11 آبان 1398
مفسر بی بی سی: شاه در مخمصه افتاده است
محرمانه
تفسیر بی بی سی درباره تحولات سیاسی ایران
بخش فارسی رادیولندن- ساعت 20 و 15-6/8/1357
یکی از مفسران بی بی سی جریانات سیاسی ایران را تحت بررسی و تجزیه وتحلیل کلی قرارداده است. «ایون چارلتون» مینویسد: یکی دو سال پیش ایران را پیشتاز کشورهای در حال توسعه میدانست. شاه سرمست ازفزونی گرفتن ثروت و قدرت کشوری بود که وی بر آن شخصاً و فرداً حکم میراند و جهان با تحسین و اندکی غبطه تماشاچی این صحنه بود.
امروزه شاه در وضعی است که در مخمصه افتاده و حیات سلسله پهلوی که وی تلاش میکرد به آن اهمیت افسانهای یکی از دودمانهای باستانی را بدهد، اینک در خطر افتاده است.
معجزه اقتصادی شاه کمیتش لنگ مانده و بسیاری از مردم رنج و زیان دیدند. سالهاست شاه هر که در ایران حرف میزد میگفت این کشور فقط از دو جزء تشکیل شده، یکی خودش و دیگری مردم، که انگار بندی ابدی و افسانهای این دو جزء را به یکدیگر ربط داده است. حالا که شاه با این حقیقت تلخ و ترسناک روبرو شده که گروههای پرقدرتی از مردم به وی پشت کرده و علیهاش بپا خواستهاند، خلاء مهیب و ترسناک موجود در صحنه سیاسی ایران، تلاشهای وی را برای جبران مافات و جبران بزرگترین اشتباهات گذشته با شکست روبرو میسازد.
شاه رسماً و علناً و با چنان سرشکستگی که تا همین چند ماه پیش تصورش مشکل بود به بعضی از خطاهای رژیمش اقرار کرده. خطاهایی که آنچنان در سراسر جامعه ریشه دوانده بود و گروههایی را که در خیابانهای شهرهای باستانی ایران علیه رژیم شاه به راهپیمایی میپردازند، با شعارهای مذهبی و سیاسی چون امواج به این سو و آن سو به تلاطم درمیآورد و رهبرانی با عقاید پیشرو یا ارتجاعی، چریکهای مارکسیست و روحانیون متقی، امواج مخالفان رژیم را به تکان و جنبش درمیآورد.
تمام تلاشهای شاه برای آنکه مردم باور کنند که وی حاضر است فضای سیاسی کشور را باز کند، فساد را ریشهکن سازد، آزادی بیان را مجاز دارد، پلیس مخفی را به لگام کشد و انتخابات آزاد را برگزار نماید، با شکست روبرو شده است.
خشم و سرخوردگی سالیان سال، آنچنان سربرداشته که کشور در وضعیتی به شدت وخیم و بحرانی به سر میبرد. چه خواهد شد؟ به طور پیوسته دامنه تظاهرات مخالف با شاه و دولتش بالا میگیرد.
دولت تخطی از رسوم و مقررات دیرپا را تحمل کرده است، تا بلکه مردم اجازه یابند احساساتشان را بیان کنند، اما در درگیریهای میان مردم و پلیس خونهای بسیاری ریخته شده و از فضایی که آکنده از خشونت است ماجراهای هولناکی از وحشت و ترور پدیدار شده است. اعتصاب در بخشهای حساس زندگی کشور به آتش و نارضایی دامن زده است و تلاشهای شریف امامی برای آنکه نشان دهد دولت به بسیاری از شکایات و تظلمات مردم واقف میباشد تحتالشعاع موج فزاینده احساسات خشمگین مردم قرار گرفته است.
در این طغیان و شورش ملی قدم بعدی میتواند یک رژیم نظامی باشد که طغیان و شورش را احتمالاً شدیدتر از گذشته سرکوب نماید. این احتمالا درست همان چیزی است که بعضی از کسانی که در پشت تحریکات اخیر هستند خواهان آنند، با این اعتقاد که یک رژیم نظامی سریعترین راهی است که به انقلاب منجر میشود. اما این حالتی است که همه به جز عدهای که بیش از دیگران در بند مسائل نظری هستند خواستار اجتناب از آن میباشد.
