23 فروردین 1395

آیا اسدالله علم در ترور رزم آرا دست داشت؟


ارسطو خداپرست

 

یادداشت سردبیر: سپهبد حاجیعلی رزم‏آرا، نخست‏وزیر ایران در روز چهارشنبه 16 اسفند 1329 سه روز پس از مذاکراتش در کمیسیون‏ نفت مجلس کشته و در باغ طوطی در حضرت عبد العظیم دفن شد. معروف است که اولا، وی از سوی دولت انگلیس به شاه تحمیل شده بود و ثانیا، قصد کودتا و کشتن شاه را داشت. به دلیل اخیر،از دیرباز پژوهشگران تاریخ سیاسی معاصر شخص محمد رضا شاه را در ترور رزم‏آرا متهم دانسته‏اند. اما علل و عوامل قتل او هنوز از معماهای تاریخ سیاسی‏ معاصر است.مسلّم است که شاه،آمر است نه مباشر. پس باید دید در کابینه‏ رزم‏آرا چه کسی یا کسانی ممکن است در این توطئه ماموریتی‏ داشته باشد؟در دوران حکومت دکتر محمد مصدق از همه‏ی متهمان به‏ مباشرت،آمریت و معاونت در جرم- از جمله امیر اسد اللّه علم- بازجویی‏ شد.
محمد رضا شاه در 5 تیر 1329 ظاهرا با فشار انگلیس، سپهبد رزم‏آرا را رأسا یعنی بدون مراجعه به مجلسین برای اخذ رأی تمایل نمایندگان به‏ نخست‏وزیری منصوب کرد.آیت اللّه کاشانی، دکتر مصدق و جبهه‏‏ ملی این انتصاب را «کودتای سفید» یا دیکتاتوری جدید نظامی نامیدند. انگلیس با رزم‏آرا،بر اصل«تنصیف منافع» یعنی تقسیم پنجاه/پنجاه‏ درآمد نفت- مانند عربستان- توافق کرد، اما رزم‏آرا به دلایلی آن را امضا نکرد تا کشته شد.
این قدر مسلم است که قاتل واقعی رزم‏آرا گروهبانی بود که از پشت‏ سر به او تیراندازی کرد و نه خلیل طهماسبی که با سرفرازی خود را قاتل‏ او معرفی می‏کرد.در نبود منابع مکتوب کافی،روایت‏های شفاهی در این‏ باب شاید راهگشا باشد.من دو روایت را در این‏جا ذکر می‏کنم:
1- دکتر احسان نراقی با حضور مهندس عباس امیر انتظام و بانو،حسن‏ نراقی و بانو،دکتر محمد باقر چوبک و بانو و رحیم زهتاب‏فرد نقل کرد که‏ پ9سر سپهبد رزم‏آرا،شخص محمد رضا شاه را در ترور پدرش متهم می‏داند.
2- رضا سجادی در حضور عبد الحسین طباطبایی،محمود صمصامی مهاجر و هوشنگ قوامی نقل کرد که روز سه‏شنیه نیمه‏ی‏ اسفند 1329 رزم‏آرا مرا خواست که نطق او را در مجلس در خصوص‏ قرارداد پنجاه/پنجاه درآمد نفت از رادیو پخش کنم.
چهارشنبه به نخست‏وزیری در میدان ارگ که نزدیک اداره‏ی رادیو بود،رفتم.رزم‏آرا به جایی رفته بود،ولی امیر اسد اللّه علم وزیر کار جلو پله‏ها ایستاده بود.من هم که باید منتظر رزم‏آرا می‏ماندم،همان‏جا ایستادم.رزم‏ارا آمد.علم به او گفت:منتظر مانده بودم که در التزام شما برای ختم آیت اللّه فیض به مسجد برویم.رزم‏ارا گفت:من هدایت‏ [معاون پارلمانی نخست‏وزیر]را فرستادم که خودم نروم.علم گفت: اعلی حضرت مخصوصا امر فرمودند که جناب آقای نخست‏وزیر در ختم‏ آیت اللّه شرکت کنند که واجب است.روایت این راوی و شاهد که‏ هیچ‏گونه نفع و ضرّی در بیان مشاهدات و مسموعات خود ندارد،کفّه‏ی‏ گناه علم را بسیار سنگین می‏کند.
با این حساب،امیدواریم چاپ بی‏غرضانه‏ی مقاله‏ی حاضر برای‏ تحقیق بیش‏تر پژوهشگران در این زمینه،مفید واقع شود.ح.ا.
پس از محد ساعد مراغه‏ای،رجب علی منصور در فروردین سال‏ 1329 ش به نخست‏وزیر رسید.امیر اسد اللّه علم که در کابینه‏ی ترمیم‏ شده‏ی ساعد،وزیر کشاورزی بود،این سمت را در کابینه‏ی علی منصور نیز حفظ نمود.در تیرماه همان سال علی منصور از نخست‏وزیری کنار گذاشته‏ شد و شاه،سپهبد حاجیعلی رزم‏آرا را مأمور تشکیل کابینه کرد.رزم‏آرا وزیران‏ خود را بدون مشورت قبلی با شاه تعیین کرد.بنابراین برای علم،پستی در کابینه در نظر نگرفت.شاه باز هم برای وارد کردن علم به هیأت دولت،اصرار نمود و از رزم‏آرا خواست تا علم را وارد کابینه‏ی خود کند.رزم‏آرا چند ماه بعد از معرفی دولت خود و به دنبال کناره‏گیری دکتر محمد نخعی پست وزارت‏ کار،برای جلب رضایت شاه،اسد اللّه علم را وارد کابینه‏ی خود نمود و در آبان‏ ماه 1329 ش وی را به عنوان وزیر کار معرفی کرد.1
امیر اسد اللّه علم نماینده‏ی شخص شاه و به عبارت واضح‏تر،جاسوس‏ شاه در دولت رزم‏آرا بود.وی در جریان ترور رزم‏آرا در روز 16 اسفند 1329 ش‏ نقش اسرارآمیزی بازی کرد که از زوایای تاریک زندگی سیاسی اوست. شواهد و قرائن زیادی در دست است که از وجود توطئه‏ای از طرف دربار برای‏ قتل رزم‏آرا حکایت می‏کند و علم در اجرای نقشه دربار،نقش مهمی بر عهده‏ داشته است.
به نظر می‏رسد که رزم‏آرا در روز ترورش قصد رفتن به مسجد شاه را نداشته و علم او را با خود به مسجد برده.هرچند علم در بازجویی برای‏ تبرئه‏ی خود،موضوع را طور دیگری عنوان کرده و ضمن انکار نقش خود در بردن رزم‏آرا به مسجد،حقیقت امر را وارونه جلوه داده تا خود ار بیگناه قلمداد نماید.باوجوداین،دقت در متن بازجویی از علم که دو ماه بعد از قتل رزم‏آرا در زمان نخست‏وزیری دکتر مصدق صورت گرفته است،نکات جالبی ار روشن می‏کند و آشکارا تناقض‏گویی‏های علم را در جلسه‏ی بازجویی نشان‏ می‏دهد.در اظهارات اسد اللّه علم،چه در چه‏گونگی رفتن او به مسجد و چه‏ در موضوع تیراندازی به سوی رزم‏ارا تناقضاتی با اظهارات شهود دیگر به چشم‏ می‏خورد.درباره‏ی اظهارات علم در بازجویی،نکات زیر قابل توجه است:
1- بازجویی از علم در تاریخ 24 اردیبهشت 1330 ش یعنی دو ماه و هشت روز پس از قتل رزم‏آرا صورت گرفته و معلوم نیست علت این تأخیر چیست.
2- اظهارات علم درباره‏ی این‏که هر سه تیر از پشت سر به رزم‏ارا شلیک‏ شده با گزارش پزشکی قانونی درباره‏ی اینکه تیرها از دو جهت مخالف،وارد بدن رزم‏آرا شده،مغایرت دارد.
3- همراهی علم با رزم‏آرا در رفتن به مسجد با ناپدید شدن ناگهانی وی‏ پس از تیر خوردن رزم‏آرا مغایرت دارد؛درحالی‏که منطقا علم بایستی در انتقال رزم‏آرا به بیمارستان اقدام می‏کرد،چرا که وزیر کار کابینه‏ی رزم‏آرا بود، اما علم بلافاصله صحنه را ترک کرده است.
4- صحت ادعای علم درباره‏ی این‏که قصد رفتن به مسجد را نداشته و به اصرا رزم‏آرا همراه او رفته با واقعیت تطبیق نمی‏کند و مورد تردید پژوهشگران تاریه معاصر ایران است.
همه‏ی این موارد،دال بر نقش اسد اللّه علم در ترور سپهبد رزم‏آرا و انجام مأموریتی است که دربار به علم واگذار کرده بود.از آنجایی که شاه به نیات رزم‏آرا برای انجام دادن کودتا پی‏ برده بود،در صدد برآمد او را از میان‏ بردارد.بنابراین برای از بین بردن رزم‏آرا نقشه‏هایی طرح شد که اسداللّه علم در آن، مأموریت داشت.در روز حادثه یعنی 16 اسفند 1329 ش یکی از گروهبان‏های‏ ارتش در لباس غیر نظامی،مأمور تیراندازی با اسلحه‏ی کلت به سمت رزم‏آرا شد.هم‏چنین قرار بود که این گروهبان‏ همراه با اسد اللّه علم،بلافاصله پشت شر رزم‏آرا حرکت کنند.گروهبان مزبور مأموریت داشت همین‏که خلیل‏ طهماسبی-ضارب رزم‏آرا که از اعضای‏ گروه فداییان اسلام بود-مبادرت به‏ تیراندازی بوسیله‏ی اسلحه شش تیر به‏ سمت رزم‏آرا نمود، وی نیز با اسلحه کلت، رزم‏آرا را هدف قرار دهد.این نقشه،دقیقا به موقع اجرا گذاشته شد و رزم‏آرا بلافاصله‏ پس از بلند شدن صدای گلوله شلیک شده‏ از اسلحه‏ی خلیل طهماسبی که با شلیک‏ گلوله توسط آن گروهبان ارتش،هم‏زمان‏ بود،کشته شد.
آن‏هایی که اثر گلوله را در بدن رزم‏آرا معاینه کرده بودند،شک نداشتند که رزم‏آرا با اسلحه کلت کشته شده،نه با گلوله‏ شلیکه شده از اسلحه شش تیر خلیل‏ طهماسبی.
از طرفی مدرک دیگری در دست است‏ که به نقش اسرارآمیز امیر اسد اللّه علم در ترور رزم‏آرا صحه می‏گذارد.سرهنگ‏ حبیب اللّه دیهیمی که از افسران عالی‏رتبه‏ ستاد ارتش بوده و خدمات طولانی به‏ ارتش و شخص شاه داشته در نامه‏یی به‏ شاه به خدماتش اشاره کرده است.وی در این نامه که بعد از ترور رزم‏آرا نوشته در پایان ذکر خدمات خود،اشاره‏ای به نقش‏ خود در ترور رزم‏آرا نموداه و نوشته است: «چنان‏چه اعلی حضرت بخوبی می‏دانند برای از میان بردن سپهبد رزم‏آرا،غیر از آقای علم،هیچ کس به اندازه چاکر سهم‏ نداشت.»این جمله معنی دار به روشنی‏ نقش اسد اللّه علم را در ترور رزم‏آرا نشان‏ می‏دهد.

پی‏نوشت
(1)- طلوعی،محمود،بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست،جلد اول،چاپ چهارم،تهران‏ نشر علم،1376،ص 444.
(2)- همان،صص 444-448.همچنین برای مطالعه‏ بیشتر در این زمینه ر.ک:اسرار قتل رزم‏آرا،به‏ کوشش محمد ترکمان،چاپ اول،تهران:موسسه‏ خدمات فرهنگی رسا،1370،صص 181-186.
(3)- نرکمان،محمد،اسرار قتل رزم‏آرا،صص 485- 486.
(4)- همان،ص 488.


مجله حافظ ، فروردین 1387 - شماره 49