30 مهر 1400
استبداد ستیزی شعرا در دوره رضاخانی
رفتار مستبدانه رضاخان محدود به قشر خاص یا طبقه خاص اجتماعی نمی گشت. تنها کشاورزان بی پناه یا روحانیون و دین مداران و یا زنان پای بند به حجاب یا عشایر مظلوم و ستم کشیده نبودند که مورد تعرض دار و دسته رضاخان قرار گرفتند و تحت شعار تامین امنیت گرفتار خشونت آنها شدند، بلکه فرهیختگان جامعه نیز به جرم اشاعه حق و حقیقت مورد ظلم رضا خان واقع شدند.
میرزاده عشقى، عارف قزوینى، ملک الشعرای بهار از جمله شعرای نام آشناى آن دوره و حتی افراد غیر مشهور که ذوقی در توصیف وضعیت اجتماعی سیاسی به زبان شعر داشتند، از رفتار ظالمانه نیروهای رضاخانی مصون نبودند. بطور مثال در صفحه 24 کتاب نخستین کنگره نویسندگان ایران که در سال 1326 منتشر شده، نقل گردیده است که یک شاعر که در وصف جنگل شعرى سروده بود، پلیس به بهانهى اینکه ممکن است کلمه جنگل بکار رفته در شعر مرتبط با میرزا کوچک خان باشد از انتشار آن شعر جلوگیری کردند.
رفتار سیاسی برخی از شعرای آن زمان را در زبان شعر می توان بشرح زیر توصیف نمود:
1. بهار و شاعرانى مانند او در این دوران با سمبلسازىهاى گوناگون تلاش کردهاند تا مقصود واقعى خودشان را در لفافه بیان کنند.اثر معروف بهار، گذشته از دیوان اشعار وى، تاریخ معاصر احزاب سیاسى ایران است. یکى از معروفترین آثار بهار تصنیف «مرغ سحر» است که در دستگاه ماهور سروده شده است:
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازهتر کن
ز آه شرر بار این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادى نوع بشر سرا
اى خدا اى فلک اى طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
بهار در آثار متعددى که مىتوان آنها را اشعار سیاسى وى نامید به انتقاد از شرایط حاکم بر کشور پرداخته است. براى مثال وى در «بهاریهاى» بهار را آیینه پریشانحالى وطن دانسته و سروده:
لاله خونین کفن از خاک سر آورده برون
خاک مستوره قلب بشر آورده برون
نیست این لاله نوخیز که از سینه خاک
پنجه جنگ جهانى، جگر آورده برون
یا که بر طرح وطن خامه خونبار بهار
نقش از خون دل رنجبر آورده برون
وی سه بار به زندان افتاد، او وضع زندانهای دوران استبداد رضاشاهی و رفتار خشن مأموران رضاشاه را در صفحه 10 جلد دوم دیوانش چنین توصیف می کند:
حسّشان خشک گشته در اعصاب چون ز قتل غنم دلّ قصاب
شرف آدمی است بر حیوان رقّت و انفعال و حسّ نهان
وان کسانی که سنگدل شدهاند به جمادات متّصل شدهاند
2. ابوالقاسم عارف قزوینى با وقوع کودتاى اسفند 1299، مانند بسیارى از روشنفکران به طرفدارى از رضا خان برخاست. عارف خود در مقدمه تصنیف 24 که در ستایش کابینه سید ضیاء است علت حمایتش را از وى این گونه شرح مىدهد: علت طرفدارى من از سید ضیاء این است که از طبقه عامه به مقام وزارت رسیده است و طلسم اعیانى را شکست و داغ باطله بر اشراف زد... ولی بعد از آن به صف مخالفان پیوست. یحیى آرینپور یحیى آرینپور در صفحه 359 کتاب از صبا تا نیما درباره شعر عارف چنین نوشته است: عارف، شعر را براى بیان افکار سیاسى و اجتماعى و تهیج مردم مىداند و آن را چون حربهاى براى انتقاد از معایب و مفاسد ملى به کار مىبرد. صفت اصلى شعر عارف بدبینى و غم و اندوه است و به جز چند شعر که لحن امید بخشى دارد، باقى اشعار او تماماً داراى تصاویر تیره است.
3. سید محمدرضا میرزاده عشقى در سالهاى مقارن جنگ جهانى اوّل به استانبول که آن زمان کانون فعالیتهاى ملیون ایران بود، رفت و در همان جا نخستین آثار شاعرانهاش مانند نوروزى نامه و اپراى رستاخیز شهریار آن را نوشت وی با بازگشت به کشور در ایام عقد قرار داد 1919، آن را سند «معامله فروش ایران به انگلستان» نامید و وضعیت را چنین توصیف می نماید و راهی زندان می گردد:
رفت شاه و رفت ملک و رفت تاج و رفت تخت
باغبان زحمت ملکش کز ریشه کندند این درخت
میهمانان وثوق الدوله خونخوارند سخت
اى خدا با خون ما این میهمانى مىکنند
همچنین با نوشتن مطالبی پیرامون جمهوری خواهی رضا خان، بهانه کافی به عمال شاه پهلوی دادند تا مقدمات مرگش را فراهم آورند. وی در شعر «سه تابلوى مریم» که در تاریخ تجدد ادبى نیز داراى اهمیت می باشد چنین می گوید:
چرا نباید این مملکت ذلیل شود
در انقلاب «سپهدار» چون دخیل شود
رجال دوره او هم از این قبیل شود
یقین بدان تو که این مرده شو وکیل شود...
در این محیط که بس مرده شوى دون دارد
وزین قبیل عناصر ز حد فزون دارد
عجب مدار اگر شاعرى جنون دارد
به دل همیشه تقاضاى عید خون دارد...
4. فرخى یزدى که در سنین جوانى شعرى در نصیحت حاکم وقت یزد سرود و موجبات دوخته شدن دهان خود با نخ و سوزن را از سوی حکمران یزد فراهم آورد، در تهران به صف مبارزان ملى پیوست و روزنامه «طوفان» را منتشر نمود. وى در دوره هفتم قانونگذارى (سالهاى 1307 - 1309) از سوى مردم یزد به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد و در این دوران به علت مخالفتهاى پى در پى با شاه پهلوی مجبور به ترک ایران شد. ابتدا به شوروى رفت و سپس به آلمان، و در نهایت با اعتراض دولت ایران، آلمانها او را اخراج کردند، وى پس از مدتى در به درى به ایران بازگشت و شدیداً تحت نظر قرار گرفت تا این که به زندان افتاد و در همان جا به وسیله آمپول هواى پزشک احمدى جان باخت. آرینپور درباره شعر فرخى در جلد سوم از صبا تا نیما مىنویسد: مجموعه اشعار فرخى، ترانه آزادى و برادرى، پیکار با بیگانهپرستى و نادرستى و اعتراض شدید بر ضد تمام سازمانهاى سیاسى و اجتماعى است که سیاستهاى استعمارى امپریالیسم را به دوش ملتها تحمیل کردهاند. همچنین محمدعلى سپانلو در کتاب شهر شعر فرخى در همین باره مىنویسد: ویژگى «شهر شعر فرخى» حکمروایى نوعى غزل است که مىتوان آن را «غزل نیمه سیاسى» خواند. رسالت این شعر، تلطیف آموزشهاى پیچیده و شعارهاى خشک مسلکى است. ساده کردن و مردم فهم ساختن مباحث دشوار مرامى است در نازکترین و ظریفترین قالب شعر درى، پیشبینى انقلاب محتوم و قهرآمیز ستمدیدگان و آبدیدگى مبارزان در کوره شکنجه و مرارت...».
مرا بارد از دیدگان اشک خونى
بر احوال ایران و حال کنونى
غریقم سراپاى در آب ز آتش
ز آه درونى ز اشک برونى
زبان آوران وطن را چه آمد
که لب بسته خو کرده با این زبونى
چه شد ملتى را که یزدان ز قدرت
همى داد بر عالم فزونى
چنین گشته خونسرد و افسرده آنسان
که گویى کند دیوشان رهنمونى
نه گوشى است ما را که سازیم اصغا
ز ناى وطن صوت آن یرحمونى
نه چشمى که بینیم خوار افتاده
درفش کیان از کیان در نگونى
5. جلال آل احمد در صفحه 57 کتاب هفت مقاله، نیما یوشیج را اصولاً شاعرى بدبین مىداند و معتقد است اگر صادق هدایت در داستان به «بوف کور» و نیما به «جغد پیر» پناه مىبرد علتى دارد و علت آن خفقان حاکم بر جامعه عصر رضاشاه است. نیما در عبارت «به کجاى این شب تیره بیاویزم قباى ژنده خود را» به روشنى یاس و نامیدی را بیان مىکند و در شعر «واى بر من» فریاد شاعر تنهایى را مىشنویم که دارد خفه مىشود، اما جرأت دم برآوردن ندارد. آل احمد اعتقاد دارد همین تنهایى و بىپناهى است که نیما را متوجه مرغان کرده است. (با توجه به بسامد بالاى نام پرندگان در اشعار نیما) آل احمد ادامه مىدهد: توجه به مرغان کمکم در تمام آثار او تعمیم یافته است. «اندوهناک شب» با ورود جغدى پایان مىیابد. در «پریان» نیز [شعر] با وصفى از غرابى بر سر ساحل تکمیل مىشود. از طرف دیگر چنان که گذشت، این زندگىِ رمزى مرغان و آن هم مرغان شوم و تنها - را باید اثرى از دوره سکوت ادبى پیش از شهریور 1320 دانست. همین نیما در سالهاى پس از شهریور 20 اگر هم از مرغى دم مىزند از «خروس» است که خبر دهنده صبح روشن است.
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی