22 شهریور 1395
تمامیت ارضی در نهضت شیخ محمد خیابانی
گروه تاریخ، امیر نعمتی لیمائی: در درازنای تاریخ پرفراز و نشیب کهن دیار ایران، دلاورانی که پرچم شرافت برافراشته، سلاح غیرت به دست گرفته و در راه سربلندی میهن نرد عشق و جان توامان باختند، کم نبوده اند. شیخ محمد خیابانی یکی از این رادمردان است که برای اعتلای ایران، جان بر کف نهاد و پایداری و مقاومت چو سرو ایستاده را، به از لمیدن در بستر رخوت و سستی یافت.
ناگفته پیداست این کوتاه سخن را برای شرح و نقد عملکرد خیابانی و بررسی روند تاریخی جنبشی که او پایه ریزی کرد مجالی نیست. آنچه مطلوب نظر نگارنده در این مختصر است، اشاره ای کوتاه به چیستی و چگونگی اندیشه و آرمان خیابانی است و البته برای شناخت بهتر آن در وهله نخست باید ویژگی های نهضت خیابانی را شناخت. به هر ترتیب، آنچه جستجو و کنکاش در منابعی چون کتاب های تاریخ 18 ساله آذربایجان ـ احمد کسروی، تاریخ احزاب سیاسی ـ ملک الشعرای بهار، مقالات خیابانی در روزنامه های تجدد و آزادیستان و مجموعه سخنرانیهای خیابانی مسطور در کتاب مجموعه نطقهای خیابانی ـ بهرام خیابانی به دست میدهد آن است که نهضت خیابانی واجد ویژگیهای ذیل بوده است: الف- ملی بودن قیام: خیابانی نهضت خویش را هرچند از آذربایجان آغاز کرد اما آن را نهضتی ملی و سراسری خواند، به طور مستمر بر چشم اندازهای ملی قیام پای فشرد و در طول دوران حیات جنبش بر این اصل کلی وفادار ماند.
در تایید این گفتار همان بس که خیابانی در بسیاری از سخنرانیهایش اعلام کرد که «قیام، منحصر به تبریز نبوده بلکه آزادی تمام ایران را میخواهد». وی در بخشی از سخنرانی خویش در 18 اردیبهشت 1299 نیز این چنین به ایراد سخن پرداخت: «این دفعه آزادیخواهان آذربایجان یا آزادی و استقلال ایران را تامین خواهند کرد یا عرصه این مملکت را مبدل به یک دریای خون ساخته و خودشان نیز در آن دریا غرق خواهند شد». کاربرد مداوم شعار «ایران مال ایرانیان است» هم از سوی خیابانی، گواهی دیگر بر درستی این گفتار است. از جمله در سخنرانی 7 خرداد 1299، خیابانی با صدایی رسا این نکته را اعلام داشت که «در مسلک ما، ایران، مال ایرانیان است.»
شوربختانه، برخی از ناآگاهان به تاریخ در تقلید کورکورانه از کژاندیشانی که رویاهایی خام به ذهن دارند، خیابانی را تجزیه طلب برمی شمارند. بر خردمندان پوشیده نیست که همین اشارات کوتاه به آسانی برملامی سازد که آرایی چنین تا چه اندازه فاقد دستمایه ها و پشتوانه های علمی و نظری می باشند.
ب- پافشاری بر آزادی و استقلال ایران: پافشاری بر عناصر استقلال ملی و آزادی ایران یکی دیگر از ویژگی های نهضت خیابانی به شمار می آید. برابر با تاریخ او همواره بر این نکته تاکید می نمود. به عنوان مثال می توان به سخنرانی وی در 17اردیبهشت 1299 اشاره کرد که طی آن بیان نمود: «آزادی، استقلال و سعادت ایرانیان مقصود مشترک تمام آزادیخواهان است.» خیابانی در نطق 9 خرداد 1299 نیز دراین باره چنین گفت: «این قیام برای تامین آزادی و استقلال ایران و اجرای کامل قانون اساسی است.» نیازمند یادکرد است، اصرار خیابانی بر این نکات با توجه به اوضاع جهان در آن عهد و رویارویی ایران با دول مختلف استعمارگر و خطر تجزیه ایران و حضور کمونیست های تازه پیروز در روسیه که در کنار شعار پشتیبانی از کارگران، خود را به اصطلاح پیام آور رهایی ملت ها می نامیدند، نشانی از درک متعالی و فهم دقیق او از اوضاع سیاسی روزگار می باشد
ج- یاری جستن از اسلام: جنبش خیابانی با توجه به آن که خیابانی خود یک روحانی بود، به رغم آن که با اندیشه های نوین پیوند داشت هیچگاه از تفکرات مذهبی نیز عاری نبود. خیابانی در بسیاری از موارد از فرامین و سنن دینی سخن به میان می آورد. به عنوان مثال، در سخنرانی 17 خرداد 1299 با ارائه حدیثی از امام علی(ع) به تشویق روحیه حق طلبی پرداخت و گفت: «حضرت علی می فرماید: قومی که در استرداد حق خود اقدام نکند و هجوم ننماید و قانع به دفاع باشد، ذلیل میشود. هر قوم، باید بر ضد کسانی که حقوق او را غصب نمودهاند، همیشه در حال قیام و اعتراض باشد و مبارزه و مجادله نماید. ملت حق خود را باید بستاند، نه این که منتظر باشد دیگران ترحم کرده، حقوق سیاسی و اجتماعی او را محترم بشمارند.»
نمود دیگر یاری جستن خیابانی از مذهب، سخنرانی 25 اردیبهشت 1299 اوست که طی آن خیابانی از مبارزه با فحشا و قمار سخن گفت.
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که برابر با تاریخ، او در مبارزه با فحشا و قمار بیشتر به دنبال از میان برداشتن سرچشمه ها و علل رواج چنین قبایحی بود.
د- به رسمیت شناختن آزادی های فردی: دیگر ویژگی جنبش خیابانی پایبندی به آزادی عقیده، بیان و قلم است. خیابانی 7 مرداد 1299 در یک سخنرانی در این باره چنین گفت: «باید منبع افکار، عقاید و مسالک مختلفه را آزاد گذاشت ... همگی را در یک مجرای مشترک مرکزیت داده و بعد با قوای حاصله از اجتماع و اتحاد این افکار باید چرخ مملکت را به حرکت آورد... این قیام، ترتیبی برای همه امور ایجاد خواهد کرد و همه آزادانه خواهند توانست فکر و عقیده خود را اظهار دارند تا مملکت چنانچه لازم است موافق آمال و افکار عامه اداره شود.» درحقیقت می توان گفت خیابانی این گونه آزادی های فردی را به رسمیت می شناخت، اما ارزشمند بودن آن را مشروط بر کانالیزه شدن در مسیر مشترک و بودن آن در خدمت جامعه می دانست.
هـ - کوشش برای احیای مشروطیت: از بارزترین ویژگی های جنبش خیابانی، تلاش در جهت احیای مشروطیت است. شایسته یادکرد است، خیابانی که بر آن باور بود «رژیم مشروطیت در ایران اجرا نشد» در تمام مقالات و سخنرانی هایش از لزوم برقراری کامل مشروطیت سخن می گفت. به عنوان نمونه او در مقاله ای که با عنوان، چه باید کرد، مورخه 8 رجب 1335 در روزنامه تجدد نگاشت، خواستار احیای مشروطیت شد و با اشاره به اصل هفتم قانون اساسی گوشزد کرد: «باید اصول و قوانین مقدس مشروطیت به مجرای خود بیفتد و باید قانون اساسی را از گرد و غباری که به رویش نشانده اند بیرون آورد.» گواه دیگر بر صدق این دعوی، سخنرانی خیابانی 16 اردیبهشت 1299 است که در قسمتی از سخنانش چنین ایراد کرد: «در تطبیق قانون اساسی و از قوه به فعل آوردن رژیم مشروطی، با نهایت صبر و ثبات، پافشاری خواهیم نشست و ایران را با قوانین و اصول مطابق با عقاید و نظرات عصر حاضر اداره خواهیم نمود».
و- تلاش برای نوسازی ایران: این مفهوم نه تنها از اسم روزنامه ای که خیابانی و یارانش منتشر ساختند ـ تجدد ـ برمی آید بلکه مراجعه به نوشته ها و نطق های خیابانی آن را کاملاهویدا می سازد. خیابانی همواره ابراز می داشت «ایران را باید از نو ساخت». او در سخنرانی 28 اردیبهشت 1299 در این باره چنین گفت: «این نهضت ملی از حرکت باز نخواهد ماند و تخم های تکامل و تجدد را همیشه خواهد پروراند.» وی در نطق 13 تیر 1299 نیز گفت: «امروز شما می توانید ... به اندازه ملل مترقی موفق باشید. باید پرده های جهالت را یکی پس از دیگری درید و متدرجا به طرف ترقی و تکامل رهسپار شویم».
سخن پایانی: از آنچه گفته شد می توان دریافت که قلب شیخ محمد خیابانی، لبریز عشق به میهن بود و شالوده ذهنش پیشرفت ایران و آسایش مردمان آن. خیابانی که به تعبیر سعید نفیسی، عشق به دیار و سرزمین ایران محرک و پشتیبان او بود، اندیشه و آرمانی نداشت جز سربلندی ایران و سرفرازی مردمان آن.
فارس