24 شهریور 1392
همه به او پناه میبردیم/ نوشتاری منتشرنشده از شهید چمران در رثای آیتالله طالقانی
آنچه در پی میآید پیشنویس منتشرنشدۀ سخنرانی شهید دکتر مصطفی چمران در مراسم اربعین رحلت آیتالله طالقانی است که در یکی از مساجد تهران ایراد شده است. سردار شهید در این نوشته به مدد خاطرات خویش، شخصیت استاد را به تجلیل نشسته است:
و فضلالله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما
ما به خاطر بزرگداشت چهلم پدر بزرگوارمان آیتالله طالقانی جمع شدهایم. احساس فقدان او همه روزه بیشتر درک میشود؛ ترس از خلاء وجود او همه روزه وحشتناکتر میشود؛ درد دوری او ما را بیشتر رنج میدهد و به قول بازرگان، مثل کوهی که هر چه دورتر میشود...
اما فورا باید یادآور شویم که آیا جمع شدن ما و مرثیهخوانی ما برای آن است که در مقابل این فقدان خود را ببازیم و در مقابل این خلاء از همه چیز مایوس و ناامید شویم؟ مسلما نه...
ما جمع شدهایم که به عظمت روحی او بیشتر آگاه شویم، به نقص و کوچکی و نارسایی خود بهتر پی ببریم، از حلزون خودبینی و خودخواهی بیرون بیاییم، منقلب شویم، از عظمت روحی او الهام بگیریم، به کمال نزدیکتر شویم...
شهادت حسین(ع) و عزاداری برای او، از سر ناامیدی نیست، بلکه برای آن است که طلب همت کنیم، مصممتر به سوی شهادت، مومنتر به خدا، از مشکلات نهراسیم و معرکه نبرد حق و باطل را به هیچ علتی ترک نکنیم.
طالقانی عالیترین نمونه مبارزه با ظلم و استبداد بود و سراسر حیاتش زندان و تبعید. در زمان رضاخان به زندان افتاد، مبارزاتش بعد از شهریور ۲۰، معلمی بزرگ، انجمنهای اسلامی تربیت جوانان، همجوار دانشجویان و استادان، مسجد هدایت، پایگاه روشنفکران مبارزه مومن...
خود من یکی از شاگردان کوچکش بودم که در محضرش حاضر میشدم، تفسیر قرآن، ارشاد اخلاقی و روحی و سیاسی همه مبارزین مومنی که فعلا در معرکه هستند، از دکتر شریعتی و دیگران، همه شاگردان طالقانی بودهاند.
بعد از ۲۸ مرداد یکی از سرسختترین رهبران نهضت مقاومت ملی بود. در تظاهرات، در کشت و کشتارها، در زندان و تبعیدها، در دردها و شکنجهها، مصیبتها و ناامیدیها همه به او پناه میبردیم. او با کلام متین و محکم، با آیات قرآنی، با تجسم رسالت اسلامی به همه روح میداد، امید میداد، شجاعت میداد، صبر میداد و همه مشکلات را آسان میکرد.
در زندانها خود را سپر بلای جوانان میکرد و گناه همه را بر خود میپذیرفت. صخرهای بود که سینه خود را در مقابل امواج خطر سپر میکرد.
کلمه حق بود و معیار بین حق و باطل بود. ابوذروار کلمه حق را در مقابل سلطان جابر با خشونت تمام ابراز میکرد: افضل الجهاد کلمه الحق عند سلطان جابر، فریاد عدالت و آزادی بود که در زمین و آسمان طنین میانداخت...
کسی بود که در شب ظلمانی طاغوت میسوخت و راه راست را روشن میکرد. او تجسم مبارزات ۵۰ ساله ملت ایران علیه ظلم و استبداد بود و تاریخ گذشته و حال را در خود جمع کرده بود...
به یاد دارم در یکی از آن روزهای سیاه به منبر رفت. آقای بازرگان نشسته بود. صاحبخانه چیزی در گوش مهندس گفت و مهندس هم کاغذی نوشت که تو را به خدا کمی مراعات حال صاحب منزل را بکنید. یک بار او را گرفتند، بازگشت و در پای منبر ایستاد. گفت: در زندان پرسیدم: آخر چرا مرا میگیرید؟ گفتند: آخر تو آیات تودهای قرآن را تفسیر میکنی! گفتم: مگر آیات قرآن هم سلطنتی و یزیدی دارد؟
و بعد او را به جرم اینکه در خانهاش بمب میسازد، به ۱۰ سال حبس محکوم کردند...
آیا او بمب میساخت؟ حقیقت این است که بمب مادی نساخت، ولی بمبهایی ساخت که مثل شریعتیها از داخل این اجتماع روئیدند و سراپردۀ ظلم را منفجر کردند...
طالقانی مفسر و معلم، در امور سیاسی آگاه و روشن و مرد عمل بود. از میان درسهایش و سخنانش، مدینه فاضله ترسیم میشد، جایی که دروغ نباشد، تهمت نباشد، ظلم نباشد، نفاق و منافق نباشد، خودخواهیها و خودپسندیها بر حق و حقیقت سیطره نیابد، جایی که شرک نباشد، طاغوت نباشد، خدایان متعدد را نپرستند، در مقابل اجنبی تعظیم نکنند، اسیر جبر تاریخ نشوند، تسلیم مادیات و زندگی مصرفی غربی نگردند. چنین مدینه فاضلهای آسان به دست نمیآید، مبارزهها و فداکاریها لازم است و ما در پی آنیم که بزرگترین طاغوت را به زیر افکنیم و ابرقدرتهای جهان را به زانو در آوریم... پیروزی انقلاب ایران همه مستکبرین و استثمارگران جهان را به لرزه انداخته است. این پیروزیهای چشمگیر کم نبودهاند، اما میبینیم که اینجا و آنجا طاغوتهای کوچکی سربلند کردهاند، در گوشه و کنار توطئه میکنند، اسیر بیگانه میشوند...
خوشحالم که ملت او را درک میکند: زن و مرد، کوچک و بزرگ، پیرزنی ۸۰ ساله، این نشانی از رشد و آگاهی مردم است.
در اجتماعی، سمبل آنها پولدار است، در اجتماعی دیگر ستاره سینما، در اجتماعی مظاهر قدرت، اما در ایران میبینیم طالقانی مظهر میشود، امام خمینی رهبر میگردد و این نشانه رشد است. مردم اغلب اوقات پاکی و خوبی و شجاعت و فداکاری را تشخیص میدهند و تقدیس میکنند، خودشان نمیتوانند آن طور باشند، اما آرزو میکنند که کسی را بیابند که دارای این صفات باشد تا او را تقدیس کنند. طالقانی، رستم، تختی، نمونه قدرت، ایمان، جوانمردی، مبارزه با استبداد و ظلم، پند و عبرت.
به خود آییم، عیب و نقص خود را برطرف کنیم، آگاه باشیم، فریب نخوریم و از انقلاب مقدس خود تا آخرین قطره خون خود پاسداری کنیم.
مجله یادآور (شناختنامه آیتالله طالقانی)