23 خرداد 1393

روحیه شهادت‌طلبی رزمندگان؛ عاملی برای کاهش عوارض روانی جنگ شهرها


روحیه شهادت‌طلبی رزمندگان؛ عاملی برای کاهش عوارض روانی جنگ شهرها

رژیم بعثی عراق، در طول هشت سال دفاع مقدس، همواره پس از شکست در جبهه‏‌های جنگ با توسل به بمباران مناطق مسکونی و غیرنظامی سعی کرد تا شکست خود را پنهان کند. با فرار بعثیان به عمق خاک عراق و خارج شدن شهرهای زیادی از زیر آتش توپخانه و موشک‏های بُردِ متوسطِ عراق، دولت‌های غربی، موشک‏هایی با بُرد بلند در اختیار رژیم بعث گذاشتند و بار دیگر، سیاست بمباران مناطق مسکونی، از سر گرفته شد. در جریان این بمباران‏‌ها، عده زیادی از مردم بی‏‌پناه در شهرهای مختلف کشور به خاک و خون کشیده شدند. ما هم‌اکنون در سالروز مقطع دوم جنگ شهرها قرار داریم که از چهار تا 25 خرداد سال 64 به طول انجامید. بازخوانی بخشی از تحلیل حوادث سیاسی، نظامی و اجتماعی دوران جنگ شهرها به روایت محمدحسین پیکانی در کتاب «جنگ شهرها و دفاع موشکی» در ادامه می‌آید:

پیامدهای اجتماعی جنگ شهرها

جنگ شهرها علاوه بر مشکلات ساختاری اقتصادی، محرومیت‌ها و محدودیت‌ها پیامدهای دیگری هم داشت که مسائل اجتماعی پیامد دیگری از این جنگ‌ها بود. عموماً کشورهایی که درگیر جنگ بوده و یا حتی آن‌هایی که از جنگ فارغ شده‌اند در تلاشند تا راه حل‌هایی جهت رفع مشکلات ناشی از جنگ پیدا کنند. جنگ به خودی خود یک مشکل اجتماعی است که در جوامع انسانی ظهور پیدا می‌کند.

در اثر جنگ بسیاری از مردم کشته و مجروح می‌شوند و جمعیت جامعه به شدت تعدیل می‌شود. بر اثر جنگ بسیاری از مردم خانه و کاشانه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت می‌شوند. مهاجرین جنگی از یک طرف پدیده‌ای ناشی از جنگ بوده و تحت تأثیر جنبه‌های اقتصادی، اجتماعی جنگ قرار می‌گیرند و از طرف دیگر به عنوان پدیده‌ای جدید به محیط‌های شهری و روستایی غیرجنگ زده اثر گذاشته و روال زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهند.

اهمیت توجه به مسائل روانی جامعه در حال جنگ به این علت است که بدانیم وجود فرد بیمار روانی به منزله عضوی در یک خانواده موجب اختلال جدی در روابط کل اعضای خانواده می‌شود. در نتیجه کل مجموعه خانوادگی را درمعرض استرس‌های بی‌شماری قرار می‌دهد. از دیدگاه روان شناسی و روان پزشکی جنگ نوعی ضربه به حساب آورده شده که می‌تواند تأثیرات نسبتاً عمیقی بر افراد بگذارد.

تشنج‌های روانی؛ بخش اعظمی از صدمات جنگ شهرها

وقتی شهری بمباران می‌شود جمع کثیری از مردم خصوصا زنان و کودمات با مشاهده بمباران و کشته مردم خصوصا دوستان و نزدیکانی نظیر پدر، مادر و... دچار ضربه عصبی و روانی شدیدی می‌شوند. در این میان فشار وارد شده به خانواده شهدا و مصدومان از همه بیشتر است. روحیه خانواده‌های شهدا و بازماندگان جنگ به لحاظ مصائب و درد و رنجی که کشیده‌اند وشاهد نابودی خانه و خانواده، مدرسه و شهر خود بوده یا دور از جبهه و جنگ رنج و اندوه شهادت پدر یا آسیب‌دیدگی او را تجزیه کرده‌اند بسیار زودرنج و حساس هستند.

درگیری‌ها؛ رشد جسمی و روانی کودکان را مختل کرد

در تحقیقی که در خصوص کودکان و جنگ صورت گرفته، تأثیرات جنگ در کودکان دنیا، تأثیرات داغ‌دیدگی ناشی از جنگ در کودکان، واکنش‌های روانشناختی آن‌ها نسبت به این حادثه ضربه زننده و نیز طرح شیوه‌هایی برای ایجاد انعطاف بیشتر در کودکان برای کنار آمدن با این پدیده بررسی شده است. تحقیقات به عمل آمده نشان می‌دهد که درگیری و جنگ در رشد جسمی و روانی کودکان آثار مخرب بر جای گذاشته و برخورد آنان را با جامعه روابطشان را با دیگران و دیدگاهشان را نسبت به زندگی مختل کرده است.

بسیاری از کودکان درجریان جنگ‌ها کشته یا زخمی می‌شوند، مورد خشونت و آزار و اذیت و شکنجه واقع می‌شوند و برخی از آنان به منظور دور بودن از مخاطرات جنگی  به مهاجرت اجباری پناه می‌آورند که برای آن‌ها دوری از خانواده و رنج فقدان والدین به خصوص پدر ضربه زننده است شرایط جنگ، احساس سرخوردگی، عدم امنیت، بی‌اعتمادی، نگرانی، افسردگی و وابستگی شدید در کودکان ایجاد می‌کند و زمینه انواع اختلالات روانی و احیاناً تربیتی را ایجاد می‌کند.

عارضه عصبی-روانی؛ پیامد بسیار شایع بمباران شهرها

عارضه عصبی-روانی یکی از پیامدهای بسیار شایع دوران جنگ خصوصاً بمباران شهرهاست، بسیاری از این بیماران با به کارگیری روش‌های روان‌درمانی و داروهای تخصصی تحت مداوا قرار می‌گیرند ولی تعدادی دیگر که اختلالات روانی در آن‌ها شدت یافته و حالت مزمن و روند از هم گسیختگی روانی در آن‌ها پدیدار شده در مراکز ویژه بستری و تحت درمان قرار می‌گیرند. علل ضایعات روانی دوران جنگ را می‌توان به شرح زیر نام برد:

موج انفجار (shell wave)

نورُز جنگ (battle shok)

خستگی رزمی (combat fatigue)

نورز رزمی (combat nevrosis)

اختلال تروماتیک جنگ (Traumatic war Disoder)

این‌ها اصطلاحاتی هستند که امروز برای حالاتی تقریبا مشابه با عوارض جنگ به کار برده می‌شود. همچنین جنگ را یکی از عوامل احتمالی ایجاد کننده اختلال ارتسی پس از ضربه ذکر کرده‌اند. تعریف این اختلال به این شرح است: پیدایش علائم و نشانه‌های خاصی است که ممکت است ضربه یا ضربه‌های روانی غیرعادی که خارج از ظرفیت انسان است پدید آید. درتحقیقی که روی 367 بیمار روانی ناشی از موج انفجار در یکی از بیمارستان‌های اصفهان در سال‌های 67-68 انجام شد، این نتایج به دست آمد:

1- نزدیک‌ترین بیماری از نظرشیوع به PTSD افسردگی بود درواقع افسردگی و PTSD وجه مشترک فراوانی با یکدیگرند.

2- اغلب کسانی که در معرض موج انفجار در جبهه قرار گرفته بودند به صورت PTSD  واکنش نشان دادند.

3- بالاترین فراوانی در گروه سنی 29-30 ساله مشاهده شد که با توحه به اینکه اکثر رزمندگان را قشر جوان تشکیل می‌دادند انتظار آن می رفت.

4- تفاوت معنی‌داری بین دو گروه مجرد و متأهل با این بیماری وجود نداشت.

5- رابطه معنی‌داری بین سواد و بیمار مشاهده نشد.

6- باتوجه به شرکت اکثر نیروهای بسیجی و جهادگر در خط مقدم جبهه تعداد مبتلایان به PTSD خیلی پایین‌تر ازحد مورد انتظار بود بنابراین این فرضیه که اعتقاد به اهداف جنگ و شرکت از روی آگاهی و اختیار در صحنه نبرد با بروز بیماری‌های روانی رابطه‌ای معکوس دارد مورد تأیید قرار گرفت.

روحیه شهادت‌طلبی رزمندگان؛ بر دلهره‌های و استرس‌های روانی غلبه داشت

در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میزان تاثیرات روانی ناشی از جنگ بر روی رزمندگان ایرانی متفاوت از دیگر کشورها بود. این جنگ به جهت ماهیت دینی و اسلامی‌اش تفاوت اساسی با سایر جنگ‌های معاصر داشت. برخورداری مردم از روحیه شهادت طلبی خصوصا رزمندگانی که داوطلبانه در جبهه‌ها حضور می‌یافتند بر پایه تفکر دفاع از حریم ایران اسلامی شکل گرفته بود و چنین روحیه‌ای بر هرگونه ترس و دلهره و استرس غلبه می‌کرد.

عوارض روانی ناشی از جنگ در ایران، به نسبت کشورهای غربی ناچیز بود

آن‌ها جهاد در راه خدا و دفاع از تمامیت ارضی کشور اسلامی را تکلیف شرعی خود و کشته شدن در راه خدا را افتخار حیات ابدی می‌دانستند. اما در جوامع دیگر عموماً نوعی تابو در خصوص مرگ وجود دارد که اجازه صحبت مستقیم درباره آن را به فرد نمی‌دهد و چون آن‌ها سعادت و خوشبختی را در تنها در زندگی مادی دنیوی دانسته و مرگ را فنا و پایان زندگی قلمداد می‌کنند از مرگ فرار می‌کنند و به صراحت می‌توان گفت علت اصلی استرس‌های ناشی از جنگ در کشورهای غربی ترس از مرگ است حال آنکه همانطور که اشاره شد در فرهنگ اسلامی مرگ یک واقعیت بدون ابهام و شهادت در راه خدا آرزوی مؤمنین است و لذا رزمندگان اسلام و همچنین مردمی که در زیر بمباران‌های دشمن مقاومت کرده و به رزمندگان یاری می‌رساندند از چنین روحیه‌ای برخوردار وده و در دل خود آرزوی شهادت داشتند به همین دلیل عوارض روانی ناشی از جنگ در ایران به نسبت کشورهای غربی بسیار ناچیز بود.

پافشاری نوجوانان کم‌سن‌وسال برای اعزام به جبهه، فقط در فرهنگ اسلامی موجود است

دکتر سیدمنظر حسین اکبر در مقاله خود تحت عنوان «عوارض قلبی در استرس بمباران شهری» می‌نویسد: «بر خلاف اصطلاح معروف به «قلب سربازان» که به عنوان دلهره سربازی در کتاب‌های غرب معرفی شده است در طول جنگ تحمیلی علائم قلبی در سربازان ایرانی در منطقه باختران کمتر مشاهده شد. در صورتی که عده‌ای از سربازان، بسیجیان و پاسداران با داشتن ناهنجاری مادرزادی و بیماری روماتسیمی و ضایعات دریچه قلب در نبرد شرکت داشتند.

شهیدان حسین فهمیده، بهنام محمدی و مرحمت بالازاده تنها نمونه‌ای از هزاران جوان کم‌سن و سال ایرانی هستند که داوطلبانه در جبهه‌ها حضور یافته و به پیشواز شهادت رفتند و این همان چیزی است که تنها در فرهنگ اسلامی می‌توان آن را یافت. نکته حائز اهمیت و قابل ذکر آنکه شاید در هیچکدام از جنگ‌های معاصر دیگر مناطق جهان نتوان نمونه‌ای یافت که در آن افرادی با کمترین سن و سال و با اصرار و پافشاری خواستار اعزام به جبهه‌های نبرد شوند و گاه این اصرار منجر به بالا نشان دادن سن فرد حتی در مدارک قانونی خود می‌شد تا مانعی جهت اعزام به جبهه پیش نیاید. گاه افرادی نیز بودند که در مقابل برخی موانع قانونی به لحاظ سنی جهت اعزام، خود به صورت انفرادی به منطقه‌های عملیاتی می‌رفتند. رمز اصلی پیروزی رزمندگان اسلام در جنگ هشت ساله و رزمندگان حزب الله در جنگ 33 روزه و مردم مظلوم غزه در جنگ 22 روزه با اسراییل در همین نکته نهفته است».


تسنیم