21 اردیبهشت 1400

مورگان شوستر


مورگان شوستر

روز ۲۴ آذر سال ۱۲۹۰دولت روسیه تهدید کرد چنانچه ظرف مدت شش روز مورگان شوستر خزانه دار کل ایران از این کشور اخراج نشود و استخدام اتباع خارجی از این پس تحت اجازه روس و انگلیس قرار نگیرد تهران را با چهارهزار سرباز اشغال خواهد کرد ...
سیاست داخلی و خارجی ایران در قرن نوزدهم و دهه اول قرن بیستم میلادی، برآیند رقابت روسیه و انگلستان در داخل کشور بود. این رقابت با پیامدهای منفی فراوانی روبرو بود، به‌طوری که برخی دولتمردان ایران را به نزدیک شدن به یک قدرت سوم ترغیب کرد. اگرچه این گرایش در بسیاری از موارد با هدف کاستن از تبعات منفی آن رقابتها صورت می‌گرفت، اما مجریان این سیاست به‌ویژه در سالهای پس از مشروطیت، تلاش کردند تا از این رویکرد بهره‌برداریهای اقتصادی، نظامی و امنیتی نیز به‌عمل آورده و حتی‌الامکان اصلاحاتی را در سیستم مالی، اداری و انتظامی کشور بوجود آورند. استخدام «مورگان شوستر» امریکائی راهکاری برای تحقق این اهداف بود. مورگان شوستر (1960ـ1877م) حقوق‌دان امریکایی پیشتر در اداره گمرکات فیلیپین خدمت کرده و بعداً عضو هیأت عالی حکومت آمریکا در فیلیپین شده بود. او مدتی نیز سرپرستی اداره گمرکات کوبا را برعهده داشت. شوستر زمانی که مأمور خدمت در ایران شد، به شغل وکالت مشغول بود. او و هیأت همراه در زمان حیات مجلس دوم مشروطه توسط بعضی دولتمردان، ظاهراً برای ساماندهی امور اداری و اصلاح اوضاع مالی ایران وارد کشور شدند. اما حضور روسیه و انگلستان در ایران مانع از آن شد که این اقتصاددان آمریکائی بتواند اهداف و طرحهای خود را در سیستم اداری و مالی کشور به اجرا درآورد. به همین دلیل مدت زمان مأموریت وی و هیأت همراه در داخل کشور بیش از 8 ماه داوم نیافت و وی متعاقب اولتیماتوم روسیه، ناچار شد به اتفاق همراهانش، ایران را ترک کند.
علت آن که دولتمردان ایران، امریکایی‌ها را برای حل معضلات اقتصادی و امنیتی خود برگزیدند، دو اصل اساسی بود. این دو اصل عبارت بودند از:
1ـ امریکا به دلیل فاصله جغرافیایی زیاد از ایران منافع کمتری در کشور داشت.
2ـ امریکا لااقل تا زمان مورد بحث اهداف، استعماری در منطقه نداشته و مانند روسیه و انگلستان نزد مردم ایران بدسابقه نبود.
البته امریکایی‌ها به دلیل آنکه در صدد پایان بخشیدن به دوران انزوای خود بودند و به دکترین «سیاست جهانی» می‌اندیشیدند، از دعوت دولتهایی چون ایران برای حضور در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی استقبال می‌کردند.
بدین ترتیب شرائط داخلی و خارجی برای دولتمردان ایرانی به منظور تحقق سیاست نزدیکی به قدرت سوم از راه استخدام کارشناسان آمریکائی فراهم بود؛ سیاستی که از جمله اهداف مجریان آن، سروسامان دادن به اوضاع آشفتة مالی و اداری ایران بود. در دهه پایانی قرن نوزدهم میلادی سامانه اداری کشور، به دلیل حوادث ناشی از نهضت مشروطه ناکار آمد شده بود. در تهران دولت مقتدر مرکزی وجود نداشت. از نظر مالی نیز به دلیل استقراضهای پیش از مشروطه، کشمکشهای داخلی، اشغال برخی از نواحی کشور توسط نیروهای بیگانه و هرج‌ومرجهای حاصل از آن، شرائط دشواری فراروی دولتمردان ایران قرار داشت.
نتیجه این بحرانها عمر کوتاه کابینه‌ها و آمد و رفت سریع آنها بود. در چنین شرائطی میرزا حسینقلی‌خان نواب، وزیر امورخارجه دولت مستوفی‌الممالک، در چهاردهم دی 1289 در تلگرافی به کاردار سفارت ایران در امریکا مأموریت داد تا موضوع استخدام کارشناسان مالی امریکا برای ساماندهی و اصلاح اوضاع مالی ایران را با دولت آن کشور مطرح کند. این درخواست با موافقت دولت امریکا روبرو شد و در 13 بهمن 1289 نیز مورد تایید نمایندگان مجلس شورای ملی نیز قرار گرفت. بدین ترتیب مورگان شوستر و 4 مستشار امریکایی دیگر برای اصلاح امور دارائی، خزانه‌دارای، دادگستری و ژاندارمری استخدام شدند و پس از عقد قرارداد با دولت ایران در 17 اردیبهشت 1290 ش. همراه با خانواده‌ها خود وارد ایران شدند.
پس از ورود شوستر به ایران از آنجا که مأموریت اعلام شده وی ساماندهی امور مالی بود، بی‌درنگ به‌عنوان خزانه‌دار کل منصوب و مأمور انجام این مهم گردید. او گامهایی برای بهبود وضع مالیاتها و گمرکات به‌عنوان منابع اصلی درآمد‌های دولت ایران برداشت . اما وخامت اوضاع مالی که ناشی از سیاستهای نادرست دولتهای پیش از مشروطیت و کشمکشهای پس از آن بود، کار مورگان شوستر را پیچیده و دشوار ساخته بود. این وخامت در کنار شورشها، درگیریهای قومی، تهدیدها، هزینه‌های سنگین حضور نیروهای بیگانه در کشور، ضعف دولت مرکزی، نفوذ بیش از حد رؤسای قبائل و خوانین محلی و کارشکنی‌های آنها و ناخشنودی بسیاری از افراد صاحب نفوذ از اقدامات شوستر برای نهادینه ساختن امورمالی کشور، موانعی عمده در مسیر اقدامات وی برای اصلاح امور مالی ایران ایجاد کرده بود.
همچنین در مرکز نیز بخش بزرگی از بدنة دولت، شامل نخست‌وزیری، نایب‌السلطنه، برخی از وزراء و فن‌سالاران امور مالی یا به دلیل گرایش‌های سیاسی و یا به دلیل به مخاطره افتادن منافعشان سد‍ّ راه اصلاحات شوستر بودند. در آن زمان رقابت دو حزب اعتدالیون و دمکرات عامیون برحذف یکدیگر استوار بود. شوستر توسط «مستوفی» که به دمکراتها متمایل بود به ایران دعوت شده بود و طبعاً اقداماتش از نظر حزب رقیب ـ اعتدالیون ـ قابل تحمل نبود. علاوه براین حضور قدرتمند بختیاریها در صحنه سیاسی ایران و روحیه ایلی و قبیلگی آنها با اقدامات شوستر برای سامان دادن به امور مالی کشور سازگار نبود. اعیان و اشراف و شاهزادگان و خان‌هایی که مایل به پرداخت مالیات نبودند دائماً با سفارت‌خانه‌های روسیه و انگلیس در تماس بودند تا این دو سفارت‌خانه‌ را به مقابله‌ با طرح‌های شوستر وادار سازند. این تماسها نیز سبب نقش بازدارنده سفیران دو کشور مذکور بویژه سفیر روسیه در برابر مورگان شوستر شده بود. در بسیاری از موارد، مورگان شوستر حتی برای جمع‌آوری مالیات نیز با کارشکنی و مخالفت روبرو می‌شد. او به همین خاطر در 23 خرداد سال 1290 با اختیارات کاملی که در مصوبه مجلس شورای ملی بدست آورد، اقدام به تشکیل نیروی نظامی به نام «ژاندارمری خزانه» کرد. ولی این راه‌حل نیز نتوانست مشکل وی را حل کند، یکی از مشکلات عمده مورگان شوستر برای رسیدگی به مشکلات مالی دولت ایران، خزانه خالی دولت و سلطه روسیه و انگلستان بر عواید گمرکی کشور بود.
زمانی که مورگان شوستر فعالیت خود را در ایران آغاز کرد، میزان موجودی خزانه کشور از 600 هزار تومان تجاوز نمی‌کرد. علاوه براین دولت روسیه عواید گمرکات کشور به استثنای گمرکات بنادر خلیج فارس را بابب قرضه‌هایی که در سالهای 1279 ش. و 1281 ش. به دولت ایران پرداخت کرده بود(۱)، به وثیقه برداشته و به مستشاران بلژیکی که گمرکات ایران را در اختیار داشتند نیز دستور داده بود قبلاً حق‌السهم روسیه را برداشت نموده، بقیه آن را به دولت ایران بپردازند. انگلیسی‌ها هم کلیه گمرکات جنوب را در گرو قرضه 500 هزار لیره‌ای که در 1271 ش. بابت بازخرید امتیاز رژی به ناصرالدین شاه داده و همچنین قرضه دیگری به مبلغ 250/1 میلیون لیره که در 10 خرداد 1290 به دولت مشروطه پرداخت کرده بود، قرار داده بودند.
از این‌رو وقتی مورگان شوستر تصمیم گرفت عوائد گمرکی کشور را به خزانه دولت سرازیر سازد خشم روسیه را در شمال و خشم انگلیسی‌ها را در جنوب ایران برانگیخت. وزیر مختار روسیه رسماً اعلام که مستشاران بلژیکی در گمرکات بنادر شمال حق اطاعت از دستورالعمل شوستر را ندارند و تهدید کرد که در غیر این صورت روسیه گمرکات شمال را مستقیماً تصرف خواهد کرد. مورگان شوستر زمانی روسها را عصبانی‌تر ساخت که برای جمع‌آوری مالیاتهای خود گارد ویژه‌ای موسوم به «ژاندارمری خزانه» را تشکیل داد. گاردی که اساساً اجازه ورود به قلمرو مصوب پیمان 1907 برای روسیه را نداشت.
شوستر با انگلیسی‌ها نیز مشکلات مشابهی داشت.اکتشاف نفت در جنوب ایران توسط انگلیسی‌ها ـ خرداد 1287ـ و استقرار تأسیسات نفتی در این مناطق و مهمتر از آن مشارکت دولت انگلیس در شرکت نفت ایران و انگلیس، رویدادهائی بودند که دولت انگلستان را واداشت تا مناطق جنوبی کشور را از قلمرو طرحهای اقتصادی مورگان شوستر خارج سازد.
حمایت انگلیس از جایگاه شیخ خزعل در خوزستان و تشویق وی به جدا کردن این منطقه از دایره نفوذ دولت مرکزی با همین هدف صورت گرفت.
یکی از دلائل ناخشنودی انگلیسی‌ها و روسها از مورگان شوستر اقدامات وی در افشاء سؤاستفاده‌های آنان از قرارداد 1907 بود. در شرائطی که آنان در قرارداد یادشده احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را مورد تأکید قرار داده بودند ولی عملاً در قلمرو تحت نفوذ خود در شمال و جنوب ایران مانع اجرای طرحهای اقتصادی دولت می‌شدند. آنان هر طرح اقتصادی یا سیاسی در قلمرو تصریح شده در پیمان 1907 میلادی را گامی در جهت نقض این پیمان می‌دانستند. مهمترین وجه پیمان یادشده تقسیم ایران به سه منطقه شمالی تحت نفوذ روسها، جنوبی تحت نفوذ انگلیسی‌ها و مرکزی تحت نفوذ دولت ایران بود. آنها حتی با نیروهای «ژاندارمری خزانه» که ابزار دست مورگان شوستر برای اخذ مالیات بود، مقاومت می کردند و در برابر آنها جبهه می‌گرفتند و یا به رویاروئی و خلع سلاح آنها می‌پرداختند.
طی مدت زمانی که مورگان شوستر در ایران فعالیت می‌کرد، روسیه و انگلیس که هیچ سهمی برای رقیب سوم قائل نبودند، دائماً نقش بازدارندگی در مسیر اقدامات وی ایفا می‌کردند. آنها به‌عنوان دو قدرت رقیب، در پس اقدامات مورگان شوستر، اراده آمریکا برای ورود به عرصه اقتصادی و سیاسی ایران را می‌دیدند.
با این همه شوستر با زیرکی تمام تلاش کرده بود تا به نوعی حمایت انگلیس را جلب کند و روسها را در مواضعشان، تنها و منزوی بسازد. انتصاب یک افسر انگلیسی مأمور خدمت در سفارت انگلیس به نام «ماژور راستوکس» به فرماندهی «ژاندارمری خزانه» و تماس مداوم شوستر با وزیر مختار انگلیس برای کمک گرفتن از وی موجب شده بود که انگلیسی‌ها به مراتب کمتر از روسها در برابر اقدامات شوستر کارشکنی نمایند. روسها که به نقشه شوستر پی‌ برده بودند، موجی از حملات خود را متوجه «استوکس» کردند. آنها «استوکس» را متهم به همدستی با مشروطه‌‌خواهانی کردند که عموماً مخالف روسیه هستند. منشأ این اتهام نقش مصلحتی انگلیس در همکاری با مشروطه‌خواهان و گشودن درهای سفارت به روی آنان بود. انگلیسی‌ها در آن زمان مردمی را که از جنایات مأموران محمدعلیشاه قاجار و یا در برابر به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط نظامیان روسیه می‌گریختند در داخل سفارت پناه می‌دادند تا مرحله به مرحله بتوانند در نهضت نفوذ کرده سرنوشت آن را با اراده و سیاست خود رقم بزنند.
از این‌رو انتصاب یک افسر انگلیسی به فرماندهی ژاندارمری خزانه ایران نه تنها حلال مشکل مورگان شوستر نگردید بلکه این انتصاب به مکاتبات رسمی بین دولتین انگلیس و روسیه و دخالت مستقیم تزار نیکلای دوم در این مسئله انجامید. وزیرخارجة انگلیس برای جلوگیری از بروز بحران در روابط انگلستان با روسیه به وزیر انگلیس در تهران نوشت به «ماژور استوکس» ابلاغ کند تا وقتی که در خدمت ارتش انگلیس است نمی‌تواند سمتی را در دولت ایران بپذیرد. استوکس در واکنشی قهرآمیز تصمیم گرفت از خدمت در ارتش انگلیس استعفا کند، ولی استعفای او پذیرفته نشد. مورگان شوستر که «استوکس» را با توجه به تسلط او به زبان فارسی و آشنایی وی با جامعة ایرانی مناسب‌ترین فرد برای تصدی ژاندارمری خزانه می‌دانست برای حل این مشکل شخصاً به ملاقات وزیرمختار روسیه در ایران رفت تا موافقت او را برای انتصاب «استوکس» به ریاست ژاندارمری خزانه فقط برای مدت 6 ماه جلب کند. اما این موافقت حاصل نشد و به این ترتیب پرونده «استوکس» با عزل وی بسته شد.
با این همه نه دشمنی روسها با ژاندارمری خزانه خاتمه یافت و نه کارشکنی‌های آنها در برابر دولت مرکزی پایان گرفت. روسها محمدعلیشاه را که در 1288 توسط مشروطه‌خواهان از قدرت خلع شده و به روسیه گریخته بود، تحریک به حمله به ایران کردند. براساس این نقشه، محمدعلیشاه و برادرش شعاع‌السلطنه از دو نقطه شمالی کشور و سالارالدوله برادر دیگر آنان از ناحیه کرمانشاه حمله بزرگی را در تابستان 1290 برای تصرف تهران آغاز کردند. این حمله به شکست انجامید و تعداد زیادی از رجال، نمایندگان و مقامات طرفدار محمدعلیشاه در دولت برکنار شدند. در پی این شکست، دولت دستور توقیف اموال شعاع‌السلطنه و سالارالدوله (برادران محمدعلی‌میرزا) را صادر نمود و مورگان شوستر در اجرای این تصمیم، در مهر 1290 ژاندارمری خزانه را مأمور توقیف اموال آنان نمود. اقدامات شوستر برای توقیف املاک و اموال شعا‌ع‌السلطنه با اعتراض شدید سفارت روس مواجه شد، زیرا بنابر ادعای سفارت روس اموال شعاع‌السلطنه در گرو بدهی او به بانک استقراضی روس بود. در ادامة این کشمکش دولت روسیه نیروهای تازه‌ای وارد ایران کرد و روز هشتم آذر ماه 1290 طی اولتیماتومی به دولت ایران چهل‌وهشت ساعت برای قبول این سه شرط به دولت ایران مهلت داد:
1- اخراج مورگان شوستر و هیئت مستشاران آمریکایی از ایران
2- کسب موافقت قبلی دولتین روس و انگلیس برای استخدام اتباع خارجی در ایران.
3- پرداخت هزینه و خسارت لشگرکشی روسیه به ایران
وثوق‌الدوله وزیر خارجة وقت ضمن گزارش امر و قرائت متن اولتیماتوم دولت روسیه در جلسة فوق‌العادة مجلس، با توجه به وخامت اوضاع و تهدید روس‌ها برای اشغال پایتخت، تقاضای قبول اولتیماتوم را نمود.مجلس ابتدا مردد بود که در برابر این تهدید چه پاسخ بدهد ولی پس از اظهارات پرشور مرحوم سید حسن مدرس و سپس موضعگیری چند تن از نمایندگان به اتفاق آراء اولتیماتوم روسیه را رد کرد.مورگان شوستر خود در کتاب اختناق در ایران چنین مینویسد :
... این اولتیماتوم در حالت سکوت تام نمایندگان خوانده شد . پس از ختم آن ۷۶ نفر از وکلای حاضر در پارلمان از پیر و جوان علما و پیشوایان مذهبی و وکلای عدلیه و اطبا و شاهزادگان در جای خود مثل اشخاص سکته کرده بی حس و بی حرکت ماندند یک عالم محترم اسلامی ایستاده و در موقعی که وقت به سرعت میگذشت و هیچ رائی نمیتوانستند بدهند آن بنده خدا نطق مختصر و مناسب حال و بموقعی نمود و گفت شاید مشیت خداوند بر این امر قرار گرفته که آزادی و استقلال ما به زوراز ما سلب شود در چنین حالتی سزاوار نیست که ما خودمان به امضای خود از دست داده و ترک کنیم سپس دستهای مرتعش خود را برای دادخواهی و تظلم به سمت نمایندگان حرکتی داده و در جای خود نشست ...
شوستر اضافه کرد پس از آن عده ای به مخالفت با اولتیماتوم برخاستند و سپس تقاضای رای با ورقه انجام شد و نتیجه چنین خوانده شد : تماما از پیشوایان روحانی و سایر طبقات کعبتین تقدیر خود را بر صفحه اظهار انداختند و از طرف ملت از جان گذشته پایمال شده خود که آینده ظلمانی خطرناکی در پیش داشتند به اتفاق آرا اولتیماتوم روس را رد نمودند . بخطر انداختن جان خود و خانواده و کسان خوبش و گرفتار شدن به چنگال و دندان خرس بزرگ شمالی را بر فداکردن عزت و شرافت و حقوق و آزادی و استقلال موکلین خود که تازه تحصیل نموده بودند ترجیح دادند (۲)
به دنبال رد اولتیماتوم دولت روسیه سربازان روس از تبریز و رشت به سمت قزوین حرکت کردند و سفارت روس طی یادداشت شدیداللحنی در روز ۲۴ آذر ۱۲۹۰مجدداً به دولت ایران اولتیماتوم داد که اگر دولت شرایط روسیه را نپذیردروسیه ظرف شش روز چهار هزار سرباز را وارد تهران خواهد کرد.
در آن زمان احساسات مردم ایران علیه روسیه به اوج رسیده بود و علمای نجف و کربلا نیز به حمایت از مردم ایران برخاستند. حتی به دنبال صدور چند فتوی از جانب مراجع وقت نجف، موجی از علما و روحانیون عراقی از طریق کرمانشاه به سمت تهران براه افتادند. 2 روز پس از مطرح شدن اولتیماتوم، وزیرمختار روسیه در یادداشتی برای دولت ایران جهت پذیرش اولتیماتوم تهدید کرد که نظامیان روس به فرمان دولت تزاری تهران را اشغال خواهند کرد.
در پی این تهدید وثوق‌الدوله، که خود از متحدان سیاستهای انگلیس در ایران بود، وزیرمختار انگلیس را در جریان قرارداد و با وی مشورت کرد. اما «ادواردگری» سفیر انگلیس توصیه کرد که ایران به سرعت اولتیماتوم را بپذیرد.(۳)
حداکثر اقدام بازدارنده انگلیسی‌ها آن بود که به روسها گفتند «حمله آنها به تهران اثر بدی در جهان اسلام خواهد داشت و مسلمانان را تحریک می‌کند» سپس توصیه کردند که «به جای فشار نظامی به تهران گمرکات شمالی ایران را تصرف کند و به اداره مالیات تبریز دست بگشاید تا شوستر تحت فشار قرار گیرد.(۴)»
سپس وثوق‌الدوله به آمریکائیها متوسل شد ولی پاسخ آمریکائیها نیز سرد بود: «باتوجه به مشکل پیش آمده برای ایران وزیرخارجه آمریکا مناسب نمی‌داند هیچگونه پیشنهادی را تقدیم کند.(۵)
اولتیماتوم روسها با واکنش منفی و خشم گسترده مردم روبرو شد ولی سرانجام دولت به درخواست انگلیسی‌ها در برابر این تهدید تسلیم شد و ناصرالملک و صمصام‌السطنه رئیس الوزراء در این شرایط بحرانی از یپرم‌خان رئیس نظمیه خواستند که ساختمان مجلس را محاصره و تهدید کند که اگر نمایندگان حاضر به قبول اولتیماتوم روس‌ها نشوند مجلس را خواهد بست. مجلس به یک هیئت پنج نفری اختیار تام داد که در این مورد با دولت مذاکره کند و این هیئت سرانجام قانع شد که چاره‌ای جز قبول اولتیماتوم روس نیست. دولت بی‌درنگ قبول اولتیماتوم را به سفارت روس اعلام نمود و عصر روز 28 آذر 1290 به مورگان شوستر ابلاغ شد که از سمت خزانه‌دار کل معزول شده و باید هرچه زودتر از ایران خارج شود. در پی این تحولات حملات شدید به روسیه و انتقاد از دولت که تسلیم فشار روس‌ها شده است در جلسات علنی مجلس ادامه داشت.
به همین جهت در جلسة فوق‌العاده هیئت دولت که با حضور ناصرالملک نایب‌السلطنه تشکیل گردید تصمیم به انحلال مجلس گرفته شد. یپرم‌خان مجاهد معروف مشروطیت و رئیس نظمیة وقت مأمور بستن مجلس شد و این وظیفه را نیز مانند کارهای دیگری که قبلاً به او محول شده بود با خشونت هر چه تمامتر انجام داد. روز سوم دی 1290 مأموران مسلح یپرم به عمارت بهارستان ریختند و با وضع توهین‌آمیزی وکلای مجلس را بیرون ریختند و درب مجلس را قفل کردند!
مورگان شوستر با این نتیجه‌گیری که دولتهای متفقین، منافع متقابل و مصالح کلان خود را قربانی زدوبندهای ناپایدار با دولتهای جهان سوم نمی‌کنند، در 22 بهمن 1290 با نارضایتی و دریافت خسارت ایران را ترک کرد. وی سپس در آمریکا کتاب خاطرات خود را تحت عنوان «اختناق روسی در ایران» به رشتة تحریر درآورد.(۶)

پی‌نوشتها:
۱. دولت ایران در سال 1279 مبلغ 12 میلیون تومان 75 ساله با بهره 5 درصد از دولت روسیه دریافت کرد و متعهد شد سالانه 160 هزار تومان از اصل و بدهی وام را بپردازد به همین دلیل گمرکات کشور ـ به استثنای گمرکات خلیج‌فارس ـ را برای ضمانت پرداخت وام در گروگان روسها قرار داد . در سال 1281 نیز دولت ایران 3/5 میلیون تومان وام با همان شرائط از روسیه دریافت کرد و این بار امتیاز ساختن راه شوسه جلفا تا قزوین را به بانک استقراضی روس سپرد.
۲.مدرس - بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی - آذر ۱۳۶۶ - علی مدرسی - ج اول صفحات هشت و نه
۳. فصلنامه تاریخ روابط خارجی نشریه مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه، شماره 17 ص 93 و 94
۴. فصلنامه، همان، به نقل از انقلاب مشرطه ایران به روایت اسناد وزارت خارجه انگلیس، رحیم رضازاده ملک، ص 510
۵. فصلنامه، همان، ص 94 به نقل از روس و انگلیس در ایران، 1864 1914، ترجمه منوچهر امیری، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، ج 2، ص 599
۶. کتاب مورگان شوستر اولین بار در بمبئی به فارس ترجمه و منتشر شد. مورگان شوستر در مرحله بعد یک شرکت انتشاراتی نیز تأسیس کرد.


موسسه مطالعات و پزوهشهای سیاسی