13 تیر 1393
آیتالله گلپایگانى : ما ابدا ً تلگراف نمىکنیم و به این امور کارى نداریم
موضوع : آیتاله گلپایگانى
از : 21 تاریخ 21/3/48
به : 316 شماره : 1460/21
ساعت 30ـ17 روز 20/3/48 شخصى به نام حاج مرتضى که از تجار بازار قم مىباشد به منزل گلپایگانى مراجعه و درباره خرید منزل با وى و همچنین فرزندش سیدمهدى مذاکراتى به عمل آورد. سیدمهدى خطاب به حاج مرتضى اظهار داشت بهتر است براى تعیین قیمت منزل حاج حسین را انتخاب نمائید زیرا منزل ما را که در بازار بود او قیمتگذارى کرده و به فروش رسانید سپس آیتاله گلپایگانى گفت ما این منزل مسکونى را ماهیانه پنجهزار ریال اجاره کردهایم و تاکنون بیش از چهل هزارتومان از بابت اجاره به صاحب خانه پرداخت نمودهایم و اکنون صاحب منزل به ما اخطار کرده که باید میزان اجازه منزل افزایش یابد با اینکه ساختمان آن مخروبه مىباشد. سیدمهدى اظهار داشت آقا در زمستان گذشته زمین خورد زیرا این خانه حتى یک توالت حسابى ندارد و دنیا مىگوید منزل یک مرجع تقلید فاقد توالت است. آیتاله گلپایگانى به حاج مرتضى گفت ما فعلاً 75 هزار تومان پول نقد داریم و اگر نزدمان بماند خرج خواهد شد زیرا اول ماه اگر پول شهریه طلاب کم باشد باید آن را روى شهریه بگذاریم. در این موقع سیدمهدى اظهار داشت ما ماهیانه مبلغ 120 هزار تومان شهریه براى طلاب مىپردازیم و با توجه به فرا رسیدن تابستان باید این ماه شهریه طلاب را زودتر پرداخت نمائیم آیتاله گلپایگانى به حاج مرتضى گفت شما به اتفاق حاج حسین معامله خرید خانه را تمام کنید و ما بقیه وجه را به مدت 6 ماه یا زودتر در اختیار شما مىگذاریم پس از خروج حاج مرتضى از منزل گلپایگانى شیخ حسینعلى منتظرى وارد شد و با گلپایگانى و سیدمهدى به گفتگو پرداخت. منتظرى گفت دو روز قبل از طرف کامکار رئیس اطلاعات شهربانى قم مأمورى به درب منزل ما مراجعه و از من خواست تا به اطلاعات شهربانى بروم لکن به او پاسخ دادم که من به شهربانى نمىآیم سپس آن مأمور گفت پس به سازمان امنیت مراجعه کن من مجددا پاسخ دادم سازمان امنیت هم نمىروم زیرا سازمان هم عکس و هم نشانى منزل مرا در اختیار دارد مأمور مزبور سپس سئوال کرد چند روز دیگر در قم اقامت خواهى کرد من جواب دادم 15 روز در قم خواهم ماند و سپس به اصفهان عزیمت کرده و دوباره به قم مراجعت مىنمایم. منتظرى افزود ما دستگاه را ول کردهایم لکن دستگاه از ما دستبردار نیست زیرا من چهار مرتبه زندان رفتهام و در این دفعه آخر که در زندان به سر مىبردم طبق دستور دستگاه سرهنگ زاهدى رئیس اوقاف اصفهان به اتفاق عدهاى از افراد پلیس مدرسه ما را در نجفآباد محاصره و تابلو مدرسه را که به نام من بوده خراب کرده و به جاى آن نام اعلیحضرت همایونى را نصب کردهاند گرچه من به این عمل کتبا اعتراض نموده و شکایاتى تسلیم مقامات کردم معالوصف به جائى نرسید ضمنا هنگامى که از زندان آزاد شدم در تهران منزل آقاى محمدرضا سعیدى جلوس نمودم لکن پس از ورود به قم اصلاً جلوس نداشتم. در این موقع سیدمهدى گفت دستگاه ایران ادعا مىکند که حکومت عراق یک حکومت وحشت و ترور مىباشد منتظرى اظهار داشت حکومت ایران حکومت وحشت و ترور است. آیتاله گلپایگانى به اتفاق سیدمهدى بیانات منتظرى را تأیید نمودند و سپس سیدمهدى اظهار داشت این همه افرادى را که در ایران اعدام کرده و عده بیشمارى را نیز به زندان انداختند کسى جرأت اعتراضى نداشته و قدرت حرف زدن ندارد حال مىگویند حکومت عراق حکومت وحشت و ترور است. آیتاله گلپایگانى گفت از طرف جمیع اصناف تهران به خصوص صنف خیاط و کفاش نامه و تلگرافاتى برایمان واصل و در آنها اعلام نمودهاند شما که یکى از مراجع تقلید هستید چرا در این جریان سکوت کردهاید و چرا براى ایرانیان رانده شده از عراق اقدام نمىکنید لکن من به هیچ یک از این تلگرافات و نامهها پاسخ ندادهام. سیدمهدى در دنباله اظهارات آیتاله گلپایگانى گفت دستگاه این اصناف را وادار کرده تا برایمان تلگراف مخابره نمایند و افزود چگونه به ما علماء مىگفتند که نباید در سیاست مداخله کنید و تا به حال روحانیون بد بودهاند ولى اکنون که مداخله در سیاست به نفع دستگاه است از ما مىخواهند که در این مورد اقدام نمائیم. سپس آیتاله گلپایگانى گفت ما ابدا تلگراف نمىکنیم و به این امور کارى نداریم. ضمنا سکوت آیتاله خوانسارى را در تهران از چشم ما مىبینند و فکر مىکنند که من از او خواستهام سکوت نماید. منتظرى اظهار داشت شاه دستور داده براى شیعیان عراق بایستى فکرى بکنند. سیدمهدى گفت اگر ما هم تلگرافى به عنوان آقاى حکیم مخابره مىکردیم چه نتیجهاى عاید مىشد مگر در آن صورت ارتش و دولت ایران بغداد را تسخیر مىنمود. منتظرى از گلپایگانى سئوال کرد آیا شما تلگرافى به عنوان آقاى خوئى به نجف مخابره نمودهاید وى پاسخ داد بله. لکن این تلگراف به مناسبت درگذشت برادرزن خوئى بود که ما به عنوان تسلیت به وى مخابره کردیم منتظرى مجددا سئوال کرد در این تلگراف اشارهاى هم به اختلافات ایران و عراق1 شده است گلپایگانى گفت اصلاً در این مورد مطلبى عنوان نشده بود. سیدمهدى اظهار داشت عین تلگراف و پاسخ آن موجود است. ضمنا اگر در تلگراف مزبور اشارهاى به این موضوع مىشد فورا جراید متن آن را درج و نفرت و انزجار آقا را راجع به اقدامات حکومت عراق به تفصیل مىنوشتند. سپس سیدمهدى مطالب مندرج در روزنامه فرمان را براى منتظرى قرائت نمود.پس از آن اظهار داشت چندى قبل انجمن شهر2 قم از ما تقاضا نمود تا جهت ایجاد سد رودخانه کمک کنیم لکن تاکنون پاسخى به تقاضاى آنان ندادهایم ولى طبق اطلاع شریعتمدارى مىخواهد براى این منظور کمک نماید وى ضمن اشاره به جریان میتینگ حزب پان ایرانیست در قم گفت روز پنجشنبه محسن پزشکپور در مقابل صحن اظهار داشت کسانى بودند که با اصلاحات ایران مخالفت مىکردند و از بین رفتند و اکنون نیز کسانى هستند که مخالفت مىنمایند. بعد گلپایگانى راجع به دارالتبلیغ صحبت کرد و گفت طبق اطلاع افرادى که از دارالتبلیغ کارت دارند مىتوانند منبر بروند و افراد دیگر از منبر رفتن محروم خواهند بود. لذا ما باید مخالفت بکنیم. سیدمهدى گفت خمینى یک بار در گذشته با دارالتبلیغ مخالفت کرد و اینها هنوز مشغولند تا لطمات وارده را جبران کنند و بهتر است ما دو فقره اعلامیه بدهیم یکى راجع به روزنامه فرمان و دیگرى در مورد دارالتبلیغ. آیتاله گلپایگانى و منتظرى نظر سیدمهدى را تأیید کردند. سیدمهدى گفت طبق اخبار واصله از اصفهان از طرف دستگاه نزد حاج آقاى رحیم ارباب3 نیز رفتهاند لکن وى مریض مىباشد. گلپایگانى اظهار داشت دستگاه هم یک نفر مىخواهد که بىاطلاع و مریض باشد تا از وجود او به نفع خودش بهرهبردارى کند. سیدمهدى در خاتمه راجع به اختلافات ایران و عراق صحبت نمود و گفت سفارت ایران در عراق قبل از اربعین افرادى را مأمور کرده بودند تا شب اربعین دست به اقداماتى بزنند لکن دولت عراق متوجه موضوع شده و از انجام آن جلوگیرى به عمل آورده است.
نظریه منبع ـ نظرى ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ مفاد گزارش صحت دارد. راجع به تماسهاى حسینعلى منتظرى با دستگاه گلپایگانى مىبایست بررسیهاى لازم معمول و اعمال و رفتار و تماسهاى مشارالیه دقیقا تحت کنترل قرار گیرد. مرشد
نظریه امنیت داخلى ـ مفاد گزارش صحیح است نظریه منبع مورد تأیید اعلامیههایى که در صدد تهیه آن هستند تاکنون در مدرسه فیضیه تعقیب نگردیده در ناراحتى دستگاه گلپایگانى از مندرجات روزنامه فرمان تردیدى نیست هرگونه اقدام را در مورد مفاد این گزارش خبر امر به ابلاغ فرمائید. روحانى
رئیس ساواک ـ مفاد گزارش مورد تأیید است.
آقاى اوانى ـ آقاى شکورى
1ـ خلاصهاى تهیه به عرض برسد.
2ـ توجه ساواک قم را به تهیه اعلامیه جلب نمایند.
3ـ بهرهبردارى شود 26/3
6 نسخه تکثیر شده است.
بهرهبردارى شد.
1ـ توضیح اختلافات مرزى ایران و عراق در پاورقى سند 791/21 ـ 15/2/48 آمده است.
2ـ رژیم شاه براى نمایش دمکراسى در میان مردم، چندین نوع انتخابات برگزار مىکرد که یکى از آنها انجمن شهر بود این انجمن بر اساس نوشته لغت نامه دهخدا هیئتى است که از طرف مردم هر شهر براى اداره امور شهر انتخاب مىشوند. انتخاب نمایندگان انجمن شهر با رأى مخفى و با اکثریت نسبى و مدت نمایندگى آنان چهار سال است. تعداد اعضاى انجمن هر شهر به نسبت به جمعیت، از پنج تا سى تغییر مىکند. تعداد اعضاى انجمن شهر تهران باید سى تن باشد. کسانى مىتوانند به عضویت انجمن شهر انتخاب شوند که تبعه ایران و لااقل داراى سى سال شمسى و حداقل سه سال شمسى و حداقل سه سال در محل انتخاب، سکونت و توانایى خواندن و نوشتن فارسى را داشته باشند و از حقوق اجتماعى محروم نشده باشند. اهم وظایف انجمن شهر عبارتست از :
1ـ نظارت در حسن اداره و حفظ اموال عمومى متعلق به شهر.
2ـ تصویب و اصلاح بودجه شهردارى و بنگاههاى وابسته بدان و وضع عوارض.
3ـ تصویب معاملات مربوط به شهر و نظارت در آنها.
4ـ مراقبت در اجراى وظایف شهردارى در امور مربوط به بهداشت و تفریح و رفت و آمد و تغذیه و آموزش و پرورش مردم شهر. ر. ک : لغت نامه دهخدا، ج 8، ص 317.
3ـ آیتاللّه حاج آقا رحیم ارباب فرزند على در سال 1297 ه ق در چرمهین لنجان اصفهان متولد شد. پدرش عابدى زاهد، حکیم، فقیه، ریاضیدان و از مدرسین معروف اصفهان بود. در سن هفت سالگى به اصفهان آمد و تحصیلات مقدماتى خود را نزد آخوند ملاحسین همامى فرا گرفت و سپس از حوزه فقه و اصول اساتید بزرگ اصفهان همچون مرحوم سید محمود کلیشادى، حکیم جهانگیر قشقایى، ملامحمد کاشانى، مرحوم خان، آیتاللّهالعظمى سید محمدباقر درچهاى، حاج میرزا بدیع موسوى درب امامى، آیتاللّه حاج آقا میراحمدآبادى، سید ابوالقاسم دهکردى و... کسب فیض نمود. وى از خواص اصحاب مرحوم آخوند کاشانى بود که مراحل سیر و سلوک را نزد او طى کرد و جامع محامد اخلاق و محاسن افعال گردید. حاج آقا رحیم ارباب تمامى عمر خود را صرف تحصیل، تحقیق، تدریس و بیان احکام اسلامى نمود و تحقیقات وسیعى در فلسفه و الهیات اسلامى انجام داد و سالها فقه، فلسفه، نجوم و ادبیات عرب تدریس کردند و حوزه تدریس او از حوزههاى تحقیقى و ممتاز به شمار مىرفت. عده زیادى از آیات عظام، فضلاء و علماء بزرگ معاصر همچون آیتاللّه العظمى محمدحسین بروجردى از تربیت یافتگان آن مرحوم مىباشند در سال 53 از طرف دانشگاه تهران دکتراى افتخارى رشته الهیات به ایشان اهدا شد و سرانجام پس از 105 سال عمر با برکت در سال 1355 دارفانى را وداع و سر در نقاب خاک کشید و در تخت فولاد اصفهان (گلستان شهدا) به خاک سپرده شد.
از : 21 تاریخ 21/3/48
به : 316 شماره : 1460/21
ساعت 30ـ17 روز 20/3/48 شخصى به نام حاج مرتضى که از تجار بازار قم مىباشد به منزل گلپایگانى مراجعه و درباره خرید منزل با وى و همچنین فرزندش سیدمهدى مذاکراتى به عمل آورد. سیدمهدى خطاب به حاج مرتضى اظهار داشت بهتر است براى تعیین قیمت منزل حاج حسین را انتخاب نمائید زیرا منزل ما را که در بازار بود او قیمتگذارى کرده و به فروش رسانید سپس آیتاله گلپایگانى گفت ما این منزل مسکونى را ماهیانه پنجهزار ریال اجاره کردهایم و تاکنون بیش از چهل هزارتومان از بابت اجاره به صاحب خانه پرداخت نمودهایم و اکنون صاحب منزل به ما اخطار کرده که باید میزان اجازه منزل افزایش یابد با اینکه ساختمان آن مخروبه مىباشد. سیدمهدى اظهار داشت آقا در زمستان گذشته زمین خورد زیرا این خانه حتى یک توالت حسابى ندارد و دنیا مىگوید منزل یک مرجع تقلید فاقد توالت است. آیتاله گلپایگانى به حاج مرتضى گفت ما فعلاً 75 هزار تومان پول نقد داریم و اگر نزدمان بماند خرج خواهد شد زیرا اول ماه اگر پول شهریه طلاب کم باشد باید آن را روى شهریه بگذاریم. در این موقع سیدمهدى اظهار داشت ما ماهیانه مبلغ 120 هزار تومان شهریه براى طلاب مىپردازیم و با توجه به فرا رسیدن تابستان باید این ماه شهریه طلاب را زودتر پرداخت نمائیم آیتاله گلپایگانى به حاج مرتضى گفت شما به اتفاق حاج حسین معامله خرید خانه را تمام کنید و ما بقیه وجه را به مدت 6 ماه یا زودتر در اختیار شما مىگذاریم پس از خروج حاج مرتضى از منزل گلپایگانى شیخ حسینعلى منتظرى وارد شد و با گلپایگانى و سیدمهدى به گفتگو پرداخت. منتظرى گفت دو روز قبل از طرف کامکار رئیس اطلاعات شهربانى قم مأمورى به درب منزل ما مراجعه و از من خواست تا به اطلاعات شهربانى بروم لکن به او پاسخ دادم که من به شهربانى نمىآیم سپس آن مأمور گفت پس به سازمان امنیت مراجعه کن من مجددا پاسخ دادم سازمان امنیت هم نمىروم زیرا سازمان هم عکس و هم نشانى منزل مرا در اختیار دارد مأمور مزبور سپس سئوال کرد چند روز دیگر در قم اقامت خواهى کرد من جواب دادم 15 روز در قم خواهم ماند و سپس به اصفهان عزیمت کرده و دوباره به قم مراجعت مىنمایم. منتظرى افزود ما دستگاه را ول کردهایم لکن دستگاه از ما دستبردار نیست زیرا من چهار مرتبه زندان رفتهام و در این دفعه آخر که در زندان به سر مىبردم طبق دستور دستگاه سرهنگ زاهدى رئیس اوقاف اصفهان به اتفاق عدهاى از افراد پلیس مدرسه ما را در نجفآباد محاصره و تابلو مدرسه را که به نام من بوده خراب کرده و به جاى آن نام اعلیحضرت همایونى را نصب کردهاند گرچه من به این عمل کتبا اعتراض نموده و شکایاتى تسلیم مقامات کردم معالوصف به جائى نرسید ضمنا هنگامى که از زندان آزاد شدم در تهران منزل آقاى محمدرضا سعیدى جلوس نمودم لکن پس از ورود به قم اصلاً جلوس نداشتم. در این موقع سیدمهدى گفت دستگاه ایران ادعا مىکند که حکومت عراق یک حکومت وحشت و ترور مىباشد منتظرى اظهار داشت حکومت ایران حکومت وحشت و ترور است. آیتاله گلپایگانى به اتفاق سیدمهدى بیانات منتظرى را تأیید نمودند و سپس سیدمهدى اظهار داشت این همه افرادى را که در ایران اعدام کرده و عده بیشمارى را نیز به زندان انداختند کسى جرأت اعتراضى نداشته و قدرت حرف زدن ندارد حال مىگویند حکومت عراق حکومت وحشت و ترور است. آیتاله گلپایگانى گفت از طرف جمیع اصناف تهران به خصوص صنف خیاط و کفاش نامه و تلگرافاتى برایمان واصل و در آنها اعلام نمودهاند شما که یکى از مراجع تقلید هستید چرا در این جریان سکوت کردهاید و چرا براى ایرانیان رانده شده از عراق اقدام نمىکنید لکن من به هیچ یک از این تلگرافات و نامهها پاسخ ندادهام. سیدمهدى در دنباله اظهارات آیتاله گلپایگانى گفت دستگاه این اصناف را وادار کرده تا برایمان تلگراف مخابره نمایند و افزود چگونه به ما علماء مىگفتند که نباید در سیاست مداخله کنید و تا به حال روحانیون بد بودهاند ولى اکنون که مداخله در سیاست به نفع دستگاه است از ما مىخواهند که در این مورد اقدام نمائیم. سپس آیتاله گلپایگانى گفت ما ابدا تلگراف نمىکنیم و به این امور کارى نداریم. ضمنا سکوت آیتاله خوانسارى را در تهران از چشم ما مىبینند و فکر مىکنند که من از او خواستهام سکوت نماید. منتظرى اظهار داشت شاه دستور داده براى شیعیان عراق بایستى فکرى بکنند. سیدمهدى گفت اگر ما هم تلگرافى به عنوان آقاى حکیم مخابره مىکردیم چه نتیجهاى عاید مىشد مگر در آن صورت ارتش و دولت ایران بغداد را تسخیر مىنمود. منتظرى از گلپایگانى سئوال کرد آیا شما تلگرافى به عنوان آقاى خوئى به نجف مخابره نمودهاید وى پاسخ داد بله. لکن این تلگراف به مناسبت درگذشت برادرزن خوئى بود که ما به عنوان تسلیت به وى مخابره کردیم منتظرى مجددا سئوال کرد در این تلگراف اشارهاى هم به اختلافات ایران و عراق1 شده است گلپایگانى گفت اصلاً در این مورد مطلبى عنوان نشده بود. سیدمهدى اظهار داشت عین تلگراف و پاسخ آن موجود است. ضمنا اگر در تلگراف مزبور اشارهاى به این موضوع مىشد فورا جراید متن آن را درج و نفرت و انزجار آقا را راجع به اقدامات حکومت عراق به تفصیل مىنوشتند. سپس سیدمهدى مطالب مندرج در روزنامه فرمان را براى منتظرى قرائت نمود.پس از آن اظهار داشت چندى قبل انجمن شهر2 قم از ما تقاضا نمود تا جهت ایجاد سد رودخانه کمک کنیم لکن تاکنون پاسخى به تقاضاى آنان ندادهایم ولى طبق اطلاع شریعتمدارى مىخواهد براى این منظور کمک نماید وى ضمن اشاره به جریان میتینگ حزب پان ایرانیست در قم گفت روز پنجشنبه محسن پزشکپور در مقابل صحن اظهار داشت کسانى بودند که با اصلاحات ایران مخالفت مىکردند و از بین رفتند و اکنون نیز کسانى هستند که مخالفت مىنمایند. بعد گلپایگانى راجع به دارالتبلیغ صحبت کرد و گفت طبق اطلاع افرادى که از دارالتبلیغ کارت دارند مىتوانند منبر بروند و افراد دیگر از منبر رفتن محروم خواهند بود. لذا ما باید مخالفت بکنیم. سیدمهدى گفت خمینى یک بار در گذشته با دارالتبلیغ مخالفت کرد و اینها هنوز مشغولند تا لطمات وارده را جبران کنند و بهتر است ما دو فقره اعلامیه بدهیم یکى راجع به روزنامه فرمان و دیگرى در مورد دارالتبلیغ. آیتاله گلپایگانى و منتظرى نظر سیدمهدى را تأیید کردند. سیدمهدى گفت طبق اخبار واصله از اصفهان از طرف دستگاه نزد حاج آقاى رحیم ارباب3 نیز رفتهاند لکن وى مریض مىباشد. گلپایگانى اظهار داشت دستگاه هم یک نفر مىخواهد که بىاطلاع و مریض باشد تا از وجود او به نفع خودش بهرهبردارى کند. سیدمهدى در خاتمه راجع به اختلافات ایران و عراق صحبت نمود و گفت سفارت ایران در عراق قبل از اربعین افرادى را مأمور کرده بودند تا شب اربعین دست به اقداماتى بزنند لکن دولت عراق متوجه موضوع شده و از انجام آن جلوگیرى به عمل آورده است.
نظریه منبع ـ نظرى ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ مفاد گزارش صحت دارد. راجع به تماسهاى حسینعلى منتظرى با دستگاه گلپایگانى مىبایست بررسیهاى لازم معمول و اعمال و رفتار و تماسهاى مشارالیه دقیقا تحت کنترل قرار گیرد. مرشد
نظریه امنیت داخلى ـ مفاد گزارش صحیح است نظریه منبع مورد تأیید اعلامیههایى که در صدد تهیه آن هستند تاکنون در مدرسه فیضیه تعقیب نگردیده در ناراحتى دستگاه گلپایگانى از مندرجات روزنامه فرمان تردیدى نیست هرگونه اقدام را در مورد مفاد این گزارش خبر امر به ابلاغ فرمائید. روحانى
رئیس ساواک ـ مفاد گزارش مورد تأیید است.
آقاى اوانى ـ آقاى شکورى
1ـ خلاصهاى تهیه به عرض برسد.
2ـ توجه ساواک قم را به تهیه اعلامیه جلب نمایند.
3ـ بهرهبردارى شود 26/3
6 نسخه تکثیر شده است.
بهرهبردارى شد.
1ـ توضیح اختلافات مرزى ایران و عراق در پاورقى سند 791/21 ـ 15/2/48 آمده است.
2ـ رژیم شاه براى نمایش دمکراسى در میان مردم، چندین نوع انتخابات برگزار مىکرد که یکى از آنها انجمن شهر بود این انجمن بر اساس نوشته لغت نامه دهخدا هیئتى است که از طرف مردم هر شهر براى اداره امور شهر انتخاب مىشوند. انتخاب نمایندگان انجمن شهر با رأى مخفى و با اکثریت نسبى و مدت نمایندگى آنان چهار سال است. تعداد اعضاى انجمن هر شهر به نسبت به جمعیت، از پنج تا سى تغییر مىکند. تعداد اعضاى انجمن شهر تهران باید سى تن باشد. کسانى مىتوانند به عضویت انجمن شهر انتخاب شوند که تبعه ایران و لااقل داراى سى سال شمسى و حداقل سه سال شمسى و حداقل سه سال در محل انتخاب، سکونت و توانایى خواندن و نوشتن فارسى را داشته باشند و از حقوق اجتماعى محروم نشده باشند. اهم وظایف انجمن شهر عبارتست از :
1ـ نظارت در حسن اداره و حفظ اموال عمومى متعلق به شهر.
2ـ تصویب و اصلاح بودجه شهردارى و بنگاههاى وابسته بدان و وضع عوارض.
3ـ تصویب معاملات مربوط به شهر و نظارت در آنها.
4ـ مراقبت در اجراى وظایف شهردارى در امور مربوط به بهداشت و تفریح و رفت و آمد و تغذیه و آموزش و پرورش مردم شهر. ر. ک : لغت نامه دهخدا، ج 8، ص 317.
3ـ آیتاللّه حاج آقا رحیم ارباب فرزند على در سال 1297 ه ق در چرمهین لنجان اصفهان متولد شد. پدرش عابدى زاهد، حکیم، فقیه، ریاضیدان و از مدرسین معروف اصفهان بود. در سن هفت سالگى به اصفهان آمد و تحصیلات مقدماتى خود را نزد آخوند ملاحسین همامى فرا گرفت و سپس از حوزه فقه و اصول اساتید بزرگ اصفهان همچون مرحوم سید محمود کلیشادى، حکیم جهانگیر قشقایى، ملامحمد کاشانى، مرحوم خان، آیتاللّهالعظمى سید محمدباقر درچهاى، حاج میرزا بدیع موسوى درب امامى، آیتاللّه حاج آقا میراحمدآبادى، سید ابوالقاسم دهکردى و... کسب فیض نمود. وى از خواص اصحاب مرحوم آخوند کاشانى بود که مراحل سیر و سلوک را نزد او طى کرد و جامع محامد اخلاق و محاسن افعال گردید. حاج آقا رحیم ارباب تمامى عمر خود را صرف تحصیل، تحقیق، تدریس و بیان احکام اسلامى نمود و تحقیقات وسیعى در فلسفه و الهیات اسلامى انجام داد و سالها فقه، فلسفه، نجوم و ادبیات عرب تدریس کردند و حوزه تدریس او از حوزههاى تحقیقى و ممتاز به شمار مىرفت. عده زیادى از آیات عظام، فضلاء و علماء بزرگ معاصر همچون آیتاللّه العظمى محمدحسین بروجردى از تربیت یافتگان آن مرحوم مىباشند در سال 53 از طرف دانشگاه تهران دکتراى افتخارى رشته الهیات به ایشان اهدا شد و سرانجام پس از 105 سال عمر با برکت در سال 1355 دارفانى را وداع و سر در نقاب خاک کشید و در تخت فولاد اصفهان (گلستان شهدا) به خاک سپرده شد.