصری بود ... هر کس که گیرش میآمد مورد استفادهی شهوانی قرار میداد، زن ناپاکی بود، انصافاً زن ناپاکی بود.» او میگوید وقتی از دانشکدهی افسری فارغالتحصیل شدم محافظ اشرف شدم.
«در آنجا اخلاق و کثافتکاریهای او را دیدم، به او خیلی بدبین شدم که این چه مملکتی است که ما کسانی را که نعوذبالله مثل خدا میدانستیم، پرستش میکردیم، چه فرمان شاه و چه فرمان یزدان (میگفتیم) شاه این است؟ خواهرش این است؟ بسیار زن فاسدی بود. یک نوع مرض جنسی داشت، با یک مرد، دو مرد کفایت نمیکرد ...»
فردوست مینویسد: « درباره روابط نامشروع و فساد اشرف اگر بخواهم وارد جزئیات شوم خود کتاب مفصلی خواهد شد و لذا فقط به مهمترین موارد میپردازم. در زمان فوزیه، مدتی اشرف معشوقه تقی امامی شد. در مسافرت به مصر مدتی با ملک فاروق پادشاه مصر بود. در سالهای 1331-1332 که در پاریس بودم و به دیدار اشرف میرفتم دیدم که با سه مرد رفیق است. دو نفر اهل پاریس بودند و یکی افسر جوان اهل یوگسلاوی بود که گویا آجودان شاه یوگسلاوی بوده و به فرانسه پناهنده و تبعه شده بود و احتمالا بیارتباط با سرویسهای جاسوسی نبود. من هرگاه به دیدارش میرفتم، یکی از این سه مرد را در اتاقش میدیدم. مثلا ساعت نُه صبح به دیدار اشرف میرفتم و میدیدم که یک مرد گردنکلفت با لباس خواب در اتاق است و اشرف در تختخواب خوابیده و خمیازه میکشد. دفعه دیگر میرفتم و ساعت نُه ــ ده صبح میدیدم که پسر بلندقد و خوشتیپ فرانسوی با لباس خواب در دستشویی است و دست و رویش را میشوید و مشخص است که شب آنجا بوده. اشرف نیز با حالت کاملا عادی او را معرفی میکرد. در دورانی که همسر بوشهری بود، مدتی عاشق دکتر غلامحسین جهانشاهی شد که در کابینه علم وزیر بازرگانی بود. پس از اینکه از وزارت برکنار شد، او را رئیس دفترش کرد و درعینحال معشوقهاش هم بود، و این علاقه شدت نداشت.
چندبار نیز ذوالفقار علی بوتو، که در آن موقع وزیرخارجه پاکستان بود، به تهران آمد و اشرف با وی نیز روابط نامشروع داشت. از این نمونهها زیاد است. ماجرای دیگر مربوط به پرویز راجی است. پرویز، پسر دکتر راجی، جوان بسیار خوشتیپی بود که مورد علاقه خاص هویدا قرار گرفت و هویدا او را رئیسدفتر خود کرد. اشرف شدیدا عاشق پرویز شد. بههمیندلیل راجی در سن کم (شاید سیودو تا سیوپنج سالگی) مشاغل حساس داشت و این اواخر سفیر ایران در انگلستان شد و تا زمان دولت بختیار، در همین پست بود.»
انواع قمار در دربار پهلوی به شکل یک تفریح روزمره درآمده بود. اما در دربار هیچ کس در قماربازی به پای اشرف نمیرسید. «از مشکلات اخلاقی اشرف قماربازی مفرط او بود... اشرف بیشتر شبهای تابستان در رستوران دربند، بساط قمار راه میانداخت و زمستانها هم این بساط در کاخ اختصاصی به راه بود.»(4) اشرف چنان در قماربازی خود را صاحب انحصار میدید که به گزارش ساواک «جلسات قمار دربار شاهنشاهی که قبلاً در کاخ اختصاصی برقرار میشد به کاخ والاحضرت اشرف پهلوی منتقل گردیده و روزهای چهارشنبه هر هفته اعضاء خاندان جلیل سلطنتی پس از صرف ناهار تا پاسی از شب به بازی مشغول میگردند.» در این جلسات، قمار نه به عنوان یک بازی و تفریح، بلکه به عنوان برد و باخت جدی صورت میگرفت. طبق همین گزارش «والاحضرت شاهپور محمودرضا مبلغ دو و نیم میلیون ریال باختهاند.» نقش اشرف در قماربازی دربار، نقش یک تشویق کننده بود و حتی «محمدرضا را به مجالس قمارش دعوت میکرد و سپس او را تشویق و تحریک میکرد.»
اشرف وقتی به خارج از کشور میرفت نیز یک مشتری دائم قمارخانههای اروپا بود. در سال 1331 که هنوز فساد دربار به اوج خود نرسیده بود، به گزارش ساواک اشرف در تعطیلات عید نوروز «در یکی از قمارخانههای پاریس مبلغی در حدود سیصد و پنجاه هزار ریال باخته بود.» در اواخر عمر رژیم اشرف بیشتر اوقات خود را در قمارخانههای اروپایی میگذراند. این زندگی شخصیت دوم دربار شاهنشاهی ایران بود.
دربار پهلوی به رغم همه شعارهای مبارزه با مواد مخدر، خود به آن آلوده بود. حتی رضاشاه نیز به مواد مخدر معتاد بود. همسرش بر این داستان شگفت اعتراف دارد: «رضا مطابق عادت معمول صبحها که از خواب بلند میشد، به اندازهی یک پشت ناخن تریاک استعمال میکرد و ایضاً شبها هم.»(5)
اشرف نیز در قاچاق مواد مخدر شهرت جهانی یافته بود. فردوست معتقد است «اشرف قاچاقچی بینالمللی و به طور مسجل عضو مافیای آمریکاست». فردوست به عنوان مسئول دفتر ویژه اطلاعات مدعی است اشرف «هر جا که میرفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل میکرد و کسی جرأت نمیکرد آنرا بازرسی کند.»
روزنامه لوموند در 5 مارس 1972 مدعی شد که مأمورین گمرک سوئیس در فرودگاه کوانترن ژنو داخل چمدانی که نام پرنسس اشرف بر آن بود چند کیلوگرم هروئین کشف کردند. پرنسس مالکیت چمدان را تکذیب کرد. شاه به کمک خواهرش شتافت و قضیه بدون سر و صدا ختم شد.
اشرف در جریان همکاری با باندهای بینالمللی تا نزدیکی مرگ نیز رفت. صبح (شهریور 1356) هنگامی که از یکی از کازینوهای پاریس به طرف منزل میرفت، یک اتومبیل راه را بر آنها مسدود کرد و اتومبیل اشرف را به رگبار بست. یکی از همراهان اشرف، به نام خواجهنوری کشته شد ولی اشرف جان سالم به در برد. بیشتر تحلیلگران در روزنامههای غربی این ترور را توسط باندهای مافیا دانستند که به خاطر اختلاف مالی به اشرف اعلام خطر کردهاند و قصد کشتن وی را نداشتهاند.
معروفترین قاچاقچی عتیقه در دربار، شهرام پسر اشرف بود. وی یک گروه مجهز گنجیاب و حفار را در خدمت داشت. آنها را به تپهها و مناطق تاریخی میفرستاد تا «اشیای عتیقه را از خاک بیرون بکشند.»(6)
گرچه شهرام سردسته قاچاقچیان عتیقه دربار بود اما سایر اعضای خانواده پهلوی به خصوص شمس هم در آن فعال بودند. وقتی به محمدرضا میگفتند تا از اقدامات غیرقانونی خانوداهاش جلوگیری کند پاسخ داد:
«این مملکت بسیار وسیع است و از این گونه اشیای کهنه و بیارزش در دل خاک آن فراوان است .»(7)
فساد مالی دربار و خانوده سلطنتی به حدی بود که شاه در مهر سال 57 مجبور شد تا دستور دهد خانواده سلطنتی در معاملات دخالت نکنند.
این در حالی بود که سالانه تنها 15 میلیون دلار بودجه ایران در اختیار وزارت دربار قرار میگرفت تا صرف خوشگذرانیهای خانواده شاه شود. البته این غیر از بودجه سری دولت بود که به دستور شاه به مصرف ولخرجیهای بیمورد میرسید.
اشرف نیز توانست از راههای غیرقانونی و سوء استفاده از موقعیتش یکی از «ثروتمندترین افراد خاندان پهلوی و از سرمایهداران بزرگ جهان» شود. اشرف در تحمیل هزینه سفر به دولت، گوی سبقت را از همگان ربوده بود. طبق اسناد منتشر شده هزینههای اشرف در مسافرتها به خارج رشد تصاعدی داشته است. در حالی که در سال 1349 در مسافرتش به آمریکا فقط 10,000 دلار بابت مخارج از وزارت دربار دریافت نموده، در سال 1356 در سفری به آمریکا نیم میلیون (500,000) دلار هزینه به خزانه دولت تحمیل کرده است. البته اگر مسافرتهای اشرف نیز مانند هزینههایش از رشد برخوردار باشد، باید تحمیل هزینه سفر اشرف بر دولت ایران سرسامآور باشد. طبق همان اسناد، اشرف برای مسافرتهای خارجی خود در چند نوبت دیگر به دستور وزارت دربار ارز گرفته است. در 1356/10/6، مبلغ 2,000,000 دلار برای مسافرت به سوئیس. در 1356/10/8، 300,000 دلار برای مسافرت یک ماهه و نیمه به سوئیس و تایلند. در 1356/12/9،مبلغ 3,000,000 فرانک فرانسه برای مسافرت به پاریس.(8)
حتی هویدا به نزدیکانش میگفت: «تو نمیتوانی درک کنی که در دربار چه میگذرد. مسابقه غارتگری است، لانه فساد است.»(9)
اشرف گاه وزارتخانه را وادار میکرد خارج از مناقصه با یک شرکت خارجی قرارداد ببندد و خود مبالغ هنگفتی را به عنوان رشوه دریافت میکرد. در یک معامله بزرگ یک شرکت بلژیکی، 35% سود آن به اشرف پرداخت شد.
وزیر کشاورزی یک قطعه زمین را در شمال تهران به بنیاد پهلوی واگذار کرد. بنیاد این زمینها را به قیمت ارزان در اختیار اشرف قرار داد. اشرف یک شرکت ساختمانی به نام مهستان تأسیس کرد و با یک شرکت ایتالیایی قراردادی منعقد کرد تا 3000 مسکن لوکس بسازد. قبل از این که کار ساختمانی شروع شود، آن را پیش فروش کرد و سپس کل شرکت را واگذار کرد. و به قول خودش مقادیر متنابهی سود برد(10)
نه تنها اشرف، بلکه پسرش نیز با استفاده از موقعیتش درکارهای کلان اقتصادی شرکت داشت. به گزارش سازمان سیا «او به طرزی گسترده و نامطلوب به عنوان دلال معاملات شناخته شده که در پیش از بیست شرکت حمل و نقل، کلوپهای شبانه فحشا ، ساختمان، تبلیغات و پخش و توزیع سهامدار است.»(11)
منابع:
1- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست
2- آخرین سفر شاه (سرنوشت یک متحد آمریکا)، ویلیام شوکراس ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز
3- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست صص 235-234.
4- ملکه پهلوی؛ فریده دیبا؛ ص 259.
5- خاطرات ملکه پهلوی؛ تاج الملوک پهلوی؛ انتشارات بهآفرین؛ ص 321.
6- ملکه پهلوی؛ فریده دیبا؛ ص 283.
7- ملکه پهلوی؛ فریده دیبا؛ ص 285.
8- زنان دربار به روایت اسناد ساواک؛ ج 1؛ ص 284.
9- سقوط شاه؛ فریدون هویدا؛ ص 29.
10- من و برادرم؛ اشرف پهلوی؛ ص 298.
11- آخرین سفر شاه؛ ویلیام شوکراس؛ ص 424.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی