04 اردیبهشت 1400
قرارداد دارسی و نفت ایران
روز ۷خرداد ۱۲۸۰برای نخستین بار امتیاز استخراج، بهرهبرداری و لولهکشی نفت و قیر در سراسر ایران به غیر از 5 استان آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان به مدت 60 سال به «ویلیام نکس دارسی» انگلیسی واگذار شد. شرکت تحت فرمان «ویلیام دارسی» پس از 5 سال جستجو از چاهی در مسجد سلیمان از شهرهای استان خوزستان، نفت کشف کرد. نویسنده انگلیسی کتاب « Oil Persian» در این باره مینویسد:
«... روز 26 ماه مه سال 1908 [5 خرداد سال 1287] که عملیات چاهکنی به عمق 1180 پا رسیده بود، نفت فوران کرد و متجاوز از 50 پا از دستگاه حفاری بالا زد. به این ترتیب صنعتی آغاز شد که طی دو جنگ، نیروی دریایی انگلستان را نجات داد ولی برای ایرانیان زحمتی ایجاد کرد که از مجموع مزاحمتهای سیاسی دولتهای بزرگ بیشتر بود.»1
نفت ایران ازجمله ثروتهایی است که به سان سایر منابع اقتصادی کشور در دوره حاکمیت قاجار و پهلوی به تاراج رفت. در دوره حاکمیت این دو خاندان چهار امتیاز مهم نفتی به بیگانگان اعطاء شده است:2
1ـ امتیاز نفت به «دارسی» انگلیسی، 1901 م.
2ـ امتیاز نفت شمال به شرکت «استاندارد اویل» امریکائی، 1921 م، بعدها لغو شد.
3ـ امتیاز نفت شمال به کمپانی «سینگلر» امریکا، 1923 م، بعدها لغو شد.
4ـ تجدیدنظر در قرارداد «دارسی» و اعطای امتیاز جدید نفت به انگلیسیها، 1933 م ،در پی نهضت ملی شدن صنعت نفت لغو شد.
انگلیسیها در غارت منابع نفتی ایران پیشتاز سایر قدرتهای استعماری معاصر بودند.
امتیاز «دارسی» چه بود؟
روز هفتم خرداد 1280/ 28 مه 1901، برای نخستین بار امتیاز استخراج، بهرهبرداری و لولهکشی نفت و قیر در سراسر ایران (به جز پنج استان آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان) به مدت 60 سال به «ویلیام نکس دارسی» واگذار شد.3 «دارسی» در دوره حکومت مظفرالدین شاه قاجار این امتیاز مهم را گرفت و متعهد شد طی دو سال شرکت یا شرکتهایی را برای بهرهبرداری از امتیاز، تاسیس کرده و از عواید حاصله 16 درصد به عنوان حقالامتیاز و 20 هزار لیره نیز نقداً به عنوان سهم ایران، به دولت بپردازد. این قرارداد 5 سال قبل از مشروطیت منعقد شد. مجلس اول پس از مشروطه نیز پس از بحثهای مفصل درباره قرارداد «دارسی»، آن را نه رد کرد و نه تصویب.
این عدم تصمیم، خود نگرانی دارنده امتیاز را در پی داشت. این قراردادها، ماهیت پیمان را نداشتند، بلکه امتیازاتی بودند که از سوی شاه و معمولاً به ازا وامهای دریافتی، به خارجیان واگذار میشدند. پیش از مظفرالدین شاه نیز، ناصرالدین شاه قاجار امتیازات متعددی به خارجیان به ویژه انگلیسیها واگذار کرد. در قرارداد «دارسی»، در تمام مدت صاحب امتیاز از پرداخت مالیات، عوارض و حقوق گمرکی برای کلیه اراضی، ماشینآلات، وسایل و مواد لازمی که وارد میکرد و جمیع محمولات نفتی که صادر میکرد، معاف بود. «ویلیام دارسی» طبق وعده خود به فاصله دو سال پس از اخذ امتیاز، شرکتی را با هدف تلاش برای یافتن نفت ایران تاسیس کرد و این شرکت در 1287 ش در مسجد سلیمان موفق به استخراج نفت شد.
دستیابی به نفت ایران برای انگلیسیها، یک جهش بزرگ در نظام اقتصادی کشورشان بود. به گفته یکی از نویسندگان انگلیسی، نفت ایران مانند خون در رگ اقتصاد بریتانیا بود. «پرونال لندن» ( London Pronol) مورخ معروف انگلیسی در 1914 م ـ سال شروع جنگ اول جهانی ـ دربارة نفت ایران مینویسد:
«مایع سیاهی که راه خود را در فاصله 145 مایلی جزیره آبادان در ظلمت معادن پیدا میکند، یک روز ثابت خواهد کرد که خون لازم برای وجود ما خواهد بود.»4
چرچیل نیز در مجلس عوام انگلیس در رابطه با اهمیت نفت ایران برای انگلستان گفت:
«از مدتی پیش دولت انگلستان برای کسب منابع نفتی ایران از لحاظ حفظ اداره هندوستان و عظمت امپراطوری بریتانیا فعالیتهای سیاسی نموده و مخصوصاً مواظب بوده است که کمپانیهای خارجی سهام شرکت نفت را خریداری نکنند.»5
وی در جای دیگر با تاکید بر این که سیاست نفت، یک سیاست جدید است میگوید: «ما میبایستی مالکیت نفت یا حداقل کنترل مواد نفتی را که برای حیات انگلستان لازم است، به هر قیمتی که شده بدست آوریم.»
در حقیقت، اعمال نفوذ دائمی بر دولتهای قاجار، به قدرت رساندن رضاخان و یا اشغال خاک ایران، رویدادهایی است که انگلیسیها در همه آنها یک هدف مشترک را دنبال میکردند و آن حفظ منابع نفتی ایران بود.
«ویلیام دارسی» با کشف نفت در جنوب ایران به ابزاری برای برقرار کردن نیم قرن سلطه دولت و شرکتهای انگلیسی بر منابع نفتی این کشور تبدیل شد. به همین دلیل بلافاصله پس از فوران چاه نفت در مسجد سلیمان، دولت انگلیس یکهتاز میدان شد و با تأسیس شرکت نفت ایران و انگلیس بر حوزههای نفتخیز کشور خیمه زد.
تاسیس شرکت نفت ایران و انگلیس
دولت انگلستان که از ابتدا کلیه اقدامات «دارسی» را تحت نظر داشت، به دنبال دستیابی وی به نفت، بر «امتیاز دارسی» پنجه افکند و در 1288 ش ـ یک سال پس از فوران چاه نفت ـ شرکت نفت ایران و انگلیس را با هدف به دست گرفتن استخراج، پالایش و صدور نفت تأسیس کرد. این شرکت با سرمایه دو میلیون لیره تاسیس شد و صدور نفت از 1292 ش / 1913 م ـ یکسال پیش از وقوع جنگ جهانی اول ـ آغاز شد. سال بعد، به لحاظ اهمیت روزافزون نفت برای تأمین سوخت نیروی دریایی انگلیس، این کشور 56 درصد از سهام شرکت را خرید و دو نفر نماینده با اختیارات کامل و با حق «وتو» نسبت به تصمیمات شرکت، در هیأت مدیره آن منصوب کرد. به این ترتیب امتیاز «دارسی» عملاً به دولت انگلستان منتقل شد، ضمناً این دولت قراردادی برای تحویل سوخت به قیمت بسیار اندک و به مدت طولانی به نیروی دریایی خود، با شرکت منعقد ساخت. کتاب « Oil Persian» تصویر روشنی از ماهیت شرکت نفت ایران و انگلیس ارایه میکند: «شرکت نفت انگلیس وایران تجسم و خلاصهای از دخالت بیگانگان بود. این مؤسسه یکی از بزرگترین منابع ثروت ایران را در اختیار داشت و از آن بهرهبرداری میکرد و در ازای میلیونها پوند که از کشور میبرد مبلغ ناچیزی به دولت میداد، با چنان استقلالی رفتار میکرد که دولت ایران مشابه این رفتار را از هیچ رئیس ایل و قبیلهای، هر قدر هم مقتدر بود تحمل نمینمود. در طرز رفتار با ایرانیان از عالی و دانی چنان نخوتی نشان میداد که برای نژادی که بیش از هر وقت به عظمت گذشته خود فخر میکرد و به آینده درخشان خود اعتماد داشت، قابل تحمل نبود.»6
متمم قرارداد «دارسی»
روز هفتم خرداد 1312 /28 مه 1933، یکی از مهمترین قراردادهای استعماری میان دولت رضاخان و کمپانیهای نفتی انگلیسی به امضا رسید. به موجب این قرارداد که «متمم قرارداد ویلیام دارسی» لقب گرفته بود، انگلستان اجازه مییافت تا سال 1372 ش، از منابع نفتی ایران بهرهبرداری کند. این امتیاز در شرایطی به انگلیسیها واگذار شد که تنها هفت سال از سلطنت رضاخان میگذشت. قرارداد 1312 در 26 ماده در دوره نهم مجلس شورای ملی به تصویب رسید. پس از آن رضاخان دستور داد دیگر نه از نفت و نه از قرارداد هیچ بحثی در محافل دولتی و غیردولتی به میان نیاید، در مطبوعات منعکس نشود و در دورههای بعدی مجلس نیز مورد بحث نمایندگان قرار نگیرد. به موجب این قرارداد استعماری، انگلیسیها برای هرتن نفت 4 شلینگ به ایران پرداخت میکردند و مبلغی هم از منافع خالص صاحبان سهام به ایران میدادند. کمپانی انگلیسی طرف قرارداد نه تنها از پرداخت هرگونه مالیات و عوارض معاف بود بلکه هیچگاه دفاتر محاسبات خود را به دولت ارایه نمیداد و آن را «سری» میدانست. در نتیجه دولت ایران که مالک نفت و سهیم در درآمد کمپانی بود، چشم بسته ناگزیر بود حرف شرکای غارتگر انگلیسی خود را بپذیرد. این کمپانی هیچگاه قدمی در جهت آموزش حرفهای کارکنان و کارگران ایرانی برنمیداشت.
تفاوت قرارداد 1312، با قرارداد «ویلیام دارسی» در این بود که در قرارداد «دارسی» کلیه اموال و امکانات شرکتی که به منظور بهرهبرداری از امتیاز تاسیس میشد به دولت ایران تعلق داشت، ولی در قرارداد 1312 همه این داراییها متعلق به انگلیسیها بود. این قرارداد که از خیانتهای سرسلسله دودمان پهلوی به شمار میرود، تا 20 سال پس از انعقاد دوام داشت و تنها در کشاکش رویدادهای نهضت ملی شدن صنعت نفت از اعتبار ساقط شد.
یکی از دلایل زمینهساز شکلگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت و «خلعید انگلیس» از منابع اقتصادی کشور، تلاشی بود که شاه برای تحکیم معاهده 1312 به عمل آورد. روز 26 تیر1328 ، پیمانی بین وزیر دارایی دولت وقت ایران ـ عباسقلی گلشائیان ـ و نماینده کمپانی نفتی انگلیس ـ «گس» ـ به امضأ رسید که به معاهده «گس ـ گلشائیان» معروف شد. این پیمان نه در مجلس پانزدهم و نه در مجلس شانزدهم، به تصویب نرسید و زمینهساز شکلگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت شد. این معاهده قراردادی الحاقی به پیمان 1312 بود. به موجب این معاهده، ایران در مقابل فروش هر تن نفت به جای 4 شلینگ قبلی 6 شلینگ دریافت میکرد. فروش نفت در داخل ایران نیز 25 درصد ارزانتر از فروش آن در خارج از کشور تعیین شد. ضمناً شرکت نفت ایران و انگلیس موظف بود مبلغ 5 میلیون لیره استرلینگ یکجا به ایران بپردازد. در مقابل این تعهدات انگلستان، دولت ایران نیز موظف شد تعهدات امتیاز نفتی 1312 را دوباره تأیید کند.
«ساعد» نخست وزیر وقت ایران، قرارداد الحاقی را در پایان دوره پانزدهم به مجلس برد ولی برخلاف تصور او نمایندگان مجلس تحت فشار افرادی چون آیت الله کاشانی و دکتر مصدق از تصویب آن امتناع کردند. نخست وزیر و حامیان قرارداد تصور نمیکردند اقلیت معدود مجلس بتواند از تصویب این لایحه جلوگیری کند. عدم تصویب این لایحه و مباحثاتی که دربارة آن درگرفت، باعث آگاهی مردم از ماهیت استعماری قراردادهای پیشین شد و زمینه را برای مخالفتهای بعدی و تلاش برای ملی شدن صنعت نفت فراهم ساخت.
دولت «ساعد» نتوانست قرارداد را به تصویب برساند و استعفا داد و علی منصور به نخست وزیری رسید. با تشکیل مجلس شانزدهم، منصور لایحه را مجدداً به مجلس آورد، اما زیرفشار نمایندگان اقلیت و مردم، این مجلس نیز از تصویب آن خودداری کرد.
در روز پنجم تیر 1329، دولت منصور نیز به طور غیرمنتظره استعفا کرد و چند ساعت بعد سپهبد رزمآرا رئیس ستاد ارتش کابینه جدید را تشکیل داد و به نخست وزیری رسید.
هنگام طرح قرارداد الحاقی نفت در مجلس شانزدهم، کمکم زمزمه الغای کلیه قراردادهای نفتی بین تهران و لندن مطرح شد و بعضی از نمایندگان خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند. در مجلس شانزدهم، بررسی قرارداد الحاقی، به کمیسیون مخصوصی که ریاست آن با مصدق بود، واگذار شد. وی ضمن یک مصاحبه مطبوعاتی صراحتاً اعلام کرد که قرارداد «دارسی»، قرارداد 1312 و همچنین قرارداد الحاقی را به رسمیت نمیشناسد و این قراردادها از درجه اعتبار ساقط هستند و نباید وسیلهای برای غصب حقوق مردم بشوند.
روز 20 مهر 1329، نمایندگان اقلیت به رهبری مصدق دولت را استیضاح کردند. دولت نیز در پاسخ، از قرارداد الحاقی دفاع کرد و مشاجره این دو، سبب اوجگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت کشور گردید، نهضتی که کمتر از 5 ماه بعد، به ثمر نشست. البته این دستاورد با اقدامات نا به جای دولت مصدق و هوادارانش و اختلافاتی که با آیتالله کاشانی داشتند و در پی کودتای 28 مرداد 1332 و بازگشت مجدد شاه به کشور تدریجاً از بین رفت و غارت منابع نفتی کشور در قالب «کنسرسیوم» ادامه یافت تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، دست همه استعمارگران از کشور قطع شد.
پاورقی:
1ـ نفت، از آغاز تا به امروز ـ انتشارات وزارت نفت ـ بهمن 1361، ص 19.
2ـ فرهنگ جدید سیاسی، محمود مهرداد، انتشارات هفته.
3ـ 29 اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت، انتشارات وزارت نفت، 1365، ص 10
4ـ 29 اسفند، همان، ص 17.
5ـ 29 اسفند، همان، ص 18.
6ـ نفت از آغاز تا به امروز، (پیشین).
سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی