جمشید آموزگار در اسناد وزارت خارجه آمریکا در سال 1979


تاریخ: 10 سپتامبر 1958 ـ 19/6/37
از: سفارت آمریکا در تهران ـ مرسله شماره 195 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع: گفتگوهایى با وزیرکار، جمشید آموزگار
     دو یادداشتى که به پیوست مى‏آید توسط دبیر دوم سفارت، جى. سى. میکلاس، در رابطه با گفتگوهاى اخیرش با جمشید آموزگار تهیه شده است. در زمان گفتگوى اول، جمشید آموزگار معاون وزیر بهدارى ایران بود و هنگامى که گفتگوى دوم صورت مى‏گرفت، به سمت وزارت کار منصوب شده بود. آموزگار یکى از زرنگ‏ترین، باهوش‏ترین و جاه‏طلب‏ترین مردان ایران به شمار مى‏رود. از نظر سیاسى در مسیرى گام برمى‏دارد که احتمالاً خواهد توانست از مراحم شاه برخوردار شده و در هر تغییرى که در دولت
صورت مى‏گیرد، نقش قابل ملاحظه‏اى ایفا نماید. آموزگار به ویژه در وزارت امورخارجه آمریکا به عنوان یک نماینده بسیار تواناى ایران در نشست‏هاى کمیسیون اقتصادى پیمان بغداد مشهور شده است.       یادداشت‏هاى ضمیمه، الف: چندین نگرش محتاطانه در مورد اوضاع سیاسى اخیر و ب: تصویرى جالب از نیروهاى پنهان و غیر مستقیمى که در تغییرات پست‏هاى کابینه نقش دارند، را ارائه مى‏کند. احتمالاً آموزگار در گفتگوهاى خود یا نیمى از حقایق را و یا حتى کمتر از نیمى از آنها را در مورد تغییرات کابینه و همچنین ارتقاى پست خود مطرح مى‏نماید.براى سفیر جان دبلیو. باولینگ دبیر اول سفارت   ضمایم: طبق آنچه گفته شد.رونوشت به: کنسولگریهاى آمریکا در اصفهان، مشهد، تبریز، خرمشهر یادداشت ادارى
تاریخ: 23 اوت 1958 ـ 1/6/37 خیلى محرمانه از: جى. سى. میکلاس به: قائم‏مقام هیئت نمایندگى
موضوع: گفتگوهایى با معاون وزیر بهدارى جمشید آموزگار      من تنها مهمانى بودم که در ضیافت ناهار روز 19 اوت، که توسط دکتر آموزگار ترتیب داده شده بود، شرکت داشتم. در خلال این مهمانى ناهار وى فرصت یافت تا در مورد موضوعات بسیار متنوعى که در مورد آنها دیدگاههاى مسلطى از خود نشان مى‏داد، به بحث بنشیند. 1ـ سازمان برنامه
     دکتر آموزگار گفت ابتهاج همسر خوبى را که بیش از بیست سال بود با وى ازدواج کرده بود، از دست داد تا بتواند با فاحشه‏اى معروف ازدواج کند که در پى به چنگ آوردن سهمى از قراردادهاى فراوان سازمان برنامه بوده است. دکتر آموزگار به ویژه از مورد کوچصفهانى یاد کرد و گفت که کوچصفهانى حدود دو هفته پیش مدارک مناسبى را برعلیه ابتهاج گردآورى کرده بود و ابتهاج را تهدید نموده بود که هر آنچه را در مورد فعالیت‏هاى همسر وى مى‏داند افشاء خواهد کرد. کوچصفهانى مدعى است که همسر جدید ابتهاج همان فردى است که وى را وادار نمود تا از شرکت لیچفیلد ویتینگ  (Litchfield Whiting)تقاضاى رشوه نماید. دکتر آموزگار خاطرنشان کرد که وى یکى از مشاوران شرکت لیچفیلد ویتینگ در بعضى از مسائل مهندسى (یعنى حوزه تخصصى وى) مى‏باشد. 2ـ تغییر وزرا
     دکتر آموزگار اظهار داشت که احتمال دارد وزیر راه وزیرکار به زودى تعویض گردند، زیرا در مورد هر دو نفر آنها به عنوان افرادى کارآمد و لایق قضاوت نمى‏شود. آموزگار گفت که شاه احتمالاً تاکنون بختیار (وزیرکار) را به خاطر این نگهداشته بود که پس از طلاق دادن ملکه ثریا نمى‏خواست با اخراج وزیرکار آن موقع یعنى بختیار این تصور به وجود آید که وى مى‏خواهد تمامى خاندان بختیار را کنار بگذارد. دکتر آموزگار گفت که احتمالاً رسوایى بزرگى در رابطه با رشوه‏گیرى وزیر کشور از شرکت‏هاى خارجى و نقشى که وزیر کشور در قضیه معروف به «جاده سوم به شمیران» (که به گفته آموزگار این طرح منتفى است) داشت، علنى گردد و به همین دلایل نیز ممکن است وزیر کشور در کابینه تعویض گردد. 3ـ نیروهاى نظامى ایران
     دکتر آموزگار گفت که شاه را باید متقاعد نمود که به نیروهاى نظامى بیشترى احتیاج ندارد و همچنین شاه باید متقاعد گردد که وجود یک ارتش کوچک و وفادار و خوب آموزش دیده که تنها علت وجودیش حفاظت از شاه در مقابل خطرات داخلى باشد، امرى عاقلانه به نظر مى‏رسد. آموزگار اظهار داشت که  اه
مى‏داند که 1) ارتش ایران هر چقدر بزرگ باشد هرگز نخواهد توانست به نوعى دفاع در مقابل تهاجم شوروى دست یازد، و 2) ارتشى در ابعاد بزرگ براى حمایت ایران در مقابل تهاجمات هریک از کشورهاى منطقه خاورمیانه نظیر ترکیه ضرورى نیست به این دلیل که سازمان ملل ثابت کرده است که در حمایت از کشورها در مقابل تهاجمات خارجى نقش مؤثرى ایفا نموده است، و براى نمونه قضیه کانال سوئز را طرح کرد، و 3) یک ارتش بزرگ فقط این امکان را در اختیار مردمى قرار مى‏دهد که ممکن است  روزى خواهان سرنگونى شاه باشند. وى گفت که کیا، هدایت و بختیار دائما براى ایفاى نقش مسلط و کسب قدرت بیشتر در ارتش در حال منازعه و کشمکش هستند. آموزگار در ضمن فکر مى‏کرد که مسئله قره‏نى عمدتا توطئه و دوزوکلک بود و قره‏نى که افسرى شایسته است در حقیقت قربانى جنگ قدرت داخل ارتش شد. آموزگار مى‏گفت که به خاطر وجود این جنگ قدرت در ارتش، باید در انتظار توطئه‏هاى بیشترى نیز بود. وى مى‏گوید که شاه بیش از حد به ارتش براى مشاوره در مورد جنبه‏هاى مختلف سیاست دولت تکیه مى‏کند و بعضى اوقات در حوزه‏هایى این مشاوره صورت مى‏گیرد که ارتشى‏ها مطلقا صلاحیت اظهارنظر ندارند.
4ـ مشاوران غیرنظامى شاه       دکتر آموزگار گفت که وى مذاکراتى طولانى با علا وزیر دربار شاه داشته مبنى بر اینکه شاه به مشاوران نظامى تکیه کرده و توجهى در مشاوره با غیرنظامى‏ها از خود نشان نمى‏دهد و این رفتار شاه باعث شده است که انبوهى از مردم تحصیلکرده علیرغم دستاوردهاى بعد از بازگشت شاه در سال 1953، هنوز ناراضى باشند. آموزگار قرار بود که در بعدازظهر 20 اوت به حضور شاه رسیده و این نظرات را به اطلاع شاه برساند و تلاش کند که شاه را متقاعد سازد با 4 یا 5 مشاور غیرنظامى در امورى غیر از مسائل نظامى مشورت نماید.
5ـ برنامه سازمان بین‏المللى ارتباطات  
    دکتر آموزگار احساس مى‏کند که برنامه اصل 4 ترومن براى مواجهه با مسائل کشور ایران کاملاً مناسب انتخاب نشده است. او همچنین مى‏گوید که این برنامه زیاده از حد وارد جزئیات شده و پروژه‏هاى بسیارى را تحت پوشش در آورده است، حال آن که بهتر مى‏بود که این برنامه تلاش خود را در مورد 5 یا 6
پروژه مشخص مؤثر متمرکز نماید. او با روانشناسى عمومى حاکم بر برنامه سازمان همکاریهاى بین‏المللى یعنى افزایش تدریجى سطح زندگى در همه بخشها مخالفتى نداشت. هرچند این فلسفه و  نگرش از دیدگاه آموزگار با وضعیت ویژه امروزى ایران تطابق واقع گرایانه‏اى ندارد و این معلول شرایط کلى
خاورمیانه و تغییرات سریعى است که در کشورهاى مجاور جریان دارد. اظهار نظر:
     به استثناى نفرت آشکار از ابتهاج که هنگام سخن گفتن از وى مش ود بود، در بقیه اوقات گفتگو دکتر
آموزگار نقطه نظرات خود را کاملاً متین و به روشى کاملاً بى‏غرضانه و بى‏طرف آرام طرح مى‏کرد و در من
این احساس را بوجود آورد که وى نسبت به شاه وفادار بوده و در مورد آینده کشورش علاقه‏مند و نگران مى‏باشد. دلایل این که چرا وى نظراتش در مورد چنین مسائل متنوعى را با من طرح مى‏کند احتمالاً برمى‏گردد به 1) روابط شخصى خوبى که ما با همدیگر داریم، 2) ما را متوجه این نکته گرداند که به همراهى و برخورد وى با شاه، احتمالاً با این امید صورت مى‏گیرد که اگر شاه به‏طور مطلوبى واکنش نشان دهد، حمایت آمریکا از خود را درپى خواهد داشت. در آغاز تصور کردم که هدف وى دستیابى به موقعیت شغلى ابتهاج مى‏باشد، اما اکنون تصور مى‏کنم چیز دیگرى مثلاً به دست آوردن شغل وزیر مشاور و یا مثلاً
موقعیتى رسمى یا غیر رسمى به‏عنوان مشاور شاه را مدنظر دارد. به این جمع‏بندى رسیدم که وى حمایت قوى علا، وزیر دربار شاه، و حمایت تعدادى از نمایندگان مجلس را با خود دارد. (البته پدر آموزگار نیز
سناتور مى‏باشد.) طبیعتا دکتر آموزگار مسائل مطروحه را به مثابه حرکتى در جهت کسب قدرت بیشتر طرح نمى‏کرد، اما من قویا مطمئنم که قضیه چیزى غیر از کسب قدرت بیشتر نیست.      باتوجه به اظهارات آموزگار، در صورتى که وى در ایجاد روابط نزدیکتر با شاه و کسب قدرت بیشتر موفق شود در آن صورت من فکر مى‏کنم که خیلى دقیق و حساس به روابط خود با ابتهاج و حمایت آشکارى که از شخص ابتهاج مى‏کنیم، برخورد نماییم. دور از انتظار نیست اگر گفته شود که ممکن است بتوان با این کار به یک همبستگى واقعى دست یابیم. پایان ضمیمه اول  گزارش ادارى
تاریخ: 30 اوت 1958خیلى محرمانه
از: جى. سى. میکلاسبه: قائم‏مقام هیئت نمایندگى
موضوع: گفتگو با وزیرکار، جمشید آموزگار و معاون وزارت دارایى، رضا انصارى
     در 29 اوت، پیرو ملاقاتى که آموزگار در 20 اوت با شاه کرده بود، با آموزگار ملاقاتى داشتم (به یادداشتهاى من به تاریخ 23 اوت رجوع کنید)
     دکتر آموزگار گفت که وى حدود 3 ساعت با شاه ملاقات داشت و درباره شرایط عمومى کشور به گفتگو پرداخته بودند. آموزگار در این ملاقات صریحا و به طور جدى بعضى از وزراى کابینه را به باد انتقاد گرفته و سیاست‏هاى آنها را نیز به نقد کشیده بود. آموزگار اظهار مى‏داشت که شاه در تمام این مدت با دقت به صحبت‏ها گوش مى‏کرد و هیچ‏گونه اعتراضى به انتقاداتى که از جانب وى طرح مى‏شد، نداشت. در مورد بعضى از نکات، شاه نظراتى مبهم و غیر صریح ارائه مى‏کرد، اما در کلیت به نظر مى‏رسید که با این نظر آموزگار که مردم از دولت خشنود نیستند و حرکتى اساسى و سازنده باید صورت گیرد تا این وضعیت را بهبود بخشد، موافق بود.
     ظاهرا شاه در هنگام ملاقات هیچ نشانه‏اى از کارهایى که قصد انجام آنها را دارد، از خود بروز نداده بود به استثناى این که در پاسخ به انتقادات آموزگار در مورد ابتهاج، اظهار داشته بود که وى احساس مى‏کند که نمى‏تواند ابتهاج را برکنار کند زیرا ممکن است بعدها گفته شود که درست هنگامى که ابتهاج شروع کرده بود تا سازمان برنامه را به مسیر صحیح بیندازد، شاه وى را از کار برکنار کرد. شاه اظهار داشته بود که ترجیح مى‏دهد تا پایان برنامه 7 ساله دوم، ابتهاج در سازمان برنامه باقى بماند و تا آن موقع ابتهاج لیاقت با بى‏لیاقتى خود را اثبات خواهند کرد. آموزگار فکر مى‏کرد که این تجربه‏اى گران خواهد بود اما در شرایط حاضر باتوجه به اظهارات شاه، آموزگار دیگر قصد نداشت که بر حملات خود علیه ابتهاج ادامه دهد. استنباط مى‏کنم که حدود یک هفته طول کشید تا شاه قبل از تصمیم به جایگزینى بختیار توسط آموزگار در مورد نظرات آموزگار فکر کند و با این انتصاب آموزگار بتواند به بعضى از افکار خود جامه عمل بپوشاند. آموزگار مى‏گفت هنگامى که اقبال (نخست‏وزیر) تصمیم شاه را به اطلاع وى رساند،
همچنین گفته بود که آموزگار باید به حزب ملّیون بپیوندد. آموزگار گفت در آغاز از این امر هراس داشت، ولى بعدا با تفکر بیشتر به این نتیجه رسید که اگر پست جدید را مى‏خواهد، احتمالاً چاره‏اى جز پیوستن به این حزب را ندارد. من از آموزگار پرسیدم که اگر اقبال قرار باشد برکنار شود، وضعیت وى چه خواهد شد.
او پاسخ داد که هیچ نگرانى خاصى در این مورد وجود ندارد زیرا که شاه وى را به این پست منصوب کرده و
نه اقبال و اگر کماکان شاه از وى راضى باشد جایگاهى هم براى وى در نظر مى‏گیرد.در اوایل گفتگوى من و جمشید آموزگار بود که رضا انصارى، معاون وزیر اقتصاد، به جمع ما پیوست و به آموزگار به خاطر پست جدیدش تبریک گفت. به نظر مى‏رسد که انصارى عضو «گروهى» است که آموزگار در صحبت‏هاى خود مکررا را به آن اشاره مى‏کرد. این گروه شامل 20 نفر ایرانى جوان مى‏باشد که عمدتا در دستگاه دولتى مشغول به کار هستند و تمایل دارند که عناصر فاسد و بى‏کفایت را تصفیه کنند، یعنى وزرا و عناصر رده پایین‏تر دستگاه دولتى که از نظر این گروه ناتوان و فاسد مى‏باشند. به هر حال این تصفیه قرار است که به
آرامى صورت پذیرد زیرا که آموزگار براى توضیح آن از کلمه تغییرات تدریجى و اصلاح به جاى کلمه انقلاب استفاده کرد. این گروه بیادآورنده گروه شبه سیاسى کوچکتر «ایران نوین» است که حدود 4 سال پیش تشکیل شد. همه افراد و یا تقریبا همه آنها اعضاى سابق گروه «ایران نوین» بودند. یک محفل کوچکتر متشکل از 6 نفر در درون این گروه قرار دارد که عبارتند از آموزگار، رضا انصارى و پیرنیا از وزارت اقتصاد و دارایى، افشار و میرفخرایى از وزارت امورخارجه و آرام سفیر کنونى ایران در ژاپن. چنین احساس مى‏کنم که آموزگار کم‏وبیش رهبرى این گروه را به‏عهده دارد و از آنها به‏عنوان مشاور استفاده مى‏کند. در من این احساس مشخص نیز شکل گرفته است که آموزگار، افراد گروه را در جریان فعالیت‏هاى خود براى کسب قدرت قرار نمى‏دهد. مثلاً وقتى که من و آموزگار داشتیم راجع به ملاقات وى با شاه صحبت مى‏کردیم انصارى وارد شد و بلافاصله آموزگار موضوع بحث را تغییر داد و تا موقعى که انصارى در آنجا حضور داشت، دیگر به ملاقات خود با شاه هیچ اشاره‏اى نکرد.
     بخش عمده‏اى از صحبت آموزگار و انصارى به اقداماتى اختصاص داشت که قرار است که آموزگار در پست جدیدش انجام دهد.
     از محتواى کلى بحث این طور به نظر مى‏رسید که آموزگار قصد دارد در آغاز به کارى شاخص و برجسته یازد تا بتواند توده مردم را سریعا و به نحو مطلوبى تحت تأثیر قرار دهد (بدون طرح آن با شاه). این امر به توجهى نسبتا درازمدت به پروژه‏هاى مسکن‏سازى براى کارگران و تعیین احتمالى منابع مالى آن و مناطقى که قرار است این طرح‏ها در آنها اجرا شود، هدایت مى‏شد. من نیز این مسئله را طرح کردم که به
نظر به من یکى از مهم‏ترین مشکلات اساسى کشور ایران عدم هماهنگى تمامى فعالیت‏هاى نهادهاى رسمى و غیررسمى در رابطه با توسعه اقتصادى کشور مى‏باشد که هر دوى آنها تأیید کردند که مطمئنا این یکى از مشکلات آنها مى‏باشد و انصارى ادامه داد که هم‏اکنون وزارت دارایى تلاش مى‏کند تا فعالیت‏هاى سرمایه‏گذارى و توسعه وزارتخانه‏هاى مختلف را از مخارج عمومى دستگاههاى ادارى مجزا نماید و یک بار که این کار صورت گیرد امکانپذیر خواهد شد که بتوانیم این برنامه‏ها را مطالعه نموده و معین نماییم که در کجا این طرح‏ها متناقض با یکدیگر بوده و کدام یک از آنها از لحاظ اقتصادى درست به نظر مى‏رسند. اظهارنظر:
     به نظر من اعتراض به موقع آموزگار نزد شاه با وقوف به این امر که بختیار در حال کنار رفتن است
(چون در حقیقت آموزگار یک هفته قبل همین موضوع را نزد من پیش‏بینى کرده بود) جاى تعجب دارد. با تأثیرى مطلوب که وى بر شاه داشت طبیعى بود که به‏عنوان جانشین بختیار انتخاب گردد. آموزگار تقریبا جاه‏طلبى‏هاى بى حد و اندازه‏اى دارد و تاکنون به نظر مى‏رسد که نقش‏هاى بى‏نهایت زیرکانه‏اى را بازى کرده تا جاه‏طلبى‏هایش تحقق یابند. من احساس مى‏کنم که او نسبت به محدودیتهاى خود و موانع بیرونى در جهت رشد و ارتقاى سریع (که سرعت این رشد را همه چیز مى‏توان نامید غیر از «کند») آگاه باشد و به نظرم مى‏رسد که اگر وى این مسیر را ادامه دهد به احتمال زیاد پیشرفت‏هاى بیشترى خواهد داشت و هیچ شکى ندارم که آموزگار شغل جدید را به‏عنوان وسیله‏اى براى نیل به پیشرفت‏هاى بعدى در نظر مى‏گیرد. پایان ضمیمه دوم

سند بعدی
تاریخ: 20 سپتامبر 1958 ـ 29/6/37 خیلى محرمانه مرسله سرویس خارجى ـ مرسله شماره 220
از: سفارت آمریکا ـ تهران به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
عطف به: تلگرام سفارت 35 G مورخ 4 سپتامبر 48 و 42  Gمورخ 11 سپتامبر 58
موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزراى کابینه
     اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزیر جدید کار ایران، دکتر جمشید آموزگار، و وزیر مشاور جدید، دکتر نصرت‏اللّه‏ کاظمى، به شرح زیر است: وزارتخانه از قبل اطلاعات بیوگرافیک کاملى در مورد سومین انتصاب کابینه یعنى سپهبد نادر باتمانقلیچ، وزیرکشور، دریافت کرده است (به گزارش بیوگرافیک سرّى در مرسله شماره 545 مورخ 8 ژانویه 1957 رجوع کنید.)

آموزگار، دکتر جمشید
زمان و مکان تولد: تهران 1923
تحصیلات :
     تحصیلات ابتدایى و متوسطه در تهران
     در دانشکده فنى و حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرده است.
     1947 ـ 1943: لیسانس و فوق‏لیسانس مهندسى بهداشت و بهداشت عمومى از دانشگاه کرنل
     1949 ـ 1947: دکتراى مهندسى هیدورلیک از دانشگاه واشنگتن، سیاتل، واشنگتن.

زبانها:
     فارسى، انگلیسى (بسیار عالى)، آلمانى.

مشاغل:
     1949: براى یک شرکت آب‏وبرق در کالیفرنیا کار کرده است.
     1950: تکنسین و استادیار مهندسى هیدورلیک، دانشگاه کرنل
     1951: توسط هیئت اجرایى ایالات متحده (USOM) در ایران استخدام شد. رئیس اداره مهندسى
               بهداشت و تعاون بهداشت عمومى، وزارت بهدارى.
     مه 1955: به معاونت بهداشت عمومى وزارت بهدارى منصوب شد.
     1956: عضو هیئت اعزامى ایران به کمیته اقتصادى پیمان بغداد بود.
     مه 1957: رئیس هیئت اعزامى ایران در کمیته اقتصادى پیمان بغداد در کراچى شد.
     ژانویه 1958: عضو هیئت اعزامى ایران در اجلاسیه پیمان بغداد در آنکارا بود.
     ژوئیه 1958: عضو هیئت اعزامى به شوراى وزیران پیمان بغداد در لندن، رئیس کمیته اقتصادى پیمان
               بغداد در لندن.
     اوت 1958: به سمت وزیر کار در کابینه اقبال منصوب شد.
عضویت در سازمانها:
     عضو و مشاور شوراى مدیران کلوپ تهران.
     عضو شاخه تهران سازمان جهانى برادرى.

اطلاعات شخصى:
     آموزگار فرزند سناتور حبیب‏اللّه‏ آموزگار که نویسنده‏اى فعال در تمامى زمینه‏ها بود، مى‏باشد. جمشید سه برادر دارد: جهانگیر و کورس که آنها نیز در ایالات متحده تحصیل کرده‏اند و هوشنگ که در انگلیس تحصیل کرده و هم‏اکنون براى بانک ملى کار مى‏کند. آموزگار با یک دختر آلمانى که انگلیسى را به خوبى تکلم مى‏کند، ازدواج کرد. آنها فرزندى ندارند.
     آموزگار با 6 فوت قد و اندامى معمولى مانند همه ایرانیان رنگ مو و چشم قهوه‏اى معمولى و به‏طور کلى زیتونى دارد. وى ظاهرى آرام، چهره‏اى جذاب و گرم و شخصیتى دلپذیر دارد. وى در مورد هر موضوعى گفتگو مى‏کند و همواره تصویرى از مردى با افکار روشن و منطقى از خود ارائه مى‏دهد. وى بدون تردید یکى از باهوش‏ترین، زیرک‏ترین و جاه‏طلب‏ترین افراد ایرانى مى‏باشد. وى حریم خود را حفظ مى‏کند و از آن خط‏مشى سیاسى تبعیت مى‏کند که احتمالاً وى را قادر سازد از حمایت شاه برخوردار شود و در عین حال در صورت سرنگونى شاه در دولت کودتا قدرت قابل توجهى داشته باشد.      آموزگار در عادات اجتماعى خود نسبتا یک «گرگ تنها» مى‏باشد. وى یا او و همسرش معمولاً تنها در رستوران و یا کلوپ تهران مشاهده مى‏شوند. به نظر نمى‏رسد وى آن‏طور که معمول سایر ایرانیان است،
گروهى از دوستان نزدیک به خود را داشته باشد و ساعات فراغت خود را با آنان بگذارند. جداى از همکاران سیاسى وى که لیست آنها در زیر آمده است، ظاهرا یکى از نزدیکترین دوستان وى على‏نقى فرمانفرمائیان باشد که یکى از کارمندان سابق وزارت خارجه بوده و در حال حاضر براى سازمان برنامه کار مى‏کند.
ملاحظات :
     آموزگار براى وزارت خارجه آمریکا شاید به بهترین وجه شناخته شده باشد، زیرا وى رئیس مقتدر کمیته اقتصادى پیمان بغداد بود که اجلاسیه آن امسال در آنکارا برگزار شد. وى در آنجا این موقعیت را داشت تا توانائیهاى گسترده خود را در سازماندهى نشان دهد.
     آموزگار قطعا طرفدار آمریکا مى‏باشد، لیکن در بروز احساسات خود را یک مخالف نشان مى‏دهد. همچنین تصور مى‏شود وى یکى از تواناترین افراد ایرانى آموزش دیده در زمینه مهندسى بهداشت است و
مدیر آمریکایى سابق PHCO وى را «تنها مهندس بهداشت رقیب در ایران» تصور مى‏کرد.
گرایشات :
     آموزگار شدیدا منتقد ابوالحسن ابتهاج، مدیر سازمان برنامه و بخصوص همسر وى مى‏باشد، زیرا به عقیده آموزگار او از بسیارى از قراردادهایى که سازمان برنامه منعقد مى‏کند، سهمى مى‏گیرد. وى همچنین خاطرنشان کرده است که احترام کمى براى منوچهر اقبال، نخست‏وزیر ایران، قائل است.
     آموزگار معتقد است شاه در مورد تمامى جنبه‏هاى سیاسى دولت، بیش از حد به مردان نظامى خود براى مشاوره متکى است و تصور مى‏کند شاه بایستى چهار تا پنج مشاور غیرنظامى را انتخاب کند تا در مورد تمام موضوعات به غیر از موضوعات نظامى مورد مشورت قرار گیرند.
     در رابطه با ارتش ایران، آموزگار معتقد است شاه باید متقاعد شود که به سربازان بیشتر نیاز ندارد، وى
عقیده دارد: 1) ارتش ایران هرچقدر بزرگ باشد، هرگز نمى‏تواند امیدوار باشد از کشور در مقابل هجوم  شوروى دفاع نماید. 2) سازمان ملل کارآیى خود را در حفاظت از کشورهایى که از خارج مورد هجوم قرار گرفته‏اند به اثبات رسانده است و این نیاز ایران را به یک ارتش بزرگ براى حفاظت در مقابل سایر کشورهاى خاورمیانه نظیر ترکیه مرتفع مى‏سازد، و 3) یک ارتش بزرگ فقط قدرت را در اختیار کسانى قرار مى‏دهد که ممکن است روزى خواهان سرنگونى شاه شوند.
     آموزگار به اعضاى سفارت گفته است احساس مى‏کند برنامه اصل چهار براى حل مشکلات در ایران کاملاً مناسب نمى‏باشد. وى معتقد است که بهتر مى‏باشد برنامه اصل چهار به جاى کار بر روى پروژه‏هاى
زیاد و توسعه برنامه‏هایش به صورت جزئى، بر روى 5 یا 6 پروژه خاص با کارآیى بالا متمرکز شود.
فعالیت‏هاى سیاسى :
     آموزگار ظاهرا عضو گروهى شامل 20 ایرانى جوان مى‏باشد که اکثر آنها در دستگاه دولتى بوده و حذف فساد و وزراى نالایق و سایر مقامات نالایق دولتى را به‏عنوان هدف خود برگزیده‏اند. این گروه شاخه کوچکى از یک گروه سیاسى به نام «ایران نوین» است که چهار سال قبل تشکیل گردید. تقریبا تمام گروههاى فعلى اعضاى ایران نوین مى‏باشند. در دخل گروه فعلى یک محفل کوچکتر داخلى با 6 عضو وجود دارد: آموزگار، رضا انصارى، معاونت خزانه‏دارى در وزارت دارایى، باقر پیرنیا، کفیل معاونت
وزارت دارایى که اخیرا به‏عنوان وابسته اقتصادى در ایالات متحده منصوب شده است، امیرخسرو
افشارقاسملو، مدیرکل امور سیاسى در وزارت امورخارجه، محمود میرفخرایى، مدیرکل امور ادارى در
وزارت امورخارجه و عباس آرام، سفیر ایران در توکیو. ظاهرا آموزگار رهبر این گروه مى‏باشد و کم‏وبیش
سایرین را به‏عنوان مشاور مورد استفاده قرار مى‏دهد.

سند بعدی
زمان: 21 ژوئیه 1959 ـ 30/4/1338مکان : وزارت کار
صورت مذاکرات با دکتر جمشید آموزگار، وزیرکارخیلى محرمانه
شرکت‏کنندگان: دکتر آموزگار، وزیرکار، جرج کیو، سفارت آمریکا، رابرت اسکات، سفارت آمریکا،
ژوزف سالتزمن، سفارت آمریکا
1ـ خانه‏سازى دولتى:
     آموزگار گفت که وى از جانب نخست‏وزیر به‏عنوان هماهنگ‏کننده کلیه برنامه‏هاى خانه‏سازى در
جریان و یا در دست برنامه‏ریزى از طرف بانکها و سازمانهاى مختلف دولتى ایرانى، منصوب شده است.
سازمان وى سازمان ملى مسکن نامیده مى‏شود و هدف آن ایجاد توازن در امر خانه‏سازى همگام با منابع
ایران است و خواهان آن است که خانه‏ها ارزان قیمت و متناسب با نیازها ساخته شوند. آموزگار سپس شروع به انتقاد از اصل 4 نمود و اظهار داشت که وى در تلاشهایش براى کسب مساعدت و همیارى، مواجه با مسائل بوروکراتیک و عدم تفاهم گردیده است. وى سپس به وام 23 میلیون دلارى آمریکا که چندین سال پیش به ایران داده شده بود و قرار بود سرمایه چندین بانک منجمله بانک رهنى را تشکیل دهد، اشاره کرد. ظاهرا در نتیجه استفاده از منابع مالى دیگر، از این پول آن استفاده‏اى که انتظار مى‏رفت به عمل نیامد و براساس گفته آموزگار اینک در حسابى تحت اختیار وزیر دارایى عاطل مانده است. این منابع مالى دیگر از فروش کالاهاى آمریکایى توسط تجار و دلالهاى داخلى ایجاد شده بودند.
     آیا طبق گفته وزیر 60 میلیون تومان در این حساب است. وى مى‏خواهد از این پول براى ساختن آپارتمان استفاده نماید. برنامه اولیه او ساختن 1000 واحد در هر سال (5000 واحد در کل) از طریق به کارگیرى این منبع به علاوه دیگر سرمایه‏هاى داخلى و خارجى بود. براساس گفته آموزگار سازمان بین‏المللى ارتباطات واشنگتن تصمیم گرفته است که وى نمى‏تواند از این منابع به همراه دیگر سرمایه‏هاى
که از طریق شرکت‏هاى خارجى، یعنى شرکت‏هایى به غیر از شرکت‏هاى آمریکایى، تأمین شده است براى خانه‏سازى استفاده نماید.
     در حالى که آموزگار این سخن را مردود نمى‏شمارد، ولى از این که چرا ما این‏گونه قیود سیاسى را به
وامهایمان پیوند مى‏زنیم، متعجب است، وى افزود به ویژه این که منافع ما اقتضاء مى‏کند مسئله کمبود مسکن که اکنون حادتر شده و به‏طور جدى بر ثبات سیاسى ایران اثر گذاشته است را سروسامانى بدهیم. وى درخصوص اصل 4، از عدم توانایى براى تصمیم‏گیرى به موقع در اینجا انتقاد کرد و اشاره نمود که تا چه حد تناقض در گفته‏هاى مستشاران اصل 4 وجود دارد، چون به ایرانیان مى‏گویند که بایستى به عدم تمرکز روى بیاورند، ولى خودشان درخصوص هر مورد کوچک و بسیار جزئى مجبورند از واشنگتن کسب تکلیف کنند. وى گفت سه هفته طول کشید تا به سؤالى در مورد تورم‏زا بودن یا عدم تورم‏زایى این طرح پاسخ داده شود.      آموزگار گفت که شاخص قیمت‏هاى بانک ملى نشان‏دهنده این است که سال گذشته اجاره بها 28% افزایش داشته است. او پرسید آیا تنها حفظ وضع نامساعد کنونى نمى‏تواند تورم‏زا باشد؟ او گفت هزینه پروژه که 30 تا 50 میلیون تومان است نمى‏تواند در مقایسه با کل رقم بودجه (6000 میلیون تومان) قابل توجه باشد. او متذکر شد که فقط در تهران به تنهایى 39 هزار کارمند دولت فاقد مسکن وجود دارند که بسیارى از آنان معلمین مى‏باشند. اگر این معلمین ناراضى باشند و کودکان ایرانى را در موقعیت فعلى روحى که دارند تعلیم دهند، نتیجه مى‏تواند وخیم باشد. او سپس گفت که آقاى نایت از سازمان بین‏المللى ارتباطات واشنگتن به تازگى وارد ایران شده و به وى توصیه کرده است که برنامه 250 واحد آپارتمان دو اتاق خوابه را همچنان به پیش ببرد. آموزگار گفت که وى مى‏داند توانایى ساخت هزار واحد آپارتمان را در صورتى که دیگران مى‏توانند سالیانه چندین برابر آن را در نقاط دیگر بنا کنند، دارد. وى متذکر شد براى خانواده‏هاى ایرانى با میانگین تعداد 5 تا 8 نفر، آپارتمان‏هاى دو اتاقه مناسب نیست و گفت که وى آپارتمانهاى 4 اتاقه را ترجیح مى‏دهد. وزیر فکر مى‏کند مشاورین آمریکایى، خصائص فکرى ایرانیان را متوجه نیستند و با آن سرعتى که مى‏آیند و مى‏روند، فرصت بسیار کمى براى مطالعه احوال ایرانیان دارند. او گفت به آنها گفته است ظرف یک هفته به وى اعلام نمایند که آیا مى‏تواند با این پول 1000 واحد را بسازد یا خیر، که در صورت منفى بودن به تأمین وجوهات از طریق منابع دیگر اقدام نماید.
آموزگا عنوان نمود که آنها 50 درصد هزینه‏هاى پروژه را افزایش داده‏اند، خریداران 20% پیش پرداخت داده‏اند، شاه زمین آن را تأمین کرده است. زمین 10 میلیون تومان قیمت دارد. پروژه شامل 30 مجموعه آپارتمانى مى‏باشد که هزینه هر واحد معادل 4000 دلار است، که این مبلغ طى 15 سال و با نرخ بهره 5 در سال و قسط ماهیانه 2000 ریال پرداخت خواهد شد و این رقم معادل 20 تا 25 درصد حقوق خریداران
طبقه متوسط است که با 50 اجاره‏اى که هم‏اکنون مى‏پردازند قابل قیاس نیست. 2ـ بازگشت دانشجویان خارج از کشور       وزیر اعلام نمود که وى به عنوان هماهنگ‏کننده فعالیت‏هاى کاریابى براى دانشجویانى که از خارج باز مى‏گردند تعیین شده است. وى گفت که در این رابطه مشکلاتى وجود دارد:     الف ـ مشکلات خانوادگى: خیلى از دانشجویان همسر خارجى دارند و نمى‏توانند با آداب و رسوم و روش زندگى ایرانى خود بگیرند.
     ب ـ مشکل کافى نبودن ظریفت دانشگاه تهران.
وزیر گفت ظرفیت دانشگاه خیلى پایین است و تدریس از کیفیت خوبى برخوردار نمى‏باشد. مواد درسى به
سبک سیستم فرانسوى میل دارند و استادان تعلیم دیده فرانسه هستند. آنان با حسادت در مقابل رخنه نفوذ آمریکائیان مقاومت مى‏کند. این افراد دوست ندارند که کسى با قدرت تفکر و اندیشه بهتر به آنان بپیوندد. به گفته وزیر، به طور مثال برادر او که اکنون در کالج اکسیدنتال تدریس مى‏نماید، هرگز نمى‏تواند به خاطر این طرز تفکر در دانشگاه تهران تدریس نماید. چیزى که ایران بدان نیاز دارد دانشگاه دیگرى است مثلاً دبیرستان البرز که به سبک آمریکایى اداره مى‏شود. این امر باعث مى‏شود که کلیه دانشجویان مازاد جذب بشوند و تمامى آنها احساس نخواهند کرد که مجبورند براى تحصیل به خارج از کشور بروند و ضمنا باعث افزایش توان علمى تدریس خواهد شد.
     ج ـ گرایشات و مواضع دانشجویان : آموزگار تأکید ورزید که دانشجویان اکثرا از نقطه‏نظر آموزشى آماده کار در ایران نیستند. تمامى آنها مى‏خواهند که دکتر یا مهندس باشند. هیچیک میل ندارند که مثلاً حسابدار حرفه‏اى یا موسیقى‏دان بشوند، چون که این عناوین در ایران تداعى لفظى بدى دارند. وى اضافه کرد علاوه بر این وقتى دانشجویان از خارج باز مى‏گردند، انتظارات زیادى دارند و در عین حال که حاضر هستند در شرکتى در خارج از کشور کار کنند، ولى تماما انتظار دارند که به مجرد ورود به ایران وزیر شوند. خیلى از آنان آرزوى مشاغل دولتى را دارند که ممکن است پرستیژ بیشتر و کار کمترى را بطلبد، لیکن حقوق بسیار کمى خواهد داشت. اکثر دانشجویان آن نوع کارى که در بخش خصوصى صنعتى رو به تزاید است و براى کشور منافع زیادى در بردارد را نمى‏پذیرند. وزیر گفت که دانشجویان هنوز وى را به عنوان فردى مطلع از احوالات آنان مى‏شناسند. او به آنها توصیه مى‏نماید که در بخش خصوصى مشغول شوند. او هرگز از احساسات آنها نسبت به ساواک بهره‏بردارى منفى نمى‏نماید، هر چند که آنها گاهگاهى نظ یات
بسیار افراطى ابراز مى‏دارند.
     آموزگار سپس در مورد موضوع دیگرى گفتگو کرد که زمانى که خود وى از آمریکا بازگشته بود بدانها فکر مى‏کرد مبنى بر این که بایستى در ایران آزادى انتخابات، آزادى سیاسى و غیره وجود داشته باشد.      او اضافه کرد که دانشجویان اکثرا متأثر از دمکراسى در آمریکا به ایران باز مى‏گردند، لیکن اکثرا نمى‏فهمند که در آمریکا دموکراسى چگونه به اجرا گذارده مى‏شود. براى مثال آنها هیچ چیزى راجع به گروههاى ذینفع پشت پرده (TAMMANY: نام سازمانى است که مقر آن در نیویورک مى‏باشد و به دنبال کسب قدرت سیاسى و اجرایى از طریق اعمال روشهایى است که عمدتا همراه با فساد و پرداخت رشوه  و سایر شیوه‏هاى ارعاب و تحمیل مى‏باشند ـ مترجم) و این که بدون حمایت احزاب و پول آنها یک کاندیداى مستقل و واجد بهترین شرایط هیچ شانسى براى موفقیت ندارد، نمى‏دانند. او اغلب به افرادى که مى‏توانند دانشجویان را تحت نفوذ خود قرار دهند مى‏گوید که ایران هنوز آماده براى انتخابات آزاد کامل و تمام عیار نمى‏باشد، او در خصوص گفتگو با دانشجویان در مورد این موضوع بسیار ملاحظه‏کار است،
زیرا نمى‏خواهد به عنوان افشاءکننده اسرار دولتى شناخته شود.
    آموزگار گفت که اگر انتخابات آزادى برگزار شود هیچ فرد مسئولى انتخاب نمى‏شود و فقط آنهایى که از طرف ملاها و بازاریان معرفى مى‏شوند، برنده خواهند شد. (تذکر: معلوم نیست که منظور او چپى‏ها یا کمونیست‏ها هستند.) او تأکید نمود که فقط آنهایى که با دو حزب سیاسى شناخته شده و قانونى  روکار
دارند، بایستى مجاز به تبلیغات براى انتخابات آینده باشند. او معتقد بود چنانچه احزاب کاندیداهاى خوبى را برگزیده و انتخابات کمابیش آزادانه برگزار شود، به عبارتى مى‏تواند انتخابات آزاد نامیده شود. او گفت که این نکته براساس طرح شاه است که البته وى با آن موافقت دارد. او اضافه نمود که این امر به احزاب سیاسى بستگى دارد که امور خود را بتوانند مسئولانه اداره کنند و در نتیجه آن، اعتماد عامه را جلب نمایند. او قبول داشت که زمان حق رأى براى کلیه مردان هنوز فرا نرسیده است و به محض این که در قانون اساسى ذکرى از آن به میان آید، امکان لغو آن بدون قلمداد شدن به عنوان اقدامى ارتجاعى میسر نخواهد شد.       وزیر این حقیقت را ابراز داشت که مشاورین امور دانشجویى که در اروپا و آمریکا فعالیت دارند، منتصبین سیاسى شاه هستند که واجد شرایط نبوده و فقط در ارتباط با مشاغل خود خواهان حقوق‏هاى بالا مى‏باشند. آنان شرایط روحى و روانى دانشجویان را درک نمى‏نمایند و فى‏الواقع با اعمال احمقانه‏شان دانشجویان را بیگانه‏تر ساخته و تنفر آنها را نسبت به کشورشان با این نوع نمودها بیشتر مى‏سازند. او متذکر شد که در نتیجه این افراد به جاى اینکه دانشجویان را ترغیب به بازگشت به کشورشان بنمایند، تأثیر مغایرى بر جاى خواهند گذاشت. افرادى که شاه منصوب نموده است علیه بهترین منافع او عمل مى‏نمایند.      براى مثال، زمانى که صحبت از خنثى‏سازى تبلیغات شوروى و احساسات ضد رژیم مطرح بود، به این مشاورین گفته شد که قدمهایى براى جلب حمایت از شاه بردارند. آنان صرفا به گرد آوردن دانشجویان ایرانى براى صرف چاى و ارائه سخنرانى‏هاى بى‏محتوا اکتفاء نمودند. این امر باعث شد که دانشجویان را نسبت به موضوع سرد نمود و تنفر آنان را تشدید نمایند. آنان احساس مى‏کردند که به هوش و درایتشان توهین شده است. این مشاورین مى‏بایستى اطلاعاتى در مورد سابقه ذهنى و مشکلات شخصى هر یک از دانشجویان داشته باشند تا در نتیجه آن بتوانند شخصا به آنان دستیابى پیدا کنند و از اعتماد آنها بهره جویند. از این طریق آنها مى‏توانند سودمند باشند و در عین حال حمایت دانشجویان را از شاه بیشتر جلب نمایند.

3ـ پرکردن خلاء بین دانشجویان و دولت :
در گذشته دانشجویان خارج از کشور احساس مى‏کردند از جانب دولت نادیده گرفته مى‏شوند. شاید آنان
مایل بودند پس از فراغت از تحصیل، در ایران مشغول کار شوند، ولى از این که چگونه به این تمایل جامه عمل بپوشانند، دچار آشفتگى و سردرگمى بودند.
     آنان نسبت به دولت احساس عدم اطمینان و ضدیت داشتند و از عدم وجود دلبستگى نسبت به کشورشان احساس انزجار مى‏نمودند و در پى آن به این نتیجه مى‏رسیدند که در خارج از کشور باقى بمانند. آنها این کار را با ازدواج با خارجیان و یافتن شغلى در خارج انجام دادند. اکنون دولت طبق تمایلات شاه مصمم به دست زدن به اقدامى مثبت مى‏باشد. براى هریک از دانشجویان پرسش‏نامه‏اى فرستاده مى‏شود و وزارت کار بر طبق شرایط دانشجو متعهد مى‏گردد او را به کارى بگمارد. هدف کسب همکارى دانشجو در برنامه توسعه ایران است.

اظهارنظر:
     وزیر مدعى است که وى از جانب شاه، که مى‏خواهد تا پاییز برنامه خانه‏سازى را به پایان برساند، تحت فشار قرار دارد. پروژه 1000 واحدى اولیه براساس اصل چهار حدود 5 میلیون دلارى هزینه دارد. اصل چهار تصریح دارد که طرح درازمدت در ارتباط با شرکت‏هاى خارجى با هیچ برنامه یا فهرست بهائى انطباق ندارد. اصل چهار در ابتدا، سخنان غیررسمى آموزگار را مبنى بر این که وى برنامه خانه‏سازى را در 20 ژوئیه مورد بررسى قرار داده است، دریافت داشتند. آنها (کارمندان اصل چهار) ابراز مى‏دارند که نظرات وزیر مبنى بر تأخیرات و بوروکراسى، بدون اساس و پایه هستند. آنها تصریح مى‏نمایند که با تخصیص منابع براى خانه‏سازى به طور اصولى موافقت به عمل آمده بود، مشروط بر آن که برنامه‏اى براى خانه‏سازى ارائه شود. با قسمتى از برنامه براى احداث خانه‏هاى سازمانى جهت کارکنان دولت در نواحى چهارده‏گانه شهردارى موافقت شده بود.       آن‏گونه که آموزگار طرح اولیه را ارائه داده بود، قرار بود با تأمین اعتبار 50 درصد از بودجه توسط بانک ملى و پس از انعقاد موافقت‏نامه‏اى در مورد زمین، آقاى نایت به ایران بیاید. اکنون این‏طور استنباط مى‏شود که بانک ملى با تأمین اعتبار 50 درصد موافقت نکرده و زمین نیز آماده نیست. در حال حاضر دو زمین دیگر براى خانه‏سازى تحت بررسى هستند.
     اصل چهار بر این باور است که اگر زمینى یافت شود، 50 درصد مبلغ لازم براى احداث 1000 واحد مسکونى از این وام و مابقى از محل پیش‏پرداخت‏هاى خریداران به علاوه منابع تخصیص یافته توسط دولت ایران تأمین خواهد شد و هزینه خرید زمین نیز توسط دولت تخصیص خواهد یافت. اصل چهار بر دریافت اطلاعات مرتبط با طرحها، آب، روشنایى و مشخصات سیستم فاضلاب چه به صورت مناقصه یا امانى و کار و نیز جزئیات تأمین مالى و هزینه‏هاى نگهدارى تأکید مى‏ورزد. اصل چهار اظهار مى‏دارد که با در نظر گرفتن ارقام آموزگار، یک خانه چهار اتاقه 5500 دلار تمام مى‏شود که بدین معناست که خریداران مى‏بایست تقریبا 50 درصد حقوقشان را براى تأمین هزینه خرید خانه بپردازند. آموزگار به رسم ایرانى عنوان مى‏نماید که درخواست براى جزئیات گمراه‏کننده است و البته این اظهار واقعیت ندارد. اصل 4 بنا دارد به آموزگار کمک نماید و به وى یارى دهد تا پروژه هزار واحدى را به نحوى شایسته و عالى به انجام رساند.
سند بعدی
تاریخ: 29 ژوئیه 1959 ـ 7/5/1338 خیلى محرمانه
از: سفارت آمریکا، تهران ـ مرسله شماره 57به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع: صورت مذاکره با جمشید آموزگار
بیوگرافى:
     دکتر جمشید آموزگار، وزیر کار، فردى بسیار باهوش، بسیار دقیق و بسیار جاه‏طلب مى‏باشد.       از زمان عضویت وى در کابینه در سال قبل، به تدریج عناوین و مناصب دیگرى علاوه بر وزارت کسب نموده  ست. او متخصص اقتصادى اصلى دولت در پیمان بغداد مى‏باشد و در کلیه جلسات اخیر آن شرکت  داشته و در تعدادى از پروژه‏هاى اصلى اقتصادى داخلى نیز درگیر بوده است. طبق این مذاکره، وى اکنون نیز در زمینه خانه‏سازى و امور دانشجویان خارج از کشور مسئولیت‏هایى دارد. ستاره بخت او به روشنى در حال طلوع است.  خلاصه مذاکره:
     آموزگار گفت که به‏عنوان مسئول کلیه طرحهاى عمرانى خانه‏سازى دولتى منصوب گردیده است و اولین هدفش احداث 1000 واحد مسکونى در تهران براى امسال مى‏باشد. به هر حال او احساس مى‏کند که بوروکراسى ادارى اصل چهار به‏طور جدى برایش مانع ایجاد کرده است. آنچه او در نظر دارد این است که مى‏خواهد از بودجه‏هاى برگشتى که مشترکا توسط وزیر اقتصاد و اصل چهار نگهدارى مى‏شود، استفاده کند.       به هر حال وى تاکنون نتوانسته در مورد اصل چهار این نکته را دریابد که آیا استفاده از این سرمایه
براى طرح‏هاى خانه‏سازى مجاز خواهد بود یا خیر. آموزگار گفت آمریکائیها از درک اهمیت ابعاد سیاسى و اقتصادى کمبود مسکن در ایران عاجزند. آنچه آموزگار به انجام آن امیدوار است ساختن خانه‏هایى با قیمت نسبتا کم ولى داراى فضاى کافى براى راضى کردن یک خانواده متوسط کارمندى است. امید او فقط آن است که اصل چهار به نحوى بتواند براى استفاده از پول تصمیم بگیرد.      آموزگار گفت مسئولیت جدید او هماهنگ کردن امور دانشجویان ایرانى خارج از کشور است. مشکل اصلى موجود در این زمینه این است که از یک طرف دانشجویان به علت عدم وجود امکانات کافى در ایران مجبورند براى تحصیلات لازمه به خارج سفر کنند، ولى از طرف دیگر بسیارى از آنها هرگز باز نمى‏گردند. آنها به کشور باز نمى‏گردند زیرا با خارجیان ازدواج کرده‏اند، زیرا به نظر مى‏رسد شانس یافتن شغل مناسبى را در ایران ندارند، زیرا احساس مى‏کنند دولت ایران دیگر به آنها احتیاجى ندارد و یا بدلیل رهبرى کسل‏کننده افراد بى‏شعور سیاسى که به عنوان مشاور دانشجویان خارج از کشور خدمت مى‏کنند. آموزگار امید به اصلاح این مشکلات از طریق برنامه‏اى دارد که اجازه توجه به مسائل فرد فرد دانشجویان، خصوصا با مساعدت دولت در زمینه ایجاد شغل، را مى‏دهد.      آموزگار به طور معترضه، نظرش را درباره وضعیت دموکراسى در ایران ارائه داد و به وضوح جریان
برنامه‏ریزى شده کنونى مبنى بر اجازه وجود دو حزب کنترل شده را تأیید کرد. و احساس مى‏کرد که ایران
هنوز براى بیش از این آماده نیست.
     درباره پروژه خانه‏سازى توجه به این موضوع لازم است که اصل چهار جهت همکارى آماده است،
ولى فقط منتظر یک طرح مدون و مشخص توسط دولت ایران مى‏باشد.

براى سفیر
چارلز سى. استل
رایزن سفارت در امور سیاسى
سند بعدی
وزارت خارجه، اکتبر 1959 ـ مهر 1338 سرّى ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان
جمشید آموزگار
     دکتر جمشید آموزگار وزیر قبلى کار که از اواخر اکتبر 1959 به وزارت کشاورزى منصوب گردیده، جوانى است با استعداد که به نظر مى‏رسد ترقى سریع او در سلسله مراتب رهبرى سیاسى ایران شروع شده است. آموزگار که علاوه بر زیرکى، جاه‏طلب نیز مى‏باشد؛ مواضع سیاسى خود را اصلاح مى‏نماید و راهى را انتخاب مى‏کند که او را قادر سازد از علائق شاه (محمدرضا شاه پهلوى ـ بیوگرافى او را ببینید) بهره‏بردارى کرده و همزمان توسط ملى‏گراها به‏عنوان حامى اصلاحات شناخته شود. او طبق گزارش، رهبر گروه کوچکى از ایرانیان جوان است که اکثر آنها در سمت‏هاى دولتى مشغولند و هدفشان زدودن فساد و بى‏کفایتى در دستگاه دولتى است. از جمله این افراد رضا انصارى، خزانه‏دار و معاون مهم وزیر دارایى؛ غلامعباس آرام، وزیر امورخارجه؛ و امیرخسرو افشار قاسملو، مدیرکل امور سیاسى وزارت امورخارجه (به زندگینامه آنها رجوع کنید) را مى‏توان نام برد. این گروه بدون شک به شاه وفادارند و احتمالاً این امر، گروه را در تبادل دیدگاهها دچار محدودیت مى‏کند.       آموزگار با اطلاعات وسیع، تیزهوشى و افکار منطقى و توانایى زیاد در سازماندهى، مأمورین آمریکایى را تحت تأثیر قرار داده است. او از تأکید شاه مبنى بر ایجاد ارتش بزرگ و گسترده انتقاد مى‏کند و مى‏گوید که ایران توانایى تأمین قدرت بزرگى که بتواند از خود در مقابل تجاوز روسیه دفاع کند، ندارد. او به وضوح متقاعد شده است که ثبات و پیشرفت ایران به فعالیت‏هاى مؤثر سیاسى و برنامه اصلاح اقتصادى بستگى دارد. به همین جهت او از سازمان همکاریهاى بین‏المللى انتقاد مى‏نماید و اذعان مى‏دارد که به جاى پرداختن به تعداد محدودى پروژه اصلى خود را به جزئیات مشغول کرده است. آموزگار در ایالات متحده تحصیل کرده و قطعا دوست این کشور مى‏باشد. او در سال 1923 (1302) در تهران متولد شد و فرزند حبیب‏اللّه‏ آموزگار سناتور و وزیر سابق فرهنگ مى‏باشد. او تحصیلات مقدمات خود را در تهران به پایان رسانید و در دانشکده‏هاى حقوق و فنى دانشگاه تهران تحصیلاتش را ادامه داد و در سال 1943 به آمریکا آمد و به دانشگاه کرنل راه یافت. او لیسانس و فوق‏لیسانس خود را در رشته بهداشت عمومى و مهندسى پزشکى در دانشگاه کرنل در سال 1947 به پایان رسانید، سپس براى اخذ دکتراى مهندسى هیدرولیک (در سال 1949) وارد دانشگاه واشنگتن شد. پس از ترک دانشگاه در سال 1949 براى مدتى با یک شرکت آب و برق (Utilities) در کالیفرنیا کار کرد و در سال 1950 به عنوان دستیار پروفسور مهندسى هیدرولیک به کرنل بازگشت.
     در سالهاى اخیر او به ایران بازگشته و به استخدام هیئت اجرایى ایالات متحده (USOM) درآمد. پس از ترک  USOMبه عنوان مسئول بخش مهندسى پزشکى وارد وزارت بهدارى شد و در ماه مه 1955 به سمت معاونت بهداشت عمومى منصوب شد. آموزگار تا سال 1958 که به وزارت کار منصوب شد در این پست باقى ماند، ولى در این مدت فعالیت‏هاى او در وزارت بهدارى محدود نشد. در ژانویه 1956، او یکى از اعضاى هیئت ایرانى شرکت‏کننده در کنفرانس اقتصادى در بغداد بود. و در ماه ژوئن همان سال او رهبرى گروه کار کمیسیون کنفرانس تهران و در سال 1957، رهبرى هیئت شرکت‏کننده از طرف این کشور در کنفرانس کراچى را به عهده داشت. در ژانویه 1958، عضو این هیئت در آنکار براى شرکت در کنفرانس  مضاى قرارداد مشترک بود و در ماه ژوئیه همان سال با چنین سمتى به لندن سفر کرد. در کنفرانس لندن  به عنوان رهبر کمیسیون اقتصادى که همزمان برگزار شد، فعالیت مى‏کرد.
     انتصاب آموزگار، به سمت وزارت کار از طرف دولت انعکاس توجه شاه به عدم موفقیت دولت، در کسب پشتیبانى نیروهاى کارگرى بود. آموزگار با پشتیبانى شاه اقداماتى در جهت ایجاد آسایش فردى و بهبود سطح زندگى کارگران به عمل آورد. او همچنین براى احیاى مجدد سندیکاى کارگران فراخوانده شده است.
     تا اکتبر 1959، نتایج به علت مخالفت مسئولین با تغییرات و رقابتهاى سیاسى بین کارگران و تصور شخصى وزارت چندان مطلوب نبود. آموزگار در تلاش خود براى اجراى برنامه‏اش، با بررسى مجدد قوانین اولیه کار، وزارت را بر مبناى ارتباط ادارى بیشتر تجدید سازمان نمود و گروهى از همکاران توانا را در اطراف خود گردآورد.      انتصاب او به وزارت کشاورزى در اکتبر 1959 نمایانگر یک ترفیع بارز در ارتقاى مشاغل اوست. وزارت کشاورزى بیشتر از وزارت کار مورد توجه است، زیرا اتکاى آن بر صادرات اصلى داخلى ایران و
اصلاحات ارضى است. در حالى که وزیر قبل از وى بنا به گزارشى با منوچهر اقبال، نخست‏وزیر، نسبت به
برنامه اصلاحات ارضى توافق نداشتند، از آموزگار انتظار مى‏رود که برنامه مطلوب شاه و اقبال را فعالانه به اجرا گذارد. آموزگار از بدو ورود به دفتر جدیدش، با طرح گسترش سازمان متبوعش شروع به ایجاد چندین تغییر در وزارتخانه کرد.      جمشید آموزگار که حدود 6 فوت قد دارد فردى ساکت، مؤدب و خوش مشرب و جذاب است. او و همسرش که دخترى آلمانى است، ولى انگلیسى حرف مى‏زند، به نظر نمى‏رسد که دوستان بسیار نزدیکى داشته باشند و بخواهند براى خودشان نگهدارند. آنها فرزند ندارند. آموزگار علاوه بر فارسى به آلمانى و انگلیسى خیلى خوب صحبت مى‏کند.
سند بعدی
آقاى شوارتز
     این مطلب پراکنده نظرات اد ویلت در مورد آموزگار مى‏باشد. از جانب خود باید بگویم که آموزگار به نحو فزاینده‏اى به‏عنوان یک فرد جوان با روحیات تهاجمى و متکى به خود شناخته مى‏شود که بسیار مشتاق است در زمینه مشاغل سیاسى خود ترقى نماید. اما تصور مى‏کنم اِد در مورد این فرد بسیار شتابزده نظر داده است، زیرا آموزگار در حال حاضر تا حد زیادى بخشى از رژیم شده و با آنچه که اِد از وى سراغ داشت، تفاوت کرده است. وى جوانى متفکر و جاه‏طلب مى‏باشد که به دنبال راهى جهت ترقى است، اما هنوز تمایل دارد در مورد نظام موضعى منتقدانه بگیرد. لطفا این یادداشت را به من برگردانید.  میگرین
     مایلز ـ این نظریات نسبتا پراکنده هستند، زیرا فرصت تنظیم و پاکنویس و حتى یافتن عبارات زیبا را نداشته‏ام. نمى‏دانم در نظردارى با این یادداشت چه بکنى، در هر صورت اختیار با شماست، اسمى از من نیاور.      آموزگار بخصوص از هنگام انتصاب خود به سمت وزارت در سال 1958، چهره‏اى جدید و ناآرام از شخصیت خود را بروز داده است. بدلیل ارائه چهره‏اى بسیار جاه‏طلب، اشرافى و غیرقابل اعتماد از خود، عملاً تمامى اطرافیان از وى دورى مى‏کنند. وى بسیارى از آنهایى را که قبلاً از او به خوبى یاد مى‏کردند، از خود بیزار کرده است. در حالى که قبلاً آموزگار به عنوان یک جوان روشنفکر و داراى آینده‏اى خوب مورد احترام بود، هم‏اکنون به وى مانند فردى نگریسته مى‏شود که زیرکى چندانى ندارد و خود را به نظام و جاه‏طلبى‏هاى پدرانه پدر خویش «فروخته» است.      موارد: آموزگار به هنگام انتقال از وزارت کار به وزارت کشاورزى، کنترل خود بر شوراى ملى مسکن را حفظ کرد. در این شورا که عملاً تاکنون هیچ اجلاسیه‏اى نداشته، آموزگار شیوه‏هاى بسیار خوبى به  مورد اجرا گذاشته است. به‏عنوان مثال، آموزگار تنها پس از مقدماتى‏ترین مباحث شورا، قراردادى براى یک پروژه ساختمانى منعقد نمود. هیچ مناقصه‏اى اعلام نشد و در حقیقت هیچ یک از اعضاى شورا در مورد این که چنین قراردادى منعقد شده است، مطلع نشدند. پس از اتمام اجراى قرارداد، آموزگار خواستار تشکیل شورا گردید. از چنین رفتارى حدس زده مى‏شود که آموزگار هدایاى پولى فوق‏العاده‏اى از موقعیت خود کسب مى‏کند.
     سناتور آموزگار ظاهرا جمشید را براى کسب اشتهار، جلب محبت و یا کسب درآمدهاى شخصى، تحت فشار قرار مى‏دهد. در طى هفته گذشته فرزند دیگر وى یعنى جهانگیر، که یک استاد کارآمد مسائل اقتصادى از کالیفرنیا مى‏باشد، تحت حمایت ملّیون براى مجلس بیستم انتخاب گردید. جهانگیر در طول تابستان به ایران سفر کرده بود، دو هفته قبل از انتخاب شدن در شیراز، در سواحل دریاى خزر دست به «مبارزه انتخاباتى» زده بود و ظاهرا هیچ تمایلى ندارد که در مجلس مشغول به کار شود و تنها براى دلخوش کردن پدرش اجازه داده است نامش (در لیست کاندیداها ـ م) ثبت گردد.       از نظر اجتماعى، آموزگار قبلاً به نظر مى‏رسید اشتیاق پذیرش وظایف اجتماعى که به عهده معاصران و افرادى نظیر وى است را دارد، در حالى که فعلاً چنین نیست. همسر جهانگیر نسبت به وى بیشتر دیده
مى‏شود هر چند تنها و بى‏کس است. (وى سابقا گهگاهى به میهمانى شام ما مى‏آمد، ولى از زمان تصدى
سمت وزارت، حتى سرى هم به ما نمى‏زند.)
     آموزگار نیروى اصلى گروه به اصطلاح ایران نوین مى‏باشد. این گروه انجمنى است از افرادى که اکثرا جوان بوده و تحصیلات آمریکایى و گرایشات میانه‏روانه، اما انقلابى (یا اصلاح‏طلب) دارند. جمشید تا زمان دستیابى به وزارت گروه خود را تقویت مى‏کرد. سپس دیگر به آن هیچ احتیاجى نداشت و آن را طرد کرد. آن گروه به تدریج از صحنه ناپدید شد و تنها در بین اعضاى سابق خود مقدارى کینه و عداوت به ارث گذاشت. این افراد خروج ناگهانى آموزگار را نوعى تسلیم تلقى مى‏کنند.
     در سال 1960 (زمانى که آموزگار به سمت وزیر کشاورزى منصوب شد) یک ایرانى جوان تحصیلکرده در آمریکا که اخیرا از آمریکا برگشته بود، خواستار مشاورت شخص آموزگار شد. آموزگار به وى توصیه کرد که یک شغل دولتى که ظاهرا در آن زمان براى وى میسر بود، به دست آورد. طرف مقابل پاسخ داد که تصور نمى‏کند بتواند با حقوق چنین شغلى زندگى کند و از او پرسید چگونه آموزگار مى‏تواند با چنین حقوقى ترتیب ساختن یک خانه را بدهد (کارى که هم‏اکنون انجام مى‏دهد.) آموزگار پاسخ داد که وى هنوز ماهیانه 50000 ریال حقوق از اصل چهارم (ترومن ـ م) دریافت مى‏کند. (او دریافت نمى‏کند.)      اشتهار آموزگار به این که عامل دست آمریکا در کابینه است، قبلاً ذکر گردید. در این سمت، هم وى و هم آمریکائیها، حداقل توسط قشر نسبتا بزرگى از جامعه مورد لعن و نفرین قرار مى‏گیرند. هیچ تردیدى وجود ندارد که آموزگار چنین اشتهارى را به سود خود و به زیان «آمریکائیها» مورد بهره‏بردارى قرار مى‏دهد. به‏عنوان مثال، انتصاب وى به وزارت کشاورزى عمدا به این منظور صورت گرفت که زمینه‏هاى اعلام و اجراى «لایحه اصلاحات ارضى» را که از نظر جهانى هم نامطلوب بود، فراهم شود. بدین ترتیب برچسب لایحه به عنوان یک اقدام آمریکایى قوت گرفت به نحوى که مسئولیت چنین لایحه‏اى (که هرکسى را ناراحت مى‏کرد و کارى از پیش نمى‏برد) کاملاً متوجه سفارت آمریکا شد. رفتار اشراف‏منشانه و چاپلوسانه آموزگار به خوبى در خدمت جاه‏طلبى‏هاى وى قرار گرفت. همراهى مستمر وى با مقامات رده بالاى سفارت آمریکا (که در چنین شرایطى بیش از ننگ‏آور مى‏باشد) کمک مى‏کند تا وى موضع خود را به‏عنوان آلت دست آمریکا حفظ کند، در حالى که اقدامات وى به هیچ‏وجه به گونه‏اى طراحى نشده است تا بر پرستیژ آمریکا بیفزاید و از طرف دیگر اهداف خوب و صداى دولت ایران را به پیش ببرد.      یکى از کارمندان اقتصادى سفارت آمریکا وى را «یکى از بدترین دشمنان ما که سعى مى‏کند خود را بهترین دوست ما نشدن دهد»، معرفى مى‏کند. من نیز مایل هستم این طرز تلقى را تأیید کنم.  سند بعدی
خیلى محرمانه  صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان: بهمن روشن از وزارت‏خارجه، چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم
زمان: 28 ژانویه 1965 ـ 8/11/43مکان: منزل آقاى راسیاس       در طى گفتگوهایمان، آقاى روشن مطالب زیر را بیان نمود:      1ـ شاه امینى را احضار مى‏کند: او از یک منبع موثق شنیده است که شاه امینى را فراخوانده است تا در مورد تشکیل احتمالى آتى دولت توسط امینى با وى گفتگو نماید.
ظاهرا امینى گفته است که این کار را مشروط بر موافقت شاه با اجازه انجام دو اقدام، خواهد پذیرفت:     الف) به استثناى وزیر جنگ و رئیس ساواک، وزراى تمامى وزارتخانه‏ها را آزادانه انتخاب نماید، ب) انحلال مجلس و برگزارى انتخابات براى ایجاد پیکره مردمى نمایندگان مجلس. همان‏طور که انتظار مى‏رفت شاه شرایط امینى را نپذیرفت.       2ـ دولت هویدا: پیش‏بینى روشن این است که نخست‏وزیر هویدا اجازه خواهد داشت تا پس از نوروز در مصدر کار بماند و دولت جدید احتمالاً تا ماه ژوئیه تشکیل خواهد شد.
     3ـ مدعیان احتمالى بعدى پست نخست‏وزیرى: روشن اعتقاد دارد که احتمالاً جمشید آموزگار پس از هویدا نخست‏وزیر خواهد شد. شاه مایل است به تظاهر خود در مورد این که اجازه مى‏دهد «افراد جوان» امور را اداره کنند، ادامه دهد.      آموزگار زیرک و توانا و دانشجویى عالى بوده است. او جایگاه مشخصى در بین روشنفکران جوان دارد.
     روشن تصور مى‏کند آموزگار «عامل سیا باشد، مانند فرزانگان دیگر». چرا؟ زیرا (1) او به وضوح تمام از ملاقات با خارجیان بخصوص آمریکائیها امتناع مى‏کند، و (2) آموزگار و پدرش (خانواده آموزگار) نسبتا ناگهانى کاملاً مشهور شدند، بدون اینکه روش مشخصى براى رسیدن به این منظور مشاهده شده باشد. روشن تصور نمى‏کند آموزگار بتواند یک نخست‏وزیر قوى یا کارآمد بشود و علت آن پایبندى معمول و کنترل اعمال شده از جانب شاه و اینکه او مانند تمام نخست‏وزیران قبلى پایگاه مردمى ندارد، مى‏باشد.
     4ـ سفیر ایران در کویت: روشن گفت که تقریبا صددرصد مطمئن است که محمدرضا امیر تیمور، رئیس فعلى اداره اول سیاسى (امور اعراب و ترکیه)، به سفارت ایران در کویت منصوب خواهد شد.      5ـ پیراسته احتمالاً به بغداد باز نمى‏گردد: روشن مى‏گوید هنوز معلوم نیست، ولى به عقیده وى اگر ایران خواستار بهبود روابط با عراق است به نفع ایران نمى‏باشد که پیراسته را به آن کشور بازگرداند. احتمال قوى آن است که عباس آرام به‏عنوان سفیر به بغداد اعزام شود و احمد اقبال (سفیر فعلى ایران در  یوگسلاوى و وزیرمختار در رومانى و بلگراد) به جاى آرام وزیر امورخارجه شود.       6ـ عوده کجاست؟ روشن براساس اطلاعات کسب شده از یک منبع معمولاً موثق گفت ساواک رد عوده مصرى را گم کرده است. وى اطلاعات بیشترى ندارد.
     7ـ سخنرانى ششم بهمن شاه: به عقیده روشن این سخنرانى از دید اکثر آگاهان سیاسى بسیار ضعیف تلقى شد. روشن متوجه شد که این سخنرانى پس از سوءقصد به منصور ضبط شده بود. شاه پس از آن که مشخص گردید منصور زنده نخواهد بود در رابطه با منصور یک برنامه تلویزیونى کوچک ترتیب داد و این صحنه بعدا در برنامه اصلى گنجانده شد. روشن گفت به استثناى مطلب مربوط به منصور که مکتوب بود، شاه از روى یادداشتهاى مختصر صحبت مى‏کرد، اما در حین سخنرانى ظاهرا از ارائه مطالب (مکتوب
خود ـ م) منحرف شده بود.       روشن تصور مى‏کند این سخنرانى مطالب زیر را در برداشت: (1) شاه هر چند با دقت تمام از هر اشاره‏اى به نام مصدق پرهیز مى‏کرد، ولى در عین حال از یک چهره کم اهمیت‏تر مانند فاتح نام برد و تصدیق کرد «که آن پیرمرد هنوز وى را مى‏آزارد»، (2) اشاره به اقدامات گذشته انگلیس و روسیه لحن بدى داشت و بى‏ربط بود و حساسیت واقعى شاه در مورد این ادعا که وى آلت دست خارجیان است را نشان مى‏داد، (3) تأثیر کلى این سخنرانى مبین گیجى افکار و فقدان استدلال بود و بیشتر حاکى از کشمکش روحى و بدون پیوستگى کارتزى بود تا این که بیانگر افکار متعالى یک رئیس کشور باشد. روشن گفت در مورد برداشت سایرین نیز بررسى کرده است، زیرا فکر مى‏کرد تعصب ضد رژیمى وى بر عکس‏العمل او نسبت به سخنرانى اثر گذاشته باشد. وى گفت اکثر آنهایى که مورد پرسش  رار داده است اصولاً با برداشت وى موافقت داشتند. روشن با گفتن جمله‏اى مبنى بر این که وى تصور مى‏کند این سخنرانى بوضوح نشان مى‏دهد که شاه ارتباط خود را با حقایق از دست داده است، اظهارات خود را جمع‏بندى کرد.

اظهارنظر:      تعداد کمى از رابطین من اخیرا اظهار کرده‏اند که شاه امینى را دیده است اما در این‏باره از منابع دیگر هیچ مطلبى به دست نیاورده‏ام. روشن معمولاً درباره تحولات وزارت امورخارجه بسیار قابل اعتماد بوده است. امیرتیمور یکى از شایسته‏ترین کارمندان وزارت امورخارجه است و در کویت و همچنین به تصور من در بغداد خدمت کرده است. قسمت سیاسى: چارلز ان. راسیاس
سند بعدی از: منبع کنترل شده آمریکایى (CAS) به: رئیس بخش اقتصادى
سرّى ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان ـ فقط براى استفاده داخلى  تاریخ: 10 فوریه 1965 ـ 21/11/43
موضوع: مشکلات کسب مجوز تولید دارو      مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده‏اى که مایلید در محدوده امنیتى تعیین شده از آن به عمل آورید، مى‏باشد. هر گزارشى از این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت براى بیگانگان» را داشته باشد، ولى نیازى به ذکر (CAS) به‏عنوان منبع نیست.
     1ـ طى دو یا سه هفته اخیر، جمشید آموزگار، وزیر بهدارى، چندین مجوز جهت تولید اقلام مختلف دارویى را به شرکت داروپخش که توسط بنیاد شاهنشاهى خدمات اجتماعى و بنیاد پهلوى مشترکا تأسیس گردیده، اعطا نموده است.       سایر شرکت‏هاى دارویى از جمله شرکت‏هاى آمریکایى که در تهران هستند مدت یک سال منتظر صدور مجوز مانده‏اند، بدون آنکه وزارت بهدارى هیچ عملى در رابطه با صدور مجوز تولید براى آنها انجام داده باشد. وزیر بهدارى در سفر اخیر خود به نواحى خراسان تأکید کرد که بیمارستانها و دکترها داروهاى مورد نیاز خود را از بخش توزیع و فروش شرکت داروپخش خریدارى کنند. شرکت داروپخش با همکارى شرکت انگلیسى (Allen and Hamburys Limited) تأسیس گردید.
     2ـ بیشتر پزشکان و بیمارستانهاى تهران استفاده از داروهاى ساخت آمریکا را ترجیح مى‏دهند، اما از این عمل منع مى‏شوند. سپهبد ایادى به دکتر یحیى عدل گفته است که تولیدات شرکت داروپخش  نامرغوب هستند. ولیکن او براى خرید از شرکت داروپخش تحت آنچنان فشارى قرار دارد که چاره‏اى جز عمل به آن ندارد. سپهبد ایادى مى‏پذیرد که سالهاى گذشته براى حق ساخت دارو مزایده انجام گرفته است، ولى اظهار مى‏دارد که وى و وزیر بهدارى، قدرت مقاومت در مقابل فشار را ندارند و آنها مجبورند تولیدات  داروپخش را خریدارى نمایند.
     3ـ اکثر دکترهاى ایران مى‏دانند که محصولات داروپخش در حد استانداردهاى آمریکا نیست و اینکه بنیاد پهلوى و بنیاد شاهنشاهى خدمات اجتماعى هستند که مانع خرید محصولات ارزان و بهتر ساخت ایران و آمریکا مى‏شوند.      4ـ (اظهارنظر: منبع اظهار مى‏دارد که شایعه‏اى وجود دارد ـ این مطلب از گزارشى که در بالا به صورت یک حقیقت آمده واضح است ـ مبنى براینکه اخیرا توسط شرکت داروپخش 4 میلیون تومان به حساب بانکى شاهزاده اشرف واریز شده است.)

سند بعدی
از: منبع کنترل شده آمریکایى (CAS) به: رئیس بخش سیاسى
تاریخ: 31 مارس 1965 ـ 11/1/44 سرّى ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان ـ فقط براى استفاده داخلى موضوع: اظهارات جمشید آموزگار راجع به دولت و لایحه مالیات       مطالب زیر جهت اطلاع شما و هر استفاده‏اى که مایلید در محدوده امنیتى تعیین شده از آن به عمل آورید، مى‏باشد. هر گزارشى راجع به این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت براى بیگانگان» را داشته باشد، ولى نیازى به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.
     1ـ جمشید آموزگار وزیر بهدارى در تاریخ 24 مارس 1965 اظهار نمود که او مى‏خواهد کناره‏گیرى کند، اما هنوز نتوانسته است موافقت شاه را جلب نماید. آموزگار گفت که از لایحه مالیات در کابینه انتقاد نموده بود و وزراى کابینه اظهار نمودند که به نظر مى‏رسد او اطلاع کمى از لایحه مالیات دارد و او را دست انداختند. آموزگار گفت که او اکنون بر روى لایحه جدیدى کار مى‏کند. او از بسیارى از وزراى کابینه انتقاد داشت و گفت که در آینده نزدیک احتمالاً 5 وزیر از جمله آرام، وزیر امورخارجه، تعویض خواهند شد.      2ـ آموزگار همچنین گفت که شاه از آقاى شادمان، شهردار تهران، ناراضى است. شاه او را خیلى از مسئولیت‏هاى شهردارى از جمله آسفالت خیابانها، کوشش براى کاهش قیمت‏ها، آب و برق و غیره براى تهران دور نگهداشته است. آموزگار براین عقیده بود که شادمان بزودى تغییر خواهد کرد.بخش اقتصادى  سند بعدی
دکتر جمشید آموزگارخیلى محرمانه
وزیر بهدارى
وزیر بهدارى در کابینه منصور ـ 7 مارس 1964
     دکتر آموزگار که چند سال قبل در دنیاى سیاست پیشرفت شایان توجهى داشت و با انتصاب متوالى به وزارت کار و سپس کشاورزى در دولت منصور این پیشرفت به اوج خود رسید، از شغل مقاطعه‏کارى خصوصى که گفته مى‏شود کاملاً موفق بود به مشاغل دولتى بازگشت. وى به جاى دکتر طب یک مهندس
بهداشت ماهر است. در چند هفته اخیر شایعات و اخبارى به گوش ما رسیده است مبنى بر این که آموزگار ممکن است به‏عنوان نخست‏وزیر، جانشین هویدا گردد.
     دکتر آموزگار در سال 1923 در تهران در یک خانواده مشهور متولد گردید. پدر وى یک سناتور و وزیر فرهنگ سابق بوده است. وى تحصیلات ابتدایى و متوسطه خود را در تهران گذراند و در دانشکده حقوق و فنى دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. در سال 1943 به ایالات متحده رفت و در دانشگاه کرنل به تحصیل پرداخت و لیسانس و فوق‏لیسانس خود را در بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت دریافت نمود.
     در سال 1949 دکتراى خود را در مهندسى هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن در سیاتل دریافت نمود. وى براى مدت کوتاهى براى یک شرکت آب و برق در کالیفرنیا کار کرد و در سال 1950 به عنوان استادیار  تکنسین مهندسى هیدرولیک به کرنل بازگشت. در سال 1951 به ایران بازگشت و براى مدت کوتاهى در اداره مهندسى هیئت اجرایى ایالات متحده (USOM) (USAID ـ کمک‏هاى آمریکا) استخدام شد و سپس  ئیس اداره مهندسى بهداشت و تعاون رفاه عمومى در وزارت بهدارى گردید. تا سال 1955 پیشرفت کرد و به سمت معاون زیر بهدارى در امر بهداشت عمومى رسید. در سالهاى 1956، 1957 و 1958 عضو هیئت اعزامى ایران به اجلاسیه کمیته اقتصادى سنتو بود. وى در این اجلاسیه که در بخشى از آن رئیس هیئت اعزامى بود به صورت خاصى از لحاظ تیزهوشى و قدرت و مدیریت ناظران آمریکا را تحت تأثیر قرار داد.
     اوج این مرحله از مشاغل وى در دولت اقبال بود. در سال 1958 به سمت وزیر کار منصوب گردید. وى با اتکاء بر حمایت شاه، بخصوص در زمینه رفاه اجتماعى، برنامه‏اى را به منظور افزایش استانداردهاى زندگى کارگران آغاز نمود. وى همچنین خواستار تشکیل محتاطانه سندیکاى کارگران گردید. نتایج آن خیلى درخشان نبود، اما وى توانست قانون کلى را به تصویب مجلس براند. وى وزارتخانه را بر مبناى ارتباط ادارى بیشتر تجدید سازمان نمود و در اطراف خود گروهى از همکاران توانا را جمع کرد. انتصاب وى به سمت وزیر کشاورزى در اکتبر 1959 نشانه یک ارتقاء قابل توجه بود. با این حال هنگامى که لایحه اصلاحات اراضى که توسط دولت اقبال ارائه شده بود، توسط مجلس رد شد، استعفا نمود.
     سوابق آمریکایى وى تأثیر زیادى بر وى داشته است و او بدون تردید دوست ایالات متحده و حامى اصلاحات خواهد ماند. با این حال بعضى از بدگویان وى ادعا مى‏کنند که بیشتر ایده‏آل‏هاى وى (از بین ـ م) رفته‏اند و به دلیل جاه‏طلبى‏هاى مشهور خود، با نظام سازش کرده تا حدى که خود را از طریق روابط عمومى ثروتمند ساخته است. ما هیچ دلیلى مبنى بر صحت این موضوع در دست نداریم.
وى با دختر آلمانى‏الاصل ازدواج کرده است. وى سه برادر دارد به نام کورس، هوشنگ و جهانگیر. نفر آخر وزیرمختار امور اقتصادى در سفارت ایران در واشنگتن مى‏باشد.
قسمت سیاسى: چارلز ان: راسیاس
28 آوریل 1965 ـ 8/2/44

سند بعدی
6 مى 1965 ـ 16/2/44
جمشید آموزگار، وزیر دارایى 
     جمشید آموزگار که در کابینه منوچهر اقبال، نخست‏وزیر قبلى، به ترتیب سمت وزارت کار و وزارت کشاورزى را به‏عهده داشت، با کار در هیئت دولت بیگانه نیست. وى که در دانشگاه کرنل و واشنگتن آموزشهاى بهداشت و مهندسى هیدورلیک را دیده است در 7 مارس 1964 در کابینه حسنعلى منصور  نخست‏وزیر اسبق، وزیر بهدارى گردید. در مورد کار وى در آن وزارتخانه تعابیر مختلفى صورت گرفته است. حامیان وى ادعا مى‏کنند که او یک مجرى سخت‏کوش بوده، کارها را تا پایان دنبال کرده و نظام ادارى خوبى به وزارتخانه آورده است. به‏عنوان مثال، وى با انجام پروژه‏هاى پر و سروصدایى نظیر ساخت بیمارستان و درمانگاه در کردستان و خوزستان کار خود را پیش برده است. بدگویان وى ادعا مى‏کنند که وى فردى انعطاف‏ناپذیر مى‏باشد و مسئولیت‏ها را محول نکرده و اقدامات جزئى وزارتخانه را در اختیار گرفته و با بى‏اعتنایى به نظریات پزشکى دکترهاى متنفذ با آنان مخالفت مى‏نماید. انتقادات نیز با اعطاى اجازه ساخت دارو به داروپخش مرتفع گردید. داروپخش شرکتى است که با بنیاد پهلوى ارتباط دارد و بر یک شرکت داروسازى آمریکایى که تحت مالکیت و مدیریت ایرانى‏ها مى‏باشد، ترجیح داده شده است.
     شاید وزارت دارایى بدترین جنگل بوروکراسى در ایران باشد، ولى براى پیشرفت واقعى اقتصاد ایران اصلاح آن ضرورى است. البته ما هنوز نمى‏دانیم که آیا آموزگار یک وزیر اصلاح‏طلب است یا خیر، اما حدس مى‏زنیم تلاش خواهد کرد تا اصلاحاتى را که در زمان تصدى حکومت هویدا بر وزارتخانه شروع شده بود، به پیش ببرد، ما نمى‏توانیم، درباره موفقیت وى در زمینه هر نوع تلاش اصلاح‏طلبانه‏اى که انجام مى‏دهد خوش‏بین باشیم.       اولاً، به استثناى مدتى که وى اخیرا رئیس یک کمیته دولتى براى اصلاح مالیاتها بوده است، تجربیات وى در رشته مالى محدود مى‏باشد. ثانیا، او خدمات دکتر فرهنگ مهر که یک معاون وزیر توانا است را از دست مى‏دهد. توانایى ایجاد اصلاحات در وزارتخانه، مستلزم برآورده شدن دو نیاز اولیه مى‏باشند که عبارتند از: دانش علوم مالى و شناختن وزارتخانه و متأسفانه به نظر مى‏رسد که آموزگار در مورد اول چیز کمى مى‏داند و یک زیردست کلیدى را که در مورد دوم آگاه است، از دست خواهد داد. هویدا به هنگام وزارت، و مهر که از زمان انتصاب هویدا به نخست‏وزیرى سرپرست وزارتخانه بوده و سمت‏هاى بالایى در آنجا داشته است، علیه افراد با سابقه وزارتخانه به پیشرفتهایى دست یافته‏اند. در صورتى که آموزگار بتواند دستیارانى پیدا کند که هم در زمینه مالى و هم درباره امورات وزارتخانه کارآزموده باشند، چنین اقدامات اصلاح‏طلبانه‏اى ممکن است تا چند مدتى ادامه داشته باشند. علاوه بر کمبودهاى احتمالى
آموزگار به‏عنوان یک دولتمرد، که در بالا به آن اشاره شد، عداوتى که احساس مى‏شود هنوز اعضاى قدیمى وزارتخانه علیه اقدامات اصلاحى برادرش جهانگیر آموزگار (که در سال 1961 چند ماهى سمت وزارت داشت) دارند، براین مشکل مى‏افزاید.       تمایلات آموزگار نسبت به ایالات متحده دوستانه است و با گروههاى متجدد که شامل بسیارى از ایرانیان تحصیل کرده در آمریکا مى‏باشند، ارتباط دارد. بعضى‏ها مى‏گویند وى احساس مى‏کند متعهد است که تمایلات آمریکایى خود را به حداقل برساند تا این تصور را که وى مهره آمریکایى است از بین ببرد. ما باتوجه به این مطلب که او نه تنها زبان ما را مى‏داند بلکه منظور ما را نیز مى‏فهمد، حدس مى‏زنیم در زمان تصدى وزارت دارایى روابط خوبى با وى داشته باشیم. اما  اتوجه به این که وى مى‏خواهد به صورت
مهره ما جلوه‏گر نشود، نباید از وى انتظار داشته باشیم در بسیارى از مجادله‏هاى ما به نفع ما وارد عمل شود. سند بعدی
تاریخ: 20 اکتبر 1965 ـ 28/7/1344خیلى محرمانه  از: بخش اقتصادى ـ ال. میلنر دون به: بخش سیاسى ـ بایگانى بیوگرافیک  موضوع: جمشید آموزگار (وزیر بهدارى، 65 ـ 1964)
     آموزگار بنا به گفته مشاوران سازمان مساعدتهاى آمریکا که از نزدیک با او همکارى داشته‏اند، فردى جاه‏طلب، سخت‏کوش، با استعداد و گاهى در برخورد با زیردستانش بى‏رحم است.       براى مثال: در ملاقات با گروهى از پرستاران در حضور مقامات سازمان مساعدتهاى آمریکا از استعداد آنها انتقاد نموده و خطاب به همه آنها گفت که بهتر از دوازده سال پیش که با آنها همکارى مى‏کرده، نیستند. او به‏عنوان وزیر بهدارى، اغلب حتى براى مسئولین بخش‏هایش قابل دسترس نبود. او تمایل چندانى براى هزینه کردن بودجه در محل تخصیص داده شده نشان نمى‏داد و پس از صرف سرمایه براى پروژه‏هاى مورد توجه‏اش، حقوق پرسنل بیمارستان را براى مدتى پیش از سه ماه به عقب مى‏انداخت و حتى از تأمین مالى بیمارستانها عاجز بود.      (براساس گفتگو با سازمان مساعدتهاى آمریکا در 1965، ویلیام ـ اچ. لارکین)

 سند بعدی
354 ـ A ، از تهرانمحرمانه
زمان: 13 نوامبر 1965 ـ 22/8/44مکان: وزارت دارایى، تهران
صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان: عالیجناب دکتر جمشید آموزگار، وزیر دارایى، عالیجناب هارولد. اف. لیندر، رئیس بانک صادرات و واردات، آقاى ویلیام جى. ولک، از بانک صادرات و واردات، آقاى رابرت اچ. هارلان، رایزن امور اقتصادى سفارت، آقاى تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول سفارت موضوع: اوضاع مالى ایران
     آقاى لیندر با پرسیدن این مطلب که ایران چگونه تمامى اقداماتى را که به تازگى در پیش گرفته است، تأمین مالى خواهد کرد، بحث را شروع نمود.      دکتر آموزگار گفت ایران منابع انسانى و اقلام مورد نیاز براى رشد اقتصادى را در اختیار دارد و به شرط برقرارى امنیت، مى‏تواند سریع‏تر از همسایگان خود «جهش» نماید. با این حال، ایران به‏طور کلى بسیار کم تحمل است و این کم‏تحملى ریشه مشکلات عظیمى است که ایران با دوستان آمریکایى خود دارد. علاوه بر این در رابطه با کسب راههاى تأمین مالى برنامه‏هاى عمرانى ایران، بزرگترین مشکل همین کم‏تحملى است. اگر قرار باشد ایران از دو درصد نرخ رشد سالیانه راضى باشد، مى‏تواند به‏طور کامل بر منابع خود متکى باشد. ولى آنها از نرخ دو درصد راضى نیستند. خواستار شش درصد هستند. این خواسته به این معنى است که ایران براى ده سال آینده به کمک‏هاى مالى خارجیان نیازمند خواهد بود و پس از آن ایران باید بتواند از نظر مالى بر روى پاى خود  ایستد، هر چند ممکن است باز هم به کمک‏هاى فنى نیاز داشته باشد.
     دکتر آموزگار ادامه داد و گفت که ظرف چند هفته، دولت قانون مالیاتى جدیدى به مجلس خواهد برد. این قانون نظام «جامعى» در زمینه مالیات ارائه خواهد داد و انگیزه‏هایى نیز جهت سرمایه‏گذارى به نحوى که موجب شود سرمایه‏ها در ایران باقى بمانند، فراهم خواهد نمود. قرار است کمبود درآمدهاى ناشى از تحریک به سرمایه‏گذارى در قانون جدید، از طریق درآمدهاى ناشى از طرح جامع تأمین گردد.      آقاى وزیر افزود: علاوه بر این به نظر مى‏رسد درآمدهاى نفتى ایران تا سال 1970 به حدود یک میلیارد دلار افزایش یابد، که بر مبناى تولید سالانه 170 میلیون تن نفت خواهد بود. از این گذشته صادرات در حال افزایش است و باید به رقم 200 میلیون دلار در طول سال جارى برسد. تلاش گسترده‏اى در حال انجام است تا (کالاهایى ـ م) به شیخ‏نشینان خلیج فارس فروخته شود و ایران با استفاده از استانداردهاى بسته‏بندى و  مل‏ونقل بهتر، لبنانیها را از خلیج(فارس) براند. ایران در حال حاضر نیز مقدارى کالاهاى ساخته شده را به کشورهاى همسایه و کشورهاى دیوار آهنین صادر مى‏کند.      آقاى وزیر گفت جنبه بدبینانه، حسادت دیگران نسبت به موقعیت ایران است. در مقابل چنین حسادتهایى ایران بایستى از خود دفاع کند. وجود ایران بستگى به خوزستان و جزیره خارک دارد و این مناطق و همچنین فرودگاههاى اصلى ایران در مقابل حملات بشدت آسیب‏پذیر هستند. این خطر باتوجه به این حقیقت که نخست‏وزیر جدید عراق یک دیوانه مى‏باشد، افزایش یافته است اگر وى خشم بگیرد، باید متذکر شد که جنگنده‏هاى اف ـ 5 ایران، سرعت جنگنده‏هاى میگ ـ21 عراق را ندارند. ایالات متحده نمى‏تواند با سرعت کافى به دفاع از ایران بشتابد و لذا ایران بایستى اقداماتى اتخاذ کند تا خود را حداقل به اندازه همسایگانش قدرتمند نماید. آقاى وزیر اضافه کرد که حتى افغانستان از نقطه‏نظر پدافند هوایى نسبت به ایران برترى دارد.
     دکتر آموزگار در ادامه گفت هنگامى که از ایالات متحده درخواست کمک مى‏نماییم گفته مى‏شود ایران کشور ثروتمندى است. کمک‏هاى آمریکا به حد ناچیزى کاهش یافته است و بنابراین ایران باید تجهیزات نظامى خود را خریدارى نماید. این کار به برنامه‏هاى عمرانى ایران آسیب وارد مى‏کند، اما باید انجام شود. چنین اقدامى موازنه بودجه ما را مشکل مى‏کند، اما امیدواریم بتوانیم کمربندهاى خود را محکم‏تر بسته و با صرفه‏جویى بر هزینه‏هاى خود نظارت کلى بهترى اعمال نماییم. هزینه‏هاى غیر ضرورى مانند (خرید ـ م) ماشین‏هاى دولتى کاهش خواهند یافت.     دکتر آموزگار گفت این مرحله‏اى است که بانک صادرات و IBRD و شاید کلوپ وام‏دهندگان  مى‏توانند کمک کنند. ایران از مساعدت‏هاى گذشته بانک صادرات تشکر مى‏نماید. ایران گدایى نمى‏کند، پول را پس خواهیم داد. اما اگر قرار باشد ایران به صورت کشورى قوى و آزاد براى زندگى به سبک غربى درآید، ده سال آینده سرنوشت‏ساز خواهد بود.
     آقاى لیندر اظهار داشت نگرانیها و خوش‏بینى‏هایى دارد. مسئله بزرگ این است که کارهاى زیادى در یک زمان در حال انجام هستند، چگونه مى‏توان آنها را از نظر مالى تأمین نمود. مسائل‏ى نیز در زمینه نفت
وجود دارند که بعضى تصنعى و بعضى مخاطره‏آمیز مى‏باشند. حوزه‏هاى نفتى جدید بسیار بزرگى نظیر ایران در لیبى و الجزایر وجود دارند. آیا با این وجود مى‏توان قیمت‏ها را حفظ کرد؟ بنابراین، این هزینه‏هاى دفاعى جدید هستند که بر موازنه پرداختهاى ایران بارى را تحمیل مى‏کنند. آقاى لیندر گفت بانک (صادرات و واردات ـ م) امیدوار است بتواند همچنان مفید واقع شود و شاید بیش از آنچه که در گذشته انجام داده است، عمل نماید. اما در مورد آنچه که بانک مى‏تواند انجام دهد محدودیتى وجود دارد. علاوه بر این، هدف اصلى بانک پیشبرد تجارت ایالات متحده مى‏باشد، لذا تعهدات آن در قبال هر منطقه‏اى باید محدود باشد. با این حال، به طور کلى مى‏تواند همچنان براى ایران مفید واقع شود.       دکتر آموزگار گفت که ایرانیان در مورد مسئله بحث مى‏کنند که آیا با سرعت بیش از حدى به جلو مى‏روند؟ لازم است نسبت به یک طرح توافق داشت. این احتمال وجود دارد که لازم شود بعضى از پروژه‏ها نظیر خانه‏سازى کاهش یابد.      در مورد آنچه به نفت مربوط مى‏شود، وزیر شنیده بود که ذخایر لیبى ممکن است آن‏قدرها هم بزرگ نباشند. علاوه براین دولت لیبى درباره افزایش قیمت نفت در چهارچوب اوپک مشغول مذاکره است. خوشبختانه با  مک لیبیاییها مى‏توان سطح قیمت‏ها را حفظ نمود. در عین حال مصرف در حال افزایش است. علاوه بر اینها، ایران به زودى گاز صادر مى‏نماید و پروژه خط لوله (انتقال گاز ـ م) به شوروى ظرف چهار سال هزینه خود را در مى‏آورد. نکته مهمى که دکتر آموزگار برآن تأکید نمود، ثبات سیاسى مى‏باشد. ایران در زمره کشورهاى غربى محسوب مى‏شود و از طریق وابسته کردن اتحاد جماهیر شوروى به گاز ایران در حقیقت به غرب خدمت مى‏کند. روسها قبل از شیطنت نسبت به ایران دوبار فکر خواهند کرد.
    در مورد پروژه کارخانه ذوب‏آهن، دکتر آموزگار گفت هزینه ارزى چندانى نخواهد داشت، البته به استثناى اینکه بهاى آن با کالاهایى پرداخت مى‏شود که ممکن است با ارز نقدى مبادله شوند. در اکثر قراردادهاى تهاترى تجارى با ایران، طرف دیگر قرارداد کالاهایى دریافت مى‏کند که به هر صورت معمولاً با ارز نقدى به فروش نمى‏رسند. کالاهایى نظیر تنباکوى ارزان، چاى نامرغوب و غیره.       دکتر آموزگار در هنگام نتیجه‏گیرى گفت ایران اشتباهاتى مرتکب مى‏شود، ولى از آنها درس مى‏گیرد. کمال مطلق، غیرممکن است، اما ما حداکثر تلاش خود را خواهیم کرد و از این مهم‏تر روحیه‏اى که از ابتدا شروع کنیم، داریم بیش از حد عجله نخواهیم کرد و نفت خود را واگذار نخواهیم نمود. ما بایستى در وهله اول از منابع خودمان استفاده کنیم و سپس خواستار کمک‏هاى خارجى شویم. ما در حال ارزیابى مجدد طرح‏ها، چه نظامى و چه اقتصادى و منابع، خود هستیم. ما براى پوشاندن کمبودهاى موجود در منابعى که براى اجراى طرح‏ها ضرورى هستند، خواستار مساعدت خارجى خواهیم شد. بخش اقتصادى: تى. ال. الیوت
با موافقت و تصدیق: آقاى ولک، آقاى هارلان  سند بعدی
از: سفیر 29 ژانویه 1966 ـ 9/11/44
     اگر دستورالعمل‏هایى که به تازگى دریافت کرده‏ایم به حل معضلات مربوط به برنامه  PL - 480(برنامه
کمکى آمریکا در فروش غله به کشورهاى خارجى) کمک کند، آنگاه نیازى نخواهد بود که مطالبى را ازآقاى آموزگار با تلگراف دریافت کرده‏ایم، براى شما ارسال داریم. من میل دارم تمام این موضوعات را به شکلى توسط پست هوایى برایتان بفرستم.       حق با شماست که نسبت به طرفدارى آموزگار از آمریکا تردید داشته باشید. بنده هم که سابقا او را طرفدار آمریکا مى‏دانستم، اشتباه مى‏کردم. من به خوبى در جریان هستم که وى عامل و باعث اصلى حذف واژه آمریکا از نام سازمان دانشجویان بازگشته از خارج بود و هم او بود که شاه را نسبت به مسائل واهى نظیر طرح شعار «ایران در چنگ ماست» و مسائل دیگرى از این قبیل تحریک نموده است.       اما این قرائن بیشتر از جاه‏طلبى‏هاى سیاست آمریکا در خاورمیانه حکایت دارند. این مطلب را من به کرات با دانشجویان  AUBکه انتقادات به مراتب حادترى نسبت به مسائل‏ى از قبیل فلسطین از ما نموده‏اند گوشزد ساخته‏ام. با این حال آموزگار سالهاى زیادى را در آمریکا گذرانده (همینطور براى سازمان مساعدتهاى آمریکا کار کرده است) که این امر خواه‏ناخواه بر روند فکرى وى تأثیراتى بر جاى گذاشته است که به عقیده من دراز مدت جنبه مثبت خواهد داشت نه جنبه منفى.      ظن من این است که این کینه ضد «آموزگار»ى که شما به دل گرفته‏اید تا حدى معلول شستشوى مغزى  ى‏باشد که مهدى سمیعى و همدستان او به شما القاء کرده‏اند. طبعا او و آموزگار رقیب یکدیگرند و مسیر  رقى و پیشرفت این دو نیز هراز گاه با هم تصادم و تلاقى‏هایى مى‏یابند. سمیعى هم به همان  گردهایى متوسل مى‏شود که آموزگار معمولاً براى سوءاستفاده از نارسایى کار آمریکائیان بدان‏ها تمسک مى‏جوید. او نیز هر چند وقت یک بار شاه را تحریک مى‏کند که مورد اعمال محدودیت بر میزان سرمایه‏گذارى سرمایه‏اى، به هیچ‏وجه از کوچکترین اقدامات وى نبوده است. اما به نظر من او هم مانند آموزگار اساسا یکى از منابعى مى‏باشد که ما روى آن حساب مى‏کنیم.  تاریخ: 29 ژانویه 1966 ـ 9/11/44 خیلى محرمانه  از: بخش اقتصادى، رابرت اچ. هارلان به: سفیر
موضوع: تلگرام شما در مورد گفتگوهایتان با آموزگار      مى‏دانم که چنین برخوردى با طرح سفیرکبیر گستاخى است، اما بدلایل زیر ما فکر مى‏کنیم که منافع زیادى در این امر باشد که طرح شما به تلگرامى درباره معامله کارخانه ذوب‏آهن و یک تلگرام هوایى در مورد کمک‏هاى فروش غله به کشورهاى خارجى تقسیم شود و اطلاعات دیگرى که از آموزگار دریافت شده همراه با موضوعاتى که از منابع دیگر به دست آورده‏ایم، گزارش شود. ضمایم، شامل پیشنهادات ما درباره طرح تلگرام و تلگرام هوایى مورد نظر مى‏باشد. دلایل ما اینهاست:      1ـ کمک‏هاى فروش غله به کشورهاى خارجى: در حال حاضر ما دستورالعمل‏هایى درباره طرح 3ساله کمک‏هاى فروش غله به کشورهاى خارجى دریافت کرده‏ایم.
     2ـ آنچه که ما از آموزگار مى‏دانیم این است که او طرفدار آمریکا نیست (تازه‏ترین بررسى ما را از زندگینامه وى که ضمیمه است مطالعه کنید.) من اولین بار که او را به دلیل اشتهار به طرفدار آمریکا بودن،
ملاقات کردم، از برخوردهاى ترشرویانه‏اش درباره عدم کارآیى ایالات متحده شگفت‏زده شدم، اما بایگانى غنى زندگینامه‏ها در سفارتخانه، وجود دیدگاههاى کاملاً انتقادى و ناساز را در او، طى 4 ـ 3 ساله اخیر تأیید کرد. او بشدت «طرفدار آموزگار» (طرفدار آمریکا ـ م) است و شنیده‏ایم در صورتى که فکر کند حمله به ما به نفع شخص وى تمام مى‏شود، در انجام آن ـ در درون دولت ـ کوچکترین تردیدى نخواهد کرد.
     3ـ هدف بیشتر مطالبى که آموزگار مى‏گوید ظاهرا تکذیب نظریات انتقادآمیز از شخص وى است که احتمالاً مى‏داند، از مقامات دیگر شنیده‏ایم. براى مثال، بانک مرکزى به کمک صندوق بین‏المللى پول، بانک انگلستان و فدرال رزرو، پیش‏نویس لایحه جدیدى در مورد اصلاح عملیات استقراض داخلى ارائه کرده است. گویا آموزگار به این دلیل که جرئت نمى‏کند اقدامى برعلیه منافع مرسوم و مسلم پنداشته شده وزارتخانه‏اش (که از قوانین فعلى تغذیه مى‏کند) به عمل آورد، چند ماه است این پیش‏نویس را مسکوت گذاشته است. بدین ترتیب به نظر مى‏رسد انتقادات از او اقدامات دولت در مورد استقراض داخلى در لحظه کنونى، یک رکن اساسى دارد که عبارت از توجیه اعمال خودش مى‏باشد. ضمنا آموزگار یک لایحه مربوط به مدرنیزه کردن عملیات بانکى را هم مسکوت گذاشته (ظاهرا به این دلیل که نمى‏خواهد قدرت به طور  ساوى بین وى و رئیس بانک مرکزى تقسیم شود و لایحه جدید چنین امرى را مطرح مى‏کند) و در مورد اصلاح امور مالیاتى نیز هیچ اقدامى نکرده است و در نتیجه، این امور همچنان در اختیار مقامات
رشوه‏بگیرى است که سالها زیر دست او کار کرده‏اند.
     4ـ دو نکته درباره «جنون صنعتى شدن» :
     الف ـ آمار و ارقام آموزگار غلط است. سپرده‏ها و ودیعه‏هاى مدت‏دار بخش خصوصى در بانک‏هاى ایران مجموعا بالغ بر 550 میلیون دلار است. بنابراین نقطه نظرات وى در مورد قدرت استقراض دولت چندان معقول نیست.      ب ـ در روزهاى اخیر ما اطلاعات زیادى درباره طرح‏هاى متنوع ساخت لوله در ایران کسب کرده‏ایم. منجمله بنیاد پهلوى ظاهرا دارد درگیر این پروژه مى‏شود. «تام استیو» تحقیقات بیشترى کرده است، ما میل داریم آنچه را که آموزگار در تلگرام هوایى راجع به این موضوع، به شما گفته است مورد استفاده قرار دهیم.
     5ـ در مورد «توهمات مالى»، یک تلگرام هوایى فرستاده‏ایم که ضمیمه است. براى این که موضوع همواره مد نظرمان باشد، مانده‏ایم که آیا از بخشى از اطلاعاتى که آموزگار به شما داده است در تلگرام بعدى استفاده کنیم یا در گزارش اقتصادى دو هفته یک بارمان.       بالاخره، شما احتمالاً به اظهارنظر ضمیمه شده در مورد تلگرام ذوب‏آهن دایر بر اینکه ممکن است اظهارنظرهاى آموزگار انعکاس حسادت او نسبت به عالیخانى باشد که توانسته معامله ذوب‏آهن با روس‏ها را به انجام برساند، تمایل دارید. عالیخانى شاید رقیب بالقوه عمده آموزگار در کابینه براى کسب مقام نخست‏وزیرى در فرصت بعدى باشد.بخش اقتصادى: تى. ال. الیوت / آر. اچ. هارلان  سند بعدی
تاریخ: 1 فوریه 1966 ـ 12/11/44خیلى محرمانه  از: سفارت آمریکا، تهران، 526 ـ Aبه: وزارت امورخارجه، واشنگتن  موضوع: نقطه‏نظرات وزیر دارایى ایران درباره اوضاع مالى فعلى ایران
     جمشید آموزگار، وزیر دارایى، در 28 ژانویه تقریبا به‏طور مفصل درباره وضعیت مالى ایران صحبت کرد.      آموزگار با نظر من در مورد این که تمایل فعلى شاه و دولت وى براین است که به تمام معنى از شرّ گزارشات متملقانه در مورد نامحدود بودن عملى ذخایر ایران آسوده شود، موافقت نمود. آموزگار یادآور شد که درآمدهاى سال 1965 از محل کنسرسیوم نفتى کمتر از 540 میلیون دلارى بود که دولت ایران حدس مى‏زد و فقط به 512 میلیون دلار رسید (بند اول گزارش 504)، زیرا افزایش تولید در سال گذشته به جاى رقم رویایى 12 تا 17 درصد فقط به 9 درصد رسید. على‏رغم این حقیقت، بودجه سال آینده ایران براساس یک درآمد 600 میلیون دلارى از نفت تهیه شده است. آموزگار خاطرنشان نمود که حتى 10 درصد افزایش درآمدها نسبت به سال گذشته، تنها مبلغ 560 میلیون دلار به همراه خواهد داشت، ولى کسى گوش نمى‏دهد.      آموزگار همچنین به صورت کاملاً محرمانه‏اى گفت که وى حتى به اندازه کافى پول ندارد تا عیدى نوروز کارمندان دولت را در ماه مارس بپردازد. وى یادآور شد که دولت هویدا به‏عنوان یک اقدام  یاسى
از طریق کاهش بهاى نان، نفت و غیره هزینه‏هاى زندگى را کاهش داده است، اما تأثیر کلى آن برابر است  ا از دست رفتن 8 میلیون دلار از درآمدهاى دولت. در عین حال آموزگار با یک اقدام غیرمنتظره از طریق اعمال مالیات‏هاى مستقیم، درآمد دولت را تا 20 میلیون دلار افزایش داد و این عمل سبب شد تا شاه، آموزگار را به‏عنوان بهترین وزیر دارایى که تا به حال داشته است، مورد تمجید قرار دهد.
     من به آموزگار اطمینان دادم که ما در تلاشهایش براى ممانعت از مخارج بسیار گسترده در ایران، بخصوص در زمینه‏هاى نظامى، همراه هستیم. وى نسبت به مسئله آگاهى داشت و در مورد آن  پاسگزارى نمود.       آموزگار همچنین گفت فشارى که وى به عنوان وزیر دارایى احساس مى‏کند، آن‏قدر  یرقابل تحمل  است که چندین بار استعفاى خود را تقدیم کرده است. من گفتم هم وى و هم شرکت‏هاى نفتى معمولاً بار را به دوش مى‏کشند.      اظهارنظر: اگر آموزگار واقعا به نیروهایى در دولت پیوسته باشد که اصرار مى‏کنند تا دولت کمربندها را محکم ببندد، یک تحول خشنودکننده مى‏باشد و امید به داشتن سال مالى خوبى در سال آینده را افزایش مى‏دهد. از طرف دیگر آموزگار مکن است مطلع باشد که ما انتقادات مربوط به سیاست‏هاى وى و روش اداره وزارت دارایى را از منابع دیگر (در وهله نخست بانک مرکزى) شنیده‏ایم و ممکن است بیان چنین نظریاتى براى من تا حدى براى مقابله با چنین انتقاداتى باشد. تلگرام مرجع زمینه‏هایى در مورد نگرانیهاى خاصى که توسط آموزگار مطرح شده است را فراهم مى‏نماید.  آرمین اچ. مایر
سفیر آمریکا 
سند بعدیتاریخ: 3 فوریه 1966 ـ 14/11/44خیلى محرمانه
از: بخش اقتصادى، رابرت اچ. هارلان یادداشت جهت بایگانى
موضوع: تغییرات مجدد کارکنان در وزارت دارایى در مورد 480 ـ زس (کمک‏هاى فروش غله به
کشورهاى خارجى) ـ نارضایتى از آموزگار
     آقاى احمدعلى رجایى که اخیرا در وزارت دارایى عهده‏دار مشاغل گوناگونى از جمله امور 480 ـ PL شده است، امروز صبح به من تلفن زد. این گفتگو بسیار غیرعادى بود.      آقاى رجایى از عدم پاسخگویى سریع به تعیین وقت ملاقاتمان براى بحث پیرامون برنامه سه ساله جدید 480 ـ زس عذرخواهى نمود، ولى گفت که وزیر وى را به دنبال کارهاى دیگرى فرستاده بود و در هر صورت دیروز را در وزارت خارجه گذرانده و انتظار داشته است تا تأییدیه هیئت وزیران را در خصوص انتقال وى به آن وزارتخانه بگیرد.
     رجایى چنین ادامه داد که فکر مى‏کند کنار آمدن با رئیس جدیدش غیرممکن باشد و به نظر مى‏رسد  که وى بیشتر متخصصى در زمینه امور بهداشتى باشد تا هر چیز دیگرى او اضافه نمود فکر نمى‏کند در این لحظه وزیر در دفترش حضور داشته باشد (او این پاسخ را در جواب به سؤال من درخصوص این که  رخواستم براى دیدار وى فعلاً در چه مرحله‏اى قرار دارد، ارائه نمود) و گفت که این امر به‏طور مکرر اتفاق مى‏افتد. چون آموزگار عملاً هیچ معاونى ندارد، تلاش مى‏نماید که همه امور را شخصا اداره نماید و هر روز
تعهدات زیادى مى‏نماید که فرداى آن روز همه را از خاطر مى‏برد. در هر صورت رجایى تصور مى‏کرد که بهترین رویه براى ما ادامه برنامه حل‏وفصل امور به صورت مستقیم با خود وزیر مى‏باشد، چون هیچ شخص دیگرى در وزارتخانه نیست که در خصوص مسائل مربوط به 480 ـ زس ما اقدام نماید و فى‏الواقع هیچ فرد مطلع دیگرى نیز وجود ندارد.      رجایى گفت که وى از آخرین روز حضورش در محل کار استفاده مى‏نماید تا مطمئن شود پرونده‏اى کامل در خصوص موضوع 480 ـ زس که منعکس‏کننده وضعیت فعلى وقایع است  جود دارد تا هرکس که
در جاى وى قرار گیرد، بتواند فورا میزان پیشرفت امور را متوجه گردد. او گفت آقاى راهدارى را که سرپرست غفارى در گروه غله است به‏طور کامل توجیه نموده و این شخص احتمالاً دومین فرد در هرم قدرت است. به هر تقدیر وى اصلاً انگلیسى نمى‏داند. رجایى گفت نمى‏داند که وى در وزارت امورخارجه چه شغلى را خواهد داشت، ولى با ما در تماس خواهد بود و مقام جدید و شماره تلفن خود را به اطلاع  ن
خواهد رسانید.      اظهارنظر: ظاهرا رجایى از دفتر کارش به من تلفن مى‏کرد و من تا حدودى از لحن صحبت وى متعجب شدم. من فکر مى‏کنم که ممکن است موضوع ناراحت‏کننده‏اى در میان بوده باشد، چون تجربه ما در مدت 3 الى 4 هفته گذشته مبین این است که رجایى زیاد حرف مى‏زند ولى در عمل بسیار ضعیف است. بسیار تعجب‏آور بود که مشاهده نمودیم فقط چند روز قبل آموزگار تنها تغییرات پرسنلى را در انتصاب رجایى، این مرد جوان باهوش، براى مساعدت و یارى به خودش به عمل آورد که بسیار جالب توجه به نظر مى‏آمد. ترک خدمت رجایى ما را براى جمع‏وجور کردن مسائل مربوط به 480 ـ زس در وضعیتى مشابه وضعیت حدود چند ماه پیش قرار مى‏دهد. متخصصین مسائل 480 ـ زس در وزارت دارایى یعنى مهر، نجم‏آبادى و به نظر مى‏رسد که اکنون رجایى، به سرعت از کارشان کناره گرفتند.

سند بعدی
21 مارس 1966 ـ 1/1/45خیلى محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان 
جمشید آموزگار ـ وزیر دارایى
     جمشید آموزگار در دوم ماه مى 1965 جانشین وزیر قبلى امیرعباس هویدا به‏عنوان وزیر دارایى شد. او وزیر سخت‏کوشى است که وضعیت اداره سه وزارتخانه کار، کشاورزى و بهدارى، که قبلاً در آن کار کرده بود را بهبود بخشید. به هر حال او به دلیل انعطاف‏ناپذیرى، امتناع از واگذارى مسئولیت به زیردستان و مقاومت در برابر پذیرش پیشنهاد متخصصین مورد انتقاد قرار گرفته است. او که زیرک، متین و جاه‏طلب است به نظر مى‏رسد آینده سیاسى روشنى داشته باشد. اگرچه تکبر و بى‏رحمى‏اش بعضى از مردم را  یزار کرده، اما با قدرتش احترام دیگران را کسب نموده است. او به خاطر تجددطلبى و صداقت فردى و انتقاد از فساد و بى‏کفایتى شهرت یافته است. او اظهار مى‏دارد شخصیت مقامات رژیم کنونى را دوست ندارد، ولى خود را مورد اعتماد شاه قرار داده و ممکن است یکى از مطلع‏ترین افراد در صحنه سیاسى باشد.      آموزگار در آمریکا تحصیل کرده است و علاقه‏مند به همکارى صادقانه با ایرانیان تجددگراى تحصیل‏کرده آمریکا مى‏باشد که در واقع بسیارى از آنها دوستان او هستند.  در سال 1960 موقتا پیشرفتش کند شد که یکى از علل آن همکارى نزدیک با آمریکا بود. او در سالهاى اخیر در نظر دارد این ارتباط را به حداقل برساند. اگرچه دوست آمریکا است، کوشش مى‏کند از هر عملى که باعث شود به عنوان مهره آمریکا قلمداد شود، پرهیز کند. او به‏طور قابل توجهى مفید براى منافع آمریکا نبوده است.
     آموزگار در وزارت دارایى با مشکلات عدیده‏اى مواجه است. او در رشته مهندسى تحصیل کرده و تجربه کمى در امور اقتصادى مالى دارد. برادر اقتصاددان او جهانگیر در مدت کوتاه تصدى وزارت دارایى در سال 1962، به دلیل کوشش‏هاى اصلاح‏طلبانه‏اش، دشمنانى براى خود تراشید. وزارت دارایى احتمالاً بدترین پیچ و خمهاى بوروکراسى در دولت را داراست. هویدا و معاونش فرهنگ مهر شروع به یافتن راههایى براى اصلاح کردند، اما مهر همزمان با هویدا وزارتخانه را ترک کرد و آموزگار از داشتن دستیارى با ارزش محروم شد. با این حال، آموزگار قدرتمندانه با حذف مشاورین وزارت در اوت 1965 شروع به زدودن مشکلات کرد.
     آموزگار که فرزند سناتور سابق حبیب‏اللّه‏ آموزگار است در سال 1923 میلادى در تهران متولد شد. پس از تحصیل در رشته‏هاى حقوق و مهندسى در دانشگاه تهران در سال 1943 عازم آمریکا شد و لیسانس و فوق‏لیسانس خود را در رشته بهداشت عمومى و مهندسى پزشکى از دانشگاه کرنل گرفت و در سال 1949 درجه دکتراى مهندسى هیدورلیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نمود.
     آموزگار به مدت یک سال در دانشگاه کرنل و در سال 1950 براى شرکت آب و برق کالیفرنیا
(California Utilities Company) کار کرد و سپس به عنوان متخصص آبهاى زیرزمینى به سازمان ملل پیوست. در سال 1951 براى اجراى پروژه سه ماهه سازمان ملل به ایران بازگشت و سپس به پروژه اصل چهار در ایران که به تازگى تشکیل شده بود، به عنوان مسئول بخش مهندسى بهداشت پیوست. در سال 1953 به سمت معاونت مدیر همکاریهاى بهداشت عمومى، که پروژه مشترک ایران و آمریکا تحت‏نظر وزارت بهدارى بود، منصوب شد.
     در سال 1955 به‏عنوان معاون وزارت بهدارى برگزیده شد. انتصاب او به دو دلیل لیاقت خودش و جلب پشتیبانى پدرش در مجلس سنا از بعضى برنامه‏هاى وزارتخانه بود. آموزگار عضو ثابت هیئت‏هاى شرکت‏کننده در کمیسیون پیمان اقتصادى بغداد بود و در سال 1965 رهبرى گروه کار کمیسیون را به‏عهده داشت. روشن‏بینى، حضور قدرتمندانه و نقطه‏نظرهاى مترقیانه‏اش برجستگى او را نشان داد. وى همچنین کمیته را در کنفرانس 1958 آنکارا رهبرى نمود و در نهمین و یازدهمین کنگره جهانى بهداشت شرکت جست. در 31 اوت 1958، براى اولین بار به‏عنوان وزیرکار به کابینه منوچهر اقبال راه یافت. وى وزارتخانه را که مدتها فاسدترین و بى‏کفایت‏ترین نهاد دولتى بود مجددا سازماندهى کرد، قانون اساسى کار را با اصرار بر تأمین خدمات اجتماعى مورد تجدیدنظر قرارداد و دلگرمى‏هایى براى تشکیل محتاطانه
سندیکاهاى کارگرى داد. او به شرکتش در کنفرانس پیمان بغداد و بعد سنتو ادامه داد و در سال 1959 رهبرى هیئت شرکت‏کننده در سازمان جهانى کار در ژنو را به‏عهده داشت.       در هنگام تصدى وزارت کار، آموزگار شروع به درگیر کردن خود در دیگر فعالیت‏ها نمود. وى به‏عنوان متخصص اقتصاد در امور پیمان بغداد، مدیریت طرح خانه‏سازى دولتى و هماهنگ‏کننده امور دانشجویان ایرانى خارج از کشور عمل کرد و در بسیارى از پروژه‏هاى بزرگ اقتصادى داخلى شرکت نمود.
     در اکتبر 1959 در یک جابجایى در کابینه به سمت وزارت کشاورزى ارتقاء یافت. او این وزارتخانه را نیز مجددا سازماندهى کرد و قبل از خروجش از کابینه در سپتامبر 1960، موفق به تصویب لایحه مهم تقسیم اراضى، که یکى از اولین گامها به سمت اصلاحات ارضى بود، شد. آموزگار اگرچه از نظر سیاستمداران کهنه‏کار، سیاستمدارى نوپا تلقى مى‏شد، روابط خوبى بین او و اقبال نخست‏وزیر، برقرار شد (که چنین رابطه‏اى با وزیر سابق کشاورزى وجود نداشت) و شهرت خوبى به‏عنوان مدیرى کارآ داشت. او در کمیته اجرایى حزب دولتى ملّیون خدمت نمود.  آموزگار در سال 1960 به مهندسى بخش خصوصى بازگشت و به‏عنوان مهندس مشاور تا سال 1964 به کار اشتغال داشت. او هیئت ایرانى شرکت‏کننده در سازمان جهانى کار (ILO) در سال 1961 را رهبرى کرد.
     در سال 1964 به وزارت بهدارى منصوب گردید. وزارت را از نوسازماندهى کرد و قسمت ماشین‏آلات بهدارى را بنیان نهاد. در ژانویه 1965 در کنفرانس سازمان بهداشت جهانى در اروپا شرکت جست.
     جمشید آموزگار حدودا 6 فوت قد و جثه‏اى متوسط دارد. او مردى ساکت، مؤدب و داراى شخصیتى پسندیده و خوش مشرب است. توانایى صحبت هوشیارانه و منطقى پیرامون تقریبا هر موضوعى را دارد. وى و همسرش که زنى آلمانى‏الاصل اهل دانزیگ است و به انگلیسى صحبت مى‏کند، فرزندى ندارند. آنها زیاد اجتماعى نیستند و معمولاً با هم مى‏باشند و تعداد کمى دوست نزدیک دارند. آموزگار عضو و مشاور قانونى هیئت مدیران کلوپ تهران و عضو سازمان جهانى برادرى شاخه تهران مى‏باشد. وى سه برادر دارد: جهانگیر که وزیر سابق کابینه بوده و هم‏اکنون به‏عنوان نماینده اقتصادى سفارت ایران در واشنگتن خدمت مى‏کند، کورس، معاون وزارت مسکن و شهرسازى و هوشنگ که فارغ‏التحصیل انگلیس و کارمند بانک
ملى است. جمشید آموزگار علاوه بر فارسى به زبان آلمانى و انگلیسى به روانى صحبت مى‏کند.

سند بعدی
تاریخ: 24 مارس 1966 ـ 4/1/45محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان
از: سفارت آمریکا، تهران، 646 ـ Aبه وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع : سخنرانى آموزگار، وزیر دارایى، براى گروه دانشکده ملى جنگ
     به پیوست یادداشت گزارشى است در مورد بازدید آموزگار وزیر دارایى از گروه دانشکده ملى جنگ به تاریخ 20 مارس 1966.      سخنرانى نسبت به خطى که در هفته‏هاى اخیر توسط مقامات ایران از شاه به پایین به صورت مکرر دنبال شده بود، لحن وفادارانه‏اى داشت. مضمون اصلى این سخنرانى را مى‏توان در این ضرب‏المثل قدیمى ایرانیان که اخیرا در مقاله‏اى در روزنامه پیغام امروز درج شده خلاصه نمود: «به هنگام دوستى از توقعات خود کم کن و برآنچه که مى‏توانى ارائه دهى بیفزایى».
باتوجه به اینکه به دکتر آموزگار اطمینان داده شده بود که سخنرانى وى غیررسمى بوده و ضبط نخواهد شد، مایه امتنان خواهد بود اگر تمامى خوانندگان به این محدودیت توجه داشته و از این سخنرانى وزیر
دارایى مطلبى نقل قول نکنند.

براى سفیر
رابرت اچ. هارلان
رایزن امور اقتصادى سفارت

ضمیمه: صورت مذاکرات، 20 مارس 1966

محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان
تاریخ: 20 مارس 1966 ـ 29/12/44مکان: USAFOOM، تهران
صورت مذاکرات
ایران در درک متحدین خود (عمدتا به معنى سیاست کمک‏هاى ایالات متحده)
موضوع : سخنرانى آموزگار، وزیر دارایى ایران، براى گروه دانشکده ملى جنگ درباره عدم توانایى      دکتر جمشید آموزگار، وزیر دارایى ایران، در یک سخنرانى بلیغ ضبط نشده که در عصر 20 مارس 1966 در مقابل 37 نفر از بازدیدکنندگان دانشکده ملى جنگ صورت گرفت، اوضاع فعلى اقتصاد ایران را  تشریح نمود. وى بر عدم توانایى ایران در درک متحدین خود، بخصوص سیاستهاى ارائه مساعدتهاى ایالات متحده بشدت تأکید نمود. به هنگام این کار، صادقانه اظهارات علنى و خصوصى شاه را در هفته‏هاى اخیر منعکس کرد.
     وى سخنان خود را با تشبیه ایران به یک جزیره در خاورمیانه شروع کرد. در حالى که با همسایگان خود مشکلات معمولى دارد، با این وجود تنها مى‏باشد. ممکن است مذهب مشترکى با همسایگان عرب داشته باشد، ولى آرزوهاى آنان عمیقا متفاوت است. آنها اصولاً نسبت به همدیگر مظنون هستند. نسبت به افغانستان، ایران خصوصیات فکرى و فرهنگى برترى دارد و افغانها داراى خصوصیات فکرى و فرهنگى پایین‏ترى هستند. اتحاد جماهیر شوروى، همسایه بزرگ شمالى، داراى یک سیستم دولتى مى‏باشد که با سیستم ایران کاملاً ناسازگار است. ترکیه متحد ایران مى‏باشد، اما ایران مجبور است برآنچه که ترکیه در ناتو به آن تسلیم مى‏شود، نظارت دقیق داشته باشد. ترکها دائما دانشجویان ایرانى در آذربایجان (منطقه‏اى که زبان ترکى به‏طور گسترده رایج است) را اغوا مى‏کنند و ایران مجبور است کاملاً مراقب اعمال ترکها در رابطه با دانشجویان ایرانى باشد. از نظر نژادى، ایران مخلوطى از تمام همسایگان خود مى‏باشد. با این وجود شاید لازم باشد براى این ضریب هوشى، شکرگزارى کرد (و بنابراین، از تفوق خصوصیات فکرى و فرهنگى.) آنها امور را به نحوى اداره کرده‏اند تا در طول هشت سال گذشته به نرخ رشد سریعى دست پیدا کنند و در طى سال اخیر (1344: 20 مارس 1965 تا 21 مارس 1966) رشد تولید ناخالص داخلى به بیش از 10 درصد رسیده است. وى گفت این رقم از طریق کالاهاى مصرفى و تولیدى مورد ارزیابى قرار گرفت و با این وجود در هر کدام از روش‏هاى ارزیابى به رقم 10 درصد رسیدیم. وى اضافه کرد که رشد تولید ناخالص داخلى ایران در طى سه سال گذشته به 32 درصد رسیده است. (تذکر تهیه‏کننده: ما در مورد چگونگى رسیدن به این رقم، هیچ نظرى نداریم.)      با اشاره به سیاست کمک‏هاى اقتصادى ایالات متحده، وى متذکر گردید که معیارهاى اصلى امریکایى همواره براى ارائه این کمک‏ها ضرورى بوده است. وى با آن مخالفتى نداشت و ارزش‏هاى
اخلاقى و انسانى آن را تأیید نمود و قبول کرد که این کار با شیوه زندگى آمریکایى کاملاً سازگار است، اما
سؤال نمود آیا بذل توجه بیش از حد به این معیارها منجر به ایجاد یک متحد قوى خواهد شد یا «نمایشى از
دموکراسى» در خارج از ایالات متحده خواهد بود. وى با اشاره به هندوستان به عنوان یک نمونه گفت مشاهده کرده است که این کشور در سالهاى اخیر نرخ رشد سالانه‏اى معادل 4 درصد داشته است در صورتى که نرخ رشد جمعیت آن سالانه حدود 5/2 درصد مى‏باشد و بنابراین نرخ رشد سالیانه آن به ازاى هر نفر برابر 5/1 درصد خواهد شد. درآمد سرانه هند حدود 60 دلار در سال مى‏باشد و به این معنى است که درآمد سالانه براى هر نفر حدود 90 سنت افزایش یافته است. باتوجه به این نرخ چند سال طول خواهد کشید تا هند بتواند به درآمد سرانه حداقل 500 دلار برسد؟ این رقمى است که گفته مى‏شود کشورهاى  در حال رشد را از کشورهاى پیشرفته مجزا مى‏کند. (این درآمد در مقایسه با 1500 دلار درآمد سرانه هر
سال در اروپاى غربى و 3500 دلار درآمد سرانه در ایالات متحده هیچ حساب مى‏شود.)
     در ایران نرخ رشد به مراتب بیشتر بوده است و همان‏طور که اشاره شد در سالى که تازه به پایان رسید برابر 10 درصد بوده است و دولت ایران در نظر دارد این شتاب را حفظ نماید. بنابراین هرکسى مى‏تواند تصور کند ایران مکان خوبى خواهد بود که مى‏توان اطمینان داشت کمک‏هاى آمریکا در راههاى تولیدى استفاده مى‏شود (مکان خوبى براى به «نمایش گذاشتن دموکراسى»).
     اما چه اتفاقى افتاد؟ چند سال پیش تمامى کمک‏هاى اعطایى ایالات متحده قطع گردید. در حال حاضر حتى وام جدیدى هم وجود ندارد. براى مدتى کالاهاى 480 ـ ز س (کمک‏هاى فروش غله به کشورهاى خارجى) با پرداخت ریال در اختیار ایران قرار مى‏گرفت. هم‏اکنون این کار متوقف گردیده است و براى پرداخت آن دلار خواسته مى‏شود. جانسون، رئیس جمهور آمریکا، در پیام خود تحت عنوان برنامه «غذا براى آزادى» به جاى برنامه «غذا بر صلح»، برنامه جدیدى پیشنهاد نمود و در آن برتمایل ایالات متحده بر فروش هر چه سریعتر کالاهاى کشاورزى براساس اصول تجارى اشاره کرد. اما ایالات متحده هنوز به ارائه مواد غذایى اضافه به کشورهایى نظیر هند ادامه مى‏دهد. این کشورها حداقل تا این اواخر هیچ تلاش جدى براى افزایش محصولات کشاورزى خود انجام نداده‏اند بلکه به جاى آن بر تولیدات صنعتى متمرکز شده‏اند و همواره به ایران پاسخ داده‏اند که «شما درآمدهاى نفتى خود را دارید.»
     وزیر دارایى در ادامه گفت که ایران براى پذیرش این تغییرات آماده است، اما همچنان مصمم است شتاب رشد خود را حفظ نماید. با پذیرش این حقیقت که ایران نمى‏تواند براى همیشه به درآمدهاى نفت متکى باشد، باید به سختى تلاش نماید تا سایر منابع خود را گسترش دهد و اقتصادى بسازد که بتواند مستقل از نفت باشد. با این حال هنگامى که به دنبال کمک اقتصادى هستیم، گفته مى‏شود «شما درآمدهاى نفتى خود را دارید.» اما هنگامى که در صدد افزایش این درآمدهاى نفتى، که براى حفظ سرعت انجام کارهاى عمرانى ضرورى است، برمى‏آئیم، شرکت‏هاى نفتى غربى (آمریکایى، انگلیسى، آلمانى و
سایرین) ظاهرا چنین ضرورتى را نمى‏پذیرند. آنها ظاهرا ترجیح مى‏دهند. تولید را در سایر کشورهاى خاورمیانه افزایش دهند، کشورهایى که جمعیت قابل توجهى نداشته و 95 ـ 90 درصد و شاید 99 درصد عایدات آنها صرف هزینه‏هاى جارى نظیر ماشین‏هاى بزرگتر و حرم‏سراهاى گسترده‏تر مى‏شود. برعکس در ایران، یعنى کشورى که از تمام کشورهاى خاورمیانه جمعیت بیشترى دارد، درآمدها براى اهداف توسعه اقتصادى صرف مى‏گردند، امسال 75 درصد درآمد نفتى ایران مستقیما به سازمان برنامه مى‏رود. دکتر آموزگار گفت که این سیاست را درک نمى‏کند، سیاستى که از یک طرف به بهانه اینکه ایران درآمدهاى خارجى خود را دارد (درآمدهاى نفتى)، از ارائه هر نوع مساعدت مالى بیشتر خوددارى مى‏کند، اما از طرف دیگر احتیاج ایران را به افزایش این درآمدهاى نفتى به هیچ‏وجه نمى‏پذیرد. وى گفت مى‏داند که دولت ایالات متحده عنوان مى‏کند هیچ رابطه‏اى با شرکت‏هاى نفتى ندارد و نمى‏تواند در مورد رفتارشان به آنها دستورى بدهد، اما اضافه کرد که باید کلمه‏اى جادویى وجود داشته باشد تا دولت بتواند گاهى براى شرکت‏ها زمزمه نماید، زیرا متوجه شده که در سایر کشورهاى تولیدکننده نفت افزایش ناگهانى و سریعى در تولید نفت صورت گرفته است که به نظر مى‏رسد به نحوى ناشى از تمایلات دولت ایالات متحده باشد.
     دکتر آموزگار گفت طى چند سال گذشته، مشکل ایران با ورود عنصر جدید پیچیده‏تر شده است. تا  حدود دو سال قبل وى مى‏توانست بگوید مشکلات ایران صرفا اقتصادى هستند. حال وى باید بگوید که مشکلات هم اقتصادى و هم دفاعى مى‏باشند، زیرا با ساخت تجهیزات توزیع نفت خام در جزیره خارک (یک طرح 250 میلیون دلارى که نیمى از هزینه آن را ایران تقبل کرده است)، ایران یکى از بهترین تجهیزات را در جهان دارد، تجهیزاتى که آسیب‏پذیرترین هم مى‏باشند. تجهیزاتى که در حال حاضر ایران در دفاع از آن کاملاً ناتوان است. یک هواپیما مى‏تواند جزیره را بمباران کند و تهران تا پس از انجام این کار را از آن مطلع نخواهد شد. یک قایق با چند بسته دینامیت مى‏تواند به این تجهیزات نزدیک شود و هیچ ترسى از دستگیرى نداشته باشد، زیرا در حال حاضر هیچ ترتیبات پدافندى در اطراف آن مستقر نشده است.
     تا این اواخر دوستان آمریکایى ایران از فهمیدن این که تهدیدى یا خطرى متوجه (خارک ـ م) است امتناع مى‏ورزیدند، اما اخیرا شاه به وى گفته است که آمریکائیها هم‏اکنون پذیرفته‏اند که چنین خطرى وجود دارد و به نظر مى‏رسد ایران اجازه خواهد داشت پولهاى خود را براى خرید تجهیزات دفاعى مورد نیاز خود مورد استفاده قرار دهد. این موضوع نیز به مقدار زیادى مشکلات وى را به عنوان وزیر دارایى افزایش مى‏دهد.
     دکتر آموزگار در ادامه گفت ایران از تجربه پاکستان در تابستان گذشته و به هنگام مناقشه هند و پاکستان بسیار متعجب شده است. این مسئله براى پاکستان تجربه تلخى بود که مشاهده کند علیرغم  تحاد با دو گروه مختلف به هنگام بروز مناقشات منطقه‏اى، چنین اتحادى هیچ ارزشى ندارد و این در حالى بود که طرف دیگر این مناقشه به اصطلاح یک کشور «بى‏طرف» بود که براى پیوستن به چنین اتحادیه‏هایى
تمایل نداشت. تمامى این جریانات به سادگى نشانگر ضرورت نیاز ایران به تأمین دفاع از خود در مناقشات منطقه‏اى مى‏باشد. وزیر دارایى مى‏گوید با چنین فشارهاى اضافه‏اى بر اقتصاد ایران، اگر قرار باشد هیچ مساعدت مالى دریافت نکند، این کشور ناچار شد جستجو براى یافتن اقلام ارزانتر را شروع نماید، حتى اگر این اقلام از نظر کیفیت به‏طور قابل ملاحظه‏اى نامرغوب باشند. چطور مى‏توان در ازاى هر تراکتور مسى فرگوسن، مبلغ 5000 دلار نقد پرداخت نمود در حالى که مى‏توان 15000 تراکتور رومانیانى را به قیمت 1500 دلار براى هرکدام با یک وام هفت ساله به نرخ بهره 5/2 درصد خریدارى نمود؟ وى گفت چنین  یشنهادى توسط دولت رومانى ارائه شده است. این تراکتورها از طرف رومانى و با تأمین مالى شوروى براى فروش به چین کمونیست تولید شده بود، ولى معامله آن برهم خورده و تراکتورها هم‏اکنون آماده مى‏باشند. دکتر آموزگار در ادامه سوالات صریح خود پرسید علیرغم این که مى‏داند تراکتورهاى رومانیایى به خوبى تراکتورهاى به جاى یک تراکتور ولى آیا وى به‏عنوان وزیر دارایى مى‏تواند از تأیید خرید سه تراکتور آمریکایى نیستند، آن هم با وامهاى کم بهره‏خوددارى نماید؟ وى گفت ایران به واسطه سیاست‏هاى غربى، بخصوص سیاست ایالات متحده، به صورت غیرمستقیم مجبور شده است در این زمینه به سمت شرق تغییر جهت دهد. همین ملاحظات در مورد کارخانه ذوب آهن نیز مدنظر قرار گرفتند. وى گفت مى‏تواند از جانب دولت ایران و به عقیده خودش از جانب شاه اعلام نماید که آنها (شاه و دولت ـ م) براى ساخت کارخانه ذوب‏آهن با اکراه به اتحاد جماهیر شوروى روى آورده‏اند. این کار فقط در زمانى صورت گرفت که آمریکائیها، فرانسویها، آلمانیها و سایر غربى‏ها، هر سال علاقه ایران به داشتن یک کارخانه ذوب‏آهن را سرکوب کردند.       دکتر آموزگار در ادامه ادعا کرد که ایران براى اجراى برنامه‏اى عمرانى اقتصادى خود چندین راه جایگزین را پیش‏رو دارد. وى تذکر داد که دولت وى در حقیقت براى سال آتى با شرایط بودجه‏اى سختى مواجه مى‏باشد. چنین شرایطى شامل وام 180 میلیون دلارى (توضیح: عملاً 190 میلیون دلارى) براى تأسیسات نفتى فلات قاره ایران که بهار گذشته گرفته شد، نمى‏باشد. این (تأسیسات ـ م) در سالى که اخیرا خاتمه یافت با شرایط ناگوارى مواجه بوده‏اند. یکى راههاى جبرانى، کاهش هزینه‏هاى دولت است. وى از نقطه‏نظر نظام بودجه‏اى سعى کرده است شدیدترین نظم را به کار ببرد. در بودجه سال 1945 به جز مسائل
دفاعى، فقط سه درصد افزایش در بودجه عملیاتى دولت وجود داشته است. براى امور دفاعى، افزایش 60 میلیون دلار (توضیح: 21 درصد بیش از سال 1944) اجتناب‏ناپذیر بوده است. بنابراین در این مورد، محل چندانى براى سخت گرفتن به منظور صرفه‏جویى وجود ندارد. تنها محل در بودجه‏هاى عمرانى مى‏باشد و ایران مصمم است سرعت برنامه‏هاى عمرانى را حفظ نماید. راه دوم عبارتست از افزودن بردرآمدهاى نفتى، اشاره به این مطلب وى را به مسئله افزایش درآمدهاى نفتى برگرداند، که به نظر مى‏رسد به نحو روزافزونى براى پیشرفت آتى ایران حیاتى مى‏باشد. آموزگار احتمال قرض گرفتن سرمایه توسط ایران از سایر منابع را به‏طور جدى منتفى دانست.
     دکتر آموزگار با لحنى نسبتا مزاج‏گونه، اما حاکى از احساسات قابل ملاحظه‏اى، مساعدت‏هاى فنى گسترده‏اى را که ایران در اختیار ایالات متحده قرار داده است، تشریح نمود. وى گزارش داد که در حال حاضر تعدادى در حدود یک هزار نفر از پزشکان ایرانى که اکثر آنها تحصیلات مقدماتى خود را در آموزشگاههاى ایران گذرانده‏اند، در آمریکا مشغول طبابت مى‏باشند. وى گفت ایجاد چنین شرایطى مستلزم دهها هزار دلار سرمایه‏گذارى مى‏باشد.       دکتر آموزگار وزیر دارایى ایران در فاصله زمانى سؤال و جواب، در پاسخ به سؤالى درباره نقش بخش  خصوصى، به‏طور مفصل درباره تأکیدى که دولتش بر بخش خصوصى دارد صحبت کرد. وى گفت منظورش این نیست که اظهارات خود را نادیده گرفته است و افزود که منظور وى در مورد 10 درصد رشد تولید ناخالص داخلى و رشد بیشتر و کار بیشتر به این معنى نیست که چنین کارى توسط دولت به اجرا درخواهد آمد و در بخش دولتى پیاده خواهد شد. وى سپس مالیاتهاى تشویق‏کننده را یادآورى نمود. وى در مورد این مالیاتها که هم‏اکنون در مورد سرمایه‏گذاریهاى بخش  صوصى اعمال مى‏شود، به تشریح عوامل تشویق‏کننده مطلوبترى که در قانون مالیاتى وجود دارد، پرداخت و گفت که چنین قانونى را چند هفته قبل تقدیم مجلس کرده است.
     دکتر آموزگار در حین سخنرانى خود چندین بار با صداى بلند خندید. وى ادعا کرد که ایران به نقطه جهش اقتصادى رسیده است و اقتصاد ایران همچون یک هواپیماى جت مى‏باشد که به انتهاى باند پرواز رسیده است و بایستى یا پرواز کند و یا سرنگون شود.  سند بعدی
تاریخ: 12 ژوئن 1966 ـ 22/3/45خیلى محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان  از: چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت به: بایگانى بیوگرافى‏ها  موضوع : جمشید آموزگار و انجمن فارغ‏التحصیلان دانشگاههاى آمریکا      اردشیر مولوى، مهندس پتروشیمى جوان مؤسسه تحقیقاتى شرکت ملى نفت ایران در دانشگاه تهران و عضو فعال حزب مردم، اخیرا به نقل از کورش آموزگار برادر جمشید آموزگار گفت که برادرش خود به فکر تغییر نام این انجمن (AGAU) به نامى گسترده‏تر که فارغ‏التحصیلان مؤسسات غیرآمریکایى را نیز در برگیرد، افتاده است. شاه این موضوع را به جمشید پیشنهاد نکرده بود. عملاً آموزگار مى‏خواهد خودش را نزدیک به آمریکائیان نشان ندهد و این احساس مى‏شود که شاه چندى قبل به وى فهمانده بود که واقعا سیاست مستقلانه‏ترى از آمریکا را دنبال نماید. بنابراین تغییر نام انجام (AGAU) اشاره‏اى براى توجه دادن به عدم وابستگى به آمریکائیان است. در جلسه‏اى که جمشید پیشنهاد تغییر نام انجمن را نمود، با چنان تکبر و نخوتى برخورد کرد که تعدادى از حضار با تعجب غیرقابل باورى گفتند که آیا جمشید واقعا در آمریکا تحصیل نموده، براى این که به نظر مى‏رسد رفتار دموکراتیک و مناسب را فراموش کرده است.  مولوى گفت تا جایى که او مى‏داند AGAU هنوز به همان صورت هست و شکل یا نامش تغییر نیافته است. او گفت که بیشتر اعضا از جمله خودش با تغییر نام مخالفند.بخش سیاسى: چارلز ان. راسیاس سند بعدی
تاریخ: 1 اکتبر 1966 ـ 9/7/45خیلى محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان  از: منبع کنترل شده آمریکایى (CAS)به: رئیس بخش اقتصادى  موضوع : قبول این مطلب توسط شاه که آموزگار، وزیر دارایى به مسائل مربوط به اختصاص بودجه دفاعى نیز بپردازد
     مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده‏اى که مایلید در محدوده امنیتى تعیین شده از آن به  مل آورید، مى‏باشد. هر گزارشى از این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت براى بیگانگان» را داشته باشد،
ولى نیازى به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.      1ـ طى ملاقات با مسئولان بانک مرکزى در اواخر سپتامبر 1966، شاه با تمجید از عملکرد جمشید آموزگار، وزیر دارایى گفت که وى مخصوصا باید به خاطر نحوه اداره امور مربوط به تخصیص بودجه دفاعى مورد تمجید قرار گیرد. شاه گفت که براى اولین بار در سالهاى اخیر، وزارت دارایى منابع مورد نیاز را به موقع در اختیار وزارت جنگ قرار داده و در واقع این وزارت جنگ است که به خزانه دولت مقروض است.
     2ـ (اظهارنظر: رئیس  بانک مرکزى خداداد فرمانفرمائیان در تاریخ 28 سپتامبر اعلام نمود که موزگار با مسائل مربوط به بودجه وزارت دفاع آنچنان برخورد مؤثرى دارد که در حال حاضر خزانه ولت در مورد بخش غیرنظامى دولت 3 میلیارد تومان دیون معوقه دارد (400 میلیون دلار). در نتیجه روژه‏هاى عمرانى با کندى پیشرفت کرده و پیمانکاران دولتى نیز دیگر صبر و حوصله‏اى ندارند.) خش سیاسى

سند بعدی ادداشت براى بایگانى خیلى محرمانه
از: بخش سیاسى ـ چارلز ان. راسیاس 4 ژانویه 1967 ـ 14/10/45  موضوع: جمشید آموزگار، وزیر دارایى       شاهرخ فیروز یک تاجر، هتلدار و غیره، سه‏شنبه گذشته (31 دسامبر) به من گفت که شنیده به  مشید موزگار تفهیم شده است که وى یک مقررى 25000 ریالى از جانب سرمایه‏گذاریهاى لاجوردى  ریافت ى‏نماید. همچنین مشهور است که وى مقررى کمترى (10 ـ 15 هزار ریال) نیز از جانب جعفر ریف‏امامى، رئیس مجلس سنا، دریافت مى‏کند.       فیروز که نشان مى‏داد به قابلیتهاى بالاى آموزگار  حترام مى‏گذارد، گفت اگر چنین گزارشى صحیح  اشد، نمى‏تواند درک کند که آموزگار چگونه چنین اشتباهى را مرتکب شده است. وى گفت بدون تردید
وزارت دارایى به همراه وزارتخانه‏هاى آموزش و پرورش و دادگسترى از بدترین عملکرد و فاسدترین حیط برخوردار مى‏باشند و اقدامات آموزگار براى تجدید بناى آن مى‏بایستى قهرمانانه بوده باشد. هر  وع اشاره‏اى به فساد در مورد آموزگار که سعى مى‏کند وزیر پر انرژى و اصلاح‏طلبى قلمداد شود، منجر به رابى و نابودى سیاسى وى مى‏گردد. منابع فیروز همچنین گزارش مى‏دهند که اگر آموزگار برکنار شود،به  احتمال زیاد توسط على‏نقى عالیخانى، وزیر اقتصاد فعلى جایگزین خواهد شد. این منابع همچنین اطرنشان مى‏کنند که وزارت اقتصاد بار دیگر به هم خواهد ریخت.
     فیروز در مورد این که عبدالرضا انصارى از وزارت کشور برکنار و وزیر دارایى شود، اظهار تردید نمود.

سند بعدی
یادداشت براى بایگانى خیلى محرمانه
صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایى، دکتر الیزابت ک. هرتز
زمان: 31 ژانویه 1967 ـ 11/11/45 مکان: اقامتگاه سفارت اطریش
موضوع: اوضاع مالى ایران
     به هنگام صرف نهار در اقامتگاه سفارت اطریش، خانم هرتز و زیر دارایى ایران به‏طور اتفاقى در پشت میز کوچکى قرار گرفتند. تا زمانى که سایر افراد پشت میز آنجا را ترک کردند، صحبتها بى‏ربط و بى‏استفاده بودند، ولى پس از آن آموزگار براى مدتى بیش از نیم ساعت با خانم هرتز باقى ماند و مطالب زیادى رد و بدل شد که خانم هرتز فقط نکات زیر را به یاد دارد:
     وزیر دارایى گفت اوضاع مالى ایران بشدت مخاطره‏آمیز مى‏باشد. وى سعى کرد که قبل از مسافرت شاه به اطریش این مطلب را به وى بگوید و شاه اظهار تعجب نمود و اظهار تمایل کرد تا پس از مراجعت به صورت مفصل‏ترى در این باره گفتگو نمایند. اما آموزگار گفت تمامى اهمیت صحبت وى (براى شاه ـ م) هنوز مشخص نشده است و علت اصلى آن این است که هویدا نخست‏وزیر ایران دائما به شاه مى‏گوید همه چیز مرتب است.
     آنچه که منصور در پاییز 1964 انجام داد با توجه به نقطه‏نظرات اقتصادى بود نه با در نظر گرفتن امور سیاسى و روانشناسى. آموزگار گفت، اما از طرف دیگر ممکن است آنچه که هویدا هم‏اکنون انجام  ى‏دهد
در کوتاه مدت سیاستمدارانه و روانشناسانه به نظر آید، ولى از نظر اقتصادى هیچ موضوعیتى ندارد، هویدا تسلیم هر کسى شده است و هرگز به دولت اجازه انتخاب نداده است. دولت خصوصا با این حقیقت مواجه
نشده است که یک کشور نمى‏تواند تورم نداشته باشد، رکود نداشته باشد، مالیاتهاى بیشترى نگیرد و با این
حال بودجه نظامى رو به افزایشى داشته باشد.
     آموزگار گفت در طى سالهایى که از مرگ منصور مى‏گذرد، وضعیت مالى ایران اساسا دوام آورده است
که علت آن موفقیت‏هاى حاصل از ثروت بادآورده مى‏باشد. مرحله اول تنها محصول چنین ثروت بادآورده‏اى بود. آنچه که خصوصا مایه نگرانى آموزگار شده این است که وى ترتیبى داده است تا  درآمدهاى مالیاتى را 58 درصد افزایش دهد، زیرا وى متوجه صورت حساب‏هاى نادرست و پرداخت‏هاى غیرقانونى دیگر شده است، اما از وى انتظار مى‏رود همان عملکرد را براى سال آتى داشته باشد، کارى که آموزگار مى‏گوید کاملاً غیرممکن است. آموزگار در ارتباط با موافقت‏نامه اخیر کنسرسیوم  که خانم هرتز آن را یک ثروت بادآورده دیگر خواند، گفت که این کار بشدت بى‏فایده است. وى گفت منطقه صرف‏نظر شده ارزش کمى دارد و فقط تصور مى‏شود تولید واقعى از 12 به 5/12 درصد افزایش یابد ولى این که ایران قادر باشد نفت خام حاصل از کنسرسیوم را بفروشد، قویا مورد تردید است.       در ارتباط با این مسئله آموزگار گفت واقعا مضحک است اگر شخصى فکر کند ایران در شرایطى که مجاز نیست به مشتریان کنسرسیوم یا روسیه نفت بفروشد، بتواند دو میلیون تن نفت خام را به فروش برساند. وى گفت عالیخانى، وزیر اقتصاد ملى، از روى ناامیدى «فرق خود را شکافته» زیرا نتوانسته است براى بیش از 200 هزار و یا حداکثر 300 هزار تن نفت مشترى جلب نماید.       آموزگار مطالب بیشترى گفته بود ولى خانم هرتز بیش از این به خاطر نمى‏آورد. وى گفت چندین بار مى‏خواست به سایر میهمانان ملحق شود، ولى آموزگار وى را نگهداشته و اظهار داشته که مطالبش تمام
نشده است. آموزگار تا حدى در مورد گرفتن مالیات توضیح داده است. ولى خانم هرتز نتوانسته مطلب را درک نماید. نتیجه سخن آنکه وى گفت حدس مى‏زند ظرف یک سال و نیم آینده و احتمالاً زودتر، یک بحران مالى در ایران بروز خواهد کرد. وى به‏گونه‏اى صحبت مى‏کرد و قصد داشت مطالب خود را منتقل کند که خانم هرتز آن مکالمه را مانند «جریان آبى از یک سوراخ در سد» توصیف نمود. البته باید افزود که مکالمه صددرصد خودجوش نبوده است، زیرا خانم هرتز دوست دارد در مورد ملاحظات حرفه‏اى مردم سؤالاتى بکند و قبلاً نیز به هنگام صرف نهار مسائل متعددى در مورد امور اقتصادى از آموزگار پرسیده بود. آموزگار احتمالاً  صور کرده است که خانم هرتز فرد مطلعى درباره این موضوع مى‏باشد. به مجرد این که آموزگار سخنان خود را در مواردى که فوقا گزارش شد به اتمام رساند، به اتفاق خانم آموزگار میهمانى را ترک کردند.

سند بعدی
خیلى محرمانه
صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایى جان. آرمیتاژ، رایزن سفارت
مکان و زمان: منزل ابونصر عضد، 14 دسامبر 1968 ـ 23/9/47
موضوع: عبدالرضا انصارى، وزیر کشور سابق      آموزگار مى‏گفت که مشکلات انصارى از اکراه یا قصور او در عزل تعدادى از منصوبینش، منجمله چند مقام پایین‏تر از استاندار، که نامشان در لیست اخراجى‏ها آمده بود، ناشى شده است. آموزگار اظهار مى‏کرد که شاه از مجارى امنیتى خودش گزارشاتى مبنى بر خطاهاى ادارى تعدادى از این مقامات دریافت کرده و انصارى را نیز در جریان نارضایتى خودش از عدم شایستگى این مقامات گذاشته بود. گویا انصارى تا مدت زیادى هنوز به کار آنان نپرداخته بود. آموزگار اشاره کرد که در رساندن خبر اکراه انصارى در عزل این مقامات به شاه، هویدا نقشى داشته است. تعدادى از منصوبین انصارى مشخصا بد هستند، آموزگار (مثل دیگران) به استاندار کرمان، هوشنگ انصارى، که دوست نزدیک انصارى شناخته مى‏شود، اشاره و اظهار نظرى نیز در مورد ادیب محمدى، معاون پارلمانى وزارتخانه کرد.      آموزگار شک داشت که علت اصلى عزل انصارى انتصابات او (و اختلافاتش با خسروانى در زمینه انتخابات) باشد. او مى‏گفت که خلیل طالقانى، مهدى پیراسته (سفیر ایران در بلژیک که فعلاً در تهران به سر مى‏برد) و انصارى در منزل طالقانى جمع شده و به این نتیجه رسیده بودند که مسائلى در درون حکومت جریان دارد که ممکن است به تغییر نخست‏وزیر بى‏انجامد و در مورد چگونگى اقدامشان در این قضیه به توافق رسیده بودند.
     آموزگار بدون تأکید خاصى از هر سه، به‏عنوان نامزد نخست‏وزیرى نام برد. او فکر مى‏کرد که این گفتگوها مطمئنا به گوش هویدا رسیده و بدون شک عکس‏العمل او در این مورد عامل مهمى در عزل انصارى بوده است. آموزگار آنچه را که ما از مجارى دیگر شنیده‏ایم، یعنى این که هنوز هیچ پستى براى انصارى در نظر گرفته نشده و این گمان که عدم حمایت از انصارى با گستردگى کنونى حملات دشمنانش علیه وى قوت گرفته است، را تأیید کرد. آموزگار نسبت به شرافت انصارى اظهار اطمینان کرد و گفت که احتمال نمى‏دهد هیچ اتهام جدى به او بچسبد. خود وى چندبار از انصارى خواسته است که اجازه ملاقات با شاه را بگیرد و در مورد خودش با صراحت با وى صحبت کند. انصارى از زمان عزل، بیشتر اوقات خود را در رامسر گذرانده است. آموزگار نسبت به اینکه انصارى خواهد توانست خود را، حداقل در محدوده سیاسى، جمع‏وجور کند خوشبین است و عقیده دارد که او از بسیارى از اعضاى فعلى کابینه تواناتر است.
آموزگار فکر مى‏کرد که براى آمریکائیان تماس با انصارى در این موقعیت بحرانى مفید نیست. من از وى خواستم سلام و بهترین درودهاى ما را به انصارى ابلاغ کند.سند بعدی

خیلى محرمانه
صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایى جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت
مکان و زمان: محل اقامت ابونصر عضد، 14 دسامبر 1968 ـ 23/9/47
موضوع: وضعیت مالى ایران
     آموزگار در یک بحث طولانى، مطالب قابل توجهى در مورد وضعیت اقتصاد ایران ایراد نمود. وى احساس مى‏کند که وضعیت ذخایر خارجى ایران به شدت روبه وخامت مى‏گذارد و دولت نسبت به تعدیل و به حداقل رساندن اثرات «این بحران» هیچ چاره‏اى نیندیشیده است. وى از این گرایش ابراز تأسف نمود  که طرحهاى اقتصادى را بدون در نظر گرفتن منبع درآمدى براى هزینه‏هاى غیر مترقبه و پیش‏بینى نشده  اجرا مى‏کنند و سپس تمامى بار این کار را بر اقداماتى به منظور کسب درآمدهاى نفتى بیشتر (که خود وى مجبور است کسب کند) تحمیل مى‏نمایند. وى تصور مى‏کند ایده نرخ رشد 10 تا 11 درصد چیزى به مثابه آزمایشى براى دولت مى‏باشد. دولت نیز شاه را با چنین ایده‏اى تحت تأثیر قرار داده است. وى متذکر شد که در هر صورت مسئله اصلى بر سر دقت اندازه‏گیرى رشد است و به ویژه عدم توانایى براى تعیین رقم مناسب معرف افزایش مصرف در روستاها که دو سوم جمعیت را دارند. آموزگار گفت وى و عالیخانى، وزیر اقتصاد، به هنگام بحث درباره این موضوع اختلافات متعددى با یکدیگر دارند. آموزگار معتقد است که باید جریان پول داخلى به سمت بخش خصوصى و بخصوص سازمانهاى تحت مالکیت دولت نسبت به گذشته بیشتر کنترل شود و اعمال محدودیت بر واردات کالاهاى مصرفى یک نیاز حتمى است. وى یادآورى نمود که از رابطه بین واردات این کالاها و تلاش دولت براى حفظ سطح قیمت‏ها آگاه است، ولى فکر نمى‏کند روند اخیر قابل حفظ باشد.       وى تصور مى‏کند درک شاه از حقایق اقتصادى زندگى، تحت تأثیر عدم اطلاع کامل در مورد راههاى عملى اقتصادى که در مقابل دارد مى‏باشد و حتى آماده است تا براى خریدهاى خارجى خود به مقدار ریالهاى موجود به دنبال تضمینهایى باشد. وى به شاه پیشنهاد کرده است تا افزایش قابل ملاحظه‏اى بر مالیات افرادى که براى تجارت شخصى و یا تفریحى به خارج مى‏روند، صورت گیرد (وى گفت هویدا مخالفت کرده است، زیرا وى از «عدم افزایش قیمتها» یک بت ساخته است و با آنهایى که با چنین افزایشى مخالفند رابطه برقرار کرده است). آموزگار گفت شاه به لزوم پرهیز از افزایش قیمت‏ها اشاره کرد، ولى او (آموزگار ـ م) تفاوت بین «مالیات» بر موارد رفاهى نظیر مسافرت به خارج و افزایش ناخوشایند قیمت نفت و بنزیک (که در سال 1964 توسط دولت منصور ارائه شد) که مستقیما بر هر خانواده‏اى منجمله خانواده‏هاى بسیار کم درآمد اثر مى‏گذارد، توضیح داد. وى بر لزوم یک بودجه محدود براى سال 1948 و ضرورت ارزیابى هزینه‏هاى خارجى (وى وانمود کرد که به هزینه‏هاى نظامى اشاره کرده است) تأکید نمود. آموزگار این عقیده را توضیح داد که هویدا (که به عقیده وى ابتدایى‏ترین برداشتها را نسبت به مسائل اقتصادى و مالى دارد) به سبک معمول خود و با کمک افراد حقه‏باز سعى دارد با این شرایط مقابله نماید. وى سمیعى را که هم‏اکنون مسئول هزینه‏هاى «طرح» مى‏باشد در مقابل فرمانفرمائیان دستیار قدیمى خود که فعلاً مسئول مدیریت مالى مى‏باشد، قرار داده است. آموزگار گفت به شاه اصرار کرده است که باید هر چه سریعتر کارى انجام شود و اضافه کرده است که نمى‏خواهد در مورد پنهان کردن فوریت نیاز به یک اقدام علاج‏بخش از شاه سلب مسئولیت نماید. طبق اظهارات آموزگار،  ه نظر رسیده که شاه به طور کلى
کمى عقب نشسته، ولى تحت تأثیر بعضى از نکاتى که آموزگار اظهار کرده، قرار نگرفته است. شاه گفته
است به مجرد بازگشت، از نخست‏وزیر خواهد خواست کل مسئله را مورد بررسى قرار دهد.

سند بعدی
تاریخ: 10 آوریل 1969 (عصر) ـ 21/1/48 خیلى محرمانه
مکان: خانه سیروس فرمانفرمائیان
صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان: آقاى جمشید آموزگار، وزیر دارایى جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسى
سفارت
موضوع : لیست سیا
     آموزگار گمان مى‏کرد عنصرى از فراماسونها در کار فاش ساختن لیست سیا (CIA) دست داشته است. وى گفت که چندى پیش از او خواسته شده بود به آنها ملحق شود، اما چون نفع ویژه‏اى در این امر نمى‏دیده، امتناع ورزیده بود.       وى خاطرنشان کرد که زاهدى، وزیر امورخارجه، تا حد زیادى از علنى شدن لیست مزبور، مضطرب است و آن را عملى غیرمسئولانه و بدخواهانه مى‏داند. زاهدى ظاهرا کوشش‏هایى را که براى کشف منشاء این قضیه صورت مى‏گیرد، تشویق مى‏کند.
     آموزگار گفت که نکته جالب نامهایى است که در هیچ یک از دو لیست (فراماسون یا سیا) نیستند. آشکارا منظور وى علم بود و صراحتا نظر خود را چنین گفت که علم با مشاهده تضعیف موقعیت هویدا و  طمینان کمتر نسبت به مقام خویش در دربار، براى کسب مقام نخست‏وزیرى مى‏کوشد. وى مستقیما این نتیجه را نگرفت که مقام دربارى علم ممکن است ترکیبى از موقعیت و نفوذى باشد که غالبا با بلندپروازیهاى او همساز است، اما براین امر پا مى‏فشرد که علم خواهان مقام نخست‏وزیرى است. (از آنجایى که از آموزگار آشکارا به‏عنوان نامزد نخست‏وزیرى نامبرده شده است، ممکن است که وى هر شخص واقعا با نفوذى را رقیبى براى خود ببیند.)

سند بعدی
تاریخ: 10 آوریل 1969 (عصر) ـ 21/1/48خیلى محرمانه
مکان : منزل سیروس فرمانفرمائیان
صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایى آقاى جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسى
سفارت آمریکا
موضوع : کمبود گوشت
     آموزگار گفت کمبود گوشت قیمت واقعى گوشت را افزایش داده است. وى تصمیم هویدا را در مورد پایین نگهداشتن قیمت گوشت بدون در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادى مورد انتقاد قرار داد، زیرا حدس مى‏زند که گوشت وارد بازار سیاه خواهد شد. وى گفت مبلغ 78 ریال براى هر کیلو گوشت رقم مناسبى براى روانه کردن گوشت کافى به بازار نیست. گوشت وارداتى از ترکیه به قیمت 84 (یا 86) ریال تمام ى‏شود و بندرت مى‏توان آن را به توزیع‏کنندگان فروخت تا به قیمت 78 ریال بفروشند. قیمت واقعى جارى حدود 100 تا 110 ریال مى‏باشد و وى توصیه کرده است این قیمت مورد تأیید رسمى قرار گیرد تا بدین ترتیب تأمین گوشت به صورت دائم تضمین گردد.

سند بعدی
بیوگرافى جمشید آموزگار
از : آقاى آرمیتاژ27 اوت 1969 ـ 5/6/48
     جمشید آموزگار از سال 1965 در کابینه و از سال 1964 وزیر دارایى بوده است. وى که تحصیلات امریکایى دارد و محصول اصل چهار (اعطاى بورس فرهنگى برنامه اصل چهار ترومن ـ م) مى‏باشد، معمولاً به‏عنوان یکى از طرفداران امریکا قلمداد مى‏شود، ولى دقیق‏تر است که گفته شود وى شدیدا جاه‏طلب (غالبا از وى به‏عنوان نخست‏وزیر احتمالى بعدى یاد مى‏شود) بوده و اقدامات وى در دولت همواره به سود ما نبوده است. وى و همسرش گاهى با خانواده مایر بریج بازى مى‏کنند و آموزگار در صورتى که از وى درخواست‏شود، هیچ اکراهى از ملاقات با سفیر امریکا ندارد. با این وجود از نقطه‏نظر سنت قدیمى سیاسى ایران از این‏که به‏عنوان «فرد (تحت کنترل) آمریکا» قلمداد گردد، حساس مى‏باشد.       وى دیدگاههاى استوار و محکمى داشته و غالبا در مورد مسائل اقتصادى صریح صحبت مى‏کند. وى که مجبور است براى برنامه‏هاى جاه‏طلبانه دیگران پول تهیه کند، برخلاف افرادى که سرشار از خوشبینى نسبت به دورنماى اقتصادى ایران هستند، فردى است که در ارائه یک دیدگاه بدبینانه از دورنماى اقتصادى ایران به ما کمک مى‏کند. وى به‏عنوان یکى از اعضاى اوپک و وزیر دارایى، به خوبى از مذاکرات نفتى با کنسرسیوم اطلاع دارد و در مواردى براى انتقال ملاحظات واقع‏گرایانه در مورد این مذاکرات به شاه به سفیر امریکا کمک کرده است. همچنین مشهور است که وى به‏طور کلى به صورت نسبتا دوستانه‏اى با شاه صحبت مى‏کند.

سند بعدی
جمشید آموزگار ـ وزیر دارایىخیلى محرمانه
     آموزگار فرزند سناتور سابق حبیب‏اللّه‏ آموزگار، در سال 1933 در تهران متولد گردید. آموزگار تحصیلات آمریکایى دارد و در رشته مهندسى بهداشت عمومى لیسانس و در رشته مهندسى بهداشت فوق‏لیسانس خود را از دانشگاه کرنل اخذ نمود و در سال 1949 دکتراى مهندسى هیدرولیک را از دانشگاه واشنگتن دریافت کرد.
     وى در سال 1952 به ایران بازگشت و چند سال در استخدام برنامه اصل چهار ایالات متحده بود. در سال 1955 در وزارت بهدارى معاون وزیر گردید. آموزگار به هنگام تصدى معاونت وزارتخانه عضو هیئت‏هاى اعزامى براى پیمان بغداد و سازمان بهداشت جهانى بود.      آموزگار در سال 1958 به سمت وزیر کار منصوب شد. وى در هنگام تصدى وزارت کار، شروع به درگیر کردن خود در سایر فعالیت‏ها نمود. وى متخصص اقتصادى ایران در مسئله پیمان بغداد، مدیر طرح خانه‏سازى دولتى، هماهنگ‏کننده امور دانشجویان خارج از کشور بوده و همچنین در چند طرح بزرگ اقتصادى داخلى دست دارد.
     در سال 1959 آموزگار به وزارت کشاورزى منصوب گردید و به هنگام اشتغال به این کار وزارتخانه را تجدید سازمان داده و موفق شد قبل از خروجش از هیئت دولت در سپتامبر 1960 لایحه مهم تقسیم اراضى (یکى از اولین گامها به سمت اصلاحات ارضى) را به تصویب برساند.      آموزگار در سال 1960 به شغل مهندسى در بخش خصوصى برگشت و تا سال 1964 به‏عنوان مهندسمشاور کار کرد. وى در مارس  1964 به سمت وزیر بهدارى منصوب گردید و وزارتخانه را تجدید سازمان
کرد و سپاه بهداشت را تأسیس نمود. در مه 1965 آموزگار به امیرعباس هویدا، که نخست‏وزیر شد، به سمت وزیر دارایى منصوب گردید. هر دو نفر آنها یعنى آموزگار و هویدا از سال 1965 تاکنون مناصب خود را حفظ کرده‏اند. آموزگار به‏عنوان وزیر دارایى مسئول کسب و تأمین درآمدهاى دولتى مى‏باشد و در اکثر طرحها و مذاکرات مالى درگیر است. وى همچنین سرپرستى نهادى را به عهده دارد که شاید غامض‏ترین پیچیدگى‏هاى بروکراتیک در دولت ایران در آنجا قرار گرفته باشد، اما توانسته است در تنظیم سازمان وزارتخانه موفقیت‏هایى کسب نماید.
     آموزگار همواره به‏عنوان یکى از نخست‏وزیران احتمالى ایران مطرح بوده است و در واقع عده‏اى تصور مى‏کنند وى بعد از هویدا نخست‏وزیر خواهد شد. موفقیت آموزگار در مذاکرات نفتى فوریه 1971، اگرچه وى مراقب بود تا تمامى اعتبار را به شاه اختصاص دهد، ولى یقینا در کسب چنین اشتهارى به وى کمک کرده است. آموزگار باهوش بوده، شمرده صحبت مى‏کند و جاه‏طلب است. وى طرفدار تجدد است و به صداقت شخصى اشتهار دارد و از فساد و عدم کارایى انتقاد مى‏کند. با این وجود انتقادات زیر نیز به آموزگار وارد است: وى انعطاف‏ناپذیر نبوده و از واگذارى اختیارات پرهیز مى‏کند و نسبت به پذیرش توصیه متخصصین اکراه دارد و تکبر و بى‏رحمى وى افراد بسیارى را رنجانده است.
     آموزگار در محافل بسیارى مشهور به جانبدارى از آمریکا مى‏باشد و در حقیقت ممکن است به دلیل همین اشتهار به تمایلات امریکایى از کابینه شریف‏امامى در سال 1960 کنار گذاشته شده باشد، اما به نظر مى‏رسد در خلال گذشت این سالها، جاه‏طلبى آموزگار بر دوستى وى نسبت به ایالات متحده برترى یافته باشد. عملکرد وى در دولت همواره در جهت منافع آمریکا نبوده است.
     آموزگار به زبان آلمانى صحبت مى‏کند و انگلیسى را به روانى فارسى تکلم مى‏نماید. وى با یک زن انگلیسى زبان آلمانى از دانزیک ازدواج نموده است و فرزندى ندارد. آوریل 1971 ـ فروردین 1350  سند بعدی خیلى محرمانه
صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان : عالیجناب جمشید آموزگار، وزیر دارایى  داگلاس مک آرتور دوم، سفیر ایالات متحده تاریخ: تهران، 14 فوریه 1972 ـ 25/11/50
موضوع : جرائم مالیاتى وضع شده براى شرکت‏هاى امریکایى و غیر امریکایى به دلیل عدم تطبیق با ضوابط دولت ایران در زمینه حفظ سوابق تجارى       صبح امروز به هنگام ملاقات خداحافظى با آموزگار، وزیر دارایى ایران، به‏طور خصوصى به وى یادآورى کردم که چندین شرکت امریکایى شاغل در ایران توجه مرا به این نکته جلب کرده‏اند که آنها براساس یک ارزیابى دلخواه و غیرمنصفانه توسط وزارت دارایى به پرداخت مالیات‏هاى سنگین محکوم شده‏اند و علت آن نیز عدم تطبیق دقیق آنها با تمامى ضوابط دولت ایران در رابطه با حفظ و نگهدارى سوابق تجارى بوده است. در ادامه صحبت افزودم همان‏طور که آموزگار مى‏داند حداکثر تلاش خود را به کار برده‏ام تا امریکائیها را به سرمایه‏گذارى در ایران ترغیب نمایم. با این حال شکایات مربوط به ارزیابى نامعقول و بیش از حد مالیاتى به شرکت‏هایى در آمریکا که تصور داشتند در ایران سرمایه‏گذارى کنند، رسیده است و موجب ایجاد روحیه منفى قابل درکى گردیده است. لذا امیدوارم وزارت دارایى به هنگام چنین ارزیابى‏هایى، درخواست‏هاى غیرمنصفانه و بیش از حد شرکت‏هاى شاغل در ایران نداشته باشد.      وزیر دارایى گفت از نکاتى که مطرح کرده‏ام، قدردانى مى‏نماید. وى گفت مشکل اصلى این است که در گذشته بعضى از شرکت‏ها، احتمالاً راهنمائیهاى نادرستى از دوستان و مشاوران ایرانى خود دریافت نموده و تصور کرده‏اند لازم نیست سوابق تجارى خود را مطابق با ضوابط دولت حفظ نمایند و اگر مسئله‏اى بروز کند از طریق شخصى در وزارت دارایى «قابل حل» خواهد بود. در عین حال که ممکن است چنین مطلبى در گذشته درست بوده باشد، ولى موضوعیت «کارچاق‏کنى» تمام شده است و تلاش پیگیرى به عمل مى‏آید تا تحت رهبرى‏هاى شاهنشاه، به تمام فسادها، کارچاق‏کنى‏ها، پنج‏درصدى‏ها و غیره و... خاتمه داده شود.
     آموزگار گفت تا جایى که به آینده مربوط مى‏شود، شرکت‏ها لازم نیست مطابق سیستم سال 1932 سوابق خود را بایگانى کنند، بلکه مى‏توانند از طریق سیستم کامپیوتر و مشابه آن بایگانى خود را به صورت مدرنترى تشکیل دهند. علاوه بر این، وى گفت به مدیران اجرایى شرکت‏هاى امریکایى اطمینان مى‏دهم که مشکلات خود را با افراد مناسبى در وزارتخانه مطرح نمایند و اگر احساس مى‏کنند تصمیمات این مقامات بى‏پایه و غیرمعقول است، مى‏توانند مشکل خود را مستقیما با من طرح نمایند و من شخصا پرونده را بررسى خواهم کرد. ابراز قدردانى نموده، گفتم احساس مى‏کنم چنین کارى بسیار مناسب مى‏باشد.داگلاس مک‏آرتور سفیر سند بعدی
جمشید آموزگار، وزیر اقتصاد و دارایى سرى
     جمشید آموزگار از 1964 عضو کابینه و از 1965 وزیر اموراقتصادى و دارایى بوده است. او که محصول اصل چهار (برنامه اعطاى بورس‏هاى فرهنگى اصل 4 ترومن ـ م) مى‏باشد در آمریکا تحصیل کرده است، معمولاً به چشم یکى از طرفداران امریکا نگریسته مى‏شود؛ با این وجود از این که به‏عنوان «فرد (تحت کنترل) امریکائیان» تلقى شود، حساس مى‏باشد.
     وى نقطه نظرات استوار و محکمى داشته و غالبا در مورد مسائل اقتصادى صحبت مى‏کند. او که مجبور
است براى طرح‏هاى بلندپروازانه دیگران پول تهیه کند، برخلاف افرادى که سرشار از خوشبینى نسبت به دورنماى اقتصادى ایران هستند، فردى است که در ارائه جنبه‏هاى بدبینانه این چشم انداز، براى ما فرد مفیدى است. به‏عنوان یک عضو اوپک و وزیر دارایى، از نزدیک از مذاکرات مربوط به نفت با کنسرسیوم اطلاع دارد و در مواردى براى انتقال برخى ملاحظات واقع‏گرایانه در مورد این مذاکرات به شاه، براى ما مثمرثمر بوده است. وى این شهرت را هم دارد که به‏طور معمول در گفتگو با شاه، نسبتا صریح است.
     آموزگار در مذاکرات اوپک که منجر به انعقاد موافقتنامه تهران در فوریه 1971 شد، نقش قاطعى ایفا کرد. در نتیجه به‏طور قابل ملاحظه‏اى به اعتبار او نزد شاه و افکار عمومى افزوده گشت. در صورتى که شاه
بخواهد براى هویدا از کابینه حاضر جانشین بیابد، وى على‏الظاهر مدعى درجه اول به حساب مى‏آید. آموزگار که افتخار مى‏کرد عضو هیچ حزبى نیست در اواخر سال 1971 به حزب ایران نوین پیوست و بدین ترتیب به یکى دیگر از شرایط نخست وزیر شدن تحقیق بخشید.      آموزگار 49 ساله و همسر آلمانى‏الاصلش فرزندى ندارند؛ هردوى آنها به انگلیس سلیس صحبت
مى‏کنند.مى 1972 ـ اردیبهشت 1351

سند بعدی
تاریخ: 3 دسامبر 1973 ـ 12/9/52 محرمانه
مطالب استخراجى از یادداشت براى بایگانى
از: وزیر مختار ـ داگلاس هک
موضوع : شایعات متفرقه
     مطالب زیر در میهمانى شب گذشته از میان سخنان چند ایرانى که معمولاً افراد مطلعى هستند، استخراج شده است. به‏عنوان قسمتى از اقدامات ضد فساد شاه و فرامین وى به مقامات ادارى مبنى بر اینکه اگر هنوز افرادى در بخش دولت هستند که سرمایه‏گذاریهاى شخصى دارند باید خود را کنار بکشند، گفته مى‏شود تغییرات زیر در هیئت دولت صورت خواهد گرفت.       آموزگار (وزیر دارایى): هویدا مى‏خواهد وى از هیئت دولت کنار برود، زیرا براى وى یک تهدید محسوب مى‏شود، اما احتمالاً براى کنار گذاشتن وى به اندازه کافى قدرت ندارد. آموزگار آن‏طور که گفته مى‏شود از طریق یک شرکت ساختمانى که با سازمان برنامه ارتباطاتى دارد، هنوز درگیر قضیه مشارکت در بخش خصوصى مى‏باشد.

سند بعدی
جمشید آموزگار، وزیر دارایى خیلى محرمانه
عنوان خطاب: آقاى وزیر
     جمشید آموزگار که 50 سال دارد، از سال 1965 وزیر دارایى بوده است. او که چهره برجسته بین‏المللى ایران در زمینه نفت مى‏باشد، در ژانویه 1974 به ریاست کنفرانس اوپک انتخاب شد. او باهوش، خوش‏بیان و مذاکره‏گرى جذاب و جدى است. او نسبت به ایالات متحده روش دوستانه‏اى دارد لیکن تلاش مى‏نماید از اتخاذ موضعى که ممکن است در اثر آن به وى برچسب آمریکایى بودن زده شود،
اجتناب ورزد. وى در سال 1972 از اتحاد جماهیر شوروى و ایالات متحده دیدار کرد. آموزگار داراى مدارج تحصیلى در بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل و یک دکترا در مهندسى هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن مى‏باشد. وى در مناصب وزارت‏کار، کشاورزى و بهداشت خدمت کرده و در هریک از آن مناصب پویایى، طرفدارى از مدرنیزه کردن و تنفر خود را از فساد نشان داده است. وى به داشتن شخصیتى سالم و قدرتمند شهرت دارد.
     آموزگار،آرام و خوش برخورد و خونگرم مى‏باشد و داراى شخصیت خوشایندى است. او مى‏تواند تقریبا در مورد هر موضوعى باهوش و درایت مباحثه نماید. او و همسرش که یک زن آلمانى انگلیسى زبان است، فرزندى ندارند. آنها در شمال تهران زندگى مى‏کنند و عضو کلوپ جدید تهران هستند، لیکن به ندرت در مجامع دیده مى‏شوند. آموزگار سه برادر معروف دارد: جهانگیر، رایزن اقتصادى سفارت ایران در واشنگتن است، کورس وزیر مسکن است و هوشنگ قبل از نوامبر 1972 رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک بود. آموزگار به زبانهاى انگلیسى و آلمانى به خوبى صحبت مى‏کند.  18 آوریل 1974 ـ 29/1/53

سند بعدی
جمشید آموزگار وزیر کشور و امور خدمات شهرىخیلى محرمانه
عنوان خطاب: آقاى وزیر
     در 27 آوریل 1974، جمشید آموزگار 50 ساله، وزیر کشور و امور خدمات شهرى گردید. وى قبلاً و از سال 1965 سمت وزیر دارایى را عهده‏دار بود. وى از دیرباز از مدیران بین‏المللى صنعت نفت ایران و مذاکره‏گر اصلى آن در اوپک بوده است. در ژانویه 1974 به ریاست کنفرانس اوپک برگزیده شد. آموزگار باهوش، خوش‏بیان و مذاکره‏گرى جذاب و جدى است. وى نسبت به آمریکا روش دوستانه‏اى دارد، ولى تلاش مى‏نماید از اتخاذ هر موضعى که ممکن است در اثر آن به وى برچسب امریکایى بودن زده شود، اجتناب ورزد. وى در سال 1972 از شوروى و آمریکا بازدید نمود.
آموزگار داراى مدارج تحصیلى در بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل و دکتراى مهندسى هیدورلیک از دانشگاه واشنگتن مى‏باشد. وى در مناصب وزارت کار، کشاورزى و بهداشت خدمت کرده و در هر یک از این مناصب پویایى، طرفدارى از مدرنیزه کردن و تنفر خود را از فساد نشان داده است. وى به داشتن شخصیتى سالم و قدرتمند شهرت دارد.
     آموزگار فردى آرام و خوش برخورد و خونگرم مى‏باشد و داراى شخصیتى خوشایند است. او قادر است در مورد هر موضوعى باهوش و درایت مباحثه کند. او و همسرش که یک زن آلمانى‏الاصل انگلیسى زبان است، فرزندى ندارند. آموزگار سه برادر دارد و هر از چند یک بار از هر چهار نفر آنها براى خدمت در امور دولتى دعوت شده و مى‏شود. جهانگیر رایزن امور اقتصادى سفارت ایران در واشنگتن است ؛
کورس اخیرا وزیر مسکن شده بود (تا آوریل 1974)؛ و هوشنگ رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک بوده است (تا نوامبر 1973). آموزگار انگلیسى را عالى و آلمانى نیز صحبت مى‏کند. 11 اکتبر 1974 ـ 19/7/53

سند بعدی
جمشید آموزگارخیلى محرمانه
     دریافته‏ام که آموزگار تا حدى بیش از آنچه بیوگرافى‏هاى ادارى نشان مى‏دهند، حساس‏تر و ملى‏گراتر مى‏باشد. متوجه شده‏ام که وى نسبت به هرگونه بى‏اعتنایى شخصى احتمالى بشدت حساس مى‏باشد (وى حتى از دیوید راکفلر رنجیده خاطر شده است) و وقتى مسئله‏اى که از نقطه‏نظر احساسات ملى‏گرایانه وى حساس است، مطرح مى‏شود، ممکن است سریعا حالت متعارف خود را از دست بدهد. گاهى از خود مى‏پرسم آیا ممکن است طرفدارى وى از امریکا نوعى قیافه گرفتن باشد تا خشم نهانى خود را نسبت به نوعى بى‏اعتنایى که ممکن است در طى دوران تحصیلش در امریکا صورت گرفته باشد،
بپوشاند. آموزگار قیافه‏اى تیره دارد و فکر مى‏کنم در طول مسافرتهایش در داخل ایالات متحده در مواردى با مشکلات نژادى مواجه بوده است. وى نظیر تمامى وزراى دیگر، خدمتگذار کوشاى تمایلات شاه مى‏باشد، اما در مواردى که مى‏توان درباره مسائلى بحث کرد که شاه هیچ نقطه‏نظرى در آن مورد ندارد و یا مسائلى که از اهمیت چندانى برخوردار نیست، وى نامى از شاه نمى‏برد تا بدین ترتیب براهمیت دیدگاههاى خود بیفزاید. یکى از این موضوعات مشکل قدیمى اموال مازاد و یا اجاره‏اى مى‏باشد که با ایالات متحده درگیرى دارد. اگرچه بارها به صورت مورد به مورد براى وى شرح داده شده است، ولى او از پذیرفتن آن امتناع مى‏ورزد و مطالب خود را تکرار مى‏کند. مطالبى که بارها عدم صحت آن به صورت مستند براى زیردستان و همکاران وى به اثبات آموزگار رسیده است.
     همچنین با معشوقه‏اش به تفریح مى‏پردازد و تنها چیزى که در مورد آن مى‏دانم این است که چنین شخصى وجود دارد و حتى وجود وى براى همسر آموزگار قابل تحمل مى‏باشد.
لهفلدت، 18 مارس 1975 ـ 27/12/53

سند بعدی
یادداشت براى کاردار12 ژوئن 1975 ـ 22/3/54
موضوع: مصاحبه آقاى رُوان (Rowan) جمشید آموزگار
     کارل گفت به هنگام مصاحبه با آموزگار، آموزگار به وى گفت منتظر افزایش 20 درصد در قیمت نیز در پاییز امسال باشم. 
     آموزگار همچنین گفته است که هرکسى را در غرب تشویق کرده است تا ثابت نمایند که ارزش دلار از ابتداى ژانویه 1974 تا سپتامبر 1974 به میزان 30 درصد کاهش نیافته است. وى از این جریان به عنوان نمونه‏اى از وخامت قدرت خرید یک بشکه نفت که بر حسب دلار به فروش مى‏رسد، یاد کرد.       سومین نکته اصلى مطرح شده توسط آموزگار در این مصاحبه با رُوان: لحن وى با حالتى چون کینه‏نژادى تغییر یافت ؛ به عبارت دیگر، آموزگار با نگاه به رُوان گفت آیا مى‏دانید آنچه که واقعا آنها را نسبت به افزایش بهاى نفت و کسب پول از نفت خودمان به‏عنوان یک منبع طبیعى خشمگین مى‏سازد، این است که آنها از مشاهده رشد ما و احتمال این که آنها را در موضع ضعیفى در جهان قرار دهیم، بیزار هستند. طبق اظهارات کارل، آموزگار به اختلافات بین ما، منظور ایرانیان و اعراب، از یک طرف و نژادهاى چشم آبى و بور در جهان از طرف دیگر اشاره کرد. مارلین و. رمیک کفیل کارمند روابط عمومى

سند بعدی
جمشید آموزگاروزیر کشور و امور خدمات شهرى
عنوان خطاب: آقاى وزیر
     جمشید آموزگار که 52 ساله مى‏باشد از آوریل 1974 تاکنون وزیر کشور و امور خدمات شهرى بوده است. وى قبل از آن به مدت 9 سال وزیر دارایى بوده است. آموزگار یکى از صاحب‏نظران پیشرو ایران در مورد مسائل بین‏المللى نفت و طرف اصلى مذاکره در سازمان کشورهاى صادرکننده نفت (اوپک) مى‏باشد. وى در ژانویه 1974 به‏عنوان رئیس کنفرانس اوپک انتخاب گردید و در دوم سپتامبر 1975 در زمینه قیمت نفت در مجمع عمومى سازمان ملل سخنرانى نمود.  آموزگار مدارجى تحصیلى در زمینه بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل و دکتراى مهندسى هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن دارد. وى تصدى وزارتخانه‏هاى کار، کشاورزى و بهدارى را عهده‏دار بوده و در هر یک از آنها پویایى و حرکت به سمت مدرنیزاسیون ایجاد کرده است. آموزگار فردى باهوش، خوش‏بیان و مذاکره‏کننده‏اى جذاب و جدى مى‏باشد. وى به داشتن شخصیتى سالم و قدرتمند اشتهار دارد. نسبت به ایالات متحده نظرات مساعدى دارد.
     آموزگار سه برادر دارد و هرچهار نفر آنها هرازچندگاه براى کار در بخش عمومى دعوت شده و مى‏شوند. جهانگیر رایزن امور اقتصادى در سفارت ایران در واشنگتن است ؛ کورس تا این اواخر (تا آوریل 1974) وزیر مسکن بود؛ هوشنگ تا قبل از نوامبر 1973 رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک بوده است. آموزگار در ژوئیه 1975 علاوه بر سمت وزارت و مسئولیت‏هاى بین‏المللى خود به دبیرکلى دفتر اجرایى حزب رستاخیز ایران (حزب ایران نوین سابق که براى بیش از یک دهه حاکم ایران بوده است) برگزیده شد. 
     آموزگار فردى آرام و خوش برخورد با شخصیتى خونگرم و خوشایند مى‏باشد و مى‏تواند در مورد هر موضوعى با درایت گفتگو کند. وى با یک زن آلمانى ازدواج کرده است و فرزندى ندارند. خانواده آموزگار انگلیسى را عالى و به زبان آلمانى نیز صحبت مى‏کنند. 18 سپتامبر 1975 ـ 27/6/54 سند بعدی
جمشید آموزگار وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران (از اکتبر 1976) خیلى محرمانه عنوان خطاب: آقاى وزیر      براى بیش از یک دهه جمشید آموزگار مناصب بالایى از جمله وزیرکار، کشاورزى، بهدارى، دارایى و
کشور، در دولت ایران داشته است. وى همزمان با تصدى این مشاغل، مشاور اصلى شاه در امور نفتى و طرف مذاکره از جانب کشور خود در اوپک بوده است. وى به‏عنوان سرپرست هیئت اعزامى به اجلاسیه آتى وزرا در کنفرانس همکارى‏هاى بین‏المللى اقتصادى، دیدگاههاى شاه را درباره موضوعات مطروحه منعکس خواهد نمود. موضوعات کنفرانس
     ایران از این به بعد درصدد حفظ قدرت خرید نفت خود از طریق وضع تعرفه (ارتباط دادن قیمت نفت به تورم) نخواهد بود. خود آموزگار معتقد است که تعرفه‏هاى قیمت نفت که یک هدف غیر عملى و نامناسب مى‏باشند و روش خوب، دستیابى به موافقتنامه در مورد فرمولى است که موجبات افزایش تدریجى قیمت نفت را تا رسیدن و یا تساوى با هزینه منابع انرژى جایگزین، فراهم آورد. لذا وى تصور مى‏کند تحقیق براى یافتن چنین منابعى یکى از مهم‏ترین نیازهاى دو دهه آینده خواهد بود. وى یادآور شد که اگر محرک اقتصادى کمى در این مورد وجود داشته باشد، چنین تحقیقاتى پیشرفت چندانى نخواهد داشت. به عقیده
وى تنها راه ایجاد چنین محرکى، نزدیک کردن قیمت نفت به قیمت چنین (منبع انرژى ـ م) جایگزینى مى‏باشد.       آموزگار معتقد است پیشنهاد  UNCTADدر مورد یک صندوق مشترک تأمین مالى خرید
موجودى‏هاى معلق مورد نیاز براى حمایت از قیمت‏هاى مورد نظر کالاها، به‏طور کلى ایده خوبى است، ولى موجب مى‏شود ایران سهمیه تعهدى خود را به صندوق ویژه اوپک قطع نماید. وى پیش‏بینى مى‏کند در راه رسیدن به توافق خرید ذخایر معلق، مشکلات بزرگى وجود داشته باشد. به عقیده وى، صندوق مشترک بایستى براى تسهیل مشکلاتى که در اثر تغییر قیمت کالاها ایجاد مى‏شود، مورد استفاده قرار گیرد.       آموزگار از پیشنهاد امریکا در مورد صندوق انرژى استقبال مى‏کند؛ ولى تکرار مى‏نماید هر نوع کمکى از جانب ایران، از محل سهمیه ایران در صندوق ویژه اوپک کسر خواهد شد. در مورد مسئله دیرکرد پرداخت وامها، وى با بخشیدن بدهى‏ها بشدت مخالف است و اظهار مى‏دارد که سوابق ناخوشایندى به دنبال خواهد داشت، اما انعطاف نشان داده و در مورد «rollover» و یا «تمدید» آن براى کشورهاى پیشرفته که تحت فشار قرار دارند، ایده خوبى دارد، نهایت این که وى با هر تصمیمى که در کنفرانس اتخاذ
گردد، همراهى خواهد نمود.

نقش محلى
     آموزگار در سال 1976 در دومین کنگره حزب رستاخیز ایران (حزب ایران نوین سابق) که براى بیش از یک دهه حزب حاکم ایران بوده است، به سمت دبیرکلى آن انتخاب شد. وى در این سمت بر 1200 همکار حزبى تمام وقت و 300 دفتر مرکز حزبى و 50000 شعبه حزبى نظارت عالیه (حزب حدود 5 میلیون عضو دارد) و در هیئت دولت نیز یک کرسى دارد. با این حال، چنین موقعیتى به وى یک پایگاه سیاسى در صحنه داخلى ایران نداده است ؛ وى این سمت‏ها را در دست دارد، زیرا علاوه براین که شاه وى را انتخاب کرده است وى از اعتماد دستگاه سلطنتى برخوردار است.

اطلاعات شخصى
     آموزگار که بدعتگزار ایده نتیجه‏گرایى مى‏باشد، یکى از تکنوکراتهاى بى‏شمارى است که شاه براى مدرن کردن ایران مورد استفاده قرار داده است. وى در رشته بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل مدارکى گرفته و دکتراى مهندسى هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت کرده است. آموزگار با 53 سال سن، مرد مرتب، آرام و مؤدب مى‏باشد و شخصیتى صمیمى و خوشایند دارد. وى مى‏تواند تقریبا درباره هر موضوعى به انگلیسى سلیس و زبان آلمانى با درایت گفتگو کند.

سوابق برجسته
     65 ـ 1964: وزیر بهدارى
     74 ـ 1965: وزیر دارایى
     76 ـ 1974: وزیر کشور و امور خدمات شهرى
     اکتبر 1974 تاکنون: وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران
16 مى1977 ـ 26/2/56

سند بعدی
محرمانه
صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان: جمشید آموزگار، دبیرکل حزب رستاخیز جان دى. استمپل، کارمند
سیاسى، پنج رهبر سیاسى جوان آمریکایى که از ایران بازدید مى‏نمایند
زمان و مکان: یکشنبه، 22 مى1977 ـ 1/3/56، دفتر آقاى آموزگار
موضوع: سیاست‏هاى ایران ـ نقش حزب رستاخیز
     آموزگار براى تشریح حزب رستاخیز موافقت کرد که 5 رهبر جوان سیاسى آمریکایى را که از ایران دیدار مى‏کنند، بپذیرد. موضوع بحث به زندگى سیاسى ایران، فلسفه سیاسى و چشم‏اندازه‏هاى آینده کشید. آموزگار رک و صریح بود و به سؤالات به خوبى پاسخ گفت. او از خود دانش وسیعى در مورد نحوه عملکرد سیستم احزاب سیاسى ایران نشان داد و توجه پنج رهبر جوان سیاسى بسیار جلب شده بود. در ذیل نقطه‏نظرات جدید یا برجسته‏اى که وى ابراز داشت، مى‏آید.

سازمان حزب
     آموزگار گفت حدود 50000 شعبه حزبى در 468 منطقه تقسیم شده‏اند که در حال حاضر مشغول انتخاب شوراها مى‏باشند. آموزگار در رابطه با زمانى که طول خواهد کشید تا کادر مرکزى سازمان حزب تکمیل شود، بسیار بدبین‏تر از هریک از مقامات سطح بالاى حزب که قبلاً با پنج رهبر سیاسى جوان ملاقات داشته‏اند، بود. آموزگار تصور مى‏کرد که ساختار اولیه در یک سال و نیم آینده روشن خواهد شد، لیکن ماشین حزب براى سه تا چهار سال آینده عمل نخواهد کرد. او و رهبران سیاسى جوان نظریات بسیار منفى در مورد مشکلات ترغیب افراد به عضویت در یک حزب سیاسى ابراز داشتند و عنوان نمودند که در این رابطه سیستم تک حزبى ایران خیلى با سیستم دو حزبى ایالات متحده تفاوت نخواهد داشت.

ارتباط دولت با حزب
     آموزگار درگیر شدن حزب با دولت از طریق کمیته سیاسى حزب رستاخیز را تشریح نمود. وى در پاسخ به سؤالى توضیح داد که چگونه حزب درگیرى فیمابین یک وزیر و مجلس راه حل و فصل مى‏نماید. چنانچه اختلاف شدیدى بین یک وزیر کابینه و مجلس بر سر قوانین پیشنهادى وجود داشته باشد، موضوع به کمیته سیاسى حزب رستاخیز کشانده خواهد شد که تلاش خواهد نمود تا موضوع را حل و فصل نماید. اگر این امر غیرممکن شود، کمیته موضوع را به اطلاع شاه خواهد رساند و توصیه خود را نیز ارائه خواهد کرد.
     شاه مى‏تواند که یا به وزیر دستور دهد که اقدام نماید، یا او را از کار برکنار نماید و یا تلاش خواهد کرد که به مجلس بقبولاند که اشتباه مى‏کند. تأثیر حزب رستاخیز
     آموزگار در پاسخ به سؤالى درخصوص تأثیرات حرکت از یک سیستم چند حزبى به سوى یک سیستم تک حزبى گفت که تأثیر اصلى کاهش خصومت‏هاى سیاسى بوده است، خصوصا در مناطق روستایى که خصومت‏هاى شخصى در سیستم قدیمى به خصومتهاى حزبى تبدیل شده بودند. اعضاى حزب مخالف هیچ امیدى به مشارکت در دولت نداشتند، در نتیجه آنها فقط به خاطر نفس مخالفت اقدام به مخالفت مى‏کردند. اکنون این‏گونه مخالفت صورت نمى‏گیرد و مسائل شخصى به مسائل حزبى تبدیل نمى‏شوند، چنانکه یک هرم سازمانى وجود دارد که این نوع مباحث را حل و فصل مى‏نماید و آن را از سیستم سیاسى خارج مى‏سازد.

فلسفه سیاسى
     آموزگار به آرامى درخصوص امید شاه به اینکه قبل از ترک سلطنت به نفع پسرش، سیاست به صورت نهادى درآید، صحبت کرد. شاه به آموزگار گفته است که حزب رستاخیز حداکثر 10 تا 15 سال فرصت دارد تا کشور را آماده مشارکت در جریان حزب سیاسى به صورت مؤثرى بنماید. شاه براى اینکه اجازه دهد ایران به چنگ «افراد حقیر» بیفتد که اصلاً علاقه‏اى به ایران ندارند، هیچ‏گونه قصدى ندارد. بنابراین حزب رستاخیز تلاشى براى استقرار یک چهارچوب آموزشى ـ عملیاتى براى تعلیم مردم به مشارکت است.
     آموزگار گفت تاکنون نتایج نامنظم بوده است، ولى تفهیم یک چنین هدف جاه‏طلبانه‏اى زمان زیادى مى‏برد. هنگامى که از آموزگار درخصوص «جناحها» سؤال شد، وى پاسخ داد که این امور مربوط به افراد پیشرفته‏ترى مى‏باشد که ایده‏هایى براى کمک دادن دارند و گفت که فقط 50000 نفر در دو جناح فعال هستند. او اشاره کرد که جناحها ایده‏هایى براى 22 کمیته حزب رستاخیز ارائه مى‏کنند که هریک محدوده زندگى ملى مختلفى را دنبال مى‏نمایند و جریان روشنفکرى فعلى حزب رستاخیز را هدایت مى‏نماید. سند بعدی
آقاى سولیوان عزیزتهران، 16 اوت 1977 ـ 25/5/56
     براى پیامى که از جانب ونس، وزیر امورخارجه، به من رساندید تشکر مى‏کنم. پاسخ آن را از طریق سفارت خود در واشنگتن ارسال نموده‏ام.       در این موقعیت مایلم به احترام تمام از تبریکات محبت‏آمیز شما قدردانى نموده و بهترین آرزوهاى خود را براى شادى کارمندانتان و موفقیت در پیشبرد پیوندهاى قلبى دوجانبه بین دو کشورمان ابراز نمایم.

دوستدار شما جمشید آموزگار نخست‏وزیرایران
عالیجناب آقاى ویلیام اچ. سولیوان
سفیر ایالات متحده آمریکا تهران
سند بعدی
تاریخ: 23 اوت 1977 ـ 1/6/1356سرّى
از: جان سیدلیادداشت براى: سفیر
موضوع: نظراتى در مورد شخصیت‏هاى کابینه
نظرات زیر از منبع موثقى که دسترسى خوبى به درون کابینه دارد، دریافت شده است
     1ـ آموزگار، نخست‏وزیر، یک مدیر لایق نیست. براى مثال وى وزارت دارایى را به نحو بدى اداره کرد و بدون توجه به جزئیات یا کارایى حداکثر، تمایل به اجتناب ورزیدن از مشکلات متعارف مدیریت و اداره امور وزارتخانه داشت. زمانى که وى وزیر کشور بود، هرگز با استانداران ملاقات نکرد، که به نحو قابل توجهى چشمگیر بود. در زمان دبیرکلى حزب رستاخیز، وى شخصا دستاورد بسیار کمى داشت. او باهوش و سخنرانى ماهر و از حمایت قوى برخى افراد برخوردار است و از جانب برخى دیگر مورد تنفر شدید واقع است. زیردستان و همتاهاى وى یا وى را بسیار تحسین مى‏نمایند و یا از وى تنفر دارند. او به هیچ اقدامى که ممکن است خشم شاه را برانگیزد، دست نمى‏زند و تا آنجایى که امکان‏پذیر است به‏طور کامل و بى هیچ‏گونه انتقادى، کمر به خدمت شاه بسته است. او شخصا «خسیس»، گوشه‏گیر و اکثر اوقات مخرب و فرساینده است. وى بدون توجه به سوابق تحصیلى، اصلاً روشنفکر نیست. (نظریه: ممکن است طرفدارى منبع ما از انصارى، بشدت نظر وى در مورد آموزگار را تحت تأثیر قرار داده باشد.)

سند بعدی
خیلى محرمانه
گزارش بیوگرافیک جمشید آموزگار نخست‏وزیر جدید ایران
سپتامبر 1977 ـ مهر 1356 اطلاعات امنیت ملى افشاى بدون مجوز، محکومیت جنایى دارد      این گزارش توسط دفتر مراجعات مرکزى تهیه و در مواقع لزوم با سازمان سیا نیز هماهنگ شده است. اساس این گزارش مبتنى بر گزارش‏هاى وزارت خارجه که از طریق سفارت آمریکا در تهران ارسال شده است، مى‏باشد. سؤالات خود را براى آقاى ویلیام چاید کل ارسال نمایید.

خلاصه بیوگرافى
     جمشید آموزگار که 15 سال از 19 سال گذشته را عضو هیئت وزراى ایران و بیش از یک دهه مشاور اصلى شاه در امور نفتى بوده به عنوان مذاکره‏کننده اصلى کشورش در اوپک به صورت یک شخصیت جهانى درآمده است. در داخل کشورش، وى لیاقت خود را به‏عنوان یک سازمان‏دهنده و همچنین خدمتگزارى سخت‏کوش در قبال رئیس کشورش به نمایش گذاشته است. انتصاب آموزگار که تحصیلات آمریکایى و افکار جدیدى دارد از نظر داخلى و خارجى نشانه هیچ سیاست جدیدى نیست، اما تغییراتى در اولویت‏ها را نشان مى‏دهد. این کار نشانگر تمایل شاه به برخورد فعالانه‏ترى با مشکلات داخلى (عمدتا اقتصادى)، که در اواسط سالهاى 1970 بروز نموده‏اند، مى‏باشد. باتوجه به این که آموزگار به تازگى دوره ریاست بر حزب حاکم (و تنها حزب قانونى) ایران را به پایان رسانده، انتصاب وى به نخست‏وزیرى تأکیدى است بر تعهدات رسمى اخیر مبنى بر ایجاد یک سیستم سیاسى دموکراتیک‏تر. تحت صدارت آموزگار که گاهى بى‏رحم و متکبر مى‏باشد، ممکن است تغییر روشى نیز در دولت به وجود آید (کابینه وى شامل چندین وزیر مقتدر دیگر بوده و خود نخست‏وزیر نیز ماهیتا فرد سازشکارى نیست).

جمشید آموزگار نخست‏وزیر (از 7 اوت 1977) خیلى محرمانه
     جمشید آموزگار قبل از اینکه شاه وى را به نخست‏وزیرى منصوب نماید به صورت فعالى در چندین پست دولتى خدمت کرده است، اما نقش وى به عنوان مشاور اصلى شاه در امور نفتى و طرف اصلى مذاکره کشور خود در سازمان کشورهاى صادرکننده نفت (اوپک) بوده که از وى یک چهره بین‏الملى ساخته
است. آموزگار اولین نخست‏وزیر ایران است که در ایالات متحده تحصیل کرده است. وى که شخصى پویا و بدعتگذار ایده نتیجه‏گرایى است، یکى از تعداد بى‏شمار تکنوکراتهایى است که شاه براى مدرن کردن کشور مورد استفاده قرار داده است. شاه از آموزگار انتظار دارد با استفاده از قدرت سازماندهى و دانش اقتصادى خود، حمایت عمومى را براى برنامه‏هاى سیاسى و اقتصادى داخلى بسیج نماید.
     نخست‏وزیر جدید ایران که فردى باهوش و با قدرت تمرکز غیرمعمول مى‏باشد، مى‏تواند تقریبا درباره هر موضوعى به صورت منطقى و هوشیارانه صحبت کند و غالبا عبارات جدید و غیرمتعارف را به کار مى‏برد. وى در آگاهى از ایده‏هاى کلى و همچنین جزئیات امور از خود مهارت نشان مى‏دهد. وى تحصیلات فنى، تسلط بر اطلاعات و توانایى گفتگوى قاطع را درهم آمیخته است، و این کار در کشورى که امورات دولتى نسبتا مبهم و قابل چانه‏زدن هستند کار غیرمعمولى است. وى در دستیابى به هدف خاصى، تقریبا نوعى غرور آمریکایى دارد.
     امیرعباس هویدا، نخست‏وزیر برکنار شده (که تقریبا 5/12 سال عهده‏دار این سمت بود)، وزیر دربار شاهنشاهى شده است. وى در چنین سمت مشاوره حساسى، نقشى مهمتر از هر زمان دیگر را ایفا مى‏نماید و نفوذ نسبى هویدا و آموزگار، بیش از موقعیت خاص دولتى آنها، به شخصیت و محیط آنها بستگى دارد. تغییر نخست‏وزیر نشانگر هیچ تغییر اساسى در سیاست‏هاى ملى یا بین‏المللى نمى‏باشد.
     به نظر مى‏رسد شاه با انتصاب آموزگار حداقل به سه هدف دست یافته باشد. اولاً، وى توانسته است
هویدا را به جاى اسداللّه‏ علم، که فرد نامناسبى است، به وزارت دربار شاهنشاهى منصوب نماید. ثانیا، نسبت به انتقادات اخیر در مورد کمبود کالا و نیروى برق به صورت مثبت پاسخ داده است و ثالثا، این تغییر
گامى است به سوى متحول کردن نظام سیاسى ایران که شاه در صدد انجام آن بوده است، نظامى که بتواند
بدون به مخاطره انداختن سلطنت بعضى از جلوه‏ها و مزایاى دموکراسى غربى را تأمین نماید. آموزگار تقریبا 10 ماه تمام به عنوان دبیرکل حزب رستاخیز ایران، یعنى تنها حزب سیاسى کشور، و همچنین به عنوان وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز کار کرده است و ارتقاء وى موجب تقویت اظهارات رسمى در زمینه تأکید بر اهمیت حزب رستاخیز مى‏باشد.
     باقى ماندن وزراى مقتدر نظیر هوشنگ انصارى (وزیر امور اقتصادى و دارایى) در کابینه آموزگار، احتمال بروز اصطکاک در دولت جدید را نشان مى‏دهد. آموزگار، برخلاف هویدا که مصالحه‏گر متبحرى بود، احتمالاً سعى خواهد کرد همفکران خود را در کابینه تقویت نماید. این کار هنگامى صورت مى‏گیرد که وى بخواهد در اصلاح زمینه‏هاى اقتصادى حساسى چون تلاش براى برچیدن فساد، تجدیدنظر در  ساختار مالیاتى و متحول کردن سرمایه‏هاى بزرگ از طریق ضوابط مشوقانه دولتى، مداخله نماید. عدم تمایل آشکارى وى به واگذارى اختیارات و پذیرفتن نظر افراد متخصص، مى‏تواند روابط نخست‏وزیر جدید و کابینه را پیچیده نماید.

موقعیت در اوپک
     آموزگار در سال 1965 به سمت وزیر دارایى منصوب گشت و بلافاصله پس از آن در اوپک فعال گردید. وى در آنجا زمینه‏اى ایده‏آل براى بروز ماهیت توانا و سخت‏کوش خود به دست آورد. وى در فوریه 1971 رئیس هیئت مذاکره‏کننده اوپک بود و در این زمان از طریق تهدید به توقیف کشتى‏ها در بنادر، شرکت‏هاى نفتى را وادار به پذیرش افزایش قابل ملاحظه‏اى در قیمت و عوارض محموله‏هاى نفتى نمود. در طى سالهاى پس از آن، وى به صورت یکى از شاخص‏ترین چهره‏هاى اوپک که طرفدار افزایش قیمت‏ها مى‏باشد، درآمد.
     آموزگار به هنگام ایراد سخنرانى در مجمع عمومى سازمان ملل در آوریل 1974، از کشورهاى صنعتى به دلیل حفظ استانداردهاى زندگى خود به قیمت استفاده بیش از حد و به هدر دادن ذخایر زیرزمینى، انتقاد نمود و ادعا کرد که این کشورها نسبت به وضعیت کشورهاى روبه رشد بى‏تفاوت هستند، کشورهایى که متحمل اثرات سیاست‏هاى حفاظتى، تورم، بى‏ثباتى بازار، شرایط نامناسب قراردادهاى تجارى و کمک‏هاى ناچیز مى‏باشند. وى شدیدا از افزایش قیمت نفت دفاع نمود و استدلال کرد که کشورهاى پیشرفته، قیمت نفت (و سایر مواد خام) را به‏طور عمدى پایین نگه مى‏دارند تا استانداردهاى بالاى زندگى خود را حفظ کنند.
     آموزگار در سال 1974، از وزارت دارایى به وزارت کشور و امور خدمات شهرى منصوب گردید، ولى اداره مذاکرات نفتى توسط وى براى شاه آن‏قدر خوشایند بود که سبب شد شاه همچنان وى را به‏عنوان مشاور و طرف مذاکره در موضوعات اوپک حفظ نماید. در دسامبر 1975 هنگامى که تروریست‏هاى عرب وى و چند تن از اعضاى دیگر اوپک را در اجلاسیه وین به گروگان گرفتند و تهدید کردند که اگر درخواست‏هایشان عملى نشود آنها را خواهند کشت، امکان داشت زندگى آموزگار به صورت ناگهانى و خشونت‏بارى خاتمه یابد. گروگانها پس از 30 ساعت عذاب و سختى آنها را آزاد کردند.

موقعیت در حزب
     در اکتبر 1976 در کنگره دوم حزب رستاخیز ایران، اعضاى حزب آموزگار را به عنوان دبیرکل آن انتخاب نمودند. این سمت علاوه بر این که یک کرسى وزارتى براى وى داشت، سبب شد سرپرستى 1200 عضو تمام وقت حزبى 300 دفتر مرکزى حزب و 50000 شعبه حزبى را عهده‏دار شود. (این حزب 5 میلیون عضو دارد.) با این حال این موقعیت یک پایگاه سیاسى در ایران براى وى به دنبال نداشت، زیرا براثر اعتماد شاه به چنین موقعیتى دست یافت. وى که در نظام حزبى امریکا مطالعه کرده بود، دیدگاههاى فعال‏تر و جدیدترى براى حزب رستاخیز ایران مطرح کرد. وى همچنین افراد وفادار به خود را در سمت‏هاى کلیدى به کار گمارد.   
مردى با قدرت سازماندهى
     جمشید آموزگار فرزند حبیب‏اللّه‏ آموزگار (نویسنده و سیاستمدارى که بعدها وزیر کابینه و سناتور شد) در 25 ژوئن 1923 در تهران متولد گردید.       پس از تحصیل در رشته حقوق و مهندسى در دانشگاه تهران در سال 1943 به ایالات متحده رفت. وى از دانشگاه کرنل با بورس اعطایى، در رشته‏هاى بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت مدارکى دریافت نمود و سپس براى یک سال در یک شرکت آب و برق در کالیفرنیا کار کرد. وى در سال 1950 به تدریس در کرنل مشغول شد و براى مدت کوتاهى به عنوان متخصص آبهاى زیرزمینى براى سازمان ملل کار کرد. وى در سال 1951 دکتراى مهندسى هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نمود.       آموزگار در همان سال به ایران بازگشت و براى برنامه اصل چهار ایالات متحده در زمینه همکاریهاى بهداشت عمومى که یک پروژه مشترک ایران ـ آمریکا بود کار کرد. مراودات وى با آمریکائیان و روش‏هاى آمریکایى وى مشکلاتى برایش بوجود آورد و از آن موقع نسبت به این که فردى طرفدار امریکا قلمداد گردد، حساس بوده است. با این وجود هنوز نسبت به ایالات متحده تمایلات دوستانه‏اى دارد.      آموزگار ترقى خود را از سال 1955 با یک سمت دولتى آغاز نمود. وى در آن زمان معاون وزیر بهدارى گردید. با انتصاب به وزارت کار در سال 1958، وزارتخانه را تجدید سازمان داد (وزارتخانه‏اى که مدتها به‏عنوان فاسدترین و کم‏کارترین وزارتخانه دولت شناخته شده بود). وى متن اصلى قانون کار را که بر رفاه اجتماعى تأکید داشت، تهیه نمود و واحدهاى کارگرى را به طور موقت دلگرم کرد. وى در سال 1959 وزیر کشاورزى شد. (این سمت از نظر اهمیت یک گام به جلو بود.) وى این وزارت‏خانه را نیز تجدید سازمان نمود و در تصویب لایحه تقسیم اراضى کرد (که در زمره اولین اقدامات در جهت اصلاحات
ارضى بود) از مجلس فرد مؤثرى بود. وى از سوى تعدادى از سیاستمداران قدیمى به‏عنوان فردى تازه به دوران رسیده قلمداد مى‏شد.
     در سال 1960، شاه کابینه را منحل و آموزگار را اخراج کرد. آموزگار نیز مشغول کار مهندسى عمران  گردید. با این وجود 4 سال بعد به دولت بازگشت و این بار به وزارت بهدارى منصوب گردید. در طى یک سالى که در این وزارتخانه بود آنجا را تجدید سازمان داده و سپاه بهداشت را تأسیس نمود. در سال 1965
هنگامى که هویدا به جاى حسنعلى منصور به نخست‏وزیرى منصوب شد، آموزگار نیز جاى هویدا را به‏عنوان وزیر دارایى گرفت.
     آموزگار علاوه بر مسافرت‏هایى که براى شرکت در مجامع اوپک داشته به نقاط بسیار دیگرى به ویژه به‏عنوان وزیر دارایى سفر نموده است. وى چند بار براى شرکت در مجمع عمومى سازمان ملل و همچنین شرکت در هیئت وزارتى صندوق بین‏المللى پول و کمیته عمران و بازسازى بانک بین‏المللى به ایالات متحده مسافرت کرده است. وى در سال 1972 به‏طور رسمى به اتحاد جماهیر شوروى مسافرت نمود.

اطلاعات شخصى
     آموزگار یک دیپلمات آرام، زرنگ، مؤدب با شخصیتى صمیمى و دلپذیر مى‏باشد، ولى در عین حال مى‏تواند رک، مقتدر، متکبر و بى‏رحم باشد. وى به زمان آلمانى و انگلیسى روان تکلم مى‏کند. نخست‏وزیر (آموزگار ـ م) ازدواج کرده و لیلى همسرش یک زن آلمانى‏الاصل از دانزیک (گدانسک فعلى در لهستان) ى‏باشد که به زبان انگلیسى صحبت مى‏کند. از همسرش به‏عنوان یک زن با سلیقه یاد مى‏شود که براى جبران فقدان زیبایى خود، لباسهاى خوبى مى‏پوشد. خانواده آموزگار که فرزندى ندارند به آرامى در شمال تهران زندگى مى‏کنند و در زمره شیک‏پوشان کلوپ تهران محسوب مى‏شوند. با این حال از نظر اجتماعى فعال نبوده و معمولاً گوشه‏گیر هستند و دوستان نزدیک اندکى دارند. آموزگار معشوقه‏اى دارد که وجود او توسط همسرش تحمل مى‏شود.
     آموزگار سه برادر دارد. جهانگیر متولد 1920 و عضو سابق هیئت دولت که از دسامبر 1962 به سمت رایزن امور اقتصادى و سرپرست هیئت اقتصادى ایران در سفارت ایران در واشنگتن کار کرده است. کورس متولد 1927، یک مهندس عمران که در طى سالهاى 1970 تا 1974 وزیر مسکن بوده است. هوشنگ نیز حداقل از 1969 تا نوامبر 1973 سرپرست اداره اطلاعات دبیرخانه اوپک در وین بوده است. جهانگیر و کورس از دانشگاههاى امریکا درجه دکترا دریافت نموده‏اند. اطلاعات در مورد تحصیلات هوشنگ فعلاً در دسترس نمى‏باشد، ولى وى نیز احتمالاً در امریکا تحصیل کرده است. 19 اوت 1977

سند بعدی
جمشید آموزگار نخست‏وزیر (از 7 اوت 1977)خیلى محرمانه
عنوان خطاب: آقاى نخست‏وزیر
     جمشید آموزگار براى مدت نزدیک به 20 سال مناصب بالاى دولتى را تصدى و همزمان با آن مشاور اصلى شاه در امور نفت و طرف مذاکره اصلى از جانب دولت ایران در سازمان کشورهاى صادرکننده نفت (اوپک) بوده است. وى از اکتبر 1976 تا اوت 1977 دبیرکل تنها حزب سیاسى ایران، یعنى حزب رستاخیز ایران، بود. این سمت به وى یک کرسى در دولت تحت‏عنوان وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز داد. انتصاب وى به نخست‏وزیرى از جمله اقداماتى است که شاه در نظر دارد براى دگرگونى سیستم سیاسى ایران انجام دهد، سیستمى که بدون به خطر انداختن نظام سلطنتى، بعضى از مزایا و جنبه‏هاى دموکراسى غربى را فراهم خواهد نمود. شاه از آموزگار انتظار دارد با استفاده از توانایى سازماندهى و سوابق اقتصادى خود، حمایت جامعه را براى اجراى برنامه‏هاى سیاسى و اقتصادى داخلى جلب نماید. با این حال این واقعیت که وى دست راست شاه در مسائل مربوط به امور نفت مى‏باشد، آموزگار را براى ایالات متحده فرد مهمى کرده است. وى نسبت به امریکا احساس دوستانه‏اى دارد، ولى سعى مى‏کند از هر موقعیتى که ممکن است براى وى اشتهار به آمریکایى بودن را همراه داشته باشد، پرهیز نماید. آموزگار در کنفرانس اوپک یک طرف مذاکره زیرک و هوشیار بوده و شخصیتى صریح و قدرتمند نشان داده است. وى در کنفرانس‏هاى 1971، 1973 و 1974 سمت ریاست داشته است. وى در سال 1975 در یک سخنرانى براى مجمع عمومى سازمان ملل اظهار داشت با تعیین بهاى نازل براى مواد خام، نظیر نفت، تعداد کمى از کشورها به منظور تأمین استانداردهاى عالى زندگى براى خود، منابع زیرزمینى کشورشان را به نابودى مى‏کشانند. وى ادعا کرد که نفت ارزان، شکاف بین کشورهاى رو به رشد و توسعه یافته را عمیق‏تر مى‏کند. آموزگار یکى از گروگانهایى بود که در اجلاسیه 1975 اوپک در وین توسط اعراب تروریست دستگیر و براى مدت 30 ساعت زندانى شد. وى در اجلاسیه اوپک در دوحه سال 1976: تأکید ایران بر افزایش 15 درصد بهاى نفت را منعکس کرد.
معرفى و ویژگیها
     آموزگار که فردى سخت‏کوش و بدعتگذار ایده نتیجه‏گرایى مى‏باشد، یکى از تکنوکراتهاى بى‏شمارى است که توسط شاه براى مدرن کردن ایران مورد استفاده قرار گرفته است. وى مدارکى در رشته‏هاى بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل و دکتراى مهندسى هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نموده است. وى پویایى، تشویق و انتقاد از فساد را با سمت جدید خود به همراه آورده است.       آموزگار با 54 سال سن، مردى مرتب، آرام و مؤدب بوده و شخصیتى صمیمى و خوشایند دارد. وى مى‏تواند تقریبا درباره هر موضوعى با درایت صحبت کند. وى در سال 1972 از اتحاد جماهیر شوروى و
ایالات متحده دیدار نمود. وى در اجلاسیه صندوق بین‏المللى پول و بانک توسعه جهانى (IBRD) در سال 1971 (واشنگتن) و 1973 (نایروبى) شرکت داشت. در سال 1975 به عراق و پرو مسافرت نمود.      آموزگار با یک زن آلمانى ازدواج کرده و فرزندى ندارند. هر دوى آنها انگلیسى را به روانى و زبان آلمانى صحبت مى‏کنند. آموزگار سه برادر دارد که آنها نیز مناصب شایسته‏اى در دولت داشته‏اند.

سوابق برجسته
59 ـ 1958: وزیر کار     60 ـ 1959: وزیر کشاورزى      64 ـ 1960: مهندس مشاور
65 ـ 1964: وزیر بهدارى      74ـ 1965: وزیر دارایى      76 ـ 1974: وزیر کشور و امور خدمات شهرى
     از اکتبر 1976 تا اوت 1977: وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران
     7 اوت 1977: تاکنون نخست‏وزیر 19 اکتبر 1977 ـ 27/7/56

سند بعدی
خیلى محرمانه
مکان: اتاق ناهارخورى اختصاصى نخست‏وزیر زمان: 7 مه 1978 ـ 17/2/57 صورت مذاکرات شرکت‏کنندگان: عالیجناب جمشید آموزگار، نخست‏وزیر ایران، جک سى ـ میکلاس، رایزن سفارت امریکا در تهران       نخست‏وزیر آموزگار به مناسبت عزیمت قریب‏الوقوع من از ایران، مرا به یک ناهار خصوصى دعوت
نمود، پس از گفتگوهاى متعارف ابتدایى و تجدید خاطره در مورد مراودات 22 سال گذشته، از وى درخواست نمودم در صورت امکان، خلاصه‏اى از ارزیابى خود را در مورد حکومت نه ماهه‏اش ارائه نماید. آن‏طور که وى مى‏گوید یکى از مشکلات اصلى وى به حرکت در آوردن بوروکراسى در ایران مى‏باشد. وى گفت هنگامى که در رده‏هاى پایین‏تر از معاونت‏ها، سیاست‏هایى براى اجرا اتخاذ مى‏گردد با تنبلى، بى‏تفاوتى و عدم کارایى بسیار زیاد مواجه مى‏شود. نظام بوروکراتیک در قالب خود ساخته‏اش قرار گرفته و به‏طور اتوماتیک عمل مى‏کند، ولى حتى حرکت ابتکارى ناچیزى هم از خود بروز نمى‏دهد. وى تصور مى‏کند سال‏هاى بسیارى طول خواهد کشید تا براین کمبودها غلبه کنیم.      من سؤال کردم که وى قصد دارد چه اقدام خاصى انجام دهد. وى گفت محور اصلى تلاش‏هایش ایجاد تغییراتى در ساختار اقتصادى و سازمانى دولت مى‏باشد. به این معنى که مثلاً وى در حال زدودن انحصارات مى‏باشد و به‏عنوان نمونه  ورد واردکنندگان فولاد را نام برد. وى گفت قبلاً واردات فولاد تحت کنترل سه یا چهار نفر بود که خود آنها نیز از تولیدکنندگان داخلى فولاد بودند و بدین ترتیب با حفاظت از بازار انحصارى خود منافع بسیارى کسب مى‏کردند. در حال حاضر، گرچه عوارضى باید به دولت داده شود، ولى هرکسى مى‏تواند فولاد وارد کند. این عوارض قابل توجه نیستند، به نحوى که هم‏اکنون حدود 250 مقاطعه‏کار وارد تجارت فولاد شده‏اند و هزینه فولاد براى مصرف‏کننده تا حد یک سوم کاهش یافته است. آموزگار در ادامه گفت تلاش مى‏کند تا دولت را از بسیارى از فعالیت‏هاى اقتصادى دیگر خارج نماید. وى تصور مى‏کند اکثر انحصارات دولتى بیهوده و بیش از حد هزینه در بردارد. وى معتقد است سرمایه‏گذاریهاى خصوصى بایستى اکثر فعالیت‏هاى انحصارى دولت را در دست بگیرند. وى گفت تا جایى که امکان داشته باشد، باید سرمایه‏گذارى آزاد، مشخصه اقتصاد ما را در آینده تشکیل دهد.      آموزگار همچنین گفت تلاش مى‏کند ساختار دولت را تغییر دهد و یا حداقل تغییراتى ایجاد کند تا ادارات و سازمانهاى مختلف دولتى تا حد ممکن از لحاظ فیزیکى به حوزه فعالیت‏هاى‏مربوط به خود نزدیکتر شوند. وى گفت به عنوان مثال ترتیبى داده است تا شیلات و محیط زیست از تهران خارج و در  منطقه دریاى خزر و خلیج فارس مستقر شوند. کار مشابهى نیز در رابطه با جنگلبانى صورت گرفته است. وى پیشنهاد بسیارى از همکاران خود در هیئت دولت مبنى بر تأسیس یا توسعه واحدهاى جدید در تهران را رد کرده و به آنها توصیه نموده است که براى چنین فعالیت‏هایى مکان دیگرى در کشور را پیشنهاد نمایند. در رابطه با مسئله بودجه، وى گفت شاه اجازه داده تا به استثناى بودجه نظامى، هر اقدامى لازم است در زمینه بودجه انجام دهد. وى نیز متعاقبا اولویت‏هایى براى هزینه‏ها تعیین کرده و بسیارى از فعالیت‏هایى که ممکن است ضرورت داشته باشند، ولى از نقطه‏نظر نیازهاى مردمى فوریتى ندارند، به حالت تعلیق درآمده‏اند. وى بار دیگر با ذکر مثالى گفت طرح تئاتر پیشنهادى در اصفهان به حالت تعلیق درآمده است. مردم اصفهان سالهاى گذشته را بدون سالن تئاتر سپرى کرده‏اند و حداقل مى‏توانند تا پنج سال دیگر نیز بدون چنین ساختمانى به حیات خود ادامه دهند.
     سؤال کردم که به عقیده او عناصر مذهبى در این کشور چه نقشى مى‏توانند داشته باشند و یا  ایستى در آینده اجرا کنند و آیا دولت وى با هیچ یک از رهبران مذهبى در این مورد صحبت کرده است یا خیر. وى گفت دولت عملاً با رهبران مذهبى در تماس مى‏باشد، در حقیقت چند تن از این رهبران در طى نوروز با وى ملاقات کرده‏اند و بدون کنایه و صریح براى وى مشخص کرده‏اند که آنها قدرت واقعى در کشور را در اختیار دارند. آموزگار گفت وى نیز در پاسخ گفته که او هم یک مسلمان خوب است (به هنگام اداى این  جملات لبخند کوچکى بر لب داشت) و از آیت‏اللّه‏ها پرسیده است که اگر تا این حد قدرتمند مى‏باشند چرا بازاریها را مجبور نمى‏کنند تا فعالیت‏هاى اعتبارى خود را بدون ربا انجام دهند. قرآن آنها مى‏گوید گرفتن
سود براى وام گناه است و در حال حاضر هرکسى مى‏داند که نرخ بهره در بازار 25 درصد مى‏باشد. آموزگار در ادامه تذکر داد که آیت‏اللّه‏ها از پیروان خود خواسته‏اند تا به یادبود کشته‏شدگان قم، در خانه مانده و از برپایى جشن‏هاى بزرگداشت نوروز خوددارى کنند. وى نیز به آیت‏اللّه‏ها تذکر داده است که در پاسخ به درخواست آنها بیش از چهار میلیون ایرانى براى گذراندن تعطیلات خود کشور را ترک کرده و یا به منطقه دیگرى رفته‏اند. وى نتیجه‏گیرى کرد این عقیده که رهبران مذهبى بر بازاریها و توده مردم نفوذ دارند، افسانه بوده و زائیده محافل منزوى دانشگاهى مى‏باشد. وى گفت حقیقت این است که وقتى منافع آیت‏اللّه‏ها با  نافع بازاریها در یک جهت مى‏باشد، حمایت بازاریها وجود دارد. هنگامى که منافع آنها در یک جهت نباشد، مانند دو موردى که وى یادآورى کرد، عقیده مذهبیون به هیچ گرفته مى‏شود.       آموزگار این مطلب که بینوایان بى‏سواد و ناآگاه هنوز تحت تأثیر نفوذ مذهبیون مى‏باشند را مسلم دانست. با این حال وى معتقد است هنگامى که بخش اعظم جمعیت کشور باسواد شوند و ببینند که عقاید مذهبیون تا چه حد قدیمى و در رابطه با ایران جدید از دور خارج شده مى‏باشد، تغییر خواهند کرد. وى گفت در صورتى که دولت در زمینه تأمین مسکن مناسب، لباس، غذا، تحصیلات و مراقبت‏هاى پزشکى براى این گروه به موفقیت‏هایى دست یابد، مشکلات سیاسى تا حد قابل اغماضى کاهش خواهند یافت. محافل روشنفکرى و دانشگاهى نیز تا حدى یک اقلیت ناچیز، که از گوشه و کنار نق مى‏زنند و هیچ تأثیرى بر زندگى سیاسى یا سرنوشت کشور نخواهند داشت، کاهش مى‏یابند. به عبارت دیگر، آموزگار این‏گونه القاء کرد که به علیت اقتصاد، راسخى دارد. در مورد شایعاتى که در زمینه تغییرات احتمالى کابینه شنیده بودیم، از وى سؤال کردم. وى گفت تنها تغییرى که ممکن است درآینده نزدیکى انجام شود، خسروشاهى وزیر بازرگانى مى‏باشد. علت این است که قرار است قانونى به اجرا گذاشته شود که براساس آن از تمامى وزرا و سایر مقامات عالیرتبه دولتى خواسته مى‏شود، داراییهاى خود را علنى نمایند و در شرایطى که احتمال تقابل این منافع وجود داشته باشد، داراییهاى خود را به صورت سپرده نگهدارند. وى گفت خسروشاهى بسیار ثروتمند است و سرمایه‏هاى بسیارى دارد و مایل نیست براثر اجراى این قانون مانعى در مقابل خود ایجاد کند. وى (خسروشاهى) درخواست کرده است تا استثنا قائل شوند، ولى آموزگار پاسخ داده است دولت به سختى مى‏تواند لایحه‏اى را امروز از مجلس بگذارند و بلافاصله در روز بعد براى یک وزیر استثنا قائل شود. بنابراین وى تصور مى‏کند که خسروشاهى استعفا خواهد داد. تا جایى که وى مى‏داند هیچ یک از وزراى دیگر چنین مشکلى ندارند و آموزگار تصور نمى‏کند به هر دلیل دیگرى تغییراتى در کابینه بوجود آید.
     در خاتمه از وى پرسیدم به عقیده او، چه مدت طول خواهد کشید تا حکومت وى امور را به آن صورتى که وى مایل است در اختیار بگیرد. وى گفت حداقل چهار سال. اما وى احساس مى‏کند که اگر دولت بتواند امور اقتصادى را به نحو معقولى سالم نگهدارد و نیازهاى اقتصادى مردم را به صورت قابل قبولى برآورده سازد، فشارهاى سیاسى قابل تحمل و کنترل خواهد بود. ظاهرا وى مطمئن است امور به نحوى پیش مى‏رود که چنین مطلبى اثبات خواهد شد. سند بعدی
11 ژوئیه 1978 ـ 21/4/57 
عالیجناب دکتر جمشید آموزگارنخست‏وزیر ایران آقاى نخست‏وزیر عزیز
     از فرصتى که براى ملاقات در طول سفر این جانب به ایران به من دادید، صمیمانه تشکر مى‏کنم. لطف شما در پذیرفتن من موجب امتنان است.      کشورهایمان براساس تبادلاتى که از آن بهره‏مند مى‏شویم، روابط دوستانه و عمیقى با یکدیگر دارند. چنین مراوداتى نشانه تداوم تعهد دوجانبه ما در همکارى جهت نیل به صلح و ثبات بین‏المللى مى‏باشند. امیدوارم شما را به زودى ملاقات نمایم.دوستدار شما دیوید دى. نیوسام   


مجموعه اسناد بدست آمده از لانه جاسوسی در تهران – کتاب هشتم