برائت حسینى، احیاگر حج ابراهیمى



  خط روشن مبارزه با تمامى مظاهر شرک و بت‏پرستى در بزرگترین میعاد سالیانه اسلامى از افتخارآمیزترین ابعاد اسلام عزیز و از آشکارترین نمادهاى تعالى فردى-معنوى و اجتماعى - سیاسى و حتى جهانى - حاکمیتى است که نام ابراهیم بت‏شکن بر تارک آن مى‏درخشد و خط استمرار آن د ر سیره نبوى با اعلام آیات برائت توسط على(ع) به‏وضوح نمایان مانده است. در ادامه این سیر، خروج اباعبدالله الحسین در روز ترویه از مکه و رهاساختن حج، از بزرگترین نمادهاى بیان حقیقت برائتى حج است که الگوگیرى از آن، امام راحل را به اقامه‏کننده و احیاکننده حج ابراهیمى در زمانه ما و در استمرار تاریخ مبدل ساخت و راهى بدون بازگشت و افتخارآمیز را براى همیشه به یادگار گذاشت که ملت مسلمان انقلابى ایران به پیروى از مقام معظم رهبرى به‏خوبى آن را پاس داشته و خواهند داشت.
  چرا حج ابراهیمى‏
امام خمینى(ره) مى‏گوید: «و از نکاتى که حجاج محترم باید به آن توجه کنند، این‏که مکّه معظمه و مشاهد مشرفه آینه حوادث بزرگ انبیاء و اسلام و رسالت پیامبر اکرم است، جاى جاى این سرزمین، محل نزول و اجلال انبیاء بزرگ و جبرئیل و یادآور رنج‏ها و مصیبت‏هاى چندین ساله است...» امّا با همه این برنامه‏ها، حج به‏نام حج ابراهیمى شهرت یافته، چرا و راز این مطلب چیست؟
از آنجا که ابراهیم امام ناس است و الگوى حسنه مؤمنان است لذا تک تک اعمال او در حج به‏عنوان سنّت واجب و یا مستحب مورد سفارش قرار گرفته است تا حج ابراهیمى همچنان زنده بماند. لذا خداوند براى زنده‏ماندن مقام ابراهیم مى فرماید: «و اذ جعلنا البیت مثابةً للنّاس و امناً و اتّخذوا من مقام ابراهیم مصلّى...؛ و (به‏خاطر بیاورید) هنگامى‏که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم و (براى تجدید خاطره) از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید.»
ابراهیم(ع) بانى و تعمیرکننده کعبه است و از اوصافى برخوردار است که کمتر پیامبرى این اوصاف را دارا بوده است، در قرآن به اوصاف متعددى از حضرت ابراهیم اشاره شده است که به اهمّ آن‏ها اشاره مى‏شود:
1. ابراهیم یک امّت بود: «انّ ابراهیم کان امّةً».
2. ابراهیم اوّل مسلمان بود: «انا اوّل المسلمین»
3. ابراهیم باریافته به مقام امامت بود: «انى جاعلک للناس اماما».
4. پیروزشده در امتحان الهى: «و اذ ابتلى ابراهیم ربّه بکلماتٍ فاتّمهن»
5. ابراهیم خادم خانه خدا: «ان طهّرا بیتى للطائفین»
و هم فرمود: «وطهر بیتى للطائفین و القائمین»
6. ابراهیم بنیان‏گزار و معمار کعبه: «و اذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت»
7. ابراهیم، تسلیم محض فرمان الهى: «قال له ربّه اسلم قال اسلمت لربّ العالمین»
8. ابراهیم محبوب خدا: «و اتّخذ اللّه ابراهیم خلیلاً»
9. ابراهیم حلیم و بردبار بود: «انّ ابراهیم لحلیمٌ اوّاه منیب»
10. ابراهیم بت‏شکن بود: «و تاللّه لاکیدنّ اصنامکم... فجعلهم جذاذاً الّا کبیراً لهم»
11. نخستین مجرى برائت از مشرکین: «انّنى برى‏ءٌ ممّا تشرکون»
12. سردشدن آتش در برابر ابراهیم به فرمان الهى: «قلنا یا نار کونى برداً و سلاماً على ابراهیم»
13. قربانى‏کردن فرزند: «فلمّا اسلما و تلّه للجبین»
14. دریافت‏کننده سلام ویژه الهى: «سلامٌ على ابراهیم»
15. هجرت براى خدا: «و اعتزلکم و ما تدعون من دون اللّه»
16. مهمان‏نواز و با سخاوت: «هل اتاک حدیث ضعیف ابراهیم المکرمین»
17. رهیافته به ملکوت آسمانها و زمین: «و کذلک نرى ابراهیم ملکوت السّماوات و الارض و لیکون من الموقنین»
18. شاکر و سپاسگزار الهى: «شاکراً لانعمه»
19. صادق و راستگو بود: «و اذکر فى الکتاب ابراهیم انّه کان صدّیقاً نبیّاً»
20. وفاکننده به پیمان‏هاى الهى: «و ابراهیم الّذى وفى»
21. حنیف و مسلم با مقام ویژه: «ما کان ابراهیم یهودیّاً و لا نصرانیاً و لکن کان حنیفاً مسلماً»
22. توکل و اعتماد بر خدا: «اعتماد من تنها به آن خدایى است که مرا آفریده و به راه راستم هدایت کرد، چون گرسنه شوم، سیر و چون تشنه شوم، سیرابم مى‏گرداند و چون بیمار شوم، شفایم مى‏بخشد، او کسى است که مرا مى‏میراند و سپس زنده مى‏کند و او کسى است که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد.»
23. مطیع فرمان خدا: «قانتاً للّه»
24. الگوى خوبان، به‏خاطر اوصاف فوق، خدا ابراهیم را الگوى مؤمنان دانسته و مى‏فرماید: «قد کانت لکم اسوة حسنةً فى ابراهیم»
مجموع اوصاف پیش گفته و غیر آن مى‏تواند عاملى باشد براى این‏که حج کامل، به‏نام حج ابراهیمى معروف گردد.
  مسئولیت رسول خدا(ص) در برائت و اعلام آن توسط حضرت على(ع)
گذشت زمان دوباره خانه خدا را به بت‏پرستى و شرک آلوده نمود، تا آن زمان که حضرت ختمى مرتبت فرزند ابراهیم خلیل مأمور شد که اعلان کند تا خانه خدا از شرک و آلودگى پاک شود و برائت از مشرکین اعلان گردد. «براءةٌ من اللّه و رسوله الى الّذین عاهدتم من المشرکین فسیحوا فى الارض اربعة اشهر و اعلموا انّکم غیر معجزى اللّه و انّ اللّه مخزى الکافرین؛ (این اعلان) بیزارى از سوى خدا و پیامبر او، به کسانى از مشرکان است که با آن‏ها عهد بسته‏اید! با این حال، چهار ماه (مهلت دارید که آزادانه) در زمین سیر کنید و بدانید شما نمى‏توانید خدا را ناتوان سازید، خداوند خوارکننده کافران است.»
در این آیات با دو تعبیر از مشرکان اعلام برائت شده است: «براءة من اللّه» و «انّ اللّه برى‏ء من المشرکین»؛ مرحوم علّامه طباطبایى(ره) مى‏نویسد: این آیات در صدد تشریع محض برائت نیست، بلکه متضمن انشاء حکم و قضاء به برائت از مشرکان است. چراکه خداوند در اینجا پیامبر را نیز شریک در حکم نموده است و اگر تشریع محض بود، تنها به خود نسبت مى‏داد، چنان‏که مى‏فرماید: «ولایشرک فى حکمه احداً» امّا در جایى‏که حکم به‏معناى ولایت، سیاست و داورى باشد، به پیامبر(ص) نسبت داده مى‏شود و قضا در اینجا به‏معناى رفع امان از مشرکانى است که پیشتر با آن‏ها عهد بسته بود
به‏عبارت‏دیگر تشریک پیامبر(ص) در این برنامه براى این است که بیان کند این مسأله تنها یک توصیه و سفارش نیست بلکه سیاست کاربردى و عملى است و باید مجرى اصلى حکومت آن‏را به اجرا بگذارد و لذا به‏دنبال آن عمل گردید.
محدثان، مفسّران و مورخان شیعه و سنّى نقل کرده‏اند که پیامبر(ص) ابتدا ابوبکر را براى ابلاغ پیام برائت مأمور نمود. سپس حضرت على(ع) را در پى فرستاد و به وى دستور داد تا پیام را از وى گرفته و خود اعلام نماید و سرّ آن این بود که جبرییل(ع) بر پیامبر نازل شد و گفت: این برنامه را خود یا یک کسى‏که مانند تو مى‏باشد اعلام کند. و على(ع) طبق آیه مباهله به‏منزله جان نبىّ است: «انفسنا و انفسکم».
برائت حسینى‏
هشتم ذیحجه روز ترویه است، در این روز زئران خانه خدا از مکه به منى رهسپار شده تا شب را در آنجا گذرانده و صبح روز بعد خود را براى عرفات آماده کنند. ترویه به‏معناى ذخیره‏کردن آب است و چون در این روز حجاج باید براى توقف در عرفات و بیتوته در مشعرالحرام و انجام اعمال خاص منى، به فکر ذخیره آب باشند، به آن (یوم الترویه) گفته مى‏شود.
روز ترویه یکى از ارزشمندترین روزها برشمرده شده است که خود آداب و اعمال مخصوصى دارد. رسول خدا - صلى‏الله علیه و آله - فرمود: خداى تبارک و تعالى از هر چند، چهار شماره برگزید، از فرشتگان: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و از پیغمبران چهار نفر براى مبارزه به‏وسیله شمشیر: ابراهیم و داوود و موسى و من و از خاندانها چهار خاندان که فرمود: خاندان آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید و از شهرها چهار شهر برگزید و فرمود: سوگند به تین و زیتون و طور سینین و این بلد امین، پس مقصود از تین مدینه است و از زیتون بیت المقدس و از طور سینین، کوفه و از بلد امین، مکه و از زنها چهار زن برگزید: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه - سلام الله علیها - و از اعمال حج چهار عمل را برگزید: قربانى‏کردن و صدا به لبیک بلندکردن و احرام و طواف و از ماهها چهار ماه که ماههاى حرامند برگزید: رجب و شوال و ذى‏القعده و ذى‏الحجه و از روزها چهار روز برگزید: روز جمعه و روز ترویه (هشتم ذى‏حجه) و روز عرفه و روز عید قربان.
در این روز حجاج با نیت تمتع، از مکه به منى محرم مى‏شوند، شب را در آنجا به‏سر مى‏بردند و صبح خود را به عرفات مى‏رسانند. این روز مقدمه‏اى براى انجام مراسم روز عرفه است.
این نام از حج ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) به یادگار مانده است چراکه جبرئیل به آن‏ها توصیه کرد براى عرفات، مشعر و منى با خود آب بردارند. هم‏چنین در این روز کاروان پیامبر اکرم در حجة الوداع از مکه خارج شد و از راه منى به‏سوى عرفات رهسپار شدند.
این روز، از روزهاى مهم ذیحجه است و بر اساس روایتى از امام جعفر صادق(ع)، روزه‏گرفتن در آن، کفاره شصت سال آدمى است.
در این روز امام حسین(ع) نامه‏اى به کوفه براى مسلم‏بن عقیل فرستادند با این مضمون که:
«بسم الله الرحمن الرحیم؛ از طرف حسین‏بن على به‏سوى برادران مؤمن و مسلمان؛
سلام علیکم.
.... من روز سه‏شنبه هشتم ماه ذى‏حجه که روز ترویه است از مکه معظمه به‏سوى شما حرکت نموده‏ام. موقعى که فرستاده من بر شما وارد شد، در کار خود شتاب کنید و کوشا باشید زیرا من در همین‏روزها نزد شما خواهم آمد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته»
مورخین، خروج امام حسین(ع) از مکه به‏سمت کوفه را هشتم ذى‏حجه یعنى روز ترویه نگاشته‏اند.
این خروج امام از مکه در آنچنان ایامى، درسى فراموش‏نشدنى در تبیین روح و حقیقت حج و شناساندن واقعیت بت و برائت و مبارزه با آن که بدون آن حج بى‏ارزش خواهد بود را بر جبین اسلام و در مقابل دیدگان تاریخ به نمایش گذارد.
  امام راحل احیاگر حج ابراهیمى در پیروى از نهضت اباعبدالله(ع)
آیة اللّه جوادى آملى مى‏گوید: حضرت امام راحل (قدّس سرّه) کارى را که ابراهیم خلیل انجام داد، احیا کرده است. ما در چهره زیارت‏نامه بسیارى از اولیاى الهى مى‏خوانیم: «اشهد انّک قد اقمت الصّلاة و آتیت الزکاة»
حضرت امام امّت (قدّس سرّه) گذشته از این‏که بخش‏هاى عبادى را اقامه کرد، حج را نیز اقامه کرد. اقامه حج غیر از حج‏کردن است، چه این‏که اقامه نماز غیر از نمازخواندن است. لذا مى‏توان در حرم حضرت امام راحل(قده) صریحاً گفت: «اشهد انّک قد اقمت الحج؛ من شهادت مى‏دهم که تو حج را بپا داشتى و کارى را که خلیل الرحمن(ع) انجام داد. تو زنده کردى.»
حضرت روح الله در تبیین برائت حج و استمرار همیشگى آن در وسعت گذشته و آینده تاریخ مى‏فرمایند:
از همه ابعاد آن مهجورتر و مورد غفلت‏تر، بعد سیاسى این مناسک عظیم است که دست خیانتکاران براى مهجوریت آن بیشتر در کار بوده و هست و خواهد بود. و مسلمانان امروز و در این عصر، که عصر جنگل است، بیشتر از هر زمان، موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند زیرا بازیگران بین‏المللى با اغفال مسلمین و عقب نگه‏داشتن آنان از یک‏سو و عمّال سودجوى آنان از سوى دیگر و غفلت‏زدگان نادان از طرفى و آخوندهاى دربارى یا کج‏فهم از سوى دیگر و متنسکان جاهل از یک‏طرف، دانسته یا ندانسته پشت در پشت هم ایستاده و در محو این بعدِ سرنوشت‏ساز و نجات‏دهنده مظلومان، در فعالیت هستند. و لازم است متعهدان و بیداران و دلسوزان براى غربت اسلام و مهجوریت این بعد، در احکام اسلام به‏ویژه حج که این بعد در آن ظاهرتر و مؤثرتر است، با قلم و بیان و گفتار و نوشتار به کوشش برخیزند، خصوصاً در ایام مراسم حج که پس از این مراسم عظیم، انسان‏ها مى‏توانند در شهر و دیار خود با توجه به این بعد عظیم، مسلمانان و مظلومان جهان را بیدار و براى خروج مظلومان جهان از تحت فشارهاى روزافزون ستمگران مدعى حمایت از صلح، به حرکت وادارند. و پرواضح است که اگر در این کنگره عظیم جهانى که همه اقشار ملت‏هاى مظلوم اسلامى از هر مذهب و ملت و داراى هر زبان و مسلک و هر رنگ و قشر، ولى با زیّ واحد و لباس مشابه، دور از هر آلایش و آرایش اجتماع نموده‏اند، مسائل اساسى اسلام و مسلمین و مظلومان جهان از هر فرقه حل نشود و حکومت‏هاى مستکبر و زورگو سر جایشان ننشینند، از اجتماعات کوچک منطقه‏اى و محلى کارى بر نخواهد آمد و راه‏حل فراگیرى به‏دست نخواهیم آورد. (صحیفه نور ج 19 ص 43).
باید بدانند که حج ابراهیمى - محمدى - صلى اللّه علیهما و آلهما - سال‏هاست غریب و مهجور است، هم از جهات «معنوى و عرفانى» و هم از جهات «سیاسى و اجتماعى» و حجاج عزیز تمامى کشورهاى اسلامى باید بیت خدا را در همه ابعادش از این غربت درآورند، اسرار عرفانى و معنویش به‏عهده عرفاى غیر محجوب. و ما اینک با بعد سیاسى و اجتماعى آن سر و کار داریم که باید گفت فرسنگ‏ها از آن دوریم. ما مأمور به جبران مافات هستیم. این کنگره سراپا سیاست که به دعوت ابراهیم و محمد - صلى اللّه علیهما و آلهما - برپا مى‏شود و از هر گوشه دنیا و از هر فجّ عمیق در آن اجتماع مى‏کنند، براى منافع ناس است و قیام به قسط است و در ادامه بت‏شکنى‏هاى ابراهیم و محمد است و طاغوت‏شکنى‏ها و فرعون‏زدودن‏هاى موسى است و کدام بت به پایه شیطان بزرگ و بت‏ها و طاغوت‏هاى جهانخوار مى‏رسد که همه مستضعفان جهان را به سجده خود و ستایش خویش فرا خوانند و همه بندگان آزاد خداى تعالى را بنده فرمانبردار خویش دانند. (صحیفه نور ج 20 ص 18)
این بت‏شکن و فرزند عزیزش، بت‏شکن دیگر، سید انبیا محمد - مصطفى صلى اللّه علیه و آله و سلم - به بشریت آموختند که بت‏ها هر چه هست باید شکسته شود و کعبه که امّ القُرى است و آنچه از آن بسط پیدا کرده تا آخرین نقطه زمین، تا آخرین روز جهان باید از لوث بت‏ها تطهیر شود. بت هرچه باشد، چه هیاکل، چه خورشید، چه ماه و چه حیوان و انسان و چه بتى بدتر و خطرناکتر از طاغوت‏هاى در طول تاریخ از زمان آدم صفى اللّه تا ابراهیم خلیل اللّه تا محمد حبیب اللّه - صلى اللّه علیهم و آلهم اجمعین - تا آخرالزمان که بت‏شکن آخر، از کعبه نداى توحید سر دهد. مگر ابرقدرت‏هاى زمان ما و بت‏هاى بزرگ نیستند که جهانیان را به اطاعت و کرنش و پرستش خود مى‏خوانند و با زور و زر و تزویر، خود را به آنان تحمیل مى‏نمایند؟ کعبه معظمه، یکتا مرکز شکستن این بت‏هاست. ابراهیم خلیل در اول زمان و حبیب خدا و فرزند عزیزش مهدى موعود روحى فداه در آخر زمان از کعبه نداى توحید سر دادند و مى‏دهند. خداوند تعالى به ابراهیم فرمود: «وَ اَذِّنْ فِى النّاسِ بِالْحَجّ یَأتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق»
و فرمود: «و طَهِّرْ بَیْتیِ لِلطّائِفینَ وَالْقائِمینَ وَالرُّکّع السُّجُودِ» و این تطهیر از همه ارجاس است که بالاترین آن‏ها شرک است که در صدر آیه کریمه است و در سوره توبه مى‏خوانیم: «وَ اَذانٌ مِنَ اللّه ِ وَ رَسوُلِهِ اِلَى النّاسِ یَوْمَ الحَجّالاَکْبَرِ اَنَّ اللّه َ بَرئٌ مِنَ الْمُشرِکینَ وَ رَسوُلُهُ» و مهدى منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر مى‏دهد و بشریت را به توحید مى‏خواند. همه فریادها را از کعبه و مکه سر مى‏دهند و ما باید از آن‏ها تبعیت کنیم و نداى «توحید کلمه» و «کلمه توحید» را از آن مکان مقدس سر دهیم و با فریادها و دعوت‏ها و تظلم‏ها و افشاگرى‏ها و اجتماعات زنده و کوبنده در مجمع مسلمین در مکه مکرمه، بت‏ها را بشکنیم و شیاطین را که در رأس آن‏ها شیطان بزرگ است در عقبات رَمْى کنیم و طرد نماییم تا حج خلیل اللّه و حبیب اللّه و ولى اللّه مهدى عزیز را بجا آورده باشیم والا در حق ما گفته مى‏شود: «ما اَکْثَرَ الضَجیج وَ اَقَلَ الحَجیج».
امید است حجاج محترم بیت اللّه الحرام از هر فرقه هستند و اهل هر مذهب مى‏باشند، در مواقف و مشاعر محترمه دسته‏جمعى براى پیروزى اسلام بر کفر جهانى دعا کنند و براى بیدارى مسلمانان و حکومت‏هاى آنان فریاد کنند و دعاى بلیغ نمایند. شاید به برکت دعا در محیط وحى و محل کسر اصنام جاهلیت، خداوند تبارک و تعالى بر مسلمین تفضل کند و مجد و عظمت صدر اسلام را به آنان برگرداند و دست اجانب و جهانخواران را از بلاد آنان کوتاه فرماید و ابر رحمت و غفران خود را بر سر عموم مسلمین بباراند. (صحیفه نور ج 18 ص 87)


تسنیم