08 اردیبهشت 1393

اسپراکمن: در فرهنگ آمریکای قرن ۲۱ کشته شدن برای خدا بی‌معنی است


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «دا»، خاطرات سیده زهرا حسینی که به‌قلم سیده اعظم حسینی نوشته شده است، از سال 88 تاکنون توسط پال اسپراکمن در دست ترجمه بود. اسپراکمن ترجمه چند کتاب دیگر در حوزه دفاع مقدس مانند «سفر به گرای 270 درجه» و «اسماعیل» را به‌عهده داشته است.

اسپراکمن برای ترجمه این اثر چندبار به ایران سفر کرده و با صحبت با راوی و نویسنده کتاب برای درک فضای حقیقی جنگ و دفاع مقدس و با حذف بخش‌هایی از اثر که برای مخاطب انگلیسی‌زبان قابل درک نبود، رسماً از سال 88 ترجمه کتاب را آغاز کرد. طی سال‌های اخیر بارها خبر از اتمام ترجمه از رسانه‌ها منتشر شده بود، اما اسپراکمن به‌دلیل دقت در ترجمه آن را تأیید نکرده بود. در نهایت ترجمه این اثر سال گذشته با عنوان "(One Woman’s War (Da"  به اتمام رسید.

این کتاب روایت خاطرات سیده زهرا حسینی در بصره و خرمشهر است که توسط سیده اعظم حسینی تدوین و تنظیم شده است. سال‌های محاصره خرمشهر توسط نیروهای عراقی محور مرکزی این کتاب را تشکیل می‌دهد. جنگ از زبان دختری 17ساله بازگو می‌شود. بیان حوادث تکان‌دهنده و شرح جزئیات به‌اعتقاد اغلب کارشناسان، این کتاب را به‌عنوان مهمترین و تأثیرگذارترین اثر در زمینه خاطره‌نگاری دفاع مقدس معرفی کرده است.

«دا» علاوه بر دارا بودن خاطرات ناب یک دختر خرمشهری، دختری که حاضر است برای دفاع از وطن در بحرانی‌ترین شرایط در شهری که در حال سقوط و حمله نیروهای عراقی است، حضور داشته باشد؛ توانست بعد از سال‌ها میزان مطالعه ایرانی‌ها را تغییر دهد و هنوز بعد از گذشت بیش از چهار سال از انتشار خود جزو پرفروش‌ترین آثار در این حوزه باشد. قرار است ترجمه این اثر توسط انتشارات مزدا تا شهریور ماه سال جاری روانه بازار کتاب آمریکا شود. به همین بهانه با پال اسپراکمن، مترجم، به گفت‌وگو پرداختیم. اسپراکمن در گفت‌وگو با تسنیم، معتقد است که ترجمه «دا» می‌تواند رویکرد جدیدی میان کتاب خاطرات جنگ ایران و عراق ایجاد کند. او معتقد است که حضور زنان در این جنگ از ناگفته‌های رسانه‌های غربی است که ترجمه «دا» می‌تواند تاحدود زیادی این ناگفته‌ها را پرکند. این گفت‌وگو به‌شرح ذیل است:

* تسنیم: آقای اسپراکمن! از اینجا شروع کنیم که بیشترین علاقه میان مترجمان غربی برای آثار ایرانیان حول ادبیات کلاسیک مانند مثنوی، خیام و... بوده است. چرا شما بیش از هر اثر کلاسیک دیگر، مشتاق داستان‌ها و خاطرات جنگ هستید؟

گفتنی  است که سال‌هاست بنده داستان‌ها و اشعار ادبیات جنگ را به‌قلم شعرا و نویسندگان مختلف می‌خوانم، آثاری مانند «ایلیاد» و «ادیسه» هومر، «نشان سرخ دلیری» نوشته استیفن کرین، «در غرب خبری نیست» اثر اریش ماریه رمارک، «جنگ و صلح» نوشته لئو تولستوی و «کچ 22» اثر جوزف هلر برایم آن‌قدر گیرا بود که مرتب آنها را مطالعه می‌کنم. این را نیز باید بگویم که چون در جنگ ویتنام شرکت نکردم و به‌قول معروف، فرار را بر قرار ترجیح دادم، زندگی و تجربیات سربازان فوق‌العاده برایم جذاب به نظر می‌آمده است.

رسانه‌های غربی در مقابل حضور زنان ایرانی در جنگ سکوت کردند

به عبارت دیگر دلیل علاقه من نسبت به داستان‌های دفاع مقدس نیاز به دیدن جنگ و حس کردن آن از نزدیک است که با این نوع نوشته‌ها برآورده می‌شود.
در این میان، «دا» با مطالبی سر و کار دارد که بیشتر حول محور حضور زنان در جنگ هشت ساله ایران می‌چرخد؛ موضوعی که جز انگشت‌شماری از اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها از آن مطلع نیستند. زمانی که جنگ در جریان بود ــ حول سال‌های 1988 ــ 1980 ــ رسانه‌های گروهی آمریکا به‌ندرت از آن سخن به میان می‌آوردند و با جرأت می‌توان گفت که برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی هرگز به موضوع نقش زنان ایرانی در جنگ نپرداخته است.

علاوه، بررسی‌ها و پژوهش‌های عدیده‌ای که پژوهشگران و خبرنگاران غربی در مورد دلایل درگیری جنگ، سیاست‌ها و دخالت کشورهای خارجی در آن نوشته‌اند، نه‌تنها پرمخاطب نیستند، بلکه معمولاًٌَ در کتابخانه‌های دانشگاه‌های معتبر جهان خاک می‌خورند. این است که جای کتاب «دا» در آمریکا و اروپا سخت خالی است و این امید وجود دارد که خاطرات خانم حسینی، گفت‌وگو و بحث‌ها را درباره جنگ و فعالیت‌های زنان در آن رسانه‌ها و سایت‌های اینترنتی احیا کند.

*تسنیم: کتاب‌های دفاع مقدس که برگردان آنها در غرب عرضه شده، چه در قالب داستان و چه در قالب خاطرات، با توجه به تجربیات شما طی سال‌های اخیر، چقدر می‌تواند مخاطب خود را میان جامعه کتاب‌خوان آمریکا بیابد؟ چقدر این آثار می‌توانند فرهنگ ایرانی اسلامی را به مخاطب امروز آمریکا منتقل کنند؟

به‌طور کلی کار مترجم ارزیابی ظرفیت‌های ترجمه‌هایش میان مخاطبان نیست. مترجم حرفه‌ای بیشتر با برگرداندن اصل به زبان مقصد سر و کار دارد و بنابراین درباره تأثیر ترجمه‌ها زیاد فکر نمی‌کند. در مورد کار خودم در این زمینه می‌توان گفت که بیشترین مشتریان ترجمه‌های رمان‌های جنگ ایران و عراق دانشجویان، محققان و اساتید زبان و ادب خاورمیانه‌اند.

«دا»؛ روایت ناگفته‌های جنگ در رسانه‌های غربی

این افراد به‌اقتضای مطالعات و حرفه خود ترجمه «سفر به گرای 270 درجه» یا «شطرنج با ماشین قیامت» یا «داستان‌های شهر جنگی» را می‌خرند و می‌خوانند. به‌علاوه تعداد کتاب‌هایی که در آمریکا از فارسی به انگلیسی ترجمه و منتشر می‌شود، خیلی کم است و می‌توان گفت که تعداد آنها به هزار نسخه هم نمی‌رسد. پس نمی‌توان درباره تأثیرات ترجمه‌ها بر اقشار مختلف جامعه کشورمان حرف زد. اما با وجود این، امیدی هست که «دا» با بقیه ترجمه‌های تاکنون انجام شده فرق داشته باشد، چرا که به‌قلم خانمی نوشته شده است که مجبور شده از زادگاهش فرار کند و در نبرد با قشون دیکتاتور کشور سابقش جان نیمه‌سالم به در ببرد. در حال حاضر در آمریکا نیاز است به داستان‌ها و خاطرات زنان در جنگ مخصوصاً داستان‌هایی که آخر آنها خوش است.

*تسنیم: وجه تمایز ادبیات جنگ ایران با ادبیات دیگر کشورها در این موضوع را در چه می‌بینید؟

با اجازه این سؤال را این‌طور مطرح می‌کنم: غیرقابل ترجمه‌های ادبیات جنگ در فارسی چیست؟ یکی از ترجمه‌ناپذیرترین مطالبی که در رمان‌های دفاع مقدس وجود دارد، ابعاد ماوراء الطبیعی جنگ ایران و عراق است. به عبارت دیگر در داستان‌ها و رمان‌های دفاع  مقدس ایران این نکته از بدیهیات است که جنگ هشت‌ساله، مبارزه‌ای بوده میان حق (ایران) و باطل(عراق). در آمریکای کنونی، جایی که ایرانی‌ستیزی به اوج خود رسیده است، یکی از نشانه‌های وطن‌پرستی، خصوصاً در انتخابات، مترادف است با دشمنی با ایران. پس این ادعا که در جنگ ایران و عراق خدا با ایران بود و شیطان با صدام، در نزد خوانندگان این طرف دنیا نه‌فقط قابل قبول نیست، بلکه مضحک به نظر می‌آید.

رسانه‌های آمریکا واژه‌ «جهادگر» را مترادف با تروریست به کار می‌برند

در مورد «جهاد در راه خدا» باید عرض شود که در آمریکای کنونی، به‌ویژه بعد از حمله 11 سپتامبر، بعضی واژه‌های عربی و فارسی در اصل جنبه منفی پیدا کرده‌اند. «جهاد» یکی از آنهاست. رسانه‌های گروهی آمریکا کلمه «جهاد» را بیشتر برای نامیدن تبهکاران در داستان‌های هیجان‌انگیز تروریستی و آثار عوام‌پسند دیگر و نیز بازی‌های ویدئویی به کار می‌برند. در این صورت عجب نیست که انتقال مفهوم فارسی «جهاد» یا «ایثار» دشوار است. این نکته نیز گفتنی است که در نزد سربازهای آمریکایی موضوعی به‌نام جانبازی نداریم. این عقیده رواج دارد که سرباز حقیقی باید حاضر باشد خودش را به کشتن بدهد تا جان هم‌رزمانش را نجات دهد، نه برای کشورش یا به‌خاطر مذهبش یا خدایش. در فرهنگ آمریکا شهادت در راه دفاع از همتایان قابل فهم است، اما ایثار در راه خدا در قرن 21 تصورناپذیر.

در فرهنگ آمریکای قرن 21 کشته شدن برای خدا بی‌معنی است

اخیراً در کلاسی به‌نام «بازنمایی جنگ در ادبیات خاورمیانه» در دانشگاه ماساچوست (امرهرست) شرکت کرده‌ام. میان آثاری که استاد درس در برنامه‌اش دارد، ترجمه انگلیسی «داستان‌های شهر جنگی» است. به‌طور کلی می‌توان گفت که کلیه شرکت‌کنندگان کتاب آقای احمدزاده را خواندنی، رسا و قابل فهم یافته‌اند. گمان می‌کنم که از عوامل دلچسب کتاب این است که گویندگان اکثر داستان‌های این اثر تقریباً هم سن و سال‌ دانشجویان این دانشگاه‌اند. در کلاس این نکته که زندگی سربازان ایرانی با زندگی دانشجویان از زمین تا آسمان فرق دارد، خیلی بحث‌برانگیز به نظر آمد.


تسنیم