08 تیر 1393
زندگى و زمانه آیت الله حائرى یزدى
آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى ، فرزند محمد جعفر در سال 1276 هق در قریه مهرجرد واقع در ده فرسخى شهر یزد تولد یافت . او در شش سالگى پدر را از دست داد و تحت سرپرستى مادرش قرار گرفت . در همان زمان در سفرى که شوهر خاله ایشان (مرحوم میر ابو جعفر) که ساکن اردکان بود به مهرجرد کرد، دریافت که عبدالکریم از استعداد فوق العاده اى برخوردار است ، بنابراین براى اینکه استعداد وى در ده ضایع نشود ایشان را با خود به اردکان برد. دوره تحصیل آیت الله حائرى با فراگیرى ادبیات در اردکان آغاز شد و سپس در یزد ادامه یافت . پس از پایان دوره ادبیات راهى عراق شد و به کربلا رفت . از اساتید ایشان در اردکان آقاى مجد العلماى اردکانى و در یزد آقایان حاج میرزا سید حسین وامق و سید یحیى مجتهد بوده اند. ادامه تحصیل وى در کربلا در زمان آقاى فاضل اردکانى بود، وى در آنجا لمعه و قوانین را به اتمام رسانید و سپس به توصیه آقاى فاضل اردکانى به سامرا رفت . در سامرا فقه و اصول و دیگر علوم را فرا گرفت . از اساتید ایشان در سامرا آقایان : میرزاى بزرگ شیرازى ، مرحوم آقا شیخ فضل الله نورى و آقاى سید محمد فشارکى اصفهانى بوده اند. پس از درگذشت مرحوم میرزاى و پس از مهاجرت آیت الله فشارکى به نجف ، آیت الله حائرى نیز به نجف مهاجرت کرد و در آنجا همواره ملازم استاد خود سید محمد فشارکى بود و از محضر ایشان استفاده برد.
آیت الله حائرى همچنین در جلسات درس آیت الله آخوند ملامحمد کاظم خراسانى نیز شرکت مى کرد و از محضر ایشان بهره مند مى شد. ایشان پس از حدود 37 سال اقامت در کربلا، سامره و نجف به دعوت یکى از فرزندان حاج آقا محسن اراکى در سال 1332 به اراک آمد و در آنجا نزدیک هشت سال به تربیت طلاب و تشکیل حوزه مشغول شد. پس از دوران به سال 1340 قمرى مطابق با سوم فروردین 1301 شمسى ، آن بزرگوار به قصد زیارت حضرت معصومه علیها السلام به سوى قم حرکت کرد و در همین سفر بود که مرحله تازه اى در زندگى آن بزرگمرد و نیز، فصل جدیدى در تاریخ پرشکوه قم و حوزه علمیه قم آن ، آغاز شد. والایى مقام روحانى آیت الله حائرى ، در آن زمان چنان بود که پیش از رسیدن وى به قم ، خبر حرکتش ، با شور و شوق دهان به دهان گردید و سریعتر از خود آن مرحوم ، به شهر قم و اهالى آن رسید. از این رو، با تشویق و ترغیب گروهى از علما و فضلاى قم ، که با شاءن و مقام علمى و روحانى او آشنا بودند، و شوق دیدار و آرزوى معاشرت و مصاحبت و استفاده از محضر وى را داشتند، مردم قم ، گروه گروه به استقبال ایشان شتافتند.
در آن استقبال پرشکوه علاوه بر اکثر علماى قم ، مرحوم بافقى که خود از پاکمردان راه خدا و راهسپار طریق و دانش بود، حضور داشت و هم او بود که بیش از همه اشتیاق نشان مى داد و مردم را تشویق و ترغیب مى کرد که دست از دامن آیت الله برندارند و خواستار اقامت دائمى اش در قم شوند.
گروه استقبال کنندگان ، تا امامزاده جمال ، در 4 کیلومترى شهر قم به اراک ، پیش رفتند و پس از رسیدن آیت الله و همراهانش به گرمى از او استقبال کردند و در همانجا، ساعتى به توقف و استراحتش فرا خواندند و در همان یک ساعت توقف و استراحت سخن دل را بر زبان راندند و زمزمه تمناى اقامت دائمى وى را در آن شهر و تشکیل حوزه علمیه اى براى طالبان دین و دانش را آغاز کردند.
آنگاه آیت الله حائرى با تجلیل و تکریم فراوان ، در میان گروه مستقبلین ، که همچون نگین انگشترى در میانش گرفته بودند به سوى قم حرکت کرد و در منزل مرحوم آیت الله شیخ مهدى پایین شهرى اقامت گزید. در نوروز آن سال ، که مقارن با اواخر ماه رجب المبارک سال 1340 قمرى بود، نه تنها بسیارى از مردم شهرهاى مختلف ایران ، بلکه گروهى از علما و فضلا و مردان دین و دانش و تقوى نیز براى گذراندن تحویل سال تا در جوار مرقد حضرت معصومه علیها السلام در قم گرد آمده بودند. این گروه همراه با اهالى قم و فضلاى و علماى دینى این شهر مقدس ، به حضور آیت الله شتافتند و به اصرار و الحاح تقاضاى خود را، مبنى بر اقامت دایمى در قم و تشکیل و تاءسیس حوزه علمیه در آن شهر، با وى در میان نهادند. در کوتاه مدتى ، این موضوع ، نقل محافل دینى و مجالس مذهبى شد و حتى وعاظ و گویندگان ، بر سر منبرها، مردم را بیش از پیش تشویق و ترغیب مى کردند که به زیارت حضرت آیت الله بشتابند، دست از دامنش برندارند تا از وى قول قبول تقاضاى خود را بستانند.
در کتاب شرح حال و بیوگرافى آمده است که در این مورد، بیش از همه مرحوم حاج شیخ محمد تقى بافقى اصرار و پافشارى داشت ، زیرا که وى ، از نجف اشرف ، با آیت الله سابقه معرفت و آشنایى داشت ، زیرا که وى ، از نجف اشرف ، با آیت الله سابقه معرفت و آشنایى داشت و به مراتب علم و فضیلت و تقوى و اجتهاد وى کاملا آگاه بود و دریغ مى دانست که این منبع فیض و منشاء دانش و تقوى ، مکتب درس و محضر علم آموزى خود را، در جوار مرقد و منشاء دانش و تقوى ، مکتب درس و محضر علم آموزى خود را، در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه علیها السلام برپاى ندارد و شیفتگان علم را از سرچشمه فضل و دانش و اخلاق و فضایل خود سیراب نسازد. سرانجام علاقه وافرى که روحانیت قم و مردم شهر و مسافران نوروزى آن سال نسبت به اقامت دایمى حضرت آیت الله حائرى ابراز مى داشتند ایشان را به حال تردید درآورد تا اینکه فرمودند، استخاره خواهیم کرد که آیا صلاح است در قم مانده و به فضلا و محصلین حوزه اراک که انتظار بازگشت دارند بنویسیم به قم بیایند؟ مرحوم آیت الله با اینکه کمتر به قرآن مجید تفاءل مى زدند و استخاره مى نمودند صبحگاهى که به حرم مطهر مشرف شده بودند استخاره کردند. آیه 93 سوره مبارکه یوسف آمده .
اذهبوا بقیمصى هذا فالقوه على وجه ابى یاءت بصیرا و اءتونى باهلکم اجمعین و اول جمله اى که در اول صفحه قرآن بود ذیل آیه و اءتونى باهلکم اجمعین بود. پس با عزمى راسخ و قلبى مطمئن بنا را بر توقف گذاردند. بدین گونه بود که حضرت آیت الله حائرى یزدى در اوج تعالى اندیشه هاى اسلامى و انسانى خویش شهر قم را اقامتگاه خود ساختند و حوزه علمیه قم را جان دیگر و حیاتى دیگر بخشیدند.
آیت الله در زندگى خود خیلى قناعت داشت . در خانه او که مرجع تقلید و رییس حوزه علمیه بود مصرف مواد غذایى بسیار محدود بود. خانواده آیت الله براى تهیه ناهار، تنها یک چارک گوشت مصرف مى کردند. آیت الله حائرى شخصا تنها یک نوبت صبح و یک نوبت اول شب صرف مى کرد.
هنگامى که در مدرسه فیضیه روضه بود بعد از روضه چهار عدد تخم مرغ آب پز را با یک عدد نان به ایوان مى آوردند. از آن چهار عدد تخم مرغ یکى را به پسرش آقا مهدى و یکى را به بچه خادمش مى داد و دو تخم مرغ باقیمانده را به عنوان شام ، صرف مى نمود. ایشان هیچ گاه لباس از پارچه خارجى نمى پوشید. در تابستان پیراهن ، شلوار و قباى ایشان همه از کرباس بود. در زمستان نیز لباسش را از پارچه ایران به نام برک تهیه مى کرد و پارچه هاى لباسهاى آقازاده هاى ایشان حاج آقا مرتضى و آقا مهدى از پارچه هاى کازرونى اصفهان بود. آیت الله حائرى همواره مى گفتند که ایرانى باید پارچه ایرانى بپوشد. تمام فرشهاى منزل ایشان از گلیمهاى بافت خراسان بود. فقط یک قالیچه کوچک وجود داشت که آقا زیر خود مى انداختند و روى آن مى نشستند. حاج شیخ عبد الکریم هیچ عنایتى به آقایى و ریاست نداشت . تمام توجهش به خدا بود. حضرت امام قدس ره ، که از شاگردان نامدار آیت الله حائرى و از نزدیک شاهد زندگى آن مرحوم بوده اند در ضمن سخنرانى معروف فیضیه شان در سال 1342 در مقام رد تهمت که از طرف دربار به روحانیت زده مى شد چنین فرمودند:
آنهایى که هزار میلیونشان یک قلم است ، مفت خور نیستند؟ اما زمانى که مرحوم حاج شیخ عبد الکریم فوت شدند آقازاده هاى آن مرحوم همان شب شام نداشتند ، ما مفت خوریم ؟
آثار عمرانى و خدماتى آیت الله حائرى
بغیر از تاءسیس رسمى حوزه قم که به خواست پروردگار توانا تا ظهور وجود شریف حضرت ولى عصر (عج ) باقى و پایدار خواهد بود، برجسته ترین اقدامات حضرت آیت الله العظمى حائرى یزدى که در کتب و رسایل گوناگون آمده است به شرح زیر مى باشد:
1 - تاءسیس اولین بیمارستان در قم ، در محل مسجد اعظم فعلى که در عین حال دارالاطعام و دارالمساکین نیز بوده است و سید الاطباء کهکى در آنجا طبابت مى کرده است .
2 - تاءسیس بیمارستان سهامیه قم . به واسطه کسب کمک مالى از برخى افراد خیر از جمله سهام الدوله .
3 - تاءسیس بیمارستان فاطمیه قم از طریق کمکهاى برخى از رجال خیر.
4 - تعمیر و بازسازى مدرسه دارالشفاء.
5 - تعمیر مدرسه فیضیه و احداث دوم آن با کسب کمک از تجار و علماى تهران از جمله آیت الله سید ابوالحسن طالقانى پدر مرحوم آیت الله سید محمود طالقانى انجام گرفت .
6 - تاءسیس کتابخانه مدرسه فیضیه .
7 - ساختن غسالخانه براى قم .
8 - احداث قبرستان بزرگ در بیرون شهر به نام قبرستان نو که اکنون با توسعه شهر، در وسط آن واقع شده است .
9 - ایجاد دارالایتام در قم .
10 - بناى سیل بند و سد رودخانه قم از طریق جمع آورى اعانه هاى مردمى .
11 - احداث واحدهاى مسکونى براى سیل زدگان قم در محله مبارک آباد قم .
آثار علمى آیت الله حائرى :
1 - کتاب الصلاة : فقه و استدلالى و اجتهادى در زمینه مباحث نماز.
2 دررالفوائد: این کتاب در دو جلد چندین بار چاپ شده که دررالاصول نیز نامیده مى شود و در بردارنده خلاصه گویایى از دانش اصول فقه است .
3 - تقریرات فشارکى : یک دوره گزارش درسهاى استادش سید محمد فشارکى در علم اصول است (این کتاب به چاپ نرسیده است ).
4 - النکاح : در فقه استدلالى که به چاپ نرسیده است .
5 - کتاب المواریث : که به چاپ رسیده است .
6 - مجمع الاحکام : به زبان فارسى و رساله علمیه آن مرحوم .
7 - کتاب الرضاع : فقه استدلالى در باب احکام شیردادن بچه است .
سایت حوزه