دراین جنبش مخالفت که حداقل از نظر جهان خارج به طرزی عجیب بیچهره مینماید، نام یک تن برجستهتر است. آیت الله خمینی ظرفیت و امکانات برآشوباندن و تأثیر در مبارزه علیه شاه را چه ازعراق و چه از پاریس که اکنون در آنجاست داشته است. آیت الله خمینی در مخالفتش با شاه قاطع و سرسخت است، نه حاضراست با وی مذاکره کند و نه از درخواست خود که سرنگونی سلسله پهلوی است، تعدیل نماید.
درعین حال عوامل دیگری نیز هستند که بتوانند از خارج بر اوضاع تأثیر گذارند. هر چند تشخیص هویت این عوامل مشکلتر است اما دارای قاطعیت میباشند. در خود ایران شاه گرفتار عوارض ساختمانبندی و تشکیلات مصنوعی است که خود ایجاد کرده و آن هم در کشوری که درهایش به روی نسیم تحول تغییرخواه از غرب بوزد و خواه از شرق، باز است.
مردم به هیچیک از مجاری خبری اعتقاد ندارند، بنابراین حتی وقتی که رهایی از خفقان و استبداد گذشته نیز عرضه میشود هیچکس آن را باور نمیکند. مشکل میتوان دید که در حال و هوای فعلی، انتخابات بتواند کمکی کند و اظهار توبه و استغفار از اعمال گذشته دیگر تأثیر خود را ازدست داده است.
اما ایران پیش از آن که به سرحد فاجعه و مصیبتی که تهدید میکند برسد شاید لحظهای در آن پیش آید که تمام آنهایی که دراین طغیان شرکت دارند از خود بپرسند آیا هنگام آن فرا نرسیده تا به آینده به طرزی سازنده برخورد کرد. مشکل میتوان دید در چه زمینهای امکان سازش وجود دارد. اما به آسانی میتوان دید که عدم موفقیت در یافتن یک راه حل سیاسی برای برخورد منافع فعلی که جنبه و سطوح مختلف دارد چه عواقبی در بر خواهد داشت.
منبع: نشریه 223 خبرگزاری پارس؛ 7 آبان 1357
تفسیر بی بی سی درباره تحولات سیاسی ایران
بخش فارسی رادیولندن- ساعت 20 و 15-6/8/1357
یکی از مفسران بی بی سی جریانات سیاسی ایران را تحت بررسی و تجزیه وتحلیل کلی قرارداده است. «ایون چارلتون» مینویسد: یکی دو سال پیش ایران را پیشتاز کشورهای در حال توسعه میدانست. شاه سرمست ازفزونی گرفتن ثروت و قدرت کشوری بود که وی بر آن شخصاً و فرداً حکم میراند و جهان با تحسین و اندکی غبطه تماشاچی این صحنه بود.
امروزه شاه در وضعی است که در مخمصه افتاده و حیات سلسله پهلوی که وی تلاش میکرد به آن اهمیت افسانهای یکی از دودمانهای باستانی را بدهد، اینک در خطر افتاده است.
معجزه اقتصادی شاه کمیتش لنگ مانده و بسیاری از مردم رنج و زیان دیدند. سالهاست شاه هر که در ایران حرف میزد میگفت این کشور فقط از دو جزء تشکیل شده، یکی خودش و دیگری مردم، که انگار بندی ابدی و افسانهای این دو جزء را به یکدیگر ربط داده است. حالا که شاه با این حقیقت تلخ و ترسناک روبرو شده که گروههای پرقدرتی از مردم به وی پشت کرده و علیهاش بپا خواستهاند، خلاء مهیب و ترسناک موجود در صحنه سیاسی ایران، تلاشهای وی را برای جبران مافات و جبران بزرگترین اشتباهات گذشته با شکست روبرو میسازد.
شاه رسماً و علناً و با چنان سرشکستگی که تا همین چند ماه پیش تصورش مشکل بود به بعضی از خطاهای رژیمش اقرار کرده. خطاهایی که آنچنان در سراسر جامعه ریشه دوانده بود و گروههایی را که در خیابانهای شهرهای باستانی ایران علیه رژیم شاه به راهپیمایی میپردازند، با شعارهای مذهبی و سیاسی چون امواج به این سو و آن سو به تلاطم درمیآورد و رهبرانی با عقاید پیشرو یا ارتجاعی، چریکهای مارکسیست و روحانیون متقی، امواج مخالفان رژیم را به تکان و جنبش درمیآورد.
تمام تلاشهای شاه برای آنکه مردم باور کنند که وی حاضر است فضای سیاسی کشور را باز کند، فساد را ریشهکن سازد، آزادی بیان را مجاز دارد، پلیس مخفی را به لگام کشد و انتخابات آزاد را برگزار نماید، با شکست روبرو شده است.
خشم و سرخوردگی سالیان سال، آنچنان سربرداشته که کشور در وضعیتی به شدت وخیم و بحرانی به سر میبرد. چه خواهد شد؟ به طور پیوسته دامنه تظاهرات مخالف با شاه و دولتش بالا میگیرد.
دولت تخطی از رسوم و مقررات دیرپا را تحمل کرده است، تا بلکه مردم اجازه یابند احساساتشان را بیان کنند، اما در درگیریهای میان مردم و پلیس خونهای بسیاری ریخته شده و از فضایی که آکنده از خشونت است ماجراهای هولناکی از وحشت و ترور پدیدار شده است. اعتصاب در بخشهای حساس زندگی کشور به آتش و نارضایی دامن زده است و تلاشهای شریف امامی برای آنکه نشان دهد دولت به بسیاری از شکایات و تظلمات مردم واقف میباشد تحتالشعاع موج فزاینده احساسات خشمگین مردم قرار گرفته است.
در این طغیان و شورش ملی قدم بعدی میتواند یک رژیم نظامی باشد که طغیان و شورش را احتمالاً شدیدتر از گذشته سرکوب نماید. این احتمالا درست همان چیزی است که بعضی از کسانی که در پشت تحریکات اخیر هستند خواهان آنند، با این اعتقاد که یک رژیم نظامی سریعترین راهی است که به انقلاب منجر میشود. اما این حالتی است که همه به جز عدهای که بیش از دیگران در بند مسائل نظری هستند خواستار اجتناب از آن میباشد.
دراین جنبش مخالفت که حداقل از نظر جهان خارج به طرزی عجیب بیچهره مینماید، نام یک تن برجستهتر است. آیت الله خمینی ظرفیت و امکانات برآشوباندن و تأثیر در مبارزه علیه شاه را چه ازعراق و چه از پاریس که اکنون در آنجاست داشته است. آیت الله خمینی در مخالفتش با شاه قاطع و سرسخت است، نه حاضراست با وی مذاکره کند و نه از درخواست خود که سرنگونی سلسله پهلوی است، تعدیل نماید.
درعین حال عوامل دیگری نیز هستند که بتوانند از خارج بر اوضاع تأثیر گذارند. هر چند تشخیص هویت این عوامل مشکلتر است اما دارای قاطعیت میباشند. در خود ایران شاه گرفتار عوارض ساختمانبندی و تشکیلات مصنوعی است که خود ایجاد کرده و آن هم در کشوری که درهایش به روی نسیم تحول تغییرخواه از غرب بوزد و خواه از شرق، باز است.
مردم به هیچیک از مجاری خبری اعتقاد ندارند، بنابراین حتی وقتی که رهایی از خفقان و استبداد گذشته نیز عرضه میشود هیچکس آن را باور نمیکند. مشکل میتوان دید که در حال و هوای فعلی، انتخابات بتواند کمکی کند و اظهار توبه و استغفار از اعمال گذشته دیگر تأثیر خود را ازدست داده است.
اما ایران پیش از آن که به سرحد فاجعه و مصیبتی که تهدید میکند برسد شاید لحظهای در آن پیش آید که تمام آنهایی که دراین طغیان شرکت دارند از خود بپرسند آیا هنگام آن فرا نرسیده تا به آینده به طرزی سازنده برخورد کرد. مشکل میتوان دید در چه زمینهای امکان سازش وجود دارد. اما به آسانی میتوان دید که عدم موفقیت در یافتن یک راه حل سیاسی برای برخورد منافع فعلی که جنبه و سطوح مختلف دارد چه عواقبی در بر خواهد داشت.
منبع: نشریه 223 خبرگزاری پارس؛ 7 آبان 1357