
09 مهر 1404
نگاهی به پرونده پرابهام حبیب ثابت پاسال
نتیجه معکوس تلویزیون بهایی
یازدهم مهرماه ۱۳۳۷، خبری عجیب منتشر شد؛ یک شبکهی تلویزیونی در تهران به مدیریت «ثابتپاسال» بهائی با حضور محمدرضا پهلوی افتتاح شد. دفتر مرکزی این شبکه در خیابان گاندی بود و نقش مؤثری در ترویج خواستههای بیتالعدل داشت. او تا سالها نقطه امید اپوزسیون جمهوری اسلامی بود تا سرانجام اول اسفند ۱۳۶۸، در حالی که آرزوهای سلطنتطلبان برای سقوط جمهوری اسلامی پس از ارتحال امام خمینی به شکست کامل انجامیده بود؛ مرگ حبیبالله ثابت معروف به ثابتپاسال که از چهرههای برجستهی حکومت پهلوی و ۸۶ سال در خدمت محافل فراماسونری و بهایی بود، غم دیگری برای پناهندگان به لسآنجلس بود.
بهایی با ریشهی یهودی
حبیب ثابت از هر دو خانوادهی مادری و پدری از نژاد یهودی بود. اجداد او اهل شهر کاشان بودند، اما عبدالله ثابت پدر او هم در تهران به دنیا آمده بود. پدرش بیسواد اما از جمله تاجران پارچهی یهودی تهران بود. پدرش در اواسط عمر به فرقهی جعلی بهائیت پیوست و در همین زمان، حبیب ثابت موفق شد دیپلم خود را از مدرسهی سنلوئی بگیرد. او بعداً رانندهی کامیون شد و سرانجام گاراژی برای تعمیر اتومبیل تأسیس کرد. پس از آنکه توانست اعتماد ساواک را بهدست آورد و در همان ایام جوانی با آنکه تا دیپلم بیشتر درس نخواند، اما از طریق نزدیک شدن به دربار و انگلیس توانست مدارج ترقی را خیلی سریع طی کند.
برخی از شرکتها و مؤسساتی که پاسال مالک آنها بود یا در آنها سهام داشت، عبارتاند از: بانک ایران و انگلیس، بانک ایران و خاورمیانه، بانک صنعتی ایران، بانک توسعهی صنعت و معدن ایران، سیمان مشهد، پلاسکوکار، جنرالتایر و رابر، ایران فارواگ، سیکاب، و فرانسپیک و...
اما بیش از همه، تولید پپسیکولا او را در ایران به شهرت رساند. ثابت در سالهای پس از جنگ جهانی دوم با این شرکت به توافق رسید تا ماشینآلات کارخانهی بطریسازی در ایران راهاندازی کنند. بازدید شمس، خواهر بزرگ شاه از کارخانهی او، مسیر را برای توسعهی کارخانههای بیشتری برای تولید پپسی در خرمشهر، اهواز، رشت، مشهد، اصفهان و شیراز و... فراهم ساخت. بعد از تحریم مراجع و اعلام عمومی که این نوشابهی گازدار، متعلق به بهائیان است، وی نام نوشابه را به اِسو (ESO) تغییر داد.
انحصار تلویزیون
در سال ۱۳۳۷ حبیبالله ثابتپاسال، تأسیس یک فرستندهی تلویزیونی را به دولت وقت پیشنهاد داد و دولت نیز پیشنهاد او را پذیرفت و برای آنکه کار جنبهی قانونی داشته باشد مجلس شورای ملی در ۲۹ تیرماه سال ۱۳۳۷، مادهای با چهار تبصره به تصویب رساند و تلویزیون او که نخستین شبکهی تلویزیونی ایران بود در روز جمعه یازدهم مهرماه ۱۳۳۷ با پخش پیام شاه افتتاح شد.
راز این انحصار در آن بود که ایرج، پسر ثابت یک سیستم تلویزیون مداربسته کوچک با خود از آمریکا آورده بود و برای مادر شاه، یک شبکه کوچک ایجاد کرد. پس از آن شاه به ثابت اجازهی تأسیس تلویزیون داد و به مدیرعامل شرکت نفت دستور داد تا از چنین اقدامی حمایت کند.
پس از یک سال از تأسیس، این تلویزیون برنامههای روزانهی خود را به پنج ساعت در روز افزایش داد و در سال ۱۳۴۰، فرستندهی دیگری در آبادان و یک فرستندهی تقویتی هم در اهواز تأسیس کرد. دولت ایران شش سال پس از ثابت اجازه یافت تلویزیون ملی ایجاد کند.
افشاگری امام خمینی
پس از ارتحال آیتالله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، شاه تصور کرد شرایط برای اعطای بسطید به بهائیان فراهم شده است. حکومت پهلوی به منظور اعطای قدرت به بهائیان در یکی از بندهای لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی قید اسلامیت و ذکوریت را از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان برداشت. با تصویب این لایحه اختیار بسیاری از امور مسلمانان در دست فرقههایی چون بهاییت قرار میگرفت و همین موضوع، یکی از اصلیترین نقاط آغاز نهضت امام خمینی شد.
این امر منجر به واکنش خشن حکومت و برخورد سخت و نظامی با حوزهی علمیهی قم شد. در حالی که فضای مذهبی ایران همچنان در شوک فاجعهی حملهی خونین به فیضیه در سالروز شهادت حضرت امام صادق علیهالسلام در فروردین ۱۳۴۲ بود؛ امام خمینی در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۲، با افشای اقدامات دولت برای تقویت بهائیت در ایران توسط حبیب ثابت، اسراری را فاش ساخت که کمتر مقام مسئولی در کشور از آن با خبر بود و گفت: «دولت شما میخواهد به دست بهائیها و اسرائیلیها شما را از بین ببرد. شرکت نفت به ثابتپاسال بهائی، پنجمیلیون تومان استفاده رسانیده که با این پول، مخارج اعزام بهائیان به لندن و تبلیغات بهائی تأمین بشود. به مردم بگویید از مالیاتی که دولتِ شما از شما مسلمانها میگیرد، این مخارج را میکند، و یهودی و اسرائیلی و بهایی را تقویت میکند».
این موضوع، به برنامهی ثابت اشاره داشت که سفر حدود ۲ الی ۳ هزار نفر بهایی را برای شرکت در جشنهای صدمین سال فرقهی بهایی در لندن تأمین میکرد. حتی برای آنکه مشکلی برای خروج این جمعیت بهایی از ایران وجود نداشته باشد، رئیس گمرک مهرآباد را از کار برکنار شده و یک نفر بهایی را به جای او گماشته شده بود. در سند شمارهی «۱۲۸۴۴/س ت» ساواک در تاریخ دوم آبان ۱۳۴۱، دربارهی تدارک سفر این تعداد به لندن تصریح شده است که «جهت تسهیلات بیشتر برای رفتوآمد این اشخاص با اعمال نفوذ از طرف حبیب ثابت اخیراً رئیس گمرک مهرآباد تعویض گردیده و یک نفر بهایی به نام حصار امیری به این سمت منصوب شده است.»
جشن مزبور در ۷ اردیبهشت ۱۳۴۲ در لندن برگزار شده بود و دولت ایران به هر یک از بهائیان پانصد دلار ارز از طریق بانک مرکزی داد و آنان را با هواپیما راهی لندن کرد. امام حتی این موضوع را نیز در سخنرانی خود فاش ساخته بود: «دولت شما به دو هزار نفر بهایی هر یک پانصد دلار کرایهی طیاره داده که به لندن بروند، جمع شوند و علیه قرآن و پیغمبر شما تصمیم بگیرند.»
کارکرد معکوس تلویزیون
یکی از روشهای بهاییان برای جذب افراد به سازمان مهرباننمایی یا همان اخلاق ابزاری بود. در ایدئولوژی بهاییت اخلاق اصالت نداشته و ابزاری برای جذب افراد جدید به سازمان است. به عنوان نمونه در سندی از ساواک به تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۴۵ به دستور بیتالعدل اشاره شده که «هر خانواده بهایی با یک خانواده مسلمان صمیمانه گرم بگیرد تا بتوان نظر آنان را نسبت به دین بهایی خوشبین نمایند.» اما به جهت استفادهی ابزاری از اخلاق، گاه دم خروس بیرون میزد. آنچنان که مردم خیلی زود بهائیان را به عنوان «کانون فساد» شناسایی کردند. آنچنان که در یکی از گزارشهای ساواک به تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۴۵ آمده است: «با وجودی که از طرف مسئولان تلویزیون ثابتپاسال کوشش به عمل آمده از انتشار این جریان تجاوز به یک دختر توسط کارمند بهایی شبکه در بین مردم جلوگیری شود، ولی اکثر خانوادههای تهران از این جریان مطلع شده و تنفر شدیدی نسبت به این افراد در آنها ایجاد گردیده است. دختران دانشآموز و غیر دانشآموز را به نام شرکت در مسابقات مختلف به تلویزیون میکشانند و چون آنجا یک مؤسسه تجارتی است، آزادانه هر کاری که بخواهند انجام میدهند و سازمان تلویزیون تجارتی به صورت کانون فسادی درآمده و موجب انحراف عدهی زیادی از دختران شده است. مردم از این که دولت کنترلی در کار این سازمان وابسته به بهاییها ندارد، ناراحت و عصبانی به نظر میرسند.»
هدف از تأسیس تلویزیون
هشت سال بعد از تأسیس تلویزیون و سه سال پس از افشاگری امام خمینی، در یکی از اسناد ساواک به تاریخ چهارم خرداد ۱۳۴۵، گزارش شده است که «حبیب فرزند عبدالله شهرت ثابتپاسال دارندهی شناسنامه ۳۷۶ تهران متولد ۱۲۸۲ [...] در تاریخ ۲۲/۱/۳۹ اطلاعیهای با تقویم ب ۲ واصل شده که نامبرده در انگلستان دربارهی اخذ کمک برای تلویزیون ایران با مقامات انگلیسی مذاکراتی نموده است [...] در تاریخ ۱۰/۲/۴۴ نامبرده به محفل ملی بهاییان ایران نامهای نوشته و متذکر شده که هدف اصلی از تشکیل تلویزیون در ایران ایجاد کار برای جمعی از یاران (بهاییان) بوده و به تدریج امکاناتی برای نشر افکار روحانی و معارف حکم الهی (افکار بهایی) به وجود آید. و به هیچوجه برخلاف نظریات امراله (دستورات بهایی) اقدامی نخواهد شد.»
این سند با یادآوری اینکه «طبق اظهار یکی از بازرگانان بازار در محافل اقتصادی تهران چنین شهرت دارد که در دورهی زمامداری آقای علم امور مربوط به اقتصادی کشور طبق نظر حبیب ثابت تنظیم میشده.» از تداوم حمایت از او در دولتهای بعدی خبر میدهد و از جمله متذکر میشود «در تاریخ ۱۳/۶/۴۴ اطلاعیه واصل که آقای حبیب ثابت عامل اصلی تقویت بهاییان میباشد و قرار شد یک میلیون تومان از طرف شرکت ملی نفت به نام اجرای برنامههای آموزشی از تلویزیون به وی داده شود.» گویا این توضیحات در پاسخ جامعهی بهائیت از وی به دلیل اعلام تبریک نیمهی شعبان در این شبکه بوده است؛ در حالی که از بدو تأسیس دقت شده بود تا در ایام محرم موسیقی شاد پخش شود و از هرگونه تبلیغ مسائل مذهبی اجتناب گردد و آن تبریک اقدامی غیرمترقبه بوده است.
سرانجام در ۱۳۴۷ به موجب قانونی که مالکیت فرستندههای رادیو و تلویزیونی را در انحصار دولت قرار میداد، فرستندهها را به مبالغ هنگفتی به دولت فروخت و با آنکه هنگام تأسیس ایستگاهها زمین رایگان از دولت گرفته بود اما به هنگام فروش فرستندهها چند میلیون تومان نیز از بابت فروش زمینها از دولت دریافت کرد. در همان دوران ثروت او به حدی رسیده بود که به دولت پیشنهاد داد امتیاز لولهگذاری سوخت قم به تهران به وی واگذار شود و او با هزینهی شخصیاش این کار را انجام دهد.
نفوذ اقتصادی گسترده
ثابتپاسال که میدانست راه نفوذ در ساختار قدرت، ایجاد رسانه و بانکداری است؛ پس از انحصار تلویزیون، با حمایت انگلیسیها توانست به عضویت هیئت مدیرهی بانک ایران و خاورمیانه و بانک ایران و انگلیس انتخاب شود. همچنین سالها نایبرئیس بانک ایران نیز بود.
یکی از عمدهترین عواملی که موجب ثروتمند شدن بیش از حد حبیب ثابت شد، بهرهگیری از امکانات دولتی و وامهای بانکی و اعتبارات داخلی و خارجی بود. کشورهای سرمایهداری به ویژه دولتهای آمریکا و انگلیس برای ایجاد شعبات و نمایندگی کارخانجات خود در ایران و یا تأسیس مجتمعهای مونتاژ، نیازمند مؤسسات و بانکهای اعتباری و پشتیبانی آنها بودند و ثابتپاسال با مشارکت در بانکهای مذکور و نیز بانک توسعهی صنعتی و معدنی ایران، راه را برای خود باز کرده بود.
سیطرهی او بر صنایع پولساز تا به حدی بود که برای سکونت خود کاخی شبیه به کاخ ورسای فرانسه ساخته بود که با بیش از ۱۱ هزار و ۵۴۳ متر مربع مساحت، بهعنوان گرانترین و بزرگترین خانهی شهر تهران بود.
ثمر حمایت از بهائیان
یکی از مصارف سرمایههای ثابتپاسال که همین هزینهها موجب بسطید او شده بود، تأمین نیازهای بهائیان و تحکیم پایههای آن بود. از جمله اقداماتی که ثابتپاسال در این مورد انجام داد، خرید کلیهی املاک و خانههای اطراف حظیرهالقدس (مرکز سازمانی این گروه) در تهران بود که از شرق به خیابان نجاتاللهی، از جنوب به خیابان سمیه، از شمال به خیابان طالقانی و از غرب به خیابان حافظ منتهی میشد.
او همچنین اطراف زمینهای مشرقالاذکار در نزدیکی لویزان را که از جادهی لشکرک تا قلهی کوه ادامه داشت، دیوارکشی کرد. اقدامی که هزینهی آن در اوایل دههی سی چند میلیون تومان اعلام شد. ثابتپاسال در اواخر دههی ۱۳۴۰ به مرور خود را از برخی اقدامات بازنشسته کرد، برخی را به پسرانش سپرد و حمایتهای خود از بهائیان را به هژبر یزدانی واگذار کرد.
او که یکی از اعضای اصلیترین کانونهای تصمیمگیری بهائیان ایران، تحت عنوان «محفل ملی» بود، سال ۱۳۵۵ در پی دریافت اخطارهایی در خصوص افزایش فشار به حکومت و امکان برخورد با او، از ایران به فرانسه گریخت، اما تا اسفند ۱۳۶۸ که در خاک آمریکا بود، حمایت خود را از بهائیان قطع نکرد. به عنوان نمونه در آبانماه سال ۱۳۵۶ درست دو هفته پس از آنکه در جریان سوگ عمومی انقلابیون برای فرزند فقید امام خمینی، شور انقلابی مرد شعلهای تازهای میکشید؛ او از فرانسه طی نامهای دو قطعه از زمینهای خود به مساحت ۲۵۰۰ متر را به بهائیان منتقل ساخت.
پس از مرگ او، تشکیلات مرکزی بهائیان در حیفا پیام تسلیتی به همسر وی صادر کرد و او را «خادم متقدّم» نامید و از کوششهای او در حمایت از بهائیان تقدیر کرد. ایرج و هرمز پسران او که خواندن فارسی نمیدانستند هنگام فعالیتهای او در ایران همراهش بودند، بعد از مرگ وی در حوزهی سرمایهگذاری اقتصادی در آمریکا باقی ماندند.
راز گنج کاخ ثابت
در آستانهی چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، حسین برهمند سرپرست کل اموال منقول بنیاد مستضعفان پرده از رازی دربارهی کاخ متروک ثابتپاسال برداشت. وی در گفتوگویی با اشاره به مصادرهی خانهی حبیب ثابتپاسال در خیابان آفریقا (جردن سابق) در اوایل انقلاب اسلامی و پیدا شدن یک مجسمهی بسیار گرانبها در این محل گفت: وقتی که ما خانهی این عامل صهیونیسم را در اختیار گرفتیم، سفارت رژیم عراق به ما مراجعه کرد و خواهان اجارهی این محل برای سفارتخانه شد و مرتب به عناوین مختلف برای اجاره کردن اصرار میکرد، البته یکی دو کشور دیگر هم در همین زمینه مراجعه کردند و وقتی که محلهای مختلف پیشنهاد میشد، روی این خانه انگشت میگذاشتند که این موضوع توجه ما را جلب کرد. سرانجام مسئلهی خراب شدن شوفاژ پیش آمد و معلوم شد که در این خانه یک جاسازی وجود دارد که وقتی خرابش کردیم یک مجسمهی طلایی بسیار گرانبها که هنوز نتوانستهاند قیمتی روی آن بگذارند و چند شیء دیگر که آنها هم در دنیا کمنظیر هستند، بهدست آمد و معلوم شد که چرا رژیم [بعثی] خائن عراق آن موقع برای اجارهی خانه اصرار داشت و قیمت زیادی هم پیشنهاد میکرد.